فراموشی جمهوریت در عصر رضاخانی
«نگاهی به کارکرد و ساختار مجلس شورای ملی در دوره پهلوی اول ( 1300 تا 1320 خورشیدی) » عنوان دومین نشست تخصصی تاریخ مجلس بود که هفته گذشته با حضور جمعی از محققان و پژوهشگران حوزه تاریخ و نیز مسؤولان کتابخانه مجلس برگزار شد.
رکود بی سابقه مجلس
در این نشست رئیس مرکز اسناد و کتابخانه مجلس شورای اسلامی گفت: پس از وقوع انقلاب مشروطه ما شاهد حضور فعال و مؤثر مجلس به عنوان یک رکن اساسی در تدبیر جامعه ایرانی بودیم اما در دوره پهلوی اول مجلس گرفتار رکود بی سابقه ای شد. در دوره پهلوی مجلس مرده بود و دلیل آن هم این بود که شاه اساساً اعتقادی به نقش مجلس در پیشبرد امور نداشت و فکر می کرد اگر همه نیروها ساکت باشند، راحت تر و بهتر می توان مملکت را به سوی ترقی سوق داد.
رسول جعفریان با اشاره به ناهوشیاری توده های مردم در حفظ دستاوردهای انقلاب مشروطه در دوره پهلوی گفت: دلیل این وضعیت عقب افتادگی کشور ما بود و فکر می کردیم حالا که انقلاب (مشروطه) ما به ثمر نشسته است، باید برویم خانه و دیگر نیازی به حضور فعال در جامعه نداریم.
وی همچنین انقلاب زدگی را آفت جامعه ایرانی دانست و گفت: هر چند پس از یک دوره عافیت طلبی، فکر می کنیم حالا نوبت انقلاب است و ناگهان به پا می خیزیم؛ در واقع ما میان انقلاب و عقب ماندگی رفت و برگشت داریم در حالی که اگر مردم از دستاوردهای انقلابشان در دوره مشروطه دفاع می کردند، چه بسا وضعیت جامعه امروز طور دیگری می بود.
فراموشی جمهوریت
در این نشست محسن خلیلی عضو هیأت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد نیز با اشاره به اینکه سومین بازنگری در تاریخ تحول قانون اساسی مشروطه در دوره پهلوی صورت گرفت، به شرایط تاریخی آن دوره پرداخت و گفت: اصل سی و ششم متمم قانون اساسی مشروطیت سلطنت را به خاندان قاجار منحصر کرده بود. خلع محمدعلی شاه، سلطنت دودمان قاجار را منقرض کرد و سالهای سلطنت احمدشاه به منزله ریزباران هایی بود که بعد از بارشهای شدید فرود می آیند. در آن دوره بنا شد با پیش کشیدن مسأله جمهوریت، تغییری پایه ای در قانون اساسی و سلطنت ایجاد شود. با اینکه مشخص شده بود احمدشاه از سلطنت گریزان است و تمایلی برای بازگشتن به ایران ندارد، رضاخان می خواست منویات خود را از راه ساز و کارهای قانونی پیاده کند. بنا به مقتضیات وقت و برخی مصلحت اندیشی ها تصمیم گرفته شد مسأله جمهوریت فراموش شود و برای انتقال سلطنت از خاندان قاجاریه به پهلوی، به سرعت از طریق مجلس شورای ملی اقدام شود.
در این نشست همچنین عضو هیأت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه یاسوج نیز گفت: در دوره پهلوی اول به تعبیر «توماس هابز» شاهد شکل گیری نوعی امنیت لِویاتانی بودیم که در آن تمامی نمادهای دموکراتیک مجلس تضعیف شد و در خدمت حاکم شخصی درآمد.
علیرضا سمیعی با اشاره به ویژگیهای جامعه ایرانی در عصر قاجار گفت: جامعه ما در آن دوره شبکه ای و در واقع یک جامعه قدرتمند بود که می توانست در مقابل سیاستها و اقدامات مصلحان اجتماعی ایستادگی کند. در عین حال جامعه ایرانی در عصر قاجار ضعیف بود از این جهت که توانایی هم پذیری و در نتیجه همبستگی ملی را نداشت.
وی ادامه داد: پس از وقوع انقلاب مشروطه که نیروهای اجتماعی نتوانستند به توافق لازم برسند، جامعه ایران دچار شکافهایی اساسی شد.
سینا فروزش، عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات و گروه تاریخ دانشگاه اصفهان نیز کوشید با بررسی علل حمایت اکثریت و مخالفت اقلیت نمایندگان مجلس شورای ملی با جریان جمهوری خواهی، به این سؤال پاسخ دهد که «چرا تحقق این ایده سیاسی به رغم حمایت اکثریت نمایندگان، با ناکامی مواجه شد؟».
وی گفت: پس از پیروزی مشروطه خواهی در ایران، مجلس مهمترین نهاد قانونی کشور محسوب می شد و محل تجمع و تبادل نظر همه نیروها و جریانهای فکری و سیاسی فعال و متعارضی بود که سعی داشتند با کسب اکثریت کرسی های آن، موازنه قوا را به سود خویشبرهم زنند و بر فرآیند تحولات سیاسی تأثیر بگذارند.
