امام خمینی اهانت به آیتالله خویی را اهانت به اسلام، قرآن و امام زمان (عج) میدانست
1525 بازدید
آیت الله حاج آقا نصر الله شاه آبادی در خصوص نظر امام خمینی(ره) نسبت به آیت الله خویی و اهانت هایی که در آن زمان از سوی برخی تندرو یا غافل متوجه ایشان می شد، گفت: امام خمینی(ره) اهانت به آیت الله خویی را اهانت به امام زمان می دانستند و آیت الله خویی هم معتقد بودند که همت آیت الله خمینی نباید از بین برود.
آیت الله شاه آبادی در خصوص حضور خود در حوزه و ورود به نجف اشرف در گفت وگو با خبرنگار شفقنا(پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه)، اظهار کرد: دوره ای که ما وارد حوزه شدیم و به عنوان طلبه این راه را انتخاب کردیم، در حقیقت 12 سال طول کشید. در واقع از سال 1322 تا سال 1328 ما مشغول تحصیل در حوزه بودیم که از نظر هوش و استعداد از بقیه کم نمی آوردیم و لذا خیلی سریع پیش رفتیم از نظر ادبیات، معنای بیان و سطح فقه و اصول و همچنین فلسفه خوب پیشرفت کردم. مثلاً در درس معنای بیان، مرحوم سید مهدی لواسانی از بزرگانی بود که در میان ادبا بسیار معروف بودند و خیلی از بزرگان از شاگردان ایشان بودند یا مرحوم سید کاظم عصار در فقه و اصول یا مرحوم آیت الله حسن تهرانی در ادبیات و فلسفه بسیار مطرح بودند. مرحوم عصار در دانشگاه هم تدریس می کردند، به اندازه ای این مرد ساده زیست بود که اصلاً کسی فکر نمی کرد که استاد دانشگاه است. مرحوم ابن الدین حاج عباس تهرانی از شاگردان مرحوم آخوند بود که کفایه تدریس می کردند. آیت الله هدایت الله گلپایگانی و مرحوم نجف آبادی نیز از دیگر اساتید مدرسه سپه سالار بودند. شروع طلبگی من از مدرسه مروی بود و بعد از آن به مدرسه سپه سالار رفتم. معالم را در مدرسه مروی نزد مرحوم زهیر الدین یاد گرفتم، ایشان از نجف آمده بود و بشارت مغنی و لمعتین را در مدرسه مروی خواندیم که از مرحوم تهرانی نیز تقاضا کردیم برای ما مطول بگوید یک مقدار مطول را پیش ایشان گرفتیم و باقی آن را نزد مرحوم لواسانی تحصیل کردیم، رسائل را نیز در مسجد هفت تن نزد آقا سیدحسن علول آبادی یاد گرفتیم که بسیار هم خوب تدریس می کردند تا سال 1328 و 1329 ما تمام سیر مسیر را تمام کردیم.
او در ادامه تصریح کرد: می توان گفت آن موقع حوزه تهران خیلی قوی بود، البته در قم نیز درس آیت الله بروجردی و آیت الله حجت را فرا گرفتیم؛ همچنین درس آیت الله خوانساری را نیز درک کردیم اما مدرسه سپه سالار و مروی بسیار فعال تر بودند، حوزه تهران به لحاظ درسی تأمین بود، همه اساتید تهران هم آماده و هم خبره بودند. اواخر 1329 ما وارد نجف اشرف شدیم، به نجف خیلی علاقه داشتم اما اجازه نمی دادند، البته اخوی هم مخالف بودند و می خواستند ما را داماد کنند و حتی مقدمات آن را هم فراهم کردند اما چون من راه قاچاقی رفتن را پرسیده بودم، از ازدواج منصرف شدم و بالاخره قاچاقی به نجف رفتم. مرحوم آیت الله سید محمد روحانی که هم دایی زاده ما بود و هم داماد اخوی ما و هم فردی دانشمند، زیر نظر ایشان ادامه تحصیل را شروع کردیم و یک دوره فشرده کفایه را پیش ایشان خواندیم. در سال 1330 تقریباً ایشان ما را ارجاع داد به مرحوم آیت الله العظمی خویی. درس آیت الله سید محمود شاه آبادی و سید حسین حمامی و درس آیت الله حکیم و حلی را نیز رفتیم. آیت الله حلی عرب بود اما فارسی تدریس می کرد، برعکس آیت الله خویی که ایرانی بود و عربی درس می داد. درس آیت الله حمامی خیلی مرتب بود ولی محتوای آن کم بود اما درس آیت الله حلی گرچه کم می گفت، اما مفید بود.
