نگاهی به زندگی‌نامه آیت‌­الله بهاءالدین محلاتی


ناصرالدین انصاری قمی
1611 بازدید
آیت الله بهاءالدین محلاتی

نگاهی به زندگی‌نامه آیت‌­الله بهاءالدین محلاتی

در مقالتی که پیش روی شماست، به مروری کوتاه بر سیر زندگی درخشان 87 ساله فقیه بزرگ و مجتهد سترگ، حضرت آیت­اله آقای حاج شیخ بهاءالدین محلاتی شیرازی[1] –قدس سره – خواهیم پرداخت تا از گذران عمرش، توشه­ها برگیریم و جانمان را صفا و فکرمان را جلا بخشیم.

شخصیت خانوادگی

 علی بن حسین نجار، یکی از پرهیزکاران و سعادتمندان شوشتر در قرن 11 هـ .ق، سه فرزند به نام­های ملامقصودعلی شوشتری[2] (د. 1136 هـ .ق)، ملاعلی نجار شوشتری[3] (د. 1168 هـ .ق) – نیای بزرگ شیخ جعفر شوشتری[4] – و ملا محمد نجار (د. 1141 هـ .ق)[5] نام داشت.

فرزند ملّا محمد نجار شوشتری به نام ملااحمد، از شوشتر به محلات مهاجرت کرد و در سال 1228 هـ .ق، خداوند بدو فرزندی عطا کرد که نامش را محمدعلی نهاد.

محمدعلی پس از پشت سر نهادن دوران کودکی و فراگیری تحصیلات مقدماتی، رهسپار حوزه­ی بروجرد به زعامت علامه­ی بزرگ حاج سیدمحمدشفیع جابلقی بروجردی شد و به زودی مدارج عالیه علمی را پشت سر نهاد و به درجه عالی اجتهاد نایل آمد و از سر شیفتگی به حوزه­ی علیمه بزرگ اصفهان، به آن دیار مراجعت کرد.

وی سالیان دراز در حوزه­ی درسی آیت­الله العظمی سیدمحمدباقر شفتی (حجت­الاسلام) زانوی ادب به زمین زد و سرانجام از استاد موفق به اخذ اجازه­ی اجتهاد شد.

در سال 1260 هـ .ق، به دستور استادش به سوی شیراز مهاجرت کرد. رساله­ی عملیه­ی مفتاح­السعادة – تخلیص رساله­ی فتوایی حجت­الاسلام – و حاشیه­ی مفصل بر ریاض­المسائل علامه طباطبایی از آثار اوست.

سرانجام، وی در سال 1284 هـ .ق، در شیراز بدرود حیات گفت و در وادی­السلام نجف به خاک سپرده شد. [6]

از ایشان فرزندان فرزانه­ای به نام­های شیخ محمدحسن (1245-1277 هـ .ق)، شیخ محمد حسین محلاتی (1247-1309 هـ .ق)، شیخ ابوتراب (1259-1287 هـ .ق)، میرزا ابراهیم محلاتی (1266-1336 هـ .ق)، آقا شیخ محسن محلاتی (1272-1337 هـ .ق) و ملااحمد (1265-1325 هـ .ق) باقی ماند.

جدّ آیت­الله محلاتی

مرحوم آیت­الله شیخ محمدحسین محلاتی – دومین فرزند آیت­الله حاج شیخ محمدعلی محلاتی – از افاضل شاگردان میرزای مجدد شیرازی بود. وی پس از مهاجرت میراز به سامراء در 1291 هـ .ق، به شیراز باز آمد و ریاست شرعی و مرجعیت روحانی شهر را برعهده گرفت. این فقیه سترگ در سال 1309 هـ .ق ندای حق را لبیک گفت و در وادی­السلام نجف، در کنار تربت پدر بزرگوارش در خاک آرمید.

پدر آیت­الله محلاتی

آیت­الله حاج شیخ محمدجعفر محلاتی، والد معظّم آیت­الله فقید، از شاگردان بنام آیات عظام آخوند خراسانی، سیدمحمدکاظم یزدی و حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی بود و در مشروطیت فارس و قیام دلیران تنگستان نقش بسزایی ایفا کرد. [7]

وی در 7 ربیع­الاول 1358 هـ .ق، در سن 76 سالگی دیده از جهان فروبست و در حرم مطهر امامزاده علی­بن حمزه در شیراز به خاک سپرده شد.

