نگاهی به زمینه های تشکیل شورای انقلاب اسلامی
8571 بازدید
همزمان با اوج گیری اعتصاب ها و راهپیمایی های مردم علیه رژیم «محمد رضا شاه پهلوی» و درخواست آنها مبنی بر تغییر نظام سیاسی کشور، در اذهان برخی از رهبران مذهبی و دینی که متمایل به کار گروهی و دسته جمعی بودند، اندیشه تشکیل شورایی جهت ساماندهی به کارها و هدایت نیروهای انقلابی، خطور کرد.
در ماه های واپسین قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، حوادث و رویدادهایی به وقوع پیوست که در سقوط رژیم شاهنشاهی و پایه ریزی حکومتی بر اساس تفکرات اسلامی نقش بسزایی ایفا کرد. همزمان با اوج گیری اعتصاب ها و راهپیمایی های مردم علیه رژیم «محمد رضا شاه پهلوی» و درخواست آنها مبنی بر تغییر نظام سیاسی کشور، در اذهان برخی از رهبران مذهبی و دینی که متمایل به کار گروهی و دسته جمعی بودند، اندیشه تشکیل شورایی جهت ساماندهی به کارها و هدایت نیروهای انقلابی، خطور کرد.
این شورا وظیفه داشت که با برنامه ریزی دقیق و منسجم، کار انتقال قدرت و حکومت از نظام فرو پاشیده پهلوی به جمهوری اسلامی را بر عهده گرفته و با قانون گذاری و نظارت کامل بر روند امور جاری کشور تمهیدات ایجاد نهادها و سازمان های انقلابی را فراهم سازد. در این راستا، آیت الله «مرتضی مطهری» به پاریس سفر کرده و در خصوص این موضوع حضرت امام که از تاریخ 13/7/1357 از عراق به فرانسه هجرت و در دهکده نوفل لوشاتو در حومه پاریس سکونت گزیده بودند، مشورت کرد. «پس از سفر آقای مطهری به پاریس، شورای انقلاب رسمیت پیدا کرد، پیش از آن کار انجام می شد، اما حکم خاصی نداشت. بعد از سفر ایشان رسمیت پیدا کرد و اعلام شد»(1)
فلسفه تشکیل شورای انقلاب بر اساس تصمیم گیری گروهی و شورایی طرح ریزی شده بود. یکی از علل تأسیس این شورا را بایست تجربه تلخ نیروهای انقلاب از استبداد و دیکتاتوری دانست. «در آن روزها گرایش به شورا شدید بود. از دیکتاتوری و استبداد خاطرات بسیار تلخی داشتیم و به هیچ وجه نمی خواستیم از شیوه های زور استفاده کنیم. مبارزه با استبداد از نیرومندترین انگیزه های مبارزه در مردم و ما بود و حل استبداد را هم در شورا می دانستیم. با چنین زمینه تشکیل شورا و اداره کشور توسط آن مسأله ای پذیرفته شده برای همه مبارزان بود. روی مدیریت فردی فکر نمی کردیم و به همین دلیل به طور طبیعی باید شورای انقلاب تشکیل می شد»(2). از ملاک های مهم در انتخاب اعضای شورا داشتن روحیه کار گروهی و دسته جمعی بود هم که توسط امام انتخاب شدند، پذیرفته شده بود. آیت الله بهشتی طی یک مصاحبه مطبوعاتی و رادیو –تلویزیونی که با شرکت بیش از 50 تن از خبرنگاران داخلی و خارجی شرکت کرده بودند، در پاسخ به سؤال خبرنگاری مبنی بر اینکه آیا ایشان ریاست شورای انقلاب را بر عهده دارد یا خیر، به صراحت بیان کردند «در این مرحله مملکت را به راستی با شورا اداره می کنیم و کار اداره کشور گروهی است، سمت رئیس چندان معنایی پیدا نمی کند، شورا یک دبیری می خواهد که امضا و کارها را هماهنگ کند. من به این سمت انتخاب شده ام ولی باید بگویم مسؤولیت شورا یک مسؤولیت جمعی است. هر یک از اعضا، در شورا مسؤولیت کافی دارند. در شورا چهار گروه تشکیل شده است: گروه امور داخلی و سیاسی، گروه اقتصادی، گروه صنعتی و گروه مسایل اجتماعی. هر یک از گروهها از اعضایی تشکیل می شود که در آن واحدها مسؤولیت دارند. شورا هر روز سه ساعت جلسه عمومی دارد که یکی از این جلسات با شرکت وزرائی که عضو شورا نیستند، تشکیل می شود و در جلسه شورا کلیه مسایل سیاسی و داخلی مطرح و تصمیم گیری جمعی می شود که هر یک از اعضا شورا موظف است این تقسیمات را در واحد نمایندگی خود در وزارتخانه یا مؤسسه اجرا کنند.»(3)
