13
تیر
1393
گزارش فرماندار قم در مورد آیت الله گلپایگانی
جناب آقاى دکتر شادمان استاندار محترم استان مرکزى
شماره : 122/م تاریخ 11/6/48
به کلى محرمانه مستقیم
محترما [در] تعقیب گزارش حضورى به استحضار مىرساند. در مراجعت از مرخصى پنج روزه که در تاریخ غروب روز پنجشنبه ششم شهریورماه 48 بود اطلاع حاصل شد که آیتاله سید محمدرضا گلپایگانى روز چهارشنبه پنجم شهریورماه در مسجد اعظم که طلاب علوم دینیه براى اخذ برنامه شروع به درس اجتماع نموده بودند مشارالیه به علت ناراحتیهایى که در مشهد برایش به وجود آمده اظهار نموده که در تمام مدتى که در مشهد بودم سازمان امنیت با دوچرخه به هر کجا که مىرفتم مرا تعقیب نمودند من براى زیارت رفته بودم نه براى آشوب هم چنین در روزنامهها به من فحاشى نمودند که چرا تلگراف به عراق مخابره ننمودم حالا هم که اعلامیه صادر کردهام آن سید را گرفتهاند (منظور سید طباطبائى مدیر چاپخانه علمیه قم بوده است) من نمىدانم چه کنم روز جمعه در مدرسه فیضیه صحبتهاى خود را مفصلاً خواهم نمود.
ضمنا اطلاع حاصل نمودم که اعلامیه در 12 هزار برگ که یک نسخه از آن به ضمیمه تقدیم مىشود از طرف نامبرده صادر و در قم و سایر شهرستانها پخش نموده و روز جمعه را عزاى عمومى اعلام1 و دعوت عمومى براى عصر روز مذکور که 15 جمادىالثانیه است نموده تا در مدرسه فیضیه حاضر شده و براى اظهار تأثر و ابراز تنفر از اعمال دشمنان اسلام و اشغالگران اماکن مقدسه اسلامى اسرائیل و متجاوزین یهودى سخنرانى نماید ولى چون بیم اختلال نظم مىرفت با مذاکره با مسئولین سازمانهاى امنیتى و انتظامى و تشکیل کمیسیون انتظامى (مرکب از رؤساى ساواک شهربانى و هنگ ژاندارمرى) پیشبینىهاى لازم از هر لحاظ به عمل آمد تا در صورت بروز هرگونه پیشآمدى به موقع وارد عمل شوند. لیکن به علت اینکه صدور اعلامیه بدون اطلاع و نظر دو نفر از آیات دیگر (آیتاله شریعتمدارى و آیتاله نجفى مرعشى) صادر شده بود و همین امر باعث ناراحتى دو نفر فوقالذکر گردیده بود و قطعا در این باره با ایشان همکارى نداشته و عدم شرکت دو نفر اخیرالذکر و طلاب وابسته به آنان براى وى محرز گردیده بود براى جلوگیرى از هتک احترام که عده قلیلى در مدرسه تجمع خواهند نمود ناچارا مبادرت به صدور اعلامیه دیگرى (که یک نسخه فتوکپى از آن نیز به پیوست تقدیم است) نموده2 و چون در این ایام به مناسبت سالروز فوت پدرزن آیتاله گلپایگانى مجلس ختمى در مسجد امام حسن عسگرى قم منعقد بود ظاهرا براى شرکت در مجلس ختم و باطنا براى آگاهى بیشتر از علت اقدامات اخیر ایشان با علم به اینکه در موقع جلوس در مجلس مزبور[در] جوار آیتاله یا یکى از فرزندان او خواهم بود در این جلسه شرکت نمودم و در جوار فرزند نامبرده به نام سیدمهدى گلپایگانى نشستم نامبرده باب سخن را باز و اظهار نمود که اساسا ابوى اینجانب از وضع موجود فوقالعاده ناراضى و تصمیم گرفته که با هیچ یک از مقامات دولتى روبرو نشود و اضافه کرد در مشهد که بودیم آقاى استاندار و نیابت تولیت آستان قدس رضوى وسیله نماینده خود تقاضاى ملاقات با ابوى را نموده بودند که در صورتى که پدرم بازدید این ملاقات را در منزل یا استاندارى و یا دفتر آستانه نمایند من براى ملاقات ایشان حاضرم ولى پدرم براى ایشان پیغام دادهاند که شما فى حد ذاته شخص خوبى هستید اما به لحاظ اینکه در سلک صاحب منصبان دولتى مىباشید از این ملاقات معذورم و همچنین ناراحتى دیگر پدر خود را از تأسیس سینما در قم که در شرف اتمام است ذکر نمود و باز هم اضافه نمود نماینده پدرم را به نام سید محمودى3 که در آباده شیراز مشغول تبلیغ اسلامى بوده وسیله مأمورین سازمان امنیت احضار نمودهاند و شاید اساسا مطالب پدرم را به سمع شاهنشاه نمىرسانند بدین لحاظ پدرم از ملاقات با مأموران دولت خوددارى مىنماید. بر اساس این موضوع به طورى که آن جناب استحضار دارند اینجانب با کسب اجازه تلفنى به طهران عزیمت و جریان ماوقع را به عرض رساندم و در حال حاضر وضع عادى مىباشد در صورت بروز هر پیشآمدى با سریعترین وسیله مراتب به عرض خواهد رسید ناگفته نماند مأمورین امنیتى و انتظامى این شهرستان کاملاً مراقب اوضاع مىباشند.
فرماندار شهرستان قم ـ اسداله ابوقداره
گیرنده رونوشت :
ریاست محترم سازمان اطلاعات و امنیت شهرستان قم جهت اطلاع.
1ـ اصل : اطلاق.
2ـ همانطور که در اسناد قبل ملاحظه گردیده است (سند 4203 ـ 10/6/48 و...)، این قسمت از گزارش فرماندار قم خلاف واقع است و ظاهرا با نظر رئیس ساواک قم تدوین شده است و همان گونه که از این سند نیز استفاده مىشود کلیه عوامل نظامى، انتظامى و سیاسى قم بسیج شده بودند تا مجلس مذکور برگزار نشود.
3ـ منظور حجتالاسلام آقاى سید ابوطالب محمودى است.
شماره : 122/م تاریخ 11/6/48
به کلى محرمانه مستقیم
محترما [در] تعقیب گزارش حضورى به استحضار مىرساند. در مراجعت از مرخصى پنج روزه که در تاریخ غروب روز پنجشنبه ششم شهریورماه 48 بود اطلاع حاصل شد که آیتاله سید محمدرضا گلپایگانى روز چهارشنبه پنجم شهریورماه در مسجد اعظم که طلاب علوم دینیه براى اخذ برنامه شروع به درس اجتماع نموده بودند مشارالیه به علت ناراحتیهایى که در مشهد برایش به وجود آمده اظهار نموده که در تمام مدتى که در مشهد بودم سازمان امنیت با دوچرخه به هر کجا که مىرفتم مرا تعقیب نمودند من براى زیارت رفته بودم نه براى آشوب هم چنین در روزنامهها به من فحاشى نمودند که چرا تلگراف به عراق مخابره ننمودم حالا هم که اعلامیه صادر کردهام آن سید را گرفتهاند (منظور سید طباطبائى مدیر چاپخانه علمیه قم بوده است) من نمىدانم چه کنم روز جمعه در مدرسه فیضیه صحبتهاى خود را مفصلاً خواهم نمود.
ضمنا اطلاع حاصل نمودم که اعلامیه در 12 هزار برگ که یک نسخه از آن به ضمیمه تقدیم مىشود از طرف نامبرده صادر و در قم و سایر شهرستانها پخش نموده و روز جمعه را عزاى عمومى اعلام1 و دعوت عمومى براى عصر روز مذکور که 15 جمادىالثانیه است نموده تا در مدرسه فیضیه حاضر شده و براى اظهار تأثر و ابراز تنفر از اعمال دشمنان اسلام و اشغالگران اماکن مقدسه اسلامى اسرائیل و متجاوزین یهودى سخنرانى نماید ولى چون بیم اختلال نظم مىرفت با مذاکره با مسئولین سازمانهاى امنیتى و انتظامى و تشکیل کمیسیون انتظامى (مرکب از رؤساى ساواک شهربانى و هنگ ژاندارمرى) پیشبینىهاى لازم از هر لحاظ به عمل آمد تا در صورت بروز هرگونه پیشآمدى به موقع وارد عمل شوند. لیکن به علت اینکه صدور اعلامیه بدون اطلاع و نظر دو نفر از آیات دیگر (آیتاله شریعتمدارى و آیتاله نجفى مرعشى) صادر شده بود و همین امر باعث ناراحتى دو نفر فوقالذکر گردیده بود و قطعا در این باره با ایشان همکارى نداشته و عدم شرکت دو نفر اخیرالذکر و طلاب وابسته به آنان براى وى محرز گردیده بود براى جلوگیرى از هتک احترام که عده قلیلى در مدرسه تجمع خواهند نمود ناچارا مبادرت به صدور اعلامیه دیگرى (که یک نسخه فتوکپى از آن نیز به پیوست تقدیم است) نموده2 و چون در این ایام به مناسبت سالروز فوت پدرزن آیتاله گلپایگانى مجلس ختمى در مسجد امام حسن عسگرى قم منعقد بود ظاهرا براى شرکت در مجلس ختم و باطنا براى آگاهى بیشتر از علت اقدامات اخیر ایشان با علم به اینکه در موقع جلوس در مجلس مزبور[در] جوار آیتاله یا یکى از فرزندان او خواهم بود در این جلسه شرکت نمودم و در جوار فرزند نامبرده به نام سیدمهدى گلپایگانى نشستم نامبرده باب سخن را باز و اظهار نمود که اساسا ابوى اینجانب از وضع موجود فوقالعاده ناراضى و تصمیم گرفته که با هیچ یک از مقامات دولتى روبرو نشود و اضافه کرد در مشهد که بودیم آقاى استاندار و نیابت تولیت آستان قدس رضوى وسیله نماینده خود تقاضاى ملاقات با ابوى را نموده بودند که در صورتى که پدرم بازدید این ملاقات را در منزل یا استاندارى و یا دفتر آستانه نمایند من براى ملاقات ایشان حاضرم ولى پدرم براى ایشان پیغام دادهاند که شما فى حد ذاته شخص خوبى هستید اما به لحاظ اینکه در سلک صاحب منصبان دولتى مىباشید از این ملاقات معذورم و همچنین ناراحتى دیگر پدر خود را از تأسیس سینما در قم که در شرف اتمام است ذکر نمود و باز هم اضافه نمود نماینده پدرم را به نام سید محمودى3 که در آباده شیراز مشغول تبلیغ اسلامى بوده وسیله مأمورین سازمان امنیت احضار نمودهاند و شاید اساسا مطالب پدرم را به سمع شاهنشاه نمىرسانند بدین لحاظ پدرم از ملاقات با مأموران دولت خوددارى مىنماید. بر اساس این موضوع به طورى که آن جناب استحضار دارند اینجانب با کسب اجازه تلفنى به طهران عزیمت و جریان ماوقع را به عرض رساندم و در حال حاضر وضع عادى مىباشد در صورت بروز هر پیشآمدى با سریعترین وسیله مراتب به عرض خواهد رسید ناگفته نماند مأمورین امنیتى و انتظامى این شهرستان کاملاً مراقب اوضاع مىباشند.
فرماندار شهرستان قم ـ اسداله ابوقداره
گیرنده رونوشت :
ریاست محترم سازمان اطلاعات و امنیت شهرستان قم جهت اطلاع.
1ـ اصل : اطلاق.
2ـ همانطور که در اسناد قبل ملاحظه گردیده است (سند 4203 ـ 10/6/48 و...)، این قسمت از گزارش فرماندار قم خلاف واقع است و ظاهرا با نظر رئیس ساواک قم تدوین شده است و همان گونه که از این سند نیز استفاده مىشود کلیه عوامل نظامى، انتظامى و سیاسى قم بسیج شده بودند تا مجلس مذکور برگزار نشود.
3ـ منظور حجتالاسلام آقاى سید ابوطالب محمودى است.
نظرات