حزب دموکرات ایران و انتخابات دوره 15 مجلس شورای ملی در همدان
1124 بازدید
یکی از بزرگ ترین تحولات سیاسی که پس از سقوط رضا شاه در شهریور 1320 در کشور رخ داد، شکلگیری دوباره ی احزاب سیاسی بود، که در کنار آن مطبوعات کشوری و محلی نیز جان تازه ای گرفتند.
این احزاب سیاسی، علاوه برفعالیت در مرکز با تأسیس شعبههایی در شهرستان ها شروع به فعالیت کردند، از جمله می توان به حزب توده، حزب عدالت، حزب مردم، حزب اراده ملی و حزب دموکرات ایران قوام السلطنه اشاره کرد. در این گفتار بر آن هستیم که به چگونگی شکل گیری، اهداف، فعالیت حزب دموکرات به ویژه در انتخابات دوره پانزدهم مجلس شورای ملی در شهرستان همدان را بررسی کنیم و به سئوالات زیر پاسخ دهیم: علل شکل گیری حزب در این شهرستان چه بوده و هواداران آن چه کسانی بودند؟ چه نقشی در انتخابات این دوره مجلس شورای ملی ایفاء نموده و واکنش قشرها و طیف های مختلف جامعه در مقابل آن چه بود، چه روندی را طی کرد؟ با بررسی اسناد و نشریات ارگانی حزب در این شهرستان تلاش شده که مطالب مستند و قابل قبولی ارائه و به گوشه ای از تاریخ معاصر ایران پرداخته شود.
این حزب را در 8 تیر 1325 قوام السلطنه[1] ، نخست وزیر وقت، تأسیس کرد. قوام در یک سخنرانی رادیویی تشکیل حزب دموکرات ایران را اعلام کرد. هر چند که فکر تشکیل حزب به مظفر فیروز نسبت داده شده است: «... مظفر تنها راه مبارزه با رجاله ها را ایجاد حزبی تشخیص داد و فوراً دست به کار شد و با نخست وزیر در این باره و فواید یک حزب قوی مفصل صحبت کرد و قوام هم بلافاصله دستور کتبی برای او فرستاد بر آن که مسئولیت حزب بالمره با خود مظفر باشد»[2]
تشکیل حزب مذکور با دو هدف شکل گرفت: 1ـ مبارزه با دربار و نیروهای هوادار انگلیس، 2ـ مبارزه با نفوذ روزافزون حزب توده . قوام تلویحاً دو دلیل متناقض برای تأسیس یک تشکیلات جدید در سر داشت. از یک سو می خواست با کمک وزارت کشور با کاندیداهای درباری هوادار انگلیس در انتخابات آتی مجلس مقابله کرده و مجلس پانزدهم را فتح کند و از سوی دیگر امیدوار بود تا با بسیج اصلاح گران غیرکمونیست به مقابله با طوفانی که گروههای چپ ایجاد کرده بودند پرداخته و یک موازنه با حزب توده برقرار سازند. البته علاوه بر موارد مذکور طرفداران حزب دموکرات ایران با حمله به کلوپ و مراکز حزب توده سعی در تحت فشار گذاشتن این حزب را داشتند.[3]
بــا توجه به این مطالب می توان گفت که حزب نام برده یک حزب دولتی محسوب می شد؛ به همین دلیل در مدت کوتاهی در سراسر کشور به جز آذربایجان گسترش یافت؛ دلایل این رشد سریع را می توان چنین خلاصه کرد: نخست آن که گسترش سریع آن مرهون تشکیل حزب به دست نخست وزیر وقت بود. طبیعی است مردم و به ویژه خواص به سمت حزبی که قدرت را در دست دارد گرایش پیدا کنند. از سوی دیگر به کارگیری تمامی عوامل و امکانات دولتی که از طریق استانداری ها، فرمانداری ها، ژاندارمریها و غیره در اختیار حزب گذاشته می شد، در جذب مردم به سوی حزب مؤثر بود. از طرف دیگر گرایش زمینداران، ملاکین و سرمایه داران نیز در آن شرایط با توجه به تبلیغات حزب توده کاملاً توجه پذیر است. البته به همه این موارد باید حمایت دولت های خارجی از شخص قوام و حزب دموکرات را اضافه کرد.
احمد آرامش از سران حزب مذکور در این خصوص می نویسد: «تشکیل حزب دموکرات در آن موقع از این لحاظ و جهات دیگر نیز بسیار به موقع بود، زیرا در تمامی کشور کلیه طبقات اعم از مالک، تاجر، کارفرما، مستخدمین دولت و مأمورین انتظامی از عربده جویی ها و گستاخی های خرابکاران و عواملی که مستقیم و غیر مستقیم به وسیله حزب توده و یا سایر مراجع روسی تقویت می شدند به ستوه آمده بودند و در جستوجوی پناهگاه و مأمنی بودند ........ بدین مناسبت همین که شب نهم تیرماه تشکیل حزب دموکرات به وسیله شخص قوام السلطنه از رادیو تهران اعلام گردید ..... تا دو سه هفته بعد روزی هزاران درخواست عضویت از طبقات مختلف به حزب دموکرات ایران و اصل می گشت ... سفرای کشورهای خارجی و نمایندگان سیاسی آن ها هر کدام جداگانه قوام السلطنه را ملاقات کردند و به مناسبت تشکیل حــزب دمــوکرات کـه تـنها نـیروی اجتماعی متشکل در مقابل حزب توده به شمار می رفت به وی تهنیت میگفتند»[4]
در نهایت می توان گفت: تأسیس حزب از سوی نخست وزیر، استفاده از امکانات دولتی[5] . ترس از حزب توده و حمایت کشورهای غربی، مهمترین عامل رشد حزب دموکرات بودند.
