30 مرداد 1393

بازخوانی اصل 4 ترومن


مرتضی اشرافی

به دنبال پایان یافتن جنگ جهانی دوم و فروکش کردن نزاع ابرقدرت­ها بر سر منافع منطقه­ای، کشورهای پیروز، اتحاد موقتی تشکیل دادند تا از طریق آن، قدرت را میان خود تقسیم کنند. ضرورت دست یافتن به منافع بیشتر منجر به بروز جنگ سرد بین دو بلوک شرق و غرب شد. در خلال جنگ سرد، بلوک غرب به رهبری ایالات متحده با بهره­گیری از وجه­ی نرم­افزاری، در کنار جنبه­های نظامی و سخت­افزاری، در قالب برنامه­های مدرنیسم کوشید در صف همسایگان نظام سوسیالیستی نفوذ کرده و مانع از بسط اندیشه­ی سوسیالیسم به دنیای بیرون گردد.[1]
در فضای ناشی از ظهور نظام­های کمونیستی، تئوری­پردازان آمریکایی نظریه­ی توسعه را که عبارت از فرآیندی یگانه، یک­سویه، مرحله­بندی شده و برگشت­ناپذیر به سوی الگوی مطلوب بود، مطرح کردند. این نظریه به تبیین و بررسی پدیده­های توسعه نیافتگی پرداخت و در عین حال، راه­کارهایی برای برون رفت از آن ارایه نمود.
پیروزی اتحاد جماهیر شوروی بر آلمان هیتلری و سپس پیروزی متفقین در جنگ جهانی‌ دوم، اشاعه­ی عقاید چپ افراطی در کشورهای اروپایی و آسیایی را در پی داشت. تبلیغات روسیه به نارضایتی‌های اجتماعی دامن می‌زد و رژیم­های ضعیفی را که تازه از زیر بار جنگ، کمر راست کرده بودند، متزلزل می‌ساخت. خطر کمونیسم زمانی جدی‌تر شد که این نظام فکری حکومت­های تعدادی از کشورهای شرق اروپا را تغییر داد و تا قلب این قاره پیش رفت.
کمونیسم پس از کشورهای شرقی اروپا، به فرانسه، ایتالیا، پرتغال و حتی به انگلستان نیز نفوذ کرد. این پدیده در آسیا نیز ریشه دوانده و پس از نفوذ در کشورهای خاور دور از جمله ویتنام، کامبوج، لائوس و نپال، در هندوستان و افغانستان و ایران نیز جنب و جوش زیادی به­وجود آورد. این تحرک در مورد کشورهایی که با اتحاد جماهیر شوروی مرز مشترک داشتند، گسترده‌تر بود.[2]
گرچه فشار امریکا بر شوروی برای تخلیه­ی ایران از دید بیشتر مورخان، نقطه شروع اعمال سیاست امریکا برای جلوگیری از گسترش کمونیسم در ایران به شمار می‌رود، ولی دکترین ترومن آغاز سیاست برنامه‌ریزی شده­ی ‌امریکا برای مقابله با کمونیسم و اعمال نفوذ در مناطق مختلف جهان از جمله ایران محسوب می‌شود. [3]
 
دکترین ترومن
دکترین ترومن از اولین طرح­های امریکا برای فراهم آوردن زمینه‌های سلطه بر اروپا و آسیا و از نخستین جلوه‌های جنگ سرد بود. ترومن در 22 اسفند 1325 طرحی ارایه کرد که به­عنوان دکترین ترومن، شالوده­ی سیاست خارجی ایالات متحده­ی آمریکا در سال­های پس از جنگ جهانی دوم را پی‌ریزی کرد.
او در این روز در جمع نمایندگان کنگره­ی امریکا طی سخنانی با اشاره به اوضاع بحرانی یونان و ترکیه که با چپ­گرایان مسلح درگیر بوده و از بحران اقتصادی رنج می‌بردند، به لزوم حمایت مالی از حکومت­های این دو کشور تأکید کرد. وی همچنین خواستار بسیج امکانات امریکا در دفاع از حکومت­هایی شد که با گروه­های مسلح چپ­گرا و کمونیست درگیر بودند و تلاش کرد از این حمایت پلی برای ورود به عرصه­ی سیاسی کشورهای نیازمند ساخته و این کشورها را تحت انقیاد خود درآورد. این سخنان زمینه­ساز سیاستی شد که ترومن توانست آن­را به سایر نقاط اروپا و سپس آسیا تسری دهد.
 
اصل 4 ترومن
دولت امریکا ابتدا در 15­خرداد 1326 طرح مارشال را ارایه کرد و سپس در 30 دی 1327 ترومن در پیام خود به کنگره، ضمن اعلام اصول گوناگونی در سیاست اقتصادی خود، اصل 4 آن­را به اعطای کمک­های فنی به کشورهای عقب­مانده­ی جهان سوم اختصاص داد. اصل چهارم از اصولی که ترومن در تبیین رویکردهای اقتصادی امریکا اعلام کرد، از مهم­ترین اصول سیاست خارجی این کشور برای وابسته کردن سیستم اقتصادی کشورها طی سال­های پس از جنگ جهانی دوم است. این اصل چنین است:
«ما با یک برنامه­ی شجاعانه برای این­که پیشرفت­های علمی و صنعتی خود را در اختیار مناطق عقب­مانده­ی جهان قرار بدهیم این دوره را آغاز می­کنیم تا مناطق مزبور به سهم خود به پیشرفت نایل گردند. به عقیده­ی من، ما می‌توانیم ملت­های صلح­دوست را از علوم و فنون خود برخوردار سازیم تا بتوانند به میل خود به زندگی بهتری دست یابند. با چنین همکاری با ملت­های دیگر می‌توانیم سرمایه‌گذاری در مناطقی را که فاقد پیشرفت هستند گسترش دهیم».[4]
اصل 4 ترومن در شرایطی مطرح شد که هاری ترومن رئیس­جمهور ایلات متحده­ی آمریکا موفق شده بود پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) را به­وجود ‌آورد و با وارد کردن ترکیه و یونان به جمع اعضای این پیمان، امنیت مدیترانه­ی شرقی را نیز به ناتو گره بزند و آن­را به تدریج به امنیت خاورمیانه پیوند دهد. از این تاریخ به بعد تمامی کمک­های اقتصادی و سیاسی امریکا به کشورهای خاورمیانه از جمله ایران در چهارچوب اصل 4 ترومن پرداخت شد.
 
کمک به کشورهای آزاد (ترکیه و یونان)
پیروزی اتحاد جماهیر شوروی بر آلمان هیتلری و سپس پیروزی متفقین در جنگ دوم جهانی‌، اشاعه­ی عقاید چپ افراطی در کشورهای اروپایی و آسیایی را در پی داشت. تبلیغات روسیه به نارضایتی‌های اجتماعی دامن می‌زد­، خطر کمونیسم زمانی جدی‌تر شد که این نظام فکری حکومت‌های تعدادی از کشورهای شرق اروپا را تغییر داد و تا قلب این قاره پیش رفت.
کمونیسم پس از کشورهای شرقی اروپا به فرانسه، ایتالیا، پرتغال و حتی به انگلستان نیز نفوذ کرد. به دنبال خروج نیروهای انگلیس از یونان و احتمال پیروزی کمونیست­ها در این کشور و حتی همسایه‌اش ترکیه، ترومن رئیس­جمهور  آمریکا، فورا اعلام کرد که کشورش جای انگلیس را در کمک به یونان و ترکیه خواهد گرفت­، بر همین اساس در مارس 1947م نطقی در جلسه­ی کنگره­ی  آمریکا ایراد کرد، ترومن در جمع نمایندگان کنگره­ی آمریکا با اشاره به اوضاع بحرانی یونان و ترکیه­، به لزوم حمایت مالی از حکومت‌های این دو کشور تاکید کرد.
رییس‌جمهور آمریکا در اظهارات خود موضع آمریکا را رویارویی آزادی در برابر استبداد وانمود کرد و موفق شد تایید نمایندگان کنگره­ی آمریکا را برای تخصیص و ارسال 400‌میلیون دلار کمک مالی و اعزام مستشاران نظامی ‌آمریکا به این دو کشور به دست آورد. مهمترین بخش سخنان ترومن چنین بود:
(...امروزه موجودیت یونان در نتیجه­ی فعالیت‌های تروریستی هزاران نفر افراد مسلح که از سوی کمونیست‌ها رهبری می‌شوند و در بسیاری از نقاط به خصوص در امتداد مرزهای شمالی آن کشور زیر بار اقتدار دولت نمی‌روند در معرض خطر افتاده است... آینده­ی ترکیه نیز به­عنوان یک کشور مستقل و سالم از نظر اقتصادی در نظر مردمان عاشق آزادی سراسر جهان کم اهمیت‌تر از آینده‌ی یونان نیست. یکی از اهداف اولیه­ی سیاست خارجی ایالات متحده ایجاد شرایطی است که در آن ما و سایر ملل قادر باشیم برای ایجاد یک شیوه­ی زندگی فارغ‌ از زور و فشار، کار و فعالیت کنیم...)[5]
 
اصل 4 ترومن و ایران
ایران کشوری دارای موقعیت ویژه­ی جغرافیایی - سیاسی برای ایالات متحده­ی آمریکا تلقی می­شد که در همسایگی شوروی بود و در زمان جنگ، پل پیروزی نامیده می­شد. سایه­ی شوروی همواره بر سر ایران بود و اشغال آذربایجان طی زمان جنگ جهانی دوم و همچنین سال پس از پایان آن، نشان از علاقه­مندی شوروی به ایران و وارد­کردن آن به جرگه­ی کشورهای اقماریش بود. پس این کشور باید بیش از پیش تقویت می­گردید. به همین علت در پاییز سال 1327 دولت ایران به بهانه­ی تامین کمک­های عمرانی، قراردادی را با دولت آمریکا به امضاء رساند که بعد­ها به اصل 4 در ایران مشهور شد. اصل 4 ترومن که در ظاهر برای کمک­های فنی و عمرانی آمریکا به ایران بود در حقیقت چیزی جز چنگ انداختن به منابع مالی و ثروت­های کشور ایران نبود.[6]
کارشناسان امریکایی پس از 4 ماه تحقیق به این نتیجه رسیدند که تخصیص یک وام 250میلیون دلاری از بانک صادرات و واردات امریکا می‌تواند برنامه­ی هفت ساله­ی عمرانی ایران را تأمین نماید. در ادامه با امضای قراردادی میان ایران و آمریکا هیأت­های کارشناسی بیشتری برای بررسی اوضاع اقتصادی ایران از طرف امریکا به تهران آمدند و اقدامات خود را در پی این سفرها و در چهارچوب اصل 4 ترومن در ایران آغاز کردند.[7]
داوری­ها درباره­ی ماهیت و نتایج اجرای اصل 4 ترومن در ایران متفاوت و متناقض است. درحالی­که برخی کارشناسان اعتقاد دارند اصل 4 ترومن زمینه­ساز ورود تفکرات جدید مدیریت روستایی با محوریت حذف نظام ارباب رعیتی بوده و یک پدیده­ی مثبت بود، برخی کارشناسان معتقدند این طرح با ماهیت مداخله­جویانه طراحی شده و قصد آمریکا از اجرای آن ورود آمریکایی­ها به ارکان اجرایی کشورها از جمله ایران بود.
تشویق دولت ایران به انعقاد معاهدات نفتی با شرکت­های آمریکایی، اعزام مستشاران اقتصادی امریکا برای کار در تولیدات صنایع و معادن، ساختمان، راه­ها، ارتباطات، راه‌ آهن، کشاورزی، برق، آبیاری و امور مالی ایران، افزایش واردات کالاهای امریکایی به ایران، از جمله نتایج انعقاد پیمان گسترش عملیات اصل 4 ترومن در ایران بر اساس نظریه­های منتقدان این اصل بود.[8]
 
جمع بندی
با پایان یافتن جنگ جهانی دوم، کشورهای درگیر جنگ، به­ویژه کشورهای اروپایی، دچار خسارت­های مالی و جانی زیادی شدند. در این میان، ایالات متحده به دلیل دور­ بودن از میدان اصلی جنگ و مصون ماندن صنایع و تاسیسات آن کشور از آسیب­های شدید، توانست نبض سیاسی - اقتصادی دنیای پس از جنگ را به دست بگیرد. این کشور، با هدف جلوگیری از نفوذ کمونیسم، دست به اقداماتی چند زد که از آن جمله می­توان به اقداماتی در حوزه­های مختلف دفاعی، نظامی، اقتصادی، فنی و سیاسی اشاره کرد. در این دوره از تاریخ معاصر جهان که جنگ سرد نامیده می­شود، دولت ایالات متحده سعی کرد با ارائه­ی طرح­هایی از جمله طرح مارشال، برای بازسازی اروپای پس از جنگ و اصل چهار ترومن برای تقویت مبانی صنعتی، فنی و اقتصادی کشورهای جهان سوم جهت نیل به اهداف پیش گفته گام بردارد. از این رهگذر، ایران کشوری دارای موقعیت ویژه­ی جغرافیایی­-­سیاسی برای ایالات متحده تلقی می­شد که در همسایگی شوروی بود و در زمان جنگ پل پیروزی نامیده می­شد. پس این کشور باید بیش از پیش تقویت می­شد. به همین منظور و در راستای اصل چهار، دولت آمریکا کمک­های خود را در زمینه­های مختلف اقتصادی و فنی به ایران اعطا کرد. میلیون­ها دلار کمک بلاعوض یا به صورت وام به ایران تعلق گرفت تا این کشور بتواند به تقویت مبانی صنعتی و فنی خود بپردازد. دولت آمریکا همچنین به تقویت بیشتر نظامی ایران پرداخت تا در صورت لزوم از آن کشور استفاده کند. اقدامات آمریکا در اعطای کمک به کشورهای جهان سوم، مسیر رشد و توسعه­ی آن کشورها را از طریق ملی خارج و زمینه­ی وابستگی آنها به اقتصاد جهانی و غرب را تشدید کرد.
 
[1] . والرشتاین، امانوئل؛ سرمایه­داری تاریخ، ترجمه­ی یوسف نراقی، تهران، نشر قطره­، 1379 ، ص 118
[2] . فوران، جان؛ مقاومت شکننده، ترجمه­ی احمد تدین، تهران، رسا، 1385، ص 143
[3] . هوشنگ مهدوی، عبدالرضا؛ تاریخ روابط خارجی ایران، تهران، انتشارات امیر کبیر، 1359، ص 314
[4] . هوشنگ مهدوی، عبدالرضا؛ سیاست خارجی ایران در دوره­­ی پهلوی، تهران، نشر پیکان، 1380، ص146
[5] . اقبالی، منصور؛ بحران­های اقتصادی جنگ چهانی دوم، تهران، نشر رواق­، 1369­، صص 54 الی 61
[6] . کاتوزیان، همایون؛ اقتصاد سیاسی ایران، ترجمه­ی محمد رضا نفیسی و کامبیز عزیزی­، تهران، نشر مرکز، 1368، ص180
[7] . آبراهامیان‌، یرواند؛ ایران بین دو انقلاب‌، ترجمه­ی گل‌محمدی ـ فتاحی‌، تهران‌، نی‌، 1387‌، ص389
[8] . لاکر، ویلیام؛ و کاتم، ریچارد­؛  ایالات متحده، ایران و جنگ سرد، ترجمه­ی محمدعلی آتش برگ، تهران، نشر بین­الملل، 1373، ص­52