به بهانه بسته شدن سفارت رژیم صهیونیستی در بهمن 1357
پایگاه دسیسههای اسرائیلی در تهران
سفارت اسرائیل در دوره محمدرضا پهلوی
1354 بازدید
اسناد و مدارک وزارت امور خارجه ایران و گزارشهای ساواک و منابع دیگر نشان میدهد که دفتر نمایندگی اسرائیل در ایران، در حکم یک سفارتخانه رسمی بسیار فعال در تهران عمل میکرده است؛ و این دفتر همه پستها و مناصب سیاسی و غیرسیاسی یک سفارتخانه رسمی از قبیل سفیر، وزیرمختار، دبیر اول و دبیر دوم، مستشار، وابسته نظامی، وابسته اقتصادی و... حتی وابسته کشاورزی نیز داشته است. کارمندان محلی این دفتر (سفارت) نیز عمدتاً از کلیمیان ایران انتخاب میشدند.
درباره کارمندان ایرانی دفتر نمایندگی اسرائیل در ایران، در یکی از گزارشهای سری ساواک چنین یادآوری شده است:
اکثر کارمندان ایرانی هدف را کلیمیان تشکیل میدهند که گرایش خاصی به هدف (اسرائیل) داشته و آمادگی هرگونه فداکاری در راه هدف (اسرائیل) را دارند.
وفاداری آنها برای هدف به اثبات رسیده و اکثراً مدتی در اسرائیل اقامت داشته و یا اقوامی در اسرائیل دارند. مضافاً به این که اعضای محلی هدف (دفتر نمایندگی اسرائیل در ایران) آموزشهای حفاظتی لازم را دیدهاند، به طوری که در تحقیقات معموله از گفتن شغل و مشخصات خود ابا دارند.
نکته قابل یادآوری دیگر این است که وزارت امور خارجه در اغلب نامهها و مکاتبات برای معرفی اعضای نمایندگی آنها را به عنوان عضو "سفارت" معرفی کرده است.
دامنه و گستره فعالیتها
اگر چه فعالیت نمایندگان و مأموران سیاسی، نظامی و اطلاعاتی اسرائیل در ایران، در پوشش «دفتر نمایندگی سیاسی اسرائیل» بود، با این حال در پارهای گزارشها و مکاتبات اداری، سیاسی و حتی اطلاعاتی از دفتر نمایندگی اسرائیلیها در تهران با عنوان «سفارت اسرائیل» یاد شده است. ابعاد و دامنه فعالیتهای دفتر نمایندگی رژیم صهیونیستی، بر اساس آنچه در اسناد و مدارک به جا مانده از آن دوران آمده، حتی فراتر از یک سفارتخانه معمولی بود. این نمایندگی در همه حوزههای سیاسی، دیپلماتیک، اطلاعاتی، جاسوسی، نظامی، مطبوعاتی، فرهنگی، نظامی و حتی امور داخلی یهود ایران فعال و مأموران فراوانی در بخشهای گوناگون را تحت پوشش خود داشت.
در یکی از اسناد سال 1345 ساواک در این باره چنین آمده است:
دخالت سفارت اسرائیل در ایران در همه شئون اجتماعی و زندگی یهودیان ایران، حتی در امور مذهبی، به صورت علنی و رسمی آمده است. دخالت سفارتخانه مذکور به طوری علنی شده است که در صورتجلسههای کلیمیان، به طور علنی نام عزری سفیر اسرائیل را مینویسند. علاوه بر نظارت سفارت اسرائیل، از سه ماه قبل تاکنون یکی از روحانیون که سمت مدیرکل وزارت مذاهب اسرائیل را دارد به نام یک روحانی عادی به ایران آمده و شخصاً در کارهای مختلف، اعم از امور سیاسی تا اجتماعی و مذهبی دخالت کرده و گزارش کارهای خود را به سفارت اسرائیل در تهران و یا به وسیله سفارت به وزارتخانه خود میفرستند. این شخص که به نام «راب یالوس» تبعه سابق عراق میباشد، از طرف «راب نسیم» رئیس کل امور مذهبی اسرائیل که او نیز تابعیت عراق را داشته است، انتخاب گردیده و به همین جهت در بین کلیمیان ایران شهرت دارد. انتخاب او در ایران که ظاهراً جنبه مذهبی دارد، برای ایجاد شبکه اطلاعاتی در عراق میباشد. او در تمام مدتی که به ایران آمده، بیشتر فعالیت خود را بین عراقیان [یهودی] مقیم ایران انجام میدهد. او تعدادی از کلیمیهای عراقی مقیم خوزستان را نیز به تهران خواسته و با آنها گفتوگو کرده است. او در همه عملیاتی که در ایران انجام میدهد با تاریخ یهودی یا مسیحی مینویسد و ابداً صورتجلسهها و نامهها را نه با تاریخ ایرانی و نه فارسی مینویسد. در نتیجه اعتراضی که در جلسه 1345/10/20 از طرف دکتر لقمان امینی دندانپزشک علیه عملیات «راب یالوس» و مخصوصاً نوشتن صورتجلسه به زبان و همچنین تاریخ عبری صورت گرفت، به ناچار صورتجلسه همان مذاکره را به فارسی نوشت. معهذا تاریخ را کماکان به عبری و مسیحی نوشت که آن هم در اثر تذکرات عدیده به فارسی برگردانیده شد. در صورتجلسه همین روز (10 ژانویه 1967) نام «مئیر عزری» را سفیر اسرائیل در ایران نوشتهاند که مجدداً دکتر امینی اعتراض کرد و در نتیجه عنوان او در صورتمجلس تصحیح و خط زده شد و برای این که نام دیگران هم با عنوان ذکر نشود، در صورتجلسه عناوین سایرین هم حذف شده است.
در سند دیگر ساواک، در همین سالها، درباره تکاپوی گسترده سیاسی، اقتصادی، مطبوعاتی و فرهنگی، مئیر عزری نماینده سیاسی دولت اسرائیل در ایران چنین تصریح شده است:
از روزی که حکومت اسرائیل در ایران به صورت دوفاکتو [به رسمیت] شناخته شد، شخصی به نام «عزری» که امور مربوط به کنسولگری اسرائیل را عهدهدار بود به ایران آمد. این شخص در محل خیابان شاه، تجارتخانه بزرگی به نام ایران ایس دارد ولی در همین تجارتخانه کلیه امور سیاسی مربوط به حکومت اسرائیل در ایران انجام میگیرد. عزری اعتبار فوقالعادهای برای اجرای برنامه تبلیغاتی حکومت اسرائیل در اختیار دارد و چون از طرف دیپلماسی آمریکا و انگلستان، مشترکاً درایران حمایت میشود، نفوذ فوقالعادهای در بین مدیران جراید و رجال سیاسی و دولتی پیدا کرده است.در دوازده سال اخیر، کلیه برنامههای تبلیغاتی علیه حکومت مصر و کشورهای عربی در ایران، به وسیله این شخص طراحی و عملی شده است. نامبرده برای این که مدیران جراید را در اختیار داشته باشد، خود مدیریت روزنامه ارگان یهودیها در ایران را به دست آورده است.
عزری با حسن ارسنجانی وزیر سابق کشاورزی ارتباط نزدیک داشته و به کمک کارشناسان کشاورزی اسرائیلی که به ایران آمده بودند در برنامه اصلاحات ارضی ایران مساعدت کاملی به ارسنجانی نموده است.
رهبری برنامه اقتصادی و سیاسی یهودیها در ایران به عهده این شخص است و فعالیت شدید سیاسی نامبرده در بین رجال سیاسی و مطبوعاتی و پولهای زیادی که در این راه خرج کرده یکی از علل تحریک محافل روحانی علیه دستگاه حکومت ایران بوده است. در محیط وزارت آموزش و پرورش سالها کریم فاطمی که فعلاً مدیر مؤسسه فرهنگی عالی دختران است با عزری ارتباط داشت و عامل تبلیغاتی آن در محیط فرهنگ به شمار میرفت. اکنون حسین رجبی مدیرکل امور اجتماعی با نامبرده ارتباط دایم و نزدیک دارد و عامل اجرای برنامه تبلیغاتی حکومت اسرائیل در محیط فرهنگ به شمار میرود. به طور کلی باید دانست عزری در دوازده سال اخیر در سیاست کلی مملکت ایران نقش عمدهای را بر عهده داشته است و مرکز کار او کانون بزرگی از سیاست یهودیها و حامیان خارجی آنها در خاورمیانه به شمار میرود.
یادآوری این نکته ضروری است که ساواک از ارتباطات مقامات و مسئولان دولت شاهنشاهی و اسرائیلیها، به خصوص عزری اطلاع و آگاهی داشت. به سند زیر توجه کنید:
تیمسار هاشمی مدیرکل محترم سازمان اطلاعات و امنیت کشور [ساواک] به استحضار میرساند: مدتی است که اینجانب با آقای عزری نماینده اسرائیل در ایران ملاقات و معاشرتهایی دارم که از ابتدا تیمسار سپهبد نصیری ریاست محترم سازمان امنیت و اطلاعات کشور نیز در جریان میباشند و استحضار دارند. مراتب از نظر اطلاع و هر نوع اقدام اعلام میگردد.
دفتر نمایندگی اسرائیل در تهران در واقع ستاد عملیات رژیم صهیونیستی در ایران بود؛ که در حوزههای مختلف، سیاسی، اقتصادی، نظامی، اطلاعاتی، امنیتی، جاسوسی، فرهنگی و مطبوعاتی و نیز امور مختلف مربوط به یهود ایران و تشکلهای یهودی – صهیونی داخل این سرزمین، به ویژه در بخش جذب منابع مالی، مهاجرت یهود به فلسطین، جاسوسی و جمعآوری اطلاعات و اخبار موردنیاز از سوی یهودیهای ایرانی فعالیت بیوقفه داشت.
به دلیل حجم انبوه اطلاعات در این باره، چارهای نیست جز این که با گزینش نمونههایی از سندهای موجود، تنها به ذکر مثالهایی در این باره اکتفا و بسنده شود.
در یکی از اسناد ساواک در خصوص اقدام اسرائیلیها به جمعآوری پول از طریق یهود ایران برای خرید ساختمان مخصوص دفتر نمایندگی رژیم صهیونیستی در تهران، آمده است:
سفارت اسرائیل در تهران ساختمان جدیدی برای سفارت خریداری مینماید. عزری سفیر اسرائیل از یهودیان تهران خواسته است که برای این کار کمکهای نقدی بنمایند. بعضی از آنان قبول کرده و وجوهی پرداختهاند[...]
در گزارش مشابه دیگری آمده است:
عزری سفیر سابق اسرائیل به تهران آمده و مبلغ 25 میلیون دلار برای اسرائیل پول جمعآوری نموده است. در نتیجه قیمت دلار از 69 ریال به 73 ریال رسیده است.
در بخش نظریه این سند آمده است که خبر فوق را خبرنگاران و خبرگزاریهای خارجی [هم] در تهران عنوان کردهاند. و به علاوه اضافه شده است که «ممکن است مبلغ فوق 5/2 میلیون دلار باشد.
سند نمونه دیگر، نقش نمایندگی سیاسی اسرائیل در ایران را در معاملات اقتصادی و نفتی در مسیر تأمین منافع و مطامع رژیم صهیونیستی نشان میدهد. در این سند، اوری لوبرانی از سوی مقامات بلندپایه اسرائیلی مأمور است که علاوه بر ترغیب مقامات ایرانی به فروش نفت، نسبت به کاهش چشمگیر قیمت آن نیز تلاش و اقدام کند. در بخشی از سند ساواک در این خصوص آمده است:
مذاکرات زیر در مورخ 12-1352/8/11 بین اُریه مسئول مخابرات نمایندگی اسرائیل و اوری لوبرانی سفیر اسرائیل به عمل آمده که عیناً از لحاظ عالی میگذرد:
اُریه: سلام اوری، شب به خیر
اوری لوبرانی: سلام اریه
اریه: جوابی از دینشتن برایت رسیده میخواهی برایت بخوانم
اوری لوبرانی: البته
اریه: خلاصه این که خواستهاند قیمت نفت را اگر ممکن است با پیشبینیهایی که در آینده میشود و به دنبال ملاقاتهای اخیر، 1 تا 3 دلار پائین بیاورید. چون پیشنهادهایی که امروز ایزدی داده از حرفهای قبلیاش خیلی دور است و در این کار تا آن جا که میتوانید کوشش کنید و ما امیدواریم که در ماههای آینده مقدار بیشتری بگیریم.
اوری: خیلی ممنون هستم
در بخش پایانی گزارش، اینگونه ارزیابی و اظهارنظر شده است:
متنی را که اریه برای سفیر قرائت نموده، خلاصه تلگرافی است که از اسرائیل به عنوان سفیر مخابره شده و پیرامون خریدنفت از ایران است. ضمناً احتمال دارد جمله «پیشبینیهایی که در آینده میشود» اشاره به درگیری احتمالی اعراب و اسرائیل و در نتیجه نیاز مبرم اسرائیل به مواد نفتی باشد که در صورت درگیری نظامی به چندین برابر از این [افزایش] خواهد یافت و هر چه قدر بتوانند با قیمت کمتری نفت را خریداری کنند، منافع اقتصادی بیشتری عایدشان میگردد. مراتب جهت استحضار و صدور هرگونه امری از لحاظ عالی گذشت.
سند نمونه دیگر، نقش نمایندگی اسرائیل در تهران را در مسیر فراهم کردن زمینهها و بسترهای لازم برای حضور و فعالیت هر چه بیشتر شرکتهای صهیونیستی در سرزمین ایران نشان میدهد.
همکاری و حمایت همهجانبه دفتر نمایندگی اسرائیل از صاحبان و مدیران مؤسسات و شرکتهای صهیونیستی مستقر و فعال در ایران در مسیر تأمین اهداف و مطامع صهیونیستها در این سند به خوبی نمایان است:
مذاکرات زیر در تاریخ 1355/2/01 بین یکی از اتباع اسرائیل به نام منخم الف مدیر یک شرکت اسرائیلی با اوری لوبرانی سفیر اسرائیل به عمل آمده که عیناً از لحاظ عالی میگذرد:
منخم الف: اگر یاد[ت] باشد یک سال پیش توسط آقای دانیال تیشبی با هم آشنا شدیم.
لوبرانی: بله حالا شناختم.
منخم الف: ما یک کار مهندسی در ایران گرفتهایم که تقریباً یک روز از روز استقلال [تأسیس اسرائیل]، یعنی 6 ماه مه افتتاح میشود. من مشکلاتی این جا دارم و میخواستم تو را ملاقات کنم. اشخاصی که من با آنها کار میکنم 9 تا 12 نفر هستند که بین آنها 6 نفر نماینده دولت است. علاوه بر آنها چند نفر از مهندسین معروف ایران مثل سمکا و فرمانفرمائیان و حبیبی میخواهند به اسرائیل بیایند و این کار ما خیلی مهم است و حفظ حیثیتها در بین است. چون علاوه بر اینها، نمایندگانی هم از آمریکا میآیند. میخواستم اگر ممکن است تو هم در این جریان وارد شوی.
لوبرانی: آنها به خرج خودشان به اسرائیل میروند[؟]
منخم الف: بله اکثر آنها به خرج خودشان به اسرائیل مسافرت خواهند کرد.
لوبرانی: آیا تو اسامی افرادی را که میخواهند بیایند داری[؟]
منخم الف: عدهای را دارم و بقیه را هم تا [روز] 28 ماه [مه] به دست میآورم. البته من خودم در آن روز اینجا نیستم، معاون من اینجا است.
لوبرانی: من فکر میکنم تو باید همه اسامی و جزئیات را فراهم کنی و روز پنجشنبه به من تلفن کنی تا ملاقاتی بکنیم.
منخم الف: بسیار خوب. فکر میکنی بتوانی کاری بکنی[؟]
لوبرانی: من بیشتر میخواهم بدانم چه کسانی هستند.
منخم الف: بله فهمیدم.
لوبرانی: من بعد از این که اسامی را دیدم و درجه اهمیت آنها را دانستم، آن وقت میتوانم بگویم که به چه کسانی خبر بدهی که جنبه رسمیت پیدا کند.
منخم الف: بسیار خوب، خداحافظ
اداره ارسالکننده گزارش در پایان، اینگونه ارزیابی و اظهارنظر کرده است:
محترماً به استحضار عالی میرساند: به طوری که از مذاکرات استنباط میگردد، آقای منخم الف مدیر یک شرکت اسرائیلی است که یک کار مهمی را با مشارکت عدهای از مهندسین و رجال ایرانی مقاطعه نموده و گویا از این عده دعوت کرده است که از اسرائیل دیدن نمایند و تماس او با لوبرانی به منظور انجام تسهیلات و نوعی استقبال از این عده در اسرائیل است. مراتب جهت استحضار و صدور هرگونه امری از لحاظ عالی گذشت.
وابسته نظامی نمایندگی اسرائیل
یکی از بخشهای بسیار فعال دفتر نمایندگی یا سفارت مخفی و غیررسمی اسرائیل در ایران، حوزه وابسته نظامی بود پیگیری روابط و همکاریهای نظامی بین ایران و اسرائیل از مهمترین وظایف این بخش بود.
یعقوب نیمرودی اولین وابسته نظامی اسرائیل بود. وی از مشهورترین مأموران فعال صهیونیست در ایران بود؛ و علاوه بر حوزه نظامی، در فعالیتهای اطلاعاتی و جاسوسی، اقتصادی و بازرگانی، قاچاق اشیای عتیقه و... نیز نقش گستردهای داشت.
اسرائیلیها در این باره نوشتهاند:
در دومین سفر سپهبد حاجیعلی کیا به اسرائیل در فوریه 1960 [زمستان 1338ش] که با بنگوریون، لاسکوف و هرزوک ملاقات کرد، اسرائیلیها بار دیگر پیشنهاد مبادله وابسته نظامی را تکرار کردند. این بار کیا موافقت و پیشنهاد کرد سرهنگ یعقوب نیمرودی که یک ایرانی یهودیالاصل بود به این سمت منصوب شود. نیمرودی قبلاً نماینده آژانس یهود در تهران بود و به خوبی با آداب و رسوم ایرانیان آشنایی داشت. فعالیتهای نیمرودی و تماسهای او با محافل نظامی باعث شد که ژنرال هرزوگ رئیس اطلاعات ارتش اسرائیل مجدداً برای سفر دوروزه به تهران بیاید. او در کاخ مرمر به حضور شاه رسید و طی چند جلسه با ارتشبد عبدالله هدایت رئیس ستاد ارتش مذاکره و درباره مسائل گوناگون صحبت کرد و خواستار شروع روندی شد که در نهایت منجر به شناسایی رسمی اسرائیل از جانب ایران میگردید. علاوه بر همکاری در بخشهای گوناگون نظامی، هرزوگ پیشنهاد همکاری بین صنایع نظامی دو کشور را مطرح ساخت.
یکی دیگر از مأموران فعال اسرائیلی که به عنوان وابسته نظامی در دفتر نمایندگی رژیم صهیونیستی در ایران مشغول بود، سرهنگ هود نام داشت که احتمالاً در سال 1345 مأموریت او در ایران آغاز شده بود. وی قبلاً در مقام معاون وابسته نظامی اسرائیل در ایران خدمت میکرد. و با پایان یافتن مدت مأموریت رئیسش، سرهنگ گاد، جای او را در تهران گرفت. در سال 1347 مدت مأموریت سرهنگ هود به مدت دو سال تمدید شد.
در سند ساواک در سال 1347، تصریح شده که مأموریت سرهنگ هود وابسته نظامی سفارت اسرائیل در ایران به مدت دو سال دیگر تمدید شده است.
از مذاکراتی که بین افرائیم هود معاون وابستگی نظامی اسرائیل در ایران وحیم صادوک رئیس آژانس یهود در ایران به عمل آمد، معلوم گردید که سرهنگ گاد مأموریتش در ایران به پایان رسیده و قرار است تا هفته آینده به اسرائیل مسافرت کند.
در نظریه پایانی سند، ارزیابی شده است که سرهنگ هود معاون فعلی وابستگی نظامی به جای گاد منصوب گردد.
گزارش ساواک از یکی از شنودهای تلفنی سرهنگ هود، در مکالمه با منشی یکی از امیران ارتش ایران، خواندنی و در عین حال مستغنی از توضیح است:
موضوع: مذاکرات سرهنگ هود و تیمسار دیبا پیرامون افزایش اعتبار بودجه ارتش شاهنشاهی به منظور خرید تجهیزات و وسایل نظامی
محترماً به استحضار عالی میرساند: مکالمات زیر در مورخه 20/8/1349 بین سرهنگ هود معاون وابستگی نظامی نمایندگی اسرائیل و تیمسار دیبا به عمل آمده که از لحاظ عالی میگذرد:
[به زبان] انگلیسی:
افرائیم هود: امروز حالت چطور است؟
مارگریت (منشی تیمسار دیبا): چه کسی صحبت میکند؟
افرائیم هود: کلنل هود، مارگریت
مارگریت: اوه سلام، حال شما چطور است[؟]
افرائیم هود: مارگریت تو میدانی که چه اسم قشنگی داری[؟]
مارگریت: اوه خواهش میکنم
افرائیم هود: متعجب چرا تا به حال به تو نگفته بودم چون تنها اسم [تو] نیست که قشنگ است (یعنی خودت نیز قشنگ هستی)
مارگریت: خواهش میکنم، تعارف میکنید.
افرائیم هود: نه خیر. خوب تو میتوانی کمکی به من بکنی تا بتوانم با ژنرال صحبت کنم.
مارگریت: بله یک دقیقه صبر کن
تیمسار دیبا: بله بفرمائید.
هود: تیمسار بنده کلنل هود، سلام عرض میکنم.
تیمسار دیبا: بله بفرمائید، حتماً راجع به گشایش اعتبار خودتان میخواهید بپرسید[؟]
هود: بله
تیمسار دیبا: هماکنون آن موضوع در سازمان برنامه در جریان است. من فکر میکنم که یک مشکل ارزی داشت که حل شده و این چند روزه درست میشود.
هود: جناب سروان بهکام به من گفت که این تصویبنامه افزایش اعتبار هنوز درست نشده است.
تیمسار دیبا: این بهکام به شما دروغ میگوید، چون وارد به کار نیست. قرار بود نامه از اینجا نوشته شود که دیروز یا امروز به سازمان برنامه میرود تا تصویب شود. چون شما باید بدانید که ما بیشتر از شما عجله داریم؛ چون اگر ما بخواهیم نفراتمان را آنجا بفرستیم، به آن احتیاج دارند. پس صحبت نشدن مطرح نیست؛ خاطرتان جمع باشد.
هود: چه کسی این موضوع را تعقیب میکند[؟]
تیمسار دیبا: من خودم و همچنین سرگرد سیرفر
هود: خیلی ممنونم تیمسار، لطف شما زیاد.
نظریه: از مکالمات بین هود و مارگریت چنین به نظر میآید که سرهنگ هود سعی دارد روابط بسیار صمیمانهای با خانم مارگریت منشی تیمسار دیبا برقرار نماید. چنانچه شغل تیمسار دیبا و مسائلی که با آن سروکار دارد، تعیین شود میتوان تا حدودی استنباط نمود که مقصود از برقراری ارتباط کلنل هود و مارگریت به چه منظوری است.
گزارش شنود دیگر ساواک درباره مذاکرات سرهنگ هود و یک مقام اسرائیلی نشانگر همکاریهای گسترده نظامی ایران و اسرائیل است.
در مورخه 23/8/1349 مکالمات زیر بین سرهنگ دوم افرائیم هود معاون وابستگی نظامی نمایندگی اسرائیل و شخصی به نام لِرهادِر تبعه اسرائیل به عمل آمدکه از لحاظ عالی میگذرد:
[به زبان] عبری:
افرائیم هود: الو هتل سینا، من میخواهم با آقایی که امروز صبح به اسم لرهادر آمده صحبت کنم.
لرهادر: بفرمائید.
هود: کلنل هود صحبت میکند. لوازم را فردا صبح ساعت 9 برای ارتش میبرم و من تو را همراه خودم میبرم[...] در عرض چند روز دیگر آنها یک آزمایش هوایی انجام خواهند داد.
لرهادر: من روز پنجشنبه تهران را ترک میکنم. پس میگویی وسایل را برای آنها باقی بگذارم[؟]
هود: نه خوب وسایل را بردار و با خودت ببر و دیگر آزمایش انجام نمیشود (با عصبانیت)، تو باید پنجشنبه تهران را ترک کنی؟
لرهادر: بله چون روز یکشنبه باید به میلوئیم بروم (میلوئیم یک دوره آموزش نظامی در اسرائیل است که هر چند وقت یک بار تشکیل و افراد ذخیره با سلاحهای جدید آشنا میشوند)
هود: شاید آن را برای تو عقب بیاندازند.
لرهادر: شاید جانشین جدید آموزشی بیاید، آن وقت ببینیم چه میشود.
هود: شاید بتوانم برنامه آموزشی را برای روز چهارشنبه درست کنم. اصلاً من نمیدانم چه کسی این برنامه آموزشی را درست کرده. ما نوشتیم فقط وسائل را بیاورند. روی چه اصلی آنها این برنامهریزی را کردهاند. خوب حالا به من بگو چند تا دستگاه اینجا داری [؟] به هر حال فردا ما با هم میرویم و توضیح میدهیم.
خوب بگو ببینم در سنگاپور چه طور از این دستگاهها استفاده کردهاید؟ یکی را روی جیپ سوار کردید؟
لرهادر: بله یکی را روی جیپ سوار کردیم و دو تا دیگر توسط افراد حمل شد.
هود: یعنی فقط یکی قابل نصب کردن بود، آیا روی هواپیما آزمایش کردید؟
لرهادر: بله البته و برای همین موضوع من یک هفته آنجا بودم.
هود: خوب برای هواپیما چه دستگاهی بود[؟]
لرهادر: ARE-51-BX یعنی آن چیزی که برای فانتوم استفاده میشود.
هود: بسیار خوب. پس فردا تمام مدت تو باید آنجا باشی و توضیحات کافی بدهی.
لرهادر: من میخواستم که امروز دستگاهها را ببینم و بازرسی کنم. آیا کسی هست که به من کمک کند[؟]
هود: بله. بیا پیش من. ترتیبش را خواهم داد.
نظریه رهبر عملیات در پایان گزارش چنین آمده است:
به نظر میرسد منظور از دستگاهها، بیسیمهای جدیدی میباشد که ارتباط بین واحدهای هوایی و پیاده و زرهی را برقرار میسازد و ارتش شاهنشاهی ایران قصد دارد از این بیسیمها استفاده کند و احتمالاً لرهادر به منظور آموزش و تعلیم این بیسیم به افسران ارتش شاهنشاهی به ایران آمده است.
گزارش نمونه دیگر ساواک در خصوص شنود مکالمات سرهنگ گاد با یک مقام ایرانی است که در بخشی از آن چنین آمده است:
موضوع: مذاکرات سرهنگ گاد وابسته نظامی نمایندگی اسرائیل و سرهنگ تائیدی در مورد خانمی به نام عصمت خلیلی
[...] در مورخ 1349/8/20 مکالمات زیر بین سرهنگ گاد و سرهنگ تائیدی به عمل آمده که از لحاظ عالی میگذرد:
[به زبان] انگلیسی، مورخه 1349/8/20
سرهنگ تائیدی: صبح به خیر کلنل هود
کلنل هود : صبح به خیر کلنل. من امروز صبح یک تلگراف درباره خانم عصمت خلیلی دریافت کردهام، آیا شما میدانید در چه هتلی اقامت دارند[؟]
سرهنگ تائیدی: بله مثل این که [در] هتل کِرمل [است]
گاد: بله کرمل در حیفا، چون آن طور که معلوم است انتظامی او را پیدا نکرده. تو گفتی که دیروز حتماً حرکت کرد؟
سرهنگ تائیدی: بله
گاد: بسیار خوب، من برای انتظامی تلگرافی میکنم که در چه هتلی است.
سرهنگ تائیدی: ببخشید که برای شما زحمت شد.
گاد: خیر باعث خوشوقتی است.
اظهارنظر رهبر عملیات (کردگاری) درباره این گفتوگو در پایان گزارش به شرح زیر است:
نظریه: هتل کرمل یکی از هتلهای زیبا و مجلل اسرائیل است که بیشتر به منظور پذیرایی از افراد سرشناس از این هتل استفاده میشود. ضمناً به نظر میرسد که انتظامی یکی از کارمندان نمایندگی ایران در اسرائیل باشد.
از دیگر فعالیتهای مرموز و مشکوک وابسته نظامی اسرائیل در ایران در سند زیر به خوبی آشکار است:
در تاریخ 23/9/1349، در حدود ساعت 2 بعد از ظهر، تعدادی صندوق از نمایندگی اسرائیل، توسط کالجبار به منزل سرهنگ هود حمل شد.
اظهارنظر مأمور ذیربط ساواک در پایان سند به شرح زیر است:
نظریه: از چگونگی محتویات صندوقها اطلاعی در دست نیست.
نکته قابل توجه و تأمل این است که مطابق گزارشهای موجود، ساواک تمام رفت و آمدهای وابسته نظامی اسرائیل در ایران را تحت کنترل و مراقبت داشت. برای نمونه، در یکی از گزارشهای ساواک آمده است:
سرهنگ افرائیم هود معاون وابستگی نظامی اسرائیل قصد دارد در هفته جاری به مدت پانزده روز به اسرائیل مسافرت نماید.
و در گزارش بعدی چنین تصریح شده است:
در تاریخ 1349/11/12، دیپلمات اسرائیلی به نام هود، تهران را به مقصد اسرائیل ترک نمود.
همچنین در گزارش نمونه دیگر:
سرهنگ افرائیم هود معاون وابستگی نظامی اسرائیل در ایران ضمن مذاکره با صاحب بنگاه اتومبیلهای کرایه ایویس واقع در خیابان بهجتآباد، از وی تقاضا نمود که یک دستگاه اتومبیل در اختیار وی قرار دهد.
در اظهارنظر پایانی گزارش در قالب «نظریه» چنین اضافه شده است:
صاحب بنگاه اتومبیل کرایه ایویس، شخصی به نام وارطان تگدّیان هفتوانی است. از مذاکرات آنها چنین استنباط شد که با یکدیگر آشنایی دارند.
در هامش سند یادشده از سوی معاونت یکم چنین تصریح شده است:
وارطان از همکاران قسمت اماکن بخش 813 میباشد[...]