به دنبال گسترش حزب در سراسر کشور و دایر شدن شعبه آن در استان ها و شهرهای ایران در همدان نیز علی طباطبایی مشغول تهیه مقدمات تشکیل کمیته محلی حزب دموکرات ایران شد که بنا به گزارش شهربانی همدان در 7 مهرماه 1325 با استقبال مردم روبرو گردید و نام نویسی برای عضویت در حزب شروع شد که قرار شد نصب تابلو و گشایش باشگاه ملی در مراسمی با حضور استاندار غرب عملی شود [6]. تا اینکه شعبه ی حزب دموکرات ایران در 14 مهر 1325، با حضور 2 هزار نفر از اهالی همدان در منزل رئیس الاسلام طباطبایی در یک جشن با شکوه تأسیس شد. در مراسم افتتاح شعبه ی مذکور، جواد طباطبایی، رضا ایزدی، احمدی، مصطفوی آذر، مفتون و فرید، سخنرانی هایی ایراد کردند و مراسم با شعار زنده باد جناب اشرف قوامالسلطنه پایان یافت.[7]
پس از افتتاح شعبه حزب در همدان کمیته حزب مذکور در این شهرستان راجع به علل تشکیل حزب، اهدافش و جایگاه قوام السلطنه در تشکیل حزب دموکرات ایران، در اعلامیه ای در آبان 1325 مردم همدان را چنین مورد خطاب قرار داد:
«هموطنان عزیز صد و چند روز قبل همگی آن روزگار سیاه وحشت زا، آن منظره شوم و تاریک سیاسی آشفته کشور خود ایران را در نظر دارید و خاطره تلخ و ناگوار آن روزها را در عین حالی که مرتجعین و مزدوران اجنبی بین شما می خواستند از نتیجه عملیات چندساله خود تخم نفاق و دورویی که بین ما ملت خوش باور و بردبار کشته بودند به نفع اجانب نتیجه گرفته و تاریخ مشعشع و درخشان 25 قرن این ملت کهن را برای همیشه با نام استقلال این کشور در سیاه چال خیانت مدفون سازند. در چنین شرایطی یک نفر که سال ها درس وطن پرستی و عقیده و ایمان به استقلال وطن را از کتاب آسمانی خود (قرآن مجید) فراگرفته و علاوه در مدت عمر خود کاملاً آشنا به رموز سیاست و سه اصل بزرگ معتقدات نیاکان ما «گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک» بود، جناب اشرف آقای قوام السلطنه پیشوا و رهبر محبوب ما که با علم کامل از کلیه معضلات و مشکلات داخلی و خارجی ما و با اطلاع از وضع سیاست دنیا و با اذعان به مسئولیت بزرگ و شدید خود مردانه قبول مسئولیت حفظ این مرز و بوم را فرمود. تنها هدف خود را به خلاف حکومت های گذشته که منافع شخصی خود و بیگانگان را منظور می داشتند فقط و فقط مصالح اجتماعی و منافع ملی ملت ایران قرار داد و با قدم های سریعی در مقصد مقدس خود شروع به پیشروی نمود، که اگر نتیجه آن مساعی و توجهات و جانفشانی ها را مشتی اراذل و مزدوران اجنبی و مرتجعین بخواهند به نظر شما معکوس جلوه دهند اثر بارز آن چون مشعلی جلو چشم ببیندگان و اشخاص حساس و آزادی خواهان این کشور فروزان بوده و تاریخ معاصر که آن فداکاری ها را در سرلوحه دفتر خود با کلمات طلایی برجسته و درشتی ضبط کرده بزرگترین گواه آن است و هرگز از صفحه تاریخ محو نخواهد شد.
با این حال از نظر آنکه مبادا نتیجه آن همه مساعی و زحمات حضرتش را بعداً مزدوران اجنبی و آنان که هیچ گاه مایل به مشاهده آن مفاخر نبودند در اثر تشبثات و تحریکات خدعه آمیزی که پیوسته بزرگترین اسلحه جنایتکاران اجتماعی در هر کشوری است و به باد خیانت و افترا داده و ملت ایران را مواجه با وضع قبلی و نقشه های شوم خود کنند. لازم بود که با آزمایش مختصری ملت ایران را آزموده و بداند که آیا اهالی این کشور شایستگی حفظ نتیجه زحمات و مساعی او را دارند یا نه؟
این بود که تشکیل حزب دموکرات ایران رابه دست یک عده از وطن پرستان معروف و کسانی که امتحان آزادی خواهی و میهن دوستی خود را کراراً به ملت ایران داده اند، وسیله آزمایش عـمل خـود و مـأیوس کـردن آنـان، که خاطره محو ایرانی را در مغز کثیف خود می پروریدند، قرار داد. خوشبختانه نه تنها پیوستگی قریب به نصف از جمعیت رشید ایران به ایـن حـزب در مـدت کـمی قـریب بـه صد روز نتیجه مثبت این امتحان را در دنیا به طرز بـی سابقه یـی نــشان داد، بـلکه زنـدگی و شایستگی و سپاسگذاری ملت نجیب ایران را که می خواست از صفحه تاریخ قومیت ایران به دست عناصر بیگانه پرست و مزدوران دون و مرتجع محو شود در مقابل ملل متمدن دنیا واضح و آشکار ساخت.
