نهر دوم؛ شرح حال سی تن از علمای معاصر
این کتاب شامل پنج نهر (بخش) است. بخش دوم آن حاوی شرح حال کوتاهی از حدود سی نفر از علمایی است که ایشان آنها را درک نموده است.
در این شرح حالها احیاناً نکاتی دیده میشود که شاید در جاهای دیگر نباشد. در هر صورت برگ سبزی است، تحفه درویش.
در ذکر جمعی از علمای معاصرین که به فیض ملاقاتشان رسیدهام و از این سرا رخت بر بستهاند به ترتیب حروف تهجی نوشته میشود.
میرزا ابراهیم شیرازی. از تلامذه رئیس الطائفه میرزای شیرازی ـ قدس الله نفسه ـ بود. فقیهی متدین و خلیق و متواضع بود. در سال هزار و سیصد و نوزده در شیراز به خدمتش رسیدم. صیت فواضل و فضائلش فارس را فرا گرفته بود. مرجعیتی بسزا داشت. علی التخمین در حدود سبعین بدرود جهان نمود. هنوز از اهل بیتش در فارس ریاست دارند.
حاج میرزا ابراهیم سبزواری. معروف به شریعتمدار، جاهی عریض و عمری طویل و مالی وافر داشت. در همان بلد در خدمت مرحوم والد ـ علیه الرحمه ـ به خدمتش رسیدم بلا عقب در گذشت.
حاج سید اسماعیلبن السید صدر الدین عاملی اصفهانی. پدرش که سمت مصاهرت شیخ کاشف الغطاء را داشت، از بزرگان علمای اصفهان و معاصر با رئیس الشیعه حجت الاسلام5 بود. وی سالهایی در خدمت میرزای شیرازی ـ طاب ثراه ـ تلمذ مینمود؛ برخی اساتید دیگر را هم ادراک فرمود. پس از وفات معظم الیه مهاجرت به کربلا فرمود و مرجعیت تامّه در تقلید و وجوه بریه داشت، ولی احتیاط زیاد از حد مینوشت. وقتی با او گفتم: بنابر حرمت ذاتیه نماز بر حائض چگونه از احتیاط متمکّن میشود که نوشته شده احوط جمع بین تروک حائض و افعال مستحاضه است؟ محصل جوابی که داد آنکه احتیاط بالاضافه است و این جواب از دو راه صحیح نیست:
اول: آنکه احتیاط بالاضافه در صورتی خوب است که دسترسی به اماره نباشد و در مواردی که این احتیاط شده رجوع به مجتهد دیگر میسور است.
دوم: آنکه اهمیت فعل نماز در صورت طهر از ترک آن در صورت حیض واضح نیست، بلکه احتیاط به ترک آن در ایام استظهار، شاهد عکس است.
علی الجمله، گاهگاهی شعری هم میفرمود. از آنجمله برای حاج میرزا مهدی که از آقایان رفقا و همشیره زادهاش بود گفته، قریب به این مضون است:
خلاصهآنکهپس ازیأسازدلیلوکتاب |
بـقایلـطف توثـابتبُــودبه استصـحـاب |
|
ولیـکجـانبـرادردگـرمـکنکــاری |
که کمکَمَک شود این شک به اولش ساری |
در اواخر عمر به کاظمین رفت و همان جا وداع جهان گفت. قبرش در رواق مطهر است.
حاج سید محمدباقربن الشیخ محمدتقی صاحب الحاشیه، جدّ مؤلف؛ فقیهی کامل و عالمی متبحّر و عامل بود. جامع حُسن صورت و سیرت میبود. بسیار خلیق و وقور بود و در اعلای کلمه دین و رفع شرّ ظالمین و اشاعه خیرات و دفع منکرات جدیّتی بسزا داشت. خدماتش به دین حنیف مشهود جهانیان است. اصلاح قضیه شورش اصفهان در اوایل حکومت ظل السلطان و دفع مهمی از متوجهات دیوان از برکات او بود و در قمع ملحدین و اجرای حدود و تأیید قوانین دین مبین خودداری نمیفرمود.
