25 مرداد 1400
نگاهی به زندگینامه آیتالله بهاءالدین محلاتی
در مقالتی که پیش روی شماست، به مروری کوتاه بر سیر زندگی درخشان 87 ساله فقیه بزرگ و مجتهد سترگ، حضرت آیتاله آقای حاج شیخ بهاءالدین محلاتی شیرازی[1] –قدس سره – خواهیم پرداخت تا از گذران عمرش، توشهها برگیریم و جانمان را صفا و فکرمان را جلا بخشیم.
شخصیت خانوادگی
علی بن حسین نجار، یکی از پرهیزکاران و سعادتمندان شوشتر در قرن 11 هـ .ق، سه فرزند به نامهای ملامقصودعلی شوشتری[2] (د. 1136 هـ .ق)، ملاعلی نجار شوشتری[3] (د. 1168 هـ .ق) – نیای بزرگ شیخ جعفر شوشتری[4] – و ملا محمد نجار (د. 1141 هـ .ق)[5] نام داشت.
فرزند ملّا محمد نجار شوشتری به نام ملااحمد، از شوشتر به محلات مهاجرت کرد و در سال 1228 هـ .ق، خداوند بدو فرزندی عطا کرد که نامش را محمدعلی نهاد.
محمدعلی پس از پشت سر نهادن دوران کودکی و فراگیری تحصیلات مقدماتی، رهسپار حوزهی بروجرد به زعامت علامهی بزرگ حاج سیدمحمدشفیع جابلقی بروجردی شد و به زودی مدارج عالیه علمی را پشت سر نهاد و به درجه عالی اجتهاد نایل آمد و از سر شیفتگی به حوزهی علیمه بزرگ اصفهان، به آن دیار مراجعت کرد.
وی سالیان دراز در حوزهی درسی آیتالله العظمی سیدمحمدباقر شفتی (حجتالاسلام) زانوی ادب به زمین زد و سرانجام از استاد موفق به اخذ اجازهی اجتهاد شد.
در سال 1260 هـ .ق، به دستور استادش به سوی شیراز مهاجرت کرد. رسالهی عملیهی مفتاحالسعادة – تخلیص رسالهی فتوایی حجتالاسلام – و حاشیهی مفصل بر ریاضالمسائل علامه طباطبایی از آثار اوست.
سرانجام، وی در سال 1284 هـ .ق، در شیراز بدرود حیات گفت و در وادیالسلام نجف به خاک سپرده شد. [6]
از ایشان فرزندان فرزانهای به نامهای شیخ محمدحسن (1245-1277 هـ .ق)، شیخ محمد حسین محلاتی (1247-1309 هـ .ق)، شیخ ابوتراب (1259-1287 هـ .ق)، میرزا ابراهیم محلاتی (1266-1336 هـ .ق)، آقا شیخ محسن محلاتی (1272-1337 هـ .ق) و ملااحمد (1265-1325 هـ .ق) باقی ماند.
جدّ آیتالله محلاتی
مرحوم آیتالله شیخ محمدحسین محلاتی – دومین فرزند آیتالله حاج شیخ محمدعلی محلاتی – از افاضل شاگردان میرزای مجدد شیرازی بود. وی پس از مهاجرت میراز به سامراء در 1291 هـ .ق، به شیراز باز آمد و ریاست شرعی و مرجعیت روحانی شهر را برعهده گرفت. این فقیه سترگ در سال 1309 هـ .ق ندای حق را لبیک گفت و در وادیالسلام نجف، در کنار تربت پدر بزرگوارش در خاک آرمید.
پدر آیتالله محلاتی
آیتالله حاج شیخ محمدجعفر محلاتی، والد معظّم آیتالله فقید، از شاگردان بنام آیات عظام آخوند خراسانی، سیدمحمدکاظم یزدی و حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی بود و در مشروطیت فارس و قیام دلیران تنگستان نقش بسزایی ایفا کرد. [7]
وی در 7 ربیعالاول 1358 هـ .ق، در سن 76 سالگی دیده از جهان فروبست و در حرم مطهر امامزاده علیبن حمزه در شیراز به خاک سپرده شد.
