دامنزدن به اختلافات و درگیریهای قومی بخشی از استراتژی پیرامونی اسرائیل
684 بازدید
از آغاز تأسیس دولت صهیونیستی در سرزمین فلسطین، سیاست برقراری ارتباط با اقلیتهای قومی و نژادی و نفوذ در درون آنها، بخشی از برنامه سران و رهبران اسرائیل را در خاورمیانه عربی تا شمال آفریقا تشکیل میداد. تحریک اقوام و طوایف گوناگون جزئی از توطئه نزاع قومی در جهان اسلام بود که در چارچوب استراتژی پیرامونی اسرائیل قرار داشت. در کتاب ارتباط خطرناک، در ارزیابی اهداف اسرائیل از نفوذ در میان اقوام و گروههای مختلف و دامن زدن به اختلافات و درگیریهای قومی در کشورهای اسلامی آمده است:«بخش عمده افراد قبیله ایدی امین[دیکتاتور اسبق اوگاندا] موسوم به کاکوا در کنار مرزهای جنوبی سودان سکنا داشتند. از اواخر دهه ۱۹۶۰ یک جنبش جداییطلب به نام «آنیانیا» در این منطقه به تحریک اسرائیلیها با دولت عرب و مسلمان مستقر در خارطوم میجنگید. به گفته منابع اسرائیلی، این جریان با هماهنگی سازمان سیا انجام میشد. همانند مورد کُردهای عراق، این نیز یک کاربرد تاکتیکی از استراتژی پیرامونی اسرائیل بود که بر اساس آن کشورهای عرب تضعیف میشدند و ثبات خود را از دست میدادند.» به نوشته نشریه عربیزبان الشروق، در پژوهشهای انجامشده از سوی اسرائیلیها آمده است که پس از تأسیس دولت یهود در فلسطین، تماسهای اسرائیل برای حمایت از اقلیتهای قومی متوقف نشد، چرا که دیوید بنگوریون تمایل شدید به حفظ و توسعه این روابط داشت و معتقد بود، کمک به این اقلیتها برای آزادشدن از سلطه عربها[=مسلمانان]، به منافع امنیتی و استراتژیک اسرائیل خدمت میکند. جنبشهای صهیونیستی و سرویسهای وابسته به آن، همواره چنین سیاستی را در پیش داشتهاند. آژانس یهود تماسهای خود را در این ارتباط از دهه ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ در جهان اسلام آغاز کرد. تلآویو علت اتخاذ چنین موضعی را اینگونه توجیه میکند که اقلیتها در جهان اسلام و عرب با اسرائیل سرنوشت مشترکی دارند و چارهای ندارند که برای مقابله با فشار اسلام و عربها در کنار دولت یهود قرار گیرند. بر اساس منابع اسرائیلی، بنگوریون نخستوزیر و وزیر جنگ وقت اسرائیل در سال ۱۹۵۵-۱۹۵۴ با کمک موشه دایان رئیس ستاد کل ارتش، طرحی را برای انجام یک کودتا توسط مارونیهای طرفدار اسرائیل در لبنان و حمایت از این طایفه در هر جنگی علیه مسلمانان تهیه کرد. همین موضع را اسرائیلیها در قبال کُردهای عراق و بربرها در مغرب عربی و در قبال جنوب سودان در پیش گرفتند. در طرح اسرائیلیها حتى قبطیهای مصر هم گنجانده شدهاند؛ در حالی که اسرائیل، به دشواری اجرای چنین طرحی، به دلیل همبستگی جامعه مصر، معترف است.
سرّیترین مسأله خاورمیانه
اسرائیلیها اجرای سناریوی صهیونیستی نفوذ در مناطق کُردنشین عراق و ایجاد ارتباط با سران، رهبران و اشخاص ذینفوذ کُرد، در قالب «استراتژی پیرامونی» را از همان آغاز به عنوان یک عملیات سرّی و پنهانی به سرویس جاسوسی و اطلاعاتی خود واگذار کردند. آنگونه که از منابع غربی و اسرائیلی برداشت و استنباط میشود، ارتباط اسرائیل با شماری از رهبران کردهای عراق و میزان نفوذ و حضور جاسوسان و مأموران اطلاعاتی اسرائیل در مناطق کردنشین عراق، به تدریج چنان شدت، افزایش و عمق پیدا کرد که به سرعت به صورت یکی از سرّیترین امور در خاورمیانه درآمد. ملامصطفی بارزانی، رهبر حزب دمکرات کردستان(عراق) در ماه سپتامبر ۱۹۶۷ از اسرائیل دیدار کرد و یک خنجر انحنادار گردی به [موشه]دایان هدیه کرد. بسیاری بر این باورند که حملۀ کاملاً برنامهریزی شده خمپارهای به پالایشگاه نفت در کرکوک در ماه مارس[۱۹۶۷] کار اسرائیلیها بوده است. در سال ۱۹۷۱ به محمدحسنین هیکل، روزنامهنگار مصری گفته شد که افسران اسرائیلی در کردستان پیوسته در تماس رادیویی با اسرائیل بوده و درگیر در عملیات جاسوسی در عراق هستند. مطبوعات عراق به طور مرتب از حضور اسرائیلیها سخن به میان میآوردند. بخش عمده روابط اسرائیل با کُردها همواره در هالهای از اسرار نگهداری شده است:«جزئیات عملیاتی آنچه در کردستان صورت گرفته هنوز هم در اسرائیل پنهان میشود؛ تحت سانسور قرار میگیرد و احتمالاً برای این کار دلیل خوبی وجود دارد. شاه مسلّماً هیچ علاقهای به اینکه کُردها واقعاً پیروز شوند نداشت، و به نظر غیرمحتمل میرسد همدردی اسرائیلیها هم از روی خیرخواهی باشد.»
منبع: استراتژی پیرامونی اسرائیل؛ محمدتقی تقیپور؛ مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی؛ صص ۳۴۳ تا ۳۴۶
نظرات