آنقدر از ملاحده بابیّه برانداخت که در عبارات سخیفه خویش نوشتند:
زمین از خونهایی که بر او ریختی فغان دارد
اوایل هزار و سیصد و یک در نجف اشرف در سن شصت و شش یا هفت درگذشت و در مقبره جدّ امّی خویش علامه دهر شیخ جعفر ـ علیه الرحمه ـ مدفون گشت. شش نفر ابنای امجاد از وی بماند.
آخوند ملا محمدباقر فشارکی. از بزرگان علمای اصفهان بود. چند مصنّف از وی بماند. بهتر آنها مختصری در آداب شریعت مسمّی به آداب الشریعه کتابی ممتاز و جامع و به غایت مفید و نافع است. دعای شبهای جمعه در تخت فولاد به اجتماع مردم از او به یادگار مانده است. در سن شصت و هشت از این جهان رخت بربست.
سید محمدباقر درچهای. درچه از دهات اصفهان است. وی از علمای بزرگ اصفهان بود. فقیهی کامل و متبحّر و متدین بود. در مدرسه نیم آورد مانند یک نفر از طلاب معاش مینمود. در هر هفته دو روزی به وطن مألوف میرفت. بقیه را مشغول به امور شرعیه بود و از کسالت و بطالت جداً محترز بود. در حمام درچه حالش بگشت و از جهان برست. جنازهاش را سر دست به شهر آوردند و به تخت فولاد بردند؛ در تکیه جدید البناء مدفون شد. عدد مشیعین از شمار بیرون رفت. وفاتش در ربیع الثانی هزار و سیصد و چهل و دو بود. سنش بین هفتاد و هشتاد بود.
حاج شیخ محمدتقی. معروف به آقا نجفی ابن حاج شیخ محمدباقر سابقالذکر فقیهی خلیق و جمیل، با نهایت تواضع و بردباری معاشرت میفرمود. از این رو شهره آفاق و بلاد گشت و مرجع و ملجأ عباد شد. در نهی از منکر و اسعاف حوائج خلق و دفع مظالم جدیتی به کمال داشت. در مسجد بزرگ شاه اقامه جماعت و تدریس میفرمود. مصنّفاتی دارد از قبیل دلائل الاحکام و مفتاح السعاده و غیره. در سن هفتاد سال و چند ماه به مرض استسقاء در ماه شعبان هزار و سیصد و سی و دو این جهان را وداع گفت و در پهلوی خانه خویش مدفون گشت. در ایام مرض موت بذل اموال فوق العاده نمود. اگر چه همیشه در خیرات ساعی بود. شش نفر ابنای گرام از او بماند. این بنده در مرثیه او [دو] قصیده گفتهام....
میرزا محمد تقی شیرازی. جلالت شأن و علوّ قدرش اشهر از وصف است. از تلامذه میرزای شیرازی ـ قدس الله نفسه الزکیه ـ بود. یک چند در سامره اقامت فرمود و در آخر عمر به کربلای معلی آمد و مرجع عام مسلمین در فتوی و وجوه شد؛ مقبولیتی عامه داشت. جامع صفات حسنه و اوصاف مستحسنه بود. همانجا وفات یافت و در صحن مطهر مدفون گشت.
وقتی در سامرا به محضر درسش حاضر شدم از حلمش عجایب دیدم. مخصوصاً یکی از تلامذه فوق العاده جسارت مینمود و وی فوق العاده ملائمت و بردباری میفرمود.
میرزا محمد حسن نجفی. از بزرگان علمای اصفهان و معمّرین آنان بود. در دیانت متصلب بود؛ در اصفهان وفات فرمود.
شیخ محمد حسن مامقانی. از بزگان علمای نجف اشرف بود. در مراسم شرعیه کوتاهی نمیفرمود. در ایوان طلا اقامه جماعت مینمود. فقیهی بینظیر و عالمی نحریر بود. از کتاب طهارتش پایه فقاهتش مشهود میگردد. از تلامذه شیخ الطائفه شیخ مرتضی ـ علیه الرحمه ـ بود. در همان محل وفات نمود.
میراز حسینبن حاج میرزا خلیل طهرانی. پدرش طبیب بود، ولی مردی کامل بود. چنانچه حاج میرزا حسین نوری ـ اعلی الله مقامه ـ از جلالت او شرحی در دارالسلام نوشته.