آیت الله شاه آبادی در مورد درس آیت الله حلی گفت: هم کلاس های ایشان پر محتوا بود و هم آماده اشکال و جواب بودند. آخر برخی ها درس را می گفتند اما پای اشکال و جواب نمی نشستند، بعضی ها بعد از درس حوصله سوال و جواب نداشتند درس آیت الله حلی بسیار شلوغ می شد. برای درس آیت الله حکیم باید به طرز درس گفتن ایشان مثل مرحوم آیت الله شاهرودی عادت می کردیم و تمرین می کردیم، تا با ادبیات ایشان آشنا شویم درس آیت الله خویی عربی فصیح بود و با اینکه تازه وارد نجف شده بودم اما درس را خوب می فهمیدم و این برای من خیلی راحت تر بود اما عربی آیت الله حکیم خیلی سنگین بود و این شد که دیگر نرفتم.
شاه آبادی در خصوص دلیل انتساب مرجعیت اعلی به آیت الله خویی به شفقنا گفت: با وجود اینکه فضلای بسیاری در حوزه نجف حضور داشتند البته قبل این دوره هم نجف بسیار پر بار بود و افرادی از جمله میرزا نائینی، آیت الله اصفهانی، مرحوم آیت الله غروی اصفهانی و آیت الله شیرازی از بزرگان آن علم بودند و مرحوم آیت الله سید حسن اصفهانی، میرزا نائینی و آیت الله غروی اصفهانی از کسانی بودند که اداره حوزه بر عهده ایشان بود، بعد از اینها طبقه بعدی شاگردان مرحوم قاضی عراقی، مرحوم میرزا نائینی و سید ابوالحسن اصفهانی که هرکدام مراتب خود را داشتند، شما ببینید آیت الله حکیم اواخر دوره مرحوم آخوند را درک می کند یا آقای اصفهانی، اما آیت الله خویی عمر سنش اصلاً نمی رسد که کلاس آیت الله آخوند را درک کند اما به هر حال بزرگان حوزه دارای مراتبی می شوند. درک آن موقع نیز بعد از اینکه مرحوم اصفهانی به رحمت خدا رفت به هر حال باید یکی باشد که به مرحوم اصفهانی نزدیک تر باشد و آن شخص حاج آقا حسین قمی و حاج آقا بروجردی و آیت الله حکیم هستند که این سه نفر مقام ایشان را درک کرده بودند، حال هرکدام به اندازه خود.
آیت الله شاه آبادی افزود: هم بیان آیت الله خویی خوب بود و هم طلبه از آن فایده می برد، یعنی واقعاً درس را می فهمید، مرحوم خویی بسیار فصیح صحبت می کردند. آن روزی که آیت الله خویی اعلام تعطیلی درس می کرد خواهی نخواهی درس ها تعطیل می شد.
او تصریح کرد: وقتی آیت الله حکیم مرجع تقلید بود و مقلد داشت، آیت الله خویی نصف ایشان مقلد داشتند البته بعد از فوت آقای حکیم بیشتر شد، گاهی اوقات آدم فکر می کند اگر مخالفتی با فردی کند آن فرد را از کاری می اندازد اما گاهی علت ترقی فرد همین مخالفت من می شود یکسری مخالفت ها هم در بالا رفتن آیت الله خویی کمک کرد و ایشان بعدا مقلدان بسیاری یافت و تراز اول شد.
