«داستان غزه»؛کتابی که اعتراضات مردمی را به «لاکهید مارتین» میبرد
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مجموعه داستانهایی از غزه، به قلم چندین نویسنده جوان، به مناسبت پنجمین سالگرد مراسم تحلیف اوباما در 20 ژانویه 2009، 23 روز پس از عملیات سرب مذاب اسرائیل در غزه ( 27 دسامبر 2008)، منتشر شد. این نویسندگان، این روزها، 23 داستان این کتاب را در صفحه فیس بوک خود منتشر میکنند.
در طول 5 سال اخیر، مردم جهان منتظر پایان یافتن جنایتهای دولت ایالات متحده آمریکا و متحدانش بوده اند. جنایتهای غزه و دیگر مناطق جهان، به طور بیسابقهای، از طریق وبلاگنویسیهای بی درنگ، در دسترس خبرجویان سرتاسر جهان، حتی کشورهایی که مسئول حملههای تروریستی هستند، قرار گرفته است. اگر کسی تلویزیون خود را خاموش کرده و از طریق اینترنت و بر اساس گزارشات دیگر کشورها، اخبار کشور خود را دنبال کند، بی عدالتی و ظلم و ستم به مخاطره خواهد افتاد.
روایت داستانهای واقعی توسط این جوانان غزهای، پتانسیل حک شدن در اذهان عمومی را دارد. داستانهایی که موجبات رعب و وحشت را نسبت به «جنگ بشردوستانه» بعدی، که مهم نیست در کدامین کشور جهان باشد، فراهم میکند. اگر این داستانها به اطلاع مردمی که برای قربانیان بی گناه جنگی اهمیت قائل هستند، برسد، و اگر این داستانها، موجبات درک واقعیت آشکار و همیشه انکار شده "آنها مثل ما هستند"، را فراهم آورد؛ شوک و وحشت، از غزه به سوی خیابانهای شهرهای آمریکاو کارخانه لاکهید مارتین -یکی از کمپانیهای معروف اسلحهسازی در آمریکا- روانه خواهد شد.
کودکان غزه اسامی هواپیماهای مرگبار را می دانند
داستانهای این کتاب، مجموعهای از کودکی و خانواده، عشق و تلفات، فوتبال و دندان درد، است. مثل همه قصهها، مردم در موقعیتهای ویژهای قرار میگیرند. ملاقات با دکتر، ملاقات با کسی است که تصمیم به تریاژ میگیرد: «آیا پدر تو، جهت نجات از مرگ، نزد متخصص فرستاده میشود، یا کودکی که شانس بیشتری برای زندگی دارد، به جای پدرتو، فرستاده خواهد شد؟ دو کشاورز، یکی از غزه و دیگری از اسرائیل، نا آگاه از یکدیگر، در چند قدمی یکدیگر، توسط دیواری غیر قابل نفوذ، از هم جدا شده اند. کودک غزهای در حال گوش کردن به قصه شب است، زمانی که موشک اسرائیلی به خانه او برخورد میکند. چه کسی زنده خواهد ماند؟ و چه کسی آسیبهای روانی خواهد دید؟
تمام شب را با این اندیشه سپری کردم که کدام یک زجر آورتر است؟ صدای وحشتناک هواپیماهای بدون سرنشین و یا صداهای سوالات ضمیر من؟ به گمانم، سرانجام، بی آنکه به پاسخی برسم، به خواب رفتم. از هواپیماهای بدون سرنشین، به خاطر فرو ننشاندن بلوای درونم، سپاسگزارم.» این بخشی از نوشتههای این کتاب است.
کودکان غزه، اسامی کتابها، اسباب بازیها، فیلمهای سینمایی، درختان، و هواپیماهای مرگبار را میدانند. برخی از این هواپیماها را «آپاچی» نامیدهاند، به تبعیت از مردمی که توسط نیروهای نظامی ایالات متحده آمریکا زندانی شده و به قتل رسیدند، مردمی که در اردوگاهها نگهداری میشدند، اردوگاههایی که مورد الهام نازیها قرار گرفتند، نازیهایی که اردوگاههایشان، در عوض، سرمشق اقدامات کنونی مردم اسرائیل در برابر مهاجرین غیریهودی آفریقا قرار گرفته است. چند سال بعد، کودکان چینی از حملات هوایی غزه در هراس خواهند بود؟
قصه پشیمانی یک سرباز اسرائیلی
این داستانها، درباره مردم و سرزمین غزه، و جهت درک مردم این سرزمین است. درک آنها، دشوار است: «اگر بولدوز در فلسطین اختراع میشد! و اگر فرصت حضور در باغی در فلسطین، به طور مثال در حیفا، برای من پیش میآمد، هرگز درختی را که یک اسرائیلی کاشته بود، از ریشه در نمیآوردم. هیچ فلسطینی، این کار را نخواهد کرد. درخت، برای یک فلسطینی مقدس است، از اینروست که زمین آن را در خود حفظ کرده است.»
مردم غزه در تلاشند که ذهن سربازان اسرائیلی را بخوانند، به ویژه سربازانی که اعضای خانواده آنها را به کشتن دادهاند. یکی از داستانهای این کتاب، قصه پشیمانی یک سرباز اسرائیلی است و تلاشهای همسرش جهت آرام کردن درد پشیمانی او: «عزیزم، تو مامور بودی. ناراحت نباش.»
این کلمات به عنوان کلماتی آرام بخش آمده است، خطاب به فردی که، از فرط پشیمانی، قادر به شنیدن آنها نیست. شنیدن آنها، وحشت زیادی حاصل میکند. تضاد این معانی دوگانه، توجه ما را به جملاتی که میشنویم، بیشتر میکند. در ایالات متحده آمریکا، سربازانی که یونیفرم بر تن میکنند، مورد تقدیر قرار میگیرند، ولی فلسطینیانی که بر روی صندلیهای الکتریکی مینشینند و به خاطر آرامش و زندگی هموطنان خود، کشته میشوند، تقدیر نمیشوند. آمریکائیهایی که جنگ آوری میکنند، حتی در آخرین جنگآوری بزرگ خود در افغانستان، از حمایت17 درصدی برخوردارند. رأیگیری جهانی، ایالات متحده آمریکا را به عنوان بزرگترین تهدید صلح جهانی شناخته است.
تقلا برای زنده ماندن
داستانهای غزه، مقاله و گزارش نیست و پاسخ این سوال را که «چرا خود مردم غزه، گروه مقاومت دارند؟» را خطاب قرار نمیدهد. برای رسیدن به پاسخ این سوال که «چرا خود مردم غزه، گروه مقاومت دارند؟»، نیازی نیست که اهل غزه باشیم. از آنجاییکه همه مردم، از اشغالگری، نسل کشی تدریجی، بی عدالتی بین المللی، خشونت و رنج وسیعی که بر مردم فلسطین تحمیل شده است، آگاهی دارند، قطعا پاسخ این سوال را نیز درک میکنند. داستانهای غزه با مقدمه ویراستار، مشتمل براین جمله مشهور که مقاومت مردم غزه «به هر طریقی، ضروری است» شروع میشود.
این داستانها واقعیت است. واقعیتی نشان دهنده تقلای مردم فلسطین برای «زنده ماندن» است. شاید، پیش آز آنکه جنون و فاجعه امپریالسیم، موجب نابودی کامل آرامش شود؛ جوانان غزه، رهبران جنبش صلح جهانی شوند.
تسنیم
نظرات