شهریور ۱۳۲۰ و واکنش‌های اجتماعی در برابر کشف حجاب


شهریور ۱۳۲۰ و واکنش‌های اجتماعی در برابر کشف حجاب

هجوم نیروهای متفقین به ایران در شهریور ۱۳۲۰ تأثیر آشکاری بر عرصه‌های سیاسی و اجتماعی کشور بر جای نهاد. رضاشاه تحت فشار انگلستان، به ناگزیر استعفا داد و از ایران رفت. با رفتن رضاشاه، بساط اصلاحات سیاسی و اجتماعی وی، تحمیل نظام اجباری و... برچیده شد و روش استبدادی حکومت در ایران موقتاً پایان یافت. آزادی نسبی پس از شهریور ۲۰ که به مدت چند سال در ایران دوام یافت، سبب شد افکاری که برای مدتی ناگزیر به سکوت شده بودند، دوباره انتشار یابند و شرایطی به وجود آید تا حتی عوامل استبداد را به صورت ظاهر هم که شده به محاکمه بکشانند. در راستای همین شرایط بود که فرصت مناسبی برای بازگشت دوباره حجاب و حضور گسترده زنان محجبه در اجتماع پدید آمد.(۱) مشکلات سیاسی و اجرایی ناشی از جنگ و اشتغال دولت به امور فوری‌تر و ضروری‌تر، در این بازگشت تأثیر اساسی داشت.

این تغییر ناگهانی در وضعیت زنان، نشان می‌دهد جریان پیشرفت کشف حجاب در دوره رضاشاه بیشتر بر اساس زور و اجبار بوده و اقدامات تنبیهی بر اقدامات تبلیغی پیشی داشته است؛ بدون آن که تمایلی به اجرای آن در بدنه اجتماع بوده باشد. اگر رضاشاه قضیه کشف حجاب را با تبلیغات تعقیب می‌کرد و نسبت به زنان محجبه شدت عمل به خرج نمی‌داد، شاید گرایش مجدد به سوی حجاب از سوی کسانی که چند سال کشف حجاب کرده بودند، به این اندازه چشمگیر نمی‌بود. به طوری که زنان بی‌حجاب برای مدتی فقط در شهرهای بزرگ و آن هم در مناطق مرفه‌نشین به چشم می‌خوردند. به دنبال این بازگشت، شرایط به گونه‌ای دگرگون شد که عبارت مغازه‌ها نیز تغییر کند: بسیاری از فروشگاه‌ها اعلام داشتند به خانم‌های بی‌حجاب جنس نمی‌فروشیم، همان طور که شش سال قبل این شعار کاملاً برعکس بود، یعنی به زنان چادری و باحجاب جنس فروخته نمی‌شد. فاصله بین فروخته می‌شود و فروخته نمی‌شود، تقریباً شش سال بود. بسیاری از دختران باحجاب که به سبب داشتن حجاب از رفتن به مدارس منع شده بودند، اینک با حجاب به مدرسه می‌رفتند و آزادانه به تحصیل علم و دانش مشغول بودند. پیتر آوری، مدعی است عاملی که زنان را به حجاب مجدّد سوق داد بیشتر ناشی از فقر مالی بود، تا عقاید مذهبی. این گفته مصداقی ندارد چرا که حجاب یک واجب شرعی است و زن مسلمان از فقیر و غنی سعی بر رعایت آن دارد. به همین علت است که می‌بینیم هم‌زمان با روی آوردن مردم به شعائر مذهبی، بازگشت به حجاب به عنوان یکی از شعائر مذهبی مطرح می‌شود، تا صرفاً به عنوان یکی از شعائر سنتی؛ هر چند در ایران این دو قضیه ارتباط مستقیمی با یکدیگر دارد.