مخصوصاً شرکت اصناف و طبقات مختلف اهالی به ویژه جمعیت های متشکل کارگران و دهقانان که از بیم ایادی مرتجع و مزدور بیگانه و وطن فروش حزب ما را بزرگ ترین پناهگاه خود و بهترین سیاستگاه عمال زور و قلدری و بی نظمی دانسته و عملاً ما را حامی و پشتیبان خود دیده بودند در جشن صدمین روز حزب دموکرات ایران، بار دیگر رهبر ما را در طی طریق و رسیدن به هدف مقدس خود بیشتر تشویق و به همان اندازه یأس و ندامت دشمنان ایران و عمال مرتجع و بیگانه را موجب شد، که البته اثر آن مشهود و از جهت آنکه مبادا دشمنان ما و دشمنان آزادی و بیگانه پرستان تفرس غروری نسبت به ما نمایند نیازی به گفتار نیست.
هم وطنان این است برای اینکه ما نمی خواهیم این همه مفاخر حاصله و نتایجی که از زحمات خستگی ناپذیر جناب اشرف رهبر و پیشوای ما و حزب ما نصیب ملت ایران شده و می شود همه را نسبت به خود داده و بار دیگر بهانه تفتین را به دست نوکرهای اجانب بدهیم. از کلیه هم وطنان بدون توجه به طبقات و صنوف آن ها دعوت می کنیم که با ما در این مقصود مقدس همراهی کرده و شرکت نمایند. چه ما معتقد به اختلافات نبوده و در عین حال حافظ حقوق و پشتیبان سرسخت دهقانان و کارگران و دشمن بزرگ زور و قلدری می باشیم.
همدانیان وطن پرست و آزادیخواه اکنون سایر مردم ایران از دور ناظر شما هستند. آن ها میخواهند ببینند که آیا احساسات پرشور میهن پرستانه و آزادیخواهانه درمیان شما وجود دارد؟
با پیوستن به صفوف محکم و تزلزل ناپذیر حزب دموکرات ایران ثابت کنید که شما لایق نام «همدانی میهن پرست» می باشید.
حزب دموکرات ایران حزب زحمت کشان و رنجبران است.
رنجبران، کشاورزان، پیشه وران، به حزب پرافتخار ما ملحق شوید.[8]»
پس از انتشار اعلامیه ی مذکور، همه روزه گروهی از مردم برای اسم نویسی و عضویت به دفتر حزب مراجعه می کردند. پس از چندی، حزب از کسانی که درخواست عضویت کرده بودند، در طی اعلامیه ای دعــوت نمود که برای تکمیل برگه های عضویت اقدام نمایند.[9]
حزب مذکور علاوه بر افتتاح دفتر و شعبه در همدان، دارای یک نشریه به نام سپیده نیز بود که در واقع، ارگان آن در این شهرستان محسوب می شد. این هفته نامه ی سیاسی، به صاحب امتیازی فتح ا… مشیری و سردبیری محمد ایزدی، حسین وحیدی و مدیر داخلی عبدا… بدرصالحیان در 15 دی 1325 شروع به فعالیت نمود.[10]
روزنامه سپیده در اولین شماره ی خود به بیان دیدگاه ها و اهداف حزب دموکرات پرداخت و در عین حال روش و مشی این روزنامه را چنین بیان کرد:
«روزنامه سپیده علم دار مبارزه با تمام مفاسدی است که اقوام ایرانی را از مشی در طریقه ای که سایر اقوام را به سعادت نزدیک نموده، باز داشته و موجبات انحطاط قومی و ملی ما را فراهم کرده و … روزنامهی سپیده، طرف دار تکاملی است که اساس آن روی فرهنگ و تعلیمات عمومی و اجباری بنا شده باشد و در عین اعتقاد به اصول قومیت و ملیت ایرانی و لزوم محفوظ ماندن تمام سنن و رسوم حسنه دیرین ایرانی، قایل به لزوم اتخاذ و قبول آن قسمت از رسوم و آدابی است که منافات با ملیت و سوابق قومی و نژادی و ذوق لطیف ایرانی نداشته باشد و به تدریج که علوم عصری متداول و معمول و مورد قبول واقع می شود، آداب و رسوم و ترتیبات مذکور نیز معمول گردد و … در عین حال، روزنامه ی سپیده جداً مخالف با هر گونه روش افراطی است که به مذاق بعضی از هم وطنان خوش آمده و اصلاحات را فقط در اتخاذ روش های افراطی ممکنالحصول می دانند.»[11]
تأسیس حزب دموکرات و انتشار روزنامه ی سپیده در همدان مصادف بود با انتخابات پانزدهمین دوره ی مجلس شورای ملی؛ به همین دلیل، اوج فعالیت حزب و نشریه در شهر همدان در ایام انتخابات مذکور بود. بدین ترتیب نشریه مذکور که در واقع سخن گوی حزب دموکرات ایران در همدان شمرده می شود؛ در مورد انتخابات نوشت: «هنوز صد یک ملت ایران اهمیت انتخابات را چنان که باید و شاید درک نکرده و ندانستهاند که عدم توجه به جریان انتخابات و نداشتن علاقه به این موضوع حیاتی مملکت را به این روز انداخته است که می بینیم، اگر اهمیت مجلس شورای ملی در نظر توده انبوه ملت آشکار شود و مردم بدانند که تصمیمات مجلس شورای ملی در حیات انفرادی و اجتماعی آن ها مؤثر است، آنگاه با علاقه کامل و کافی انتخاب نمایندگان را زیر نظر خواهند گرفت و عناصری را به مجلس خواهند فرستاد که هم دارای معلومات علمی و اطلاعات سیاسی و آشنایی کامل با مدنیت امروز جهان باشند و هم مراتب وطن دوستی و تقوی و درستی و فضائل اخلاقی آن ها مورد تصدیق بوده، دارای حریت فکر و صراحت لهجه و شجاعت و کفایت سیاسی نیز باشند، زیرا نماینده مجلس نماینده قاطبه ملت است و اختیار به مملکت را در دست دارد، اگر خیر و صلاح ملک و ملت را رعایت ننماید در امانتی که به او سپرده شده است خیانت کرده است. در