ولادت
آیتالله حاج شیخ بهاءالدین محلاتی (ره)، در یکی از روزهای ماه رجبالخیر 1313 هـ .ق، و در شهر علم پیامبر (ص)، نجف اشرف، دیده به جهان گشود و در همان اوان طفولیت مادر مهربانش را از دست داد.
دوران کودکی و نوجوانی
آن روزها در شیراز، تحت نظارت مرحوم آیتالله میرزا ابراهیم محلاتی و به سرپرستی مرحوم آقا شیخ محمدحسین حیات، مدرسهای به نام شریعت بنا شده بود که کودکان و نوجوانان مسلمان را با دانش جدید و علوم اسلامی آشنا میکرد. آیتالله فقید از شش سالگی و به مدت شش سال در آن مدرسه بسیاری از علوم مقدماتی را آموخت.
تحصیلات
آیتالله محلاتی (ره) پس از تحصیلات ابتدایی و دروس مقدماتی به مدت هشت سال نزد پدر بزرگوارش و مرحوم آیتالله میرزا محمدصادق مجتهد شیرازی سطوح فقه و اصول و در محضر علامه سید اسماعیل کازرونی حکمت و فلسفه را فراگرفت و این زمان وی جوانی بیست ساله بود.
شوق حضور در حوزهی عملیهی نجف اشرف شرری در جانش برانگیخت که درنگ را جایز ندید به سوی نجف در حرکت بود که ...
همگام با پدر
در بحبوحهی جنگ جهانی اول، عراق هم مانند ایران صحنهی تاخت و تاز نیروهای انگلیسی قرار گرفت. مراجع نجف برای بیرون راندن متجاوزان حکم جهاد صادر کردند و در پی این فتوا، طلاب و روحانیان به همراه علماء و مجتهدان راهی جبهههای نبرد شدند.
در گرماگرم نبرد، رهبر جنگاوران شجاع تنگستانی، رئیسعلی دلواری در ذیقعده 1333 هـ .ق به شهادت رسید.
در مجلس ختم وی در مسجد وکیل شیراز، مرحوم آقا سید ابراهیم ضیاءالواعظین فتوای جهاد را که به وسیلهی علمای ایران و عراق، از جمله آیتالله حاج شیخ جعفر محلاتی صادر شده بود، به اطلاع مردم رسانید.
از اینجا، مرحوم آیتالله محلاتی رهبری حرکت را بر عهده گرفت و خود لباس رزم بر تن کرد و همراه با 700 مجاهد، از جمله مرحوم حاج شیخ بهاءالدین (ره) به طرف برازجان حرکت کردند. ایشان در این باره میفرماید: «... برای آنکه دشمن از خاک کشور به طور کامل عقب رانده شود، ما حتی از تخلیهی بوشهر در برازجان ماندیم و ماندمان ده ما به طول انجامید تا اینکه انگلیسیها مجبور شدند به کشتیهای جنگی خود برگردند و اطراف و نواحی بوشهر را کاملاً تخلیه نمایند...».[8]
مهاجرت به نجف
در سال 1340 هـ .ق، آیتالله حاج شیخ بهاءالدین محلاتی (ره) – که در این زمان 26 ساله بود – ابتدا با صلاحدید پدر بزرگوارش با صبیهی محترمهی مرحوم آیتالله حاج میرزا ابوالفضل محلاتی – فرزند آیتالله میرزا ابراهیم محلاتی – وصلت کرد و دو سال بعد برای بهرهوری از درس اساتید علمی نجف رخت سفر به تن کرد و رهسپار نجف شد و به مدت 10 سال با کوشش و پشتکار فراوان از محضر استوانههای علمی نجف بهره برد و از سوی محقق عراقی و محقق شیرازی برای وی اجازهی اجتهاد صادر شد.[9]
استادن
برخی از استادان ایشان در حوزهی علمیه نجف عبارتند از:
- میرزای نائینی (1277-1355 هـ .ق) صاحب کتاب الصلاة
- آقا ضیاءالدین عراقی (1278-1361 هـ .ق) صاحب شرح تبصرة المتعلمین
- آقای سیدابوالحسن اصفهانی (1284-1364 هـ .ق) صاحب وسیلة النجاة
- آقا شیخ محمدکاظم شیرازی (1290-1367 هـ .ق) صاحب بلغة الطالب در حاشیه بر مکاسب
پس از نیل به مقام عالی اجتهاد، ایشان علیرغم خواستهی استادان که ماندن وی را در نجف لازمتر میدانستند[10]، عزم دیار کردند و در سال 1349 هـ .ق، با استقبال پرشکوه طبقات مختلف مردم وارد شیراز شدند.
از بدو ورود، وی به ساماندهی حوزهی علمیهی شیراز، تدریس و دیگر مناصب روحانی خویش پرداخت و بازوی توانای پدر محسوب میشد.
با درگذشت پدر بزرگوارش در 1358 هـ .ق، یکسره تمام وظایف پدر بر دوش وی قرار گرفت و رسماً ریاست و زعامت حوزهی علمیه شیراز را عهدهدار شد.
شاگردان
ایشان در طیّ اقامت پنجاهسالهی خویش در شیراز، به مراکز علمی استان فارس رونق بخشید و علماء و روحانیون بسیاری از محضر درسهای این مرد بزرگ استفاده کردند.
همچنین، مرحوم آیتالله محلاتی (ره) به راهنمایی و ارشاد عموم طبقات مردم همّت گماشت و سالیان دراز در مسجد اجدادی خویش، مسجد مولا، همگان را از دانش وافر خود بهرهمند کرد.
انجمن دین و دانش
از دیگر اقدامات مرحوم آیتالله محلاتی (ره) تشکیل جلسات منظم بحث و بررسی اصول عقاید بود که در حدود سالهای 38-39 ش و با شرکت دانشگاهیان و فرهنگیان، در شبهای دوشنبه و پنجشنبه برگزار میشد.
بعدها این گردهمایی نام «انجمن دین و دانش» به خود گرفت و آن درسها به نام راهنمای حق، به عنوان یازدهمین نشریهی انجمن در هزاران نسخه منتشر شد.
مرجعیت
تا قبل از وفات آیتالله العظمی بروجردی، آیتالله محلاتی (ره) با فروتنی و تواضع خاص خویش از چاپ و نشر رسالهی عملیه خودداری میورزید و مردم را به مراجع قم و نجف ارجاع میداد. اما، پس از وفات آیتالله العظمی بروجردی(د. 1380 هـ .ق) و آیتالله العظمی حکیم (د. 1390 هـ .ق) و با اصرار علماء و مردم متدین استان فارس، به تدوین توضیحالمسائل پرداختند.
آیتالله فقید ضمن پرداختن به تکالیف مرجعیت، به تکفل زندگی روحانیون، سرپرستی حوزهها، دستگیری مستمندان و درماندگان، تأسیس مراکز خیریه و بناهای عامالمنفعه و آبادی مساجد پرداخت و تا هنگام وفات لحظهای نیاسود و دمی آرام نگرفت.
تألیفات
آیتالله محلاتی به غیر از تقریرات درس فقه واصول استادان خود و رسالههای فتوایی مانند رسالهی عملیه، مناسک حج و حاشیهی عروةالوثقی، نوشتارهای ارزندهی دیگری مانند راهنمای حق و خطبات جانسوز[11] را تألیف کردند.
مؤسسههای خیریه
آیتالله محلاتی (ره) به تأسیس بنیادهای عامالمنفعه و مؤسسههای خیریه اهتمام بسیار میورزیدند که مهمترین آنها به شرح زیر تقدیم میشود:
- درمانگاه خیریه حضرت ولیعصر (عج)
در اسفندماه سال 1346 ش، این مؤسسه رسماً در شیراز آغاز به کار کرد. این درمانگاه پیشرفته شامل بخشهای مختلفی است و تعداد مراجعهکنندگان درمانگاه روزانه به حدود 200 نفر بالغ میشود.
- مؤسسه خیریه قائمیه (عج)
این مؤسسه برای حمایت از خانوادههای محروم و ایتام و نیازمندان در سال 1354 ش پایهگذاری شد.
هماکنون 180 خانوار تحت پوشش این مؤسسه قرار دارند و دهها خانواده هم از برکت این بنیاد به مرحلهی بینیازی رسیدهاند.
- کوی امام علی (ع)
این کوچه که در یکی از نقاط مناسب شهر شیراز قرار دارد، شامل خانههای متعددی است که برای رفاه حال بانوان بیسرپرست بنا شده است و تا زمانی که کودکان و فرزندان آنان به حد رشد و بینیازی کامل برسند، مورد حمایتهای مالی و دیگر اعانهها قرار میگیرند.
