رژیم شاه از نگاه دوستان آمریکایی اش
نگاه سازمان سیا درباره ساخت قدرت در حکومت شاه (7)
بخش هفتم:مجلس از دیرباز تحت سلطه زمینداران و 40 فامیل اصلی بود.
1807 بازدید
اشاره :
دراینجا بخش هفتم از سلسله مطالبی را که عینا ازکتاب مذکور ترجمه شده است،ملاحظه می کنید.این کتاب در سالهای دهه پنجاه خورشیدی به عنوان راهنما در اختیار دیپلماتهای اعزامی به ایران قرار داده می شد. متن اصلی کتاب در مجموعه اسناد بدست آمده در لانه جاسوسی آمریکا در تهران موجود است. بدلیل اهمیت مطالب مطرح شده که منعکس کننده دیدگاه سازمان سیا در باره شاه و حکومتش در اوایل دهه پنجاه خورشدی است ، متن کامل آن به تدریج دراینجا منتشر می شود . باز نشر مطالب این کتاب به معنای تائید محتوای آن نیست بلکه صرفا بخاطر اهمیت ارائه نگاه و تحلیل سازمان سیا آمریکادرباره حکومت شاه دراوج مناسبات دوکشوردراختیار پژوهشگران تاریخ روابط ایران و آمریکا قرار داده شده است.
********
چهار. پارلمان
الف. تاریخچه و ترکیب
اولین دوره مجلس شورای ملی در اکتبر 1906 افتتاح شد. از آن زمان تا کنون[1354] مجلس 23 دوره را گذرانده است. تا سال 1956 مجلس برای دورههای دو ساله انتخاب میشد ولی از آن پس طول دورهها به چهار سال تغییر یافت.
بهجز در چند مورد مجلس هیچگاه بهصورت معمول در یک حکومت پارلمانی عمل نکرده است. در اولین هفده سال موجودیت خود، 1906 تا 1923 مجلس به مدت شش سال و نیم کار کرد و تنها مجلس دوره چهارم بود که در سال 1923 یک دوره کامل را پشت سر گذاشت. در 18 سال بعد یعنی دوره پنجم تا دوره سیزدهم، مجلس بهصورت مهر پلاستیکی رضاشاه عمل میکرد.
انتخابات دوره بدون هیچگونه مخالفتی برگزار میگردید. پس از حمله شوروی و انگلیس در تابستان 1941 و استعفای رضاشاه، مبارزات انتخاباتی تنها جنبه رقابت بین منافع مختلف در حوزههای انتخابیه پیدا کرد، در حالیکه دولت و معمولاً نخستوزیر از طریق وزارت کشور اعمال نفوذ مینمود. در دوران اشغال ایران توسط شوروی و انگلیس نیز این دو قدرت در انتخاب نمایندگان حوزههای تحت کنترل خود ذینفوذ بودند. از سال 1946 تا سال 1961 دورههای مجلس مملو از جناحهای متخاصم بود که سعی داشتند منافع شخصی خود را حفظ کنند. چند لایحه سازنده آن نیز که به تصویب رسید در مرحله اجرا از بین رفت. برجستهترین مورد استثناء یعنی ملی شدن صنعت نفت تحت کنترل انگلستان آنقدر مورد حمایت مردم بود که اجرا آن نیز با سهولت صورت گرفت. ولی نتیجه این کار یک بحران اقتصادی بود که تأثیر آن تا سالها بعد حس میشد.
در سال 1963 یعنی 40 سال پس از آنکه پدرش مجلس را تحت کنترل داشت، محمدرضاشاه نیز پارلمانی ایجاد کرد که خود آن را کاملاً در اختیار داشت. در دهه گذشته مجلسین دورههای 21، 22 و 23 همان نقشی را برای محمدرضا ایفا میکردند که مجلسین دوره پنجم تا سیزدهم برای رضاشاه. مجلس جدیدالانتخاب دوره بیست و چهارم نیز همان نقش را بازی خواهد کرد.
