تلاش انگلیس برای حمایت آمریکا از پلیس جنوب

مقاومت ایرانیان به روایت اسناد وزارت خارجه آمریکا


دکتر محمدقلی مجد(استاد بازنشسته دانشگاه پنسیلوانیا)
30 بازدید
پلیس جنوب انگلیس جنگ جهانی اول

تلاش انگلیس برای حمایت آمریکا از پلیس جنوب

در مارس ۱۹۱۷، وثوق‌الدوله، رییس‌الوزرا، تفنگداران جنوب ایران را یک نیروی نظامی «ملی» خواند و آن را به رسمیت شناخت؛ ولی کابینه‌های بعدی تفنگداران جنوب را به رسمیت نشناختند و آن را یک نیروی خارجی و تهدیدی برای استقلال و تمامیت ایران به حساب آوردند. میروشنیکف درباره نظر مردم ایران می‌نویسد:«نگرش مردم جنوب ایران نسبت به انگلیسی‌ها و تفنگداران جنوب ایران به‌خوبی از اقدامات ضدّ انگلیسی عشایر محلی و شورش‌های متعدد خود تفنگداران پیدا بود.» پس از سقوط کابینه وثوق در ژوئن ۱۹۱۷، دشمنی با انگلیسی‌ها در کل ایران علنی‌تر شد. افسران و سربازان ایرانی تفنگداران جنوب نیز احساس مشابهی نسبت به انگلیسی‌ها داشتند. در این اثنا، برخی از طوایف جنوب ایران که دل و جرأت بیشتری یافته بودند، دست به حملاتی علیه تفنگداران زدند.

ادامه را از صفحات ۲۷۹ تا ۲۸۴ کتاب «انگلیس و اشغال ایران در جنگ جهانی اول»، نوشته دکتر محمدقلی مجد، می‌خوانیم:

روزنامه ستاره ایران در ۲۸ سپتامبر ۱۹۱۷ مطلب زیر را درباره تفنگداران جنوب ایران به چاپ رساند:«از همان روزی که کابینه وثوق‌الدوله، فرمانفرما را والی فارس کرد و از همان لحظه‌ای که اجازه داد ژنرال سایکس این گروه را تشکیل بدهد، آنهایی که آگاه بودند می‌دانستند که فارس آتشی خواهد شد که شعله‌هایش قلب ایران را خواهد سوزاند. ...تشکیلات قزاق که تحت نظارت افسران رژیم قبلی روسیه تأسیس شد، در طول سی و پنج سال فعالیتش در اینجا به اندازه این شش ماهی که تفنگداران جنوب ایران مشغول به کار شده‌اند دردسر نداشته است. ... واقعاً نمی‌دانیم حرف حساب این انگلیسی‌ها چیست. اگر حرف‌شان این است که تفنگداران جنوب را با هدف تأمین امنیت و حفظ نظم تشکیل داده‌اند، باید بگوییم که هیچ‌کس تا وقتی که این تفنگداران مشغول به کار نشده بودند، این‌قدر از بی‌نظمی در فارس نشنیده و یا نخوانده بود. اگر فکر دیگری در سر دارند، بهتر است افسران و مهمات‌شان را برای محافظت از هند بفرستند و دست از سر ما بردارند. اگر انگلیس راست می‌گوید که حامی ملت‌های ضعیف است و قصد فریب جهان را ندارد، بهتر است تفنگداران جنوب ایران و ارتش متفق روس خود(۱) را از ایران بیرون بکشد و ایران را به حال خودش بگذارد، که در طول این سال‌های بی‌طرفی نه فقط سختی‌ها و مصائب بی‌اندازه‌ای متحمل شده بلکه میلیون‌ها نفر از مردمانش نیز جان باخته‌اند.»(۲)

کالدول در گزارشی مورخ ۱۰ اکتبر ۱۹۱۷ با عنوان «پلیس و گارد ژاندارمری در جنوب ایران» درباره تفنگداران جنوب ایران و خودداری دولت ایران از شناسایی آن می‌نویسد:«احتراماً به اطلاع می‌رساند که تأمین امنیت سرتاسر منطقۀ جنوب ایران، تا کرمان و شیراز، توسط یک نیروی انگلیسی هندی معروف به تفنگداران جنوب ایران، به فرماندهی ژنرال سایکس صورت می‌گیرد.» کالدول اضافه می‌کند:«کابینه فعلی ایران اعتبار قرارداد [۱۹۱۶] و یا ضرورت وجود چنین نیرویی را به رسمیت نمی‌شناسد.» کالدول در خاتمه می‌نویسد:«هزینه حفظ این نیرو، که طبق گزارش‌ها در حدود ۵ هزار پرسنل دارد، تا به‌حال از طرف دولت انگلیس-هند تأمین شده است، ولی انتظار می‌رود که در پایان جنگ [جهانی اول] از دولت ایران خواسته شود تا این هزینه‌ها را به دولت انگلیس-هند پرداخت کند.»(۳)

روزنامه رعد در شماره ۳۰ دسامبر ۱۹۱۷ خود یک سرمقاله طولانی درباره انقلاب روسیه و روابط ایران و انگلیس، از جمله بحث مفصلی در خصوص تفنگداران جنوب ایران به چاپ رساند. کالدول ترجمه این مقاله را که بعد از انقلاب اکتبر روسیه نوشته شده، به پیوست گزارشی برای وزارت امور خارجه آمریکا فرستاده است.(۴) این روزنامه درباره روابط ایران و انگلیس و تفنگداران جنوب ایران می‌نویسد:«ایران در نتیجه همسایگی با دو کشور روس و انگلیس همیشه در معرض تهدید آنها قرار داشت. انقلاب روسیه و مانیفست لنین سایه تهدید روس‌ها را برطرف ساخت، و حالا، در این روزها، فقط روابط ایران و انگلیس است که توجه هر وطن‌پرستی را به خود جلب می‌کند، چون هنوز برخی اقدامات بریتانیا بی‌طرفی ایران را نقض و استقلال آن را تهدید می‌کند، مثلاً اشغال برخی بنادر ایالت فارس (در خلیج فارس)؛ عدم انحلال نیروی نظامی معروف به تفنگداران جنوب ایران، و مداخله مستقیم این کشور در امور داخلی ایران. بله، روابط ایران و انگلیس پر تنش است. نه فقط ما ایرانی‌ها متوجه این تنش در روابط‌مان شده‌ایم، بلکه وزارتخانه متبوع آنها در لندن هم متوجه شده و احساس کرده است که بر اثر این اقدامات انگلیس، ایرانی‌ها دارند از آنها متنفر می‌شوند... درباره تفنگداران جنوب ایران باید گفت که امکان ندارد ما و یا هر انسان وطن‌پرستی یک نیروی نظامی را که مسئولیت و فرماندهی‌اش با خارجیانی است که ایران انتخاب نکرده، به رسمیت بشناسد، على‌الخصوص آنکه چنین نیرویی به ناحق در امور داخلی ایران مداخله هم می‌کند. اگرچه به منافع تجاری انگلیس در جنوب، و لزوم نظم در این مناطق، اذعان داریم، ولی نمی‌توانیم به نمایندگان دولت‌های بیگانه اجازه بدهیم که چنین اقداماتی اتخاذ کنند، و اعمال آنها را دوستانه نمی‌دانیم. راست است که مالیه‌های ملی ما سر و سامان ندارد و هیچ امیدی هم به خزانه نیست، ولی به اعتقاد ما اگر همسایه جنوبی‌مان هم‌چون گذشته به سیاست واقعی کمک به ایران عمل کرده و مستقیماً در امور ما دخالت نمی‌کرد، جنوب کشور این‌قدر ناامن و خزانه مملکت این‌قدر خالی نبود. درباره این جمله که ادامه خدمت تفنگداران جنوب ایران را نباید تخطی انگلیس از سیاست‌های دوستانه‌اش دانست، باید بگوییم که نمی‌توان این اقدام انگلیس را چیزی به‌جز سیاست تجاوز قلمداد کرد. آنها می‌گویند که تشکیل نیروی تفنگداران جنوب ایران را نباید نقض استقلال ایران تلقی کرد. اول از آنها می‌خواهیم عبارت «استقلال ایران» را برایمان ترجمه کنند تا ببینیم آیا ایران اصلاً در هیچ‌کدام از کارهایی که اخیراً انجام داده استقلالی داشته است یا خیر. ما هرگونه اقدام نابجا توسط دولت‌های خارجی را تهدیدی برای استقلال ایران، و برخلاف روابط دوستانه دولت‌مان با آن دولت تلقی می‌کنیم. چنین دولت‌هایی را چه مدعی دوستی با ما باشند و چه دشمن قسم‌خورده‌مان - فرقی برایمان نمی‌کند - ناقض و مانع حقوق‌مان تلقی می‌کنیم. ما در همان شروع جنگ [جهانی اول] هم که مانع بروز احساسات همه گروه‌های خاص و اقدامات همه عوامل خارجی شدیم، همین تفکر را داشتیم، پس چه‌طور می‌توانیم تفنگداران جنوب ایران را که مورد نفرت مردم هستند، تهدیدی برای استقلال و تمامیت ایران تلقی نکنیم؟ به دلایلی که در بالا ذکر شد و همچنین اقدامات انگلیسی ها در طول دو سال گذشته، نظیر اشغال بنادر فارس و تشکیل ارتشی به فرماندهی انگلیسی‌ها، آنها را مخالف روابط دوستانه با ایران تلقی می‌کنیم. ولی به‌رغم سرخوردگی‌مان، امیدواریم از آنجایی که انگلیس همیشه از دوستی با ایران منتفع شده است، اوضاع بهبود یابد و روابط دوستانه از سر گرفته شود.»

ایرانی‌ها از خواست‌شان برای انحلال تفنگداران جنوب ایران و برخی مسایل دیگر دست برنداشتند. روزنامه رعد در ۲۸ ژانویه ۱۹۱۸ خبر داد:«در چند روز گذشته، وزیرمختار انگلیس نامه‌ای رسمی به وزارت امور خارجه فرستاده و اعلام کرده است که از طرف دولت متبوعش اجازه و دستور یافته که درباره تفنگداران جنوب ایران با دولت ایران وارد مذاکره شود.» همین روزنامه در ۳۰ ژانویه می‌نویسد:«اخیراً دستورالعملی به مشیرالملک، وزیر مختار ایران در لندن، مخابره شده است که درباره موضوعات زیر با وزارت امور خارجه بریتانیا مذاکره نماید: فسخ قرارداد ۱۹۰۷ انگلیس و روس؛ انحلال نیروی تفنگداران جنوب ایران؛ استمهال دیون هم‌چون گذشته و پذیرش نماینده ایران در کنفرانس صلح به هنگام تشکیل آن.»(۵) رعد در شماره ۱۸ فوریه ۱۹۱۸ خود یک بار دیگر به نارضایتی ایرانی‌ها از تفنگداران جنوب اشاره می‌کند، و خواستار انحلال فوری آن می‌شود.(۶) دشمنی ایرانی‌ها با تفنگداران جنوب، حتی پس از اینکه انگلیسی‌ها کل ایران را اشغال کردند، فروکش نکرد. ساوثرد در گزارشی مورخ ۲ سپتامبر ۱۹۱۸ دربارۀ این نیرو می‌نویسد:«اگرچه ایرانی‌ها از حضور قوای انگلیس در طول خط ارتباطی بغداد به خزر بسیار خشمگین هستند، ولی تنفرشان بیشتر از تشکیلات تفنگداران جنوب است.»(۷)

تلاش انگلیسی‌ها برای جلب حمایت آمریکا از تفنگداران جنوب ایران بیانگر مشکلات و دشمنی ایرانی‌ها با این نیروست. دبلیو. فیلیپس، معاون وزیر امور خارجه آمریکا، در ۱۱ ژانویه ۱۹۱۸ گفتگویی با سفیر انگلیس در واشنگتن داشت. او در یادداشتی برای پوتنی می‌نویسد:«امروز درباره اوضاع ایران با سفیر انگلیس که در این خصوص صاحب‌نظر است گفتگو کردم، و از تماس‌های وزیرمختار ایران و علاقه‌ای که این کشور به جلب کمک‌های عملی آمریکا نشان می‌دهد گفتم. مضمون تلگرام ۲ ژانویه کالدول را به اطلاعش رساندم و پرسیدم که آیا پیشنهادی در این‌باره ندارد و آیا ایالات متحده می‌تواند برای خنثی کردن اهداف آلمان در ایران و مقابله با عدم محبوبیت انگلیسی‌ها در آنجا کاری بکند؟ پاسخ داد که می‌توانیم با قبول مسئولیت تفنگداران ایران مشروط بر تضمین استقلال این کشور، در جنوب به آنها بسیار کمک کنیم. او مطمئن بود که دولت انگلیس از اعلام چنین اقدامی استقبال خواهد کرد. با وجود این، سفیر انگلیس از مشکلات احتمالی غافل نبود:«به گمان او جایگزین کردن آمریکایی‌ها به‌جای افسران انگلیسی در نیروی پلیس جنوب می‌توانست مشکل‌آفرین باشد، زیرا همه افسران انگلیسی این نیرو زبان فارسی می‌دانستند و با اوضاع ایران کاملاً آشنا بودند. هیچ‌یک از افسران آمریکایی نمی‌توانست جای آنها را پر کند. او گفت که حقوق‌ها را خیلی راحت می‌شود به نقره و از هند پرداخت. به گمانش فکر خوبی بود اگر این مسأله را با دولت انگلیس در میان می‌گذاشتیم، البته نه به عنوان پیشنهاد او، بلکه از طرف خودمان.»(۸)

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پانوشت‌ها:

۱- منظور آن بخش از نیروهای روسی است که پس از برافتادن رژیم تزاری، از سوی انگلیسی‌ها سازمان داده شدند و با ارتش انگلستان در ایران و سایر جاها همکاری می‌کردند.(ویراستار).

۲- جان کالدول(وزیرمختار آمریکا در ایران)؛ گزارش مورخ ۴ اکتبر ۱۹۱۷.

۳- کالدول؛ گزارش شماره ۳۳، مورخ ۱۰ اکتبر ۱۹۱۷.

۴- کالدول؛ گزارش(بدون شماره) به همراه ضمائم، مورخ ۲ فوریه ۱۹۱۸.

۵- همان‌جا.

۶- کالدول؛ گزارش مورخ ۲۷ فوریه ۱۹۱۸.

۷- ادیسن ساوثرد(کنسول آمریکا در ایران)، گزارش شماره ۲، مورخ ۲ سپتامبر ۱۹۱۸.

۸- یادداشت ویلیام فیلیپس برای ای. پوتنی(رئیس بخش امور خاور نزدیک)، مورخ ۱۱ ژانویه ۱۹۱۸.

 

منبع: انگلیس و اشغال ایران در جنگ جهانی اول(بر اساس اسناد وزارت خارجه آمریکا)؛ دکتر محمدقلی مجد؛ مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی؛ صص ۲۷۹ تا ۲۸۴