برادرش حاج ملا علی، اکبر از او بوده، عالمی زاهد و عابد و مجاهد بوده است. کراماتی از حضرتش در کتاب دارالسلام حاجی نوری ـ اعلی الله مقامه ـ نقل فرموده و این بنده از مرحوم حاجی محمد جواد [اصفهانی] که موثوق به و از اجلاء بود و از غیر ایشان کراماتی از آن مرحوم شنیدهام.
اما صاحب ترجمه از معمّرین بود. قریب یکصد سال زندگی نمود و پس از میرزای شیرازی ـ قدس الله نفس الزکیه ـ دارای مرجعیت عامه گشت و در اواخر عمر نابینا گشت و با این همه در تدریس و سایر وظایف شرعیه قیام و اهتمام میفرمود. مدفنش در نجف اشرف است.
حاج میرزا حسین نوری طبرسی ابن میرزا محمد تقی. خود و پدرش از بزرگان علما بودهاند. از محدثین بزرگ بود. مستدرک الوسائل و دارالسلام که متعلق به منام است و جنّة المأوی در ذکر فائزین به لقای امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ در غیبت کبری و کلم طیّب (کلمه طیّبه) و نفس الرحمن در احوال سلمان و لؤلؤ و مرجان و غیره از مصنّفات به یادگار گذاشت. سنه هزار و سیصد و بیست بدرود این جهان گفت و در صحن مقدس نجف مدفون گشت.
حاج میرزا حبیب الله خراسانی. از بزرگان علما بود. در مشهد مقدس ریاستی بسزایی داشت. منبرش معروف بود. گاه گاهی به مجاهده و تصفیه نفس میپرداخت. دیوان شعری دارد یک شعر او مطلع غزلی است:
این نفس بد اندیش بفرمان شدنی نیست وین کافر بدکیش مسلمان شدنی نیست
در سنه هزار و سیصد و چهارده که خدمت مرحوم والد ـ اعلی الله مقامه ـ به مشهد مقدس تشرف جستم به خدمتش رسیدم.
حاج آقا رضای همدانی. از علمای عتبات بود. کتابی در طهارت بخط شریفش دیدم. آیتی از تبحّر مؤلف خود بود.
شیخ محمد طه. از بزرگان علمای نجف اشرف و معمّرین آنان بود. در مراتب علم و تقوی مسلم کل بود و مرجعیتی بسزا داشت. سنه هزار و سیصد و بیست به خدمتش رسیدم.
حاج شیخ محمدعلی. والد مؤلف، ابن حاج شیخ محمدباقر سابق الذکر عالمی متبحر و فقیهی متدرب بود. در غایت استقامت سلیقه و جودت استنباط بود و در فقه یدی طولایی داشت. مجلس درسش مشحون از فضلا بود و جمعی درسش را مینوشتند. چهار سال در محضر منوّر مستفید بودم. ولادتش در اصفهان سنه هزار و دویست و هفتاد و یک و وفاتش همانجا سنه هزار و سیصد و هجده، شب چهارم شعبان شد عمرش زیاده بر چهل و هفت سال و چهار ماه نشد.
در اوایل بلوغ به عتبات مسافرت نمود و یکچندی به تحصیل میکوشید و مراجعت فرمود. متأهل گردید باز مراجعت نمود و پس از مدتی مراجعت کرده، شروع به ترویج دین حنیف فرمود. جماعت نمازش در اواخر عمر در مسجد نو محیّر العقول شد و مجلس درسش تقریباً یکصد و پنجاه طلبه را حاوی بود و در تمام امور شرعیه مداخلت میفرمود و در اواخر، از جمله ارکان دین و زعمای مسلمین گردید.
صورتی سفید مشوب به حمرت داشت؛ با فربهی اندام و قامتی متمایل به کوتاهی. دو پسر از وی بماند.
پسر دیگر در اواخر عمرش بدرود حیات نمود. رحلتش پدر را در هم شکست. این بنده را در مرثیه آن طفل قصیدهایست...