در دوره استبداد رضاشاهی از هیچ اقدامی برای کاهش مجالس مذهبی خودداری نمی‌شد. به بهانه بیرون کردن خرافات از ذهن مردم و سوق دادن زنان به سمت کشف حجاب ادعا می‌کردند که این مجالس موانعی بر سر راه پیشبرد کشف حجاب است و برگزارکنندگان آن را با محدودیت‌های مختلفی روبرو می‌ساختند. اینک فرصتی به دست آمده بود تا دوباره این مجالس رونق یابند و در کنار برنامه‌های مذهبی به تبلیغ حجاب و منع بی‌حجابی بپردازند. حتی بعد از مدتی با مدارس دخترانه‌ای که به سبک جدید آموزشی تأسیس گردیده بود، به عنوان مظاهر بی‌حجابی به مخالفت برخاسته، در تعطیلی آن بکوشند. بازگشت دوباره حجاب و مبارزه با مدارس جدید موجی از نگرانی را در محافل روشنفکری برانگیخت. روزنامه ترقی با اشاره به اطلاعیه‌ای که در قم منتشر گردیده و در آن از مردم درخواست شده دختران خود را به رعایت حجاب ملزم نمایند، آن را یک سیر قهقرایی و ارتجاعی تلقی کرده، از مردم می‌خواهد مواظب این جریان باشند. همین روزنامه در شماره آذرماه خود در مقاله‌ای با عنوان «مدارس دختران را می‌بندند» اظهار می‌دارد:«از دوره دیکتاتوری دو چیز باقی مانده بود که کفّاره گناهان شاه سابق محسوب می‌شود، یکی تعلیمات دخترانه و یکی اتحاد لباس و کشف حجاب، و این دو هم در دوره دموکراسی از بین رفت».(۲) سپس بازگشت مجدد حجاب را مورد انتقاد قرار داده، می‌نویسد:«چندی قبل که این زنان از صدقه سر پهلوی به خانمی و بانویی رسیدند و سری توی سرها در آوردند و به لباس آدم‌ها درآمدند حالا چطور شده که باز تغییر ماهیت داده و صد بار بدتر و مفتضح‌تر از ادوار قبل خود را در کیسه‌های سیاه پوشانده و در خیابان و بازار و کوچه جولان می‌دهند؟» این روزنامه آن‌گاه، به بسته شدن مدارس جدید توسط طرفداران حجاب و مخالفان بی‌حجابی در شهرهای کشور اشاره کرده و می‌افزاید:«چند روز پیش از خرمشهر اطلاع دادند که آخرین مدرسه دخترانه آنجا را بستند. هم‌چنین در کاشان و یزد و غیره مدارس دخترانه بسته شده و یا در شرف بسته شدن است...».(۳)

این برخوردهای تفریطی در مقابل برخوردهای افراطی رضاشاه، به زودی ضایعات خود را نشان داد.(۴) موقعیت به وجود آمده ناشی از شرایط جنگی به دولت فرصت نداد تا به مقابله با بازگشت حجاب بپردازد. مأمورین وظیفه داشتند از به کار بردن اهرم فشار خودداری نمایند و چنانچه به اعمال فشار می‌پرداختند به آنها تذکر داده می‌شد. حتى اوضاع به گونه‌ای تغییر یافت که تقاضا شد مأمورینی که قبلاً با زنان محجبه به خشونت رفتار کرده بودند محاکمه شوند. سندی در دست داریم که نشان می‌دهد زنان محجبه یزد از برخوردهای نابه‌هنجار مأمورین شهربانی که موجب فلج شدن، سقط جنین و مرگ زن‌ها و مضروب شدن آنها در گذشته شده بود، شاکی شده و عرض حال خود را به مجلس شورای ملی فرستاده، خواسته‌اند انتقام آنها را از «این جابران بگیرند» و مجرمان را به چنگال عدالت و قانون بسپارند و آنها را محاکمه کنند.(۵)

معاونت اداری مجلس نیز عین این شکایت را به وزارت کشور ارسال می‌کند. از طرف وزیر کشور نیز شخصاً دستور رسیدگی و اقدام مقتضی، به فرمانداری یزد صادر می‌گردد. شکایت‌نامه یک سیر بوروکراسی را طی می‌کند و در پایان به بهانه آنکه «کارکنان سابق شهربانی در یزد بر مصدر امور نیستند» بایگانی می‌شود و پرونده اداری آن مختومه اعلام می‌گردد. اما همین مکاتبات ظاهری ناشی از شرایطی است که بعد از شهریور ۱۳۲۰ برای بازگشت مجدد حجاب و جلوگیری از رفتار خشن مأمورین و اجرای سیاست تبلیغ به جای سیاست تنبیه از سوی دولت صورت می‌گیرد. وگرنه اگر چنین موقعیتی فراهم نمی‌آمد، نه شاکیان جرأت ارسال چنین شکایتی می‌کردند و نه در صورت چنین شکایتی، اینان دستور رسیدگی و اقدام مقتضی صادر می‌نمودند. حتی در دوره پانزدهم مجلس شورای ملی، هنگامی که قوام‌السلطنه وزرای خود را به مجلس معرفی نمود، عباس میرزا اسکندری به عنوان مخالف سخن گفت و بعد از اعتراض نسبت به انتخاب محمود جم، عامل کشتار وقایع مشهد در تیرماه ۱۳۱۴، به سمت وزیر جنگ، اظهار نمود که محمود جم باید به دیوان کشور برای محاکمه فرستاده شود.(۶) اگرچه مسأله برخورد با محمود جم و مخالفت با وی تنها در مجلس شورا انعکاس یافت، اما، طرح این نقطه نظرات، به همراه بازگشت حجاب تغییر دیدگاه‌های مسئولین کشور را نشان می‌دهد. این نکته را می‌توان از نامه محرمانه وزیر کشور به نخست‌وزیر پس از شهریور ۱۳۲۰ دریافت. با این همه، بیشترین نگرانی مسئولین و مجریان طرح از بابت وضع مردان است تا وضع زنان. به همین منظور، وزیر کشور درخواست می‌کند چنان‌چه «مصلحت و مقتضی باشد اجازه فرمایند به شهربانی کل و استانداری‌های مربوطه دستور داده شود متخلفین را طبق قانون جداً تعقیب و به کیفر برسانند».(۷) و در پایان آمده است بدیهی است این ترتیب شامل حال مردان بوده و مربوط به چادر نماز و چادر سیاه نیست که بنا به مقتضیاتِ وقت فعلاً به هیچ‌وجه جلوگیری نمی‌شود».