گزارش دیگر ساواک حاکی از نفوذ فراوان مأموران صهیونیسم در دستگاههای امنیتی و نظامی ایران دارد:
خواهر شخصی به نام منوچهر رفیعکیا ضمن تماس با افرائیم هود معاون وابستگی نظامی اسرائیل، پرسشهایی در مورد برادرش و شخص دیگری به نام آذری نموده و از این که از برادرش بیاطلاع است اظهار ناراحتی و نگرانی کرده، به شدت متأثر بود (اشک میریخت)، هود اظهار داشت که وی هیچگونه اطلاعی از برادر او ندارد و با وجودی که بسیار مایل است به او کمک کند متأسفانه کاری از وی ساخته نیست. بهتر است به آن شخص یا ژنرال مراجعه کند و اطلاعاتی از آنها در مورد وی بگیرد. خانم مذکور اضافه نمود که آقای لالهزاریان شماره تلفن هود را به او داده تا با وی تماس بگیرد. هود پاسخ داد چنانچه مجدداً به لالهزاریان مراجعه کند بهتر است، شاید او بتواند اقدامی بکند. ضمناً اضافه نمود که مجدداً روز شنبه به وی تلفن بکند و یا به نمایندگی [اسرائیل] بیاید شاید بتواند کاری برای او انجام دهد.
این سند به خوبی گویای نفوذ اسرارآمیز هود در محافل سیاسی، نظامی و اطلاعاتی و امنیتی ایران شاهنشاهی است.
در ادامه گزارش یادشده، سند مکمل دیگری است که اطلاعات بیشتری درباره ماجرای مربوط به منوچر رفیعکیا را بازگو میکند.
در این سند، لالهزاریان با افرائیم هود اطلاعات اسرارآمیزی را رد و بدل میکند. گزارش ساواک در این باره چنین است:
[به زبان] عبری
لالهزاریان: من میخواهم با هود صحبت کنم. من آن جا بودم ولی او گرفتار بود (به نظر میرسد قبل از تماس با هود، در نمایندگی اسرائیل بوده است)
خانم یهودیت: بله یک دقیقه صبر کنید
هود: بله بفرمائید
لالهزاریان: سلام. من میخواستم راجع به موضوع رفیع صحبت کنم.
هود: بله بله
لالهزاریان: به خانواده او گفتهاند که نامه نوشتهاند.
هود: به چه کسی [؟]
لالهزاریان: به شما
هود: من هیچ نامهای دریافت نکردهام. چه کسی نامه را نوشته[؟]
لالهزاریان: سرتیپ برومند که شاگردِ ...
هود: بله من او را میشناسم.
لالهزاریان: پس تو او را میشناسی. او گفت که من وسائل آن را فراهم کردهام که به شما نامه بنویسند.
هود: ولی برای ما هیچ نامهای نفرستادهاند و فعلاً چیزی نرسیده.
لالهزاریان: و همچنین سپهبد رزمآرا گفت که روز عید غدیر نامه نوشتهاند و اگر نرسیده شاید به خاطر عید بوده که اداره تعطیل بوده است و او باید هفته دیگر به دادگاه برود (دادگاه ارتش)
هود: پس بهتر است که شما دوباره پیش برومند بروید و بگوئید که ما هیچ چیز نمیدانیم.
لالهزاریان: بسیار خوب. خیلی ممنون.
نظریه: با توجه به مذاکراتی که قبلاً بین خواهر منوچهر رفیعکیا به عمل آمده بود، به نظر میرسد مذاکرات لالهزاریان و هود نیز در مورد منوچهر رفیعکیا باشد.
وساطت و نقش هود در ماجرای دادگاه نظامی یک ایرانی به خوبی گویای نکات فراوان است. از یک سو چگونگی ارتباط فرد متهم با وابسته نظامی اسرائیلی و از سوی دیگر جایگاه و نفوذ هود در سیستم نظامی ایران آن روزگار.
به هر روی مأموریت سرهنگ افرائیم هود وابسته نظامی اسرائیل در ایران در سال 1351 پایان یافت. گزارش ساواک در این باره چنین روایت میکند:
آقای سرهنگ هود وابسته نظامی سفارت اسرائیل در ماه ژوئن [1972م/خرداد 1351] ایران را ترک خواهد نمود و سرهنگ بن دیویه که در ایران میباشد به جای وی انجام وظیفه خواهد نمود و سروان سامی به مقام وابسته نظامی ترفیع خواهد یافت.
ساواک، دفتر نمایندگی اسرائیل و کارکنان آن را، مثل همه دفاتر نمایندگیهای خارجی، زیر نظر داشت. در بعضی از گزارشهای تعقیب و مراقبت ساواک درباره مأموران صهیونیستی، اطلاعات جالب توجه و قابل تأملی وجود دارد. گزارش زیر یکی از آنهاست:
در تاریخ 16/4/1348، آقای ورود ورد تبعه اسرائیل به اتفاق همسر و فرزندانش در معیت منبع [بابایی] به اصفهان، خرمشهر، بندرشاهپور و رامسر مسافرت نمود. ضمن مذاکراتی که ورد با منبع به عمل آورده است، اظهار داشت که آمار تجارت میان استرالیا و ایران و طرحهای زیم (خطوط کشتیرانی اسرائیل) را در ده ماه اخیر بررسی کرده تا بتواند یک سرویس منظم ماهیانه را از بنادر استرالیا برقرار نماید. ضمناً یک قرارداد 50 میلیون دلاری بین ایران و اسرائیل منعقد گردید که ظرف شش ماه چند فروند کشتی، وسائل موردنظر را از [بندر] ایلات به بندرشاهپور حمل نمایند.
نظریه کارشناس ساواک درباره مطالب بالا چنین است:
1- آقای ورود ورد به مدت شش سال نماینده خط کشتیرانی زیم در شهر کوبه ژاپن بوده که اخیراً برای استفاده از مرخصی به ایران آمده است.
2- آقای ورود ورد پسرعموی گات [گاد] وابسته جدید نظامی اسرائیل در ایران میباشد.
جمعآوری اطلاعات نظامی و تهیه مشخصات نیروهای نظامی و پارهای اقدامات جهت تخلیه اطلاعات و جمعآوری اخبار پیرامون مسائل نظامی ایران از دیگر فعالیتهای مرموز وابسته نظامی اسرائیل در ایران بود که در گزارش ساواک به صورت آشکار به آن اشاره شده است:
خانم یهودیت اومز منشی وابستگی نظامی [اسرائیل] ضمن تماس با بعضی افسران ارتش، خواستار نام کوچک بعضی مقامات ارتش شاهنشاهی منجمله تیمسار طوفانیان، تیمسار مینباشیان و تیمسار پالیزبان گردید که به وی پاسخ داده شد.
نظریه: در مذاکرات اعضای وابستگی نظامی اسرائیل با مقامات ارتش شاهنشاهی، کلیه اعضای وابستگی نظامی، از سرهنگ گاد تا منشی وابستگی نظامی شرکت دارند و کراراً پیش آمده که در مورد یک موضوع کلیه آنان با مقامات ارتش مذاکره نموده و هر یک با توجه به موقعیت خود به نحوی از آنان زیرپاکشی نموده و کسب اطلاعات میکنند.
پیشنهاد: در صورت تصویب، به نحو مقتضی اداره اطلاعات و ضداطلاعات ارتش شاهنشاهی را در جریان نحوه کار نامبردگان قرار داده تا آموزش لازم را به افسرانی که با آنان در تماس هستند بدهند و ترتیبی اتخاذ شود که در مذاکرات حداکثر یک یا دو نفر شرکت داشته باشند.
در گزارش مشابه دیگر، منشی وابسته نظامی اسرائیل مأمور میشود تا نشانی و مشخصات کامل وزیر پست و تلگراف را تهیه و به اسرائیل ارسال کند:
شخصی به نام کرمل که یکی از اسرائیلیهای مقیم ایران است ضمن تماس با خانم یهودیت منشی وابستگی نظامی اسرائیل در ایران از وی خواست تا نام و فامیل و درجه تحصیلات و آدرس دقیق وزیر پست و تلگراف ایران را به امیریان در کشورشان [اسرائیل] مخابره کند.
نظریه منبع: کرمل اسرائیلی است و بیشتر با اعضای وابستگی نظامی تماس دارد و در مذاکرات بین ارتش شاهنشاهی ایران با اعضای وابستگی نظامی شرکت میکند.
یکی دیگر از اعضای فعال وابستگی نظامی اسرائیل در ایران حیم هارئلی است که در گزارشهای مختلف از او یادشده است.
ساواک طی نامهای در پاسخ به استعلام وزارت امور خارجه درباره صدور روادید برای این شخص، با موضوع «حیم هارلی» چنین نوشته است:
بازگشت به شماره 8/م/112 [مورخ] 11/1/[1355]2535 چنانچه صدور روادید جهت نامبرده مغایر مقررات مملکتی نباشد، از نظر ساواک بلامانع است.
در گزارش دیگر ساواک درباره فعالیتهای هارئلی آمده است:
نامبرده فوق که ایرانیالاصل و سرگرد ارتش اسرائیل است، اخیراً به عنوان کارمند وابستگی نظامی [اسرائیل] به ایران اعزام گردیده است. مشارالیه منزلی در خیابان کاخ شمالی روبروی فروشگاه کورش ساختمان چهار طبقه، طبقه چهارم، تلفن 652177، اجاره نموده و قرار است به زودی همسر و فرزندانش به ایران بیایند. ضمن کنترل تلفن نمایندگی اسرائیل مشخص گردید که وی ایرانیالاصل است که مدتها قبل به اسرائیل مهاجرت نموده و دوازده سال است که به ایران نیامده است. وی برادری به نام اقبالی در شیراز دارد که تلفن وی 25634 است.
پیشنهاد: در صورت تصویب: طی نامه پیوست از طریق ساواک شیراز درباره برادرش و سوابق خانوادگی سوژه تحقیق شود.
در سند دیگر، ساواک متن مذاکرات تلفنی هارئلی با سعید بروخیم مدیر هتل سینا در تاریخ 1355/3/11 چنین گزارش میکند:
[...] هارلی: من بروخیم را میخواهم
[...] تلفنچی: ایشان نیستند، با پدرشان سعید بروخیم صحبت کنید.
هارلی: آقای بروخیم سلام. من یک نفر اسرائیلی هستم. پیغامی داشتم از خانم طوبی ماری؛ ایشان زندایی خانم من هستند. خواستم برای یک موضوع حضورتان شرفیاب شوم.
چون تازه از اسرائیل آمده خواستم خدمتتان برسم و [...].
در ضمن بنده کارمند سفارت اسرائیل هستم، خواستم کاری کنم، میهمانهایی که برای ما میآیند به هتل شما راهنمایی کنم، بنابراین وقت تعیین کنید تا بتوانم خدمت برسم، چون چند سئوال دارم که باید با شما مطرح کنم[...].
اداره دوم اطلاعات و ضداطلاعات ستاد بزرگ ارتشتاران در نامهای به رئیس ساواک درباره هارلی نوشته است:
1- افسر یادشده (سرگرد حیم هارلی) عضو نمایندگی نظامی کشور خارجی است.
2- نامبرده در سال 1931 در شیراز متولد شد و در سال 1950 [19 سالگی] از ایران به کشور خارجی [فلسطین اشغالی] مهاجرت نموده است.
3- در مورخه 2/5/[1355] 2535 با شرکت مسافربری لوانتور به شیراز مسافرت و در منزل آقای دکتر اقبالی به نشانی شیراز، خیابان فردوسی، کوچه قهرمانی، سکونت گزیده و در تاریخ 4/5/[1355] 2535 به تهران مراجعت نموده است.
درباره ارتباط مشکوک و مرموز مأموران وابستگی نظامی اسرائیل در ایران با برخی افراد و شرکت و مؤسسات، گزارشهای متعددی از سوی ساواک تهیه شده است که نمونه دیگر آن، تماس تلفنی شخصی به نام کامران هوشیدر کارمند شرکت مهندسی برق ایران با دفتر وابسته نظامی اسرائیل در تهران است.
بر اساس این گزارش شنود، طرف ایرانی قصد گفتوگو با شالو سکال وابسته نمایندگی اسرائیل را داشت که به دلیل عدم حضور او، کامران شماره تلفن منزل و شرکت محل کار خود را به حیم هارلی اعلام میکند تا سکال یا همسرش با او تماس بگیرند.
ساواک در بخش «نظریه» گزارش میافزاید:
از مذاکرات کامران هوشیدر مشخص بود که وی آشنایی کاملی با اعضای سیاسی نمایندگی اسرائیل و کارمندان محلی نمایندگی دارد. زیرا ضمن گفتوگوهای خود به اسامی کارمندان محلی وآشنایی خود با آنها اشاره مینمود.
مأموران دفتر وابسته نظامی اسرائیل در ایران حتی با افسران بازنشسته ارتش ایران نیز ارتباط پنهان داشتند. در یکی از نمونه گزارشهای شنود ساواک در این خصوص آمده است:
در مورخه 28/1/ [1356]36، مذاکراتی به شرح زیر بین حیم هارلی کارمند وابسته نظامی اسرائیل و سرتیپ مالک افسر بازنشسته ارتش به عمل آمده است:
مالک: آقا من سرتیپ مالک هستم و میخواهم چند دقیقه نماینده نظامی اسرائیل را ببینم، آیا ممکن است یک وقت ملاقات به من بدهید[؟]
هارلی: شما از کدام سرویس هستید[؟]
مالک: من افسر ارتش هستم [...] منتهی افسر بازنشسته ارتش هستم و سابقاً در اسرائیل بودهام.
مالک: پیش از ظهر ساعت 10:30 الی 11:30
هارلی: اگر زودتر بیائید بهتر است [...] چون وابسته نظامی ساعت 10:30 ملاقات دارد شما باید زودتر و قبل از 10 تشریف بیاورید.
ارتباط هارلی با بعضی مقامات نظامی نیز مورد تعقیب ساواک بود. گزارش نمونه در این باره حاکی است:
حرئلی [هارلی] ضمن مذاکراتی که در تاریخ 23/8/1357 با سرگرد فرشادپی به عمل آورد، پرسید [:] کار ما چطور شد، آیا پیشرفتی داشته است یا خیر[؟] سرگرد فرشادپی جواب داد[:] هنوز خیر و اضافه نمود که بهتر است شما با تیمسار ارتشبد طوفانیان در این مورد تماس بگیرید تا دستور به جریان انداختن پرونده شما را صادر کند.
ملاحظات: سرگرد حیم حرئلی [هارلی] کارمند وابستگی نظامی نمایندگی اسرائیل میباشد. از نوع کارش اطلاعاتی در دست نیست ولی برخورد و مذاکره نامبردگان بالا صمیمانه و گرم بوده است.
هارلی همزمان در تماس تلفنی دیگری با یکی دیگر از مقامات نظامی به نام صفایی گفتوگو میکند:
حرئلی [هارلی] ضمن مذاکرات 23/8/1357 با تیمسار صفایی اظهار داشت[:] میخواستم چند موضوع را با شما در میان بگذارم و چنانچه موافق باشید بعداً نزد خانم قاضیزاده بروم. تیمسار پرسید در چه مورد؟ حرئلی [هارلی] گفت: 1- در مورد قرارداد 36 آشپزخانه گفتهاند قراردادش امضا شده ولی باید مجدداً قرارداد عوض شده و به نام شخص دیگری نوشته شود.
2- دو نامه داریم در مورد جریانات خودمان و کالاهایی که باید برای ما برسد؛ که تیمسار صفایی گفت[:] در مورد این تقاضا باید از آن طریق اقدام کنید.
3- مقداری جنراتور [ژنراتور] به ایران فرستاده شده بود، آیا سرنخی از آنها به دست آمد یا هنوز معلوم نیست؟
تیمسار صفایی با خنده گفت [:] بله آنها پیدا شدهاند.
ملاحظات: سرگرد حیم حارئلی [هارلی] کارمند وابستگی نظامی سفارت اسرائیل در تهران میباشد و مذاکره بین وی و تیمسار صفایی بسیار صمیمانه و گرم بود و حارئلی [هارلی] سئوالات خود را با جنبه کسب تکلیفی مطرح مینمود.
یکی دیگر از مأموران نظامی فعال در دفتر وابسته نظامی نمایندگی اسرائیل در ایران فردی است به نام اسحق کهنی که ساواک درباره سوابق و حضور و فعالیت او چنین گزارش کرده است:
اسحق کهنی فرزند شلمو سرهنگتمام نیروی زمینی اسرائیل، دارنده گذرنامه سیاسی 06679، صادره 11/8/1978 اورشلیم، متولد 1937 شهر تلآویو، در تاریخ 27/5/1357 به ایران وارد و در وابستگی نظامی نمایندگی اسرائیل در تهران به کار مشغول شده است. همسر وی به نام مئیرا کهنی و چهار فرزند پسرش نیز به اتفاق به ایران وارد و در خیابان پهلوی، کوچه همایون، شماره 54، تلفن 895630 سکونت نمودهاند.
ملاحظات: سرهنگ بیگانه نامبرده بالا به جای لوی ادی که به علت پایان مأموریت در تاریخ 15/7/1978 [25 تیر 1357] ایران را ترک کرد، به این کشور وارد شده است.
درباره پیشینه اسحق کاهانی یا کهنی، نامهای از سوی سپهبد برومند رئیس اداره دوم اطلاعات و ضداطلاعات ارتش به رئیس سازمان اطلاعات و امنیت ارسال و استعلام میشود.
ناصر مقدم رئیس ساواک نیز در پاسخ به این استعلام مینویسد:
نامبرده بالا تا این تاریخ فاقد سابقه در این سازمان میباشد.
آخرین وابسته نظامی اسرائیل در ایران، اسحق سگو یا اسحق سِگف که در خرداد 1356 به تهران وارد و فعالیت خود در سمت یاد شده در دفتر نمایندگی سیاسی اسرائیل را آغاز کرد. آنچنان که در منابع اسرائیلی ادعا شده است:
در فروردین 1356 کلیه قراردادها [در خصوص تولید موشکهای زمین به زمین] آماده امضا شده بود. لذا شیمون پرز وزیر دفاع اسرائیل مجدداً به تهران آمده و پس از این که به حضور شاه رسید قرارداد همکاری تکنولوژی بین دو طرف را امضا کرد. در این هنگام لوبرانی که نقش مهمی در انعقاد قرارداد ایفا کرده بود عازم بازگشت به اسرائیل بود. لذا مراقبت روزمره اجرای آنها به وابسته نظامی واگذار شد. پرز به محض بازگشت به اسرائیل، سرتیپ اسحق سِگِف را به سمت وابسته نظامی جدید در ایران منصوب کرد. سِگِف ضمن دیدار عباسعلی خلعتبری [وزیر امور خارجه وقت دولت شاهنشاهی] از اسرائیل، در اسفند 1355 به وزیر امور خارجه ایران معرفی شد و در 25 خرداد 1356 وارد تهران شد و مشغول کار گردید.
وابسته مطبوعاتی نمایندگی اسرائیل
علاوه بر همه تلاشهای فرهنگی، مطبوعاتی و تبلیغاتی اسرائیلیها در ایران، نمایندگی رژیم صهیونیستی در ایران با شمار قابلتوجهی از مدیران و روزنامهنگاران ایرانی ارتباط، دوستی و همکاری اسرارآمیزی داشت. در دفتر نمایندگی اسرائیل، بعضی مأموران اسرائیلی در سمت وابسته مطبوعاتی مأموریت داشتند با بهرهگیری از همه اهرمهای موجود افرادی را تطمیع و جذب کنند و از آنها در مسیر اهداف و برنامههای خود بهرهبرداری کنند.
در یکی از گزارشهای ساواک با موضوع «اظهارنظر وابسته مطبوعاتی نمایندگی اسرائیل» با اشاره به اظهارنظر دیوید تورگمن یکی از اعضای دفتر نمایندگی اسرائیل در ایران درباره روابط ایران و عراق و سیاستهای این دو کشور درباره کردهای عراقی و مسئله کردها و به علاوه برخی تلاشهای این مأمور اسرائیلی در مسیر کسب اطلاعات در حوزه مباحث یادشده، درباره تکاپوی مرموز او برای جذب خبرنگاران ایرانی آمده است:
آقای دیوید تورگمنی [تورگمن] از کارمندان فعال نمایندگی اسرائیل میباشد و مدتهاست که با منبع [ساواک] دوستی دارد. وی سعی مینماید بر تعداد آشنایان خود در بین طبقه خبرنگاران [روزنامهنگاران] بیفزاید. به خصوص که فارسی خیلی خوب صحبت میکند. کلیه سئوالاتی که او طرح میکند، اغلب جنبه اطلاعاتی دارند.
دیوید تورگمن در مقام وابسته مطبوعاتی دفتر نمایندگی اسرائیل در تهران نیز عمل و فعالیت میکرد.
بن آمی یکی دیگر از اعضای نمایندگی اسرائیل در ایران بود که به اشکال مختلف سعی در ایجاد ارتباط و جذب روزنامهنگاران و مدیران مطبوعات داشت. بر اساس گزارشها، یکی از صاحبان و مدیران مطبوعات که با بنآمی ارتباط و همنشینی داشت و در عین حال منبع کُددار ساواک نیز بود، چنین اعتراف کرده است:
آقای بنآمی دبیر اول نمایندگی اسرائیل با یک تلفن قبلی به دفتر من آمد؛ توضیح آن که آشنایی من با سفارت اسرائیل منحصر به چند بار شرکت در ضیافتهای کوکتل منزل عذری و محل سفارت و منزل بنآمی و یک بار هم در پارک هتل بود. فقط در آخرین ضیافت آنها در محل سفارت (خیابان کاخ، نبش بزرگمهر) که به مناسبت شرکت اسرائیل در نمایشگاه آسیایی تهران ترتیب یافته بود، فرصت کوتاهی به دست آمد و چنددقیقه با بنآمی پیرامون مسائل خاورمیانه عربی صحبت کردم. ضمناً در جریان نمایشگاه آسیایی از طرف غرفه اسرائیل برای چاپ آگهی آنها در مجلهام اظهار تمایل شد، ولی من به توصیه وزارت اطلاعات [و جهانگردی] قبول نکردم.
بنآمی در ملاقات دیگری با منبع مطبوعاتی یاد شده، از عدم پخش و سانسور مصاحبه محمدرضا پهلوی در خصوص روابط ایران و اسرائیل در مطبوعات داخل ایران شکایت کرده است:
بنآمی دبیر اول نمایندگی اسرائیل از اقدامات وزارت اطلاعات مبنی بر سانسور مطالبی که به طرفداری از اسرائیل نوشته میشود به شدت اعتراض کرد و گفت[:] معلوم نیست وزارت اطلاعات از کجا دستور میگیرد که حتی مصاحبههای شاهنشاه را با روزنامههای آلمانی که ضمن آنها از حُسن روابط ایران و اسرائیل یادشده، در ایران سانسور میکند. وزارت اطلاعات برخلاف موازین بینالمللی از مراسم افراشتن پرچم اسرائیل در نمایشگاه آسیایی جلوگیری کرد و نگذاشت هیچ مطلبی راجع به غرفهها[ی اسرائیل] در ایران منتشر شود.
در یکی دیگر از اسناد ساواک، ارتباط و نشست و برخاست بن آمی با یکی دیگر از مدیر و دستاندرکاران مسئول یکی دیگر از روزنامههای داخل کشور به خوبی آشکار است.
تطمیع روزنامهنگاران ایرانی و تلاشهای جذاب و فریبنده برای بهرهبرداری سیاسی و تبلیغاتی از آنها در جهت مطامع رژیم صهیونیستی، برنامهای مستمر از سوی بعضی مأموران اسرائیلی مستقر در نمایندگی دولت اسرائیل در تهران بود. یکی دیگر از منابع ساواک که اسرائیلیها سر راه او قرار گرفته بودند، چنین نوشته است:
روز پنجشنبه گذشته، آقایان بنی امی [بن آمی] و دایان از آژانس اسرائیل به منزل من مراجعه و از من دعوت نمودند تا سفری به اسرائیل بنمایم. به نامبردگان گفتم، من به شرطی به این مسافرت میروم که در بازگشت هیچگونه مقالهای در روزنامه ننویسم.
در این گزارش درباره پایان مأموریت بن امی که در واقع وابسته مطبوعاتی دفتر نمایندگی اسرائیل بود اضافه شده است:
دایان به جای بنی امی [بن آمی] به ایران آمده و بنی [بن] امی در این روزها به مناسبت پایان مأموریت خاک ایران را ترک خواهد گفت.
گفتنی است که یکی از اهداف اسرائیلیها از دعوت روزنامهنگاران و اهالی مطبوعات ایران برای سفر به فلسطین اشغالی آن بود که آنها پس از بازگشت، مطابق خواست و سفارش میزبانان اشغالگر صهیونیست، در مدح و ستایش و توجیه و تطهیر بر اساس مندرجات این سند، بن آمی از طرف ایران نسبت به درج اخبار و تحلیلهای ضداسرائیلی چنین شکایت میکند:
بن آمی از [طرف] آژانس اسرائیل، اظهار گلایه مینمود که چرا گاهی اوقات در روزنامه شما مطالب ضداسرائیلی درج میگردد. به نامبرده گفته شد که افکار و عقاید اعضای هیأت تحریریه متفاوت بوده و درج مقالات آنان حتمی است. روی این اصل به ندرت چنین مقالاتی درج میگردد. نامبرده درخواست نمود تا به وی اجازه داده شود تا جواب مقالات مذکور را نوشته و در روزنامه درج گردد. ظاهراً با تقاضای وی موافقت گردید ولی چون ممکن بود ادامه بحث به درازا بکشد، جوابها در روزنامه درج نگردید.
تکاپوی گسترده بن آمی در ایجاد ارتباط با مدیران مطبوعات و بهرهگیری از رسانههای داخلی در مسیر مطامع و اهداف اسرائیل به حدی بود که اداره ذیربط ساواک ناگزیر میشود طی نامهای درباره او چنین استعلام کند:
خواهشمند است دستور فرمائید خلاصهای از هرگونه سوابق «جوعون بن حامی» [گیدئون بن آمی] (وابسته مطبوعاتی و فرهنگی اسرائیل در تهران) در آن اداره کل موجود میباشد، به این اداره کل ارسال دارند.
غاصبان و جنایتکاران اسرائیلی در مطبوعات ایران قلمفرسایی کنند. بر این اساس، بعضی نمایندگان اسرائیلی مستقر در تهران، برنامههای زمانبندی شده، ادواری و هدفمندی در این حوزه اجرا میکردند. گزارش یکی از منابع مطبوعاتی ساواک در این باره خواندنی است:
به مناسبت پایان مدت مأموریت بن امی و معرفی جانشین وی، از طرف آقای عزری، ضیافتی در نمایندگی اسرائیل ترتیب داده شده بود. جانشین بن امی، شخصی است به نام شلومو دایان که اصلش عرب بغدادی است و به زبان انگلیسی آشنایی کامل دارد. بن امی قبل از عزیمت به اسرائیل او را با خود به ناهار مطبوعاتی ماهانه آورد و به تمام شرکتکنندگان معرفی نمود. به قرار اطلاع، بن امی روز 16/5/1351 به اسرائیل مراجعت کرده است.
شلومو دایان، تا زمانی که در ایران حضور داشت، سعی میکرد به هر نحو ممکن، در حوزه کاری خود اطلاعات جمعآوری کند:
شلومو دایان دیپلمات سفارت اسرائیل علاقه داشت بداند چرا مطبوعات ایران آزادانه نمیتوانند پیرامون وضعیت اسرائیل مطالبی درج نمایند.
و در گزارشی دیگر:
ضمن ناهاری که با دایان دیپلمات سفارت اسرائیل صرف شد، نامبرده در مورد نحوه کمک ایران به اعراب در جنگ اخیر سئوال مینمود[...]
در سند دیگر، وابسته مطبوعاتی اسرائیل از هرگونه گرایش جانبدارانه ایران از مسلمانان و کشورهای اسلامی شکایت میکند و در عوض حمایت دولت شاهنشاهی ایران از رژیم صهیونیستی را در راستای منافع و مصلحت سلطنت و حکومت محمدرضا پهلوی و اهداف مشترک دو طرف قلمداد و ارزیابی میکند. آنچنان که منبع ساواک نیز با او همسویی و همراهی نشان میدهد:
آقای دایان دیپلمات اسرائیلی به ملاقاتم آمد و ضمن گفتوگو ، اظهار داشت که اخیراً سیاست ایران به نفع اعراب تغییری محسوسی کرده است و در ایران در جراید خود جانب حمایت از اعراب را پیش گرفته است. وی معتقد بود که ایران و اسرائیل منافع مشترک بسیاری دارند و فکر میکنند در آینده اینگونه حمایتها از اعراب به نفع ایران نباشد. به نامبرده گفته شد[:] همانطور که اطلاع دارید، ایران و اسرائیل به یکدیگر بسیار نزدیک میباشند و اینگونه مانورها صرفاً جنبه ظاهری داشته و هیچگونه تأثیری روی روابط ایران و اسرائیل ندارد.
وابسته مطبوعاتی اسرائیل هرگونه سمتگیری مطبوعات داخل ایران که مغایر با سیاستها و برنامههای رژیم صهیونیستی بود مورد انتقاد قرار میداد و بر عکس آن تعداد از نشریاتی را که در مسیر اهداف اشغالگران صهیونیست تبلیغات میکردند مورد تمجید قرار میداد:
در ملاقاتی که با آقای دایان داشتم نامبرده اظهار داشت [...] روزنامههای ایران، مخصوصاً کیهان در این مدت زیاد به اسرائیل پیچیده و باعث ناراحتی ما گردیده است. ولی ما از روزنامه آیندگان و مقالات آن بسیار راضی هستیم.
وابسته اقتصادی
زوی دورئیل اولین نماینده بازرگانی اسرائیل در ایران بود که از سال 1335 وارد تهران شد و در حقیقت، در پوشش نماینده بازرگانی سمت نمایندگی دولت صهیونیستی را نیز عهدهدار بود.
دکتر والاخ و شخصی به نام اویوی از دیگر اسرائیلیهایی بودند که در بخش وابستگی اقتصادی نمایندگی رژیم صهیونیستی در تهران فعال بودند.
در یکی از گزارشهای ساواک درباره ارتباطات و فعالیتهای اویوی آمده است:
در تاریخ 20/2/[1355]35 شخصی به نام ناتان فرانکل تبعه اسرائیل که مدیر شرکت ساختمانی سولل بونه اُورلز میباشد و همسرش میترا فرانکل به عنوان منشی در سرویس اسرائیل مشغول به کار است با آقای اویوی مستشار اقتصادی نمایندگی اسرائیل در تهران تماس گرفت و پرسید: خوب ملاقات شما چطور بود؟ اویوی پاسخ داد[:] بد نبود، بیشتر راجع به وضع اقتصادی ایران و خلاصه همیشه راجع به اوضاع ایران بود که امیدوارم در ملاقات آینده تو را هم ببینم. سپس طرفین درباره آوردن نجار از اسرائیل مذاکراتی انجام دادند و توافق کردند که برای انجام کار موردنظر نجار را از همین جا (ایران) استخدام کنند.
[...و] نظریه: آقای اویوی با یکی از مسئولین [ایرانی] که دستاندرکار امور اقتصادی میباشد مذاکراتی به عمل آورده که این شخص مورد شناسایی آقای ناتان فرانکل نیز میباشد. مضافاً به این که آقای فرانکل با رابط سرویس زیتون نیز ارتباط دارد.
درباره پارهای فعالیتهای وابسته اقتصادی اسرائیل در یکی دیگر از گزارشها از سوی منبع ساواک چنین نقل شده است:
چندی قبل وابسته اقتصادی اسرائیل به دفتر کارم مراجعه و اطلاعاتی راجع به وضعیت بازرگانی ایران میخواست که قرار شد، نشریه بازرگانی به طور مداوم برای وی ارسال گردد.
در همین ارتباط، در یکی دیگر از گزارشها، درباره ارتباط کارمند قسمت بازرگانی اسرائیل به نام کهنپور با فردی به نام پورفرد آمده:
در تاریخ 10/4/[1355] 35، پورفرد که خود را از دفتر آقای دکتر رحمتی معرفی میکرد با آقای کهنپور کارمند قسمت بازرگانی نمایندگی اسرائیل تماس گرفت و مذاکراتی به شرح زیر به عمل آورد:
پورفرد: بنده از دفتر آقای دکتر رحمتی تلفن میکنم، ما مشغول تهیه و تنظیم کتابی به نام «کارنامه پنجاه ساله اقتصادی ایران» هستیم و مطالبی از کشورهایی که با آنها روابط اقتصادی داریم از طریق سفارتخانهها جمعآوری میکنیم و به صورت رپرتاژ چاپ میکنیم. لذا خواستیم از شما که یک کشور اقتصادی و صنعتی هستید، مطالبی در این کتاب داشته باشیم، مخصوصاً از بانک «لومین» [لومی]، البته این مطالب را به روزنامه بورس هم که مربوط به انجمن سلطنتی میباشد میدهیم تا چاپ کنند.
کهنپور: از لطف شما ممنون و متشکرم. شما لطف کنید آدرس و شماره تلفن بدهید، سپس ما با شما تماس خواهیم گرفت[...]
در خاتمه گزارش از طرف مسئول ذیربط ساواک اضافه شده است: ارتباط جنبه رسمی و آشکار دارد و [ناخوانا] پورفرد هم به وظایف خود آشنا میباشد که اعلام میکند یک نسخه را به وزارت اطلاعات ارسال خواهند نمود. اگر غیر از این بود تماس قرائن دیگری وجود دارد.
از وای یارون، یکی دیگر از اعضای نمایندگی اسرائیل در تهران را به عنوان وابسته اقتصادی رژیم صهیونیستی در ایران در سال 1356 نام برده شده است.
وای یارون روز 18/2/1356 درباره نحوه کارگروه ایران و اسرائیل برای همکاری اقتصادی با مقامات سازمان گسترش صنایع، شرکت پتروشیمی و وزارتخانههای مسکن و کشاورزی، از جمله آقای بیژن نوذری مشاور وزیر امور اقتصاد و دارایی ملاقات کرده است.
وای یارون در مقام وابسته بازرگانی اسرائیل همچنین در تاریخ 18/2/1356 با ابوالحسن میربهاء مدیرکل همکاریهای اقتصادی با کشورهای آسیا، اقیانوسیه و آفریقا، ملاقات و گفتوگو کرده است.
مراسم، مجالس و شبنشینیهای اسرائیلی
برگزاری مجالس و شبنشینیهای ویژه از دیگر فعالیتهای مستمر و برنامهریزی شده دفتر نمایندگی اسرائیل در مسیر تعقیب اهداف و مأموریتهای صهیونیستی در ایران بود.
یکی از مهمترین و رسمیترین مجالس یادشده، به سالگرد تأسیس و اعلام موجودیت رژیم جعلی اسرائیل اختصاص داشت که همه ساله در ماه مه یا اردیبهشتماه در محل دفتر نمایندگی دولت صهیونیستی در تهران برپا میشد. در این مجالس سران و رهبران انجمنها، سازمانها و کانونهای یهودی و صهیونیستی مستقر در ایران، ثروتمندان و اشخاص متنفذ و مشهور قوم یهود، مقامات اسرائیلی و بعضی سران، مقامات و دولتمداران ایرانی نیز شرکت میکردند.
مدیرکل اداره سوم ساواک در اردیبهشت 1349، طی نامهای به اداره کل هشتم، گزارشی را با عنوان «شبنشینی به مناسبت روز استقلال اسرائیل» به پیوست ارسال کرده که در بخشی از آن چنین تصریح شده است:
شبنشینی مجللی در هفته آینده به مناسبت روز استقلال اسرائیل، با راهنمایی نمایندگی اسرائیل در ایران و انجمن کلیمیان تهران برگزار خواهد شد. برای این جشن هماکنون از طرف سازمان زنان هاتف، به وسیله خانم دکتر برال (شِمِست) رئیس زنان هاتف و انجمن علیا وابسته به آژانس یهود و انجمن کلیمیان تهران مشغول فروش بلیط میباشند.
در پایان گزارش، در «نظریه رهبر عملیات» اضافه شده است: «از طرف موساد وابسته به کلیمیان در هر فرصتی برای جمعآوری اعانه کمک به اسرائیل استفاده میگردد.
در گزارش سال 1351 ساواک با اشاره حضور مقامات ایرانی در جشن سالگرد تأسیس اسرائیل در نمایندگی رژیم صهیونیستی و تلاش عمدی اسرائیلی برای اعلان و آشکار شدن هر چه بیشتر این مجلس، چنین آمده است:
در نمایندگی اسرائیل به مناسبت جشن ملی این کشور ضیافتی ترتیب داده شده بود که اکثر رجال ایرانی و مقامات مختلف دولتی و نظامی شرکت داشتند. بن امی از نمایندگی اسرائیل در این جشن اظهار داشت «مدت مأموریت او در ایران به پایان رسیده و تا یک ماه و نیم دیگر به اسرائیل مراجعت میکند[...].
نظریه منبع: آقای نیکوخواه معاون وزارت اطلاعات قبل از تشکیل این ضیافت سیاست رسمی دستگاه سلطنت این بود که مقامات رسمی کشور بر اساس مصالح سلطنتی در این مجالس شرکت نکنند. آنچنان که در حاشیه سند از سوی مقام بلندپایه کشور خطاب به آقای هدایتی تأکید شده بود:
شرکت مقامات ایرانی صلاح نیست.
بر اساس تذکر یاد شده، هادی هدایتی طی نامهای به نخستوزیر اعلام کرد:
روز گذشته با جناب آقای وزیر امور خارجه ، مذاکره شد. مراتب را تلفنی به شرفعرض مبارک ملوکانه رساندند. امر مطاع مبارک شرف صدور یافت که مانند پارسال در نتیجه چون جنابان وزیران سال گذشته شرکت نکردهاند امسال هم شرکت نخواهند کرد. در مورد سایر مقامات هم به آقای رئیس تشریفات وزارت امور خارجه ابلاغ شد، به وزارتخانهها هم تلفنی ابلاغ شد.
علیرغم همه سفارشها و مصلحتاندیشیهای دستگاه سلطنت، مقامات بلندپایه دولت شاهنشاهی در جشن مزبور شرکت کردند و با مستی بیستوپنجمین سال تأسیس رژیم جعلی اسرائیل و اشغال سرزمین فلسطین را همنوا و همراه با اشغالگران یهودی جشن گرفتند و پایکوبی کردند. گزارش ساواک در این باره خواندنی است:
تلویحاً اظهار داشته بود که بر اساس سیاست دولت بهتر است خبر مربوط به میهمانی و شرکتکنندگان در آن اشاعه نیابد ولی رفتار پلیس و ذکر اسامی مدعوین با بلندگو در خیابان کاخ، به نحوی بود که علیرغم خواسته ایشان، عکسالعمل خوبی نداشت و عابری که از آنجا عبور میکرد، اگر هم بیاطلاع بود متوجه این مراسم میشد.
در بیستوپنجمین سالگرد تأسیس دولت نامشروع اسرائیل، بسیاری از مقامات بلندپایه کشوری و لشکری و نمایندگان مجلس به دعوت مئیر عزری شرکت داشتند.
در گزارش سری ساواک با اشاره به «دعوت حدود یکهزار نفر از مقامات عالی مرتبه دربار شاهنشاهی، وزارتخانهها و نمایندگان سیاسی مقیم و افراد سرشناسی یهودی از سوی مئیر عزری، برای شرکت در جشن سالگرد تأسیس اسرائیل، اضافه شده است:
مراتب به نخستوزیری، وزارت امور خارجه و شهربانی کل کشور منعکس گردید. بهتر است روز مذکور از محل نمایندگی اسرائیل به وسیله مقامات انتظامی مراقبت بیشتری به عمل آید.
از ساعت 17:00 روز 17/2/1352، به مناسبت بیستوپنجمین سالگرد استقلال اسرائیل، ضیافتی در محل نمایندگی اسرائیل در ایران، واقع در خیابان کاخ شمالی، پلاک 145، با حضور قریب 1000 نفر برگزار گردید.
در این جشن آقای دکتر اقبال و عدهای از نمایندگان مجلسین [سنا و شورای ملی] و رئیس شهربانی کل کشور و تیمسار جعفری و سفرای مقیم دربار شاهنشاهی و یهودیان سرشناس و اسرائیلیهای مقیم ایران حضور داشتند و مدعوین به وسیله مشروبات الکلی و میوه و شیرینی پذیرایی میشدند و هیچگونه سخنرانی به عمل نیامد و ضیافت مزبور در ساعت 19:30 خاتمه پذیرفته است.
نظریه: [...] با مراقبتی که به وسیله مأمورین انتظامی به عمل آمد ضیافت مزبور با کمال آرامش به پایان رسیده است.
در اردیبهشت سال 1353 نیز به دعوت اوری لوبرانی و همسر او با ارسال کارت دعوت از مقامات کشور، نمایندگان مجلس سنا و شورای ملی و رهبران و سران و ثروتمندان قوم یهود برای شرکت در مراسم بیستوششمین سالگرد تأسیس رژیم صهیونیستی دعوت به عمل آمد. به گزارش ساواک، قبل از برگزاری مراسم یاد شده «از سوی مقامات نمایندگی اسرائیل در ایران و نیروهای انتظامی کشور اقدامات حفاظتی و امنیتی لازم برای برپایی این جشن به عمل آمد.
در این مراسم که روز 5/2/1353 در محل نمایندگی اسرائیل و با حضور قریب 500 نفر از نمایندگان سیاسی خارجی مقیم ایران، یهودیان سرشناس، نمایندگان مجلس سنا و شورای ملی و شماری دیگر از مقامات کشوری برگزار شد، اوری لوبرانی و همسرش به همراه کارمندان نمایندگی از میهمانان پذیرایی کردند.
به گزارش ساواک «در این مجلس بین تیمسار سرتیپ بازنشسته – رشید نادرخانی رئیس انجمن شهر تهران و عباس شاهنده مدیر روزنامه فرمان مشاجره تندی به علت اختلافاتی که قبلاً با یکدیگر داشتند، روی داد.»
همزمان با مراسم یاد شده در روز 5/2/1353، مراسم دیگری به همین مناسبت، در محل کنیسه ابریشمی در خیابان کاخ شمالی از سوی آژانس یهود و شرکت سران و رهبران و اشخاص متنفذ یهودی برگزار شد. در این مجلس مردخای زر رئیس آژانس یهود طی سخنانی، افزود: «هر ملتی برای استقلال خود باید کوشش و فداکاری کند. همانطور که کورش کبیر پادشاه ایران به ملت یهود آزادی داد، ما نیز در لوای سلطنت اعلیحضرت همایونی از همهگونه آزادی در ایران برخوردار بوده و از این بابت شکرگزار هستیم».
مراسم جشن سالگرد تأسیس اسرائیل در سال 1354 نیز چون سالها قبل، البته این بار در منزل اوری لوبرانی برگزار شد.
در سال 1355 نیز این مراسم ابتدا در روز 15/2/1355 در منزل لوبرانی در خیابان ونک برپا گردید که به علت حریق سینمای ونک در نزدیکی منزل نامبرده، ساواک این حادثه را عمدی و ناشی از خرابکاری مخالفان ارزیابی کرده بود. پس از این، مراسم دیگری، این بار در باغی خارج از شهر، در کیلومتر سیزده جاده چالوس و با حضور بیش از سیصد نفر از اسرائیلیهای مقیم ایران، یهودیهای سرشناس و متنفذ ایرانی و بعضی مقامات دولت شاهنشاهی برگزار شد.
مراسم جشن سال 1356، یکی از آخرین مجالس اسرائیلی از این دست بود که به گزارش ساواک از سوی لوبرانی نماینده یا سفیر غیررسمی و مخفی اسرائیل در ایران، در خیابان ونک، پلاک 116-90 (منزل لوبرانی) با حضور قریب به سیصد نفر یهودی ایرانی، کارمندان نمایندگی اسرائیل، بعضی سران و مقامات دولت شاهنشاهی، از جمله ارتشبد ازهاری رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران برگزار شد. در این مراسم از میهمانان با شیرینی، میوه و مشروبات الکلی پذیرایی شد.
برگزاری جلسات مختلف برای جمعآوری پول به منظور کمک به خزانه جنگی اسرائیل، از دیگر فعالیتهای نمایندگی اسرائیل بود که نه فقط در محل دفتر نمایندگی بلکه در اماکن گوناگون در اختیار اسرائیل یا سازمانهای یهودیان ایرانی تشکیل میشد.
در یکی از اسناد به جا مانده از آن زمان چنین آمده است:
روز 15/9/1350 طبق دعوت مئیر عزری نماینده سیاسی اسرائیل در ایران در سالن انجمن کلیمیان تهران تعدادی از کارمندان بانکها و شرکت ملی نفت که در حدود 157 نفر بودند تشکیل جلسه دادند.
پس از سخنرانی آقایان موره و اعتصامی و شایان که درباره جمعآوری اعانه [برای اسرائیل] صحبت کرده بودند، آقای ربی مئیر عزری نماینده سیاسی اسرائیل اظهار داشت که موضوع بحث امروز مکبیت است. افراد یهودی تا اندازهای که برایشان امکان داشته باشد تعهداتی بنمایند.
بر اساس گزارش ساواک در این نشست از حاضران در مجلس برای کمک به اسرائیل پول جمعآوری شد.
بر اساس مندرجات یک سند دیگر ساواک، به بهانه نمایش فیلم ساخته سازمان سینمایی اسرائیل در محل نمایندگی اسرائیل در تهران، برای 600 نفر از یهودیان ایرانی، مدعوین هر یک مبلغی بین یک هزار تا ده هزار تومان به عنوان خرید بلیط پرداخت کردند.
به گزارش ساواک، در این مجلس اعلام شد که وجوه حاصله از فروش بلیط جهت کمک به نهضت جهانی یهود به اسرائیل ارسال میگردد.
معرفی افراد سرشناس اسرائیلی و رهبران سازمانهای جهانی صهیونیستی به سران یهود ایران، از دیگر فعالیتهای نمایندگی اسرائیل در تهران بود:
برابر دعوت قبلی آقای مئیر عزری نماینده سیاسی اسرائیل در ایران، مجلس کوکتلی از ساعت 45/18 روز 25/3/1351 در محل نمایندگی اسرائیل برگزار گردید. این جلسه برای معارفه و آشنایی با اسحق کنان معاون دفاع نظامی اسرائیل در امور مگبیت و سفیر سیّار دولت اسرائیل و آقای شالیت بازرس مگبیت بوده است. در محل درب ورودی نمایندگی، آقایان عزری، اسحق کنان و شالیت و موره به مدعوین خوشآمد میگفتند و اسحق کنان را به مدعوین معرفی میکردند. از مدعوین به وسیله مشروبات الکلی و غیرالکلی، پسته و میوه پذیرایی به عمل آوردند.
در یک سند مشابه به مناسبت حضور معاون وزیر امور خارجه اسرائیل در تهران، به کمک نمایندگی اسرائیل و بعضی یهودیان ذینفوذ ایران، مجلس ویژهای در منزل نماینده یهود ایران در مجلس شورای ملی برپا شد. ساواک در بخشی از گزارش خود در این باره نوشته است:
ساعت 19:30 روز 11/4/1353 مجلس کوکتل به افتخار آقای ابراهام کیدرون معاون وزارت امور خارجه اسرائیل و همراهان با حضور قریب چهل نفر در منزل آقای لطفالله حی نماینده اقلیت یهود در مجلس شورای ملی برگزار گردید. در این مجلس آقایان لوبرانی و لوین نماینده سیاسی اسرائیل و معاون وی و عدهای از کارمندان نمایندگی اسرائیل و کارمندان آژانس یهود و عدهای از اعضای انجمن کلیمیان تهران و یهودیان سرشناس شرکت داشتند. در این مجلس ابتدا آقای مردخای زر رئیس آژانس یهود در ایران به طور خیلی مختصر به معاون وزیر امور خارجه اسرائیل و همراهان خوشآمد گفت و بعد آقای ابراهام کیدرون، ضمن اظهار تشکر، اظهار داشت[:] اجداد من اهل بابل بودند و من خیلی خوشحال میشوم که به زبان خارجی صحبت کنم.
در سند نمونه دیگر چنین گزارش شده است:
[شلمو] دایان دیپلمات اسرائیلی مجلس ضیافتی به افتخار لوین که جهت بازدید از منطقه مورد مأموریت خود به ایران آمده است، برگزار نمود که عدهای از اربابان جراید از جمله شاپور نمازی از کیهان انگلیسی، بهروز مدیر اکواف ایران، غفاری از کنسرسیوم، مهندس بازرگان مدیر مجله دهقان در آن شرکت داشتند.
تشریح موقعیت اسرائیلیها در دوران جنگ با کشورهای اسلامی منطقه، برای سران و رهبران یهود ایران و نیز رؤسای سازمانها و کانونهای یهودی و صهیونیستی مستقر در ایران از دیگر برنامههای نمایندگی اسرائیل بود که در مواقع مقتضی برپا میشد.
بر اساس گزارش ساواک در یکی از این جلسات که در خلال جنگ چهارم اعراب و اسرائیل، در 15/7/1352، با حضور موسی کرمانیان، ابراهیم موره، دکتر حشمتالله کرمانشاهچی، لطفالله حی، اوری لوبرانی نماینده سیاسی اسرائیل در ایران، اریه لوین معاون نمایندگی، زرانین [عزرا دانین] از آژانس یهود، شمطوب کارمند آژانس یهود و وابسته نظامی اسرائیل در ایران تشکیل شد، موضوعات زیر مورد بحث قرار گرفت:
ابتدا وابسته نظامی اسرائیل از روی نقشهای که روی دیوار نصب شده بود موقعیت جنگی اسرائیل را در دو جبهه سوریه و مصر تشریح نمود و اظهار داشت[:] آن طوری که از رادیو انتشار دادهاند که اسرائیل تلفات سنگین داده و در جبههها شکست خورده، صحیح نبوده است. البته تلفاتی داشتهایم و تا دو سه روز دیگر تکلیف جنگ روشن خواهد شد.
آقای موسی کرمانیان اظهار داشت که بایستی کمیتههای جمعآوری پول جهت کمک به اسرائیل تشکیل دهیم و ابراهیم موره سخنان نامبرده را تأیید و در این زمینه سخنانی ایراد نمود. سپس آقای لطفالله حی نماینده اقلیت یهود در مجلس شورای ملی اظهار داشت[:] در موقعیت فعلی صلاح بر این است که ما سکوت نموده و چنین کمیتههایی را تشکیل ندهیم، زیرا انعکاس آن در شهر به ضرر کلیمیان ایران و اسرائیل تمام میشود و کلیمیانی که به نمایندگی مراجعه و سئوالاتی درباره جنگ مینمایند بهتر است به آنها گفته شود که اخبار مربوط به جنگ را از رادیوها و خبرگزاریها کسب نمایند[...]
نمونه مشابه دیگر مجلس مورخ 21/2/1353 در محل نمایندگی اسرائیل بود که در آن سرهنگ بنداوید وابسته نظامی اسرائیل در ایران، برای شماری از اشخاص سرشناس یهود ایران، درباره جداسازی نیروها و مناطق استراتژیک اعراب و اسرائیل، خطوط تدارکاتی و کنترل نیروهای طرفین درگیر در جنگ از روی نقشه سخن گفت.
پس از بن داوید، اوری لوبرانی درباره موقعیت منطقه جنگی و پیامدهای جنگ و وضعیت اسرائیل و نقش آمریکا و شوروی در این حوادث سخنرانی کرد.
برگزاری مراسم به مناسبت بعضی اعیاد قوم یهود در نمایندگی اسرائیل از دیگر فعالیتهای مقامات نمایندگی رژیم صهیونیستی در ایران بود که در اکثر آنها صرفنظر از یهودیان متنفذ و سرمایهدار ایرانی، مقامات بلندپایه دولت شاهنشاهی شرکت میکردند.
بر اساس گزارش دیگر ساواک:
ساعت 20 روز 13/2/1352، به مناسبت عید گلریزان (شابوعوت) [شاو وعوت] مجلس ضیافت شام از طرف انجمن فرهنگی و بهداشت یهود وابسته به انجمن کلیمیان تهران با حضور 500 نفر در هتل هیلتون برگزار گردید.
در این ضیافت تیمسار سپهبد صدری، تیمسار جعفری، مئیر عزری، و کارمندان نمایندگی اسرائیل در ایران و عدهای از سرشناسان یهودی شرکت داشتند. مدعوین به وسیله مشروبات الکلی و شام پذیرایی شدند. عدهای از خوانندگان ایرانی و خارجی مدعوین را سرگرم مینمودند.
ضیافت فوق بر حسب ظاهر از طرف انجمن فرهنگی و بهداشت یهود برگزار شد ولی در باطن عواید حاصله از ضیافت به نفع مگبت بود.
برگزاری مراسم ویژه به مناسبت تولد یا مرگ بعضی سران و دولتمداران اسرائیلی از دیگر فعالیتهای دفتر نمایندگی اسرائیل در تهران بود که برگزاری مراسم سالمرگ بنگوریون نخستوزیر پیشین رژیم صهیونیستی یک نمونه آن است. ساواک در این خصوص چنین گزارش کرده است:
به مناسبت سالگرد درگذشت بنگوریون نخستوزیر اسبق اسرائیل، مجلس یادبودی از ساعت 18:30 روز پنجشنبه 30/8/1353، با حضور 120 نفر در محل نمایندگی اسرائیل در ایران، واقع در خیابان کاخ برگزار گردیده است. در این مجلس یادبود اسرائیلیهای مقیم تهران و مدیران شرکتهای اسرائیلی و کارمندان نمایندگی اسرائیل در ایران و آژانس یهود حضور داشتند. آقای لوبرانی نماینده سیاسی اسرائیل ضمن تجلیل از خدمات بنگوریون، به احترام وی یک دقیقه سکوت اعلام نمود. ضمناً ادامه داد که باید در زمینه جمعآوری کمک [پول] به اسرائیل از خود تلاش بیشتری به عمل آورند. گفتنی است که در اکثر و اغلب جلسات نمایندگی اسرائیل، موضوع جمعآوری پول برای کمک به ماشین جنگی اسرائیل جایگاه اصلی و محوری داشت.
برپایی نمایشگاه عکس و آثار هنری در مسیر تبلیغات صهیونیستی، یکی دیگر از فعالیتهای دفتر نمایندگی اسرائیل در تهران بود. در یکی از گزارشهای ساواک که به عنوان نمونه در این بحث یادآوری میشود، چنین آمده است:
نمایندگی اسرائیل در ایران از ساعت 18:30 الی 20:30 روز 18/12/1353، نمایشگاه عکسی از خانم نیسان تبعه اسرائیل در محل آن نمایندگی ترتیب داده بود که تعدادی از اتباع ایرانی از جمله کیخسرو مقدم وکیل دادگستری، ابراهیم شل تاجر و خانم عمید که خود را شاعر و نویسنده معرفی مینمود در آن شرکت داشتند. از شرکتکنندگان با مشروب پذیرایی نمود.
در بخش «نظریه» ساواک اضافه کرده است: خانم نیسان مدت یک سال است که در ایران به سر میبرد.
بر اساس اسناد موجود، ساواک در پی تعقیب و مراقبت اسرائیلیها و فعالیتهای نمایندگی اسرائیل در ایران، مطابق برنامههای معمول خود، طی گزارشی به اسامی «بعضی مدعوین جشن سفارت اسرائیل، که در منزل اریه لوین وزیرمختار نمایندگی، در تاریخ 18/12/1353، برگزار شده بود چنین اشاره کرده است:
1- خانم پزشکپور، روزنامه اطلاعات بانوان؛ 2- آقای وحیدنیا، مدیر انتشارات وحیدنیا (خیابان شاه، خیابان جم)؛ 3- خانم ظهیر، انجمن حمایت کودکان؛ 4- داریوش آشوری، سازمان برنامه (قبلاً با سرویس در تماس بوده)؛ 5- محمدعبدالله گرجی، نخستوزیری؛ 6- گیتی سیمانطوب، مجله زن روز؛ 7- هما سرشار، روزنامه کیهان؛ 8- فیروز مجللی (به نشانی مصدق، جنب هتل میامی، کوی حبیبزاده، پلاک 13، طبقه آخر؛ 9- حسین شیدا (در تماس با سرویس انگلیس)؛ 10- جهانگیر بهروز، اکواف ایران؛ 11- بهروز شاهنده، انجمن توانبخشی (خ شاهرضا، خیابان سرشار، پلاک 42-32)؛ 12- محمود آزاد، کانون پرورش فکری [کودکان و نوجوانان]؛ 13- سیمین دانشور؛ 14- خانم سمیعی، وزارت تعاون و امور روستاها (مصدق، روبروی سینما آتلانتیک)؛ 15- دکتر معنوی؛ و... .
برگزاری این قبیل مجالس و برنامههای سیاسی، تبلیغاتی، اقتصادی و حتی اطلاعاتی تا آخرین سال حضور اسرائیل در ایران از سوی دفتر نمایندگی دولت اسرائیل در تهران استمرار داشت. در یکی از گزارشهای سال 1357 ساواک درباره فروش بلیط نمایش فیلم در محل دفتر نمایندگی رژیم صهیونیستی چنین آمده است:
نمایندگی اسرائیل طبق معمول گذشته به منظور جمعآوری کمک از یهودیان ایرانی مبادرت به فروش بلیط فیلمهای تبلیغاتی مینماید. محل نمایش فیلم، نمایندگی اسرائیل است و بلیطها بین صد تا هزار تومان به فروش میرسد. واسطه فروش بلیطهای موصوف یکی از کلیمیان ایرانی به نام ربیعی میباشد که در خیابان شاه جنب فروشگاه معرفی فروشگاه لوازم خانگی دارد.
ساختمان نمایندگی یا سفارت مخفی اسرائیل
درباره چگونگی خرید و تهیه ساختمان نمایندگی رژیم صهیونیستی که به سفارت مخفی و غیررسمی اسرائیل شهرت پیدا کرده بود، ادعاها و نقل و قولهای متفاوت شده است. آنچنان که سالها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، انجمن کلیمیان تهران طی دادخواست قضایی ادعا کرد که ساختمان سفارت فلسطین در تهران که قبل از این، یعنی در دوران سلطنت پهلوی، محل نمایندگی دولت اسرائیل در تهران بود، متعلق به آن انجمن است. ادعای انجمن کلیمیان این بود که چون دولت اسرائیل طبق قانون ایران فاقد مجوز قانونی برای خرید آن مکان بود، لذا انجمن کلیمیان تهران آن را خریداری کرده و در اختیار دولت اسرائیل گذاشته بود و مأموران رژیم صهیونیستی از آن به عنوان دفتر نمایندگی یا همان سفارت غیررسمی و مخفی آن دولت جعلی استفاده میکردند. برخی ادعاها و اقوال این بود که هزینه خرید و تهیه ساختمان را دولت صهیونیستی تأمین و پرداخت کرده بود، لیکن به دلیل این که طبق قانون نمیتوانست آن را به نام رژیم جعلی اسرائیل ثبت کند، بنابراین به نام انجمن کلیمیان تهران خریداری کرد. همچنین گفته شده است که بعضی مقامات بلندپایه ایرانی در آن زمان برای خرید ساختمان یاد شده نقش و سهم و مشارکت داشتند.
گزارش ساواک درباره ساختمان مذکور با موضوع: «اجاره منزل برای سفارت اسرائیل» به شرح زیر است:
محترماً در اجرای اوامر صادره مبنی بر حواله مبلغی پول از اسرائیل جهت خرید خانه برای سفارت به استحضار عالی میرساند مبلغ حواله شده را سفارت در اختیار انجمن کلیمیان مقیم تهران قرار داده و انجمن مزبور منزل مرحوم قوامالسلطنه واقع در خیابان کاخ شمالی را خریداری و قرار بود که خانه مزبور را برای استفاده سفارت اسرائیل در اختیار آقای عزری قرار دهند.
تیمسار ریاست ساواک فرمودند[:] در گذشته پیرامون اجاره محل سفارت اسرائیل، از ساواک شرحی به نمایندگی اسرائیل نوشته شده که میتوانند خانهای اجاره نمایند؛ لیکن با بررسی سوابق چنین اجازه یا گواهینامهای نزد مقامات اسرائیلی به دست نیامد و تصور نمیرود که ساواک چنین اجازهنامهای صادر نموده باشد. در مذاکرهای که با آقای عزری به عمل آمد، نامبرده اظهار داشت که وزارت امور خارجه شرحی به انجمن کلیمیان نوشته که انجمن میتواند خانه خریداری شده را در اختیار نمایندگی اسرائیل قرار دهد. ضمن تماسی که با آقای حبیب القانیان به عمل آمد، آقای القانیان اظهار داشت[:] «در حال حاضر و در شرایط فعلی واگذاری این خانه به سفارت اسرائیل ممکن است عواقب نامطلوبی را دربر داشته و در شرایط فعلی واگذاری این خانه به اسرائیلیها به مصلحت نمیباشد. چنانچه وزارت امور خارجه در این مورد اقدامی نماید، از آن وزارت استدعا خواهد گردید که در این مورد اصراری به عمل نیاید.» در خاتمه آقای القانیان اظهار داشتند که شخصاً با آقای عزری ملاقات و ایشان را قانع خواهم نمود که در حال حاضر واگذاری این خانه به آنان به صلاح انجمن کلیمیان و سفارت اسرائیل نمیباشد و قرار شد نتیجه مذاکرات خود را با آقای عزری متعاقباً به اطلاع برساند.
یک ماه پس از ماجرای فوقالذکر، اداره کل هشتم ساواک در گزارش دیگری با موضوع «صدور اجازه خرید منزل برای سفارت اسرائیل» خطاب به رئیس ساواک چنین نوشت:
محترماً با تقدیم گزارش قبلی این اداره کل در مورد واگذاری منزل شماره 9 خیابان کاخ شمالی به سفارت اسرائیل، روز 11/9/1347 مجدداً آقای عزری تلفنی با اینجانب تماس گرفت و تقاضا داشت که ساواک کتباً موافقت خود را در این مورد به آقای القانیان ابلاغ نماید. چون وزارت امور خارجه با توجه به تقاضای کتبی آقای القانیان، کتباً نظر خود را ابلاغ نموده است و ساواک نمیتواند در جواب تقاضای شفاهی آقای عزری پاسخ کتبی بدهد. در صورت تصویب از آقای القانیان خواسته شود که کتباً تقاضای خود [را] مبنی بر واگذاری منزل شماره 9 خیابان کاخ شمالی به آقای عزری به ساواک تسلیم نماید تا در جواب وی بدون توجه به سابقه موافقت [ساواک،] با واگذاری منزل به شخص آقای عزری اعلام گردد.
در حاشیه این گزارش، از طرف نصیری رئیس وقت ساواک چنین اضافه و نوشته شده است:
در [تاریخ] 12/9/1347 به عرض تیمسار ریاست ساواک رسید. فرمودند[:] قرار شد آقای القانیان شرحی به نخستوزیری بنویسند.
چند ماه بعد، رژیم صهیونیستی یکی از مأموران خود را به تهران اعزام کرد تا مقدمات واگذاری مکان موردنظر به نمایندگی اسرائیل را فراهم و در این باره تسریع به عمل آورد. آنچنان که در گزارش ساواک نیز با موضوع «تغییر محل سفارت اسرائیل» تصریح شده است.
شخصی به نام رامبرو برای تغییر محل سفارت اسرائیل به ایران آمده است.
چند روز پس از این، یکی از مأموران و منابع ساواک در گزارشی اعلام میکند:
سفارت اسرائیل در تهران ساختمان جدیدی برای سفارت خریداری مینماید و عزری سفیر اسرائیل از یهودیان تهران خواسته است که برای این کار کمکهای نقدی بنمایند. بعضی از آنان قبول کرده و وجوهی پرداختهاند و بعضی هم از پرداخت آن شانه خالی کرده و اظهار داشتهاند که ما ایرانی هستیم و کاری با اسرائیل نداریم.
سه هفته بعد از این، در گزارش یکی دیگر از منابع و مأموران ساواک چنین اعلام شد:
به قرار اطلاع، یکی از کارکنان ایرانی آژانس یهود اظهار نموده است که القانیان سرمایهدار کلیمی منزل سابق مرحوم قوامالسلطنه را در خیابان کاخ خریداری [کرده] و در اختیار آژانس یهود در ایران گذاشته و قرار است آژانس مزبور به آن محل نقلمکان کند.
در ادامه این گزارش تأکید شده است:
تحقیق پیرامون موارد زیر مورد نیاز است[:]
1- تعیین صحت و سقم موضوع
2- در صورت صحت، آیا القانیان ساختمان مورد بحث را مجاناً در اختیار آژانس یهود گذاشته یا اجاره داده است.
3- تاریخ انتقال آژانس یهود را به محل مزبور اعلام دارند.
اداره کل هشتم ساواک پس از چند هفته پیگیری و درنگ، در پاسخ به گزارش یاد شده، چنین نوشت:
عطف به شماره 114324/321 [مورخ] 29/11/1347، آقای القانیان سرمایهدار کلیمی در نظر داشت که منزل مرحوم قوامالسلطنه را واقع در خیابان کاخ به نمایندگی اسرائیل واگذار نماید که در حال حاضر از انجام این عمل منصرف گردیده و اظهار داشته است که این عمل در حال حاضر به مصلحت نمیباشد. این اداره کل در مورد واگذاری منزل فوق به آژانس یهود اطلاعی ندارد. مراتب جهت اطلاع اعلام میگردد.
افزایش تدریجی مأموران اسرائیلی
همزمان با فعال شدن سیاست منطقهای شاه و برجسته شدن نقش ژاندارمی وی در منطقه و بهبود روابط با کشورهای عربی، رژیم صهیونیستی تلاش کرد شبکه جاسوسی و اطلاعاتی خود را در ایران گسترش دهد. بنابراین در تابستان سال 54 تقاضای افزایش شمار کارکنان دفتر نمایندگی خود را در تهران با مقامات مسئول در میان گذاشت. ساواک در این باره گزارش داده است:
به تیمسار ارتشبد ریاست ساواک از : اداره کل هشتم تاریخ: 1/6/54
موضوع: اضافه نمودن کادر نمایندگی اسرائیل
محترماً باستحضار رعایی میرساند:
اخیراً رئیس نمایندگی اسرائیل ضمن تماس با وزارت امور خارجه تقاضا نموده است که کادر فعلی نمایندگی در تهران از 22 نفر به 42 نفر افزایش یابد یعنی تقریباً به حدود دو برابر کادر فعلی افزایش یابد.
بعرض میرساند: با در نظر گرفتن بهبود روابط ایران با اغلب کشورهای عربی و هم چنین تسهیلاتی که سرویس زیتون از لحاظ آزادی عمل و بهرهبرداری از اقلیت کلیمی دارد و از سوی دیگر تعرضات اخیر سرویس در مورد کارمندان ساواک بمنظور ایجاد ارتباط و بهرهبرداری از وجود پآننان معمول داشته به نظر میرسد هدف نمایندگی اسرائیل از اضافه نمودن کادر سیاسی خود صرفاً اعزام افسران اطلاعاتی به ایران و ایجاد و ارتباطات اطلاعاتی و شبکههای جاسوسی است که با توجه به سیستمهای حفاظتی و آموزشی سرویس مذکور و تسهیلاتی که دارند و روابط موجود فعلی بین دو سرویس خنثی کردن فعالیتهای پانها با اشکالات فراوان مواجه خواهد شد.
پیشنهاد: در صورت تصویب تیمسار ارتشبد ریاست ساواک پیرامون تقاضای نمایندگی اسرائیل کمیسیونی در وزارت خارجه تشکیل در کمیسیون مذکور تصمیم مقتضی اتخاذ و به رئیس نمایندگی اسرائیل پاسخ داده شود در صورتیکه مبادرت باضافه نمودن کادر نمایند امکان حفاظت از آنها غیر عملی است و دولت شاهنشاهی هیچگونه مسئولیتی پیرامون حفاظت از آنان بعهده نخواهد داشت
موکول به رأی عالیست
اداره کل هشتم ساواک حدود یک ماه بعد، در گزارش دیگری با اشاره به عدم موافقت مقامات وزارت امور خارجه نسبت به افزایش تعداد کارکنان و مأموران اسرائیلی نمایندگان رژیم صهیونیستی، این درخواست رئیس نمایندگی اسرائیل را پوششی برای گسترش و افزایش ارتباطات اطلاعاتی و شبکههای جاسوسی و نیز جذب جاسوس و مأمور از میان یهود ایران ارزیابی و با تشکیل کمیسیون پیشنهادی برای تصمیمگیری در این رابطه اعلام موافقت کرد و نوشت:
به تیمسار ارتشبد ریاست ساواک از : اداره کل هشتم تاریخ: 5/7/54
موضوع: اضافه نمودن کادر نمایندگی اسرائیل
محترماَ باستحضار رعائی میرساند:
اخیراً رئیس نمایندگی اسرائیل ضمن تماس با وزارت امور خارجه تقاضا نموده است که کادر فعلی نمایندگی مزبور در تهران از 24 نفر به 42 نفر افزایش یابد، مقامات وزارت امور خارجه موضوع را غیر عادی تلقی نموده و ضمن اینکه ابقاء تعداد کادر نمایندگی را در سطح فعلی کافی میدانند مراتب را تلفنی به ساواک اعلام نمودند تا ضمن شرکت در کمیسیونی نظر ساواک در این باره اعلام شود.
با در نظر گرفتن بهبود روابط ایران با اغلب کشورهای عربی و هم چنین تسهیلاتی که سرویس زیتون از لحاظ آزادی عمل و بهرهبرداری از اقلیت کلیمی دارد و از سوی دیگر تعرضات اخیر سرویس در مورد کارمندان ساواک که به منظور ایجاد ارتباط و بهرهبرداری از وجود آنان معمول داشته به نظر میرسد هدف نمایندگی اسرائیل از اضافه نمودن کادر سیاسی خود صرفاً اعزام افسران اطلاعاتی به ایران و ایجاد ارتباطات اطلاعاتی و شبکههای جاسوسی است که با توجه به سیستمهای حفاظتی و آموزشی سرویس مذکور و تسهیلاتی که دارند و روابط موجود فعلی بین دو سرویس خنثی کردن فعالیتهای پانان با اشکالات فراوان مواجه خواهد شد و گزارشی نیز در این زمینه در تاریخ 10/6/54 تقدیم گردید که به پیوست میباشد.
پیشنهاد: در صورت تصویب تیمسار ارتشبد ریاست ساواک پیرامون تقاضای نمایندگی اسرائیل در کمیسیونی که در وزارت امور خارجه تشکیل خواهد شد بعنوان اینکه اضافه نمودن کادر نمایندگی اسرائیل از نظر حفاظت پرسنل صحیح نمیباشد مخالفت بعمل آید .
نکته بسیار شگفتانگیز، نه فقط آزادی عمل اسرائیلیها در ایران در حوزههای مختلف سیاسی و اطلاعاتی بود بلکه آنها بدون توجه به مقررات، تصمیمات و دستورالعملهای مقامات بلندپایه سیاسی و امنیتی دولت شاهنشاهی، مطابق برنامه و خواست و مقتضیات خود اقدام میکردند. در گزارش مورخ 5 مهر 1354 اداره کل هشتم ساواک تصریح شده است که تعداد کارکنان و اعضای نمایندگی اسرائیل در تهران 24 نفر است و رئیس نمایندگی رژیم صهیونیستی افزایش آن به 42 نفر را درخواست کرده است. اما سه روز بعد، اداره کل هشتم ساواک در نامه دیگری به رئیس آن سازمان چنین مینویسد:
موضوع: اضافه نمودن کادر نمایندگی اسرائیل در تهران
به استحضار میرساند: تعداد کارمندان نمایندگی اسرائیل در سال گذشته (1353) 25 نفر بودهاند که ظرف یک سال اخیر به تدریج تعداد آن را به 42 نفر رسانیدهاند. ضمناً دو نفر دیگر هم اخیراً تقاضا نمودهاند که به تهران اعزام شوند .
در خاتمه این نامه اضافه شده است: «تعداد کارمندان نمایندگی ایران در اسرائیل جمعاً 7 نفر میباشند ». رئیس ساواک در حاشیه نامه پینوشت کرده است: «دلیل بر این است که ما کار نمیکنیم و آنها کار میکنند ».
براساس تصمیمات متخذه در تهران، از سوی مقامات ذیربط، اداره گذرنامه و روادید وزارت امور خارجه به مرتضی مرتضایی نماینده دولت شاهنشاهی در فلسطین اشغالی نوشت:
در اجرای اوامر مقام عالی وزارت و تأمین نظر مقامات مربوطه دائر بر لزوم رعایت حد نصاب تعداد اعضای نمایندگی اسرائیلی در تهران و بررسی سوابق آنان از نظر امنیتی، رسیدگی و اظهار نظر در مورد صدور و روادید برای آنان مستلزم طی تشریفاتی است که ناگزیر مدتی به طول میانجامد. بنابراین قبل از وصول نظر وزارت امور خارجه، صدور روادید برای افراد [اسرائیلی] مزبور، مطلقاً به مصلحت نمیباشد. بدیهی است که عدم رعایت این ترتیب در صدور روادید ممکن است عواقب نامساعدی در برداشته باشد. کما این که صدور روادید برای ردیف یک تلگراف شماره 184 آن نمایندگی شاهنشاهی به علت تکمیل بودن حد نصاب نمایندگی اسرائیل به مصلحت نبوده است. با توجه به مراتب مذکور خواهشمند است به نحو مقتضی با مقامات اسرائیلی تماس حاصل و به آنان تفهیم فرمایند در صورتی که شخص موردنظر هنوز به ایران عزیمت ننموده، تا اطلاع ثانوی از مسافرت به ایران (به منظور خدمت در نمایندگی اسرائیل) [در ایران]، خودداری نماید. خواهشمند است نتیجه امر را اعلام فرمایند
مقامات اسرائیلی علاوه بر همه ترفندها و روشهای مبهم و فریبکارانه، در جهت اعزام مأموران خود به ایران، در برخی مواقع مأموریت آنها را یک یا چند روزه اعلام میکردند ولی در واقع غیر از این عمل میکردند.
برای مثال: در تلگراف رمز وزارت امور خارجه به مرتضایی نماینده دولت شاهنشاهی در فلسطین اشغالی چنین اعتراف شده است:
پیرو 12576، مورخ 27/7/[1355] 2535، به طوری که تحقیقات کافی به عمل آمد، آقای [Uriel Ben] فقط برای مأموریت یک روزه عازم ایران بوده است؛ در صورتی که تلگراف شماره 184 آن نمایندگی و هم چنین پرسشنامه تکمیلی آقای [...بن] شماره 4535، ضمیمه نامه 3334م، مورخ 22/7/[1355] 2535 آن نمایندگی، هیچ یک حکایت از مأموریت یک روزه مشارالیه نمیکند. به همین دلیل با مأموریت ثابت برای وی تلقی گردیده است که در نتیجه تصور شده است که از حد نصاب تجاوز گردیده. خواهشمند است در آینده دستور فرمایند پرسشنامههای تکمیلی متضمن مقصود و مدت مأموریت دقیقاً قید گردیده و روادید نیز براساس مدت تقاضا شده باید صادر گردد. در مورد عزیمت آقای [Pardess] عزیمت مشارالیه بلامانع است .
مرتضایی نماینده دولت شاهنشاهی در پاسخ به تلگراف رمز یاد شده نوشته است:
در یادداشتهای واصل از وزارت امور خارجه محل [اسرائیل] که مأخذ تلگراف شماره 184 این نمایندگی به وزارت متبوعه است، صراحتاً قید شده که نامبردگان جهت تصدی مأموریت ثابت عازم تهران هستند. محض احتراز از ایجاد سوءتفاهمات بعدی به متصدیان امور کنسولی نمایندگی دستور داده شد که منبعد از متقاضیان بخواهند که مدت لازم جهت اقامت در ایران را دقیقاً در پرسشنامهها قید کنند.
رونوشت یادداشت موصوف جهت استحضار با اولین پست ارسال خواهد شد .
با توجه به مشکلات و سردرگمیهای ناشی از رفتار مبتنی بر خدعه و نیرنگ مقامات اسرائیلی، نمایندگی دولت ایران در فلسطین اشغالی درباره صدور روادید برای تعدادی از مأموران اسرائیلی عازم ایران از وزارت امور خارجه کسب تکلیف میکند. وزارت امورخارجه نیز در این حضور نظر ساواک را خواستار میشود. اداره دوم عملیات ساواک با این درخواست مقامات اسرائیلی به دلایل پیش گفته به طور تلویحی مخالفت میکند و مینویسد:
به : تیمسار مدیریت کل اداره هشتم تاریخ: 6/10/35
از: اداره دوم عملیات 821
موضوع: صدور روادید برای بستگان نمایندگی اسرائیل
محترماً باستحضار عالی میرساند:
نمایندگی شاهنشاهی در اسرائیل نظر وزارت خارجه را درباره صدور روادید برای چهار نفر از کارمندان وزارت خارجه اسرائیل که بعنوان وابسته نمایندگی اسرائیل عازم مأموریت ایران میباشند استفسار نموده است. وزارت خارجه نیز نظریه این سازمان را پرسش نموده.
سابقه: در تاریخ 13/7/[1355] 35 نمایندگی شاهنشاهی بدون استعلام نظر وزارت خارجه برای سه نفر از کارمندان وزارتخارجه اسرائیل که به عنوان وابسته نمایندگی عازم ایران بودند روادید ورود صادر نموده بود که وزارت خارجه طی نامهای به نمایندگی شاهنشاهی تذکر میدهد که چون حد نصاب کارمندان نمایندگی اسرائیل در تهران تکمیل است میبایستی این موضوع رعایت شود و قبلاً نظریه وزارت خارجه استعلام گردد تا ضمن توجه به حد نصاب سوابق افراد از نظر امنیتی نیز بررسی شود.
با عرض مراتب فوق چون مشخص نیست که نامبردگان فوق بجای چه کسی به تهران اعزام گردیدهاند. و حد نصاب کارمندان نمایندگی نیز تکمیل میباشد در صورت تصویب طی نامه پیوست به وزارت امور خارجه پاسخ داده شود.
موکول به رأی عالیست
با این همه، مقامات بلند پایه ساواک با صدور روادید برای مأموران اسرائیلی موافقت کردند و از طرف نصیری رئیس ساواک به وزارت امور خارجه چنین اعلام شد:
بازگشت به شماره 7225، مورخ 4/10/[1355] 35. مشروط به رعایت حد نصاب تعداد اعضای نمایندگی اسرائیل در تهران، صدور روادید جهت نامبردگان موردنظر در [نامه] بازگشتی فوق از نظر این سازمان بلامانع است. ضمناً خواهشمند است دستور فرمایید ضمن اعلام تعداد حد نصاب کارمندان نمایندگی اسرائیل در تهران، مشخص سازند نامبردگان مورد بحث به جای چه کسی به ایران اعزام میگردند.
اطلاعات تکمیلی درباره بعضی اعضای نمایندگی اسرائیل
موشه گیلبوا
بر اساس گزارش مرتضی مرتضایی در تاریخ 13/6/1356، از تلآویو، وزارت امور خارجه اسرائیل موشه گیلبوا را به عنوان نفر دوم نمایندگی در تهران انتخاب و برای ایشان درخواست صدور روادید ورود به ایران داده است. گزارش یاد شده حاکی است که در این تاریخ گیلبوا به طور موقت وارد ایران شده و در تهران حضور داشته است. در پایان گزارش اضافه شده است:
قرار است موشه گیلبوا در یکی دو روز آینده برای حرکت دادن همسر و فرزندانش به تهران، به این جا بازگردد. خواهشمند است دستور فرمائید نظر متخذه را هر چه زودتر تلگرافی اعلام دارند.
ساواک نیز در پاسخ به وزارت امور خارجه، تصریح کرده که از نظر بخش 821 عودت داده شده تا برای او پرونده تشکیل شود. اداره دوم عملیات 821 ساواک در گزارشی به مدیریت کل اداره هشتم با ارسال پیشینه گیلبوا اضافه کرد که نامبرده به عنوان وزیرمختار جدید نمایندگی اسرائیل در تاریخ 15/6/[1356]36، به جای اریه لوین به ایران اعزام شده است.
بر اساس مندرجات اسناد موجود، موشه گیلبوا در تاریخ 30/5/1357، به عنوان وزیرمختار دفتر نمایندگی اسرائیل به مسئول مخابرات نمایندگی دستور داده تا تلگرافی به مضمون زیر به مقامات اسرائیلی مخابره شود:
تعداد قربانیان انفجار سینما [رکس] آبادان تاکنون به 377 نفر رسیده است. طبق گفته خود آقای آموزگار [نخستوزیر وقت] بر طبق گزارشهای رسیده این اقدام از ناحیه تروریستها انجام شده است. در ضمن باید تلگرافی و سریعاً ضمن [اعلام] انزجار از اعمال تروریسم، حضور شخص اول مملکت [شاه] و نخستوزیر تسلیت فرستاده شود.
وزارت امور خارجه طی نامهای به ساواک، گزارش پایان مأموریت اریه لوین و معرفی جانشین او یعنی موشه گیلبوا را به پیوست ارسال کرد.
اداره هشتم سیاسی وزارت امور خارجه طی این گزارش به وزیر نوشته بود:
با تقاضای وقت قبلی، صبح امروز آقای اریه لوین کفیل آژانس یهود در دفتر اینجانب حضور یافت و آقای موشه گیلبوا را به عنوان جانشین خود معرفی کرد. آقای لوین نامهای را برای معرفی آقای گیلبوا به اینجانب داد که عیناً جهت استحضار به پیوست تقدیم میگردد. به طوری که ملاحظه شد، آقای گیلبوا شخص باهوش و مطلع به نظر میرسد در سال 1930 در لهستان در همان محلی متولد شده که بگین نخستوزیر اسرائیل متولد شده بود. وی در سال 1935 با والدین خود به اسرائیل مهاجرت کرده است.
اسحاق سگو
اسناد موجود درباره اسحاق سگو نشان میدهد که نامبرده به عنوان وابسته نظامی اسرائیل در اواخر مرداد 1356 و تقریباً همزمان با موشه گیلبوا وارد تهران شده و فعالیت خود را در سمت جدید آغاز کرده است.
حنان نیتزان
مطابق اسناد موجود، حنان نیتزان دارای گذرنامه سیاسی اسرائیلی به شماره 3986، مورخ 13 اکتبر 1976، در تاریخ 13/10/1975م به عنوان وابسته نمایندگی اسرائیل در ایران وارد تهران شد. با این حال اسناد موجود نشان میدهد که در 15 مهر 1355 برای ایشان تقاضای روادید ورود به ایران صادر شده است.
الیزر (الیفور) یوتوات
مرتضی مرتضایی نماینده ایران در تلآویو در تاریخ 3/6/1356 اعلام کرده که نامبرده به عنوان کنسول نمایندگی اسرائیل و همسر و فرزند پانزده ساله او تقاضای صدور روادید ورود به ایران کرده است. در این نامه اضافه شده است:
یوتوات و همراهان برای پرواز 12 شهریور در هواپیما جا ذخیره کردهاند خواهشمند است دستور فرمایند نظر متخذه را عاجلاً تلگراف نمایند.
نکته تأملبرانگیز در این نامه آن است که یوتوات و همراهان قبل از دریافت روادید و قبل از موافقت و یا هرگونه اعلام نظر مقامات ذیربط دولت شاهنشاهی ایران درباره مأموریت و یا سفر آنها، قبلاً بلیط هواپیما برای سفر و ورود به ایران را تهیه و خریداری کردهاند. الیعزر یوتوات بر اساس گزارشهای موجود ساعت 11 روز 12 شهریور 1354 با هواپیمای اسرائیلی العال و گذرنامه سیاسی وارد تهران شد. اسناد نشان میدهد که او به جای شلمو دایان کنسول وقت نمایندگی اسرائیل به ایران آمد و مدت مأموریت او تا آخر سپتامبر 1975 تعیین و اعلام شده بود.
با این حال گزارشهای بعدی نشان میدهد که او تا مدتها و بلکه ماهها پس از تاریخ تعیین شده نیز در ایران سکونت داشته است. در گزارش منابع ساواک چنین نوشته شده است:
یکی از دیپلماتهای اسرائیلی به نام یوتوات در خیابان وزرا، خیابان 21، کاشی 3، طبقه دوم سکونت دارد.
در نظریه ساواک اضافه شده است که یوتوات کارهای بازرگانی نمایندگی اسرائیل را به عهده دارد. حتی ماهها پس از این تاریخ نیز یوتوات در ایران مشغول فعالیت بود. آنچنان که مرتضی مرتضایی طی نامهای به اداره گذرنامه وزارت امور خارجه اعلام میکند که به تقاضای وزارت امور خارجه اسرائیل ساره یوتوات دختر الیعزر یوتوات کنسول نمایندگی اسرائیل که برای دیدار والدین خود عازم ایران است، در تاریخ 18/6/1355 روادید ورود رایگان صادر کرده است.
شائول بارحیم
در گزارش اداره کل دوم ساواک در سال 1347، درباره شائول بارحیم آمده است:
شائول بارحیم رئیس و یا مدیر اداره خاورمیانه و اعراب وزارت امور خارجه اسرائیل با سمت وزیرمختاری به ایران مأمور شده و روز 15/2/1347 به تهران وارد خواهد شد. نامبرده فردی است معاشرتی و بسیار خونگرم [!]، با معلومات کافی و متخصص در امور اعراب و خاورمیانه. به زبانهای عربی، انگلیسی و فرانسه آشنایی دارد و کمی هم فارسی میداند. این شخص در بخش رادیو اسرائیل، سئوالات شنوندگان عرب را درباره کلیه مطالب مربوط به اعراب پاسخ میگوید. شائول بارحیم در سوم فوریه 1924 در بغداد متولد و در ماه ژوئن 1944 (بیست سالگی) به اسرائیل [فلسطین] مهاجرت کرده است. او پس از گذراندن دوران دبیرستان و دو سال تربیت معلم در عراق در مدرسه الوطنیه در مقطع دوره اول دبیرستان به تدریس زبان عربی مشغول شد و بعدها از دانشگاه تلآویو لیسانس حقوق دریافت کرد.
او پس از چند سال که سردبیر یک نشریه یهودی عرب زبان در فلسطین بود در سال 1948 تا 1960 رئیس برنامههای رادیویی عربی زبان در اسرائیل از سال 1960 تا 1964 مشاور سفارت اسرائیل در واشنگتن بود. از 1964 تا 1966 رئیس اداره برنامههای ویژه وزارت امور خارجه اسرائیل و از ژوئن 1966 رئیس اداره خاورمیانه وزارت امور خارجه اسرائیل بوده است.
مهرانگیز آقاییپور
در اسناد ساواک درباره مهرانگیز آقاییپور کارمند محلی دفتر نمایندگی اسرائیل در تهران چنین اضافه شده است:
مهرانگیز آقاییپور فرزند بابا دارنده شناسنامه 3286 صادره از تهران، متولد 1325 شغل کارمند نمایندگی اسرائیل، مجرد میباشد. نامبرده به اتفاق پدر و مادر خود که هر دو از کار افتاده هستند در خیابان نصرت شرقی شماره 20 سکونت داشتند. مدتی است که منزل مذکور تخلیه و نقل مکان نموده است. دایی سوژه به نام دکتر طبیبزاده پزشک بیمارستان شماره 3 ارتش شاهنشاهی است.
حسین صمدخانی
حسین صمدخانی درجهدار ارتش شاهنشاهی که به عنوان راننده به استخدام دفتر نمایندگی اسرائیل در تهران درآمده بود، مورد توجه ساواک واقع میشود. ساواک از طریق برادران نامبرده در صدد جذب و بهرهبرداری از او برمیآید. در یکی از گزارشهای ساواک به این موضوع چنین اشاره شده است:
در سمیناری که در مورخ 20 و 21 تیر [1356]36 در باشگاه زعفرانیه برگزار گردید، نماینده سرویس زیتون (آقای ماهان) به اتفاق کارشناسنان مربوطه از خودرو بنز شیری شماره 12712 سیاسی به رانندگی شخصی به نام حسین صمدخانی استفاده مینمودند که در این زمینه تحقیقات غیرمحسوس معمول، مشخص گردید راننده مزبور دارای دو برادر به اسامی محمد صمدخانی راننده کمیته مشترک ضدخرابکاری و دیگری به نام مسلم صمدخانی سرپرست رانندگان در مهران میباشد.
در «نظریه» این گزارش اضافه شده است:
به طور قطع سرویس اسرائیل از وجود دو برادر راننده نمایندگی مزبور که در سازمان اطلاعات و امنیت کشور به خدمت اشتغال دارند اطلاع لازم را دارد. و در خاتمه «پیشنهاد» شده است: در صورت تصویب اقدامات لازم جهت بهرهبرداری از وجود راننده مورد بحث از طریق برادرانش که در ساواک مشغول خدمت میباشند اقدام گردد.
ساواک در گزارش تکمیلی درباره او اضافه کرده است:
طبق اطلاع، نامبرده درجهدار ارتش بوده و با معرفی ارتش به عنوان راننده در نمایندگی اسرائیل مشغول به کار گردیده و رانندگی رابط سرویس اسرائیل را در تهران به عهده دارد. مشارالیه دارای دو برادر به نامهای محمد و مسلم است که راننده ساواک میباشند.
به این طریق ساواک طی برنامهای تلاش میکند با برادران حسین صمدخانی از طریق اداره کل چهارم گفتوگو کند و از طریق آنها، نامبرده را جذب و مورد بهرهبرداری قرار دهد. شیوههای رفتاری همراه با تطمیع مأموران اسرائیلی در ایران، سبب شده بود که پارهای افراد برای فعالیت و همکاری در محل نمایندگی اسرائیل در تهران علاقهمند شوند و تمایل خود را به استخدام در آن مرکز اعلام کنند. بر اساس گزارش ساواک، افراد ذیل از جمله کسانی بودند که آمادگی خود را برای همکاری با نمایندگی رژیم صهیونیستی اعلام کرده و ساواک نیز آنها را شناسایی کرده بود:
1. ظفر اللهقلی فرزند عباس اللهقلی دارنده شناسنامه شماره 4، صادره از شوراب، متولد 1328.
2. قدرتالله ملایری فرزند میرزا ملایری، دارنده شناسنامه 60249، صادره از تهران، متولد 1329.
والاخ
والاخ با نام مستعار ولش یکی از اعضای نمایندگی اسرائیل در ایران بود که بر اساس گزارش مأموران ساواک، در فروردین 1348، از طریق آبادان به خارک مسافرت کرده بود. این مأمور اسرائیلی از طریق وسایل فیلمبرداری کند که مأموران ساواک ناگزیر به اخذ وسایل یاد شده از نامبرده گردیدند و در موقع مراجعت و برگشت به آبادان وسایل فیلمبرداری مسترد گردید.
برگرفته از کتاب ایران و اسرائیل در دوران سلطنت پهلوی به قلم اقای تقی پور ،موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،سال 1390،صفحه 516 تا 574
نظرات