بدین ترتیب، شورای انقلاب چند ماه قبل از انقلاب تأسیس می گردد. «شورای انقلاب تقریباً سه ماه قبل از انقلاب و به دستور امام تشکیل گردید.» امام نیز طی پیامی که در مورخ 22/10/1357 صادر و با عنوان «پیام امام خمینی به ملت ایران درباره تشکیل شورای انقلاب و احتمال کودتای نظامی شاه» معروف شد، تأسیس شورای انقلاب را به طور رسمی اعلام کردند. در قسمتی از این پیام چنین آمده است «... به موجب حق شرعی و بر اساس رأی اعتماد اکثریت قاطع مردم ایران که نسبت به این جانب ابراز شده است، در جهت تحقق اهداف اسلامی ملت، شورایی به نام شورای انقلاب اسلامی، مرکب از افراد با صلاحیت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق، موقتاً تعیین شده و شروع به کار خواهند کرد.
اعضای این شورا در اولین فرصت مناسب معرفی خواهند شد. این شورا موظف به انجام امور معین و مشخصی شده است، از آن جمله مأموریت دارد تا شرایط تأسیس دولت انتقالی را مورد بررسی و مطالعه قرار داده و مقدمات اولیه آن را فراهم سازد...»(5)
شکل گیری و اعضای شورای انقلاب
«پس از توافق و مشورت آیت الله مطهری با امام، ایشان دستوری مبنی بر تسریع در تشکیل شورای انقلاب داده و به پنج نفر از روحانیون مأموریت دادند تا با شناسایی دقیق افراد جهت اداره امور آینده کشور، آنها را به عضویت در این شورا درآورند. این افراد عبارت بودند از: آیت الله مرتضی مطهری، آیت الله «دکتر سید محمد حسینی بهشتی»، حجت الاسلام «علی اکبر هاشمی رفسنجانی»، «سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی» و دکتر «محمد جواد باهنر».
این افراد در اجرای مأموریت خود ابتدا با آیت الله «محمد رضا مهدوی کنی» درباره عضویت در شورای انقلاب گفتگو کردند. ایشان هم عضویت در شورا را پذیرفته، لذا هسته اولیه شورا از شش نفره روحانیونی انقلابی تشکیل شد. بعدها از روحانیون دیگری چون آیت الله «سید محمود طالقانی» و آیت الله «سید علی خامنه ای» هم به این شورا پیوستند. این گروه شش نفره پس از مطالعه و شناسایی افراد، آنها را به امام معرفی می کردند و با تأیید ایشان این افراد به عضویت شورا در می آمدند. چنانچه مهندس «مهدی بازرگان» و دکتر «یدالله سبحانی» و عده ای دیگر از شخصیتها که در طول مبارزه با امام ارتباط داشتند، پس از گذشت مدت زمانی، به این شورا ملحق شدند. بدین ترتیب شورای انقلاب با ترکیبی از چند روحانی مبارز و تعدادی از چهره های نهضت آزادی که دارای سابقه مبارزات سیاسی طولانی بودند، تشکیل و شروع به کار کرد» (6)
با تشکیل شورای انقلاب در تاریخ 22/10/1357 ملت مسلمان و مبارز ایران در مورخه 29/10/1357 و پس از گذشت هفت روز از صدور فرمان امام، طی راهپیمایی با شکوهی در اربعین سالار و سرور شهیدان ابا عبدالله الحسین (ع) حمایت و پشتیبانی کامل خود را از این شورا اعلام کردند.
تشکیل شورای انقلاب را در این مرحله می بایست یکی از پیش بینی های دقیق امام و یارانش دانست. هر چند اجتماع این عده از روحانیون و فعالان سیاسی، ریسک بزرگی بود چرا که هر گونه خطری برای آنها پایه های انقلاب را متزلزل می ساخت.
