متن نامه تاریخی نمایندگان دوره اول مجلس شورای اسلامی به نمایندگان کنگره آمریکا:
قطع رابطه آمریکا با ایران، نتیجه عملکرد دولت آمریکا است
آمریکا شاه محمدرضا پهلوی رژیم پهلوی کودتای 28 مرداد 1332 انقلاب اسلامی تسخیر لانه جاسوسی آمریکا گروگانگیری حقوق بشر صهیونیسم ایران و آمریکا
بسم الله الرحمن الرحیم
از: نمایندگان نخستین دوره مجلس شورای اسلامی جمهوری اسلامی ایران
به: آقای رئیس محترم کنگره ایالات متحده آمریکا
نامه مورخه دوم جولای ۱۹۸۰ [۱۱ تیر ۱۳۵۹] یکصدوهشتادوپنج نفر از نمایندگان کنگره آمریکا خطاب به مجلس شورای اسلامی واصل گردید. ما لازم میدانیم برای روشنشدن واقعیتهای دردناکی که وضعیت غمانگیز بخش بزرگی از مردم جهان را پدید آورده است، این نامه را به وسیله جنابعالی در پاسخ به آنان ارسال داریم.
آقایان نمایندگان: شما در نامه خودتان از اهداف و آرمانهای دو ملت صحبت کردهاید و اظهار امیدواری نمودهاید که به یک درک و تفاهم بهتری از این اهداف و آرمانها دست بیابید. ما این ابراز آمادگی شما را برای درک و تفاهم بهتر از آرمانها و اهداف ملت ایران و انقلاب اسلامی ایران غنیمت شمرده و آن را فرصت مناسبی برای توضیح عملکرد آمریکا در ایران و بیان آرمانها و اهداف و حقایق انقلاب اسلامی ایران که در کشور شما به شدت از روی تعمد وارونه جلوهگر شده است، میشماریم. ما مصراً معتقدیم که مردم آمریکا نه به درستی از عمق عملکرد جنایتکارانه دولتهای خودشان در ایران، نظیر بسیاری دیگر از نقاط جهان، و نه از آرمانها و اهداف انقلاب اسلامی ایران به درستی مطلع نیستند و این فرصت به آنها داده نشده است که در اینباره به تشخیص برسند. ما از این فرصت برای بیان این حقایق، که مسلماً به نفع مردم آمریکا نیز میباشد استفاده میکنیم و امید که مفید و مؤثر واقع گردد.
۱- بگذارید که ابتدا از آرمانها و اهداف دولت آمریکا بر اساس عملکردهایش در ایران شروع کنیم. ما دقیقاً نمیدانیم که ملت و مردم آمریکا تا چه اندازه از عملکردهای دولت آمریکا و مقامات رسمی آن دولت در ایران و سایر نقاط جهان مطلع هستند، اما میدانیم میان آرمانهای مردم آمریکا با آنچه که دولت آمریکا انجام داده است و میدهد تفاوت بسیار فاحش و تناقضات بنیادی وجود دارد. اما به هر حال منشأ قضاوت مردم ایران درباره آرمانها و اهداف آمریکاییان لاجرم عملکرد سیوچند ساله دولت آمریکا در ایران میباشد. در طی دوران جنگ بینالملل دوم و بعد از آن، دولت آمریکا به عنوان یک نیروی تازهنفس، مقدمات جایگزینی قدرتهای استعماری پیش از خود را در کشور ما با طرحهای سلطهجویانه تعقیب کرد، کاری که با موازین حق و عدالت و انسانیت، حقوق بشر و داعیه آزادیخواهی آمریکا که دهها سال در سطح جهان بدان شهرت یافته بود قابل انطباق نبود. پس از جنگ جهانی دوم، ملت ما فرسوده از حضور نیروهای اشغالگر و دخالتهای بیحساب قدرتهای بیگانه، برای کسب آزادی و استقلال و پایاندادن به سلطه اجانب و مخصوصاً دخالتهای استعمار انگلیس، همانند سایر ملل مستضعف جهان مبارزه خود را آغاز کرد و در جهت نیل به چنین اهداف و آرمانهایی با دولتهای دستنشانده اجنبی، خصوصاً شاه و دربارش که مرکز تمامی توطئههای ضد ملی و ضد اسلامی و وسیله اجرای سیاستهای خارجی بود، به جنگ و ستیز برخاست. اما در این صحنه نبرد میان حق و باطل، دولت آمریکا نه تنها در کنار باطل علیه ملت ایران قرار گرفت، بلکه خود به عنوان یک «شیطان بزرگ» مرکز و محور تمامی توطئهها علیه ملت ایران شد و با تمام نیرو به پشتیبانی و حمایت از کثیفترین عناصر علیه ملت ایران پرداخت. دولت شما با حمایت از شاه و دربار پهلوی و کنترل ارتش، نقشی همانند بریتانیا در کشور ما در پیش گرفت و به دخالتهای واضح و آشکار در شئون داخلی ایران مبادرت ورزید.
