انقلاب اسلامی در تحلیل اندیشمندان غربی


6061 بازدید
انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی در تحلیل اندیشمندان غربی

آخرین انقلاب قرن

انقلاب اسلامی به‌عنوان یک پدیده سیاسی، اجتماعی و به عنوان آخرین انقلاب قرن، انقلابی است که معادلات جهانی را تحت تأثیر خود قرار داد و وقایع و تحولات آن بسیاری از تحلیل‌گران را شگفت‌زده نمود و بازتاب این انقلاب به گونه‌ای بود که روزنامه‌ تایمز می‌نویسد: «اوج‌گیری خیزش مذهب و انقلاب سراسر جهان را در نوردید و دنیای غرب به دلیل انقلاب ایران بار دیگر اسلا م را کشف کرد.»(1) و این روزنامه با وقوع انقلاب اسلامی ایران هم چنین می‌نویسد: «برای اولین بار یک کشور مسلمان به طور موفقیت‌آمیزی قدرت‌های بزرگ غربی را به مبارزه طلبید و آنان را تحقیر کرد.»(2) انقلابی که نوام چامسکی متفکر معاصر آمریکایی از آن به این گونه یاد می‌کند که انقلاب اسلامی ایران اولین عبور از خط قرمز آمریکا بود و ایران در سال 1979 از خط قرمزها گذشت، سرپیچی کرد و مستقل شد(3) و ساموئل هانتینگتون می‌گوید: «پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1979 در ایران می‌تواند به عنوان نقطه آغاز جنگ پنهان تمدن‌های غرب و اسلام در نظر گرفته شود.»(4) امّا به راستی در بهمن ماه 1357 تحولی عظیم و شگرف در تاریخ ایران بلکه جهان اسلام و حتی جهان بشریت رخ داد که متفکران و تحلیل‌گران علوم سیاسی، تاریخ نگاران و سیاستمداران دنیا را به حیرت و تعجب واداشت و آن به خاطر پیروزی یک فکر، مکتب و ایدئولوژی و فرهنگ، پیروزی اسلام در ابعاد ایدئولوژیکی سیاسی و فرهنگی آن، پیروزی و غلبه یک فرهنگ و تمدن بزرگ اسلام و در یک کلام به این جهت که انقلاب، انقلاب اسلامی بود(5) اگر انقلابی این همه شگفتی آفرید و پیروزی‌های پی در پی و سریع کسب نمود و اگر ملتی با دست خالی چنین اراده خارق‌العاده‌ای پیدا کرد، همه آن را می‌توان از اسلام و تشیع دید و بر آن مباهات کرد و یکی از مسائل مهمی که نظر اغلب تحلیل‌گران انقلاب اسلامی ایران را به خود جلب کرده و ناظران خارجی را به حیرت انداخته بود این واقعیت بود که چگونه در این انقلاب به ناگهان تمامی مردم تقریباً هم‌زمان و هماهنگ سربرداشته و قیام کردند و هم‌صدا خواستار تحول و تغییر اساس یعنی سقوط رژیم شاه وبرقراری حکومت اسلامی شدند.(6) و این همان چیزی است که در باره آن می‌گویند: این اراده جمعی یک جنبه تئوریک دارد که کمتر به چشم دیده شده است و به قول میشل فوکو «مانند خدا یا روح شاید هرگز به چشم دیده نشود اما در تهران و در تمام ایران چنین اراده جمعی ملّتی مشاهده شد و یک عینیت مطلقاً روشن و ثابت باقی مانده است.»(7) و این همان نکته جالبی است که آرنولد توین‌بی مورخ معروف انگلیسی تنها کسی که (در دنیای غرب) تجدید حیات و عظمت تمدن اسلام و برقراری حکومت اسلامی را با عنوان پان اسلامیسم از دیدگاه خود پیش‌بینی کرده بود(8) می‌باشد و این همان تعبیری است به قول یک نویسنده هندی به نام دیلیپ هیرو: «بسیاری از مفسران، ایران را به عنوان یک نمونه‌ای از احیاء اسلامی که جهان اسلام را در طول دهه(‌های) گذشته در بر گرفته بیان می‌کنند.»(9) و او در خصوص موفقیت و پیروزی انقلاب اسلامی می‌گوید: «یک شگفتی (حتی) برای انقلابیون بود، همان‌طوریکه برای شاه و حامیان خارجی‌اش بود.»(10) و «ظهور امام خمینی ـ رحمت الله علیه ـ به عنوان رهبر بلامنازع حرکت انقلابی و شگفتی عمده دیگری بود.»(11) و بدون تردید باید گفت با وقوع انقلاب اسلامی در ایران دنیا شاهد رخداد و یک معجزه الهی بود و این واقعیت است که امام خمینی ـ رحمت الله علیه ـ بدین گونه برآن تأکید داشتند که : «در یک تحول روحی در جامعه پیداشد که من غیر از آن که بگویم یک معجزه بود، یک اراده الهی بود، نمی‌توانم اسم دیگری رویش بگذارم.»(12) و براستی «انقلاب اسلامی عظیم‌ترین انقلاب تاریخ است و همه می‌دانیم این کار عظیم در پرتو عظمت شخصیت امام خمینی ـ رحمت الله علیه ـ پا گرفت»(13) و این همان چیزی است که برخی نویسندگان به آن اشاره کرده‌اند که در حقیقت «انقلاب اسلامی ایران در ذات خود هیچ شباهتی با انقلاب‌های دیگری که در قرن حاضر به وقوع پیوسته نداشته است»(14) رابرت کالستون دانشمند کانادایی از جمله نویسندگانی است که به انقلاب اسلامی از این ناحیه نگاه کرده است و می‌گوید: «از نظر من که یک غربی و فرد غیر مسلمان هستم این معجزه است که یک انقلاب مکتبی و الهی بتواند در جهان امروز این طور تحقق پیدا کرده و در جهت استقرار عدالت به پیش برود، این انقلاب بدون شک از جانب خداوند حمایت می‌شود.»(15)بنا بر این در ضمن نقش اساسی مذهب و تشیع انقلابی در این انقلاب نکته پر اهمیتی که همواره بدان توجه باید نمود این که منشاء بسیاری از شگفتی‌ها و سر رشته عمده ناباوری‌های تحلیل گران غربی، الهی بودن این پدیده است همان‌طوری که تدا اسکاچپول می‌نویسد: «سقوط رژیم شاه و آغاز نهضت انقلابی ایران از 1977 تا 1979، یک شگفتی ناگهانی برای ناظرین خارجی بود. از دوستان شاه گرفته تا رونامه‌نگاران و دانشمندان علوم سیاسی و اجتماعی و... همه ما حوادث انقلاب با حیرت و ناباوری نظاره می‌کردیم، بالاتر از همه انقلاب ایران پدیده‌ای کاملاً خلاف قاعده و طبیعت بود.(16)» از سوی دیگر میشل فوکو انقلاب اسلامی ایران را یک انقلاب فرامُدرن خوانده و هم‌چنین معنویت گرایی سیاسی را قلب تحلیل خود از انقلاب اسلامی قرار داده است و می‌گوید: «حکومت اسلامی از یک طرف، حرکتی برای ارائه نقش دائمی و تعریف شده به ساختارهای سنّتی جامعه اسلامی و از جانب دیگر، راهی برای وارد کردن ابعاد معنوی در زندگی سیاسی بود.(17)

انقلاب معنوی

مایکل فیشر هم به این انقلاب معنوی اشاره می‌کند و می‌نویسد: «برای ایشان (امام خمینی) انقلاب صرفاً یک انقلاب سیاسی و یا اقتصادی نبود، بلکه یک انقلاب معنوی هم بود که می‌بایست ارزش‌ها و معیارهای حاکم بر دولت و رفتارهای اجتماعی را تغییر دهد.»(18) و «انقلاب امام خمینی حتی سیر تطوری انسان را تغییر داد»(19) و جهانیان هم‌چنان تحت تأثیر انقلاب معنوی او قرار دارند.»(20) و این اعجاز و معنویت انقلاب ریشه در آن چیزی دارد که حامد الگار اندیشمند مسلمان آمریکایی به آن متذکر می‌شود و می‌گوید: «ریشه انقلاب به موضوع امامت در دیدگاه شیعه و مسأله غیت امام عصر ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ و پیامد‌های سیاسی آن عقیده ارتباط دارد که تجلی عینی اعتقاد به نیابت است.»(21) در همین راستا میشل فوکو درباره انقلاب اسلامی و مکتب تشیع و رهبری آن می‌گوید: «تشیع با تکیه بر موضع مقاومت و انتقادی سابقه‌دار خود در برابر قدرت‌های سیاسی حاکم و نفوذ عمیق در دل انسان‌ها توانست نقش آفرینی نموده و مردم را علیه رژیمی که از مجهزترین ارتش‌ها را دارد و مورد حمایت آمریکا و دیگران برخوردار بوده را به خیابان بیاورد.»(22) او درباره نقش رهبری شیعه یعنی امام خمینی ـ رحمت الله علیه ـ می‌گوید: «شخصیت آیها... خمینی ـ رحمت الله علیه ـ پهلو به افسانه می‌زند، هیچ رهبری سیاسی، نمی‌تواند ادعا کند که مردمش با او پیوندی چنین نیرومند دارند.»(23) و این پیوند مسلماً به خاطر مکتب تشیع و اعتقاد راسخ مردم به تشیع و رهبری آن می‌باشد. تدا اسکاچپول در باره تشیع و نقش آن در انقلاب نوشت: «انقلاب اسلامی توسط مجموعه‌ای از شکل‌های فرهنگی و سازمانی ریشه‌دار و اسلامی شیعی و اسطوره بنیادین تشیع یعنی امام حسین ـ علیه السلام ـ و شبکه مساجد و روحانیت و... به گونه‌ای هوشیارانه ساخته شد.»(24) مرحوم حمید عنایت از اندیشمندان مسلمان ایرانی هم‌ چنین آورده است: «اسلام شیعی منبع اصلی و زمینه‌ساز انقلاب اسلامی‌ بوده است و لذا تشیع را می‌توان همان عنصری دانست که انقلاب ایران را از سایر انقلاب‌های عصر ما متمایز می‌کند و به همین علت باید ویژگی‌های آن را در همین امر جستجو کرد.» و این همانی است که حامد الگار به آن توجه کرده است و می‌گوید «می‌بینم که تمام حوادثی که در پیشبرد انقلاب مؤثر بوده است جنبه اسلامی و دینی داشته و اطاعت اکثریت قاطع مردم از دستورهای حضرت امام راحل بی‌نهایت مهم بوده است... و یکی از علل این‌که انقلابی شبیه انقلاب ایران را تا به حال در هیچ کدام از کشورهای اسلام شاهد نبوده‌ایم وجود همین رهبری و نقش رهبری علماء و روحانیون بوده است، یعنی در مکتب تشیع مسأله تقلید و اطاعت از مرجع جامع‌الشرایط البته در مسائل دینی بسیار مهم است.»(25) دکتر منصور معدل استاد دانشگاه انگلستان معتقد است که: «ویژگی اصلی انقلاب ایدئولوژی است. تصور انقلاب ایران بدون توجه به نقش اسلام شیعی در ایجاد و تداوم جنبش انقلابی 57 و تأثیر آن در شکل‌گیری پیامدهای انقلابی بسیار مشکل است.»(26) البته سرگین بابورین سیاستمدار برجسته روسی علاوه بر مذهب جنبه دیگر را هم مورد توجه قرار داده و به آن اشاره می‌کند که: «انقلاب اسلامی نه تنها یک جنبش بزرگ مذهبی بلکه تحول سیاسی همراه با عدالت اجتماعی، استقلال و آزادی برای مردم بود.»(27) و پروفسور حامد الگار همینطور به لحاظ دیگر متذکر می‌شود که: «این انقلاب در عین حال که ریشه در دیانت و مذهب اسلام داشت از سوی دیگر کاملاً با همکاری و همدلی توده مردم ایران اتفاق افتاد.»(28)

احساس نیاز مردم ایران به حکومت مذهبی

یعنی «مردم ایران به یک حکومت مذهبی احساس نیاز می‌کردند»(29) یا به قول تدا اسکاچپول: «انقلاب ایران آشکارا آن‌قدر مردمی بود و آن‌قدر روابط سیاسی و بنیاد‌های فرهنگی ‌ـ‌ اجتماعی و اقتصادی ـ اجتماعی را در ایران تغییر داد که حقیقتاً نمونه‌ای از انقلاب‌های اجتماعی ‌ـ ‌تاریخی بزرگ ‌می‌باشد»(30) بنابراین این واقعیت غیر قابل انکار می‌باشد که نفوذ و حکومت شیعه بر قلب‌های مردم بود که این تحول و آرزو‌های دیرینه‌ای چون استقلال و آزادی را به ارمغان ‌آورده و انقلاب اسلامی را به عنوان نمونه‌ای از انقلاب‌های اجتماعی ‌ـ ‌تاریخی بزرگ به شمار آورد و این تحول بزرگ یعنی انقلاب اسلامی این اندیشه را که معتقد بود دنیاگرایی در حال به تحلیل بردن مذهب است و هیچ چیز نمی‌تواند مانع آن شودرا باطل کرده و دیدگاه برخی چون فرانتس فانون که درباره تأثیر مثبت مذهب در جنبش‌های اجتماعی بدبینانه نگاه می‌کردند، را باطل کرده (31) را بطور عینی اشتباه و نادرستی آن را آشکارا ظاهر نمود پس به‌طور مسلم می‌توان اظهار داشت: «شکل انقلاب و سرعت اجرای آن مدیون سنت اعتراضی مذهبی مردم بود.»(32) و افزون برآن همانطور که میشل جانسون درباره انقلاب ایران اظهار داشت که: «می‌توان به طور حتم گفت که انقلاب ایران نخستین پیروزی مسلمین بر غرب، از قرن 16 به این طرف محسوب می‌شود و نکته این جاست که اسلام عامل هدایت کننده این انقلاب بوده و هیچ یک از اسم‌های غربی در آن نقشی نداشتند.»(33) در واقع همانطور که اشاره کردیم این انقلاب این عظمت را از اسلام و مکتب تشیع دارد و این همان امری است که حتی ناظران غربی هم نمی‌توانند آن را پوشیده بدارند از جمله پروفسور ویلیام بیمان معترف است که امام ـ رحمت الله علیه ـ «با عقاید مذهبی که غرب آن‌ها را کهنه و قرون وسطایی می‌دانست جهان را تکان داد.»(34)

مطالعه بی‌طرفانه‌ای در مورد انقلاب ایران

بنابر این در این جا می توان گفت: چه نویسندگان داخلی و چه خارجی که مطالعه بی‌طرفانه‌ای در مورد انقلاب ایران انجام داده‌اند به این امر اعتراف دارندکه عنصر مذهبی شیعی در جای جای انقلاب حضور و ظهور داشته و دارد. و در مجموع با همه دیدگاه‌ها و نظرات مثبت و یا منفی که از ناحیه غرب مطرح گردیده است، نقش اساسی و کلیدی معنویت و تشیع را که باعث حدوث و بقاء و ماندگاری انقلاب و بازتاب جهانی شده است را می‌توان گوشزد نموده و برآن تأکید فراوان داشت و دیگر اظهاراتی را که از جنبه‌های دیگری به انقلاب نگاه کرده‌اند را به گفتارها و نوشتارهای موجود احاله می‌دهیم، چرا که در این مختصر مجالی برای طرح همه آن‌ها نیست.

امام خمینی و انقلاب اسلامی در بیان جهان معاصر

اگر چه پیرامون بازشناخت اندیشه ها و افکار و نقش امام در انقلاب اسلامی تاکنون مقالات بسیار و کتابهای فراوانی تالیف یافته است ولی این بدین معنی نیست که تمام ابعاد آن بزرگمرد را شناخته اند و در معرفی شخصیت امام به پایان راه رسیده ایم. بی تردید تصویر امام در ذهن و زبان تمام اندیشمندان سیاستمداران، حاکمان و متفکران و سیاسیون جهان یکسان و مشابه نیست. انتظار اینکه دشمنان انقلاب اسلامی و امام و اردوگاه های وابسته به آنها چهره واقعی و الهی امام را ترسیم کنند بیهوده است. اما حقیقت و عظمت امام به حدی است که در بررسی تحلیلها، مصاحبه ها و تالیفهای بیگانگان حتی مخالفان امام و انقلاب هم حقیقت و عظمت امام پوشیده نمی ماند. بیانات و اظهارنظرهای عاشقانه و از سر ارادت و علاقه مسلمانان جهان در توصیف و تعریف امام هم جای شگفتی ندارد. تاکنون بسیاری از شاگردان امام، همراهان امام و رهروان امام به مناسبتهای مختلف چون شروع نهضت، چگونگی تکوین و شکل گیری انقلاب، فراز و نشیبهای تاریخ انقلاب، استراتژی و دیپلماسی انقلاب، بازگشت امام، و سرانجام ارتحال امام و پس از آن جانشینی و ادامه رهبری و استمرار انقلاب مصاحبه ها، سخنرانی ها، بیانات و حتی تالیفاتی را به یادگار گذاشته اند. آنان در عین حال که بعضا تکراری است اما از نکات بسیار مهم و حکمت آموزی برخوردارند که برخی حتی به تحلیلی مستقل نیازمندند. بدین ترتیب محور و منبع تحریر این مقاله «امام در اندیشه جهان است » یا «امام و انقلاب از منظر جهانیان» فرض بر این است که خوانندگان محترم این مقاله دقیقا از شرایط اجتماعی - سیاسی - فرهنگی و حکومتی ایران حتی قبل از اولین جرقه های آتش انقلاب (یعنی خرداد 42) آگاهی دارند و لزومی ندارد قبل از ورود به اصل مقاله به ترسیم دوباره آن شرایط بپردازیم.

تغییر سیاست ایران

یکی از برکات انقلاب اسلامی و نهضت امام خمینی را باید تغییر سیاست ایران در برابر ابرقدرتها دانست. ایران کشوری بود وابسته و جز اقمار بلوک غرب و در همسایگی آن ابرقدرت شرق قرار داشت و همین موقعیت جغرافیایی و ژئوپولیتیکی برای غرب و شرق آنرا از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار کرده بود. این بماند که در سالهای دور حتی قدرتهای موجود آن روز ایران را به سه قسمت تقسیم کرده بودند، قسمتی از شمال تا میانه ایران زیر نفوذ روسیه و منطقه ای از جنوب تا میانه وابسته بود به آنچه امروز به جهان غرب موسوم شده است. آن روز انگلیسی ها منشاء قدرت بودند، و قسمت میانه ایران به منطقه بی طرف موسوم بود. از همان گذشته های دور، دو قدرت برتر جهان به ایران چشم دوخته و هرگز از آن غافل نبودند. برای برخی افراد مغرض نتایج بدست آمده از استقلال ایران کاری عادی یا ساده است و حتی گامی فراتر از آن، معتقدند کاری نشده است. لازم است به تحلیل سخنان معاون پارلمان روسیه آقای الکساندر ونگروفسکی در سالهای 73-1372بپردازیم بلکه تا حداقل کینه ورزان به استناد اقرار سخنان ایشان اندکی به جاده هدایت نزدیکتر شوند. می دانیم که روسیه یکی از قدرتهایی بود که در ایران نفوذ و جایگاهی خاص داشت. اگر محمدرضا پهلوی به نحوی روسیه را راضی نمی کرد و بگونه ای با او کنار نمی آمد، هرگز نمی گذاشت و اجازه نمی داد کنار گوش رهبران کرملین با وجود چند هزار کیلومتر مرز مشترک آبی - خاکی، ایران پایگاه امریکا باشد. اصولا شوروی چندان خوشحال نبود که یکی از بزرگترین همسایگانش در اختیار امریکا باشد. البته هر دو ابرقدرت سعی داشتند در مراکز حساس ایران عوامل و نیروهایی را حتی در نقش جاسوس و غیره وارد کنند. بخصوص نسلی که در آغاز دهه سوم انقلاب در اوج جوانی است باید بداند که حتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تثبیت نظام اسلامی و فعالیت ارگانهای سیاسی - حقوقی و فرهنگی کشور وقتی ایران تصمیم گرفت گازی را که مجانی به روسیه ارسال می شد ببندد، برای روسیه بسیار ناخوشایند بود و نمی توانست واقعیت استقلال خواهی و مستقل زیستی ایرانیان را درک کند. تا چه رسد به اینکه دولتمردان ایرانی حتی خواهان فروش گاز باشند و روسیه ای که سالیان سال گاز ایران را مجانی می برد. اینک به ازای گاز، وجهی پرداخت کند. اصولا روسیه خیلی کندتر و با درنگ و تامل بیشتر از غرب به طرح و قبول برخی از واقعیات جهان اقرار می کند از نظر صاحب این قلم این سخنان آقای الکساندرو نگروفسکی بیشتر یک اعتراف و اقرار بزرگ تاریخی است تا یک مصاحبه عادی و تعارفاتی. نخست عین سخنان ایشان را می آوریم و پس از آنان به نکاتی از متن مصاحبه ایشان می پردازیم:

مسکو - خبرگزاری جمهوری اسلامی: معاون دومای روسیه ضمن تاکید بر لزوم گسترش روابط دوستانه این کشور با جمهوری اسلامی ایران برای خنثی کردن توطئه های بین المللی امریکا تصریح کرد، ایران بزرگترین و با حیثیت ترین کشور منطقه در آخر قرن جاری است.

الکساندر و نگروفسکی در گفتگوی اختصاصی باخبرگزاری جمهوری اسلامی در مسکو از ایران به عنوان یکی از مراکز عمده ژئوپولیتیکی آسیا نام برد و تاکید کرد «آنچه در ایران به وقوع می پیوندند می تواند تاثیر بسیار عظیمی در اروپا و آسیا داشته باشد.» وی اعتراف کرد انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) بر قسمتهای زیادی از شوروی سابق که قبلا زیر نفوذ کمونیسم بود تاثیر فراوانی گذاشته است.

ونگروفسکی از جنگ عراق علیه ایران به عنوان توطئه مشترک رژیم صهیونیستی و حکومت کمونیستی شوروی سابق علیه جمهوری اسلامی ایران نام برد و یادآور شد تضعیف عراق و ایران به نفع آنها بود.

وی با تاکید بر اینکه ایران برای روسیه جدید اهمیت فراوانی دارد، افزود ما پس از خروج سربازان ارتش سرخ از افغانستان نزدیک شدن جهان اسلام به سر حدات روسیه و تلاش امریکا برای تاثیر بر نقشه ژئوپولیتیک آرزو داریم دولت دوستی چون جمهوری اسلامی ایران که می تواند ضامن ثبات منطقه و حلال برخی از مشکلات فعلی جهان باشد داشته باشیم. (35)

کشوری که از جهاتی زیر سلطه شوروی سابق بوده است، اینکه بجایی رسیده است که روسیه روی نزدیک شدن جهان اسلام (بخصوص ایران) به سر حدات کشورش حساب کند. بی تردید معاون پارلمان روسیه فردی نبوده است که از روی بی تجربگی این حرفها را بزند، چنین افرادی که در موضع اجرایی بالا در کشور قدرتمندی چون روسیه قرار دارند همه حرفهایشان حساب شده و معقولانه است.

اقرار به استقلال ایران

آقای ونگروفکسی ضمن اقرار به استقلال ایران، ایران را برای حل مشکلات منطقه دارای نقش و نفوذ می داند. بی تردید این سخنان و صدها نمونه دیگر از شخصیت های معروف جهان مبنی بر عظمت و استقلال انقلاب اسلامی همه به رهبری حکیمانه حضرت امام خمینی برمی گردد.

یکی از متفکران آزاداندیش که به مطالعه نسبتا خوبی پیرامون امام و تاریخ نهضت اسلامی ایران، بخصوص با تکیه و تاکید بر منابع ایرانی پرداخته است نتیجه تحقیق و پژوهش چنین بازگو می کند:

آقای احمد هوبر، اهل سوئیس:

هنگامی که من از سال 79 - 1978 (57 - 1356) شروع به مطالعه درباره امام خمینی بخصوص از منابع ایرانی کردم مطلقا شگفت زده شدم؛ چرا که امام خمینی اولین رهبر مذهبی در قرن ماست که انقلابی را به وجود آورد که همزمان سه وجهه مذهبی، سیاسی و فرهنگی را در خود جمع کرده است. تمام انقلابیون قرن ما - شما در این زمینه هر رهبر انقلابی را می توانید نام ببرید: نظیر لنین، مائوتسه تونگ هر کدام یک انقلاب سیاسی و اجتماعی را به وجود آوردند؛ اما از نظر مذهب افرادی غیرمذهبی، و در حقیقت بویی از مذهب نبرده بودند و واقعا کافر بودند؛ در صورتیکه امام خمینی اولین رهبر انقلابی بود که برایش دین، سیاست و فرهنگ از هم جدا نبود و این احتمالا دلیل موفقیت شایان انقلاب اسلامی ایران است، و به همین دلیل نیز ادامه خواهد یافت. اما انقلابهای دیگر نتواستند دوام بیاورند.

می دانیم که انقلاب روسیه امروز یک پدیده مرده، فاسد و کاملا ارتجاعی شده است و اکنون کشور شوروی همه چیز هست الا آن چیزی که مردم و انقلابیون روسیه در 1917 به آن امید بسته بودند. انقلاب چین نیز هم اکنون مشغول وارد کردن روشهای امریکایی است و قصد بازگشت به سیستم سرمایه داری را دارد و این انقلاب، یعنی مائوئیسم، نیز به پایان خود رسید؛ در صورتیکه انقلاب اسلامی مبنای کاملا متفاوتی دارد و این ثمره کار، منحصر به امام خمینی بود.

مورد دیگری که نسبت به آن در مورد امام شگفت زده هستم آن است که او مرد سالخورده ای است. اگر شما نگاهی به رهبران انقلابی قرن ما بیفکنید خواهید دید که همگی آنها جوان و یا میان سال بوده اند، اما امام خمینی در زمان پیروزی انقلاب مرد سالخورده ای بود که بخش عظیمی از زندگیش را پشت سر گذارده بود و این مرد سالخورده، انقلابی واقعی را آغاز می کند و مسئله شگفت انگیز اینکه این مرد کهنسال طوری نسل جوان را در سرتاسر دنیا تحت تاثیر قرار داده که تاکنون و یا لااقل در طول 200 تا 300 سال اخیر سابقه نداشته است، و این کاملا خارق العاده است؛ و چرا امام خمینی توانست این کار را انجام دهد، به خاطر اینکه همانطور که من درباره او شنیده و یا در کتابهایی که غربیها منتشر می کنند خوانده ام - و در حالیکه آنها به هیچ وجه با انقلاب اسلامی دوست نیستند - تمام آنها گفته اند که امام خمینی یک شخصیت منحصر به فرد و کامل است.

------------------------------------------ 

پی نوشت ها:

(1) . به نقل از عصر امام خمینی، میر احمد رضا حاجتی، بوستان کتاب، ص 32، و ر.ک به امام و انقلاب در آیینه اندیشه جهان، روابط عمومی بهزیستی مازندران ص 71 و 72

(2) . همان ص 32 و ر.ک به روزنامه جمهوری اسلامی، 19/11/68

(3) . ر.ک به روزنامه رسالت، 16/4/81 ،ص 11

(4) . به نقل از روزنامه رسالت ، 13/3/83

(5) . دکتر منوچهر محمدی، تحلیلی بر انقلاب اسلامی، انتشارات امیرکبیر، تهران 1378، ص 18

(6) . همان ص 100

(7) . کلر بریر، پیر بلانشه، ایران: انقلاب به نام خدا، ترجمه قاسم صنعوی، ص 255، ( ر.ک به منوچهر محمدی ، همان ص 102)

(8) . دکتر منوچهر محمدی، همان ص 21 (به نقل از کتاب تمدن در بوته آزمایش، آرنولدتوین‌بی، 1947)

(9) . دیلپ هیرو، مقدمه کتاب ایران تحت حکومت روحانیان Iran under the Ayatollahs (ر.ک به منوچهر محمدی، همان ص 222)

(10) . همان ص 217

(11) . همان ص 218

(12) . امام خمینی، صحیفه نور 23/2/8

(13) . فریدی، روزنامه اطلاعات 13/4/68 0ر.ک، کتاب عصر امام خمینی، میراحمدرضا حاجتی، بوستان کتاب، ص 33)

(14) . پروفسور محمد حسین هدی (خاورشناس مقیم اتریش، کیهان، 25/11/72 (ر.ک عصر امام خمینی، همان ص33)

(15) . رک به عصر امام خمینی، همان ص31

(16) . ر.ک به کتاب انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، نهاد نمایندگی مقام رهبری در دانشگاه‌ها، نشر معارف، 1380، ص 14

(17) . ر.ک به انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، همان ص 148و 149

(18) تحلیلی بر انقلاب اسلامی، منوچهر محمدی، انتشارات امیر کبیر، ص 160، و مایکل فیشر، ایران در منازعه مذهبی تا انقلاب ص 190

(19) . لینسر (پروفسور اتریشی)، کیهان هوایی، 25/7/73، ر.ک به عصر امام خمینی، همان ص 28

(20) . آنتونیو مدانو، (نویسنده اسپانیایی) ر.ک عص امام خمینی ص 28

(21) . حامدالگار، انقلاب اسلامی در ایران به نقل از انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، مأخذشناسی توصیفی، ص48

(22) . انقلاب اسلامی، چرا و چگونگی رخداد آن. همان ص 148و 149

(23) . همان

(24) . تدا اسکاچپول، اسلام شیعی در انقلاب ایران  به نقل از منوچهر محمدی، انقلاب اسلامی، نشر معارف، 1381، ص 276

(25) .حامد الگار، روزنامه رسالت، 20/11/79، ص16

(26) . دکتر منصور معدل، طبقه، سیاست و ایدئولوژی در انقلاب

(27) . هفته‌نامه صبح صادق، 20/11/82، ص 3

(28) . حامد الگار، روزنامه رسالت 21/3/83، ص 17

(29) . همان

(30) . تدا اسکاچبول، پیشین

(31) . منصور معدل، طبقه و سیاست و ایدئولوژی در انقلاب، مرکز بازشناسی اسلام و ایران ص 173.

(32) . مایکل فیشر، ‌پیشین، ص 190

(34) . ر.ک به عصر امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ ، همان، ص 32

(35) . ر.ک به عصر امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ ، همان، ص 28

(36) . روزنامه رسالت‌شماره 265 سال 1373.

منوچهر اکبری - مجله حضور، ش 27(با تلخیص)


مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه