گزارش تصویری از محمداسماعیل رضایی و طیب حاج رضایی از محاکمه تا شهادت
صبح روز ۱۱ آبان ۱۳۴۲، محمداسماعیل رضایی و طیب حاج رضایی به جرم نقش آفرینی در قیام ۱۵ خرداد، تیرباران شدند.
طیب نقشی در قیام نداشت ۱۵ خرداد، بلکه تنها با خواسته انقلابیون برای عدم تقابل با هیأتهای آنها در روز عاشورا که توسط شهید عراقی مطرح شده بود، همراهی کرده بود. بعد از رسیدن خبر بازداشت امام هم حرکت انقلابیون را تأیید کرده بود. شهید حاج مهدی عراقی میگوید: «هنگامی که خبر دستگیری امام به تهران رسید، هر یک از بچهها مأموریت پیدا کردند که در قسمتی از شهر، مردم را به بستن مغازهها و گرویدن به تظاهرات دعوت نمایند. آنان ابتدا میدان سبزی را تعطیل میکنند. سپس به میدان بارفروشها که مغازه طیب هم آنجا بود میروند. خلاصه میآیند در دکان طیب؛ چون طیب خودش نبود ماجرا را به پسرش میگویند. او هم با طیب تماس گرفته و میگوید که آمدهاند و میخواهند میدان را تعطیل کنند. طیب هم در پاسخ به او میگوید که اشکالی ندارد. بگو تعطیل کنند. همین که اجازه تعطیلی میدان از سوی طیب صادر شد، افراد میدان را تعطیل کرده و با چوب و چماق به سمت کلانتری 6 حرکت کردند.»
اما حاج اسماعیل رضایی (که بر خلاف اشتباه رایج، نسبتی با طیب ندارد) نقش بسیار فعالی در قیام داشت. بنابر گزارشهای ساواک یکی از عناصر اصلی پخش اعلامیههای امام خمینی در سطح شهر بود، در سازماندهی هیئتهای مذهبی در تاسوعا و عاشورای سال 1342، تعطیل نمودن بازار در 15 خرداد و بسیج مردم به شورش علیه رژیم پهلوی نقش مستقیم و اثرگذاری داشت. در گزارشی که توسط ساواک تنظیم شده، درباره نقش حاج اسماعیل رضایی در قیام 15 خرداد آمده است: «حاج اسماعیل رضایی فرزند لطفالله از افراد متعصب و طرفدار سرسخت روحانیون و به خصوص شخص آیتالله خمینی است. وی مرتب مردم را تحریک مینمود چه نشستهاید که دین اسلام از کشور رخت بربست، بپا خیزید و از خمینی حمایت کنید. وی در روز 15 خرداد مرتباً مردم را به شورش و قیام دعوت میکرد.»
با این حال، نقش طیب از جهتی مؤثرتر بود، چه آنکه او به حمایت از شاه شناخته میشد و پشت کردن او به رژیم و همراهی با امام، اثر مضاعفی داشت. طیب در ماجرای کودتای ۲۸ مرداد ایفای نقش کرده بود، هرچند بعدا گفته بود آن نقش نیز به درخواست برخی علما بود که از خطر قدرت گرفتن حزب توده و کمونیسم در ایران در هراس بودند.
مرحوم قاسم نظیفی با اشاره به نظر مثبت شاه به طیب میگوید: «بعد از اینکه شاه [پس از فرار در مرداد ۱۳۳۲] به ایران بازگشت، مجوز واردات موز را به طیب اهدا کرد. اما بعد از این واقعه تا آغاز قیام ۱۵ خرداد ۴۲ حدود ده سال فاصله بود. در این مدت طیب کم کم تغییر کرد. یعنی مُتِنَبه و آگاه شده بود که مسیرش اشتباه است.
در جریان قیام ۱۵ خرداد هم رژیم طاغوت به او پیشنهاد داد تا به مانند کودتای ۲۸ مرداد برای سرکوب مردم به خیابانها بیاید. اما طیب در جواب گفته بود ما با روحانیت مخالفت نمیکنم. بعد هم وقتی از او خواستند که مقابل امام خمینی بایستد، آن حرف معروف را گفته بود که: نمیتوانم جواب مادرش زهرا را بدهم.»


















نظرات