اتخاذ تصمیمات و تصویب قوانین و اعطاء امتیازات و خلاصه در تمام اموری که از وظایف خاص مجلس است کوچکترین غفلت و تسامحی ممکن است احیاناً به قیمت استقلال و تمامیت مملکت و حیات اقتصادی ملت تمام شود. ما یادگارهای خوبی از مجلس دوره های اول داریم که هنوز خوشبختانه برخی از نمایندگان آن ادوار که به وطن خواهی و علم و تقوی و دانش عصری متصف می باشند سند موجز و مفاخر ملی ما محسوب می شوند. در مواقعی که مملکت در مخاطره تقسیم به مناطق نفوذ انگلیس و روس واقع شده بود دیدیم که چگونه مجلسی که از آن عناصر شریف و وطن پرست تشکیل یافته بود کشتی متلاطم مملکت را که دچار طوفانی سهمگین گردیده بود از خطر غرق شدن و متلاشی و اضمحلال نجات داده اند متأسفانه در ادوار بعد نمایندگان پست و رذل و فرمایه و منفعت جو و متملق و اجنبی پرست جای آنها را گرفته و هر چه بر آنها دیکته شد عمل کردند، تا جایی مملکت را دچار سیه روزی و بدبختی و پریشانی و فقر اقتصادی نموده ... صاحب نظران می دانند که اگر دوره سیزدهم مجلس تشکیل نمی شد و انتخابات از نو شروع می شد و آن عناصر کثیفی که ساحت مقدس مجلس را سالیان دراز بلوث وجود خود آلوده نموده بودند از مجلس مردود و رانده می شدند و در انتخابات بعدی مردمان وطن دوست و فـاضل و بـا تـقوی و عـلاقمند به مبانی قومیت واقف به اوضاع و احوال دنیا به مجلس می رفتند، قطعاً سرنوشت و اوضاع و اصول ما این نبود که ما اکنون دچار شده ایم هم وطنان، وطن خواهان ... مجلس آینده ضامن حیات قومی و ملی و ضامن استقلال سیاسی و تمامیت ارضی مملکت ما می باشد، بیش از بیش نسبت به جریان انتخابات و چگونگی احوال کاندیدها دقت کرده و از رأی دادن به کسانی که شایستگی یک چنین مأموریت و مسئولیت عظیم را ندارند خودداری نموده و دیگران را متوجه اهمیت قضیه نموده نگذارند آرائشان در اختیار مالکین و متنفذین خودپسند و خودخواه بی علاقه به وطن قرار گیرد...»[12]
در روزنامه مذکور در خصوص انتخابات به مردم توصیه می کرد که افرادی را انتخاب نمایند که دارای ویژگی هایی همچون آگاهی علمی و سیاسی، وطن پرستی، درستکاری، فضائل اخلاقی صراحت لهجه و شجاعت باشند. همچنین دیدگاه های حزب دموکرات را درباره ی نحوه ی انتخابات در شهرستان همدان چنین بیان داشت:
«حزب عقیده دارد که انتخابات باید کاملاً از هرگونه قیود غیرقانونی آزاد باشد تا مردم به طور آزادانه، بدون اینکه کسی فکر خود را بر آن ها تحمیل کند، بتوانند وکیل خود را انتخاب کنند و نماینده ما آن نمایندهای خواهد بود که در عین واجد بودن صفات مذکوره، از افراد حزب دموکرات ایران باشد و اگر کاندید دیگری از خارج، ولو با شرایط مساوی وجود داشته باشد، چون بومی نیست، باید رأی به وکیلی داد که از اهل محل باشد»[13]
در آن زمان، تقی برزین، عبدا... تقوی، عباس اسکندری، بهاء الملک قراگوزلو و فردی به نام آشتیانی برای به دست آوردن دو کرسی نمایندگی شهرستان همدان در مجلس شورای ملی وارد عرصه ی مبارزه ی انتخاباتی شده بودند. صبح روز جمعه، 14دی 1325، جمع کثیری از پیشه وران و گروه های مختلف اهالی همدان در باشگاه حزب حاضر شده، با شور و هیجان بسیاری اعلام کردند که تا انتخاب وکلای حقیقی همدان ایستادگی خواهند کرد.[14]
از طرف دیگر، اهالی مزبور در تلگرافی به درخشان، مدیر کل انتخابات وزارت کشور، خواستار جلوگیری از اقدامات عباس اسکندری و نیز کناره گیری وی به علت غیربومی بودنش شدند.
«... به قرار اطلاعات واصله آقای عباس اسکندری به دسائس و از طریق غیر قانونی تشبثاتی نموده و خود را کاندیدای وکالت در دوره پانزدهم کرده و سودای وکالت همدان را در مغز خود نهفته است، از آنجائیکه اهالی همدان در این دوره تصمیم گرفته اند که وکلای خود را از محل انتخاب کنند می خواستند برای عرض عرایض خود نمایندگان برای عرض حضوری به جناب اشرف آقای نخست وزیر به مرکز اعزام نمایند ولی با بودن آن جنابان (سرلشکر زاهدی، فرمند، احمد اعتبارالدوله، حسین قلیخان قراگزلو) در تهران خود را از اعزام نمایندگان بی نیاز دانستند. خواهشمندیم که به حضور جناب آقای نخست وزیر محبوب رسیده و به نام نمایندگی از طرف اهالی همدان از حضور محترمشان استدعا کنید که مقرر فرمایند آقای عباس اسکندری از این اقدامات بی رویه خودداری و این فکر ناپخته را از دماغ خود بیرون آورده و بر کنار بکند و مخصوصاً به ا یشان برسانید که اگر این استدعا مورد اجابت واقع نگردد عمدتاً برای عرض مظلومیت به حضور مبارکشان در تلگراف خانه متحصن خواهیم شد»[15]
این تلگراف به امضای عده ی زیادی از مردم شهر، همانند بحرالعلوم الرضوی، محمد کاظم بهبهانی، تقی شریفی، محمدتقی ایزدی، ابراهیم شریفی، حسن هدایتی، علی خالقی، محسن حبیبیان، غلامحسین اردلان، احمد حسن زاده، تقی غفاری و ... رسیده بود.
