بازخوانی اصل 4 ترومن
به دنبال پایان یافتن جنگ جهانی دوم و فروکش کردن نزاع ابرقدرتها بر سر منافع منطقهای، کشورهای پیروز، اتحاد موقتی تشکیل دادند تا از طریق آن، قدرت را میان خود تقسیم کنند. ضرورت دست یافتن به منافع بیشتر منجر به بروز جنگ سرد بین دو بلوک شرق و غرب شد. در خلال جنگ سرد، بلوک غرب به رهبری ایالات متحده با بهرهگیری از وجهی نرمافزاری، در کنار جنبههای نظامی و سختافزاری، در قالب برنامههای مدرنیسم کوشید در صف همسایگان نظام سوسیالیستی نفوذ کرده و مانع از بسط اندیشهی سوسیالیسم به دنیای بیرون گردد.[1]
در فضای ناشی از ظهور نظامهای کمونیستی، تئوریپردازان آمریکایی نظریهی توسعه را که عبارت از فرآیندی یگانه، یکسویه، مرحلهبندی شده و برگشتناپذیر به سوی الگوی مطلوب بود، مطرح کردند. این نظریه به تبیین و بررسی پدیدههای توسعه نیافتگی پرداخت و در عین حال، راهکارهایی برای برون رفت از آن ارایه نمود.
پیروزی اتحاد جماهیر شوروی بر آلمان هیتلری و سپس پیروزی متفقین در جنگ جهانی دوم، اشاعهی عقاید چپ افراطی در کشورهای اروپایی و آسیایی را در پی داشت. تبلیغات روسیه به نارضایتیهای اجتماعی دامن میزد و رژیمهای ضعیفی را که تازه از زیر بار جنگ، کمر راست کرده بودند، متزلزل میساخت. خطر کمونیسم زمانی جدیتر شد که این نظام فکری حکومتهای تعدادی از کشورهای شرق اروپا را تغییر داد و تا قلب این قاره پیش رفت.
کمونیسم پس از کشورهای شرقی اروپا، به فرانسه، ایتالیا، پرتغال و حتی به انگلستان نیز نفوذ کرد. این پدیده در آسیا نیز ریشه دوانده و پس از نفوذ در کشورهای خاور دور از جمله ویتنام، کامبوج، لائوس و نپال، در هندوستان و افغانستان و ایران نیز جنب و جوش زیادی بهوجود آورد. این تحرک در مورد کشورهایی که با اتحاد جماهیر شوروی مرز مشترک داشتند، گستردهتر بود.[2]
گرچه فشار امریکا بر شوروی برای تخلیهی ایران از دید بیشتر مورخان، نقطه شروع اعمال سیاست امریکا برای جلوگیری از گسترش کمونیسم در ایران به شمار میرود، ولی دکترین ترومن آغاز سیاست برنامهریزی شدهی امریکا برای مقابله با کمونیسم و اعمال نفوذ در مناطق مختلف جهان از جمله ایران محسوب میشود. [3]
دکترین ترومن
دکترین ترومن از اولین طرحهای امریکا برای فراهم آوردن زمینههای سلطه بر اروپا و آسیا و از نخستین جلوههای جنگ سرد بود. ترومن در 22 اسفند 1325 طرحی ارایه کرد که بهعنوان دکترین ترومن، شالودهی سیاست خارجی ایالات متحدهی آمریکا در سالهای پس از جنگ جهانی دوم را پیریزی کرد.
او در این روز در جمع نمایندگان کنگرهی امریکا طی سخنانی با اشاره به اوضاع بحرانی یونان و ترکیه که با چپگرایان مسلح درگیر بوده و از بحران اقتصادی رنج میبردند، به لزوم حمایت مالی از حکومتهای این دو کشور تأکید کرد. وی همچنین خواستار بسیج امکانات امریکا در دفاع از حکومتهایی شد که با گروههای مسلح چپگرا و کمونیست درگیر بودند و تلاش کرد از این حمایت پلی برای ورود به عرصهی سیاسی کشورهای نیازمند ساخته و این کشورها را تحت انقیاد خود درآورد. این سخنان زمینهساز سیاستی شد که ترومن توانست آنرا به سایر نقاط اروپا و سپس آسیا تسری دهد.
اصل 4 ترومن
دولت امریکا ابتدا در 15خرداد 1326 طرح مارشال را ارایه کرد و سپس در 30 دی 1327 ترومن در پیام خود به کنگره، ضمن اعلام اصول گوناگونی در سیاست اقتصادی خود، اصل 4 آنرا به اعطای کمکهای فنی به کشورهای عقبماندهی جهان سوم اختصاص داد. اصل چهارم از اصولی که ترومن در تبیین رویکردهای اقتصادی امریکا اعلام کرد، از مهمترین اصول سیاست خارجی این کشور برای وابسته کردن سیستم اقتصادی کشورها طی سالهای پس از جنگ جهانی دوم است. این اصل چنین است:
«ما با یک برنامهی شجاعانه برای اینکه پیشرفتهای علمی و صنعتی خود را در اختیار مناطق عقبماندهی جهان قرار بدهیم این دوره را آغاز میکنیم تا مناطق مزبور به سهم خود به پیشرفت نایل گردند. به عقیدهی من، ما میتوانیم ملتهای صلحدوست را از علوم و فنون خود برخوردار سازیم تا بتوانند به میل خود به زندگی بهتری دست یابند. با چنین همکاری با ملتهای دیگر میتوانیم سرمایهگذاری در مناطقی را که فاقد پیشرفت هستند گسترش دهیم».[4]
اصل 4 ترومن در شرایطی مطرح شد که هاری ترومن رئیسجمهور ایلات متحدهی آمریکا موفق شده بود پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) را بهوجود آورد و با وارد کردن ترکیه و یونان به جمع اعضای این پیمان، امنیت مدیترانهی شرقی را نیز به ناتو گره بزند و آنرا به تدریج به امنیت خاورمیانه پیوند دهد. از این تاریخ به بعد تمامی کمکهای اقتصادی و سیاسی امریکا به کشورهای خاورمیانه از جمله ایران در چهارچوب اصل 4 ترومن پرداخت شد.
کمک به کشورهای آزاد (ترکیه و یونان)
پیروزی اتحاد جماهیر شوروی بر آلمان هیتلری و سپس پیروزی متفقین در جنگ دوم جهانی، اشاعهی عقاید چپ افراطی در کشورهای اروپایی و آسیایی را در پی داشت. تبلیغات روسیه به نارضایتیهای اجتماعی دامن میزد، خطر کمونیسم زمانی جدیتر شد که این نظام فکری حکومتهای تعدادی از کشورهای شرق اروپا را تغییر داد و تا قلب این قاره پیش رفت.
کمونیسم پس از کشورهای شرقی اروپا به فرانسه، ایتالیا، پرتغال و حتی به انگلستان نیز نفوذ کرد. به دنبال خروج نیروهای انگلیس از یونان و احتمال پیروزی کمونیستها در این کشور و حتی همسایهاش ترکیه، ترومن رئیسجمهور آمریکا، فورا اعلام کرد که کشورش جای انگلیس را در کمک به یونان و ترکیه خواهد گرفت، بر همین اساس در مارس 1947م نطقی در جلسهی کنگرهی آمریکا ایراد کرد، ترومن در جمع نمایندگان کنگرهی آمریکا با اشاره به اوضاع بحرانی یونان و ترکیه، به لزوم حمایت مالی از حکومتهای این دو کشور تاکید کرد.
رییسجمهور آمریکا در اظهارات خود موضع آمریکا را رویارویی آزادی در برابر استبداد وانمود کرد و موفق شد تایید نمایندگان کنگرهی آمریکا را برای تخصیص و ارسال 400میلیون دلار کمک مالی و اعزام مستشاران نظامی آمریکا به این دو کشور به دست آورد. مهمترین بخش سخنان ترومن چنین بود:
(...امروزه موجودیت یونان در نتیجهی فعالیتهای تروریستی هزاران نفر افراد مسلح که از سوی کمونیستها رهبری میشوند و در بسیاری از نقاط به خصوص در امتداد مرزهای شمالی آن کشور زیر بار اقتدار دولت نمیروند در معرض خطر افتاده است... آیندهی ترکیه نیز بهعنوان یک کشور مستقل و سالم از نظر اقتصادی در نظر مردمان عاشق آزادی سراسر جهان کم اهمیتتر از آیندهی یونان نیست. یکی از اهداف اولیهی سیاست خارجی ایالات متحده ایجاد شرایطی است که در آن ما و سایر ملل قادر باشیم برای ایجاد یک شیوهی زندگی فارغ از زور و فشار، کار و فعالیت کنیم...)[5]
اصل 4 ترومن و ایران
ایران کشوری دارای موقعیت ویژهی جغرافیایی - سیاسی برای ایالات متحدهی آمریکا تلقی میشد که در همسایگی شوروی بود و در زمان جنگ، پل پیروزی نامیده میشد. سایهی شوروی همواره بر سر ایران بود و اشغال آذربایجان طی زمان جنگ جهانی دوم و همچنین سال پس از پایان آن، نشان از علاقهمندی شوروی به ایران و واردکردن آن به جرگهی کشورهای اقماریش بود. پس این کشور باید بیش از پیش تقویت میگردید. به همین علت در پاییز سال 1327 دولت ایران به بهانهی تامین کمکهای عمرانی، قراردادی را با دولت آمریکا به امضاء رساند که بعدها به اصل 4 در ایران مشهور شد. اصل 4 ترومن که در ظاهر برای کمکهای فنی و عمرانی آمریکا به ایران بود در حقیقت چیزی جز چنگ انداختن به منابع مالی و ثروتهای کشور ایران نبود.[6]
کارشناسان امریکایی پس از 4 ماه تحقیق به این نتیجه رسیدند که تخصیص یک وام 250میلیون دلاری از بانک صادرات و واردات امریکا میتواند برنامهی هفت سالهی عمرانی ایران را تأمین نماید. در ادامه با امضای قراردادی میان ایران و آمریکا هیأتهای کارشناسی بیشتری برای بررسی اوضاع اقتصادی ایران از طرف امریکا به تهران آمدند و اقدامات خود را در پی این سفرها و در چهارچوب اصل 4 ترومن در ایران آغاز کردند.[7]
داوریها دربارهی ماهیت و نتایج اجرای اصل 4 ترومن در ایران متفاوت و متناقض است. درحالیکه برخی کارشناسان اعتقاد دارند اصل 4 ترومن زمینهساز ورود تفکرات جدید مدیریت روستایی با محوریت حذف نظام ارباب رعیتی بوده و یک پدیدهی مثبت بود، برخی کارشناسان معتقدند این طرح با ماهیت مداخلهجویانه طراحی شده و قصد آمریکا از اجرای آن ورود آمریکاییها به ارکان اجرایی کشورها از جمله ایران بود.
تشویق دولت ایران به انعقاد معاهدات نفتی با شرکتهای آمریکایی، اعزام مستشاران اقتصادی امریکا برای کار در تولیدات صنایع و معادن، ساختمان، راهها، ارتباطات، راه آهن، کشاورزی، برق، آبیاری و امور مالی ایران، افزایش واردات کالاهای امریکایی به ایران، از جمله نتایج انعقاد پیمان گسترش عملیات اصل 4 ترومن در ایران بر اساس نظریههای منتقدان این اصل بود.[8]
جمع بندی
با پایان یافتن جنگ جهانی دوم، کشورهای درگیر جنگ، بهویژه کشورهای اروپایی، دچار خسارتهای مالی و جانی زیادی شدند. در این میان، ایالات متحده به دلیل دور بودن از میدان اصلی جنگ و مصون ماندن صنایع و تاسیسات آن کشور از آسیبهای شدید، توانست نبض سیاسی - اقتصادی دنیای پس از جنگ را به دست بگیرد. این کشور، با هدف جلوگیری از نفوذ کمونیسم، دست به اقداماتی چند زد که از آن جمله میتوان به اقداماتی در حوزههای مختلف دفاعی، نظامی، اقتصادی، فنی و سیاسی اشاره کرد. در این دوره از تاریخ معاصر جهان که جنگ سرد نامیده میشود، دولت ایالات متحده سعی کرد با ارائهی طرحهایی از جمله طرح مارشال، برای بازسازی اروپای پس از جنگ و اصل چهار ترومن برای تقویت مبانی صنعتی، فنی و اقتصادی کشورهای جهان سوم جهت نیل به اهداف پیش گفته گام بردارد. از این رهگذر، ایران کشوری دارای موقعیت ویژهی جغرافیایی-سیاسی برای ایالات متحده تلقی میشد که در همسایگی شوروی بود و در زمان جنگ پل پیروزی نامیده میشد. پس این کشور باید بیش از پیش تقویت میشد. به همین منظور و در راستای اصل چهار، دولت آمریکا کمکهای خود را در زمینههای مختلف اقتصادی و فنی به ایران اعطا کرد. میلیونها دلار کمک بلاعوض یا به صورت وام به ایران تعلق گرفت تا این کشور بتواند به تقویت مبانی صنعتی و فنی خود بپردازد. دولت آمریکا همچنین به تقویت بیشتر نظامی ایران پرداخت تا در صورت لزوم از آن کشور استفاده کند. اقدامات آمریکا در اعطای کمک به کشورهای جهان سوم، مسیر رشد و توسعهی آن کشورها را از طریق ملی خارج و زمینهی وابستگی آنها به اقتصاد جهانی و غرب را تشدید کرد.
[1] . والرشتاین، امانوئل؛ سرمایهداری تاریخ، ترجمهی یوسف نراقی، تهران، نشر قطره، 1379 ، ص 118
[2] . فوران، جان؛ مقاومت شکننده، ترجمهی احمد تدین، تهران، رسا، 1385، ص 143
[3] . هوشنگ مهدوی، عبدالرضا؛ تاریخ روابط خارجی ایران، تهران، انتشارات امیر کبیر، 1359، ص 314
[4] . هوشنگ مهدوی، عبدالرضا؛ سیاست خارجی ایران در دورهی پهلوی، تهران، نشر پیکان، 1380، ص146
[5] . اقبالی، منصور؛ بحرانهای اقتصادی جنگ چهانی دوم، تهران، نشر رواق، 1369، صص 54 الی 61
[6] . کاتوزیان، همایون؛ اقتصاد سیاسی ایران، ترجمهی محمد رضا نفیسی و کامبیز عزیزی، تهران، نشر مرکز، 1368، ص180
[7] . آبراهامیان، یرواند؛ ایران بین دو انقلاب، ترجمهی گلمحمدی ـ فتاحی، تهران، نی، 1387، ص389
[8] . لاکر، ویلیام؛ و کاتم، ریچارد؛ ایالات متحده، ایران و جنگ سرد، ترجمهی محمدعلی آتش برگ، تهران، نشر بینالملل، 1373، ص52
نظرات