دکتر شریعتی قلب و ذهن جوانان ما را برای درک پیام‌های امام خمینی آماده‌تر کرد

مصاحبه با آیت الله شهید بهشتی


دکتر شریعتی قلب و ذهن جوانان ما را برای درک پیام‌های امام خمینی آماده‌تر کرد

س: نظر شما درباره شخصیت سیاسی، مذهبی دکتر شریعتی چیست؟

ج: بسم الله الرحمن الرحیم. مرحوم دکتر شریعتی یک قریحه سرشار، یک ذهن تیز و اندیشه پویایی بود که درباره انسان بیش از هر چیز دیگر اندیشیده بود و این اندیشه را در رابطه با اسلام و ادیان ابراهیمی و در رابطه با آنچه فلاسفه، جامعه‌شناسان، انسان‌شناسان و متفکرین دیگر آورده‌اند و گفته‌اند دنبال کرده بود و به نتایج مورد علاقه خود رسیده بود. به نظر من مرحوم شریعتی خودش تجلی یک پویش و یک حرکت بود، یک حرکت تند و تیز، یک حرکت پر نشیب و فراز، یک حرکت تحول‌دار، و این تحول و نشیب و فراز در سخنانش، در نوشته‌هایش و در کتابهایش به خوبی احساس می‌شود. در عین حال یک قریحه سرشار و یک ذوق بدیع بود و نوشته‌های دکتر، کلماتش، جملاتش، طریق نگارش و کیفیت برخورد با مسائل و با جامعه خود از ابداع فراوان برخوردار بود. تازه‌آفرینی و نوآفرینی یکی از ویژگی‌های برجسته دکتر بود. از آنجا که دکتر یک پویش و حرکت بود طبیعی است که در اندیشه‌ها و کارهایش موارد متعددی هم وجود داشت که از دیدگاه صاحب‌نظران اسلامی مردود بود و یا حتی پایه‌های اصیلی نداشت، به همین دلیل هم در خیلی از موارد حساسیت‌هایی هم در مورد گفته‌ها و نوشته‌هایش ایجاد شد. نه از جانب کسانی که نگرش سطحی از اسلام دارند بلکه از نظر صاحب‌نظران ژرف‌نگر اسلامی. ولی آنچه درباره دکتر باید همیشه منصفانه داوری بشود نقش مؤثر او در بازگشت نسل جوان به خویشتن و اسلام بود و اینکه این نسل بار دیگر هویت خود را باز یابد. آن هم در اسلام. کارهای دکتر، یعنی بازگشت نسل جوان به خویشتن اسلامی خویش بسیار مؤثر بود. بسیاری از گروه‌ها و قشرها از مجرای گفته‌ها و نوشته‌ها و دیدگاه‌های او موفق شدند که خویشتن اسلامی خویش را بازیابند.

س: ریشه تفکرات دکتر و موضع‌گیری ایشان در مورد فلسفه اسلامی را چگونه تحلیل می‌نمایید؟

ج: مرحوم دکتر شریعتی با آثار فلاسفه اسلامی از قبیل ابن سینا، ابن رشد، ملاصدرا، خواجه نصیر، میرداماد و نظایر اینها یک آشنایی سیستماتیک نداشت، یعنی ایشان این کتاب‌ها را به صورت درس نخوانده بود و حتی به صورت پیوسته هم مطالعه نکرده بود که حالا مثلاً چون آثار ملاصدرا را یا آثار بوعلی یا لااقل اشارات و شفای بوعلی را، اسفار ملاصدرا را یا نظرات میرداماد را یا حتی آثار ارسطو را که قبل از اسلام است یا آثار افلاطون را به صورت کسانی که در فلسفه مطالعه می‌کنند مطالعه نکرده بود، ولی از طریق نوشته‌های دیگر با اندیشه‌های این متفکران بزرگ اسلامی آشنا شده بود. در مطالعات جدیدش هم در مطالعه پیرامون آثار دانشمندان غرب با آثار آنها و افکار آنها آشنایی خوبی به دست آورده بود و در آن زمینه مطالعات ایشان مستقیم‌تر بود، یعنی بی‌واسطه‌تر بود. با قرآن و نهج البلاغه و با آثار اسلامی باز یک مقدار آشنایی مستقیم و یک مقدار از طریق کتاب‌های دیگر، و از این مجموعه در آن ذهن پر شعله خودش توانسته بود یک گداخته جدیدی به وجود بیاورد که دارای گرما و جاذبه و اثر خاصی بود. بعد هم کوشیده بود یک مقدار بافت‌های فرهنگی و اجتماعی جامعه اسلامی ایران را بشناسد و همچنین یک مقداری در مورد کل جامعه بشری بیاندیشد و باز از مجرای شعر و ادب با اندیشه‌های فلاسفه و عرفای اسلامی آشنایی خوبی به هم بزند و به هر حال از این طریق بتواند به تاریخ و به انسان در طول تاریخ و پهنه جغرافیا یک نگرش گسترده داشته باشد. این گستردگی در نگرش در آثار دکتر مشهود است.

س: تأثیر دکتر شریعتی در انقلاب اسلامی کشور ما چگونه بود؟

ج: دکتر در توسعه و تقویت شور انقلابی جامعه ما به خصوص نسل جوان ما تأثیر فراوان داشت و توانست قلب و احساس و ذهن جوانان ما را برای درک پیام‌های امام آماده‌تر و به فهم و پذیرش این پیامهای انقلابی نزدیک‌تر کند. توانست پیوند میان نسل جوان و روحانیت متعهد و مسئول را در یک راستای انقلابی، برای نسل جوان قابل فهم‌تر کند و به هر حال کار دکتر به خصوص از آن سال‌های ۵۰-۴۹ تا ۵۷ چه در داخل ایران و چه در خارج از ایران برای جوان‌های ما اثر مثبت فراوان داشت.

س: علت تکیه بعضی از گروه‌های منحرف مانند آرمان مستضعفین و فرقان روی بعضی از نظرات دکتر شریعتی چیست؟ آیا برای خدشه‌دار کردن این چهره دانشگاهی و مسلمان نیست؟

ج: دکتر یک پویش بود، دکتر یک حرکت بود، دکتر یک دگرگونی بود. در این دگرگونی‌ها هر انسانی این طور است. دکتر در این زمینه استثناء نیست. در دگرگونی‌ها، انسان مواضعش تغییر می‌کند. برخی از مواضعش پسندِ بعضی از گروه‌ها می‌افتد، در صورتی که برخی دیگر از مواضعش ضد آن گروه‌ها است. این گروه‌ها می‌روند بعضی از مواضعی که پسندِ خودشان است می‌گیرند و آن مواضعی که بر ضد موضع‌گیری‌های خودشان است نادیده می‌گیرند. گروه‌های خودمحور عموماً این طور هستند، که از هر شخصیت، از هر جریان، از هر چهره، از هر صاحب‌نظر، آن را که بر سود خودشان است بر آن تکیه می‌کنند و آن را که بر زیان خود می‌بینند دور می‌اندازند و نادیده می‌گیرند. دکتر هیچ‌وقت معتقد نبوده که هر چه گفته صحیح است. خودش گفته است مگر می‌شود یک آدمی هوشیار باشد، آگاه و اندیشمند باشد و بگوید هر چه من می‌گویم درست است. در این کتاب یاد و یادآوران و در خیلی کتاب‌های دیگر صریحاً می‌گوید که من پارسال در عرفان درباره زیارت وارث یا زیارت عاشورایی که مردم آنجا می‌خواندند نظرم چی بود و حالا امسال نظرم چیست و این دو نظر ۱۸۰ درجه با هم فرق دارد و او این دگرگونی پیش‌رونده را برای خود کمال می‌دانست که آنچه سال گذشته می‌اندیشیده است امسال برای خودش قابل قبول نیست. اما این گروه‌ها می‌آیند مثلاً آنچه که سال گذشته برای او قابل قبول بوده و امسال رد می‌نماید، روی اندیشه سال گذشته آن تکیه می‌کنند بی‌آنکه به ردّ امسال آن اشاره‌ای بکنند.

س: نقاط مثبت و منفی حرکت دکتر شریعتی را اگر ممکن است بیان بفرمایید.

ج: دکتر در برخی از برداشت‌هایش در زمینه آیات و روایات شیوه‌ای را دنبال می‌کرد که ما آن شیوه را شیوه اصحاب رأی می‌گوییم، یعنی شیوه کسانی که می‌کوشند تا یک عبارت را مطابق کنند با اندیشه دلخواه خودشان و در قسمتی از نوشته‌های دکتر که مطالعه می‌کردم، حاشیه آن نوشته‌ها مکرر از این یادداشت‌ها نوشتم که دکتر اینجا یک اندیشه را دوست داشته، دلش می‌خواسته این اندیشه یک اندیشه مستند اسلامی باشد، روی هم‌رفته این آیات و این روایات را پیدا کرده و خواسته که آنها را طوری معنا کند که اسلامی بودن اندیشه دلخواه خودش را اثبات نماید. این شیوه را به طور کلی شیوه صحیحی نمی‌بینیم. معتقدیم انسانی که می‌خواهد برود سراغ اسلام‌شناسی، می‌تواند با آشنایی به اندیشه‌های گوناگون برود سراغ فهم قرآن، اما وقتی رفت سراغ فهم قرآن برود و ببیند قرآن کدام اندیشه را تأیید می‌کند، بعد بگوید که اندیشه قرآنی اینست، ولو این اندیشه برای خودش از نظر استدلال و عقل قابل پذیرش نباشد. انسانی که می‌خواهد اسلام‌شناسی کند باید بدون پیش‌داوری به سراغ اسلام برود. این درباره همه مکتب‌ها همین طور است و در اسلام که یک مکتب وحی است دقیق‌تر است. در مواردی که حالا البته متأسفانه چون سالها فاصله پیدا کرده نمونه‌هایش یادم نیست اما داخل آن کتاب‌ها یادداشت کرده‌ام، در مواردی به نظر می‌آمد که دکتر این جور باشد و در دیدارهای مأنوس‌کننده‌ای که با مرحوم دکتر شریعتی گهگاه داشتیم این نکات را با صراحت و صداقت و برادرانه با ایشان در میان می‌گذاشتم. در ایشان هم من هیچ‌گونه مقاومتی در این زمینه ندیدم. به عکس آنچه که خیلی‌ها درباره دکتر می‌گویند که دکتر یکدنده بود و روی آراء خودش پافشاری می‌کرد من همچنین چیزی ندیدم. به خصوص یکی دو بار یادم است مفصل صحبت کردیم و یک‌بار تنها بودیم ۲-۳ ساعت صحبت کردیم و ایشان پذیرا بودند. برادر عزیزمان آقای خامنه‌ای در یک مورد دیگر نقل کردند که با دکتر بحث کردیم درباره یک موضوعی که ایشان پذیرا بود. بنابراین یک انسان جستجوگر، یک انسان کاوشگر، یک انسان پوینده، واقعاً باید آماده پذیرش آن چیزی باشد که به پویش سالم او کمک کند. بنابراین این ضعف در کارهای دکتر بود، اما چنان نبود که ایشان در برابر تذکرات و یادآوری‌ها و بحث‌های بی‌غرضِ خالصِ روشنگری که می‌توانست به برطرف کردن این نقص کمک بکند مقاومت لجوجانه داشته باشد. من دکتر را هرگز این جور ندیدم، حتی یک‌بار هم این جور نیافتم. بنابراین کسانی که آثار دکتر را مطالعه می‌کنند لازم است که به این نکته توجه داشته باشند، در موارد متعدد دکتر روی ذوق و قریحه خودش یک برداشت از آیات و روایات داشته و این روشی که دکتر داشت روشی بوده که آسیب و زیان نیز همراه داشت. صحیح اینست که وقتی انسان می‌رود ببیند قرآن چه می‌گوید دقت کند و ببیند عبارت قرآن چه می‌گوید، صرف نظر از اینکه این برداشت از آن برداشت دلخواه خودش یکی باشد، موافق باشد یا موافق نباشد. جنبه‌های کار مثبت دکتر خیلی زیاد است و انصافاً درخششی بود در تاریخ انقلاب ما.

س: شما از دکتر به عنوان یک پویش و یک حرکت فکری نام بردید. اثر این پویش را بیشتر شامل حال چه قشری از جامعه می‌بینید؟

ج: دکتر مستقیماً روی تحصیل‌کرده‌ها اثر می‌گذاشت، مستقیم روی توده مردم اثر نمی‌گذاشت. شما اگر حاضران سخنرانی‌هایش را در سراسر تاریخ سخنرانی‌هایش در نظر بگیرید می‌بینید که دکتر در مجامع توده‌ای سخنرانی نداشت، یا من یادم نمی‌آید. حاضران در جلسات او تحصیل‌کرده‌‌‌‌‌‌‌ها بودند یا دانشجویان و طلّاب و قشرهایی که نظیر اینها بودند. من یادم نمی‌آید که دکتر در توده کارگری یا روستایی سخنرانی کرده باشد، ولی تحصیل‌کرده‌ها و طلّاب، اینها جنبه‌های مثبتِ سازنده پویش دکتر را به توده‌ها کم و بیش منتقل کردند.

س: در مورد برخورد با نظرات دکتر شریعتی چگونه باید اندیشید؟

ج: من مسأله‌ای را مطرح می‌کنم و آن اینست که این چه عادتی است در جامعه ما که به جای استفاده بسیار مثبت از چهره‌ و سرمایه‌های دکتر، برویم سراغ اَنگ‌زدن‌هایی که به این استفاده مثبت ضرر می‌رساند. این شیوه را من نمی‌پسندم و این شیوه را شیوه‌ای که من از اسلام آموختم نمی‌یابم. من معتقدم که از دکتر و از بسیاری از سرمایه‌های فکری و علمی دیگر می‌توان استفاده مثبت و سازنده کرد و این نکته‌های ابهام را مانع استفاده سازنده قرار نداد. باز هم تأکید می‌کنم مطالعه‌گرانِ آثارِ دکتر خوب توجه داشته باشند که دکتر یک «شدنِ» تند و تیز بود و خود مرحوم دکتر در دو تا از سخنرانی‌ها و نوشته‌هایش این مسأله را درباره عده‌ای از متفکران غیر اسلامی می‌گوید. می‌گوید وقتی می‌خواهید بگویید مارکس چه می‌گفت، باید بگویید مارکسِ چه زمانی، مارکسِ زمان نوشتن مانیفیست، مارکسِ زمان حضورش در انگلستان و تکمیل کتاب سرمایه، مارکسِ سنین ۲۰ سالگی، ۲۵ سالگی، ۴۰ سالگی، ۶۰ سالگی، کدام یکی از این زمان‌ها. بنابراین خود او هم روی این تکیه داشت که مارکس یک کسی است که وقتی می‌خواهند بگویند چه می‌گفت باید بگویند در چه وقتی چه می‌گفت، و روی دیگران نیز به همین ترتیب. ما این را در فقهای خودمان می‌بینیم. مرحوم علامه حلی، مرحوم شیخ طوسی، اینها از فقهای برجسته‌ای هستند که خیلی کتاب نوشتند. وقتی گفته می‌شود فتوا و نظر علامه حلی، باید گفت در چه سالی، در چه کتابی. چه بسا علامه حلی، شیخ طوسی در آثار ۵۰ سالگی خود نظر و فتوای خودش را که در ۳۰ سالگی داده بوده رد می‌کند و نفی می‌نماید. ذهن‌های تیز و تند که یک پویشِ با شتاب هستند اینگونه هستند. بنابراین مطالعه‌گران آثار دکتر باید بدانند که چه بسا خود دکتر برداشتی که از اسلام در سن ۳۰ سالگی داشته در سن ۴۰ سالگی، ۴۵ سالگی رد کرده، نفی کرده، بی‌ارزش دانسته. پس نباید از این غافل باشیم.

س: رابطه و همکاری که استاد شهید مرتضی مطهری با دکتر شریعتی داشتند چطور بوده است؟

ج: در رابطه با روابطی که مرحوم شریعتی با استاد شهید مطهری داشتند باید بگویم که خب اینها با هم دوستی و آشنایی داشتند، البته بیشتر با استاد شریعتی پدر دکتر شریعتی و با خود دکتر هم همین طور. اما اینها در برداشت‌های اسلامی‌شان گاهی با هم مختلف فکر می‌کردند، گوناگون فکر می‌کردند. گاهی مرحوم آقای مطهری قسمتی از نظرات دکتر را شدیداً رد می‌کردند و پافشاری داشتند روی ردّ آن. بنابراین یک نوع رابطه دوستانه نقّادانه نسبت به یکدیگر داشتند.

س: برای استفاده مثبت دانش آموزان و امیدان انقلاب از آثار دکتر چه روشی را برای مطالعه کتاب‌های دکتر پیشنهاد می‌کنید؟

ج: من فکر می‌کنم دانش آموزان و به طور کلی مطالعه‌گران ما لازم است قبلاً با یک مجموعه فشرده تنقیح شده که انطباقش با تعالیم اسلامی روشن باشد آشنا بشوند، بخوانند، یک برداشت جمعی از اسلام داشته باشند و بعد بروند سراغ این نوشته‌های پر از نشیب و فراز، و الّا گم می‌شود ذهنیت‌شان در این فرازها و به این آسانی‌ها دیگر نمی‌توانند به یک برداشت شکل یافته از اسلام برسند. ما اخیراً در این کتاب مواضع ما که به صورت مقالات منتشر شده و جدیداً به صورت کتاب منتشر خواهد شد سعی کردیم یک همچنین مجموعه‌ای را به وجود بیاوریم در یک مجموعه ۱۰۰ صفحه‌ای که مواضع ایدئولوژیک و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی اسلام را از دیدگاه گروه خودمان بنویسیم، تنظیم کنیم که مطالعه‌گر وقتی می‌خواهد برود سراغ کتاب‌ها و آثار دیگر، یک برداشت مجموعه‌ای داشته باشیم که گم نشویم در این فراز و نشیب. علاوه بر این خوب است که این دانش آموزان، هم نوشته‌های دکتر را مطالعه کنند هم نوشته‌های آقای مطهری را مطالعه کنند در یک موضوع تا با یک برداشت فقط ذهنشان شکل نگیرد و طی برخورد با اندیشه‌های مختلف بتوانند یک انتخاب داشته باشند. من صریحاً می‌گویم که به نسل جوانمان و انتخابش خیلی اعتقاد داشتم و حالا هم دارم و این نسل را یک نسل پیشرفته احساس می کنم. حدود ۳۵ سال یا بیشتر است که من با این نسل همیشه پیوند ذهنی و پیوند فکری داشتم، همین حالا هم همین طور و کاملاً احساس می‌کنم که این گنجینه‌های سرشار واقعاً سرمایه‌های بزرگ آینده هستند، چه قریحه‌های زیبا، چه ذوق‌ها و چه قدرت‌های جالب تجزیه و تحلیل و برادرانه. بنابراین امید فراوان دارم که این نسل با آنچه که می‌خواند، با آنچه که می‌شنود و با آنچه که می‌بیند راهگشای جامعه ما و راهگشای امت اسلامی ما و راهگشای توده‌های محروم و مستضعف و راهگشای کل بشریت باشد. با صراحت عرض می‌کنم که نسل جوان مسلمان ما بسیار مایه امید آینده است و به این نسل سفارش می‌کنم مواظب باشند در هیچ جریانی غرق نشوند، خویشتن خویش را بشناسند و با حفظ هویت اصیل، این حرکت سازنده پرشتاب را ادامه بدهند. به امید پیروزی‌ها و موفقیت‌های درخشان‌ترِ این نسلِ پر ارزش.


نشریه «امید انقلاب»؛ ۳۰ خرداد ۱۳۶۰