جبهه ملی نوزادی بود که که دو ساله مرد!
حزب در مفهومی عام و ساده، گردهمایی مردمی است که دارای دیدگاههای مشترک هستند و برای رسیدن به اهدافی یکسان باهم کار میکنند. نگاهی گذرا به تاریخچه احزاب نشان از قدمت دیرین آن دارد تا جاییکه میتوان دوران رم باستان را که مردم به دو گروه پاتریسین و پلهبین تقسیم میشدند به عنوان خاستگاه پیدایش احزاب درنظر گرفت.
هرچند باید تفاوتهای بنیادینی در مقایسه حزب میان دوران معاصر و دوران گذشته در نظر گرفت. عموم اندیشمندان علم سیاست، انگلستان دوران ملکه الیزابت اول را به عنوان خاستگاه نظام احزاب جدید در نظر میگیرند زیرا برای نخستین بار در این ساختار سیاسی بود که حزب در یک قالب مشخص که دارای خط مشی جدا و سازماندهی منحصر به فرد بود،متولد شد.
با اینکه پیش از وقوع انقلاب مشروطه در ایران، گروههایی تحت عنوان جریانهای ملیگرایی که عمدتا از سوی افرادی چون فتحعلی آخوندازه، میرزا ملکم خان و میرزا آقاخان کرمانی در مقابل جریانهای مذهبی که از دوران صفویه در ایران صاحب نفوذ بیشتری شده بودند قرار گرفتند ولی عملا نمیتوان از این جریانها تحت عنوان احزاب سیاسی نام برد.
زمینههای شکل گیری جبهه ملی
پیش از ورود به چگونگی شکل گیری جبهه ملی لازم است به این نکته توجه شود که اساساً در ادبیات سیاسی، حزب و جبهه باهم متفاوت هستند و دو تعریف مشخص دارند؛ حزب یک گردهمایی پایدار و مشخص است که از سوی گروهی از مردم با عقاید و نظرات مشترک تحت یک تشکیلات منظم شکل میگیرد و هدف اصلی آن به دست آوردن قدرت سیاسی از راههای قانونی است، در واقع وجود هر حزب منوط به چهار شرط است که عبارتند از: وجود تشکیلات پایدار مرکزی، وجود شعبههایی که با مرکز پیوند و ارتباط داشته باشند، پشتیبانی و عضوگیری از مردم، کوشش برای دست یافتن به قدرت سیاسی. همچنین هر حزب دارای اساسنامه، نظامنامه مشخص و مدون، اعضای هیات موسس، هیات مدیره، شورای مرکزی، دبیر کل، معاونان، مدیران و... است که بیانگر اهداف و روند کلی حرکت آن محسوب میشوند
اگرچه جبهه نیز دارای سازمان مشخصی است ولی مسأله قابل تمایز این است که در اکثر موارد چند حزب و گروه که بعضا دارای تفاوت نظرهایی نیز باهم هستند، برای یک هدف مشترک یک جبهه را تشکیل میدهند. طبیعی مینماید که احتمال فروپاشی جبهه پس از رسیدن به هدف مشخص وجود دارد. درحالیکه یک حزب ممکن است چندین قرن به فعالیت خود ادامه دهد. درواقع جبهه یک نوع ائتلاف گروهی است و از حزب عامتر است. بنابراین نقش اشخاص در جبهه بسیار مهم است و اغلب اشخاص هستند که موجب استمرار یک جبهه میشوند و با مرگ یا کناره گیری ایشان جبهه نیز متلاشی میشود.
انتخابات شانزدهمین دوره مجلس شورای ملی و دخالتهای مستقیم دربار در آن، اولین جرقّههای شکل گیری جبهه ملی ایران را سبب شد. پس از برگزاری دوره شانزدهم مجلس شورای ملی عدّهای از ملیّون ناسیونالیسم ایران نسبت به فضای بسته سیاسی و دخالت آشکار دربار در انتخابات اعتراض کرده و دکتر مصدّق را به عنوان رهبر خود انتخاب کردند تا از این طریق و با برگزاری تحصن در مقابل کاخ سلطنتی، نسبت به انتخابات مجلس شورای ملی اعتراض و درخواست تجدیدنظر در این انتخابات را بدهند.