ویژگیهای اخلاقی
بحق، آیتالله محلاتی (ره) تمام حرکات و سکناتش فقط برای خدا بود و سخن امیرمؤمنان را نیک به گوش شنوده بود که فرمودند: «المؤمن من کان فعله لله».
اینک، به برخی از خصوصیات اخلاقی آن بزرگ اشارتی میکنیم:
الف: زهد
مرحوم آیتالله محلاتی (ره) در زهد و بیاعتنایی به زخارف دنیا شُهره بودند. در زندگی به مانند سادهترین اشخاص گذران میکردند و آسایش دیگران را بر آسودگی خود ترجیح میدادند. در بیاعتنایی او به وابستگیهای دنیا همین بس که تا اواخر عمر صاحب خانه نشدند و در منزل اجارهای به سر بردند و با آنکه هر ماه مقدار زیادی وجوهات، هدایا و نذورات در اختیارشان قرار میگرفت، اما از آنها استفادهی شخصی نکردند.
آری، این است معنای زهد که انسان در دنیا و مظاهر آن غرق باشد، ولی دامان به آنها نیالاید.
ب: عفو و بخشش
آیتالله فقید در ملاقات با افراد گوناگون کمال ادب را رعایت میکردند و با صورتی باز و بشاش با مخالفانشان روبرو میشدند. یکی از خطیبان شیراز در این مورد به ایشان اعتراض کرد. ایشان در پاسخ به او فرمودند: «من وظیفهای دارم و آنچه که وظیفه تشخیص دهم، بدان عمل خواهم کرد».
ج: فروتنی
مرحوم آیتالله محلاتی (ره) در برابر عالمان و دانشمندان برای خود قیمتی را قائل نبود، در بحثهای علمی ابراز فضل نمیکرد و تا از وی نمیپرسیدند سخن نمیگفت. در پی نشستن در مکانهای شریف مجلس نبود و هرکجا که خالی بود، مینشست. هرگاه فتوایی از ایشان خواسته میشد، ابتدا فتاوی مراجع مشهور را باز میگفتند و سپس نظر خود را ابراز میکردند. بنابر نقل یکی از فضلای حوزهی علمیهی قم، «ایشان بسیاری از اوقات به جماعت مرحوم آیتالله شیخ ابوالحسن حدائق حاضر میشدند و آن روز میفرمودند الحمدلله امروز سعادت داشتیم و نماز ایشان را درک کردیم. با اینکه در آن روز ایشان یکی از فقهاء و علمای طراز اول شیعه به شمار میآمدند. گاه که مرحوم آیتالله حدائق وضو گرفته بودند و صورتشان نمناک بود، ایشان دست به صورت مرحوم آقای حدائق کشیده و سپس به صورت خود میکشیدند و میفرمودند میخواهم متبرک شوم».
در سفر زیارت مشهد مقدس به سال 1320 ش، ایشان مقید بودند که به نماز جماعت ظهر و مغرب مرحوم آیتالله علامه حاج شیخ علی اکبر نهاوندی حاضر شوند و به خواندن نماز فرادی اکتفا نمیکردند. در سفرهای زیارتی به فکر تشکیل مجلس اُنس و رفت و آمد نبودند و اوقاتشان را مصروف عبادت و زیارت میکردند. [12]
د: عشق به اهلبیت علیهمالسلام
مرجع فقید به خاندان عصمت و طهارت عشق میورزید و همواره مجالس ماتم در عزای اهلبیت علیهمالسلام در خانهاش برپا بود و روز عاشورا خود به ذکر مصائب امام حسین (ع) میپرداخت. آن فقید بزرگوار به هنگام خواندن زیارت ائمه اطهار (ع)، خود را در حضور آنان میدید و حالت خاصی به وی روی میداد. خود فرموده بود که هرگاه زیارت امینالله را میخوانم، در مجلس یک نوع عطر و بوی خوش استشمام میکنم.
هـ : غیرت دینی
این نستوه که در دامان شجاعت و رشادت تربیت یافته و از نوجوانی در صحنههای نبرد با دولت تجاوزگر انگلیس شرکت کرده بود، ذرهای ترس به خود راه نمیداد.
در اوایل قضیهی ننگین کشف حجاب مشاهده کرد مأموری مزاحم بانوی شرافتمند باحجابی شده و راه عبور وی را سدّ کرده است. آن فقید سعید از روی غیرت و حمیّت پش آمد و سیلی محکمی به صورت آن مأمور زد و بانوی باحجاب را از دست وی رها ساخت. و صد البته، معلوم است که زدن مأمور دولت رضاخانی تا چه اندازه شهامت میطلبید. [13]
پس از آن نیز آیتالله محلاتی در برابر تمام کارهای ضدّ دین رژیم پهلوی ایستاد و از هر فرصتی برای ضربه زدن به ریشههای حکومت فاسد بهره گرفت. ایشان از نخستین کسانی بود در جریان ملی کردن صنعت نفت در 1329 ش به پشتیبانی از مرحوم آیتالله کاشانی برخاست و در این مورد اطلاعیهی مهمی صادر کرد. [14]
نقش آیتالله محلاتی (ره) در انقلاب اسلامی
در مهر 1341، آیتالله محلاتی (ره) اولین اقدام خود را پس از وفات آیتالله العظمی بروجردی (ره) در جریان انجمنهای ایالتی و ولایتی نشان داد[15].
با آغاز ماجرای «انقلاب سفید» و جریان اصلاحات ارضی در دی 1341، مراجع عالیقدر تقلید به پا خاستند و رفراندوم را تحریم کردند که آیتالله محلاتی (ره) نیز از جملهی آنان بود. [16]
در جریان 15 خرداد 1342 که حضرت امام خمینی (ره) به دنبال نطق تاریخی خویش در عصر عاشورای 13 خرداد 1342 دستگیر و به زندان برده شد، مرحوم آیتالله محلاتی (ره) نیز به دنبال سخنرانی شدیداللحن خویش در روز عاشورا و گفتن این جملات: «مسلمانان باید بر علیه دستگاه جبّار حاکم به سلاح زور مجهز شوند و قیام مسلّحانه نمایند و این تنها راه ایجاد زندگی و جامعهی آزاد میباشد. باید جواب این دولت طاغی، پست و نوکر اجانت را با اسلحه داد، مسلمانان! برای نجات شریعت پیغمبر اکرم (ص) قیام کنید و این متجاسرین را سرِ جای خود بنشانید ...» دستگیر و در زندان قزلقلعه به مدت 14 روز در سلول انفرادی نگهداری شد. [17]
به دنبال دستگیری حضرت امام خمینی (ره) و آیتالله محلاتی (ره) سیل پیامها و اعلامیهها از سوی مراجع عالیقدر همچون حضرات آیات عظام میلانی، گلپایگانی، نجفی مرعشی و بهبهانی – قدس الله سرهم – در بزرگداشت مقام علمی و ارجداشت مبارزات عملی ایشان صادر شد.
مبارزات پیگیر آیتالله محلاتی (ره)پس از آزادی نیز ادامه یافت. اگر اعلامیهها، پیامها و بیانیههای آن فقید سعید را در طول تاریخ انقلاب اسلامی گرد آوریم، بدون شک کتاب بزرگی خواهد شد. پیام به حضرت امام (ره) در مورد تبعید ایشان به ترکیه، پیام دربارهی مبارزه با صهیونیسم، دفاع از حقوق مردم لبنان و فلسطین، پیام به مناسبت فاجعهی مسجد جامع شیراز، پیام به مناسبت فاجعهی سینمارکس آبادان، تقبیح کشتار مردم مسلمان در شهرهای ایران، اعلامیه جهانی در محکومیت دولت شریفامامی (به زبانهای فارسی، عربی، آلمانی، انگلیسی و فرانسه) و اعلامیه به مناسبت فاجعهی 17 شهریور و کشتار میدان شهداء از جملهی این موارد است. [18]
درگذشت
سرانجام، آن رادمرد مرجع پس از 87 سال تلاش در راه خدا، در نیمهی شب 27 مرداد 1360 و در ایام شهادت حضرت امام جعفر صادق (ع) ندای حق را اجابت کرد.
با پخش خبر رحلت جانگداز آیتالله محلاتی (ره)، گرد غم و اندوه بر رخسارهی شهر شیراز نشست و مردم سراسیمه و بر سر زنان با لباسهای عزا، راهی بیت آن مرحوم شدند و شهر یکپارچه به حالت تعطیل درآمد. پیکر آن بزرگمرد را به مسجد مولا انتقال دادند و نماز میت با شرکت تمام علماء و بزرگان و اصناف مختلف به امامت آیتالله آقا مجدالدین محلاتی – فرزند آن عالم ربانی – برگزار و سپس با تشییع باشکوه، در مرقد حضرت علیبنحمزه (ع) به خاک سپرده شد.
همچنین، مراسم بزرگداشت آن فقیه بزرگ از سوی شخصیتهای مختلف و مراجع تقلید در قم، تهران و استان فارس برگزار شد.
در غم فقدان آن بزرگمرد، رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) طی نامهای به تاریخ 27 مرداد 1360 ابراز داشتند:
« جناب مستطاب حجةالاسلام آقای مجدالدین محلاتی دامت افاضاته
خبر تأسفانگیز و بسیار ناگوار رحلت آیتالله محلاتی رضوانالله علیه موجب تأثر گردید. آن بزرگوار در طول زندگی پربرکت خود یکی از اسطورههای روحانیت و پشتوانههای نهضت اسلامی بودند و در خدمت به اسلام و مسلمین و پیشرفت انقلاب اسلامی پیشقدم و در رژیم منحط سابق شاهد حبس و رنج و همچون سایر علمای اعلام متعهد مورد اهانت و در راه اسلام و اهداف مقدس آن کوشا بودند. معالاسف در این موقع که ایران احتیاج به این شخصیتهای مؤثر دارد، شاهد فقدان این شخصیت محترم شدیم.
اینجانب به جنابعالی و فامیل محترم و اهالی محترم فارس تسلیت عرض نموده و سلامت وسعادت عموم مسلمین و فامیل محترم را خواستاریم».
والسلام علیکم و رحمةالله
روحالله الموسوی الخمینی -27 مرداد 1360
طوبی له و حسن مآب
[1] نسب وی بدین گونه است: حاج شیخ بهاءالدین محلاتی، فرزند حاج شیخ محمدجعفر، فرزند حاج شیخ محمدحسین، فرزند حاج شیخ محمدعلی، فرزند ملااحمد، فرزند ملامحمد نجار، فرزند ملاعلی نجار شوشتری – رحمةالله علیهم اجمعین-.
[2] تذکرهی شوشتر، ص 169.
[3] همان، صص 166-167.
[4] شرح زندگانی آن بزرگوار را در نوشتاری مستقل نگاشتهام. ر.ک: مسجد، شمارههای 13 و 14.
[5] تذکرهی شوشتر، ص 161.
[6] آیتالله محلاتی و خاندان سیصد ساله روحانیت و فقاهت، صص 22-23.
[7] برای آشنایی با زندگانی آن مرد بزرگ، ر.ک: مردی بزرگ از خطهی فارس، صص 61-102.
[8] نهضت روحانیون ایران، ج1، ص 344.
[9] در مورد متن اجازهی محقق عراقی، مرحوم شیرازی، ر.ک: مردی بزرگ از خطهی فارس، صص 116-118.
[10] همان، ص 120.
[11] فهرست مؤلفین کتب چاپی، ج2، ص 126.
[12] آیت الله محلاتی، ص 13
[13] نهضت روحانیون ایران، ج4، صص 78-82.
[14] روحانیت و اسرار فاش نشده از نهضت ملی شدن صنعت نفت، صص 91-92.
[15] در مورد اطلاعیهی ایشان و برخی از علمای فارس، ر.ک: نهضت روحانیون ایران، ج 3، صص 130-131؛ مردی بزرگ از خطه-ی فارس، ص 151.
[16] در مورد پیام ایشان و برخی از علمای فارس، ر. ک: نهضت روحانیون ایران، ج3، صص 289-290؛ مردی بزرگ از خطهی فارس، ص 155.
[17] نهضت روحانیون ایران، ج4، صص 82-78.
[18] مردی بزرگ از خطه فارس، صص 173-199؛ اسناد انقلاب اسلامی، نهضت روحانیون ایران.
دو ماهنامه مسجد - مرکز رسیدگی به امور مساجد - مهر و آبان 1372