برخورد با مردان در حقیقت برخورد با زنان نیز بود. چرا که مردان همواره مانع اصلی بر سر راه کشف حجاب و پیشبرد آن بوده‌اند. به همین علت بود که کشف حجاب زنان را از اتحاد شکل البسه مردان آغاز کردند. برای آنکه کسی با آن مخالفت نکند و در صورت مخالفت، در مقابل قانون ایستاده باشد و بهتر بتوان با او برخورد کرد، در ۶ دی‌ماه ۱۳۰۷ قانون اتحاد شکل البسه را به تصویب مجلس رساندند و از اول فروردین ۱۳۰۸ به اجرا درآمد. پس از چند سال که از اجرای این قانون گذشت و شرایط مهیا شد، به سراغ زن‌ها رفتند و کشف حجاب را با فرمانی دولتی بر آنها تحمیل کردند.

عقب‌نشینی تاکتیکی مسئولین کشور را که در حقیقت یک گام به عقب دو گام به جلو بود، می‌توان از سخنان محمدرضاشاه دریافت؛ آنجا که می‌گوید:«ما ترجیح می‌دهیم موضوع طبیعی انجام گیرد نه با فشار»(۸) و یا «در زمان حاضر باید برنامه‌های جدیدی تهیه نموده و با شیوه‌های بیشتر دموکراتیک اقدام نمود».(۹) ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، نقطه آغازین اعمال شیوه‌های دموکراتیک مورد اشاره شاه است. سالی که رژیم کاملاً بر اوضاع سیاسی مسلط شد. اما علیرغم این تسلط، رویه قبلی برای پیشبرد این جریان دنبال نشد؛ بلکه با تبلیغات وسیع، به خصوص از جانب کانون‌ها و انجمن‌های زنان و از طریق رسانه‌های گروهی این برنامه دنبال شد. آن انجمن‌ها و کانون‌ها که در آن برهه به طرز چشمگیری رشد یافته بودند، در سال ۱۳۳۸ با تشکلی جدید و تحت عنوان «انجمن زنان ایران» به سرپرستی اشرف پهلوی شکل گرفت. در سال ۱۳۴۵ این تشکیلات گسترش یافت و به نام «سازمان زنان ایران» معروف گردید. از جمله فعالیت‌های این سازمان، درخواست حق نمایندگی برای زنان بود که در سال ۱۳۴۱ مطرح شد و در سال ۱۳۴۶ به ثمر رسید. در این سال شش زن وارد مجلس شورای ملی و دو زن وارد مجلس سنا شدند.(۱۰) با ایجاد این سازمان، کلیه فعالیت‌های زنان از طریق وسایل تبلیغاتی سازماندهی شد. اکثریت روزنامه‌ها و مجلات و بسیاری از برنامه‌های رادیو و تلویزیون و سینما، به سمتی حرکت می‌کرد که در خیابان‌های ایران «دیگر ساک‌های سیاه در حال راه رفتن به چشم نخورند» و «توریست‌ها و مسافرین خارجی بتوانند آزادانه زن ایرانی را که در سایه اعلیحضرت همایونی به پای خواهران اروپایی خود رسیده، تماشا کنند».(۱۱)

