نیمرودی معتقد بود اسرار محرمانه فعالیت اسرائیل در ایران وحشت‌آور است

مصاحبه با محمدتقی تقی پور، پژوهشگر ارشد تاریخ – قسمت اول


نیمرودی معتقد بود اسرار محرمانه فعالیت اسرائیل در ایران وحشت‌آور است

یکی از محورهای جدی کتب منتشره از سوی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، مطالعه پیرامون عملکرد صهیونیسم در سده گذشته است. از آن جمله می‌توان به کتب «ایران و اسرائیل در دوران سلطنت پهلوی»، «سازمانهای یهودی و صهیونیستی در ایران»، «ساواک و دستگاه اطلاعاتی اسرائیل»، «پس پرده‌ی هولوکاست» و «استراتژی پیرامونی اسرائیل» اشاره کرد که به همت محمدتقی تقی ‌پور، پژوهشگر پرکار این حوزه منتشر شده است.

او در آستانه انتشار جلد دوم «ایران و اسرائیل در دوران سلطنت پهلوی» است و حرف‌های شنیده‌نشده‌ای درباره عملکرد ضد منافع ملی ما از سوی صهیونیست‌ها دارد. در روزهایی که فلسطین، در مرکز توجهات رسانه‌ای است، گفتگویی با او درباره این اثر داشته‌ایم:

 

- ایران و اسرائیل در دوران سلطنت پهلوی کتابی است در چند جلد؟

* دو جلد

- جلد اول چند سال است منتشر شده است؟

* سال ۹۰ منتشر شده است.

- یعنی ۹ سال است جلد دوم منتشر نشده است، چرا به دست ما نمی‌رسد؟

* مشغول هستیم و در آینده نزدیک جلد دوم عرضه خواهد شد.

- مشکل زمانی یا مشکل جدی در کار پیش آمده است؟

* این بخش از پژوهش‌ها عمدتاً مبتنی بر اسناد و منابع آرشیوی و محرمانه است. در ارتباط با این موضوع منابع کتابخانه‌ای در دسترس نیست و یا وجود ندارد. به‌ طور کلی ما در این حوزه با فقر تاریخ‌نگاری و پژوهشی مواجه هستیم؛ بنابراین این کار را برای یک تاریخ‌نگار یا پژوهشگر بسیار دشوار می‌کند، که باید مسئولان و متصدیان مراکز مختلف اسنادی را، با توجه‌ به آن دشواری‌ها و گردنه‌های سخت و صعبی که وجود دارد، بتواند توجیه و مجاب کند و به این اسناد و منابعی که بعضاً خاک می‌خورند دسترسی پیدا کند. با توجه به سخت‌گیری‌های ناموجه و نیز متأسفانه عدم تمرکز اسناد و پراکندگی آن در بسیاری از مراکز، سازمان‌ها و وزارت‌خانه‌ها ـ  براساس تجاربی که بنده دارم ـ دسترسی به اسناد مورد نظر را بسیار دشوار و بعضاً غیرممکن می کند.

- ما شما را به دو چیز می‌شناسیم: یک به کار کردن با سند و دوم به خضوع و سکوتی که ترجیح می‌دهید چیزی نگویید و کار خودتان را انجام دهید. من این سؤال را پرسیدم بلکه شما بگویید چه مشکلاتی وجود دارد؟

* متأسفانه ما با خاطرات، تاریخ شفاهی، تک‌نگاری ها و کتاب‌هایی که خود شخصیت‌های صهیونیستی و اسرائیلی در رابطه با ایران منتشر می‌کنند مواجه هستیم که بسیاری از واقعیت‌ها را تحریف و جعل می‌کنند. این در حالی است که ما در اینجا اسناد متقنی داریم که می تواند تحریفات و اکاذیب اسرائیلی ها را آشکار کند و پاسخ دهد، ولی متأسفانه دسترسی به اینها برای یک پژوهشگر بسیار دشوار است و نمی‌توانیم آن را دریافت کنیم و من این را بر اساس تجربه شخصی و عملی خود عرض می‌کنم و تفسیر و تحلیل نیست؛ مثلاً اسرائیلی‌ها کتابی منتشر و به زبان فارسی ترجمه کردند که نمی‌خواهم اسم آن را بگویم و در ایران نیز در دسترس هست.