علی رغم اعتراض مردم که ظاهراً توسط صاحب نفوذ محلی رهبری می شد، دولت توجهی به درخــواست آنان نکرد؛ چرا که دولت خط مشی عباس اسکندری را در راستای اهداف خود می دانست.
هم زمان با شکایت مردم از اقدامات عباس اسکندری، سیف ا... باقیان، نماینده ی هیئت زارعین همدان، با ارسال تلگرافی به وزارت کشور از تقی برزین حمایت نموده، اعلام کرد:
«شخص تقی برزین همدانی می باشند که امتحانات خودشان را در امانت و درستی در این کشور داده اند و نماینده ی ما هم البته همدانی خواهد بود و اگر بخواهند غیر از همدانی به ما تحمیل کنند، تا جان در بدن داریم، نخواهیم گذاشت و زیر بار نخواهیم رفت».
وزارت کشور نیزطی جوابی اعلام کرد که انتخابات آزاد است و هر کس از اهالی که میل داشته باشد، میتواند آزادانه رأی بدهد و کسی حق تحمیل عقاید خود به دیگران را ندارد.[16]
جوابیه ها و واکنش های دولت در قبال حوادث پیرامون انتخابات در همدان، همگی با اهداف و خواستههای حزب دموکرات ایران منطبق بود؛ چرا که مؤسس حزب مذکور، خود نیزرئیس دولت بود.
به دنبال تشکیل «انجمن نظار» از سوی فرماندار وقت همدان ـ مولوی زاده ـ اهالی همدان و اعضای حزب دموکرات، به دلیل اینکه چند نفر از اعضای انجمن همدانی نبودند، به انتخاب هیئت نظار اعتراض نمودند و فرماندار را عامل این مسئله معرفی کردند.[17] در مقابل اعتراض شدید مردم فرماندار همدان وعده صریح دادند که در هیئت نظارت تجدیدنظر به عمل آید و کسانی که مورد اعتماد اهالی نیستند را از عضویت خارج نمایند، اما عده ی کثیری از اهالی و طبقات مختلف مردم برای کسب تکلیف به منزل حجه الاسلام سیدنصرا.. بنی صدر رفته با احساسات آتشین، مخالفت خود را با هیئت مزبور اعلام و از او درخواست کردند که اجازه بدهد که بازارها را تعطیل نمایند. سپس همگی در تلگراف خانه متحصن شدند.[18] بر حسب تقاضای اهالی، حجت الاسلام بنی صدر نیز همراه آنان راهی تلگراف خانه گردیده خواستار عزل فرماندار همدان شدند، این تحصن از روز 27 دی تا چهار بعدازظهر 28 دی 1325 ادامه یافت و تنها با عزل مولوی زاده و انتصاب عباس حشمتی به عنوان فرماندار جدید، پایان یافت.
بعد از رسیدن خبر مزبور، بنی صدر که در جمع مردم حضور داشت، هنگام خروج از تلگراف خانه طی یک سخنرانی برای حضار گفت:
«اهالی ملاحظه کردید که در اثر یک اقدام کوچک با لطف و همراهی آقای درخشان مدیر کل، فرماندار را تغییر دادیم. اگر همت بنمایید همین طور با من بیایید و همراهی کنید، به شرط اینکه بیشتر مردم بیایند، عبدا... تقوی و تقی برزین را هم وکیل می کنیم. اگر دولت هم بخواهد اعمال نفوذ نماید، خود دولت را هم متزلزل می نماییم».[19]
حجه الاسلام سیدنصرا... بنی صدر در همین سخنرانی از بهاء الملک و سایر خوانین قراگوزلو و عباس اسکندری به شدت انتقاد نمود.
چنان که گذشت مردم به رهبری حجه الاسلام بنی صدر علاوه بر مخالفت با افراد غیر بومی با خوانین قراگوزلو نیز به مخالفت پرداختند، چرا که این خوانین دارای گذشته چندان خویش آیندی نبودند و از سوی دیگر آقای بنی صدر از سوی حزب توده به بهانهی روحانی و زمین دار بودن، مورد حمله قرار می گرفت تا جائی که دیگر روحانیون همدان در مقابل توهین نشریه راهنما، ارگان حزب توده همدان در 1325 ش، با تلگرافی به قوام السلطنه، نخست وزیر وقت، در مقام دفاع از وی برآمدند: «در این موقع که بر عموم اهالی مملکت واجب و لازم است که نیات حسنه حضرت اشرف نسبت به امنیت کشور پشتیبانی نموده، متانت و آرامش را از دست ندهند، معدودی به عناوین مختلفه در این شهر بر خلاف این مقصد مقدس تحریک مینمایند؛ مثلاً روزنامه راهنما در شمارههای مکرر نسبت به حضرت حجت الاسلام آقای بنی صدر که در نزد غالب اهالی از اعاظم علمای اخیار و مقتدا و خیرخواه ملت و دولت و ساعی در امور خیریه می باشند، برای اینکه نماز عید فطر را در مصلی به جای آورده اند، تـوهین و عبارات ناسزا و مطالب غیرقابل قبول درج و بدین وسیله ایجاددو دستگی و نفاق می نماید. بدیهی است که هتک و ناسزا به کسی که انجام وظیفه دیانتی و اقامه شعار اسلامی نموده باشد، چه اندازه در قلوب اهل دیانت مؤثر و مورث چند فتنه ها خواهد بود. دعاگویان، حسب الوظیفه که خیرخواهی دولت و ملت است حضرت اشرف را مستحضر و مردم را ترغیب به آرامش و خونسردی نموده و از حضور مبارک استدعا داریم برای جلوگیری از اینگونه امور، به نحوی که خود حضرت اشرف مقتضی بدانند. امر سریع و اکید صادر فرموده و این شهر را که به مرحمت حضرت اشرف در آسایش و امنیت زیسته، مـحفوظ فرمایند.»[20] به همین دلیل بنی صدر از حزب دموکرات و کاندیدای آنان حمایت می کرد تا بتواند جلوی فعالیتهای حزب توده را گرفته و از سوی دیگر با اقتدار محلی خوانین قراگوزلو که با اهداف محلی وی ناسازگار بودند، مخالفت داشت.