اوج دخالتهای ناروای آمریکا در ایران در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲(۲۵ اوت ۱۹۵۳) به وقوع پیوست. دولت آمریکا با طرح و اجرای کودتای ننگین و خائنانه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ حکومت قانونی دکتر مصدق را که متکی به رأی و اراده ملت ایران بود سرنگون ساخته و شاه جنایتکار را که از ترس انتقام ملت به خارج از کشور فرار کرده بود به ایران بازگردانید و یک رژیم کودتایی را بر ما تحمیل کرد. دخالت واضح و صریح آمریکا در ایران و تحمیل رژیم ننگین شاه، نه تنها نقض آشکار تمامی قوانین و مقررات بینالمللی که نقض قوانین و مقررات خود آمریکا نیز بود. قوانین آمریکا هرگز به دولتهای شما و سازمان سیا اجازه نمیدهد که در امور داخلی هیچ کشوری دخالت نمایند. نیازی نمیبینیم که مدارک و اسناد شرکت مستقیم آمریکا را در کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ که مهمترین آن نزد خود شما است برای شما بازگو نماییم. شما میتوانید به اسناد و مدارک خودتان، به صورتجلسات کنگره، به گزارشات رؤسای جمهوری، وزیران امورخارجه و رؤسای سیای آمریکا به کنگره رجوع کنید. به گزارش آیزنهاور، آلن دالس، جان فوستر دالس، کرمیت روزولت، ریچارد هلمز، ویلیام سالیوان، و ژنرال شوارتسکف و سایر مقامات و رهبران دولتی خودتان که در آرشیو اسناد کنگره هست رجوع کنید. همچنین میتوانید این اسناد را در اختیار مردم آمریکا قرار بدهید تا آنها نیز حقایق را بفهمند. بگذارید مردم آمریکا بدانند که همیشه این دولت آمریکا بوده است که قوانین بینالمللی را نقض کرده و زیرپا گذاشته است، نه تنها در ایران بلکه در سایر نقاط جهان نیز نظیر شیلی و ونزوئلا و اندونزی یا مصر و فلسطین و.... بگذارید مردم آمریکا بدانند که مقامات رسمی دولت آنها چه جنایاتی را در ایران مرتکب شدهاند و بدانند چرا ملت ایران مصرانه میخواهد که این جنایات عظیم بررسی و عاملین آن معرفی شوند. با انتشار این اسناد به مردم آمریکا فرصت دهید که منصفانه به گناهان دولتهای خود رسیدگی کنند تا شاید از تکرار آن مانع گردند. بگذارید پردههای ریا و فریب دولتهای شما کنار رود و قیافههای حق به جانبی که همیشه قربانیان خود را به نقض حقوق بشر متهم میکنند، واقعیت دهشتانگیز خود را به مردم آمریکا بنمایانند. آقایان: اسناد را در اختیار مردم آمریکا بگذارید، و بگذارید که آنها خود قاضی باشند. به موجب اقاریر و اعترافات مقامات رسمی آمریکایی، طراحی و گردانندگی آمریکا در کودتای ننگین و بیشرمانه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و تحمیل رژیم شاه فاسد فراری بر ملت ایران واضح و انکارناپذیر است و این بزرگترین جنایت آمریکا در ایران است. این امر، آمریکا را مسئول و شریک تمامی جنایات رژیم شاه در ایران مینماید. این جنایات و خیانتها شامل: کشتار دهها هزار تن مردم ایران(از جمله کشتار بزرگ ۱۵ خرداد ۴۲ که حدود ۱۵هزار نفر مردم بیدفاع و مظلوم را به خاک و خون کشید)، زندانی و شکنجهکردن صدها هزار نفر از مردم ایران توسط ساواک که به دست سیای آمریکا تربیت شده