- آقایی آن را با نام ضد اسرائیل، که من با اسرائیل مخالف هستم! منتشر کرد.

* بله متأسفانه. کتاب اطلاعات و معلومات عجیبی دارد و برای مخاطب، پژوهشگران و تاریخ‌نگاران جذاب است؛ ولی متأسفانه هر کسی کتاب را می‌خواند فکر می‌کند اسرائیلی‌ها در ایران جز عمران، آبادانی و خدمت، کاری انجام ندادند، در حالی که واقعیت تاریخی و اسناد موجود، عکس این را روایت و دروغهای نویسندگان صهیونیست را افشا و برملا می کند.

- و آن کتاب تصویری از یک ظلم وحشتناک نیز می‌دهد که به آ‌نها ظلم و حمله شده و همه به آن‌ها بدبین بودند.

* یکی از ارکان سیطره صهیونیسم در دنیای امروز، به ‌خصوص در سرزمین فلسطین، مبتنی بر مظلوم‌نمایی است؛ مظلوم‌نمایی شگرد آئینی در تعالیم یهودی - صهیونیستی است که شاید اگر این نبود بخشی از ارکان قدرت آنها بهم ریخته بود، این در طول تاریخ بوده است. از ماجرای استر و مُردخای در دوران خشایارشا تا افسانۀ هولوکاست در جنگ جهانی دوم. به ‌خصوص در سده اخیر ما مستنداتی داریم که این را بیشتر تبیین می‌کند. بله متأسفانه ما برای پاسخگویی به آن تحریف‌ها و جعل واقعیت‌ها منابعی در داخل کشور داریم که گنجینه اسرار و ارزش‌های ملی ما است ولی مرجعی نیست که بتواند آنها را تجمیع کند و در اختیار پژوهشگران و تاریخ‌نگاران قرار دهد.

- من یک چیزی شنیدم که نمی‌دانم درست است یا غلط؛ از جنابعالی می‌پرسم که اگر غلط است تصحیح بفرمائید و اگر درست است تأیید شما برای من مغتنم خواهد بود. من شنیدم اسنادی که مربوط به اسرائیل و صهیونیسم است، اسناد قبل از انقلاب، اینها در یک‌جا متمرکز نیست، هر پاره‌ای از آن دست یک نهاد است و هر کدام قواعدی وضع می‌کنند که آیا شمای محقق بتوانید به آن دسترسی داشته باشید یا خیر. اینگونه است؟

* بله، کاملاً درست است. به ‌خصوص ما اسنادی داریم که در شرایط کنونی هیچ ربطی به آن مرکز یا سازمان و وزارتخانه خاص ندارد؛ چون سازوکار تجمیع اسناد در کشور بعد از انقلاب تعریف نشده است؛ مثلاً بانک مرکزی، سازمان برنامه، وزارت کشاورزی و حتی ارتش و ...؛ اسناد تکان‌دهنده‌ای در سازمان برنامه داریم، عمدۀ قراردادها و پروتکل‌هایی که اسرائیلی‌ها در ایران داشتند. اسرائیلی ها با تحریف و جعل واقعیت‌ها از زبان خودشان اطلاعاتی را برای پژوهشگر و تاریخ‌نگار ایرانی منتشر می‌کنند که در راستای منافع آنهاست. مثلاً در دشت قزوین اسرائیلی‌ها روی خاک، زمین و آب چه خیانت‌ها و جنایت‌هایی کردند و به هیچ یک از اینها در خاطرات و تک‌نگاری هایشان اعتراف نمی شود.

- ولی الان مدعی هستند ما آنجا را آباد کردیم.

