نظام ایده آل مبارزان جریان اسلامی

آیا جمهوری اسلامی زاده سال‌های پس از انقلاب است؟


سیدمرتضی حسینی
935 بازدید
انقلاب اسلامی جمهوری اسلامی

آیا جمهوری اسلامی زاده سال‌های پس از انقلاب است؟

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، گروه‌های معارض جریان اسلامی راه خود را از این جریان جدا کردند و با به چالش کشیدن ماهیت نظام جمهوری اسلامی، آن را جزء اهداف اولیه انقلاب ندانستند، اما آنها به یک مسئله مهم بی‌توجه بودند.

در مخالفت با رژیم پهلوی، گروه‌های سیاسی مختلفی حضور داشتند، اما در نهایت گفتمان اسلامی بود که توانست انقلاب را پیروز گرداند و نظام برآمده از آن را شکل دهد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، گروه‌های معارض جریان اسلامی به‌تدریج راه خود را از این جریان جدا کردند. ماهیت نظام جمهوری اسلامی از سوی این گروه‌ها به چالش کشیده شد و آن را جزء اهداف اولیه انقلاب ندانستند. از نگاه آنان، اسلامی شدن انقلاب امری تحمیلی از سوی روحانیون و گروه‌های مبارز اسلامی بود. در راستای بررسی این امر این نوشتار به بررسی سخنان امام خمینی(ره) و شعارهای انقلابی می‌پردازد تا سبقه تاریخی این ایده را نشان دهد.

اسلامی شدن انقلاب

مطرح شدن ایده جمهوری اسلامی با توجه به اسلامی بودن انقلاب ایران امری دور از ذهن نبود. به باور اغلب تحلیلگران در سال 1979م زمانی که انقلاب ایران به وقوع پیوست چپ‌گرایان و ملی‌گرایان تنها در میان معدودی از طبقات متوسط جدید، اقلیت‌های نژادی، دانشجویان و روشنفکران نفوذ داشتند. در حالی که اکثریت مردم ایران اعم از بازاریان، طبقه متوسط سنتی، روستاییان و روحانیون طرفدار فرهنگ سیاسی اقتباس‌شده از دین اسلام بودند؛1 آنچه موجب شد که دراین‌باره میشل فوکو از «انبار باروتی به نام اسلام» سخن بگوید. از نظر او در ایران آن زمان، «مذهب به خوبی یک نیرو و اقتدار پرنفوذ بود؛ مذهبی که می‌توانست ملتی را نه تنها علیه یک پادشاه و نیروهای پلیسی بشوراند، بلکه توان آن را داشت تا او را علیه کلیت یک رژیم سیاسی، علیه یک نوع از زندگی و علیه کل جهان برانگیزاند».2

ظرفیت و توان مذهب در جریان انقلاب ایران بدان حد بود که جبهه ملی در برابرش سر تسلیم فرود آورد. بختیار خواست تا در برابر آن مقاومت کند و از شاه با گرفتن تعهدی مبنی بر خروج بدون بازگشت، مشروعیتی را کسب نماید، ولی تلاشش عقیم ماند.3 نتیجه این شد که ارتباط بین نیروهای سکولار و مذهبی تحکیم و تقویت شد و هم‌زمان امام خمینی و طرفدارانش بر بقیه اپوزیسیون تفوق پیدا کردند. گروه‌های سکولار و از جمله چپ‌ها این مسئله را پذیرفتند و اغلب برای بسیج مردم علیه شاه از تاکتیک‌های مذهبی استفاده کردند.4 بنابراین انقلاب ایران با برتری نیروهای مذهبی شکل گرفت که در رهبری بلامنازع امام خمینی(ره) و شعارهای انقلابی نمود عینی یافت.

سخنان امام خمینی(ره) درباره نوع حکومت

امام خمینی(ره) از ابتدای دهه 1340 با ارائه نظریه ولی فقیه، نظریه حکومت اسلامی را به عنوان جایگزین حکومت سلطنتی معرفی کرد. وقتی چشم‌انداز پیروزی انقلابیون نزدیک‌تر شد، امام از جمهوری اسلامی به عنوان حکومتی متکی بر ضوابط اسلام، متکی به آرای عمومی، متکی به آرای اکثریت مردم، جمهوری بودن شکل حکومت، مستقل بودن حکومت در سیاست خارجی، مبتنی بودن بر عدالت اجتماعی و آزادی و وظیفه علما در نظارت بر قوانین و مخالفت آن با خودکامگی سخن گفت.