عضو هیأت علمی گروه تاریخ واحد علوم و تحقیقات تهران نیز ضمن اشاره به دگردیسی سیاسی علی دشتی در دو دوره حکومت رضاخان اعتراض او را به مسأله کاپیتولاسیون گویای عمق اندیشه سیاسی این فعال سیاسی دانست.
علی اکبر جعفری گفت: علی دشتی ابتدا از سیاستمدارانی بود که در تحکیم پایه های قدرت رضاخان و آماده کردن اذهان عمومی برای پذیرفتن حکومت او نقش ویژه ای ایفا کرد و تبلیغات فرهنگی و معرفی جمهوری آتاتورک، نقطه آغاز پیشرفت سیاسی علی دشتی در نظام رضاشاهی است اما در مجلس نهم به خاطر چاپ مقاله ای این بار با محتوایی کاملاً متناقض با اندیشه های پیشینش به زندان رفت.
وی ادامه داد: دشتی در روزهای پایانی مجلس دوازدهم فعالترین ناطق در افشای غارتگری رضاشاه بود. نطق تندی را نیز علیه قوام السلطنه و حزب توده ایراد کرد که با برخورد شدید قوام مواجه شد.
وی اضافه کرد: دشتی بعدها در مجلس سیزدهم در کنفرانس بین المللی مجالس، علت زندانی شدنش را «کمتر تملق گفتن» و «زیاد تعریف نکردن از رضاشاه» مطرح کرد.
نقش تأثیرگذار مجلس
غلامرضا عزیزی عضو هیأت علمی سازمان اسناد ملی ایران نیز گفت: هر چند سلطنت رضاشاه در ایران مقارن با فصول تازه ای از تاریخ حیات سیاسی مجلس در ایران به شمار می رود که با فراز و فرودی خاص همراه بود و تا مرز تسلط مطلق رضاشاه بر انتخابات نمایندگان پیش رفت، حتی در این دوران مجلس همچون نماد و نهاد قانونگذاری در کشور تأثیر بسزایی در حیات سیاسی کشور و روابط خارجی با کشورهای دیگر داشته است.
وی افزود: یکی از کشورهای تأثیرگذار در سیاست خارجی ایران در دوره مورد بررسی، کشور آلمان است. در این دوران آرام آرام در بین اقشار مختلف مردم ایران گرایش به توسعه روابط با کشور آلمان رو به گسترش بود.
تغییر مسیر تاریخ ایران
در این نشست مرتضی دهقان نژاد نیز گفت: مجلس دوره پنجم ( 1302 تا 1304 ) را باید از مهمترین و تأثیرگذارترین مجالس ایران دانست چرا که در این دوره ماجراهایی اتفاق افتاد که مسیر تاریخ ایران را عوض کرد.
عضو هیأت علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان با بیان اینکه «جمهوری خواهی سردار سپه یکی از بزرگترین چالشهای مجلس پنجم بود» افزود: در این مجلس علاوه بر سوسیالیستها و اصلاح طلبان تعداد زیادی از نمایندگان نفوذیهای سردار سپه بودند و با کمک وزیر جنگ و امرای لشگر که حاکمان ناظمی مناطق بودند توانسته بودند به مجلس راه پیدا کنند.
وی تأکید کرد: این مقامات ابتدا خود را عضو حزبی مستقل اعلام کردند و سپس آن را حزب تجدد نامیدند. این گروه که در سایه حمایت سردار سپه به مجلس راه یافته بودند، هیچ یک از ویژگیهای یک حزب را نداشتند ولی نقطه اشتراکشان وفاداری به سردار سپه بود. این افراد از جمهوریخواهی رضاخان دفاع می کردند و در نهایت در مجلس کمک کردند تا سردار سپه به دیکتاتور ایران تبدیل شود و همه نهادهای دموکراتیک محصول انقلاب مشروطه را قلع و قمع کند.
نقش ایرانیان ارمنی
آرپی مانوکیان مدرس دانشگاه نیز ضمن بررسی اسناد انتخابات ارمنیان در دوره پهلوی اول گفت: تاریخ با عظمت ایران با تکیه بر ارزشهای دینی، ملی، فرهنگ و تمدن غنی خویش همواره گامهای مستحکمی به سوی جریانها و حرکتهای عدالت طلبانه و آزادیخواهانه ای همچون جنبش مشروطی و انقلاب اسلامی برداشته است.
وی افزود: مسلم است که جریانات و تحولاتی از این قبیل بر تمامی اقوام ساکن در این سرزمین تأثیرگذار بوده و حتی در مقاطعی باعث حضور و فعالیت آنها نیز شده است.
این مدرس دانشگاه اضافه کرد: از این میان ایرانیان ارمنی بر اساس فطرت فرهنگی و سرشت وفاداری ملی و عشقی که همواره در اعماق وجودشان نسبت به حفظ ارزشها و شکوه وطن داشته اند از تحولات و جریانات شکل گرفته مذکور برکنار نبوده و همواره بر مبنای مقتضیات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خویش به گونه ای در بخشی از این تحولات حضور داشته اند و خدمت به سرزمینشان را از وظایف بدیهی خود دانسته اند.
روزنامه قدس ۱۳۹۰/۳/۱۰
نظرات