اهداف شورای انقلاب
«شورای انقلاب به منظور براندازی رژیم پهلوی و جایگزین ساختن نظام انقلابی پایه ریزی شد. شورا وظیفه داشت در مرحله اول موانع فروپاشی رژیم پهلوی را دفع کند تا با حداقل کشتار و خونریزی افراد سر سپرده رژیم تسلیم نیروهای انقلابی شده و کناره گیری کنند. از سویی دیگر در راستای تأسیس و ایجاد نهادهای انقلابی گام بردارد. اولین کارکرد این مسؤولیت در معرفی دولت موقت مهندس بازرگان تبلور یافت.
در راستای تحقق بخشیدن به این اهداف، اعضای، شورا همواره با امام در ارتباط بوده و دستورات و راهنمایی های لازم را از ایشان اخذ می کردند. شهید دکتر محمد جواد باهنر که خود جزو اولین روحانیونی بود که برای عضویت در شورای انقلاب در نظر گرفته شد، طی یک کنفرانس، کار اصلی شورای انقلاب را به دو بخش تقسیم می کند: 1- نفی و براندازی 2- سازندگی.
بخش اول شامل این فعالیت ها بود: 1- بازداشت و مجازات سرکردگان رژیم پهلوی 2- مصادره کاخ ها و اموال افراد سرسپرده، پاکسازی ادارات از افراد ضد انقلاب، اخراج مستشاران خارجی از طریق قطع ایادی بیگانه و لغو قراردادهای امپریالیستی در زمینه های سیاسی، اقتصادی و خودکفایی. در بخش دوم نیز فعالیت های شورا شامل ایجاد نظم و استقرار حاکمیت انقلاب و تشکیل نظام جدید، کمک به محرومان و مستضعفان جامعه و تعدیل ثروت، رفاه و آبادی کشور از جمله ارتقاء سطح تولیدات کشاورزی، توسعه صنایع، بازسازی معنوی و اخلاقی و فرهنگی جامعه و... می شد»(7)
حضرت امام نیز پس از پذیرش استعفای دولت موقت، در نامه ای به شورای انقلاب مسوؤلیت اجرایی اداره کشور، تکمیل انتقال قدرت و تأسیس نهادهای سیاسی جدید را به عهده شورای انقلاب واگذار می کند.
در بخشی از این نامه، چنین آمده است: «شورای انقلاب را مأمور نمودم برای رسیدگی و اداره امور کشور در حال انتقال و نیز شورا، مأموریت در اجرای امور زیر را بدون مجال دارد:
1- تهیه مقدمات قانون همه پرسی قانون اساسی 2- تهیه مقدمات انتخابات مجلس شورای ملی 3-تهیه مقدمات تعیین رییس جمهور
لازم به ذکر است که با اتکا به خداوند متعال و اعتماد به قدرت عظیم الشأن باید امور محوله را خصوصاً آن چه مربوط است به پاکسازی دستگاه های اداری و رفاه حال طبقات مستضعف بی خانمان، بطور انقلابی و قاطع عمل نمایند.»(7) چنانچه اهداف دیگری را نیز می توان برای شورا برشمرد: شناسایی افراد شایسته جهت واگذاری امور به آنها، خوش بین ساختن مردم به انقلاب و ناامید کردن طرفداران نظام شاهنشاهی، کمک و یاری رساندن به حضرت امام در رهبری و هدایت نیروها و فعالیت های انقلاب.
شورای انقلاب و نهضت آزادی
در اولین روزهای پس از ورود امام به کشور، با پیشنهاد شورای انقلاب، دولت موقت به ریاست مهندس مهدی بازرگان تعیین و شروع به کار کرد «بنا به پیشنهاد شورای انقلاب... جنابعالی را... مأمور تشکیل دولت موقت می نمایم»(9) رأی اعتماد اعضای شورای انقلاب نه تنها در تعیین رئیس دولت موقت، بلکه در قانونی کردن و مشروعیت بخشیدن به اعضای کابینه هم دخیل بود. در واقع در این مرحله از انقلاب شورای انقلاب در مقام مجلس انجام وظیفه می کرد. ارتباط بین شورای انقلاب و نهضت آزادی را می توان این گونه ترسیم کرد که بیشتر اعضاء» کابینه بازرگان را افرادی تشکیل می دادند که از لحاظ وابستگی حزبی و تشکیلاتی مرتبط با جبهه ملی اول و دوم، نهضت مقاومت ملی، نهضت آزادی ایران و... بود، و سابقه فعالیت در این احزاب را داشتند. از سویی دیگر، تعدادی از این وزراء در طی فعالیت شورای انقلاب به آن پیوستند. از جمله این افراد می توان به آیت الله «سیدمحمود طالقانی»، «مهدی بازرگان»، «یدالله سحابی»، «عزت الله سحابی»، «مصطفی کتیرایی»، «احمد صدر حاج سید جوادی»، «عباس شیبانی»، «کریم سنجابی»، «رضا صدر»، «علی اکبر معین فرد» اشاره کرد.
با گذشت مدت زمانی از فعالیت شورای انقلاب و دولت موقت، تداخل اوامر تصمیم گیری و اجرایی و همچنین اختلافات ایدئولوژیکی و عقیدتی بین اعضاء شورای انقلاب و اعضا نهضت آزادی که حامی دولت موقت بوده و آنرا تغذیه فکری می کردند، باعث شد تا رابطه این دو نهاد دستخوش تغییر و تحول گردد. شرایط حساس انقلابی، نبودن ارتباط سالم سازمانی و فقدان تفکیک مناسب قوا باعث تداخلات و تعارضات در عملکرد شورای انقلاب و دولت موقت شد، به طوری که هر یک از این دو نهاد، دیگری را مانع اجرای دقیق برنامه های خود می دانستند. اهم این اختلافات عبارت بودند از: تعیین وزرا و انتخاب معاونان نخست وزیر، گنجانیده شدن مسأله ولایت فقیه در قانون اساسی، حرکت انقلابی اعضای شورای انقلاب و حرکت کند اعضای نهضت آزادی، ارتباط با ایالات متحده و تسخیر لانه جاسوسی آمریکا.
گسترش و نفوذ اختلافات در بهار 1358، درحالی که تنها چند ماه از پیروزی انقلاب نگذشته بود، باعث شدتا اعضای شورای انقلاب و اعضای کابینه موقت جهت امر داوری خدمت امام برسند. در تیرماه همان سال، شورای انقلاب و دولت موقت جلسه مشترکی با حضور امام در قم برگزار کردند.
در این جلسه مهندس بازرگان و دکتر یدالله سحابی، «داریوش فروهر» و «کاظم سامی» که از نزدیکان نخست وزیر و از فعالان دولت موقت بودند، به عملکرد شورای انقلاب و دخالت های این شورا در امور اجرایی کشور اعتراض کردند. اعضای شورای انقلاب هم با رد این ادعاها، خواستار ارائه مصادیق عینی این ایرادها شدند. در این جلسه دکتر «حبیب الله پیمان» از اعضای شناخته شده دولت و شورای انقلاب طرحی مبنی بر تشکیل شورای رهبری ارائه داد که ما فوق هر دو نهاد فوق الذکر بوده تا بدین ترتیب مشکل تداخل اختیارات و تعدد مراکز قدرت منتفی گردد. این طرح در جلسه مورد استقبال چندانی واقع نشد، لذا منتفی شد. این جلسه هر چند در کاهش تنش ها تأثیر داشت، اما از تضادهای فکری و عقیدتی نکاست. در پایان تیرماه 1358 مهندس بازرگان اعلام کرد که جهت حفظ وحدت، دولت و شورای انقلاب می بایست در یکدیگر ادغام گردند و برای اجرایی شدن این طرح تعدادی از اعضای دولت به شورای انقلاب و تعدادی نیز از شورای انقلاب به دولت موقت انتقال داده شدند بدین ترتیب آقایان هاشمی رفسنجانی در مقام معاون وزیر کشور، سید علی خامنه ای به صورت معاون وزیر دفاع، دکتر محمد جواد باهنر در مقام معاون وزیر آموزش و پرورش و محمد رضا مهدوی کنی با حفظ سمت قبلی (سرپرست کمیته های انقلاب) به صورت معاون وزیر کشور وارد کابینه شدند (10) و از اعضای دولت هم آقایان فروهر، کتیرایی، «میناچی»، «صباغیان» و «صادق طباطبایی» به شورای انقلاب راه پیدا کردند.