چند مصنّف از مرحوم والد ـ رحمه الله ـ به یادگار است. یک رساله عربی در ولایات و مختصری در اصول دین و اخلاق و دیگری در کبائر و رساله در نماز شب و رساله هزار مسأله در نماز و رساله مناسک حج و این بنده را امر فرمود به ترجمه ارشاد علامه تا با فتاوی خویش مطابق فرماید و آن را طبع فرماید. ترجمه به اتمام رسید و حواشی ناتمام ماند و اجل برسید و از کار مانع آمد، ولی عزم و نیّت مذکور شاهدی قوی است بر پایه علم و فهم آن مرحوم.
علی الجمله، حدّت فهم و استقامت فکر و قوت حفظ را جمع نموده بود و در اخلاق نظیر نداشت. در منتهی درجه، خلیق و حلیم بود. صابر و وقور، عظیم الحیا شدید الوفا، سخیّ الطبع کثیر البذل متواضع ضاحک السن زکی القلب بود. در انجاح حوائج خلق در هر باب بذل وسع میفرمود.
در اوخر عمر نوبه بر او مستولی شد و استرخایی در پا بغتتاً پدید آمد. شب سهشنبه چهارم شعبان پس از اغمای طولانی درگذشت. تمام شهر عزادار شدند و با کمال احترام جنازه را تا تخت فولاد تشییع نمودند....
جسد مطهرش به نجف اشرف پس از طلب رخصت از سلطان عثمانی حمل گردید. در حرمین شریفین احترام کامل مبذول آمد. در صحن مطهر در حجره که برادرش شیخ عالم زاهد تقی شیخ محمدحسین5 مدفون بود دفن شد و چون کفن را از او گشودند پس از دو ماه از زمان وفات دیدند تغییری در او راه نکرده، کانّه نمرده و در خواب است.
چند شب پیش از وفاتش این بنده در خواب میدیدم در نجف اشرف به مرقد عم مزبور حاج شیخ محمدحسین رفتهام و در آنجا محل قبری است، کانّه آماده برای دفن کسی است و یکی از دراویش قصیدهای در بیاعتباری دنیا میخواند.
بالجمله؛ یک نفر از بنی اعمامش تاریخ وفاتش را چنین گفته:
آه کاندر دین احمد رخنهای آمد پدید
ادیب را قطعهای است در مرثیهاش، در آنجمله میگوید:
اسـلام را پــدیــد شـدی ثلـمه عـجـب |
|
درهـم شکـست قائـمه شـرع زیـن سبـب |
ایضاً گوید:
بـسال سیــصد و هجـده پـس از هزار گزید مقام روح شریفش به قصر دار سلام
این بنده را قصیدهای است در مرثیه حضرتش...
از جهت رعایت حق عظیم ابوّت در شرح حال والد بسطی رفت.
شیخ عبدالله مازندرانی. از بزرگان علمای نجف و تلامذه میرزای شیرازی ـ اعلی الله مقامه ـ بود.
حاج شیخ علیمحمد دهاقانی اصفهانی. فقیهی ماهر بود؛ در اصفهان وفات نمود.
سید علی سیستانی. از بزرگان علمای مشهد مقدس رضوی. در حرم مطهر اقامه جماعت میفرمود. در همان مشهد مدفون گشت.
حاج شیخ فضل الله نوری شهید از بزرگان علمای طهران، بینهایت متبحر و بغایت رزین و متین بود. شرح شهادتش سنه هزار و سیصد و بیست و هفت معروف است. فکان ما کان مما لَست اذکره.
جسد شریفش به قم حمل شد. در صحن جدید مدفون گشت. الحال مزار عمومی است.
حاج میراز فتح الله شیرازی اصفهانی معروف به شریعت، از علمای بزرگ نجف بود. در اواخر، مرجعیت تامه پیدا کرد. علاوه بر مراتب فقه و اصول، ادیبی متفنّن و فاضلی متبحر بود. مجلس محاورهاش محفل مؤانسه و محاضره بود. با خلقی بس نیکو و عشرتی بسیار جمیل زیست میفرمود. حافظهاش محیّرالعقول بود. آقای صدر میفرمود: شریعت هیچ چیز را فراموش نکرده. در صحن مطهر مدفون است.
