دست مرحمت
چهارمین فرزند خانواده سیدجواد، در آستانه گشودن چشم به جهان بود. بانو خدیجه، نگران از دو نوزاد از دست داده خود، با قلبی پر از نجوا و نیاز به بار امانت خود میاندیشید. دردِ درگذشت نوزاد اول، آقارضا، با بقای آقامحمد، که اینک سه سال و نیم داشت، درمان شد. آیا رنج عمر بربسته نوزاد سوم این بار دوا میشود؟
امید، درهای خود را به روی او گشوده بود.
سحر چون خسرو خاور علم بر کوهساران زد به دست مرحمت یارم درِ امیدواران زد
این بیت از غزل حافظ را از دل گذراند. این بار درد با امید به سراغش آمده بود. سلطنتخانم، مامای خانواده علمای مشهد، ساکن محله پاچنار، به موقع رسیده بود. او هم بیدلهره نبود.
آیتالله سیدعلی حسینی خامنهای، چهارشنبه 29 فروردین 1318/28 صفر 1358/19 آوریل 1939 در مشهد مقدس به دنیا آمد ؛ در خانهای محقر، در حوالی بازار سرشور، کوچه حوض نصرتالملک. این خانه، در میان کوچهای که از سر آن صدای نخستین چاپخانه سربی مشهد، مطبعه خراسان، بلند میشد، ساخته شده بود. در جنوبی خانه به حیاطی کوچک باز میشود؛ و در بعدی، به راهرو باریک و کوتاهی که در دوش راست خود آشپزخانه و در دوش چپ خود اتاقی دارد. پلهها. با یک پاگرد به طبقه دوم میرسد، و اتاقی که صُفّه پدر است. تیرهای چوبی هر دو طبقه، اعیان این عرصة هفتاد متری را سر پا نگه داشتهاند.
خاطرات کودکی علیآقا در این کاشانک هفتادمتری جای گرفته است. او در خانهای تن به دنیا نهاد که پدر و مادر، سه خواهر بزرگ از همسر نخست سیدجواد و سیدمحمد را در تک اتاق پایین جا داده بود. سیدعلیآقا آمار جمعیت این خانه کوچک را به هفت رساند ....
برای تهیه کتاب شرح اسم به اینجا مراجعه بفرمایید.
نظرات