بود، تصویب کاپیتولاسیون، از بینبردن اقتصاد ایران و وابستهکردن آن به سرمایهداری خارجی، غارت منابع طبیعی ایران و به خصوص نفت، نابودی کشاورزی ایران، طرح از بینبردن فرهنگ اصیل اسلامی، فاسدکردن نسل جوان و آلودهساختن آنان به مواد مخدره، تبدیل ارتش ایران به یک ارتش وابسته به آمریکا و انجام نقش ژاندارم در منطقه و شرکت در سرکوبی آزادیخواهان در ظفار، در اردن(سپتامبر ۱۹۷۰) و یا لبنان در جنگهای داخلی(حمایت از فالانژیستها) و... است. مسئولیت و مشارکت آمریکا در جنایات متعدد و بیحساب شاه در طی ۳۷ سال حکومتش، تنها به زمان آیزنهاور ختم نمیشود. در تمامی دوران سلطه استبداد شاه، رؤسای جمهور و مقامات رسمی آمریکا لحظهای از حمایت و پشتیبانی از رژیم شاه و دخالت در امور ایران دریغ نکردهاند. در اینباره نیز کافی است به همان اسناد کنگره آمریکا و گزارشات مقامات رسمی رجوع کنید. ببینید و بگذارید مردم آمریکا و دنیا هم ببینند و بدانند که دولت آقای کارتر تا آخرین روزهای رژیم شاه، و تا آخرین مرحله و تا آخرین لحظه به دخالت در امور داخلی ایران و توطئه علیه ملت ایران مشغول بودهاند. حضور آقای هویزر در ایران در آخرین روزهای قبل از پیروزی انقلاب و طرحهایی که اجرای آنها را در دستور کار خود قرارداده بودند نشانه تلاش مستمر دولت آمریکاست. اسناد و مدارک دخالتهای ناروا و غیرقانونی مقامات رسمی آمریکایی در امور داخلی ایران در مدارک به دست آمده از سفارت آمریکا در ایران و همچنین از مرکز هیأت مستشاران نظامی آمریکا در ایران، همه نشان میدهند که آمریکا دائماً و بدون وقفه در امور داخلی ایران دخالت میکرده است، و هرگز لحظهای را از توطئه علیه ملت ایران غافل نبوده است.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، دولت آمریکا که در برابر خشم خروشان انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی با شکست غیرقابل اجتنابی روبرو شده بود، ناگزیر به عقبنشینی شد، و ظاهراً ادعا کرد که انقلاب ایران و دولت جدید را به رسمیت شناخته است. اما بررسی اعمالی که دولت آمریکا در طی همین مدت انجام داده است نشان میدهد که آمریکا نه تنها از اعمال گذشته خود نادم نیست و متنبه نشده است بلکه با تمام نیرو همان راه گذشته خود را دنبال میکند و با تمام قوا به دشمنی علیه ملت ایران برخاسته است. دولت آمریکا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تمامی تعهدات خود را به زیر پا گذاشت و به بهانههای واهی، میلیاردها دلار اموال ایران را در بانکهای آمریکایی توقیف نمود. کالاهای سفارشی را که تمامی بهای آنها را قبل از انقلاب نقداً دریافت نموده بود حاضر به تحویل نگردید. مقامات دولت آمریکا حتی حاضر نشدند صورتحساب میلیاردها سپردههای ایران را در حسابهای بانکی وابسته به دولت آمریکا به ایران بدهند و میلیاردها دلار سرمایه ایران توسط عناصر ذینفع از مقامات رسمی آمریکایی حیفومیل گردیده است. ما تعجب میکنیم که چگونه و چرا نمایندگان کنگره به این حیفومیلها هرگز رسیدگی نکرده و نمیکنند و نمیپرسند که سرنوشت میلیاردها دلار سرمایه ایران در حسابهای بانکی وابسته به مقامات رسمی آمریکا چه شده است؟
علاوه بر اینها، دولت آمریکا، به عناصر جنایتکاری که در گوشه و کنار ایران علیه انقلاب ایران توطئه میکنند، کمکهای مستقیم و غیرمستقیم نموده و مینماید. دولت آمریکا مستقیم و یا غیرمستقیم، از طریق دولت بعثی عراق، در حوادث کردستان و خوزستان و خلیج فارس و توطئههای مداوم علیه جمهوری اسلامی ایران دخالت و مشارکت دارد. دولت آمریکا عناصر ضدانقلاب را که سالهای سال عامل اجرای جنایات شاه و همچنین عوامل اجرای برنامههای سیاسی آمریکا در ایران بودهاند، در آمریکا پناه داده است، و علیرغم درخواست رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران، از تحویل مجرمینی نظیر سرتیپ رزمی مسئول آتشسوزی سینما رکس آبادان خودداری نموده است و این خودداری آمریکا علیرغم توافقی است که در این زمینه به عمل آورده است. آقای سایروس ونس در ملاقات با وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی ایران در زمان شرکت در سیوچهارمین اجلاسیه سازمان ملل در نیویورک، صریحاً وعده داد که ترتیب انتقال و تحویل این مجرمین را به دولت ایران خواهد داد، و پیرو همان توافق، وزارت خارجه آمریکا از دولت ایران رسماً اسامی این اشخاص را دریافت نمود. اما نه تنها دولت آمریکا به تعهدات خود عمل ننمود، و این مجرمین را تحویل دولت ایران نداد، بلکه شاه جانی را نیز به آمریکا پناه داد. مقامات رسمی دولت آمریکا بارها، به دنبال تکیه بر ادعاهای خودشان در شناسایی واقعی انقلاب اسلامی ایران و به عنوان یک نشانهای از علاقه به دوستی با انقلاب ایران، تعهد کرده بودند که شاه را هرگز به آمریکا پناه ندهند. دولت آمریکا نه تنها به این تعهد خود عمل نکرد بلکه علیرغم تأکید فراوان مقامات رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران و انذار و اخطار آنان در پناهدادن به شاه جانی، وی را به بهانه بیماری و نیاز به درمان پناه دادند. مقامات رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران صراحتاً به نمایندگان دولت آمریکا اطلاع دادند که سفر شاه به آمریکا، انفجار جدیدی علیه آمریکا در ایران را به دنبال خود خواهد داشت. به آنها با صراحت گفته شد که پذیرش شاه به معنای استمرار عناد آمریکا با انقلاب ایران تلقی میشود و هرگز بلاجواب نخواهد ماند. اما محافل حاکمه آمریکا ترجیح دادند که با قبول شاه، عناد و دشمنی خود را به انقلاب ایران نشان دهند. دولت آمریکا نشان داد که هرگز کمترین ندامتی از گذشته خود ندارد. نشان داد که هرگز حاضر نیست کمترین قدمی را در راه ترمیم جنایات گذشته خود بردارد. علاوه بر همه اینها، دولت آمریکا نشان داد که به آبرو و حیثیت مردم آمریکا در دنیا کمترین اهمیتی نمیدهد. سفر شاه به آمریکا نه برای دولت آمریکا و نه برای ملت ایران هرگز سفر یک بیمار نیازمند به درمان نبوده است، بلکه دقیقاً بیانگر توطئههای مستمر دشمنان انقلاب ایران و مخالفین حسن روابط میان دو ملت ایران و آمریکا میباشد. بعد از سفر شاه به آمریکا، دولت آمریکا به درخواستهای رسمی و مکرر مقامات جمهوری اسلامی مبنی بر استرداد شاه مجرم، بر اساس توافق قبلی ترتیب اثر نداد. وزارت امورخارجه جمهوری اسلامی ایران در همان موقع طی یادداشتی به وزارت امورخارجه آمریکا مسئولیت تمامی عواقب این بیاعتنایی آمریکا به خواست ملت ایران را بر عهده دولت آمریکا گذاشت. امتناع آمریکا در تحویل مجرمین فراری و پناهنده به آمریکا، منجمله شاه جانی، حتی بر طبق قوانین خود آمریکا شامل اصل «ممانعت از اجرای عدالت» شده و فینفسه جرم محسوب میشود. پناهدادن به شاه به منزله اعلان جنگ مستقیم آمریکا به ملت ایران محسوب میشود و به دنبال آن حمله مردم عصبانی و خسته از جنایات آمریکا در ایران به لانه جاسوسی و توطئه آمریکا در ایران و اشغال آن، یک عکسالعمل طبیعی بوده است. ممکن است به تصور شما اشغال سفارت یک کشور خارجی و گروگانگیری کارمندان آن سفارتخانه ولو مرکز جاسوسی و توطئه، خلاف مقررات بینالمللی محسوب گردد، اما چه کسانی متجاوزین دائمی به این مقررات بینالمللی بودهاند و هستند؟ چرا آمریکا و سایر ابرقدرتها حق دارند و میتوانند در هر کجا و در هر زمان که اراده کنند، تمامی قوانین و مقررات بینالمللی را به زیر پا بگذارند و هیچکس هم حق اعتراض نباید داشته باشد!، اما اگر در برابر [این] خودسریها و تجاوزات، ملتی برپاخاسته و عکسالعمل نشان بدهد فوری فریاد همین ابرقدرتها بلند میشود که قوانین بینالمللی زیر پا گذارده شده است؟ آیا حفظ حرمت این قوانین فقط بر عهده ملل مستضعف است و ابرقدرتها از رعایت قوانین و مقررات بینالمللی معاف هستند؟ این چه منطقی است؟
دولت آمریکا بر طبق کدام یک از اصول انسانی، یا قوانین بینالمللی حق داشته است که نیروهای نظامی خود را بسیج کرده و به مرزهای ایران تجاور نماید و هواپیماها و هلیکوپترها و نفرات خود را به خاک ایران(در طبس) سرازیر نماید؟! آیا اینها تخطی آشکارا از تمامی مقررات بینالمللی نیست؟! آیا رفتار خشونتبار پلیس آمریکا با تظاهرات مسالمتآمیز دانشجویان مسلمان ایرانی در شهرهای آمریکا و به زنجیرکشیدن و به زندانانداختن آنان، نشاندهنده و احترام به حقوق بشر در آمریکا و یا احترام به مسلمانها و ایرانیهاست! آیا محاصره اقتصادی ملتی، و جلوگیری از حتی صدور مواد غذایی و دارویی با موازین حقوق بشر مورد ادعای شما هیچ تناسبی دارد؟ در این محاصره اقتصادی علاوه بر شرکت خودتان، کشورهای بازار مشترک اروپایی و سایر همدستان خود را نیز دخالت دادید. آیا تصور میکنید ملتی که قیام کرده است از این محاصرهها وحشتی دارد و یا میتوانید با این محاصره ما را از پا درآورید؟ بدانید که محاصره اقتصادی شما نمیتواند در اراده ملت ما اثر بگذارد و کارآیی ندارد. آقایان: اینهاست نمونههایی از اعمال و رفتارهای آمریکا در طی سیوچند سال گذشتهاش در ایران. از طریق این اعمال و کردارهاست که ملت ایران آمریکا را میشناسد و درباره اهداف و آرمانهای آن قضاوت میکند. ملت ایران، بر اساس این اعمال و رویهها هر کجای دنیا، این عملکرد را محکوم مینماید. با این اهداف و آرمانها، دولت آمریکا هرگز نمیتواند با ملت ایران و با هیچ ملت دیگری در دنیا روابط دوستانه و حسنهای داشته باشد.
۲- اما آرمانها و اهداف انقلاب اسلامی ایران: مردم ما مردمی هستند زحمتکش، زجردیده، غارتشده و سالیان دراز گرفتار استبداد جهنمی رژیم شاه، و کشور ما سالیان دراز گرفتار استیلای امپریالیسم و استعمار. ملت ما بپاخاست و به رهبری امام خمینی قیام کرد. انقلاب ما یک انقلاب مردمی به تمامی معنی میباشد. انقلاب ما انقلابی است اسلامی، متأثر و منبعث از طرز تفکر اسلامی و از فلسفه و جهانبینی توحیدی. انقلاب اسلامی ما برای آزادی انسانهاست. ما انقلاب کردیم تا کرامت و شرافت انسانی را به انسانها بازگردانیم. تا جامعهای آزاد و آباد متناسب با جهانبینی توحیدی، که اندیشه انقلاب ماست، بسازیم. تا خود سرنوشت خود را در دست بگیریم. تا به سلطه اجانب بر کشورمان خاتمه دهیم. تا فقر را ریشهکن سازیم. و بالاخره ما بر سر آنیم تا یک جامعه نمونه و الگو بسازیم و به بشریت متحیر و سرگردان ارائه دهیم. آقایان: آیا در کدام مکتب و در کجای دنیا و بر طبق چه ضوابط و اصولی ملت ما حق ندارد خود راه خود را انتخاب کند؟ این که ملت ایران چه نوع نظامی و چه اندیشهای را انتخاب کند به دولت آمریکا چه ربطی دارد؟ به آنها چه مربوط است که در دین ما، سیاست از مذهب جدا نیست؟ آیا اگر مردم آمریکا راه و روشی خاص را برای زندگی خود انتخاب کردهاند باید همان راه و روش را به سایر مردم جهان تحمیل کنند؟
آمریکاییها نتوانستهاند و یا کوشش نکردهاند که انقلاب اسلامی ایران را بشناسند. چهره انقلاب اسلامی ایران نه تنها در آمریکا ناشناس و مظلوم مانده است، بلکه در افکار عمومی مردم آمریکا آن را تحریف کرده و مخدوش ساختهاند، و این خود توطئهای است علیه انقلاب اسلامی ایران. این امر معلول عوامل چندی است:
اول- انقلاب ایران، یک انقلاب اسلامی است. اسلام قرنها مورد شدیدترین حملات و ناجوانمردانهترین تحریفها قرار گرفته است. ادبیات سیاسی-اجتماعی دنیای غرب، و از جمله آمریکا، دائماً یک چهره تحریفشده و مخدوشی از اسلام را به مردم مغربزمین ارائه داده است. به طوری که امروز مردم غرب، و آمریکاییان، با همان پیشداوریها و باورهای تحریفشده و نادرست با اسلام و انقلاب اسلامی ایران روبرو میشوند و با همان ذهنیات به قضاوت مینشینند.
دوم- دنیای غرب و آمریکاییان، یک تجربه تاریخی از مذهب دارند که بر اساس آن، راه جدایی دین و سیاست را انتخاب کردهاند. انطباق چنین امری بر اسلام هرگز درست نمیتواند باشد. در اسلام سیاست عین دیانت و دیانت عین سیاست است. سکولاریسم در اسلام جایی ندارد. اما غربیان هنوز هم نتوانستهاند این حقیقت اسلامی را بپذیرند، و دچار خطاهای فاحشی در قضاوتهایشان نسبت به انقلاب اسلامی ایران شدهاند. بر اساس همان تجربه غربیان از مذهب است که مارکس مذهب را تریاک تودهها بیان میکند، و این هرگز قابل انطباق با اسلام نیست. هر دو گروه از غربیان، چه مارکسیستها و چه غیرمارکسیستها، در حق اسلام و انقلاب اسلامی ایران دچار خطا و اشتباه و انحراف شدهاند.
سوم- بسیاری از محافل حاکمه در دنیای غرب و آمریکا، هم اسلام را خوب فهمیدهاند و هم انقلاب اسلامی ایران را، و درست به همین دلیل است که دشمنی آنها با انقلاب اسلامی ایران، از دشمنی آنها با کمونیزم بیشتر است. فهم این محافل از اسلام و انقلاب اسلامی ایران، بر اساس وسعت و عمق تهدیدات علیه منافع آنان از جانب انقلاب اسلامی میباشد. محافل حاکمه در آمریکا، گروههای فشار سیاسی ذینفع، لطمات و صدمات غیرقابل جبرانی از انقلاب اسلامی ایران خوردهاند. منافع عظیمی که در دوران سلطه رژیم شاه میبردهاند به کلی قطع شده است، و دیگر هرگز برای آنان وضع گذشته قابل تکرار نیست. اینان با تمام قوا علیه این انقلاب ایستادهاند و کارشکنی میکنند. از جانب دیگر انقلاب اسلامی ایران در سرتاسر کشورهای دنیای سوم و دنیای اسلام طوفان عظیمی را علیه رژیمهای ارتجاعی و وابسته به منافع غربیان و یا شرقیان به وجود آورده است. در منطقه خاورمیانه عربی، میلیونها انسان راه جدید و فطری برای آزادی و استقلال واقعی را بر اساس مکتب اسلام یافتهاند. این وضعیت برای آنان که ذینفع هستند قابل تحمل نمیباشد، ما این را دقیقاً میدانیم. این محافل و گروههای فشار سیاسی و در رأس آنان، صهیونیسم جهانی و میلیتاریستها با تمام قوا به تحریف و مخدوش ساختن چهره انقلاب اسلامی در سرتاسر جهان و دنیای غرب و آمریکا پرداختهاند. رسانههای گروهی در آمریکا، در انحصار همین محافل و گروههای فشار سیاسی میباشند. همین رسانهها هستند که هرگز نگذاشتهاند که مردم آمریکا از حقایق امور در ایران باخبر شوند. تا وقتی که رژیم شاه بر سر کار بود، همین رسانهها از رژیم جلاد جنایتکار شاه، یک قیافه مردمی، متمدن، دلسوز به حال ملت و مدافع آزادی و حقوق بشر! ساخته بودند، و اکنون نیز همین رسانهها و همین محافل چهره انقلاب اسلامی ایران را مخدوش نموده و آن را تحریف میکنند. در حق امام بزرگوار ما و رهبر انقلاب اسلامی ایران، با تمام معنویت و عرفانش، چه ظلمها که مرتکب نمیشوند. صفحات مطبوعات آمریکا نمونه بارز و روشنی است از این توطئه عظیم علیه انقلاب ایران. همین عوامل و همین رسانهها و همین محافل هستند که ملت آمریکا را در جهل نسبت به آنچه دولتهایشان در دنیا انجام میدهند، نگه داشتهاند. آقایان: چگونه میتوان از درک و تفاهم بهتر آرمانها و اهداف دو ملت سخن گفت در حالی که محافل حاکمه آمریکا و تمامی رسانههای گروهی شما در یک توطئه دائم، انقلاب اسلامی ایران را تحریف میکنند، اخبار دروغ جعل میکنند و به خورد مردم آمریکا میدهند.
۳- شما نگرانی عمیق خود را در مورد انحطاط روابط فیمابین و گسستن آن ابراز نمودید، و آن را معلول گروگانگیری دانستهاید. آقایان: شما، به عنوان دولت آمریکا، هرگز با ملت ایران روابط نداشتهاید. روابط شما در طی سیوچند سال گذشته کلاً و عمدتاً با رژیم شاه بوده است. بله، این رابطه گسسته شده است و دیگر وجود ندارد، و دولت آمریکا حق دارد از قطع این روابط احساس نگرانی نماید. این اشکی که برخی از محافل آمریکایی در مورد قطع این روابط میریزند، در واقع اشکی است بر قطع منافع خودشان! چنان روابطی هرگز برای ملت ایران قابل قبول نبوده است و امام خمینی فرمود که: الهی بریده باد چنین روابطی. گسستن روابط میان دولت آمریکا با جمهوری اسلامی ایران نتیجه گروگانگیری نیست، بلکه نتیجه اجتنابناپذیر عملکرد دولت شما در ایران علیه مصالح و منافع ملت ایران میباشد. ما نگران گسستن آنگونه روابط نیستیم. آنچه که شما باید نگران آن باشید ادامه سیاست تجاوزگرانه دولت آمریکاست. انحطاط روابط فیمابین ملت ایران و دولت آمریکا به منزله قطع روابط میان دو ملت ایران و آمریکا نمیباشد. ما خواهان حسن روابط با تمامی ملتهای جهان، از جمله ملت آمریکا هستیم.
۴- شما نوشتهاید که ادامه وضع کنونی، یک بحران در سطح جهانی خلق کرده است. این بحران سالهاست که وجود دارد و حاصل عملکرد ملت ایران نیست، بلکه محصول روابط غلط بینالمللی است که نتیجه جهانخوارگی ابرقدرتهاست که هر کدام برای خود، میدان نفوذی قائل شدهاند که دیگری حق تجاوز به آن را ندارد. بحران جهانی نتیجه تنازع میان ابرقدرتهای تجاوزگر و توسعهطلب شرق و غرب است. این تنازع هرگز بر سر «حق و حقیقت» نیست، بلکه بر سر تقسیم منافع و مناطق نفوذ است. بحران کنونی نیز تنها به دلیل امتناع سرسختانه دولت آمریکا از شناسایی حق ملت ایران در تعیین سرنوشت خودش میباشد. در این است که دولت آمریکا ادامه سلطه و نفوذ خود را در ایران برای خود فرض دانسته است. و لذا دائماً به طرق گوناگون در امور داخلی ایران مداخله میکند و علیه انقلاب اسلامی ایران توطئه مینماید. آمریکا میتواند با قبول سیاست عقل و درایت و پذیرش واقعیتها و دستبرداشتن از لجاجت و عناد با ملت ایران و انقلاب اسلامی ایران، بحران کنونی را مرتفع سازد.
۵- شما در نامهتان از سلطهطلبی و توسعهطلبی سخن گفتهاید. ما نیز با هرگونه سلطهطلبی و توسعهطلبی شدیداً مخالف هستیم. با این تفاوت که ما با هرگونه سلطهطلبی و توسعهطلبی و از سوی هر قدرتی مخالف هستیم و با آن شدیداً مبارزه خواهیم کرد. اما مقامات آمریکایی، تنها با سلطهطلبی از جانب رقبا و حریفان و آن هم در صورتی که بر طبق توافقهای محرمانه و یا علنی قبلی صورت نگرفته باشد، مخالفند. شما تجاوز شوروی را به افغانستان محکوم میکنید ولیکن ما هرگز نشنیدیم و هرگز نخواندیم که توسعهطلبی و تجاوزات چهلساله صهیونیزم را در فلسطین محکوم کنید! بمبارانهای مکرر هوایی و زمینی و دریایی دولت صهیونیستی اسرائیل در جنوب لبنان و قتل و کشتار هزاران زن و مرد و کودک بیگناه لبنانی و فلسطینی را محکوم کنید! آوارگی میلیونها فلسطینی را محکوم کنید!
۶- اما در مورد گروگانها:
آقایان: ما از تأثیرات گروگانگیری در وضعیت شما مستحضر هستیم. ما از بحرانی که هماکنون دولت آمریکا در درون آمریکا و در دوره انتخابات ریاستجمهوری با آن دست به گریبان است مطلع میباشیم. ما همچنین از بحران جهانی که دولت آمریکا بعد از شکست در ایران و سقوط رژیم شاه با آن روبروست و به مراتب عظیمتر و عمیقتر از بحران آمریکا بعد از شکست در ویتنام میباشد، آگاهی داریم. ما همچنین از مشکلاتی که بحران روابط فیمابین برای دولت آمریکا در کشورهای اسلامی به وجود آورده است باخبریم... اما حل همه اینها را تنها در دست و در اختیار دولت آمریکا میدانیم. اما چگونه میتوان به تقلیل بحران خوشبین بود، در حالی که دولت آمریکا به توطئههای خود هنوز هم ادامه میدهد. تمامی اخبار و شواهد حاکی از آن است که دولت آمریکا دخالت نظامی جدیدی را در ایران تدارک میبیند. ما همینجا اعلام میکنیم که دولت آمریکا باید بداند که دخالت نظامی در ایران سراسر منطقه خاورمیانه و دنیای اسلام را با یک انفجار عظیمی روبرو خواهد کرد و ما مسئولیت و عواقب هر نوع ماجراجوییهای نظامی را مستقیماً متوجه دولت آمریکا میدانیم. دولت آمریکا میتواند با قبول مسئولیت و مشارکت در عملکردهای رژیم شاه و خسارتهای جانی و مالی و مادی وارده بر ملت ایران، اولین قدم را برای تقلیل خطرات و مشکلات بحران کنونی بردارد. آقایان: شما میتوانید در این راه به طور مثبت قدم بردارید و علیرغم تمام گرفتاریهایتان، بررسی خسارتهای ناشی از عملکردهای گذشته دولت آمریکا، و مطالبات حقه ایران، بازگردانیدن اموال شاه و بستگانش را در دستور کار فوری خود قرار بدهید و برای آن سریعترین و بالاترین اولویتها را قائل شوید. در این صورت است که راه حل بحران باز خواهد شد.
والسلام علی من اتبع الهدی
منبع: روزنامه کیهان؛ ۱۱ شهریور ۱۳۵۹
نظرات