مرورى بر واقعه شکست آمریکا در طبس


1961 بازدید

شاخص‏ترین تصمیم آمریکا در مورد حمله به ایران و آزادى گروگان‏هاى آمریکایى، طرح نجات با نام «پنجه عقاب» از طرف کارتر بود که قرار بود در 4 اردیبهشت 59 (24 آوریل 1980) با استفاده از پیشرفته‏ترین امکانات نظامى این کشور و کمک‏هاى کشورهاى عربى و همسایه طرفدار آمریکا به مرحله اجرا در آید . انقلاب اسلامى ایران از ابتداى شکل‏گیرى تا کنون، همواره با تهدیدات بسیار جدى نظام سلطه جهانى روبه‏رو بوده و با اتکا به ایمان الهى و پشتوانه عظیم مردمى توانسته است ضمن کنار زدن این موانع، در مسیر تکامل و تحقق اهداف متعالى خویش گام بردارد. یکى از این تهدیدات، حمله نظامى آمریکا به طبس، در جهت آزادسازى جاسوسان خود و براندازى نظام اسلامى ایران بود که با امدادهاى غیبى الهى با شکست روبه‏رو شد؛ حادثه‏اى که همواره تجربه تلخى براى آمریکاییان و چراغى فروزان براى مردم ایران در اعتقاد به حقانیت نظام اسلامى و ایستادگى در مقابل توطئه‏هاى دشمنان بوده است .
زمینه‏ها و اهداف حمله نظامى آمریکا به طبس‏
پیروزى انقلاب اسلامى و تشکیل جمهورى اسلامى بر اساس آموزه‏هاى اصیل دینى، علاوه بر این که نظام حاکم بر مقولات دولت، ملت و ساختار حکومت را به چالش کشید، با تبدیل شدن به یک عامل مهم منطقه‏اى و با شعار وحدت جهان اسلام و درهم نوردیدن مرزهاى جغرافیایى کشورهاى مسلمان، استراتژى‏هاى امنیتى و منافع منطقه‏اى آمریکا را با شکست روبه‏رو ساخت . آمریکا که تمام تلاش خود را در حمایت از رژیم شاه و جلوگیرى از پیروزى انقلاب به کار بسته بود، با پیروزى انقلاب اسلامى، سفارت خود را به پایگاهى براى طراحى و اجراى توطئه علیه انقلاب تبدیل کرد، تا بتواند آن بخش از اقداماتش را که مى‏توانست در پوشش دیپلماتیک براى شکست یا به انحراف کشاندن نظام نوپاى اسلامى انجام دهد، با مرکزیت سفارت به اجرا درآورد. افسران سازمان سیا (CIA) با استفاده از شرایط نابسامان بعد از انقلاب و درهم ریختگى و نامشخص بودن حوزه مسئولیت‏ها که نتیجه طبیعى هر انقلابى است، سعى کردند تا با نفوذ در مناطق کلیدى و حساس انقلاب اسلامى، از تعمیق و گسترش هر چه بیشتر آن جلوگیرى کنند. سفارت آمریکا با ایجاد شبکه‏هاى جاسوسى و اطلاعاتى در پى آن بود تا با بحران‏آفرینى، تضعیف نیروهاى اصیل انقلاب و جایگاه و شخصیت حضرت امام و همچنین ایجاد گسست و شکاف میان رهبرى و نسل جوان، فعال‏ترین و انقلابى‏ترین نیروهاى جامعه را از رهبرى دور کند تا بتواند با تأثیر بر آنها و نفوذ در ارتش، حرکت انقلابى مردم ایران را آسیب‏پذیر کند. از این رو، مسئولان سفارت آمریکا در پى آن بودند تا با برقرارى ارتباط با مسئولان دولت موقت - که اکثراً غرب گرا بودند - راه رسیدن به اهدافشان را هموار کنند. آن گونه که اسناد لانه جاسوسى نیز آشکار ساخت، دولت آمریکا در پى آن بود تا با ایجاد ائتلافى از لیبرال‏هاى سیاسى، چهره‏هاى دینى میانه‏رو، سکولارها، ملى‏گرایان و سران ارتشى متمایل به غرب، تحت لواى دولت موقت، نیروهاى وفادار به امام را به تدریج از صحنه سیاسى کشور حذف کند
توطئه‏هاى آمریکا در جهت شکست انقلاب مردم ایران و از سوى دیگر ورود شاه به آمریکا، با اجازه کارتر رئیس جمهور این کشور، فصل جدیدى را در روابط ایران و آمریکا به وجود آورد که موجب افزایش بى‏اعتمادى و نفرت شدید مردم ایران از آمریکا شد. در 4 نوامبر 1979 (13 آبان 1358) تقریباً دو هفته پس از ورود شاه به آمریکا و سه روز پس از دیدار بازرگان با برژینسکى در الجزایر، گروهى از دانشجویان دانشگاه‏هاى ایران که بعدها به «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» معروف شدند، به سفارت آمریکا در تهران حمله کردند و 53 آمریکایى را به گروگان گرفتند. این عمل از طرف حضرت امام مورد تأیید قرار گرفت و وى تسخیر لانه جاسوسى آمریکا را انقلابى بزرگ‏تر از انقلاب اول نامید. تصرف سفارت آمریکا، پیامدهاى ناگوارى را براى آمریکا به دنبال داشت که عبارت بودند از:
1- شکسته شدن ابهت و حیثیت پوشالى آمریکا، در سطح جهان و به ویژه منطقه
2- افشا شدن دخالت پنهان و آشکار آمریکا، در حمایت از رژیم ستم شاهى
3- افشا شدن توطئه‏هاى گوناگون آمریکا براى براندازى نظام جمهورى اسلامى
4- رسوایى عناصر وابسته به غرب و گروهک‏هاى ضدانقلاب و در نتیجه شکست دولت موقت و احزاب و گروه‏هاى وابسته به استکبار
5- به نمایش درآمدن قدرت و عزت مردم شجاع ایران در صحنه جهانى
6- زیر سؤال رفتن داعیه رهبرى جهانى آمریکا و آشنایى ملت‏هاى مظلوم جهان با چهره کریه آمریکا و جرأت پیدا کردن مستضعفان جهان براى قیام بر علیه منافع آمریکا در سطح جهانى
7- اشغال سفارت آمریکا که در واقع تیر خلاصى بر دولت موقت نیز بود. در نتیجه این اقدام انقلابى، قدرت متزلزل دولت موقت رو به افول گذاشت و همگام با آن، اساس همکارى‏هاى استراتژیک ایران و ایالات متحده فرو پاشید. بازرگان، دو روز پس از این حادثه از سمت نخست وزیرى استعفا کرد که بلافاصله توسط امام پذیرفته شد و وظایف دولت موقت به شوراى انقلاب، منتقل شد .
اشغال سفارت آمریکا در تهران، حذف دولت موقت از صحنه اجرایى کشور، تثبیت پایه‏هاى قدرت و حاکمیت انقلابیون مذهبى و استمرار ماجراى گروگان‏گیرى و شکست کوشش‏هاى دیپلماتیک و طرح‏هاى آمریکا جهت آزادسازى جاسوسان خویش، موجب بحرانى بزرگ و اختلاف نظر در دستگاه دیپلماسى آمریکا، پیرامون نحوه برخورد با انقلاب و نظام جمهورى اسلامى گردید. در این میان، شوراى امنیت ملى آمریکا به سرپرستى برژینسکى طرفداراقدامات قاطع نظامى علیه انقلاب اسلامى شد. برژیسکى مى‏گوید: روز 11 آوریل (22 فروردین)، جیمى کارتر، رئیس جمهور وقت آمریکا، در جلسه اضطرارى شوراى امنیت ملى گفت: به نظرم امکان خلاصى گروگان‏ها بسیار بعید به نظر مى‏رسد و ما بایستى حاکمیت خود را اعمال کنیم. کارتر تأکید کرد: «من مى‏خواهم به محض آزاد شدن افرادمان، ایرانى‏ها را تنبیه کنم؛ واقعاً به آنها ضربه زنم. آنها باید بدانند که نمى‏توانند ما را به بازى بگیرند.از دیدگاه مایلز کاپلند یکى از دست اندرکاران سابق دستگاه اطلاعاتى آمریکا و همکار روزولت در کودتاى 28 مرداد 32 در ایران «هدف از تهاجم طبس، تنها آزادى گروگان‏ها نبود؛ بلکه کودتا براى سرنگونى رژیم ایران، هدف اصلى این عملیات بوده است»
درواقع آمریکا قصد داشت تا تحت پوشش نجات گروگان‏ها و با استفاده از نیروى کماندویى و عناصر ضدانقلابى در داخل کشور،به سفارتخانه ووزارت امورخارجه حمله کند و سپس به مراکز حساس دولتى کشور، به ویژه محل سکونت امام حمله کند تا با سقوط این مراکز، جهت‏گیرى براندازى را عملى کند .
شرح عملیات پنجه عقاب
شاخص‏ترین تصمیم آمریکا در مورد حمله به ایران و آزادى گروگان‏هاى آمریکایى، طرح نجات با نام «پنجه عقاب» از طرف کارتر بود که قرار بود در 4 اردیبهشت 59 (24 آوریل 1980) با استفاده از پیشرفته‏ترین امکانات نظامى این کشور و کمک‏هاى کشورهاى عربى و همسایه طرفدار آمریکا و گروهى از کماندوهاى آمریکایى و عناصر مخالف انقلاب اسلامى به مرحله اجرا در آید.در راستاى پیاده شدن دستور یاد شده، یک ماه پس از فتح لانه جاسوسى، نود نفر از کماندوهاى آمریکایى، موسوم به «دلتا» به فرماندهى سرهنگ چارلى بکویث و سرگرد میدوز به ایالت «آریزونا»ى آمریکا که تقریباً شرایط کویرى ایران را دارا بود و نیز در محل‏هایى که شبیه سفارت آمریکا ساخته شده بودند، اعزام شدند تا آخرین مرحله تمرین و آموزش خود را در شرایط و موقعیت مشابه ایران بگذرانند. از سوى دیگر، گروه‏هاى ویژه سرّى که براى پشتیبانى و تدارک وسایل تکمیلى طرح در نظر گرفته شده بودند، مخفیانه وارد ایران شدند و با گروهک‏هاى ضدانقلاب اسلامى تماس گرفتند. نظامیان آموزش دیده آمریکایى، در اواخر آذر ماه 1358 عازم کشور مصر شدند و در پایگاهى در نزدیکى قاهره استقرار یافتند . برژینسکى درمورد چگونگى انجام این عملیات مى‏نویسد:
«طرح عملیات که پس از هفته‏ها بررسى و تحلیل، تهیه شده بود، جمعاً دو روز (از 24 تا 26 آوریل 1980 برابر با 4 تا 6 اردیبهشت 1359) به طول مى‏انجامید. در شب اول، هشت هلى کوپتر و سه هواپیماى سى - 130 در عمق خاک ایران در وسط بیابان فرود مى‏آمدند. هلى کوپترها پس از سوخت‏گیرى، شبانه به نقطه‏اى در نزدیکى تهران پرواز مى‏کردند و تمام روز را در انتظار فرا رسیدن شب در این نقطه توقف مى‏نمودند. حمله به سوى سفارت که محل نگاهدارى گروگان‏ها بود، در شب دوم با وسایل نقلیه‏اى که قبلاً تدارک شده بود، انجام مى‏گرفت و یک گروه جداگانه هم براى نجات بروس لینکن کاردار سفارت و دو تن از همکارانش به محل وزارت خارجه ایران مى‏رفتند. برنامه دقیقى براى ورود به ساختمان سفارت و آزاد ساختن گروگان‏ها پیش‏بینى شده بود و گروگان‏ها پس از رهایى و شاید به همراه چند اسیر از اشغال کنندگان سفارت به استادیومى [امجدیه‏] که در نزدیکى سفارت قرار داشت، منتقل مى‏شدند و به وسیله هلى کوپتر به یک فرودگاه مجاور پرواز مى‏کردند. قرار بود این فرودگاه شبانه به وسیله یک گروه کماندویى اشغال شود و گروگان‏ها و کماندوها با هواپیماهاى مستقر در فرودگاه به پروازدرآیند. تمام مراحل عملیات در تاریکى شب پیش‏بینى شده بود وبا تمرین‏هاى مکرربراى این عملیات، به وسیله گروه ورزیده‏اى که داوطلب انجام این مأموریت شده بودند، همه ما به نتیجه آن امیدوار بودیم.»
دولت تجاوزگرآمریکا دررابطه با چنین مأموریتى متجاوزاز5 ماه تمام در صحراهاى آریزونا تعلیمات پیچیده و فشرده‏اى را به کماندوهاى خود داده بود و از پیچیده‏ترین تکنیک‏هاى نظامى -اعم از تسلیحات نظامى و دفاعى تا صنایع مدرن هواپیمایى- استفاده کرده و بودجه نامحدودى را براى این عملیات اختصاص داده بود. سازمان هواشناسى آمریکا وضع جوى ایران، به خصوص در منطقه فرود در صحراى طبس را کاملاً مورد پیش‏بینى علمى قرار داده بود و به علت این که هواى آن شب مهتابى بود، ورود هر نوع هواى غیرمطلوب و وقوع طوفان را بعید مى‏دانست .
اصل غافل‏گیرى‏
آمریکایى‏ها به منظور رعایت اصل غافل‏گیرى در عملیات نظامى، همچنان تظاهر به حل مسالمت‏آمیز مسئله مى‏نمودند. برژینسکى و هامیلتون جردن در یادداشت‏هاى خویش متذکر مى‏شوند که در روزهاى پیش از آغاز عملیات نجات، مجدداً باب مذاکره تازه‏اى را با ایرانى‏ها گشودند تا آنها را اغفال کنند و ایرانى‏ها احتمال ندهند که آمریکا قصد اجراى عملیات نظامى را دارد و همزمان به آمریکایى‏هاى مقیم ایران از راه‏هاى مختلفى توصیه مى‏کردند که ایران را ترک کنند .
شرح ماجرا
سرانجام یک روز پس از این که یک گروه جاسوس از صلیب سرخ بین‏الملى در ملاقات با گروگان‏ها مشخص کرد که تمام گروگان‏ها در سفارت به سر مى‏برند، کارتر در دفتر کارش، کلمه رمز «بروید» را که اعلام کننده آغاز حمله بود، صادر کرد . عملیات درغروب روز پنجشنبه، 4 اردیبهشت 58 شروع شد وشش فروند هواپیماى سى- 130 ونود نفر ازکماندوهاى آمریکا موسوم به نیروهاى دلتا، ازقاهره به ناو هواپیمابر نیمیتز در دریاى عمان منتقل شدند . نیمه شب پنجشنبه، 4 اردیبهشت ماه، مطابق با ساعت 13 به وقت واشنگتن، هواپیماهاى مذکور و هشت فروند هلى کوپتر نفربر، از عرشه ناو هواپیمابر نیمیتز برخاستند و با پرواز در ارتفاع کم و با استفاده از نقاط کور رادار، راهى ایران شدند. پس از ورود به حریم ایران اسلامى، یکى از هلى کوپترها در 120 کیلومترى شهر راور کرمان دچار نقص شد و ناگزیر فرود آمد. سرنشینان این هلى کوپتر به هلى کوپتر دیگرى منتقل شدند و پس از طى مسافتى، دستگاه هیدرولیک این هلى کوپتر نیز از کار افتاد؛ اما توانست خود را به ناو هواپیمابر نیمیتز برساند . در هر صورت، شش فروند هواپیماى سى - 130 و شش فروند هلى کوپتر، در محل مورد نظر واقع در صحراى طبس در تاریکى شب فرود آمدند. در حال سوخت‏گیرى هلى کوپترها براى اجراى مرحله بعدى عملیات، یکى دیگر از آنها دچار نقص فنى شد. با از کار افتادن این هلى کوپتر، تمام برنامه‏هاى آمریکایى‏ها به هم خورد؛ زیرا آنها با محاسباتى که انجام داده بودند، براى انجام مرحله بعدى عملیات، حداقل به شش فروند هلى کوپتر نیاز داشتند. موقعیت به ناو نیمیتز و از آن جا به کاخ سفید گزارش شد و از رئیس جمهور کسب تکلیف شد. کارتر دستور توقف عملیات و عقب‏نشینى را صادر کرد؛ اما سپاه شیطان در چنگال عذاب الهى گرفتار شد. آن هنگام که آمریکایى‏ها قصد بازگشت کردند، طوفانى از شن برخاست؛ هواپیماها و هلى کوپترهاى آمریکایى، در حال برخاستن از زمین، دچار مشکل شدند، یک هواپیما و یک فروند هلى کوپتر با هم برخورد کردند و هر دو آتش گرفتند. بر اثر حادثه، هشت تن از آمریکایى‏ها در آتش عذاب الهى سوختند و بقیه پنج فروند هواپیماى سى - 130 نیز از خاک ایران اسلامى فرار کردند. برژیسنکى حالت کارتر را پس از صدور دستور توقف عملیات و عقب‏نشینى و آتش گرفتن هواپیما و هلى کوپتر آمریکایى چنین توصیف کرده است :
«وى بعداً سرش را میان دو دستش گرفت و به مدت چند ثانیه روى میز گذاشت... با شنیدن این خبر، به مانند مار زخمى به خود پیچید و آثار درد و نگرانى بر تمامى صورت او آشکار شد و به اطرافیانش بد و بى راه مى‏گفت».
نقش بنى صدر
یکى از ابعاد این جنایت، هماهنگى و همکارى عناصر لیبرال و وابسته به آمریکا، در اجراى هرچه دقیق تر این تجاوز نظامى بود. قبل از شروع عملیات، بنى‏صدر توسط فرماندهان نظامى منصوب خود، نظیر تیمسار شادمهر، رئیس ستاد مشترک وقت ارتش و تیمسار باقرى، فرمانده نیروى هوایى به پایگاه یکم شکارى دستور جمع‏آورى سریع توپ‏هاى 23 میلیمترى ضدهوایى داد؛ توپ‏هایى که حریم هوایى فرودگاه و پایگاه را تأمین مى‏کردند؛ به نحوى که باند فرودگاه تهران تا روز تهاجم بدون مراقبت بود. مشابه این دستور، به پایگاه‏هاى دیگر، مانند شیراز، ایستگاه رادار مشهد و... نیز ابلاغ شده بود . پس از شکست تجاوز طبس نیز بلافاصله کارتر طى بیانیه‏اى که از طریق رادیو آمریکا در سراسر جهان پخش شد، ضمن اعلام عدم موفقیت این طرح، اعلام داشت که اسناد طبقه‏بندى شده «سرى» در صحنه عملیات، در هلى کوپترها به جاى مانده است. در واقع کارتر با این کار، به بنى‏صدر هشدار داده بود که اسنادى که ارتباط با این طرح را برملا مى‏سازد، در صحنه عملیات بر جاى مانده، باید هر چه سریع‏تر فکرى به حال آنها کرد. چند ساعت پس از این پیام، به دستور مستقیم بنى‏صدر که در آن زمان فرماندهى کل قوا را نیز بر عهده داشت، بمب افکن‏هاى ایران، هلى کوپترهاى در شن مانده و بى‏دفاع را بمباران کردند!! در این حادثه، علاوه بر انهدام تجهیزات نظامى پیشرفته و اسناد سرى، فرمانده سپاه یزد، محمد منتظرقائم نیز به شهادت رسید .
بازتاب و پیامدهاى تجاوز نظامى‏
با شکست تجاوز نظامى آمریکا، هیچ کس در ایران از عمق مسئله آگاه نبود و کسى نمى‏دانست که چگونه طى هفته‏هاى متوالى، ده‏ها سازمان، کارشناس و جاسوس، با استفاده از کامل‏ترین اطلاعات، چه طرح پیچیده و دقیقى را مهیا کردند و چه ترفندهایى محاسبه شده‏اى اتخاذ کردند. هیچ کس نمى‏دانست که قرار بود پس از خروج گروگان‏ها از ایران، عملیات بمباران تأسیسات و مراکز و اقتصادى ایران از سوى آمریکا و با استفاده از ناوگان‏هاى جنگى موجود در منطقه به اجرا گذاشته شود. بدون شک خروج گروگان‏ها روحیه‏اى قوى به آمریکاییان مى‏داد؛ آنان را مغرور و سرمست از پیروزى مى‏کرد؛ متحدان اروپایى‏اش را به موافقت یا همکارى ترغیب مى‏ساخت و در منطقه، ارعاب به وجود مى‏آورد و در مقابل، روحیه مردم ایران را تضعیف مى‏کرد و دولت‏هاى ارتجاعى منطقه را تقویت مى‏کرد تا مرحله دوم عملیات، با موانع کمترى اجرا شود. گرچه کسى به دقایق سناریوى آمریکا واقف نبود، اما اجمالاً مردم ایران فهمیدند که با لطف و عنایت الهى، خطر بزرگى از بیخ گوش آنهإ؛ ّّاق رد شده است .
آن چه که آمریکایى‏ها در محاسبات خود در نظر نمى گرفتند، علاوه بر اتکاى این انقلاب به قدرت لایزال الهى، روحیه و عزم ملى و مذهبى مردم مسلمان و انقلابى ایران بود که به تازگى از مبارزه با رژیم مقتدر شاه پیروزمند بیرون آمده بودند و ملت‏ها همچنان که تا کنون -در حوادث مختلف از خرداد سال 1360 و شکست راهپیمایى مسلحانه سازمان منافقین تا پیروزى در جنگ تحمیلى و...- نشان داد، چنان نیرومند بود که اگر نیروى دلتا وارد ایران مى‏شد، دیگر قادر به خروج از این بحران نبود. طرح آمریکایى‏ها براى اجرا در کشورى با شرایط عادى، ایده‏آل بود؛ اما براى مقابله با کشورى که در شرایط انقلابى به سر مى‏برد، طرحى کاملاً ذهنى، خیال‏پردازانه، غیر عملى و مانند مشت بر سندان کوفتن بود.
چندى بعد جنازه آمریکایى‏ها تحویل دولت آمریکا شد و دولت کارتر زیر بار انتقادات شدید، مراسم استقبال و تشییع باشکوهى ترتیب داد تا «شرافت ملى» لکه‏دار شده، آمریکا را طورى بپوشاند که دیگر دیده نشود. با این حال، بى‏نتیجه ماندن دیپلماسى کارتر در حل بحران ایران، وقتى که با شکست نظامى در طبس همراه شد، حیات سیاسى دولت او را چنان متزلزل ساخت که وى پس از چهار سال، مجبور به ترک کاخ سفید شد تا ریگان جمهورى‏خواه به جاى او بنشیند. طعم شکست ماجراى طبس براى کارتر آن چنان تلخ بود که او بعدها در مصاحبه با روزنامه کویتى الانبا چنین گفت: «دوران ریاست جمهورى من، بدترین دوره‏هاى ریاست جمهورى در آمریکا بوده، چه در آن زمان، دولت آمریکا در دست آیت الله خمینى در ایران، به گروگان گرفته شد.»
نتیجه ماجراى تهاجم نظامى به طبس، پیروزى بزرگ ایران و الگو قرار گرفتن آن از سوى کشورهاى جهان سوم و به ویژه کشورهاى اسلامى و در مقابل تضعیف موقعیت ابرقدرتى آمریکا در صحنه روابط بین‏المللى و واماندگى آن در مواجهه با انقلاب اسلامى بود و به قول استاد دانشگاه «ویلیام ومرى»، «در آوریل 1980 (1359)، پنجه‏هاى خرد شده عقاب آمریکا، در کویرهاى ایران جا ماند و مدفون شد.»
این شکست، آن قدر عظیم بود که گویى نیروهاى شیطانى نیز به یارى و مساعدت نیروى ماوراى طبیعت در این واقعه اعتقاد داشتند؛ به طورى که وقتى از «هارولد بروان»، وزیر دفاع وقت آمریکا چگونگى این شکست را پرسیدند، چنین پاسخ داد: «آیت الله خمینى در بالکن مقر سکونت خود حضور یافت و با هر حرکت دست او، یک هواپیما به زمین افتاد»
پیام مهمى که در بازخوانى ناکامى توطئه‏هاى گوناگون دشمنان -که از ابتداى انقلاب اسلامى تا کنون بر علیه انقلاب اسلامى داشته‏اند، وجود دارد، این است که تا مادامى که مسئولان نظام اسلامى و مردم، در مسیر آموزه‏هاى حیات بخش الهى گام بردارند، امدادهاى غیبى همواره پشت و پناه انقلاب و جمهورى اسلامى خواهد بود؛ همان گونه که به گفته امام، آن دانه‏هاى شن، مأمور خداوند بودند. امدادهاى غیبى الهى، با خنثى کردن توطئه آمریکا، بقا و استمرار انقلاب اسلامى را تضمین کردند.


خبرگزاری فارس