بـعد از پـیروزی مـردم، آقای تقی برزین را بر روی دست بلند کرده و فریاد می زدند «وکیل حقیقی همدانی ها در مجلس پانزدهم آقای برزین هستند»[21] از سوی دیگر روزنامه ی سپیده نوشت: «ما بسیاری خوش وقت و شادیم که توانسته ایم با انتشار سه شماره ی روزنامه سپیده تکان محکم و مثبتی بر روح های پژمرده و زنگ زده اهالی این شهر بدهیم و حال اعتقاد داریم که می توان به آینده بیش از پیش امیدوار بود و پیش بینی نمود که ممکن نیست حق همدانی پایمال و مضمحل شود».
به دنبال حوادث فوق، شعبهی حزب دموکرات ایران در همدان یک بار دیگر از اعضای ناظمین حوزههای شهری و افراد حزب دعوت نمود که برای دریافت کارت جدید عضویت به کمیسیون تشکیلات حزب مراجعه نمایند. متعاقب آن با صدور اعلامیه ای اعلام داشت:
«چون طبق تصمیم کمیته ی مرکزی که طی تلگراف شماره 2894 مورخ 6 دی 1325 به این کمیته ابلاغ گردیده، آقای تقی برزین به کاندیدایی حزب دموکرات ایران در همدان تعیین گردیده اند، لذا به کلیه افراد و ناظمین حوزه ها توصیه می نماید که طبق دستور کمیته مرکزی حزب باید برای انتخاب ایشان کمال کوشش و جدیت را مبذول دارند».[22]
بدین ترتیب، حزب مزبور وقتی که محیط و شرایط را برای انتخاب برزین مناسب دیده و برنامه های او نیز با اهداف آنان منطبق بود، وی را کاندیدای حزب معرفی کرد تا چنین وانمود گردد که آنان از کاندیدای مردمی حمایت می کنند.
ساعت چهار بعد از ظهر یکشنبه 29 دی 1325 ش، از سوی کمیته ی حزب دموکرات همدان میتینگ بزرگی در دبیرستان زنگنه برگزار شد. در این اجتماع، علی رضوی، عضو کمیته ی شهرستان و عبدا... بدر صالحیان، مدیر داخلی روزنامه ی سپیده، درباره انتخابات و فعالیت حزب دموکرات ایران سخنرانی کردند. صالحیان در این سخنرانی اظهار داشت:
«فعالیت حزب ما در همدان از چندی قبل شروع شده و حتم داریم که بالأخره نتیجه عمل افراد با ایمان ما به صلاح عموم همدانی ها خاتمه خواهد یافت. فعالیت و ابراز احساسات پاک و بی آلایشی که در هفته گذشته از طرف قاطبه اهالی همدان علیه زورگویان بروز یافت، حقاً قابل تقدیر است. آن روح های پژمرده و فرسوده چند ماه قبل به کلی به خود آمده ... در این چند روزه در هر مجلسی که حضور داشته و با هر کسی که صحبت نموده ام، عموماً از مبارزه و فعالیتی علیه مزدوران و خائنین حرف می زنند. انتخابات را کسی در همدان خواهد برد که مردی با ایمان، با تقوی، میهن پرست و متکی به خود باشد. اینک فعالیت ما برای انتخاب همان مرد با ایمان که فقط برای وطن خود خدمت نماید و جز نور ایمان و میهن دوستی نور دیگری درقلبش تابش نیافته، شروع شده است و برای رسیدن به مقصود، همکاری و فداکاری عموم افراد میهن پرست همدانی نیز مؤثر است. می دانیم آن هایی که به بقای ملیت و برقراری آیین دموکراسی و استقلال و عظمت ایران عزیز مایل هستند، به صفوف منظم ما خواهند پیوست و با حزب ما و افراد فعال و با اراده ی ما پیوستگی خواهند یافت»[23]
در آستانه ی انتخابات، کمیته ی حزب دموکرات همدان از تمام ناظمین حوزه های شهری دعوت نمود که در روز سه شنبه 22 بهمن در باشگاه حزب حضور یابند تا درباره ی برگزاری انتخابات صحبت شود.[24] روز یکشنبه 2اسفند 1325، اعضای اصلی و علی البدل «انجمن نظار» انتخابات با افراد ذیل شروع به کار نمود: 1ـ حاج تقی شـریفی، رئیس 2ـ جواد طباطبایی رئیس الاسلام، نائب رئیس 3ـ محمدحسین سرابی 4ـ باقر کوثری، منشی 5ـ سالار خــزاعی 6ـ اکــبر شـریفی امــینا، مـنشی 7ـ حسین سجادی 8ـ حاجی سیدحسین نیشابوری 9ـ بحرالعلوم رضوی، منشی، اعضای علی البدل عبارت بودند از: حاجی غلامحسین شریفی، تقی مبرقع، فتح ا... حبیبی، غلامحسین امیری، حسین ایزدی، حسین تخیلی، رحمت ا... بنی صدر و حاجی غلام ایروانی.[25]