ایشان به طور مکرر در سخنان خود بر حکومت اسلامی به عنوان بدیل حکومت سلطنتی پهلوی تأکید داشتند. امام در مصاحبه‌ها و سخنرانی‌های متعدد خود پس از 20 مهرماه 1357 جمهوری اسلامی را به عنوان حکومتی متکی بر ضوابط اسلامی دانستند که قانون اساسی آن اسلام است. در واقع از منظر امام خمینی جمهوری قالب حکومتی بود که محتوایش اسلامی بود.

رهبر انقلاب در معرفی جمهوری اسلامی می‌گفتند: «رژیمى است متکى بر آراى‏ عمومى و رفراندم عمومى و قانون اساسى‏اش قانون اسلام و باید منطبق بر قانون اسلام باشد».5

امام همچنین در مصاحبه با روزنامه «فیگارو» در جواب پرسش خبرنگار که «عمل شما داراى چه جهتى است و چه رژیمى را مى‏خواهید جانشین رژیم شاه کنید؟» به جمهوری اسلامی اشاره کردند و گفتند: «بدون چون و چرا حفظ رژیم شاه غیرقابل قبول است. ما پیوسته با آن مخالف بوده‌ایم. سرنگونى، آن هدف غیرقابل تغییر مبارزه ماست. به علاوه این شکل حقوقى رژیم نیست که اهمیت دارد، بلکه محتواى آن مهم است. طبیعتا مى‏توان یک جمهورى اسلامى را در نظر گرفت، ولى این موضوع بدین خاطر است که فکر مى‏کنیم برداشت اصیل اسلام، ما را به ترقى جامعه‏اى که سرشار از استعدادها و قواى انسانى و عدالت اجتماعى است، راهنمایى مى‏کند. قبل از هر چیز ما به محتواى اجتماعى رژیم سیاسى آینده دل بسته‌ایم».6

پیش از این امام خمینی در مصاحبه با لوسین ژرژ که پرسیده بود قانون اساسى، رژیم سلطنتى را حفظ خواهد کرد و یا حکومت جمهورى را در مدنظر دارید؟ فرموده بودند: «رژیمى که ما برقرار خواهیم کرد به هیچ وجه رژیم سلطنتى نخواهد بود. این مطلب خارج از موضوع است و مطرح نیست». در واقع بر وجه سلبی و نفی سلطنت تأکید داشتند.7

از جمله مهم‌ترین انتقادی که امام خمینی به رژیم سلطنتی وارد می‌‌کردند ارثی بودن قدرت و نقش نداشتن مردم در تعیین زمامدار بود. امام درباره تفاوت حکومت سلطنتی با جمهوری می‌گفتند: ارثی بودن قدرت منطقى نیست؛ منطقى آن است که کار دست خود ملت باشد. ملت باید بر اساس انتخابات آزاد کسی را انتخاب کند و رئیس‌جمهور قرار دهد. به گفته ایشان «ملت اختیار دارد که یک کسى را براى خودش رئیس‌جمهور قرار بدهد، بعد که چهار سال گذشت، باز همین ملت است و همین بساط، باز یکى دیگر را قرار مى‏دهند، یا اگر این آدم خوبى بود، همین را قرار مى‏دهند».

امام خمینی این گونه استدلال می‎‌کردند که «نمی‌شود تکلیف صدسال بعد را من و تو تعیین کنیم». از این منظر رژیم سلطنتی ولو انگلستان هم که باشد غیرمنطقی است؛ چون به گفته امام «ما حق داریم براى خودمان (تعیین تکلیف کنیم)؛ مثل این است که ما یک نفر را فرض بفرمایید که وکیل کنیم از جانب آن آدمى که مرده! نیامده است، یا آن آدم‌هایى که رفته‏اند! به من چه ربط دارد؟ این اصلا یک رژیم غیرمنطقى بوده است».8

امام خمینی همچنین با نفی دولت‌هاى استبدادى بر این باور بودند نمى‏توان این حکومت‎ها را حکومت اسلامى خواند تا بتوان استبدادی سلطنتى را با استبدادی جمهورى را مقایسه کرد؛ چرا که از منظر امام، رژیم اسلامى با استبداد جمع نمى‏شود. آن رژیم‌هاى جمهورى اسلامی هم که استبدادى هستند در اسم جمهورى هستند و در محتوا سلطنتى و نمی‌توان آنها را حکومت اسلامی نامید.9

در واقع امام خمینی به تبیین شکلی جمهوری اسلامی با نفی حکومت سلطنتی و استبدادی پرداختند و سوای شکل بر محتوای اسلامی آن تأکید کردند.

امام همچنین در مصاحبه با روزنامه «فیگارو» در جواب پرسش خبرنگار که «عمل شما داراى چه جهتى است و چه رژیمى را مى‏خواهید جانشین رژیم شاه کنید؟» به جمهوری اسلامی اشاره کردند و گفتند: بدون چون و چرا حفظ رژیم شاه غیرقابل قبول است. ما پیوسته با آن مخالف بوده‌ایم. سرنگونى، آن هدف غیرقابل تغییر مبارزه ماست. به علاوه این شکل حقوقى رژیم نیست که اهمیت دارد، بلکه محتواى آن مهم است

 شعارهای انقلابی

هر انقلابی دو وجه سلبی و ایجابی دارد: از یک‌سو به نفی ارزش‌های حکومت موجود می‌پردازد و از سوی دیگر حکومتی بدیل را ارائه می‌کند. شعارهای انقلابی به عنوان سند دست اولی از اهداف و آرمان‌های انقلابیون می‌تواند وجوه سلبی و ایجابی انقلاب را در برگیرد.

شعار انقلابی «عبارتی نسبتا موزون، ساده و عام فهم است که دسته جمعی ادا می‌شود و با تکیه بر عواطف و احساسات توده‌ای، ارزیابی مثبت و منفی‌ای از وضع موجود یا وضع ایدئال یا شخصیت‌های سیاسی آن را ارائه می‌دهد. شعار انقلابی با قضاوت ارزشی، به توده‌ها جهت می‌دهد و آنها را دعوت به عمل سیاسی جمعی می‌کند تا نظام حاکم را براندازند و نظامی آرمانی را جایگزین آن کنند».10

در انقلاب ایران شعارهای زیادی مطرح شده و در مقایسه با آن هیچ انقلابی این قدر شعار نداشته است. گویی که شعار جانشین سلاح در انقلاب ایران شده است.11 در جریان انقلاب اسلامی، درباره شکل و محتوای حکومت، شعارهای انقلابی متعددی داده می‌شد که برخی از آنها سلبی و برخی ایجابی بود.

برتری اسلام و نیروهای اسلامی در جریان انقلاب که به واسطه نفوذ مذهب در میان مردم تقویت شد موجب شد تا شعارهای مردم نیز در وجه سلبی و ایجابی دورنمای حکومتی اسلامی و جمهوری را نوید دهد. به هر حال، شعارهای هر انقلابی چکیده‌ای از ایدئولوژی آن انقلاب است که در قالب عبارت‌ها و جمله‌های کوتاه، مهیج و شورآفرین و وحدت‌بخش در بین انقلابیون و توده‌های انقلابی مطرح شده و عامل اساسی بسیج انقلابی می‌شود.12

وجه سلبی شعارهای انقلابی به نفی سلطنت و ضدیت با شخص محمدرضا پهلوی ختم می‌شد. تقابل مردم با رژیم پهلوی بیشترین سهم را در شعارهای سلبی به خود اختصاص می‌داد. این شعارها شامل مواردی چون مرگ بر شاه؛ ای شاه خائن آواره گردی، خاک وطن را ویرانه کردی؛ سلطنت پهلوی نابود باید گردد؛ پیروز باد ملت بر شاه ننگ و نفرت؛ می‌کشی جوانان را حامیان قرآن را، مرگ بر این شاه بود. گویی ملت ایران همه فشارهای سیاسی تاریخ خود و استبداد و اختناق و تحقیر شدن چندهزارساله خود را در قالب این شعارها ریخته، آنها را شجاعانه و بی‌پروا نثار شاه، به عنوان سمبل نظام استبدادی چندهزارساله کرده‌اند.13