* درباره اقدامات تخریبی و ضدملی اسرائیلی ها در ایران دورۀ پهلوی موارد فراوان و مختلفی داریم؛ مثلاً درختی داریم که اسرائیلی‌ها آن را به ایران آوردند و تحت عنوان کبوده اسرائیلی گسترش دادند که در گیلان و مازندران و برخی دیگر از مناطق کشور این درخت زیاد و معروف است به «صنوبر» که اسم تقریباً نادرستی است. اسم اصلی این درخت «سپیدار» است و چند خاصیت دارد: یک اینکه ریشه‌های این درخت مثل تور یا دام عنکبوت است؛ یعنی تا شعاع سه متری اطراف خود را می پوشاند و تمام علف‌ها و گیاهان قلمرو خود را خشک می‌کند، چون آب های پیرامون خود را می مکد. برگ این درخت وقتی می‌ریزد رنگ و کیفیت خاک را تغییر می دهد و خاکستر می‌کند و موجب فرسایش زمین می شود. جوانه‌های برگ‌ها و شاخه‌های این درخت صمغی تولید می‌کند که چون چسب تمام حشرات از جمله زنبور عسل را گرفتار می کند و به دام می اندازد. بنابراین، این درخت به‌ خصوص آنهایی را که در کار پرورش زنبور عسل هستند را با مشکل جدّی مواجه می‌کنند، چون صمغ درخت زنبور را جذب می‌کند؛ یعنی همین یک درخت شاید انواع و اقسام بیماری‌ها را برای جامعه ما ایجاد می‌کند.

- یعنی درختی است که در ناحیه آب ‌و هوایی دیگر می‌تواند کاملاً  مثمر و مفید باشد، اما وقتی در مناطقی مثل گیلان و مازندران آورده می‌شود با آن...

* خیر. در کل ایران، یکی از خاصیت‌های این درخت این است که آب را می‌مکد و این آسیب‌ها را وارد می‌کند.

- ولی این در روسیه که منابع آب زیاد است می‌تواند خوب باشد چون فاصله درختان زیاد است.

* یکی از کارکردهای این درخت این است که آب را خشک کند؛ برای مثال در اسناد تاریخ معاصر داریم که بنیاد پهلوی یک زمانی در حدود دویست هکتار زمین به آقای نعمت الله نصیری و ارتشبد فردوست هدیه کرد؛ در کنار دریای خزر. این زمین از نظر بنیاد پهلوی زمین مرده‌ای بود؛ چرا که در حدود پانزده سانتی‌متر داخل آب بود؛ شبیه مرداب. و این آب را به آسانی هیچ‌کس نمی‌توانست خشک کند. فردوست و نصیری به اسرائیلی‌ها متوسل شدند، شخصی به نام عزر دانین از مسئولان وزارت کشاورزی اسرائیل که از آن شخصیت‌های مرموز تاریخ صهیونیسم است. او در درگیری‌های داخل سرزمین فلسطین، قبل از تأسیس اسرائیل که شهرها، روستاها و آبادی های فلسطین مورد تهاجم تروریست‌های صهیونیست قرار می‌گرفتند جنایت‌های عجیبی کرده است. همچنین در منطقه کردستان عراق، زمانی که کردها با دولت مرکزی با کمک اسرائیلی‌ها می‌جنگیدند او نقش قابل توجهی داشته است(قبل از قرارداد سال ۱۹۷۵ شاه با صدام). این شخص به عنوان کارشناس کشاوزری وارد ایران می‌شود و اولین کاری که می‌کند طرح کاشت این درخت را در آنجا عملیاتی و اجرا می کند، بعد از مدت کوتاهی کل آب‌های آن منطقه خشک می‌شود که برای مقامات ایرانی تعجب برانگیز بوده که این درخت از چه خاصیتی برخوردار است که چنین کارکردی داشته است. مقصود اینکه آوردن این درخت به ایران یک جنایت است؛ یا مثلاً سمومی که اسرائیلی‌ها به ایران آورده بودند. یا کود شیمیایی که در اختیار ما می‌گذاشتند، حتی در شیراز کارخانه کود شیمیایی تأسیس کرده بودند. این کودها انواع و اقسام امراض را تولید می‌کرد؛ حتی مثلاً کرم ساقه‌خوار برنج یا حشراتی که موجودیت این‌ها در ایران و در جنگل‌ها و مزارع سابقه نداشت و از این نمونه‌ها زیاد است و متأسفانه ما هنوز در این خصوص بررسی های کارشناسی و پژوهش های لازم را انجام نداده‌ایم. سمومی که اسرائیلی ها از طریق شرکت‌های صهیونیستی در ایران توزیع می کردند، از جمله شرکت اسرائیلی «سم ساز»، موجب بروز انواع گوناگون آسیب‌ها، آفات و امراض در میان انسان، حیوانات و حتی گیاهان و سبزیجات و میوه ها می‌شد.

- شما می‌دانید که در کشورهای اروپایی، آمریکای شمالی، استرالیا و نیوزلند یک دانه‌ای که کارکرد بذر داشته باشد ولو اینکه آجیل در جیب شما باشد را نمی‌توانید از گمرک رد کنید، می‌گویند ممکن است این بذر با شرایط آب ‌و هوایی مطابقت نداشته باشد و مشکل ایجاد کند؛ یعنی اگر آجیل همراهتان است و می‌خواهید برای فرزندتان به ایالت متحده ببرید اجازه رد کردن آن کالا را نمی‌دهند. یعنی انتقال گیاه از یک ناحیه آب ‌و هوایی به ناحیه دیگر انقدر مهم است، آن‌وقت طرف از جای دیگر آمده است برای ما دویست هکتار گیاه کاشته است...

* این نکته‌ای که شما فرمودید نشانگر این واقعیت است که میزان حضور، نفوذ و حتی به نظر بنده سیطره صهیونیست‌ها و اسرائیلی‌ها در عرصه های مختلف در ایران آن زمان بسیار زیاد بوده و هیچ مانعی بر سر راه آنها وجود نداشت، که متأسفانه به دلیل فقر پژوهشی و تاریخ‌نگاری این واقعیت ها کمتر برای نسل جوان ما گفته شده است.

یک مثال کوچک عرض کنم؛ آژانس یهود ستاد و بازوی اجرایی سازمان جهانی صهیونیسم است. قبل از اینکه اسرائیل تأسیس شود و اعلام موجودیت کند یعنی حداقل از آغاز سلطنت محمدرضا(۱۳۲۰ به بعد)، آژانس یهود در ایران دفتر داشت، حتی نماینده آژانس با شاه دیدار می‌کرد و با حسین علاء وزیر دربار ارتباط و نشست و برخاست داشتند؛ یعنی در واقع مثل یک سفارتخانه عمل می‌کرد.

یکی از شخصیت‌های مرموز اطلاعاتی و نظامی اسرائیل در ایران، یعقوب نیمرودی است که در سال ۱۳۳۴ جزو اولین نفراتی است که از طریق موساد تحت پوشش آژانس یهود وارد ایران می‌شود؛ وابسته نظامی بوده است ولی پوشش وی آژانس یهود بوده است. ایشان دو دور به ایران آمده است، دور اول سیزده سال بوده است و بعد از چند سال به ‌عنوان وابسته نظامی معرفی می‌شود. موقعیت آقای نیمرودی در ایران به‌گونه‌ای بوده است که در خاطرات خود، البته خاطراتش به زبان عبری است و به فارسی ترجمه نشده است، به دو نکته اشاره می‌کند؛ یک اینکه در پاسخ به خبرنگاری می‌گوید: اگر زمانی اسرار محرمانه و طبقه‌بندی فعالیت ما در ایران، برای عموم منتشر شود، خوانندگان آن وحشت خواهند کرد که اسرائیلی ها در ایران چه فعالیت هایی داشته و چه اقداماتی انجام داده اند. نکته دوم این است که می‌گوید بعضی از مهمان‌های عالی‌مقام اسرائیلی که در دفترم در تهران مهمان می‌شدند، در راهروی اتاق انتظار، وقتی با خیل سران کشوری و لشکری و مقامات بلندپایه ایرانی مواجه می شدند که برای رفع نیازها و حل مشکلاتشان منتظر ملاقات با من بودند، به شدت شگفت‌زده و دچار تعجب می‌شدند و می‌پرسیدند که اینها با تو چه ‌کار دارند؟! در پاسخ می‌گفتم من کلید حل مشکلات آنها نزد شاه و دربار هستم؛ این نشان از جایگاه و میزان نفوذ امثال یعقوب نیمرودی - که مأمور کارکشته موساد در ایران بوده است - نزد مقامات بلندپایه و درجه اول حکومت شاهنشاهی دارد.