او گفت: حتی در هندوستان، اروپا و آفریقا هم اگر روحانی وجود دارد، درس آیت الله خویی را رفته بوده و شاگرد ایشان بوده است، یعنی نوع درس دادن آیت الله خویی در مرجعیت ایشان تأثیر فراوانی داشته است، لذا آیت الله خویی سال 1320 شاگرد پروری می کردند و آن ها می رفتند در جای جای ایران و حتی در کشورهای چون هند و پاکستان پخش می شدند، بنابراین نام آیت الله خویی غریب نبود و اتفاقاً خیلی آشنا بود. مرحوم خویی به دلیل تلاش و گستردگی فعالیت های فقه و اصول بسیار شناخته شده هستند و شخصیت علمی ایشان ذوابعاد است که کمتر به آن ها توجه شده است.
آیت الله شاه آبادی اظهار کرد: آیت الله خویی دارای یک استعداد فوق العاده بود یادم هست یک روز ایشان مریضی پیدا کرده بودند و در اثر اشتباه خودشان، خیلی وضع بدی داشتند تا دکترها آمدند و ایشان صحت پیدا کردند ایشان فرمودند" من به دخترم گفتم اگر پدرت مرد، نشین بگو فقه و اصولم از بین رفت.. پدرت مهندسی بلد بود بنایی بلد بود، اختراعات داشت و..." در واقع هم همینطور بود ، در بحث رجال هم ایشان 22 جلد کتاب نوشتند اواخر نیز مشغول حفظ قرآن و تحصیل زبان انگلیسی بودند ایشان ترکی و هندی بلد بودند و همواره در هر حال علم آموزی بودند و با خط لاتین هم آشنا بودند.
او در ادامه گفت: در نوفل لوشاتو از امام سوال کردم حکم اهانت به آیت الله خویی چیست؟ خدا می داند که امام اخم های خود را در هم کردند و گفتند: "اهانت به آیت الله خویی، اهانت به اسلام و اهانت به قرآن و اهانت به امام زمان (عج)است" به ایشان گفتم "چرا شما جلوی این اتفاق را نمی گیرید" که ایشان در یکی دو جا به برخی تشر رفتند که چرا دست از سید بر نمی دارید.آیت الله خمینی اهانت به آیت الله خویی را اهانت به امام زمان (عج) می دانستند و آیت الله خویی هم معتقد بودند که همت آیت الله خمینی نباید از بین برود.
آیت الله شاه آبادی در ادامه گفت: برخی خیال می کنند حفظ حوزه که وجه آیت الله خویی با آن شناخته می شد، کار راحتی بوده و ایشان اصلاً انقلابی نبوده اند. ایشان هم اگر حوزه را رها می کردند، دیگر چیزی نمی ماند یکی از سرمایه های تشیع، حوزه نجف است، تمام اساتید قم از نجف هستند حوزه قم روی همین کتب آیت الله خویی می چرخد. اگر حوزه نجف اهمیت پیدا کرد، اهمیت تشیع است و این عظمت نجف و برکت امیرالمومنین (ع)است که علم از منشأ آن پخش می شود.
آیت الله شاه آبادی در پایان گفت و گو با شفقنا بیان کرد: آیت الله خویی به عنوان اینکه امام جماعت هم بوده اند بیشتر با نمازگزاران و کسبه ارتباط داشتند، اما این که مرد اجتماع باشد، نه این گونه نبود و بیشتر انس ایشان با همان طلبه ها و روحانیون بود. اما تا دنیا دنیاست مثل آیت الله خویی نخواهد آمد، مگر این که باز خداوند عالمی در جهان قرار دهند که فردی جامع از هر جهت هم از نظر تقوا هم اعلمیت و هم اجتماعی بودن و هم از لحاظ افکار بوجود آید.
www.shafaqna.com
شفقنا صبح امید
نظرات