نامه تاریخی استالین به پیشه وری [ مروری بر نتایج وابستگی به قدرت های بیگانه ]


ترجمه نامه ازانگلیسی به فارسی و بررسی نامه توسط عباس جوادی
7164 بازدید

نامه تاریخی استالین به پیشه وری [ مروری بر نتایج وابستگی به قدرت های بیگانه ]

پیش در آمد :

آنچه که در ادامه  میخوانید ترجمه کامل و فارسى نامه تاریخى یوزف و. استالین رهبر حزب کمونیست شوروى به سید جعفر پیشه ورى رئیس فرقه دمکرات آذربایجان (ایران) و براى مدت یک سال نخست وزیر حکومت این فرقه در تبریز بود که چهار سال بعد از اشغال شمال ایران توسط ارتش سرخ  در سال ١٣٢٠ (١٩٤١) در ٢١ آذر سال ١٣٢٤ تاسیس و پس از یک سال متلاشى شد که در نتیجه صد ها نفر از کادرهاى فرقه ازجمله خود پیشه ورى به شوروى پناهنده شده و صد ها نفر دیگر فرارى شده و یا به قتل رسیدند.

تاریخ نامه هشتم ماه مه ١٩٤٧ (١٣٢٦) یعنى حدود پنج ماه بعد از سقوط حکومت فرقه و فرار رهبران به شوروى است یعنى هنگامیکه استالین این نامه را مینوشت پیشه ورى در باکو بود.

در این نامه، استالین علل خروج نیروهاى شوروى از ایران را به پیشه ورى توضیح میدهد. باور عمومى بر آنست که فرقه دمکرات زیر سایه ارتش اشغالگر شوروى بر سر کار آمده بود و با خروج آنها از ایران قدرت ایستادگى را ازدست داده متلاشى شده است.

این نامه که جزو اسناد «فوق العاده محرمانه» حزب کمونیست بود پس از فروپاشى اتحاد شوروى در دسترس عموم قرار گرفت. نسخه اى از این نامه که اصلش به روسى است در اختیار مرکز «مطالعات جنگ سرد» موسسه «وودرو ویلسون» واشنگتن قرار گرفت و از سوى ولادیسلاو م. زوبوک به انگلیسى ترجمه شد . و آنگاه با کسب اجازه از همین مرکز از سوى عباس جوادى به فارسى ترجمه شد ه است. مشخصات اصل روسی سند در آرشیو وزارت خارجه روسیه موجود است. متن کامل نامه به شرح ذیل است:

به رفیق پیشه ورى

بنظر میرسد شما دربررسى وضع داخلى ایران و همچنین بُعد بین المللى مسئله دچار اشتباه شده اید.

اولا: شما میخواهید تمام خواست هاى انقلابى خلق آذربایجان فورا برآورده شوند. و لیکن شرایط فعلى، تحقق این برنامه را غیر ممکن میسازد. لنین خواست هاى انقلابى را بصورت خواست هاى عملى – تکرار میکنم: بصورت خواست هاى عملى مطرح میکرد و این کار را زمانى انجام میداد که کشور در حال گذار از تجربه یک بحران انقلابى در اثر جنگى ناموفق با دشمنى خارجى باشد. این وضع در سال ١٩٠٥ هنگام جنگ ناموفق با ژاپن و در سال ١٩١٧ هنگام جنگ ناموفق با آلمان موجود بود. اینجا شما میخواهید از لنین پیروى کنید. این، چیزى بسیار خوب و قابل تحسین است.

اما وضع کنونى ایران کاملا فرق میکند. در ایران هیچ وضع عمیقا انقلابى موجود نیست. در ایران تعداد کارگران کم است و آنها سازماندهى خوبى ندارند. دهقانان ایران هنوز فعالیت جدى از خود نشان نمیدهند. ایران در حال جنگى بر علیه دشمن خارجى نیست که باعث تضعیف دایره هاى انقلابى (حکومتى؟ -مترجم) از طریق یک شکست نظامى شود. نتیجتا در ایران شرایطى که کارآمد بودن تاکتیک هاى سال هاى ١٩٠٥ و ١٩١٧ را تائید کند موجود نیست.

ثانیا: مطمئنا اگر قواى شوروى در ایران باقى میماندند شما میتوانستید روى موفقیت در امر خواست هاى انقلابى خلق آذربایجان حساب کنید. اما ما دیگر نمیتوانستیم نیروهاى شوروى رادر ایران نگهداریم و آن هم در وهله نخست بدین سبب که ادامه حضور آنها در ایران بنیاد سیاست هاى آزادسازانه ما در اروپا و آسیا را مختل میکرد. بریتانیائى ها و آمریکائى ها به ما گفتند اگر نیروهاى شوروى میتوانند در ایران بمانند در آنصورت چرا نیروهاى بریتانیا در مصر، سوریه، اندونزى، یونان و بهمین ترتیب نیرو هاى آمریکا در چین، ایسلند و دانمارک نتوانند بمانند. از این جهت ما تصمیم گرفتیم نیروهارا از ایران و چین بیرون ببریم تا اینکه این بهانه را از دست بریتانیائى ها و آمریکائیها بگیریم، جنبش آزادیبخش در مستعمرات را دامن بزنیم و بدین ترتیب سیاست آزاد سازى خود را حق بجانب تر و موثر تر نمائیم.

ثالثا: با این تفاسیر در رابطه با وضع ایران میتوان چنین نتیجه گیرى کرد: در ایران بحران عمیق انقلابى وجود ندارد. در ایران اوضاع جنگى با دشمنان خارجى موجود نیست که در نتیجه یک شکست نظامى ارتجاع تضعیف شود و باعث بحران گردد. تا مدتى که قواى شوروى در ایران بودند شما فرصت دامن زدن به مبارزه در آذربایجان و سازماندهى یک نهضت گسترده دمکراتیک با خواست هاى همه جانبه را دارا بودید. اما نیروهاى ما میبایست ایران را ترک میکردند و چنین هم کردند. آنچه در ایران میبینیم چیست؟ ما در اینجا شاهد نزاعى بین حکومت قوام و دوایر طرفدار انگلیس ایران هستیم که نماینده ارتجاعى ترین عناصر ایران هستند. قوام در گذشته هر قدر هم که ارتجاعى بوده باشد، باید امروزه براى حفظ خود و حکومتش بعضى اصلاحات دمکراتیک را انجام داده و حمایت نیروهاى دمکراتیک ایران را جلب کند. تاکتیک ما در چنین شرایطى چه باید باشد؟ بنظر من ما باید از این نزاع استفاده کنیم تا اینکه از قوام امتیاز بگیریم، از او حمایت کنیم تا نیروهاى طرفدار انگلیس را منزوى نمائیم و زمینه اى براى ادامه دمکراتیزه کردن ایران را مهیا کنیم. تمام توصیه هاى ما به شما مبتنى بر این تشخیص است. البته در پیش گرفتن تاکتیک دیگرى هم ممکن بود: تف کردن به همه چیز، قطع رابطه با قوام و با این ترتیب تضمین پیروزى مرتجعین طرفدار انگلیس. اما این دیگر نه یک تاکتیک بلکه حماقت میبود. این درواقع خیانت به امر خلق آذربایجان و دمکراسى ایرانى میبود.

رابعا: طورى که شنیده ام شما میگوئید که ما شما را ابتدا به عرش اعلا بردیم و سپس به قعر ادنى پرت کرده به شما بى احترامى نمودیم. اگر این شنیده هایم درست باشد، براى ما جاى تعجب است. واقعا چه اتفاقى افتاده است؟ در اینجا ما تکنیکى را بکار برده ایم که هر انقلابى با آن آشناست. در هر شرایطى که شبیه شرایط امروز ایران باشد، اگر کسى بخواهد حد اقل معینى از طلب هائى را از حکومت بدست آورد، در آنصورت جنبش باید به راه خود ادامه دهد، از خواست هاى حد اقل فراتر رود و خطرى (فشارى، -مترجم) براى حکومت ایجاد کند تا اینکه دادن امتیاز از سوى حکومت تامین گردد. اگر شما خیلى پیش نمیرفتید در شرایط کنونى ایران نمیتوانستید به اهدافى (امتیازاتى، -مترجم) نائل شوید که حکومت قوام امروزه ناچار به تامین آن است. قانون جنبش انقلابى همین است. بى حرمتى به شما اصلا و ابدا مطرح نیست. بسیار عجیب است که شما تصور میکنید ما شما را آلوده به لکه ننگ و بى احترامى کرده ایم. بر عکس، اگر شما عاقلانه رفتار کنید و با حمایت معنوى ما خواهان قانونى شدن وضع واقعى و فعلى در آذربایجان شوید در آنصورت هم آذرى ها و هم ایران به شما بعنوان پیشاهنگ جنبش مترقى و دمکراتیک در خاورمیانه احترام خواهد گذاشت.

ى. استالین

شرح سند :

انشاء و تعابیرى از قبیل «دمکراتیک»، «اصلاحات»، «ارتجاع»، «نیروهاى پیشرو»، «آزاد سازى ملل و کشورها از طرف شوروى» و یا «جنبش هاى آزادیبخش ملل» که در این نامه از سوى استالین بکار میرود در مقایسه با فجایع و جنایات دوره استالین که هم خود او و هم اطرافیانش مانند لاورنتی بریا و میر جعفر باقراوف شخصا و یا من غیر مستقیم نسبت به میلیونها نفر از مردم خود اتحاد شوروى روا داشته اند، نه فقط بطور حیرت انگیزى ریاکارانه بلکه حتى بیمار گونه جلوه میکند. صرفنظر از این ادبیات و تعابیر فریبکارانه که حتى تا بعد از مرگ استالین عموما بر ادبیات کمونیستى جهان حاکم بود، ظاهرا نامه استالین نکات مهم زیر را براى اولین بار از زبان خود استالین رسما تائید میکند:

یکم: استالین در عین حال که میگوید باقی ماندن نیروهای شوروی میتوانست بقای حکومت فرقه را تامین کند، اضافه میکند که نیروهاى شوروى از ایران بیرون رفتند زیرا غرب تهدید کرده بود که در غیر آن صورت آنها هم میتوانند در کشور هائى نظیر مصر و اندونزى بمانند. عنصر فشار غرب بر استالین برای بیرون بردن نیرو هایش از ایران بار ها تحلیل و مطرح شده اما  تا جائیکه اطلاع داریم از سوی مقامات بلند پایه شوروی هرگز تائید نشده بود.

دوم: استالین مکررا تاکید میکند که که حکومت قوام را باید بهرحال در مقابل «دایره های طرفدار انگلیس» در ایران حمایت کرد تا امتیازات و «اصلاحاتی» که قرار است قوام انجام دهد واقعا عملی شود.

سوم: استالین تائید میکند که پیشه وری از رفتار رهبری حزب کمونیست شوروی ناراضی و شاکی بوده و  بنظرش روسها او را ابتدا«به عرش اعلا برده بعد به قعر ادنی پرتاب کرده اند». اما ضمن تکذیب این نگرانی پیشه وری، استالین میگوید برعکس کوشش های پیشه وری و فرقه از این جهت نتیجه داده که در سایه این فعالیت های فرقه و پیشه وری، الان میتوان از حکومت قوام خواست اهداف و امتیازاتی را که قول داده است عملی کند. مدت ها ناظرین و تاریخنویسان گوناگون گفته بودند که یک انگیزه مهم روس ها در رها کردن پیشه وری و حکومت فرقه وعده امتیاز استخراج نفت در شمال ایران از سوی قوام السلطنه بود اما این نکته هم پیوسته از طرف روس ها تکذیب میشد اگرچه روس ها بلافاصله بعد از اشغال شمال ایران و چند سال قبل از حکومت پیشه وری سیصد کارشناس نفتی خود را بدون اطلاع حکومت ایران به شمال ایران فرستاده بودند. در عین حال این نامه استالین رسما تائید میکند که مسکو به حکومت فرقه بعنوان وسیله ای برای گرفتن امتیازات و رسیدن به اهداف خود مینگریسته است.

لازم به توضیح است که سیدجعفر پیشه وری تنها حدود یک ماه بعد از این نامه استالین (یازدهم ژوئن 1947) در یک تصادف ماشین سواری در آذربایجان شوروی به قتل رسید. اگرچه هیچ دلیل کافی و مشخصی در باره سوء قصد بودن این حادثه در دست نیست اما بعضی ها بر آنند که دستگاه اطلاعاتی شوروی از تصادف های رانندگی بخصوص در این راه برای قتل مخالفین خود استفاده میکرده است.

 متن ترجمه نامه استالین از زبان روسی به زبان انگلیسی را در لینک ذیل می توانید ببینید: 

http://digitalarchive.wilsoncenter.org/document/117827

 


سایت چشم انداز