- آدم خوش‌ذوقی نیز بوده است، می‌گویند خانه ایشان در فلسطین یکی از بزرگترین موزه‌های آثار باستانی تاریخ ایران و موزه‌ای شخصی است و هرچه دلش می‌خواسته از ایران برده است.

* یکی از بزرگترین جنایاتی که آقای نیمرودی و عده‌ای دیگر در حق ملت ایران کردند، که اگر فرصت شود می‌توان نام برد، جمع‌آوری آثار گران‌سنگ تمدنی و تاریخی، عتیقه‌ها و گنجینه ثروت ملی کشور و مردم بود که آن‌ها را به اسرائیل منتقل کردند؛ البته به کشورهای دیگر نیز منتقل کردند، ولی به ‌خصوص به اسرائیل. هر کدام از اینها، به ‌خصوص آقای نیمرودی و مئیر عزری که پانزده سال سفیر بی‌نام و نشان و غیر رسمی اسرائیل در ایران بود و یا دیوید کیمخی که معاون موساد بود، برای خود در خانه خودشان از آثار ایرانی یک نمایشگاه و موزه‌ای درست کردند که بعضاً قدمت سه هزار ساله دارد.

- برای اینکه بینندگان ممکن است با بعضی از این اسامی آشنایی نداشته باشند می‌گویم؛ مثلاً اسنادی وجود دارد که در انتشار این سند شما به طور خاص مسامحت داشته‌اید، آنجایی که کیمخی در مذاکره با نصیری می‌گوید که ما نمی‌دانیم موسی صدر را چه کنیم؟ و کیمخی می‌گوید موسی صدر تمام شده است، بیا به مسائل دیگر بپردازیم؛ یعنی از قبل می‌دانستند که امام موسی صدر ربوده خواهد شد و ما دیگر هرگز دستمان به ایشان نخواهد رسید. این نشان‌دهنده آن چیزی است که شما در آن کتاب ارزشمند دیگرتان که قبل از این منتشر شده است « استراتژی پیرامونی اسرائیل» خیلی روشن و بر مبنای اسناد بیان کردید که اسرائیل برای تمام منطقه برنامه دارد و برنامه‌اش هیچ جا صلح‌آمیز نیست و همه‌جا برنامه‌ای برای غارت و تلاشی دارد.

* علاوه بر این، اسنادی وجود دارد که طرح مشترک شیطانی و توطئه‌آمیز موساد را علیه امام موسی صدر برملا می‌سازد. برای نمونه در یکی از اسناد «به کلّی سرّی» ساواک، نامه‌ای است که نصیری رئیس وقت ساواک در تاریخ آبان ۱۳۵۵ درباره امام موسی صدر برای شخص محمدرضا نوشته و از او کسب تکلیف کرده است. بر طبق مندرجات این سند، دیوید کیمخی معاون موساد در دیدار ۲۵ آبان ۱۳۵۵ با ارتشبد نصیری به او پیشنهاد داده و تأکید کرده بود که به جای امام موسی صدر فرد دیگری را انتخاب و برای جایگزینی او در لبنان تلاش کنند.

 

قسمت دوم

 

 


مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی