واکنش‌های درون حاکمیتی رژیم پهلوی به تجزیه بحرین


واکنش‌های درون حاکمیتی رژیم پهلوی به تجزیه بحرین

شخصِ شاه، خود بیش از هر فرد دیگری از ماهیت و ابعاد اقدامش در صرفنظرکردن از حق حاکمیت ایران بر بحرین، آگاه بود. وی در ۲۰ بهمن ماه ۱۳۴۸ به طور خصوصی به امیراسدالله علم می‌گوید:«بین خودمان باشد، به نظر تو در ادامه حل مسأله بحرین، آیا ما به مملکت‌مان خیانت می‌کنیم؟ یا آن‌طور که بسیاری کسان در اقصی‌ نقاط جهان گفته‌اند، در مرز به‌دست‌آوردن موفقیت بزرگی هستیم و منطقه را از درگیری‌های بیهوده و کمونیسم، نجات می‌دهیم؟»(۱) علم در پاسخ می‌گوید:«این که بگوییم بحرین بنا بر حقوق قانونی از آن ماست، ما را به جایی نمی‌رساند. اگر آن را با زور بگیریم، همیشه باری بر دوش‌مان خواهد بود و موردی برای اختلاف دائمی با عرب‌ها می‌شود. از آن گذشته، بسیار گران هم خواهد بود، زیرا منابع نفتی بحرین در حال خشک‌شدن است.»(۲)

با این حال، شاه حاضر به توشیح مصوبات مجلسین در مورد بحرین نشد. ارتشبد رضا عظیمی وزیر جنگ وقت در این‌باره می‌نویسد:«برابر قانون اساسی مشروطیت ایران، هرگونه تغییر در مرزهای کشور، بایستی [به] وسیله یک لایحه به مجلس شورای ملی تسلیم و پس از تصویب از سوی پادشاه، توشیح شده باشد. شاهنشاه ایران از توشیح مصوبه مجلسین نسبت به تصمیم قانونی دولت خودداری نمودند که منجر به بررسی هیأت دولت گردید. در جلسه هیأت دولت، پس از مذاکرات بسیار، نظر مردم [=مخالفت با تجزیه بحرین] را یک احساس میهن‌پرستانه تلقی کردند. با آگاهی از توافق مهمی که در عالی‌ترین سطح سیاسی، میان ایران و بریتانیا در ارتباط با تبادل بحرین و جزایر سه‌گانه دهانه خلیج فارس صورت گرفته، در پایان جلسه نظر نهایی این بود که: احساس وطن‌پرستی در افراد ملت کاملاً طبیعی است. لیکن هیچ‌گاه نمی‌باید مصالح ملی را تحت‌الشعاع آن قرار داده و آن را نفی نماید.»(۳)

برای توجیه جدایی بحرین از ایران، ستاد ارتش جزوه‌ای در تأیید تجزیه بحرین منتشر و در میان اُمرا و افسران ارتش پخش کرد.(۴) در این جزوه تأکید شده بود که چون بحرین دیگر نفت و مروارید ندارد، تجزیه آن ایرادی ندارد. ارتشبد فریدون جم، رئیس وقت ستاد ارتش، از نشر این جزوه ابراز بی‌خبری می‌کند و در ضمن مدعی شده است که خودش نیز با تجزیه بحرین مخالف بوده است. جم سالها بعد در این‌باره نوشت:

«به خاطر دارم، روزی که علیاحضرت شهبانو برای وضع حمل در بیمارستان نوساز لیلا پهلوی که برای خانواده‌های ارتشیان مهیا گردیده بود، تشریف داشتند و شاهنشاه هم با وزیران و بزرگان قوم در سالن تشریف داشتند، من هم به عنوان رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران حاضر شده بودم، شاهنشاه بسیار شاد بودند و قضیه بحرین تازه فیصله یافته بود و موضوعِ صحبت جمع بود. حضار مرتب، روشن‌بینی، واقع‌بینی و دورنگری شاهنشاه را در این امر که بهانه بزرگ و دردسر بزرگی را رفع کرد، می‌ستودند و به شاهنشاه تبریک می‌گفتند. من ساکت در گوشه‌ای ایستاده بودم. ناگاه شاهنشاه خطاب به من فرمود: شما نظامی‌ها در این باب چه می‌گویید؟ خوب به خاطر دارم که به شرف عرض رسانیدم: ما چون حق دخالت در سیاست و تصمیمات سیاسی نداریم، به خود حق هیچ‌گونه اظهار نظر نمی‌دهیم. تکلیف ما روشن است و باید در هر حال از سیاست کشورمان پشتیبانی کنیم. شاهنشاه فرمودند: بسیار خوب ولی این که نمی‌شود در باطن خودتان هم نظری نداشته باشید و خود شما مثلاً در مورد کاری که در مورد بحرین کردیم، چه فکر می‌کنید؟ به شرف عرض رسانیدم: حال که شاهنشاه نظر باطنی و شخصی مرا سؤال می‌فرمایند، به شرف عرض می‌رسانم و آن این است که یا بحرین جز خاک ایران بوده و یا بی‌جهت به آن ادعا داشته‌ایم. تصور می‌کنیم که همه سوابق نشان می‌دهد که بحرین مانند سایر نقاط، جزء خاک ایران بوده است. بنابراین به هیچ‌وجه صحیح نمی‌دانم که از قسمتی از مردم ایران سؤال شود که می‌خواهند جزء ایران باقی بمانند یا راه دیگری پیش گیرند. آنهایی که چنین نظرهایی در بحرین داشته باشند، یاغی هستند و با آنها همان معامله را باید کرد که با یاغبان باید بکنیم. کشورهای خارجی هم حق مداخله در امور داخلی ما نباید داشته باشند. شاهنشاه که از ناحیه یکایک حضار چیز دیگر شنیده بودند، یکه خورده، به من فرمودند: به کلی مزخرف می گویید! که دیگر صحبتی نشد. این که بانو دکتر میترا خسروی می‌فرمایند: در زمان من جزوه‌ای پخش شده بود که بحرین دیگر نفت و مروارید ندارد و جزیره‌ای خشک و بی‌خاصیت است، من هیچ خاطره‌ای از آن ندارم و تا امروز هم نمی‌دانستم،... و اگر این استدلال را بپذیریم، باید تمام کویر لوت و کویر نمک و قسمت اعظمی از کشور را بی‌فایده تشخیص دهیم، که من آگاهانه محال است به چنین امری تن در دهم.»(۵)

در نیروی دریایی ارتش نیز زمزمه مخالفت‌هایی با تجزیه بحرین برخاسته بود و حتی دریاسالار حبیب‌اللهی از فرماندهان ارشد نیروی دریایی به صورت محرمانه، شک و شبهه‌هایی را راجع به درستی و اعتبار گزارش هیأت سازمان ملل متحد ابراز کرده و از دست‌دادن بحرین را یک اشتباه بزرگ استراتژیک و به معنای از دست‌دادن جنوب خلیج فارس دانسته بود.(۶) به نظر می‌رسد اعتراضات در درون نیروی دریایی تا آنجا قوی بود که شاه خودش به نیروی دریایی می‌رود و برای فرماندهان نیروی دریایی در مورد توجیه واگذاری بحرین توضیح می‌دهد.(۷)

 

----------------

پانویس ها:

۱. امیر اسدالله علم، گفتگوهای من با شاه(خاطرات محرمانه امیراسدالله علم)، ترجمه گروه مترجمان انتشارات طرح نو، تهران، طرح نو، ۱۳۷۱، ج ۱، ص ۲۰۱.

۲. همان

۳. هوشنگ طالع، تاریخ تجزیه ایران، دفتر دوم تجزیه بحرین، تهران، سمرقند، ۱۳۸۶، ص ۲۶۷.

۴. همان، ص ۱۹۰

۵. همان، صص ۱۹۲ و ۱۹۳

Alvandi .op.cit.p.p 176 .6

ibid .7

 

 

منبع: تمامیت ارضی ایران در دوران پهلوی، جلد سوم(بحرین)؛ محمدعلی بهمنی قاجار؛ مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی؛ صص ۳۱۸ تا ۳۲۱