ولادت

آیت­الله حاج شیخ بهاءالدین محلاتی (ره)، در یکی از روزهای ماه رجب­الخیر 1313 هـ .ق، و در شهر علم پیامبر (ص)، نجف اشرف، دیده به جهان گشود و در همان اوان طفولیت مادر مهربانش را از دست داد.

دوران کودکی و نوجوانی

آن روزها در شیراز، تحت نظارت مرحوم آیت­الله میرزا ابراهیم محلاتی و به سرپرستی مرحوم آقا شیخ محمدحسین حیات، مدرسه­ای به نام شریعت بنا شده بود که کودکان و نوجوانان مسلمان را با دانش جدید و علوم اسلامی آشنا می­کرد. آیت­الله فقید از شش سالگی و به مدت شش سال در آن مدرسه بسیاری از علوم مقدماتی را آموخت.

تحصیلات

آیت­الله محلاتی (ره) پس از تحصیلات ابتدایی و دروس مقدماتی به مدت هشت سال نزد پدر بزرگوارش و مرحوم آیت­الله میرزا محمدصادق مجتهد شیرازی سطوح فقه و اصول و در محضر علامه سید اسماعیل کازرونی حکمت و فلسفه را فراگرفت و این زمان وی جوانی بیست ساله بود.

شوق حضور در حوزه­ی عملیه­ی نجف اشرف شرری در جانش برانگیخت که درنگ را جایز ندید به سوی نجف در حرکت بود که ...

همگام با پدر

در بحبوحه­ی جنگ جهانی اول، عراق هم مانند ایران صحنه­ی تاخت و تاز نیروهای انگلیسی قرار گرفت. مراجع نجف برای بیرون راندن متجاوزان حکم جهاد صادر کردند و در پی این فتوا، طلاب و روحانیان به همراه علماء و مجتهدان راهی جبهه­های نبرد شدند.

در گرماگرم نبرد، رهبر جنگاوران شجاع تنگستانی، رئیس­علی دلواری در ذیقعده 1333 هـ .ق به شهادت رسید.

در مجلس ختم وی در مسجد وکیل شیراز، مرحوم آقا سید ابراهیم ضیاءالواعظین فتوای جهاد را که به وسیله­ی علمای ایران و عراق، از جمله آیت­الله حاج شیخ جعفر محلاتی صادر شده بود، به اطلاع مردم رسانید.

از اینجا، مرحوم آیت­الله محلاتی رهبری حرکت را بر عهده گرفت و خود لباس رزم بر تن کرد و همراه با 700 مجاهد، از جمله مرحوم حاج شیخ بهاءالدین (ره) به طرف برازجان حرکت کردند. ایشان در این باره می­فرماید: «... برای آنکه دشمن از خاک کشور به طور کامل عقب رانده شود، ما حتی از تخلیه­ی بوشهر در برازجان ماندیم و ماندمان ده ما به طول انجامید تا اینکه انگلیسی­ها مجبور شدند به کشتی­های جنگی خود برگردند و اطراف و نواحی بوشهر را کاملاً تخلیه نمایند...».[8]

مهاجرت به نجف

در سال 1340 هـ .ق، آیت­الله حاج شیخ بهاءالدین محلاتی (ره) – که در این زمان 26 ساله بود – ابتدا با صلاحدید پدر بزرگوارش با صبیه­ی محترمه­ی مرحوم آیت­الله حاج میرزا ابوالفضل محلاتی – فرزند آیت­الله میرزا ابراهیم محلاتی – وصلت کرد و دو سال بعد برای بهره­وری از درس اساتید علمی نجف رخت سفر به تن کرد و رهسپار نجف شد و به مدت 10 سال با کوشش و پشتکار فراوان از محضر استوانه­های علمی نجف بهره برد و از سوی محقق عراقی و محقق شیرازی برای وی اجازه­ی اجتهاد صادر شد.[9]

استادن

برخی از استادان ایشان در حوزه­ی علمیه نجف عبارتند از:

  1. میرزای نائینی (1277-1355 هـ .ق) صاحب کتاب الصلاة
  2. آقا ضیاءالدین عراقی (1278-1361 هـ .ق) صاحب شرح تبصرة المتعلمین
  3. آقای سیدابوالحسن اصفهانی (1284-1364 هـ .ق) صاحب وسیلة النجاة
  4. آقا شیخ محمدکاظم شیرازی (1290-1367 هـ .ق) صاحب بلغة الطالب در حاشیه بر مکاسب

پس از نیل به مقام عالی اجتهاد، ایشان علیرغم خواسته­ی استادان که ماندن وی را در نجف لازم­تر می­دانستند[10]، عزم دیار کردند و در سال 1349 هـ .ق، با استقبال پرشکوه طبقات مختلف مردم وارد شیراز شدند.

از بدو ورود، وی به ساماندهی حوزه­­ی علمیه­ی شیراز، تدریس و دیگر مناصب روحانی خویش پرداخت و بازوی توانای پدر محسوب می­شد.

با درگذشت پدر بزرگوارش در 1358 هـ .ق، یکسره تمام وظایف پدر بر دوش وی قرار گرفت و رسماً ریاست و زعامت حوزه­ی علمیه شیراز را عهده­دار شد.

شاگردان

ایشان در طیّ اقامت پنجاه­ساله­ی خویش در شیراز، به مراکز علمی استان فارس رونق بخشید و علماء و روحانیون بسیاری از محضر درس­های این مرد بزرگ استفاده کردند.

همچنین، مرحوم آیت­الله محلاتی (ره) به راهنمایی و ارشاد عموم طبقات مردم همّت گماشت و سالیان دراز در مسجد اجدادی خویش، مسجد مولا، همگان را از دانش وافر خود بهره­مند کرد.

انجمن دین و دانش

از دیگر اقدامات مرحوم آیت­الله محلاتی (ره) تشکیل جلسات منظم بحث و بررسی اصول عقاید بود که در حدود سال­های 38-39 ش و با شرکت دانشگاهیان و فرهنگیان، در شب­های دوشنبه و پنج­شنبه برگزار می­شد.

بعدها این گردهمایی نام «انجمن دین و دانش» به خود گرفت و آن درس­ها به نام راهنمای حق، به عنوان یازدهمین نشریه­ی انجمن در هزاران نسخه منتشر شد.

مرجعیت

تا قبل از وفات آیت­الله العظمی بروجردی، آیت­الله محلاتی (ره) با فروتنی و تواضع خاص خویش از چاپ و نشر رساله­ی عملیه خودداری می­ورزید و مردم را به مراجع قم و نجف ارجاع می­داد. اما، پس از وفات آیت­الله العظمی بروجردی(د. 1380 هـ .ق) و آیت­الله العظمی حکیم (د. 1390 هـ .ق) و با اصرار علماء و مردم متدین استان فارس، به تدوین توضیح­المسائل پرداختند.

آیت­الله فقید ضمن پرداختن به تکالیف مرجعیت، به تکفل زندگی روحانیون، سرپرستی حوزه­ها، دستگیری مستمندان و درماندگان، تأسیس مراکز خیریه و بناهای عام­المنفعه و آبادی مساجد پرداخت و تا هنگام وفات لحظه­ای نیاسود و دمی آرام نگرفت.

تألیفات

آیت­الله محلاتی به غیر از تقریرات درس فقه واصول استادان خود و رساله­های فتوایی مانند رساله­ی عملیه، مناسک حج و حاشیه­ی عروةالوثقی، نوشتارهای ارزنده­ی دیگری مانند راهنمای حق و خطبات جانسوز[11] را تألیف کردند.

مؤسسه­های خیریه

آیت­الله محلاتی (ره) به تأسیس بنیادهای عام­المنفعه و مؤسسه­های خیریه اهتمام بسیار می­ورزیدند که مهم­ترین آنها به شرح زیر تقدیم می­شود:

  1. درمانگاه خیریه حضرت ولی­عصر (عج)

در اسفندماه سال 1346 ش، این مؤسسه رسماً در شیراز آغاز به کار کرد. این درمانگاه پیشرفته شامل بخش­های مختلفی است و تعداد مراجعه­کنندگان درمانگاه روزانه به حدود 200 نفر بالغ می­شود.

  1. مؤسسه خیریه قائمیه (عج)

این مؤسسه برای حمایت از خانواده­های محروم و ایتام و نیازمندان در سال 1354 ش پایه­گذاری شد.

هم­اکنون 180 خانوار تحت پوشش این مؤسسه قرار دارند و ده­ها خانواده هم از برکت این بنیاد به مرحله­ی بی­نیازی رسیده­اند.

  1. کوی امام علی (ع)

این کوچه که در یکی از نقاط مناسب شهر شیراز قرار دارد، شامل خانه­های متعددی است که برای رفاه حال بانوان بی­سرپرست بنا شده است و تا زمانی که کودکان و فرزندان آنان به حد رشد و بی­نیازی کامل برسند، مورد حمایت­های مالی و دیگر اعانه­ها قرار می­گیرند.

 

ویژگی­های اخلاقی

بحق، آیت­الله محلاتی (ره) تمام حرکات و سکناتش فقط برای خدا بود و سخن امیرمؤمنان را نیک به گوش شنوده بود که فرمودند: «المؤمن من کان فعله لله».

اینک، به برخی از خصوصیات اخلاقی آن بزرگ اشارتی می­کنیم:

الف: زهد

مرحوم آیت­الله محلاتی (ره) در زهد و بی­اعتنایی به زخارف دنیا شُهره بودند. در زندگی به مانند ساده­ترین اشخاص گذران می­کردند و آسایش دیگران را بر آسودگی خود ترجیح می­دادند. در بی­اعتنایی او به وابستگی­های دنیا همین بس که تا اواخر عمر صاحب خانه نشدند و در منزل اجاره­ای به سر بردند و با آنکه هر ماه مقدار زیادی وجوهات، هدایا و نذورات در اختیارشان قرار می­گرفت، اما از آنها استفاده­ی شخصی نکردند.

آری، این است معنای زهد که انسان در دنیا و مظاهر آن غرق باشد، ولی دامان به آنها نیالاید.

ب: عفو و بخشش

آیت­الله فقید در ملاقات با افراد گوناگون کمال ادب را رعایت می­کردند و با صورتی باز و بشاش با مخالفانشان روبرو می­شدند. یکی از خطیبان شیراز در این مورد به ایشان اعتراض کرد. ایشان در پاسخ به او فرمودند: «من وظیفه­ای دارم و آنچه که وظیفه تشخیص دهم، بدان عمل خواهم کرد».

ج: فروتنی

مرحوم آیت­الله محلاتی (ره) در برابر عالمان و دانشمندان برای خود قیمتی را قائل نبود، در بحث­های علمی ابراز فضل نمی­کرد و تا از وی نمی­پرسیدند سخن نمی­گفت. در پی نشستن در مکان­های شریف مجلس نبود و هرکجا که خالی بود، می­نشست. هرگاه فتوایی از ایشان خواسته می­شد، ابتدا فتاوی مراجع مشهور را باز می­گفتند و سپس نظر خود را ابراز می­کردند. بنابر نقل یکی از فضلای حوزه­ی علمیه­ی قم، «ایشان بسیاری از اوقات به جماعت مرحوم آیت­الله شیخ ابوالحسن حدائق حاضر می­شدند و آن روز می­فرمودند الحمدلله امروز سعادت داشتیم و نماز ایشان را درک کردیم. با اینکه در آن روز ایشان یکی از فقهاء و علمای طراز اول شیعه به شمار می­آمدند. گاه که مرحوم آیت­الله حدائق وضو گرفته بودند و صورتشان نمناک بود، ایشان دست به صورت مرحوم آقای حدائق کشیده و سپس به صورت خود می­کشیدند و می­فرمودند می­خواهم متبرک شوم».

در سفر زیارت مشهد مقدس به سال 1320 ش، ایشان مقید بودند که به نماز جماعت ظهر و مغرب مرحوم آیت­الله علامه حاج شیخ علی اکبر نهاوندی حاضر شوند و به خواندن نماز فرادی اکتفا نمی­کردند. در سفرهای زیارتی به فکر تشکیل مجلس اُنس و رفت و آمد نبودند و اوقات­شان را مصروف عبادت و زیارت می­کردند. [12]

د: عشق به اهل­بیت علیهم­السلام

مرجع فقید به خاندان عصمت و طهارت عشق می­ورزید و همواره مجالس ماتم در عزای اهل­بیت علیهم­السلام در خانه­اش برپا بود و روز عاشورا خود به ذکر مصائب امام حسین (ع) می­پرداخت. آن فقید بزرگوار به هنگام خواندن زیارت ائمه اطهار (ع)، خود را در حضور آنان می­دید و حالت خاصی به وی روی می­داد. خود فرموده بود که هرگاه زیارت امین­الله را می­خوانم، در مجلس یک نوع عطر و بوی خوش استشمام می­کنم.

هـ : غیرت دینی

این نستوه که در دامان شجاعت و رشادت تربیت یافته و از نوجوانی در صحنه­های نبرد با دولت تجاوزگر انگلیس شرکت کرده بود، ذره­ای ترس به خود راه نمی­داد.

در اوایل قضیه­ی ننگین کشف حجاب مشاهده کرد مأموری مزاحم بانوی شرافتمند باحجابی شده و راه عبور وی را سدّ کرده است. آن فقید سعید از روی غیرت و حمیّت پش آمد و سیلی محکمی به صورت آن مأمور زد و بانوی باحجاب را از دست وی رها ساخت. و صد البته، معلوم است که زدن مأمور دولت رضاخانی تا چه اندازه شهامت می­طلبید. [13]

پس از آن نیز آیت­الله محلاتی در برابر تمام کارهای ضدّ دین رژیم پهلوی ایستاد و از هر فرصتی برای ضربه زدن به ریشه­های حکومت فاسد بهره گرفت. ایشان از نخستین کسانی بود در جریان ملی کردن صنعت نفت در 1329 ش به پشتیبانی از مرحوم آیت­الله کاشانی برخاست و در این مورد اطلاعیه­ی مهمی صادر کرد. [14]

نقش آیت­الله محلاتی (ره) در انقلاب اسلامی

در مهر 1341، آیت­الله محلاتی (ره) اولین اقدام خود را پس از وفات آیت­الله العظمی بروجردی (ره) در جریان انجمن­های ایالتی و ولایتی نشان داد[15].

با آغاز ماجرای «انقلاب سفید» و جریان اصلاحات ارضی در دی 1341، مراجع عالیقدر تقلید به پا خاستند و رفراندوم را تحریم کردند که آیت­الله محلاتی (ره) نیز از جمله­ی آنان بود. [16]

در جریان 15 خرداد 1342 که حضرت امام خمینی (ره) به دنبال نطق تاریخی خویش در عصر عاشورای 13 خرداد 1342 دستگیر و به زندان برده شد، مرحوم آیت­الله محلاتی (ره) نیز به دنبال سخنرانی شدیداللحن خویش در روز عاشورا و گفتن این جملات: «مسلمانان باید بر علیه دستگاه جبّار حاکم به سلاح زور مجهز شوند و قیام مسلّحانه نمایند و این تنها راه ایجاد زندگی و جامعه­ی آزاد می­باشد. باید جواب این دولت طاغی، پست و نوکر اجانت را با اسلحه داد، مسلمانان! برای نجات شریعت پیغمبر اکرم (ص) قیام کنید و این متجاسرین را سرِ جای خود بنشانید ...» دستگیر و در زندان قزل­قلعه به مدت 14 روز در سلول انفرادی نگهداری شد. [17]

به دنبال دستگیری حضرت امام خمینی (ره) و آیت­الله محلاتی (ره) سیل پیام­ها و اعلامیه­ها از سوی مراجع عالیقدر همچون حضرات آیات عظام میلانی، گلپایگانی، نجفی مرعشی و بهبهانی – قدس الله سرهم – در بزرگداشت مقام علمی و ارجداشت مبارزات عملی ایشان صادر شد.

مبارزات پیگیر آیت­الله محلاتی (ره)پس از آزادی نیز ادامه یافت. اگر اعلامیه­ها، پیام­ها و بیانیه­های آن فقید سعید را در طول تاریخ انقلاب اسلامی گرد آوریم، بدون شک کتاب بزرگی خواهد شد. پیام به حضرت امام (ره) در مورد تبعید ایشان به ترکیه، پیام درباره­ی مبارزه با صهیونیسم، دفاع از حقوق مردم لبنان و فلسطین، پیام به مناسبت فاجعه­ی مسجد جامع شیراز، پیام به مناسبت فاجعه­ی سینمارکس آبادان، تقبیح کشتار مردم مسلمان در شهرهای ایران، اعلامیه جهانی در محکومیت دولت شریف­امامی (به زبان­های فارسی، عربی، آلمانی، انگلیسی و فرانسه) و اعلامیه به مناسبت فاجعه­ی 17 شهریور و کشتار میدان شهداء از جمله­ی این موارد است. [18]

درگذشت

سرانجام، آن رادمرد مرجع پس از 87 سال تلاش در راه خدا، در نیمه­ی شب 27 مرداد 1360 و در ایام شهادت حضرت امام جعفر صادق (ع) ندای حق را اجابت کرد.

با پخش خبر رحلت جانگداز آیت­الله محلاتی (ره)، گرد غم و اندوه بر رخساره­ی شهر شیراز نشست و مردم سراسیمه و بر سر زنان با لباس­های عزا، راهی بیت آن مرحوم شدند و شهر یکپارچه به حالت تعطیل درآمد. پیکر آن بزرگمرد را به مسجد مولا انتقال دادند و نماز میت با شرکت تمام علماء و بزرگان و اصناف مختلف به امامت آیت­الله آقا مجدالدین محلاتی – فرزند آن عالم ربانی – برگزار و سپس با تشییع باشکوه، در مرقد حضرت علی­بن­حمزه (ع) به خاک سپرده شد.

همچنین، مراسم بزرگداشت آن فقیه بزرگ از سوی شخصیت­های مختلف و مراجع تقلید در قم، تهران و استان فارس برگزار شد.

 

 

در غم فقدان آن بزرگمرد، رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) طی نامه­ای به تاریخ 27 مرداد 1360 ابراز داشتند:

 

« جناب مستطاب حجةالاسلام آقای مجدالدین محلاتی دامت افاضاته

خبر تأسف­انگیز و بسیار ناگوار رحلت آیت­الله محلاتی رضوان­الله علیه موجب تأثر گردید. آن بزرگوار در طول زندگی پربرکت خود یکی از اسطوره­های روحانیت و پشتوانه­های نهضت اسلامی بودند و در خدمت به اسلام و مسلمین و پیشرفت انقلاب اسلامی پیش­قدم و در رژیم منحط سابق شاهد حبس و رنج و همچون سایر علمای اعلام متعهد مورد اهانت و در راه اسلام و اهداف مقدس آن کوشا بودند. مع­الاسف در این موقع که ایران احتیاج به این شخصیت­های مؤثر دارد، شاهد فقدان این شخصیت محترم شدیم.

اینجانب به جنابعالی و فامیل محترم و اهالی محترم فارس تسلیت عرض نموده و سلامت وسعادت عموم مسلمین و فامیل محترم را خواستاریم».

 

والسلام علیکم و رحمةالله

روح­الله الموسوی الخمینی -27 مرداد 1360

 

 

طوبی له و حسن مآب

 

 

[1] نسب وی بدین گونه است: حاج شیخ بهاءالدین محلاتی، فرزند حاج شیخ محمدجعفر، فرزند حاج شیخ محمدحسین، فرزند حاج شیخ محمدعلی، فرزند ملااحمد، فرزند ملامحمد نجار، فرزند ملاعلی نجار شوشتری – رحمةالله علیهم اجمعین-.

[2] تذکره­ی شوشتر، ص 169.

[3] همان، صص 166-167.

[4] شرح زندگانی آن بزرگوار را در نوشتاری مستقل نگاشته­ام. ر.ک: مسجد، شماره­های 13 و 14.

[5] تذکره­ی شوشتر، ص 161.

[6] آیت­الله محلاتی و خاندان سیصد ساله روحانیت و فقاهت، صص 22-23.

[7] برای آشنایی با زندگانی آن مرد بزرگ، ر.ک: مردی بزرگ از خطه­ی فارس، صص 61-102.

[8] نهضت روحانیون ایران، ج1، ص 344.

[9] در مورد متن اجازه­ی محقق عراقی، مرحوم شیرازی، ر.ک: مردی بزرگ از خطه­ی فارس، صص 116-118.

[10] همان، ص 120.

[11] فهرست مؤلفین کتب چاپی، ج2، ص 126.

[12] آیت الله محلاتی، ص 13

[13] نهضت روحانیون ایران، ج4، صص 78-82.

[14] روحانیت و اسرار فاش نشده از نهضت ملی شدن صنعت نفت، صص 91-92.

[15] در مورد اطلاعیه­ی ایشان و برخی از علمای فارس، ر.ک: نهضت روحانیون ایران، ج 3، صص 130-131؛ مردی بزرگ از خطه-ی فارس، ص 151.

[16] در مورد پیام ایشان و برخی از علمای فارس، ر. ک: نهضت روحانیون ایران، ج3، صص 289-290؛ مردی بزرگ از خطه­ی فارس، ص 155.

[17] نهضت روحانیون ایران، ج4، صص 82-78.

[18] مردی بزرگ از خطه فارس، صص 173-199؛ اسناد انقلاب اسلامی، نهضت روحانیون ایران.


دو ماهنامه مسجد - مرکز رسیدگی به امور مساجد - مهر و آبان 1372