سید محمد کاظم یزدی. از اعاظم علمای شیعه و سالها ریاست عامه امامیه به حضرتش منتقل بود. صیت فواضل و فضائلش اقطار زمین را پر کرده، در فقه دریایی بود که ساحلش پیدا نبود. در عصر خودش هیچکس به این پایه متبحر نبود. شاهد بر این دعوی کتاب عروة الوثقی است. کتاب مفصل دیگر در تعارض ادلّه و کتاب دیگر بسیار مبسوط در اجتماع امر و نهی و حاشیه مفصلی بر مکاسب شیخ ـ اعلی الله مقامه ـ از مصنّفات وی طبع گردیده. جودت فهم و حدّت ذهن و قوت حافظه و استقامت سلیقه به کمال دارا بود. لحظهای خود را آسوده نمیگذاشت و اگر فراغتی مییافت به تصنیف و جواب فتاوی میپرداخت. پرداخت قوتی در دین و دیانت داشت که ملامت و شماتت او را نمیگرفت و حسن خلقی دارا بود که مصاحب و جلیسش را دل نمیگرفت. پسران امجادش یک یک در زمان حیاتش برفتند و همی صابر بود جز یک پسر آقا سید علی نام از او مخلفی نماند. در صحن نجف اشرف مدفون است. مقبره عالی دارد.
آخوند ملا محمد کاظم خراسانی. استاد مؤلف، محققی خبیر و مدقّقی بصیر بود. در ذکا و سرعت انتقال نظیر نداشت. چندی خدمت شیخ و یک چند خدمت میرزا ـ علیه الرحمه ـ تلمّذ نمود و در اواخر عمر مرجعیت تامه داشت. مجلس درسش منحصر به فرد بود، یعنی نظیر نداشت. چنانچه وقتی عده تلامذهاش از هزار گذشت کفایه در اصول و فوایدی و مختصراتی در فقه و حاشیه مفصلی بر رسائل شیخ و حاشیه بر مکاسب از او طبع شده و یادگار مانده است. مردی وقور و حلیم و رزین و متین و متدین و متواضع بود.
در سنه هزار و سیصد و بیست و نه هنگام نهضت از برای دفع کفار بغتتاً این جهان را بدرود فرمود. چند پسر از او بماند یکی از آنها حاج میرزا محمد در مشهد مقدس رضوی ریاست کامل دارد.
آخوند ملا محمد شرابیانی. اصلاً از بلاد ترک بود، از بزرگان علمای نجف اشرف به شمار میآید. نفوذ امری به کمال داشت چنانچه بسا بود که از غدغن وی حجاج از راه جبل نمیرفتند و آن راه مسدود میگشت.
سید محمد از آل بحر العلوم ـ قدس الله نفسه ـ. از بزرگان علمای نجف اشرف و خیلی خلیق بود.
شیخ مهدی مازندرانی. از تلامذه آقای آخوند ـ قدس الله نفسه ـ سنه هزار و سیصد و چهل و یک در نجف اشرف وفات نمود.
میرزا محمدهاشم چارسوقی اصفهانی. چارسوق یکی از محلات اصفهان است. وی از بزرگان علمای اصفهان به شمار میرفت. متتبّعی بینظیر و فاضلی نحریر بود. در فقه بحری متلاطم مینمود، در رجال و حدیث ید و بیضا مینمود، در علوم عربیه ماهر بود. چند مصنّف از حضرتش در یک مجلد مطبوع گردیده؛ مسمی به مبانی الاصول شده گاهی شعر هم میفرمود. منظومه در علم اصول گفته، مصنّفی موسوم به اصول آل رسول در استفاده ادله اصول از احادیث آل رسول6 دارد. این مصنّف در شرف و رتبت حکم اکسیر دارد. عمر شریفش از هشتاد بگذشت و در سفری که به عزم تشرف به مکه معظمه تا نجف اشرف برفت وفات نمود و در وادی السلام مدفون گشت. رحلتش در سنه هزار و سیصد و هجده اتفاق افتاد ـ رحمه الله و ایانّا برحمته الواسعه. آمین[1] ـ.
http://www.ical.ir
نظرات