از طرفی کمیته ی حزب دموکرات همدان برای اینکه در انتخابات همدان بر رقیبان چیره شود، چاره را در ائتلاف تقی برزین با عباس اسکندری دیده و این ائتلاف موجب هیاهو و گفت وگوی زیادی در محافل و مجالس شد و انتقادهای شدیدی را بین مردم، به ویژه طرف داران حزب دموکرات موجب گردید. تا جائی که گرایش به کاندیداهای دیگر مطرح شد، که به دنـبال چـنین واکنـشی، کـمیته حـزب در هـمدان در صدد توجیه این ائتلاف بر آمد: «لازم می دانیم نکته ای را به عرض برسانیم که آن کسانی که برای ترس و رعب به امثال آشتیانی رأی می دهند و هیچ منظور اجتماعی ندارند گوش کنند اگر عناصر شریف و پاک دامنی نظیر آقایان عباس اسکندری و تقی برزین مجلس را اشغال کنند شماها دیگر روی مأمورین قلدر نخواهید دید و آشتیانی ها باید بروند در خانه های خود از حقوق تقاعد استفاده نمایند .... علت ائتلاف آقای عباس اسکندری و تقی برزین را شرح می داریم دست مرموز کثیفی مشغول فتنه بین خانواده های همدانی بوده و می باشد منظورش آن بود که نفاق بین خانواده ها و دسته ها بیندازد و خودش را هم که لایق نمی دید دو نفر نظیر خود را به مجلس بفرستد بالأخره طرف داران آقای برزین که اکثریت نسبی داشتند این موضوع را متوجه شده و هر چه سعی برای بهبود اوضاع کردیم آن دست کثیف نگذاشت و بالأخره ما با عنصر شریف دیگری که همین آقای عباس اسکندری باشد ائتلاف کردیم و موجب موفقیت قطعی خود در امر انتخابات را فراهم نمودیم...»[26] هر چند که مردم همدان مخالف اسکندری بودند و علیه او تلگراف هایی را به مرکز مخابره کرده بودند. بدین ترتیب، حزب دموکرات ایران که یک حزب دولتی بود، نشان داد که در راه رسیدن به اهداف خود تا جایی به نظر و گرایش مردم توجه دارد که با منافع و اهداف آنان همراه و هم گام باشد. قبل از شروع انتخابات، به هیئت نظارت اعلام شد که تمامی اسامی محمدتقی برزین، محمدتقی، تقی، سیدتقی برزین، آتقی و مشتقات این دو کلمه که از صندوق های انتخاباتی همدان و حومه استخراج شود، متعلق به جناب تقی برزین کاندیدای حزب دموکرات ایران در همدان و اکثریت اهالی همدان می باشند.[27]
سرانجام، پس از انتخابات و شمارش آراء تقی برزین و عباس اسکندری اکثریت آراء را به دست آوردند و نماینده ی همدان در پانزدهمین دوره ی مجلس شورای ملی شدند.
حزب دموکرات ایران با ائتلاف مذکور توانست به خواسته ی خود برسد و رقیبان را از میدان به در کند. با پایان گرفتن انتخابات، فعالیت های حزب کم رنگ تر شد. همچنین به دنبال استعفای قوام در 13 آذر 1326و انشعاب در حزب مذکور، فعالیت آن در اواخر سال 1326 رو به سوی انحلال گذارد و سرانجام در اواسط سال 1327 ش به بعد، تمامی فعالیت های حزب متوقف شد
در دوران فعالیت کمیته ی حزب در همدان، مردم از تمامی قشرها در آن عضویت داشتند؛ چرا که با عضویت در حزب مذکور نه تنها ضرر و زیانی متوجه اعضاء نمیشد، بلکه مایه ی ترقی و پیشرفت افراد میگردید. کمیته ی حزب دموکرات ایران به همان سرعتی که در همدان رشد نموده بود، با خروج قوام از صحنه ی سیاست رو به خاموشی نهاد و برای همیشه تعطیل شد.
حاصل سخن:
با وقوع جنگ جهانی دوم و اشغال ایران و استعفای رضا شاه، ایران دچار مشکلات متعدد داخلی و خارجی شد که نمونه بارز آن شکل گیری جمهوری های وابسته به شوروی در آذربایجان ایران به رهبری جعفر پیشهوری بود، که در نهایت با سیاست بازی و خبرگی احمد قوام ایران توانست شوروی را وادار به عدم حمایت از پیشه وری کند.
قوام السلطنه بعد از رسیدن به قدرت (نخست وزیری) در صدد برآمد که با تشکیل مجلسی از هواداران خود، بتواند با قدرت بیشتر به برنامه های خود جنبه عملی بدهد. بدین منظور حزب دمکرات ایران را تأسیس نمود و آن را در سراسر کشور گسترش داد و دفاتری در شهرستان های ایران دایر نمود، این تلاش قوام السلطنه با انتخابات دوره پانزدهم مجلس شورای ملی هم زمان شد، این دفاتر در واقع بحث انتخاباتی را از نزدیک و در خارج از مرکز پی می گرفت،که پس از جمع آوری اطلاعات محلی به حمایت از کاندیداهایی پرداختند که از بیشترین اقبال محلی و بومی برخوردار بودند. نمونه می توان فعالیت این حزب در شهر همدان اشاره نمود، که به چه شکلی فعالیت خود را آغاز کرد و چگونه افراد مورد نظر را انتخاب و از آن ها حمایت نمود، در این روند حزب بعد از تشریعی اهداف برنامه های خود و ارائه یک بیوگرافی از اقدامات و فعالیت های احمد قوام، نخست وزیر، در اولین شماره نشریه سپیده، که ارگان محلی حزب محسوب می شد، سعی در جذب مردم کرد و در نهایت با برآوردهای محلی و انتخاب کاندیداهایی که با اهداف آنان هم سو بود، فعالیت خود را عملی و گسترده تر کرد، آنان با حمایت از تقی برزین و عباس اسکندری عملاً وارد گردونهی انتخاباتی شدند، هر چند که اعلام حمایت از اسکندری که مورد توجه مردم نبود، انتقادات و ایراداتی بر حزب وارد کرد، اما دفتر حزب در نشریه سپیده علت این اقدام خود را جلوگیری نفاق و دو دستگی اعلام نمود و خواهان اعتماد مردم به حزب شد، در واقع حزب به دنبال برنامه های خود بود تا آرزو و آمال مردم، از سوی دیگر روحانیون و بعضی از خوانین که از سوی حزب توده احساس خطر می کردند به حمایت از کاندیداهای حزب پرداختند، البته نباید فراموش کرد که برگزار کنندگان انتخابات همگی از عوامل دولت بودند و در راستای اهداف و توفیق برنامههای آن حرکت می کردند، در نهایت می توان گفت که حزب با یک برنامه ریزی دقیق و منسجم در همدان و جذب افراد با نفوذ توانست، مردم را تا حدودی با خود همراه کند تا کاندیداهای مورد نظر آنان رأی بیاورد، در واقع عمر فعالیت دفتر حزب در همدان و نشریه ارگان آنان از آغاز تبلیغات انتخاباتی شـروع و بـا پـایان پـذیرفتن انتخابات و برگزیده شدن افراد مورد حمایت به پایان می رسد.
منبع:
پیام بهارستان، دوره دوم، سال سوم، ویژه نامه تاریخ مجلس 2 (ضمیمه شماره 12)، تابستان 1390، صص 297-308.
[1]1- میرزا احمدخان قوام السلطنه در سال 1873 م / متولد شد وی پسر میرزا ابراهیم معتمد السلطنه خواهرزاده میرزا علی خان امین الدوله بود. میرزا احمد، اول پیشخدمت ناصرالدین شاه و سپس در سال 1897 م/ به سمت منشی حضور منصوب شد. او در زمان صدرات سلطان عبدالمجید میرزا عین الدوله به مقام دبیر حضور و در زمان وزارت میرزاتقی خان مجدالملک به سمت وزیر حضور تعیین گردد و به قوام السلطنه ملقب گردید و سپس در زمان محمدرضا شاه در قضیه آذربایجان به ایفای نقش پرداخت.
[2]- میهن دولتشاه فیروز، شاهزاده مظفرالدین میرزا فیروز (بر پایی یاداشت های خود او)، (پاریس .1990)، ص 45.
[3]- محمدطاهری احمدی (به کوشش) اسنادی از اتحادیه های کارگری (1321 ـ 1332 هـ.ش)، (تهران، سازمان اسناد ملی ایران، 1379)، ص 279.
[4]4- احمد آرامش، خاطرات احمد آرامش، به کوشش غلامحسین میرزا صالح، (اصفهان، جی، 1369) ، ص 132.
[5]- مجید تفرشی و محمود طاهر احمدی (به کوشش) گزارش های محرمانه شهربانی (1326ـ 1324 هـ.ش)، (تهران، سازمان اسناد ملی ایران، 1371)، ج1، ص 179.
[6]6- بهروز طیرانی(به کوشش) اسناد احزاب سیاسی ایران (1320 ـ 1330 هـ.ش)، (تهران، سازمان اسناد ملی ایران، 1376)،ج2، ص 725.
[7]- همان، ص 726.
[8]- همان، صص 726 ـ 728.
[9]- روزنامه سپیده، س1، ش 1، (15 دی 1325)، ص 3.
[10]- مسعود برزین، شناسنامه مطبوعات ایران،( تهران، بهجت، 1371)، ص 235.
[11]- روزنامه سپیده، س 1، ش 1، (15 دی 1325)، ص1 و 2.
[12]- همان، ص 2.
[13]- همان.
[14]- همان، ص 4.
[15]- همان، س 1، ش 2، (20 دی 1325)، ص 2.
[16] - همان، س 1، ش 3، (27 دی 1325)، ص 2.
[17]- همان.
[18]- همان، ص 1.
[19]19- سازمان اسناد و کتابخانه ملی،آرشیو، سند شماره 267
30 /1/114
[20]20- سازمان اسناد و کتابخانه ملی، آرشیو، اسناد شماره 784717 و 717
2/1060 109002
[21]21- روزنامه سپیده، س 1، ش 4، (4 بهمن 1325)، ص 2.
[22]- همان، س 1، ش 5، (11 بهمن 1325)، ص 1.
[23]- همان، صص 1 و 2.
[24]- همان، س 1، ش 6، (18 بهمن 1325)، ص 2.
[25]- همان، س 1، ش 8، (2 اسفند 1325)، ص 3.
[26]- همان، س 1، ش 9، (16 اسفند 1325)، صص 1 و 2.
[27] - همان، س 1، ش 8، (2 اسفند 1325)، ص 1.
کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی
نظرات