متأسفانه اجرا و تداوم طرح کشف حجاب در دوره رضاشاه و فرزندش تأثیر مثبتی در زندگی زن ایرانی به جای ننهاد. اگر زن ایرانی را از حصار کوچکتری نجات دادند، در عوض او را وارد حصار بزرگتری کردند که بسیاری از ارزش‌های زن ‌بودن و مادر بودن خود را از دست می‌داد؛ حصاری که انواع و اقسام مُدهای غربی را به او تحمیل می‌کرد و هر چه برایش می‌ساختند می‌پذیرفت. نسلی که راهبری این گروه را بر عهده داشتند دیگر از میان روشنفکران و تحصیل‌کردگان بانی طرح کشف حجاب نبودند که هشدار دهند تا این حد از ظواهر و مظاهر غربی تقلید نکنند. پیامدهای ناشی از این تقلید کورکورانه در همه عرصه‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه ایران تنیده شد. پیامدها در دوره‌ای به بار نشست که شرایط دموکراتیکی بر انتخاب نوع پوشش بانوان حاکم بود، نه شرایطی که چادر را به زور از سر زن ایرانی می‌گرفتند؛ اگر ارزشی داشت، ضبط می‌کردند و اگر ارزشی نداشت، پاره می‌کردند و به دور می‌انداختند.

شاید گفته شود کشف حجاب موجب حضور زنان در عرصه اجتماع گردید و در پی آن باعث افزایش سطح سواد و معلومات عمومی زنان شد. ممکن است روی آوردن بانوان به مشاغل درمانی و آموزشی را از ثمرات کشف حجاب بیانگارند. در مقابل از لطمات آن نمی‌توان غافل بود. دور شدن نسل جدید از نسل قدیم، و اختلاف عمیق بین دو فرهنگ که هر یک دیگری را متهم می‌کرد. هم‌چنین افزایش سطح بی‌بندوباری به واسطه تبعیت صرف از ظواهر فرهنگی غرب، حاکی از آن است که این حضور با قاعده و ضابطه معینی نبوده است، وگرنه، این همه عواقب سوء بر آن مترتب نمی‌گشت. اگر کشف حجاب به برداشتن روبنده و نقاب ختم می‌شد و آن‌گاه زنان وارد صحنه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی می‌شدند شاید نتایج و دستاوردهای دیگری داشت، و پس از مدتی فرهنگ کشف حجاب به فرهنگ برهنگی تبدیل نمی‌شد. ضمن آنکه لازمه افزایش سطح سواد و خصوصاً حضور زن در اجتماع کشف حجاب نبود.

 

پانویس‌ها:

۱- برای اطلاع بیشتر نگاه کنید به سازمان اسناد ملی ایران؛ پرونده کشف حجاب و اتحاد شکل البسه؛ سند شماره ۶۱۴۰/۲۱۲۲۴/ب مورخ ۲۱/۱۰/۸ حاکی از بازگشت مجدد حجاب در اصفهان، و سند شماره ۹۷۲۹ مورخ ۲۲/۷/۱۶ حاکی از این بازگشت در شهر کرمانشاهان است.

۲- روزنامه ترقی؛ شماره ۵، تیرماه ۱۳۲۳

۳- روزنامه ترقی؛ شماره ۱۳، آذرماه ۱۳۲۳

۴- پس از تسلط کامل پهلوی دوم، در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، سیر کشف حجاب به سمتی دیگر متمایل شد؛ به طوری که مبدّل به فرهنگ برهنگی گردید.

۵- نک: اسناد پیوست کتاب، سند شماره ۴۶؛ پیوست نامه معاونت اداری مجلس مبنی بر عریضه زنان یزد، و: سند شماره ۴۷؛ از وزارت کشور به فرمانداری یزد و سند شماره ۴۸؛ از فرمانداری یزد به وزارت کشور و پایان‌یافته تلقی کردن موضوع شکایت زنان یزد

۶- مکی، حسین؛ تاریخ بیست‌ساله ایران؛ ج۲؛ صص ۲۸۱-۲۷۹. هم‌چنین در ارتباط با تبرئه جم، رجوع شود به روزنامه اطلاعات: بیست و هشت هزار روز تاریخ ایران، جلد دوم، ص ۸۰۳

۷- نک: اسناد پیوست کتاب، سند شماره ۴۹: از وزارت کشور، به نخست‌وزیر.

۸- پهلوی، محمدرضا؛ مأموریت برای وطنم؛ ص ۹۸

۹- پهلوی؛ همان، ص ۴۶۷

۱۰- استاد ملک، فاطمه؛ حجاب و کشف حجاب در ایران؛ ص ۱۵۸

۱۱- استاد ملک، همان، ص ۱۶۸

 

 

منبع: کشف حجاب، زمینه‌ها، واکنش‌ها و پیامدها؛ مهدی صلاح؛ مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی؛ صص ۲۰۷ تا ۲۱۳