وجه ایجابی شعارهای انقلابی درباره نوع حکومت اشاره صریح به حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی دارد. شعارهایی چون نه قانون اساسی، نه سازش سیاسی، حکومت اسلامی؛ ما کارگران، حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی می‌خواهیم؛ نظام شاهنشاهی، عامل هر فساد است/ جمهوری اسلامی، مظهر عدل و داد است؛ کار شاه تمام است خمینی امام است/ استقلال و آزادی جمهوری اسلامی آخرین کلام است؛ استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی؛ جمهوری اسلامی ‌ایجاد باید گردد؛ این کشور ویرانه آباد باید گردد؛ دوران سلطنت فناست/ جمهوری اسلامی ‌به پاست؛ آزادی نهایی، جمهوری اسلامی، پیروزی نهایی، اخراج آمریکایی؛ برقرار باد جمهوری اسلامی؛ ‌دیروز اسارت، امروز انقلاب، فردا آزادی، دیروز سلطنت، امروز انقلاب، فردا جمهوری اسلامی و نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی.

ارزش‌های انقلابیون درباره نوع حکومت به نفی سلطنت و تمام معایب و بدی‌های آن، که در قالب حکومت شاه نمود یافته بود، می‌پرداخت. چنان‌که انتقاد امام خمینی از حکومت سلطنتی ارثی در شعار‌های انقلابی نیز تأثیر داشته و خود را نشان داده است؛ شعارهایی که در عین نفی سلطنت ارثی، مزایای حکومت جمهوری را در مقابل نظام سلطنتی برمی‌شمرد: استقلال، آزادی، نه شاه مادرزادی؛ جمهوری اسلامی ‌آری، حکومت خودکامگان هرگز، برقرار باد جمهوری عدل اسلامی.

نتیجه‌گیری

«متن سخنان امام خمینی(ره)» و «شعارهای انقلابی» به عنوان دو نمود عینی برتری گفتمان اسلامی در جریان انقلاب اسلامی نشان می‌دهد ایده جمهوری اسلامی پیش از پیروزی انقلاب مورد تأکید امام خمینی(ره) قرار داشت و در شعارهای مردم نیز به خوبی عیان بود. هرچند خیلی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بر حکومت اسلامی به عنوان بدیل حکومت شاه از سوی امام و مردم تأکید می‌شد، اما از مهر 1357 بود که امام خمینی(ره) به‌صراحت به جمهوری اسلامی به عنوان قالب حکومت اسلامی اشاره کردند. انقلابیون نیز با نفی سلطنت محمدرضا پهلوی در قالب برخی شعارها به بیان صریح و گاه ضمنی حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی می‌پرداختند. بنابراین برتری جریان اسلامی بر سایر گروه‌ها موجب شد تا الگوی ایدئال آنان پیش از پیروزی انقلاب ترویج گردد و مردم نیز در شعارهای خود خواهان آن باشند. در واقع ایده جمهوری اسلامی نه فردای پیروزی انقلاب اسلامی که پیش از آن در جریان مبارزات و در متن سخنان رهبر انقلاب و شعارهای انقلابیون ساخته و پرداخته شد و مولود یک‌روزه پیروزی انقلاب نبود.

 پی نوشت ها :

1. سمیح فارسون و مهرداد مشایخی، فرهنگ سیاسی در جمهوری اسلامی ایران، ترجمه معصومه خالقی، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ایران، 1387، ص 21

2. میشل فوکو، «انبار باروتی به نام اسلام»، مجموعه مقالات اندیشمندان علوم اجتماعی و انقلاب اسلامی، ترجمه محمد باقر خرمشاد، تهران، نشرباز، 1387، ص 30.

3. همان‌جا.

4. منصور معدل، طبقه، سیاست و ایدئولوژی در ایران، ترجمه دکتر محمدسالار کسرایی، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ایران، 1382، ص 181.

5. مرکز تنظیم و نشر آثار امام خمینی، لوح مشروح صحیفه امام، ج 3، صص 514-515.

6. همان، ج 4، ص 3.

7. همان، ج 3، ص 366.

8. همان، ج 9، ص 121.

9. همان، ج 4، ص 147.

10. محمدحسین پناهی، جامعه‌شناسی شعارهای انقلاب اسلامی ایران، تهران، اندیشه معاصر، 1382، ص 49.

11. محمدحسین پناهی، «شعارهای انقلاب اسلامی»، اندیشه انقلاب اسلامی، ش 4 (زمستان 1381)، ص 214.

12. محمدحسین پناهی، جامعه‌شناسی شعارهای انقلاب اسلامی ایران، همان، ص 17.

13. همان، ص 280.


موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی