بازجویی کمتر دیده شده از آیتالله شهید غفاری
آیتالله حسین غفاری از علمای مبارز و انقلابی تهران، در تیرماه 1353 برای سومین بار توسط ساواک دستگیر شد. او که در منزلش اعلامیههای متعددی از امام و مبارزین و در سابقهاش فعالیتهای مختلف مبارزاتی بود، پس از چهارماه بازجویی و حبس موقت، به هشت ماه حبس محکوم شد که پس از گذراندن دوماه از آن، بر اثر شدت فشارهای وارده به شهادت رسید. شهید غفاری در بازجوییهای خود با صلابت و قاطعیت ظاهر شده بود و با جوابهای خود، بازجویان را کلافه کرده بود.
آنچه در ادامه میآید، تصویر و متن بازجوییهای ایشان است.
بازجویی اول:
سوال: مشخصات کامل خود را بیان فرمایید.
جواب: حسین فرزند عباس، شهرت غفاری، شماره شناسنامه 2925 آذرشهر، متولد سال 1299، شغل امام جماعت مسجدالهادی جاده تهران نو، میزان تحصیلات اجتهاد، محل سکونت تهران نو، هشت متری سوم پلاک 98، دین اسلام، مذهب شیعه اثنیعشری، تابعیت دولت شاهنشاهی ایران.
سوال: آیا به سوالاتی که از شما میشود، پاسخ صحیح میدهید؟
جواب: بلی
سوال: تاکنون از طرف مقامات انتظامی و یا امنیتی دستگیر و یا احضار شدهاید؟
جواب: در سال 41 بنا به گزارش احمد شارق که من در منبر غیر از مطالب دینی حرف ضدی گفتهام، به وسیله شهربانی گرفتار و پس از بازجویی و 40 روز زندانی با عذرخواهی آقای بازپرس که شما غیر از مطالب دینی صحیح چیزی نداشتید و محکومیت زندانی ندارید، آزاد شدم و باز ماه رمضان 42 بهعنوان طرفداری از خمینی گرفتار و پس از انجام بازپرسیهای زیاد بعد از دو ماه آزاد، باز در آخرین بازرسی که صورت داد بس کردند که به بخشید، ما یعنی اداره آگاهی و سازمان هرچه راجع به شما امکان تفتیش بود، از محل تولد و تبریز و جاهای دیگر هیچ شخصی و هیچ مقامی و هیچ حزبی شما را وابسته ندیدم و غیر از روحانیت پاک و ادای وظیفه دینی فلذا شما محکومیت نداشته و آزاد هستید.
سوال: اهم فعالیت خود را در احزاب، گروههای سیاسی و مذهبی به طور مشروح بنویسید.
جواب: اینجانب غیر از نماز جماعت و گاهی مسئله گفتن و یا در ایام ماه مبارک و محرم در مسجد خودم منبر رفتن فعالیتی از اول نداشته و در هیچ حزبی و گروهی سیاسی، حتی برای نمونه یک دقیقه آمد و شد و آشنایی نداشته و ندارم و در این زمینه قریب نه ده سال است که در بنای مسجدالهادی و مسجد وزارت کشور نظارت و خدمتی بیشتر داشته و حتی به نماز و تبلیغ کم میرسم.
سوال: اقوام خود را از بالا با مشخصات کامل معرفی نمایید.
جواب: پدر و مادرم فوت شدهاند. بچههایم سه نفرند؛ هادی که در دانشکده اسلامی لیسانس معارف اسلامی گرفته و فعلاً در قم از مدرسه دارالتبلیغ استفاده مینماید. علی که در مدرسه راهنمایی روبروی پمپ بنزین قاسم آباد کلاس 2 را میخواند. دختر که شغل خانه داری دارد. عموهایم فوت کردهاند و داییام حاج سیدمحسن غفاری که دو سال است فوت کردهاند، عمو زادههایم یکی به نام حسن است که در حدود هفتچنار منزل داشتند و در بازار مشغول بودهاند. آنچه من میدانم و دوم بنام عبدالعلی است که در خیابان قزوین مغازه و لوازم ماشین فروشی دارند. برادرم حاج حسن نامی است که در خیابان شاهپور کوچه تهرانچی منزل دارند و مسواک فروشی میکنند و برادر زادههایم عباس نامی است که با جواز رسمی از تبریز گوشت راسته میآورد و در تهران میفروشد. و برادر زاده دیگر دارم از برادر بزرگم که سالهاست فوت کرده است به نام محمد که در شهربانی لوله کشی شغل دارد. احمد و [ناخوانا] که در تریکو فروشیهای حدود لالهزار شاگردند. البته نسبت به من چون گرفتاریهای زندگی خانواده و [ناخوانا] در اداره امور مسجد امکان ملاقاتهای زیاد حتی شاید شش و هفت ماه یکبار به غیر از برادرزادهام به یکی دو سال نمیدهد کم ملاقات نموده و آشنایی دقیق به وضع عایدات و کسبشان ندارم. دخترم بتول شغل خانه داری دارد.
سوال: دوستان درجه اول خود را با مشخصات کامل و محل سکونت ذیلاً معرفی نمایید.
جواب: آقای میرزا ابوالقاسم تقوی امام جماعت مسجد خاتمالاوصیاء در جاده تهران نو و منزل ایشان جنب مسجد مزبور است2- آقای حاجعبدالله امینی بنا که اکثراً در مسجد بنایی میکنند. آقای حاج میرزا حسن متصدی امام جماعت مسجد قلهک که منزلش حدود مسجد قلهک میباشد. آقای حاج شیخ حسن سعید تهرانی که در چهل ستون مسجد جامع کتابخانه و مدرسه اداره میکنند. میرزا علی اصغر مقدسی که در بازار دفتردار است منزلشان کوچه وزیر دفتر است و با همه اینها علاقه و دوستی تا نسبت و یا مشغول شدن در کار مسجد است.
سوال: کدام یک از اقوام و یا آشنایان در کار، به اتهام اقدام علیه امنیت کشور بازداشت شدهاند؟
جواب: هیچ یک از اقوام و آشنایان من تا حال دستگیر و گرفتاری نداشتهاند.
سوال: کدام یک از اقوام یا آشنایان در کار شهربانی، ساواک، ژاندارمری، ارتش نیروی هوایی مشغول اند؟
جواب: قبلاً گفتم. یکی از برادر زادههایم به نام محمد غفاری در یکی از شعبات شهربانی کارگر لوله کشی مشغولاند.
سوال: امورات شما از چه راهی تأمین و در یک ماه چه مبلغی در آمد میباشد؟
جواب: امورات اینجانب از راه سهم امام و یا کمک مردم مسلمان به نام روحانیت میگذرد. و تا به حال اندازه تقریبی نگرفتهام. چون مخارج اینجانب تنها به نام دینی پرداخت میشود، برای من لزومی ندارد از کمیت و کیفیت فکر بنمایم. هرچه امام زمان حواله نمود، خرج مینمایم.
سوال: در بازرسی از منزل سرکار مقداری از اعلامیه های مجاهدین خلق و پیام دانشجویان و سایر اعلامیههای مضره به دست آمده است. مشروحاً بنویسید اعلامیهها را از چه کسی اخذ و به چه منظور نگهداری نمودهاید.
جواب: بنده تا این دقیقه آشنایی با کلمه مجاهدین خلق و پیام نداشتهام و اگر اعلامیهای در خانه من ضمن اوراق مقدس قرآن ورق شده و تکههای آیات که خودم در گذشتهها به نام حفظ کردن نوشتهام، تا در روزنامه های رسمی کشور که نوعاً مجالس فاتحه مینویسد و یا اعلامیههای مراجع تقلید آقای شریعتمداری یا خوانساری یا آقای حکیم و یا غیر آن به قصد اینکه سوزاندنشان حرام بوده و ناچار است یا دفن شود یا به دریا ریخته شود، بوده است. و چون گاهاً من خودم برداشتهام یا آقایان خودشان فرستادهاند و اهل پخش اعلامیه نبودم و کسر شأن من بود و ناچار به دست افراد سودجو و یا بچهها نیافتد، در کمد خانهام گذاشته بودم که پس از کندن چاه آب دست مسجد پارک شهر، به آنجا بریزم و شاهد قضیه کهنه بودن و موریانه بسیاری از آنها که شاید قبض کهنه یا روزنامه ده من بیشتر بوده است. مقداری آوردهاند و اعلامیهها را مجزا کرده، همهاش آوردهاند. خلاصه ورق پاره شده پیدا شده نگهداریش برای حفظ احترام لفظ جلاله خدا و اینکه از خانه من پخش نشود بوده است.
سوال: اظهارات خود را چگونه تایید مینمایید؟
جواب: اظهارات خود را توسط امضاء تایید مینمایم. حسین غفاری.
بازجویی دوم:
سوال: آقای حسین غفاری هویت سرکار محرز میباشد در بازجوییهای قبلی عنوان نمودهاید که انگیزه شما از نگهداری اعلامیه مضره در منزل دور نگهداشتن آنها از دسترس عام بوده. با توجه به اینکه مطالب شما قابل قبول نمیباشد، بازگو نمایید. چنانچه قصد دور نگهداشتن آنها از دسترس بوده، به چه علت سعی ننمودهاید پس از گذشت سالهای متمادی مدارک مضره را از بین ببرید.
جواب: بسمه تعالی شانه العزیز. در بازجوییهای قبلی اظهار داشتم هر عاقلی میداند اعلامیه مراجع هرچه باشد در کمترین مدتی اگر عمل کردند یا عمل نکردند از قوت خود میافتد. چنانچه همه مردم سالخورده ایران و عراق و جاهای دیگر ممالک اسلامی میدانند که حضرت آیتالله العظمی شیرازی بزرگ برای صرف توتون فتوی بر حرمت دادند و حتی مشهور است در دربار ناصرالدین شاه یک روز خود شاه قلیان خواست، گفتند خانم ملکه قلیانها را شکانده است. چون آیتالله شیرازی نوشته است الیوم مصرف التتن فی حکم المبارزه مع امام العصر خلاصه یعنی چپق، قلیان، سیگار به طور کلی مصرف توتون حرام است. اما پس از چند روز که وضع عوض شد، فتوای آیتالله العظمی مورد عملش تمام شد. حتی در منزل خودش و خودش سیگار میکشیدند و تا به امروز هیچ مجتهدی سیگار کشیدن یا قلیان کشیدن را حرام ندانسته است. پس همانطور که در بازجویی قبلی نوشتهام همه اعلامیههای مراجع لزومش برای چندین روز بود که به نظر آنان لازم بود اعلامیههایشان مورد عمل قرار بگیرد. حالا در آن مدت کوتاه عملی شد یا نشد، از اعتبار افتادند و در آن روزها من بنا به عقیده خودم صلاح نمیدیدم پخش بشود. فلذا آنچه به منزل من آوردند یا در مسجد دیدم به قصد حفظ امنیت در کمد اطاقم در ضمن روزنامهها و قرآن پارهها و دسته قبض های فروش نشده و یا ته چکهای قبضها که همهاش مربوط به مسجدالهادی و شامل آیه تعاون بسماللهالرحمنالرحیم بود نگهداشتم و چنانچه در بازجوییهای گذشته گفتهام امکان تلف آنها سه راه داشت: 1-سوزاندن و یا به سطل آشغال شهرداری ریختن و این عمل برای من امکان عملی نداشت. زیرا توهین به قرآن کریم و اسماء الهی یا اسماء ائمه طاهرین میشد و من به نام یک فرد مسلمان نمیتوانم به قرآن کریم یا اسماء الهی و نام گرامی پیغمبر اکرم(ص) توهین کنم. 2-ریختن به دریا یا نهر بزرگ. 3-چاه کندن و در چاه دفن کردن و چنانچه در بازجویی قبلی نوشتهام از پنج سال پیش در فکر و مقدمات کندن چاه آب وضو برای مسجد وزارت کشور بودم و هنوز جای وضوخانه از نظر جور نیامدن کار مسجد تعیین نشده و نکندهام که خودم از زحمت نگهداری آن اعلامیهها که در دست شما و سایر دفن کردنیها از قرآن پاره شده و ورقههای کوچک که آیات کوتاه برای حفظ مینویسم و بعد از حفظ در همان جای اعلامیهها و دفترچهها میریزم که چنانچه خود مأمورین دیدند ده من بیشتر است و جای اثاثیه کمدم را گرفته است و لیکن باز ناچارم تا درست شدن جای چاه در مسجد پارک شهر نگه دارم و به آنجا بریزم چون در حدود نزدیک تهران رودخانهای که برای من دسترسی آسان داشته باشد نمیشناسم. خلاصه من بنام یک مسلمان از تلف کردن اعلامیه یا ارواق مقدسه قرآن و روزنامهها که اکثراً یا آیات مرگ و اعلامیههای فوت یا اسم اشخاص مثل عبدالله-خدابخش-خداوردی در آنها نوشته شده است ممنوعم و نمیتوانم هیچ یک ورق آنها را با آتش از بین ببرم و ناچارم هرچه اسباب ناراحتی خودم باشد و جای اثاثیهام را بگیرد تا زمان کندن چاه همه را نگهدارم. و اما اینکه در آخر سوالت نوشتهاید مضره. چنانکه بارها گفتهام اعلامیه مراجع اگر پس از نظر دولت و شما صلاحیت نداشته باشد، چنانچه خودم نوشتهام از نظر خودم صلاح نمیدانستم در عین حال با گذشت یکی دو ماه از اعتبار میافتد و فعلاً اسم ورق مضره بر آنها گفتن، بی مورد است. و آنها فعلاً با سایر کاغذهای باطله هیچ فرقی ندارد. ولیکن چون اسم خدا و بسمالله دارند محترم هستند. چنانچه قبلاً گفتم اعلامیه آیتالله شیرازی بعد از گذشت چند روز از اعتبار افتاد و در خانه خود آیتالله شیرازی سیگار کشیدند.
سوال: با توجه به اینکه کراراً در مورد راستگویی با شما صحبت شده، مع الوصف سرکار سعی مینمایید با گفتن دروغ از گفتن حقیقت کتمان نمایید، به شما تذکر داده شد که تنها راه آزادی شما گفتن حقیقت میباشد. مجدداً سوال میشود اعلامیه فتوای خمینی در مورد کمک به زندانیان سیاسی ایران را از چه فردی اخذ نمودهاید؟
جواب: بسمه تعالی. همه مردم میدانند راستگویی در همه جا سبب نجات است و من به عنوان یک انسان که در سن حدود پیری و در لباس روحانیت و امامت جماعت و قریب ده سال است، مشغول مسجد ساختن و مثل کارگرها در کار مسجد زحمت کشیدن است، به خودم اجازه دروغ گفتن نمیدهم که قبلاً اسم یکی یا چند نفر از آن هیئت شش نفری که درباره مسجد الهادی که به ناحق از من شکایت کرده و مطالب باطلی را که دفتر مسجد و مسجدیها شاهد بطلان آنها هستند، به من نسبت داده و خودشان قصد داشتند با فروش قبضه کهنه و به امضای هیئت سابق از مردم پول بگیرند و من نگذاشتم، اسم ببرم و یا فرد دیگری به ناحق برای خلاصی خود متهم سازم و مجبورم به هرگونه مجازات قانونی صبر بکنم و به دروغ کسی را گرفتار نسازم و اگر در این باره اطلاعی داشتم در اختیار بازپرس محترم میگذاشتم و خودم را از هلاکت نجات میدادم بارها گفتهام مقصود دیده نشدن خوانده نشدن اعلامیهها بود. فقط نمیدانم از مسجد آوردهام یا به خانهام انداختهاند.
سوال: اظهارات خود را چگونه تایید مینمایید؟
جواب: اظهارات خود را توسط امضاء تایید میکنم. حسین غفاری.
نظرات