چگونه مرصاد، خط قرمز بر فروغ بیجاوید کشید؟
در جریان عملیات مرصاد، سازمان منافقین با اقدام علیه جمهوری اسلامی ایران هویت و ماهیت خود را برای همه به ویژه ملت ایران به خوبی روشن ساخت، جمهوری اسلامی ایران نیز بار دیگر به جهان ثابت کرد در سختترین و پیچیدهترین زمان نیز قادر خواهد بهترین و سریعترین واکنش را علیه متجاوزین نشان دهد.
جنگ ایران و عراق به روزهای سرنوشت ساز خود نزدیک شده است. دیپلماتها خبر از تنظیم یک قطع نامه می دهند که اگر ایران آن را بپذیرد، جنگ تحمیلی هشت ساله به پایان می رسد. تمامی چشمها به تصمیم حضرت امام خمینی(ره) دوخته شده. سرانجام قطع نامه ۵۹۸ پذیرفته می شود و بر روی کاغذ جنگ تمام می شود. اما این آخر کار نیست. صدام حسین که در تمامی دوران جنگ ، مناسبات بین المللی را زیر پا گذاشته پس از پذیرش قطع نامه به مرزهای جنوبی ایران دوباره حمله می کند و تا اشغال مجدد خرمشهر نیز پیش می رود، اما این حرکت یک عملیات ایذایی برای حرکت اصلی یعنی حمله گروهک سازمان مجاهدین خلق(منافقین) به ایران است.
چگونگی عملیات منافقین
طبق اسناد به دست آمده از رابطه رژیم بعث عراق و سازمان منافقین، مسعود رجوی، سرکرده این گروهک در تاریخ ۱۰ تیرماه ۱۳۶۷ طرحی را به صدام حسین ارائه می دهد که "درصورت پایان جنگ ایران و عراق، ما قادرخواهیم بود تحت عنوان ارتش به اصطلاح آزادی بخش ایران، ظرف مدت ۴۸ ساعت با شعار توخالی " از مهران تا تهران، پایتخت را به تصرف خود درآوریم! این عملیات را نیز فروغ جاویدان نامیده ایم و توانایی آن را داریم تا اهداف مشترک میان سازمان و رژیم بعث مرتفع شود."
این سومین عملیات نیروهای منافقین بود که با پشتیبانی رژیم بعث انجام می شد. عملیات های آفتاب و چلچراغ که به ترتیب در 7 فروردین ماه و ۲۸ خرداد ۱۳۶۷ انجام شده بود، علی رغم حرکت سریع در ورود به خاک ایران، دستاوردی برای آن ها نداشت و نیروهای نظامی ایران مانع از دستیابی آن ها به موقعیتهای استراتژیک شده بودند، اما رجوی می خواست با فروغ جاویدان بزرگترین عملیات این گروهک را انجام دهد و به همین دلیل از تمامی امکانات استفاده کرد تا بتواند به هدف خود دست یابد. این مسئله به قدری برای منافقین مهم بودکه حتی صدام را به نطق تلویزیونی وا داشتند.
در ۱۹تیر ماه ۶۷ صدام حسین طی یک برنامه تلویزیونی گفت: «بعد از مدتی خواهید دید که چگونه مجاهدین خلق(منافقین) به اعماق خاک خودشان! ایران، نفوذ خواهند کرد و همینطور پیوستن مردم ایران به صفوف آنها را خواهید دید!»
به این ترتیب 6 روز پس از قبول قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت توسط ایران، نیروهای عراقی برای زمینه سازی عملیات فروغ جاویدان دست به یک برنامه ایذایی زده و توافقات این قطعنامه را زیر پا گذاشتند و مجدداً به جنوب و حوالی خرمشهر حمله کردند تا راه نفوذ برای ارتش مجاهدین خلق باز شود. آن ها حتی توانستند تا آستانه تصرف خرمشهر نیز پیش بروند، اما هدف در غرب کشور دنبال می شود. ناخواسته تمامی توجهات در داخل کشور به جنوب جلب شده است و این برنامهای بود که مسعود رجوی آن را پیش بینی کرده بود.
او در شب عملیات فروغ جاویدان تاکید کرده بود که بر اساس تقسیمات انجام شده، ۴۸ ساعته به تهران خواهیم رسید! کاری که ما میخواهیم انجام دهیم در حد توان و اشل یک ابرقدرت است؛ چون فقط یک ابرقدرت میتواند کشوری را ظرف این مدت تسخیر کند. از پایگاه نوژه هم ترسی نداشته باشید؛ هر سه ساعت به سه ساعت دستور میدهم هواپیماهای عراقی بیایند و آنجا را بمباران کنند. پایگاه هوایی تبریز را هم با هواپیما هر سه ساعت به سه ساعت مورد هدف قرار خواهیم داد... علاوه بر آن، ضد هوایی و موشک سام ۷ هم که داریم... هوانیروز عراق تا سرپل ذهاب بههمراه ستونها خواهد بود. از نظر هوایی ناراحت نباشید چون هواپیماهای عراقی پشتیبان ما هستند و تمام ماشینها به صورت ستون حرکت میکنند.
رجوی و منافقین با در اختیار داشتن۲۵ تیپ در قالب ۷ لشکر، ۱۲ تانک، ۴۰ دستگاه نفربر ، ۳۰ عراده توپ ۱۲۲ میلمتری، ۴۵ عراده توپ ۱۰۶ میلیمتری،۱۰۰۰ قبضه آرپی جی ، ۷۰۰ قبضه تیربار، ۶۰ قبضه دوشکا،۲۴۰ قبضه خمپاره و نزدیک به ۱۰۰۰ دستگاه انواع خودروی ترابری و پشیبانی در قالب یک ستون به مرزهای ایران نزدیک شدند.
این اولین بار بود که یک گروه نظامی ایرانی به ایران حمله می کند و این مسئله بیش از پیش هویت و ماهیت گروهک تروریستی منافقین را به خوبی نشان می داد، زیرا آن ها برای رسیدن به اهداف خود از هیچ عمل غیر انسانی فروگذاری نکردند. در برنامه آن ها پشتیبانی بمبهای شیمایی بعث عراق برای بکارگیری علیه مردم و غیر نظامیان پیش بینی شده بود.
مرصاد، خط قرمزی بر فروغی بیجاوید کشید
همزمان با عملیات فروغ جاویدان از سوی سازمان مجاهدین خلق(منافقین)، ارتش عراق نیز در روز ۳۱ تیر ماه ۱۳۶۷ چندین روستای ایران در اطراف کرمانشاه شامل روستاهای زرده، روستاهای نساردیره، نساردیره سفلی و شاه مار دیره از توابع شهرستان گیلان غرب، شیخ صله از توابع شهرستان ثلاث باباجانی، دودان از توابع شهرستان پاوه و روستای باباجانی از توابع شهرستان دالاهو را با بمبهای گاز خردل و گاز اعصاب بمباران کرد. این بمبارانها به شهادت صدها غیرنظامی و مجروحیت چندین هزار نفرانجامید. مجاهدین خلق (منافقین) چندین بیمارستان را نیز نابود کردند که بزرگترین کشتار آنها قتل عام بیمارستان اسلام آباد غرب بود که بسیاری از مردم بیگناه را به شهادت رساندند.
آغاز عملیات
مقدمات کار توسط صدام حسین فراهم شده بود، لذا در ساعت ۱۴:۳۰ سوم مرداد ماه ۱۳۶۷ سازمان منافقین وارد خاک ایران شدند. حرکت منافقین و نحوه آرایش نیروها برخاسته از عدم آشنایی آ نها با تکتیکها و تکنیکهای نظامی بود، لذا آن ها در قالب یک ستون پیاده نظام، موتوری و زرهی وارد خاک ایران شده و طبق برنامه به اسلام آباد رسیدند. آن ها قصد داشتند تا با محاصره و اشغال شهر کرمانشاه اعلام کنند که سازمان مجاهدین دولت خود را در این شهر مستقر کرده و تا ۲۰ ساعت دیگر تهران را نیز اشغال می کند.
رجوی تصور می کرد که مردم با دیدن ارتش منافقین به آن ها می پیوندند و آن ها با پشتیبانی مردم قادرخواهند بود که برنامههای خود را پیش ببرند، اما در منطقه "گردنه حسن آباد" مردم و نیروهای کرد در برابر مجاهدین خلق ایستادگی کرده و آن ها در مسیر اسلام آباد به کرمانشاه زمین گیر شدند.
عملیات فروغ جاویدان علی رغم تجهیزات نظامی دارای چند اشکال عمده تاکتیکی بود که می توان به نحوه حرکت تک ستونه و عدم آرایش نیروها به شکل همجوار و همچنین عدم سناریو چینی برای بروز مشکل در مسیر راه اشاره کرد. پیش بینی رجوی در حمایت مردم ایران اشتباه بود و همین امر سبب شد نیروهای منافقین روحیه خود را به شدت از دست بدهند و شیرازه کار از هم گسسته شود. ارتشی که تصور می کرد طی ۳۳ ساعت از باختران به همدان سپس به قزوین و در نهایت به تهران می رسند در قدم دوم زمین گیر شده بود.
اقدامات نیروهای نظامی جمهوری اسلامی ایران
نیروهای رجوی در ۲۰ کیلومتری شهر اسلام آباد برای تجدید قوا مستقر شدند و طی برنامه ریزی خود انتظار داشتند مقاومت مردمی در این شهر شکست بخورد و به مسیر خود ادامه دهند. برنامه ریزی ارتش، سپاه و نیروهای بسیج در عملیاتی که بعدها به مرصاد معروف شد در نوع خود بینظیر بود، زیرا نیروهای رجوی بر خلاف استراتژیهای مرسوم جنگی عمل می کردند از طرفی آنها از حمایت نیروهای هوایی و موشکی صدام نیز برخوردار بودند. لذا تدبیر شهید سپهبد صیاد شیرازی به عنوان فرمانده این عملیات در به کارگیری نیروی هوایی و هوانیروز بر این بود که باید منافقین را در عمق خاک ایران زمین گیر کنیم تا آنها از پوشش حمایتی ارتش صدام خارج شوند. سپس در پنجمین روز از مرداد ماه و دو روز از حمله منافقین چتر بازهای ارتش در پشت نیروهای مجاهدین خلق فرود آمده و مسیر حرکتی و ارتباطی آنها را با غرب بستند. ستون نیروهای مجاهدین خلق که در دو طرف درگیر شده بودند توسط هواپیماهای F4 بمباران شدند. در این زمان عملیات مرصاد وارد فاز دوم کار خود شد و نیروی زمینی ارتش با قوای ضد زرهی خود از منطقه شرق اسلام آباد وارد عمل شد و ماشین جنگی منافقین را زمین گیر کرد. در همین زمان نیروهای پیاده نظام سپاه ، ارتش و و بسیج وارد میدان شده و بقایای منافقین را تار و مار کردند.
طبق آمار منتشر شده در عملیات مرصاد نزدیک به ۳هزار نفر از نیروهای منافقین به هلاکت رسیدند و نزدیک به ۲هزار نفر نیز مجروح شدند و ۱۵۰ نفر به اسارت نیروهای نظامی ایران در آمدند که در ابتدای زمان اسارت تعدادی با استفاده از قرص سیانور خودکشی کردند . این هجمه سنگین به نیروهای رجوی سبب شد تا دیگر نتوانند تا زمان حیاتشان در اشرف و سقوط صدام اقدامات نظامی بکنند و طومار ارتش شکست ناپذیر رجوی این چنین پیجده شد.
بسیاری از تحلیلها و روزشمارها به بررسی وقایع حمله منافقین به مناطق غرب و آغاز عملیات فروغ جاویدان پرداخته اند اما کمتر به بحث انگیزشی و علل پشت پرده این عملیات اشاره شده است. در سال ۱۳۵۹ و آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران همیشه گروهک منافقین به عنوان یک نیروی درجه سه کمکی در کنار صدام انجام وظیفه می کردند. بازجویی از اسرا، مترجمی، جاسوسی، ترورشخصیتها و نیروهای تاثیرگذار در جنگ، ایجاد ناامنی در شهر ها. در کنار این خوش خدمتی به صدام رژیم بعث نیز امکاناتی را در اختیار رجوی قرار می داد و آن هم در رویای قدرت و داشتن ارتشی مجهز روز به روز از واقعیت دور می شد. نیروهای تحت امر رجوی برای کسب درجه و مقام در سیستم به جای بیان واقعیت شرایط اطلاعات نادرستی را منتقل می کردند از همین رو رجوی تصمیماتی را گرفت که تنها بر روی کاغذ و با توجه به گزارشهای مردود قابل انجام شد، اوج این مسئله را می توان در عملیات فروغ جاویدان مشاهده کرد.
صمد نظری یکی از افراد جدا شده از گروهنک منافقین در این باره می گوید: بعد از انقلاب با سازمان مجاهدین خلق آشنا شدم و در جریان جنگ مسلحانه از سال ۶۰ ارتباطم با سازمان قطع شد اما در بهار ۶۴ به این سازمان برگشته و به عنوان سرباز ارتباطات و شناسایی در جنگ برای سازمان فعالیت میکردم. در سال ۷۲ هم از آنها جدا شده و به ایران برگشتم.
وظیفه سازمان مجاهدین دستگیری افراد کلیدی نظامی ایران و جمعآوری اطلاعات برای نظام صدام بود و معتقد بودند که برای ضربه زدن به نیروهای ایرانی باید این جبهه را تقویت کرد و به افزایش عملیاتها پرداخت. مشاوره غلط و اطلاعات اشتباه در مورد وضعیت نیروهای سازمان به جایی رسید که رجوی در فضای قدرتطلبیهایش متوهم شد و عملیات مرصاد را ساماندهی کرد.
مسعود رجوی وقتی این شکست سنگین را متحمل شد با عمق واقعیت پی برد و آنجا بود که دریافت تا چه اندازه در اوهام فرورفته بود. او غرور خود را پایمال شده می دید لذا شروع به بهانه تراشی کرد و انتقام سختی از نیروهایش گرفت، حتی خیانت صدام را عامل این شکست معرفی کرد.
طالب جلیلیان یکی از نجات یافتگان گروه تروریستی مجاهدین نیز به تشریح عملیات مرصاد که خود در آن حضور داشت پرداخته است : زمانی که از سازمان صحبت به میان میآید، منظور شخص رجوی است و حرکتهای او، حرکتهای تاکتیکی برای به دست آوردن قدرت است. در عملیات مرصاد که با شکست مجاهدین همراه بود، همه بر این باور بودند که صدام خیانت کرد اما در واقع تحلیلهای نادرست رجوی موجب این شکست بود ولی او در توجیه این شکست مدعی بود که نیروهای مجاهدین در تنگه مسائل جنسی و زن مانده بودند و با این مساله اعتراضات را سرکوب میکرد.
دستاورد عملیات مرصاد
عملیات مرصاد با پیروزی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به پایان رسید و این امر مهم دستاوردهای بسیاری را برای ایران به همراه داشت که می توان به موارد زیر در این رابطه اشاره کرد:
- تحکیم ثبات داخلی نظام و مشروعیت آن در بعد کارآمدی نظامی
- شناخته شدن دوست از دشمن و تصفیه عناصر مردمی از ضد مردمی
- تحکیم وحدت در بعد داخلی و تبلور مشارکت عمومی و همبستگی عمومی و همبستگی ملی
- عملیات فروغ جاویدان شروعی برای تسلط اطلاعاتی هر چه بیشتر بر سازمان و تحولات آن
- تثبیت قطعی نظام جمهوری اسالمی ایران در نظام جهانی
- افزایش مشروعیت ایران در افکار عمومی جهان بواسطه حمایتهای مردمی
- این عملیات نیز همچنین نتایجی را برای گروهک منافقین به بار آورد که می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- بن بست استراتژی و به تبع آن ، زیر سوال رفتن رهبری سازمان
- ریزش نیروها از بدنه سازمان
- محکومیت سازمان و عملیات فروغ جاویدان از جانب گروههای اپوزیسیون
- از دست دادن جایگاه سازمان میان رژیم بعث
- ورود به دوران رکود و انجام خرابکاری ها جهت انتقام گیری
- فروغی که به غروب منافقین تبدیل شد
سازمان منافقین با اقدام علیه جمهوری اسلامی ایران هویت و ماهیت خود را برای همه به ویژه ملت ایران به خوبی روشن ساخت ، جمهوری اسلامی ایران نیز بار دیگر به جهان ثابت کرد در سختترین و پیچیدهترین زمان نیز قادر خواهد بهترین و سریعترین واکنش را علیه متجاوزین نشان دهد. به گفته بسیاری از تحلیل گران جنگ، عملیات مرصاد از پیچیدگی زمانی بسیاری برخوردار بود به نحوی که یک کشور پس از ۸ سال جنگ و با آغاز آتش پس در پهنه وسیعی در دوجبهه جنوب و غرب توانست بهترین واکنش را نشان دهد.
همان طور که امام راحل فرمودند که خرمشهر را خدا آزاد کرد این بار نیز عنایت خداوند به نیروهای اسلام سبب پیروزی قاطع آنان بر دشمنان شد و مرصاد سند زرین دیگری شد در تاریخ پر افتخار جمهوری اسلامی ایران که نیروهای جان برکف با همت والای خود توانستند از تمامیت ارضی ایران دفاع کنند. عملیاتی که قرار بود فروغی جاویدان برای سازمان مجاهدین خلق باشد به یک غروب طولانی مدت بدل شد به نحوی که پس از سال ها تلاش دریافتند هیچ راهی برای خروج از این باتلاق گرفتار شده ندارند. آنها با استفاده از نیروها و عناصر نفوذی خود برای انتقام گیری از این شکست سنگین ناجوانمردانه در اردیبهشت 1378 امیر صیاد شیرازی را به شهدات رساندند تا بار سنگین شکست خود را تا حدودی سبک کنند. اما باز نتیجه این کارشان جز خفت و آواراگی در کشورهای مختلف و بهره برداری های سیاسی از آنها نبود.
تابناک
نظرات