اهداف متفاوت دو دیکتاتور سلطنتی سبب شد که دو مجلس با چهرههای متفاوت لیکن مطیع پدید آید. در هر دو مورد یک نماینده میبایست حامی برنامههای شاه باشد. هر گونه شرط دیگر تحتالشعاع این شرط مهم قرار میگرفت. در زمان رضاشاه اصلاحات کشاورزی از اولیت چندانی برخوردار نبود و به همین علت بین او و زمینداران تضادی بروز نمیکرد مگر آنکه دودمانی که او آن را سرنگون میکرد زمیندار میبود و در غیر اینصورت مجلس وقت تحت سلطه مالکین بود. و خانوادههای دیگری که همراه با رضاشاه به قدرت رسیدند با تصاحب زمینها موقعیت خود را مستحکم ساختند. اگر رضاشاه در صدد بیرون آوردن زمین از تصرف این مالکین میشد مخالفت آنها تلاشهای وی را در جهت تمرکزگرایی خنثی میساخت. زیربنای انقلاب سفید شاه کنونی اصلاحات ارضی به مفهوم از بین رفتن نفوذ زمینداران در مجلس بود. به همین علت میتوان گفت که موقعیت محمدرضاشاه مرهون از بین رفتن قدرت و نفوذ زمینداران بود نه عزم راسخ خود او. تاریخ طومار زندگی زمینداران و ملاکین بزرگ را در هم پیچیده بود و محمدرضاشاه تنها آخرین حرکت را در انقراض آنها صورت داد.
پارلمان از دیرباز تحت سلطه زمینداران و 40 فامیل اصلی بود. از دوره اول تا دوره بیست و یکم٭ (1967 ـ 1906) هر یک از این چهل فامیل در هر دوره 4 نماینده در مجلس داشتند. شکل 23 نشانگر ترکیب نمایندگان 23 دوره اول مجلس در همین رابطه است. در مورد دو دوره آخر مجلس اطلاعاتی در دست نیست. یکی از طبقاتی که کاملاً از بین رفته طبقه زمینداران میباشد.
یکی دیگر از مشخصات نمایندگی در پارلمان میزان تحصیلات عالی نمایندگان میباشد. شکل 24 نشانگر سطح تحصیلات نمایندگان مجلس از دوره اول تا دوره بیستم است. ارقام موجود در این شکل نمایانگر تحصیلات امروزی در برابر تحصیلات سنتی و مذهبی میباشد. در نیم قرن اخیر سیاستبازیهای ایران در زمینه قانونگذاری یک روند قابل توجه افزایش درصدِ نمایندگانی است که تحصیلات امروزی داشتهاند.
در مجلسهای اولیه حدود 60 درصد نمایندگان از تحصیلات سنتی برخوردار بودند. ولی امروزه، کمتر از ده درصد آنها از این سابقه برخوردارند. روند دیگر، افزایش درصد نمایندگانی است که آموزش خود را در خارج از کشور دیدهاند. یک سوم نمایندگان مجلس بیست و یکم (1967 ـ 1963)، بهطور مثال، دوران تحصیلات عالیه خود را در خارج طی کردهاند.
در اولین دوره مشروطیت که شامل پنج دوره اول مجلس (1926 ـ 1906) میشود، میانگین کل نمایندگانی که دارای تحصیلات دانشگاهی بودند 18 درصد بود. در دوره دوم (1941 ـ 1926) که شامل مجلس ششم تا سیزدهم میباشد میزان اینگونه افراد به 14 درصد کاهش یافت. لیکن در دوره سوم که مجلس چهاردهم تا بیستم را در بر میگیرد (1963 ـ 1941) درصد نمایندگان دارای درجات تحصیلی لیسانس و بالاتر به 36 درصد افزایش یافت. در مورد مجلسهای اخیر اطلاعات جامعی در اختیار نیست لیکن اطلاعات موجود حاکی از سیر صعودی این روند است. بنابراین باید گفت که نخبگان سیاسی ایران از افراد تحصیلکرده تشکیل میشود. مسائل مهمی از قبیل طبقات و دگرگونیهای ناشی از جذب روزافزون روشنفکران توسط نخبگان است.
