رقابت بر سر قدرت: دستگیری قوام و صعود رضاخان


رقابت بر سر قدرت: دستگیری قوام و صعود رضاخان

رضاخان، برای اینکه قوام‌السلطنه نتواند رقیب او در مسیر نخست‌وزیری باشد، وی را متهم به شرکت در توطئه‌ای علیه جان خود کرد و دستگیر نمود. این اتهام زمینه تبعید قوام‌السلطنه را فراهم کرد و عملاً او را از صحنه رقابت کنار زد.

آنچه پیش رو دارید، خلاصه‌ای از صفحات 299 تا 302 کتاب «بسترهای تأسیس سلطنت پهلوی» است که توسط مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی و به قلم دکتر حسین آبادیان به رشته تحریر درآمده است. به بهانه بازداشت قوام السلطنه به دستور رضاخان، مطالعه این برش از تاریخ، خالی از لطف نیست.


سایه توطئه بر نخست‌وزیری رضاخان

مهرماه سال 1302 طرفداران رضاخان دست به اقدامی دیگر زدند: روز شانزدهم‌ این ماه قوام‌السلطنه دستگیر شد. جرمش ‌این بود که در زمستان سال 1301 نقشه کشیده بود تا رضاخان را بکشد! شایعه توطئه برای قتل رضاخان تازگی نداشت. در مهرماه سال 1300 هم که قوام ریاست وزرایی را به دست داشت، چهل‌تن را دستگیر کردند. گفته می‌شد این‌ها اعضای گروهی هستند به نام کمیته فولاد؛ و ادعا می‌شد که ظاهراً قصد داشته‌اند رضاخان را به قتل رسانند. [...]

جالب اینکه طراح ‌این توطئه را مشارالملک دانستند که بعداً در دوره ریاست وزرایی همین رضاخان از وزرای او شد. می گفتند ‌این مشارالملک برای مدتی کوتاه، متعاقب کشف به اصطلاح دسیسه از کشور خارج شده است. اما تعدادی از همدستان ادعایی او دستگیر شدند، حبس ‌این افراد هم دیری نپایید و در نهایت همگی آزاد گردیدند.[1]

کورنفلد، وزیر مختار آمریکا در تهران گزارش داد که‌ این سخنان محل تردید است؛ زیرا دستگیری و تبعید قوام و البته استعفای قریب الوقوع مشیرالدوله، راه را برای نخست وزیری رضاخان هموار کرده است.[2] با میانجی‌گری شاه، رضاخان از شکایت علیه قوام خودداری کرد؛ به‌شرط ‌اینکه آن سیاست‌مدار زیرک، کشور را ترک کند.

 

قوام و مذاکرات محرمانه با سردار انتصار

رضاخان به لورین گفته بود قوام مذاکرات محرمانه‌ای با مظفر اعلم، مشهور به سردار انتصار که از افسران پیشین ژاندارمری است داشته و در ‌این مذاکرات گفته است رضاخان تهدیدی است علیه کشور و بهتر است از بین برود. سردار انتصار ظاهراً به رضاخان گفته بود قوام از او خواسته نیروهای ناراضی ژاندارمری را جمع‌آوری نماید و در یکی از جلسات کابینه، رضاخان را بازداشت کند. اعلم مدعی است که خواسته بود قوام ‌این دستور را کتبی کند؛ اما قوام از دستور کتبی اجتناب ورزید و به ‌این شکل توطئه خنثی شد!

[...] داستان‌سرایی رضاخان به‌ این شکل ادامه می‌یابد که بالاخره قوام چهار تروریست قفقازی پیدا می‌کند. اما یکی از آنها در قزوین مرتکب «سرقتی کوچک» می‌شود و به دام می‌افتد. بعد از‌این قضیه هر چهار تن تروریست مذکور دستگیر می‌شوند! [3]

محمدخان درگاهی رئیس نظمیه، با تنظیم پرونده‌ای سراپا افترا برای قوام، او را به وزارت جنگ احضار و بازداشت کرد. به ‌این شکل یکی از زیرک‌ترین سیاستمداران ‌ایرانی و یکی از مهم‌ترین مخالفین رضاخان روانه تبعید شد تا سردار سپه با آسودگی توطئه‌‌های خود را یکی بعد از دیگری به اجرا در آورد.

 

دسیسه‌ای برای غصب قدرت

کم نبودند مقامات دیپلماتیکی که می‌دانستند هدف رضاخان از دستگیری قوام چیست. از دید آنها‌ این بهانه‌ای بود برای سرنگون‌کردن دولت وقت و حاکم نمودن خودکامگی خویش بر کشور؛ به‌طورکلی اوضاع بسیار وخیم گزارش می‌شد.[4] با‌ اینکه اتهامات وارد شده همه کذب بود، اما قوام محکوم به تبعید از ‌ایران و مصادره بخش قابل‌توجهی از اموال گردید. مجازات تعیین شده با خواسته و نقشه‌‌های رضاخان منطبق بود. [...]

قوام جزو معدود رجال سیاسی بود که در کنار شخصیت‌هایی مثل شهید مدرس، به مردم هشدار می‌داد گول رضاخان و بیانیه‌‌های او را نخورند. زیرا «خیلی نقشه‌‌ها» در پس پرده تهیه شده بود که «اجرای آن در افتتاح مجلس شورای ملی که حقیقتاً اکثریت وکلای ولایات به میل امیرلشکرها» انتخاب شده‌اند، توسط امثال رضاخان به مورد اجرا خواهند گذاشت.»[5]

ماجرا به همین‌جا خاتمه نیافت؛ و عده‌ای مثل مدیر روزنامه اتحاد شروع کردند به سخن‌گفتن از کمیته مجازات و تعریف و تمجید از عملیات آنها که علیه برادر قوام یعنی وثوق صورت گرفته بود. [...]

 

آخرین مانع؛ حذف قوام از صحنه سیاست

روز یکشنبه سیزدهم اکتبر مطابق با 21 مهرماه 1302، شاه، وزیر مختار آمریکا را به حضور طلبید و گفت که رضاخان تلاش می‌کند به هر نحو ممکن پس از ساقط کردن دولت مشیرالدوله به مقام ریاست وزرایی دست یابد و در ‌این راستا هر مانعی را از سر راه خود برمی‌دارد.

در‌این شرایط تنها سه کس برای تصدی منصب ریاست وزرا مطرح بودند: مستوفی، مشیرالدوله و قوام. مستوفی دیگر قادر نیست به قدرت باز گردد از آن روی که مجلس در استیضاح تاریخی خویش، به واقع از او رد صلاحیت کرده است. مشیرالدوله هم قادر به مقاومت در برابر وزیر جنگ نیست و به اشاره او کناره‌گیری کرد. می‌ماند قوام، اما رضاخان تنها راه باقیمانده را حذف دائمی قوام از حضور در صحنه سیاسی کشور می‌داند. سناریوی انتساب دسیسه به قوام و دستگیری‌اش به واقع گامی است نهایی برای حذف او، در همین راستا برنامه مصادره اموال قوام هم در دستور کار قرار گرفته است.[6]

کورنفلد، وزیر مختار آمریکا نسبت به ‌این قضیه، یعنی احتمال دخالت قوام در توطئه‌ای برای قتل رضاخان، سوءظن داشت. او نوشت، با دستگیری و تبعید قوام از سویی و سقوط قریب‌الوقوع دولت مشیرالدوله، مسیر برای ریاست وزرایی رضاخان هموار شده است.

پوچ بودن ‌این ادعا یعنی شرکت قوام در دسیسه آدم‌کشی، بر یاران خود رضاخان هم اثبات شده بود. نکته جالب توجه ‌این است که سردار انتصار همکار اصلی قوام در طرح ادعایی ترور رضاخان، مدتی بعد در دوره‌ای که قزاق به مقام سلطنت صعود کرده بود، به مقام‌های مهمی مثل والی‌گری، سفارت و حتی احراز منصب مهم وزارت خارجه نائل آمد.

همین موضوع به خودی خود گویای افترای رضاخان به قوام و دسیسه‌چینی او به منظور حذف همیشگی او از مناصب حکومتی است. وقتی قوام تبعید شد دیگر کسی در مورد دسیسه‌ای که گفته می‌شد به رهبری او می‌خواسته اجرا شود، سخنی نگفت؛ اصل ماجرا در‌‌ هاله‌ای از شک و تردید قرار گرفت.[7]

 

[1] Engert to DS January 12/1922 No. 14. 891.00/1220

[2] Komfeld to Secretary of State October 31/1923 Department of State No. 295

[3] Loraine to Curzon Tehran 15 November 1923 FO.416/73

[4]  Kornfeld to Secretary of State No. 42 October 9/1923 DS. 891.00/1248 Also see: Majd op. cit. p. 159.

[5] گزارش مفتش مخفی، مورخه 29 برج عقرب (آبان) 1302، اسناد وزارت جنگ

[6] Dispatch by Kornfeld No. 280 October 15/1923 DS. 891.00/1252& Majd p. 160

[7] . Quarterly report by Kornfeld January 20/1924 DS. 891.00/1260 & Majd Ibid