مهمترین خواستههای متحصنین که از این پس تحت عنوان جبهه ملی شناخته شدند، لغو انتخابات تا تعیین دولتی بیطرف برای برگزاری انتخابات و نیز برگزاری انتخابات آزاد عنوان شد. اعتراضهای ادامه دار این افراد در نهایت منجر به ابطال انتخابات شهر تهران شد و اعضای این ائتلاف از فرصت به دست آمده استفاده کرده و توانستند یک اقلیّت صاحب نفوذ را در مجلس جدید تشکیل دهند. به تدریج جلسات دیگری نیز از سوی این افراد برگزار شد که در نهایت در تاریخ 21 آبان سال 1328 در جلسهای که به میزبانی دکتر مصدّق برگزارشد، با پیشنهاد دکتر حسین فاطمی ائتلاف جبهه ملی به رهبری دکتر مصدّق در تاریخ سیاسی ایران متولد شد.
جبهه ملی تا قبل از نخست وزیری مصدّق
هدف اصلی و اوّلیه جبهه ملی مبارزه با استبداد مرکزی و هرگونه نفوذ غرب در ایران بود. در واقع این ائتلاف با گرایشهای ملیگرایی در تلاش بود علاوه بر جلوگیری از نفوذ بیگانگان در کشور، با اقدامات مستبدانه حکومت مرکزی نیز مبارزه کرده و خواستار برقراری دموکراسی و آزادی در ایران شوند.
وجود طیف متنوعی از مذهبیون، بازاریان، روشنفکران، روزنامهنگاران و تحصیلیافتگان فرنگ رفته موجب شد تا در کمترین زمان ممکن دهها هزار نفر از مردم به سمت این ائتلاف سوق پیدا کرده و حمایت خود را از ایشان اعلام کنند. بدون تردید وجود رهبری دکتر مصدّق که از دیرباز با سیاستهای استبدادی رضا شاه و فرزندش مقابله کرده و همواره نسبت به نفوذ و حضور بیگانگان در کشور اعتراض داشت، در قدرت گیری روزافزون این جبهه بیتأثیر نبود.
اقلیّت قدرتمند مجلس شانزدهم در نخستین روزهای شروع به کار این مجلس، مسأله ملی شدن صنعت نفت را که در مجلس پیشین مورد بحث قرار گرفته بود دوباره مطرح کردند و این مسأله تا زمان تصویب یعنی در اسفند سال 29 به مهمترین موضوع بحث نمایندگان مجلس بدل شد، گفتنی است که اعضای جبهه ملی به خصوص دکتر مصدّق نقش بسیار مهمّی در این روند داشتند.
در ایران شخصیتها هستند که بر احزاب تاثیر میگذارند
در جوامع مدرنی که ساختار سیاسی آنها بر اساس احزاب سازمانیافته شکل گرفته است هیچگاه در یک پروسه زمانی بسیار کوتاه حزبی نمیتواند قدرت محوری نظام سیاسی را به دست گیرد ولی با توجه به اینکه در ایران احزاب به معنای واقعی کلمه فعالیّت نمیکنند و همواره شخصیّتها هستند که تأثیرگذار میباشند، ائتلاف جبهه ملی در یک پروسه دو ساله به مدد رهبری دکتر مصدّق توانست به رأس قدرت دست یابد.
جبهه ملی هیچگاه به عنوان یک حزب مطرح نبود، بلکه ائتلافی بود از رهبران برخی احزاب و گروههای سیاسی و اجتماعی که با هدف ملیگرایی در آغاز تشکیل یافت و تا قبل از نخست وزیری مصدّق، موضوع ملی کردن صنعت نفت مهمترین هدف این جبهه به شمار میرفت. به طوری که پس از تصویب این مسأله و پس از کودتای 28 مرداد که به برکنار دکتر مصدّق از نخست وزیری منجر شد این جبهه نیز از هم پاشید و از درون آن احزاب و گروههای مختلفی سربرآوردند.
به طور کلی جبهه ملی از این احزاب و جریانها تشکیل یافته بود: حزب ایران، به رهبری اللهیار صالح و کریم سنجابی(به عنوان هسته مرکزی جبهه ملی)، حزب ملت ایران بر بنیاد پان ایرانیسم به رهبری داریوش فروهر، حزب پان ایرانیست به رهبری محسن پزشکپور(همکاری با جبهه تا 30 تیر 1330)، سازمان نظارت بر آزادی انتخابات به رهبری مظفر بقایی که بعداً با گروه انشعابی از حزب توده ایران به رهبری خلیل ملکی ادغام شد و حزب زحمتکشان ملت ایران به رهبری این دو نفر تشکیل شد، جمعیت آزادی مردم ایران به رهبری محمد نخشب که بعدها به نهضت خداپرستان سوسیالیست معروف شد، جمعیت فداییان اسلام، به رهبری سیدمجتبی نواب صفوی، مجمع مسلمانان مجاهد به رهبری شمس قنات آبادی وابسته به آیت اللّه سیدابوالقاسم کاشانی (همکاری با جبهه تا تیر 1331)، سازمان هیئت علمیه تهران متشکل از عدهای روحانی و مجتهد، جامعه بازرگانان و اصناف تهران و نیز چند تشکل دیگر از دانشگاهیان، فرهنگیان، کارگران و دهقانان.
جبهه ملّی تا پیش از نخست وزیری دکتر مصدّق توانست قسمت عظیمی از مردم و طبقههای مختلف اجتماعی را با خود همراه کند. در واقع رهبری دکتری مصدّق و سخنرانیهای تأثیرگذار وی در جریان مبارزه با استبداد و نفوذ بیگانگان و موضوع بسیار حیاتی ملّی کردن صنعت نفت، موجب محبوبیت بیشتر این ائتلاف و نیز اعتماد اکثر جریانهای فعال در ایران بجز حزب توده که خط فکری خود را از حکومت کمونیستی روسیه میگرفت، گردید.
همانطور که گفته شد با توجّه به اینکه ائتلاف جبهه ملّی هیچگاه از یک ساختار تشکیلاتی مشخّصی پیروی نمیکرد، اعتبار خود را به وسیله رهبران خود از جمله دکتر فاطمی، بقایی، سنجابی و در رأس آنها دکتر مصدّق اخذ مینمود و همین مسأله باعث میشد که اولاً نوعی از خودکامگی در رهبران به وجود بیاید که نمونه آن را میتوان در دوران نخست وزیری دکتر مصدّق مشاهده کرد و هم اینکه کناره گیری رهبران این ائتلاف و شخص دکتر مصدّق به هر طریقی، ضربه محکمی بر بدنه جبهه میزد تا جاییکه موجبات نابودی این ائتلاف بزرگ را فراهم نمود. با تمام این احوالات باید فعالیت جبهه ملی از دوران تأسیس تا اوایل سال 1330 را بهترین دوره فعالیّت این جبهه به شمار آورد زیرا پایداری در مسأله ملی شدن صنعت نفت که این امر به واسطه اتحادی عمیق میان مذهبیون و ملیّون تسهیل شد، بدون تردید یکی از مهمترین اقدامات ضد استعماری و ملیگرایانه دوران پهولی به شمار میرود.
جبهه ملی در دوران نخست وزیری دکتر مصدّق
روندی که جبهه ملی از دوران تأسیس تا قدرت گیری سیاسی طی کرد بسیار کوتاه (2سال) بود، در جوامع مدرنی که ساختار سیاسی بر اساس احزاب سازمانیافته و جدید شکل گرفته است هیچگاه در یک پروسه زمانی بسیار کوتاه حزبی نمیتواند قدرت محوری نظام سیاسی را به دست گیرد ولی با توجه به اینکه در ایران احزاب به معنای واقعی کلمه فعالیّت نمیکنند و همواره شخصیّتها هستند که تأثیرگذار میباشند، ائتلاف جبهه ملی در یک پروسه دو ساله به مدد رهبری دکتر مصدّق توانست به رأس قدرت در ساختار سیاسی ایران دست یابد. هرچند این پیروزی دوام زیادی نداشت و به سرعت دوران افول و اضمحلال جبهه ملی آغاز شد.
نخستین اختلافات میان سران جبهه ملّی پس از نخست وزیری دکتر مصدّق بر سر انتخاب کابینه از سوی ایشان صورت گرفت. به نظر میرسد نبود یک تشکیلات منسجم در جبهه ملی موجب انتخاب سلیقهای افراد میشد و طبیعتا این مسأله موجب اختلاف در درون هسته مرکزی و پس از آن بهپایههای اجتماعی جریان نیزکشیده میشد.
اگر چه پیش از این تمامی گرایشهای فکری درون جبهه ملّی بر سر مسأله مبارزه با استعمار انگلیس و ملّی شدن صنعت نفت یکپارچه عمل کرده و اتّحاد کم نظیری از خود بروز دادند ولی کمی پس از نخست وزیری دکتر مصدّق فاصله عمیقی میان دو هسته اصلی جبهه یعنی نیروهای مذهبی و روشنفکران ملیگرا صورت گرفت. شکافی که در چند قسمت نمایان شد: ملّی گرایان اعتقاد راسخی به جدایی دین از سیاست داشتند درحالیکه این مسأله مورد قبول مذهبیون قرار نداشت، توجه به الگوی توسعه با تقلید از تمدن غربی، تأکید بر نظام سلطنت و تمکین به قانون اساسی مشروطه بدون توجه به وجه دینی آن از سوی ملیگرایان، توجّه زیاد به باستانگرایی و آیین ایران پیش از اسلام و تلاش برای به حاشیه بردن مفاهیم شرعی از مهمترین نظرات برخی ملیگرایان جبهه ملی بود.
در واقع میتوان اوّلین و مهمترین ضربهای را که منجر به فروپاشی سریع جبهه ملی(اول) شد فاصله گرفتن از جریانهای مذهبی و به تبع آن عدم حمایت این جریانها(آیتالله کاشانی به عنوان رأس هرم جریانهای سیاسی- مذهبی) از اقدامات دولت دکتر مصدّق به عنوان سمبل بیرونی جبهه ملی دانست.
فاصله گرفتن جریانهای ملی از گروههای مذهبی در ائتلاف جبهه ملی موجب ریزش حامیان آن در میان مردم شد. در واقع نبود یک نظامنامه که مورد تایید همه باشد، موجب شد که هرکدام از رهبران این ائتلاف دغدغههای شخصی خود را به عنوان هدف و مسیر جبهه تعیین کنند.
درکنار تمام این مسائل تصمیمات یکجانبه دکتر مصدق در زمان نخست وزیری مبنی بر انحلال مجلس برای 6 ماه و اجرای قوانین بدون تصویب مجلس و همچنین عدم توجّه به پرورش نیروهای متخصّص که بتوانند چه در آن زمان و چه در آینده علاوه بر فعالیّت مفید سیاسی، سکاندار برخی از مناصب مهم حکومتی نیز باشند از دیگر مسائل مهم در انحلال جبهه ملی شد تا جاییکه که پس از کودتای 28 مرداد 32 و تبعید برخی از شخصیتهای مهم از جمله دکتر مصدّق و اعدام دکتر حسین فاطمی، نه تنها جبهه برای مبارزه مجدد در ساختار سیاسی نتوانست خود را بازسازی کند بلکه برای همیشه از بازی در ساختار سیاسی ایران پیش و پس از انقلاب محروم شد. بنابراین با توجه به اینکه ائتلاف جبهه ملی هیچگاه دارای یک تشکیلات مشخص و سازماندهی معیّنی نبود و به صورت سنّتی به واسطه نام رهبرانشان شناخته و دارای پایگاه اجتماعی بودند، نتوانستند دوران 2 سال و اندی را که در اواخر دهه 20 و اوایل دهه 30 تجربه کردند را تکرار کنند.
موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
نظرات