در تابستان سال 1960 برای مجلس بیستم انتخابات برنامهریزیشدهای اجرا شد. تقلبهای انتخاباتی آنچنان رایج شده بود که شخص شاه انتخابات مزبور را باطل اعلام کرد. چند ماه بعد انتخابات جدیدی برگزار شد. این انتخابات نیز عاری از تقلب نبود، با این وصف مجلس کار خود را آغاز کرد. کشور دستخوش مشکلات اقتصادی بود، لیکن مجلس که تحت سیطره زمیندارانی بود که 99 کرسی از 176 کرسی را بهخود اختصاص داده بودند قادر به نشان دادن عکسالعملی مناسب نبود. ولی کار آنها بدتر از کار یا عملکرد کلی دولت نبود
علی امینی در ماه مه 1961 به سمت نخستوزیری منصوب گردید لیکن مهمترین شرط وی برای پذیرش این سمت ظاهراً انحلال مجلس بود. شاه نیز فوراً این موضوع را به مرحله اجرا درآورد و برای مدت بیش از دو سال «فرامین قوه مجریه» جای قوه مقننه را گرفت و شکی نیست که این امر نیز نامشروع بوده است. ماده 48 قانون اساسی تصریح میدارد که درصورت انحلال مجلس، انتخابات جدید باید در عرض یک ماه برگزار و پارلمان در مدت سه ماه تشکیل جلسه دهد. شکوائیههای مطروحه معدود نیز نادیده گرفته شد. فرامین قوه مجریه نیز در سالهای بعد و با آغاز کار پارلمان به تصویب قوه مقننه رسید.
گرچه مقصود امینی از انحلال مجلس توسط فرمان شاهی این بود که میخواست مانعی در سر راه خود نداشته باشد ولی شاه بیشترین فایده را از این عمل برد؛ انقلاب سفید اعلام شد و اصلاحات ارضی را اجرا کرد. در ژانویه 1963 شاه خواستار یک رفراندوم ملی در مورد برنامههایش شد و از حمایت همهجانبهای برخوردار گشت. «کنگره نهضت زنان و مردان آزاد ایران» بهصورتی بسیار دقیق و نمایشی در پایان اوت 1963 تشکیل و حمایت خود را از چند نفر برای نمایندگی در مجلس بعد اعلام نمود. نامزدها عمداً بهوسیله کمیته هادی کنگره انتخاب شده بود ولی اصل عمل را چند نیروی ضربتی انجام داده و قبل از ارائه به مجمع به تصویب شاه رسانیده بودند. همه مطمئن بودند که همین افراد به مجلس بعد راه خواهند یافت.
شکل 23. نمایندگان مجلس به نسبت حرفههای اصلی
دورههای مجلس تعداد نمایدگان 1 2 3 4 5 6 7
دوره اول 1908 ـ 1906 153 28 49 22 21 12 1 20
دوره دوم 1911 ـ 1909 111 32 7 20 27 19 ــ 6
دوره سوم 1916 ـ 1914 104 50 6 23 16 8 ــ 1
دوره چهارم 1923 ـ 1921 105 48 8 18 26 5 ــ ــ
دوره پنجم 1926 ـ 1923 139 68 2 22 29 17 1 ــ
دوره ششم 1928 ـ 1926 136 63 6 17 31 6 2 1
دوره هفتم 1930 ـ 1928 131 72 14 11 26 6 2 1
دوره هشتم 1933 ـ 1930 125 73 14 7 22 8 1 ــ
دوره نهم 1935 ـ 1933 130 72 20 4 26 7 1 ــ
دوره دهم 1938 ـ 135 124 72 19 3 28 11 1 ــ
دوره یازدهم 1939 ـ 1938 135 79 16 2 23 14 1 ــ
دوره دوازدهم 1941 ـ 1939 134 78 16 2 22 15 1 ــ
د.وره سیزدهم 1947 ـ 1941 134 80 16 2 18 17 1 ــ
دوره چهاردهم 1947 ـ 1941 134 76 15 2 24 15 1 ــ
دوره پانزدهم 1950 ـ 1947 135 76 16 2 28 13 ــ ــ
دوره شانزدهم 1952 ـ 1950 131 76 8 ــ 34 14 ــ ــ
دوره هفدهم 1954 ـ 1952 79 38 2 8 22 8 ــ 1
دوره هجدهم 1956 ـ 1954 134 80 14 1 25 14 ــ ــ
دوره نوزدهم 1960 ـ 1956 133 78 8 ــ 37 9 ــ 1
دوره بیستم 1961 ـ 1960 176 99 8 1 54 14 1 2
دوره بیست و یکم 1967 ـ 1963 196 24 14 1 116 27 9 4
دوره بیست و دوم 1971 ـ 1967 216 * * * * * * *
شکل 24. میزان تحصیلات امروزی** نمایندگان طی بیست دوره از مجلس 1963 ـ 1956 (به درصد)
قاجار رضاشاه محمدرضا شاه
دورههای مجلس 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20
تحصیلات ابتدایی 23 15 12 20 17 22 26 32 30 33 34 32 36 22 24 20 10 26 20 16
تحصیلات متوسطه 12 10 2 6 12 4 4 9 9 6 6 6 9 13 15 15 12 13 16 25
تحصیلات دوره لیسانس 15 17 13 10 12 9 9 9 10 5 5 6 6 17 20 15 24 22 27 28
تحصیلات دوره دکترا 4 8 4 2 4 3 3 6 6 8 8 7 8 9 11 13 14 11 20 20
ب. دیدگاه نو
انتخابات مجلس بیست و یکم در تاریخ 17 سپتامبر 1963 برگزار شد و تقریباً تمام افراد موجود در فهرست مصوبه انتخابات شدند. چند نفر نیز در آخرین لحظات تغییر داده شدند چون مشخص شده بود که کاندیداهای مزبور کاملاً نامناسب بودهاند. کنسولگری اصفهان پنج مورد مشابه را در منطقه خود گزارش کرده بود؛ یکی از نامزدهای تأیید شده قبل از برگزاری انتخابات در گذشته بود، دیگری آنقدر مورد تمسخر قرار گرفت (چون زارع و شیرینی فروش بود) که تعویض شد، و یک نفر دیگر نیز دارای گرایش های کمونیستی تشخیص داده شده بود. علت بعضی از تغییرات نیز تصریح نشده بود. حداقل یکی از افراد جدید نیز انتخاب نشد مگر چهار روز بعد از پایان دوره انتخابات یعنی هماهنگ شدن فعالیتهای مربوط به گردآوری سوابق آنها خیلی اهمیت داشت.
در مورد افراد منتخب عکسالعملهای متفاوتی نشان داده شد. بعضیهای از هویت بسیاری از نامزدها بیخبر بودند. حداقل دو تن از استانداران شخصاً به شاه اعتراض کردندکه علم کردن این تعداد افراد ناشناخته در بخشهایشان مشکلاتی را پدید خواهد آورد. از طرفی دیگر بسیاری از این خشنود بودند که بسیاری از افراد انگشتنما در پارلمان از بین رفته بودند؛ و تنها 18 نفر از اعضاء و نمایندگان قدیم پارلمان در مجلس جدید حضور داشتند. بعضی از افراد منتخب نیز شهرتهای عجیب و بیتناسبی داشتند که یکی از آنها قهرمان کشتی و دیگری یک هنرپیشه تلوزیون بود که نقشهای مبتذل را ایفا میکرد؛ و احتمالاً این شخص معتبرترین و مستندترین روستایی موجود در پارلمان مورد حمایت به اصطلاح روستائیان بود.
پارلمان جدید گویا از گذشته جدا شده بود. 80 درصد نمایندگان جدید بین 30 تا 50 سال داشته و 81 درصد آنها برای اولین بار به مجلس راه یافته، 69 درصد کارمند دولت و 67 درصد دارای درجات تحصیلی دانشگاهی بودند.
اکثر نمایندگان جدید تا حدودی به حرفه تخصصی خود آشنا بودند. سفارت نیز آنان را دارای میزان تخصص متوسط معرفی کرده بود. در نتیجه مبارزه شاه به طرفداری از زنان کشور شش تن از زنان به مجلس راه یافتند که با اعتراض شدید روحانیون روبهرو گردید. این زنها که سه تن از آنها تا سال 1975 در مجلس بهسر میبردند از طبقات بالا یا نزدک به بالای اجتماع و دو تن از آنان عضو 40 فامیل مرتبط با خانواده سلطنتی بودند. (در انتخابات سال 1975 هیچیک از این زنان به مجلس راه نیافته لیکن یکی از آنها به مجلس سنا وارد شد. بهطور کلی زنان بیش از پیش در انتخابات شرکت میجستند که پنج تن از آنان از حوزه تهران بودند) دیگر گروههای مشخص عبارت بودند از گروههای کار، کارمندان دولت و افرادی در زمینههای حرفهای، فنی و تجاری. در مورد معیار انتخابات اطلاعی در دست نیست. اکثر نمایندگان ظاهراً چهرههای جدید نمایندگان قدیمی و حافظ منافع کسانی بودند که معمولاً در انتخابات تقلب میکردند و هنوز هم از آنچنان نفوذی برخورداند که میتوانند سفارش نامزدهای خود را به شاه بکنند.
شاه نیز موفق شده بود پارلمانی جدید را روی کار بیاورد که علاوه بر حمایت از برنامههایش فاقد افراد مستقل یا دارای استعداد پدیدآوردن استقلال برای خود باشد.
دو مجلس بعدی یعنی مجلس بیست و دوم (1971 ـ 1967) و مجلس بیست و سوم (75 ـ 1971) نیز شبیه هم بودند. بعضی از نمایندگان ظاهراً نامناسب حذف گردیدند لیکن بسیاری تا زمان دگرگونی سال 1975 در کرسیهای خود باقی ماندند.
شاه سال 1975 را برای ایجاد تغییراتی دیگر در زمینه همپیمانیهای سیاسی انتخاب کرد. همانطور که انتخابات مجلس بیست و یکم بنا به خواست شاه و برای ایجاد یک بافت سیاسی جدید برگزار شده بود، برای انتخابات مجلس بیست و چهارم نیز حذب جدیدی بهنام حزب رستاخیز ملی٭ تشکیل شد. در مورد قبل، شاه نظریه وفاداران دو جناح مخالف را آزمایش کرده بود، لیکن در مورد کنونی ایده یک پارتی جهان شمول را به تجربه گرفته که همه باید نسبت به وی وفاداری خود را اعلام نمایند. دو جناح موجود در این حزب یکی به سرپرستی وزیر دارایی هوشنگ انصاری، و دیگری به سرپرستی وزیر کشور یعنی جمشید آموزگار نقطهنظرات مختلف در مورد نحوه اجراء برنامههای شاه را ارائه میدهند. هویدا نیز سمت دبیر کلی حزب را عهدهدار است.
انتخابات مجلس بیست و چهارم چهرههای جدیدی را در حمایت از حزب جدید و اصلاحیههای شاه پدید آورد. او به طرز مؤثری تمام پایگاههای قدرت مستقلی را که میتوانست توسط نمایندگان، در نتیجه طولانی شدن مدت عضویت در مجلس بهوجود آمده باشد درهم شکست و تأکید نمود که او تنها منبع قدرت و نفوذ در سطح ملی میباشد. شاه دو ماده دیگر نیز به برنامه اصلاحی 12 مادهای خود افزوده که عبارتند از فروش سهام کارخانجات دولتی و غیردولتی به کارگران و مبارزه علیه تورم. و احتمالاً همین دو ماده مهمترین وظایف مجلس جدید را تشکیل خواهد داد.
ج. انتخابات ـ کاذب یا حقیقی؟
انتخابات ایران تقریباً همیشه تؤام با تقلب بوده است. تا قبل از بهقدرت رسیدن محمدرضا در اوایل دهه 1960، تقلب در انتخابات از الگوی خاصی پیروی نمیکرد. در هر یک از حوزههای انتخابیه نمایندگان منتخب از طرف قدرتمندترین جناحها و یا اشخاص، میتوانستند ملاکین عمده یا گروه زمینداران و یا رؤسای قبایل و فرماندهان ارتش باشند. دولت یا دربار نیز میتوانست در بعضی از حوزهها دارای نقش مهمی باشد و این دو عامل همیشه و در تمام انتخابات با یکدیگر در تضاد بودهاند.
بخش اعظم تعویض نمایندهها در درون حوزههای انتخاباتی و در سطوح ملی صورت میگرفت. در مجلس نیز نمایندگان، گروههای مختلفی را تشکیل میدادند که اغلب از آنها بهعنوان جناح یاد میشد تا آرمانهای محلی یا اقبال سیاسی رهبرانشان حفظ شود. این جناحها اغلب کم عمر و گذرا بودند. انتخابات اغلب باعث بهوجود آمدن پارلمانیهایی میشد که نمایانگر منافع مهم هر حوزه انتخابیه بود لیکن نمایندگان آن حافظ منافع مردم نبودند چون مردم فاقد هرگونه تشکیل یا بیانی برای ابراز عقیده در مورد منافع خود بودند.
پس از سال 1963، دربار، بهنام شخص شاه بهعنوان مهمترین مرکز قدرت پدیدار گشت. دربار و حکومت برخلاف گذشته بهصورت یک واحد درآمدند. دو حزب سیاسی موجود نیز مدعی حمایت از منافع عموم مردم بودند؛ در حالیکه تنها به منافع ویژه محلی که قبلاً بدون وجود یک حزب بهعنوان میانجی حراست میشد پاسخ میگفتند. آنها تا زمانی که از برنامههای اصلاحی شاه حمایت میکردند در انجام امور فوق آزادی مطلق داشتند.
در مورد انتخابات اواسط سال 1975 اطلاعات کافی موجود نیست که با استفاده از آنها بتوان گفت که وضع به چه نحوی تغییر یافته است. کاندیداهای «مطمئن» هنوز هم بهوسیله کمیسیونهای انتخاباتی محلی قبل از انتخابات به اصطلاح عمومی برگزیده میشدند و نمیتوان گفت که نیروهای مرسوم و سنتی در این امر نقش مؤثری نداشتهاند. در بعضی از مناطق، آن دسته از افراد سرشناسی که از طرف کمیتههای محلی توصیه نشده بودند به قرارگاههای حزبی شکایت میبردند ولی به آنها میشد که کمیته اجرایی حرب به توصیههای محلی در انتخابات نهایی پاسخ و ترتیب اثر نمیدهد. حداقل در یک مورد یکی از نمایندگانی که توسط کمیتههای محلی معرفی نشده بود در انتخابات پیروز گردید.
ساواک و کمیته امنیتی نیز با تحقیقات خود در تهران در مورد کاندیداها اطمینان بیشتر را ارائه میدادند. بنا به گزارش های موجود ساواک فهرستی از کاندیداها را به ترتیب اولویت تهیه کرده بود. نمیتوان گفت که نتایج نهایی تا چه حد با گزارش ساواک و توصیههای آن منطبق بوده چون گزارش ساواک را در اختیار نداریم. ولی پس از تأیید کاندیداها، ظاهراً انتخابات آزاد برگزار میگردید. در مورد تقلبهای انتخاباتی نیز گزارشی نرسیده است. بهخاطر فقدان اطلاعات مکفی در مورد پویایی سیاستهای محلی نمیتوان گفت که کاندیداهای رقیب در هر حوزه تا چه حد حافظ منافع سنتی رقیب بودهاند. در بعضی از حوزهها، که تحت سلطه زمینداران بود، آنها نفوذ خود را یا ابقاء کرده و یا بار دیگر بهدست آورده بودند.
پارلمان، معمولاً بهعنوان مهر پلاستیکی شاه عمل میکند. با این وصف جلسات مناظره بسیار تندی را برگزار کرده و تغییرات و اصلاحاتی را ایجاد میکند و در سیاسیتبازیهایی که شاخص اصلی بسیاری از پارلمانهای مستقل است وارد میشود. گاهی نیز یک نماینده و معمولاً بهطور اتفاقی موضعی متضاد با موضع شاه را اتخاذ میکند ولی خطاهایش بهسرعت به وی گوشزد میگردد.
فعالیت مجلس معمولاً حول و حوش جزئیات کم اهمیت و با اهمیت و بهترین نحوه اجراء برنامههای شاه دور میزند. ولی خود برنامهها مورد سؤال و تردید واقع نمیشود. همه در پی رسیدن به نمایندگی مجلس هستند در حالیکه به نمایشی بودن آن نیز معتقدند. چون این موضوع میتواند سبب پیدایش شهرت محلی شود، و علاوه بر این شخص را به تهران یعنی محل عمل میرساند که با توجه صحیح افراد مناسب، نماینده میتواند در صورت پایان دوره نمایندگیاش به موقعیتهای مهم دولتی و تجاری دست بیابد.
بخش های دیگر این مقاله را در می توانید در نشانی های زیر ملاحظه فرمائید:
https://psri.ir/?page=post&id=r4kxf57z بخش اول
https://psri.ir/?page=post&id=qn995r2s بخش دوم
https://psri.ir/?page=post&id=j963jstv بخش سوم
https://psri.ir/?page=post&id=5q9jhupj بخش چهارم
https://psri.ir/?page=post&id=e1uzh2dt بخش پنجم
بخش ششم https://psri.ir/?id=g06ac091
منبع : کتاب اسناد لانه جاسوسی،انتشارات موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی ، جلد اول ، به نقل از آژانس اطلاعات مرکزی (سیا) ، اداره اطلاعات دفتر تحقیقات سیاسی فوریه 1976
نظرات