با وجود این تغییر و تحولات باز هم وحدت نهایی حاصل نشد، چنانچه بازرگان جهت رفع موانع و ایجاد شرایط مساعد و تمرکز دادن به کارها خواستار حضور دائمی امام در تهران شدند. این مسأله هم چندان موثر واقع نشد. چرا که اختلافات، برخواسته از مسایل اعتقادی و ایدئولوژیکی بود. این اختلافات تا 15/ 8/ 1358 ادامه یافت. ملاقات مهندس بازرگان و دکتر «ابراهیم یزدی» با «برژنسکی» (مشاور امنیت ملی آمریکا) در الجزایر باعث اعتراض دانشجویان پیرو خط امام شد و پس از آن ماجرای اشغال سفارت آمرکا پیش آمد. مهندس بازرگان یک روز پس از این حادثه در 14/ 8/ 58 از نخست وزیری استعفا داد و امام هم استعفای ایشان را در 15/8/58 پذیرفتند.
با استعفای رییس دولت موقت، امام طی پیامی شورای انقلاب را مأمور اداره کشور و انجام مأموریت های محوله کرد. لذا شورای انقلاب هم، اداره امور مملکت را عهده دار شد و شهید بهشتی اعلام کرد که کشور تا تشکیل مجلس شورا، نخست وزیر نخواهد داشت. در این مرحله هم شورای انقلاب جانب انصاف را از دست نداد، پس از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، دانشجویانی که به سفارت راه یافته بودند، ادعا کردند که به اسنادی مبنی بر جاسوسی تعدادی از اعضای دولت موقت و ارتباط آنها با آمریکا دست یافته اند. لذا در این زمان زمزمه هایی از ارتباط اعضای نهضت آزادی با آمریکا در رسانه و مطبوعات شنیده شد. شورای انقلاب هم طی صدور اعلامیه ای درباره نهضت آزادی، مبارزه دانشجویان مسلمان پیرو خط امام را موجی از خشم خروشان امت علیه امپریالیسم آمریکا اعلام کرده و ادامه افشاگری ها را هر چند از ضرورتهای تدوام انقلاب و موجب قطع مداخلات حکومت آمریکا در امور داخلی کشور دانستند اما خطر اظهار نظرات شخصی افراد، گروه ها و جریان های سیاسی را گوشزد کردند. در قسمتی از این اعلامیه آمده است: «مطرح شدن نهضت آزادی ایران در درسانه و مطبوعات و موضع گیری های گوناگون گروه ها در این زمینه دقیقاً یک جریان از این امر است. گروهی که سابقه مبارزاتی طولانی و اسلامی دارد، نباید ناگهان در معرض یک سلسله حمله های بی حساب قرار گیرد... اما سخن از مخدوش کردن یک گروه است که از دیرباز در خط مبارزه اسلامی بوده و هم اکنون نیز افرادی از آنان بار مسؤولیت های اجرایی را بر دوش دارند. در خاتمه باز هم تأکید می کنیم که مبارزه دانشجویان و مراتب فداکاری و صداقت آنها مورد تأیید ماست.»
با تأسیس مجلس شورای اسلامی و رسمیت یافتن دولت شهید رجایی در مورخ 20/6/1359، دکتر محمدجواد باهنر در کنفرانس خبری، گزارشی کامل از عملکرد و فعالیت های شورای انقلاب ارائه داد. این گزارش به مثابه کارنامه شورای انقلاب و معرفی و ارائه آن به معنای پایان کار این شورا بود. هر چند پایان کار عملی شورای انقلاب را باید 29/4/1359 دانست.
پی نوشت:
1- اکبر هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه زیر نظر محسن هاشمی، ج اول، دفتر نشر معارف انقلاب تهران، چاپ اول، 1376، ص323
2- همان
3- روزنامه جمهوری اسلامی، سال اول، ش141، مورخه 28/8/58، ص3.
4- خاطرات آیت الله مهدوی کنی، تدوین غلامرضا خواجه سروی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1358، ص183.
5- صحیفه نور (مجموعه رهنمودهای امام خمینی)، ج4، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهرن، چاپ اول، 1361، ص207.
6- گفتگوی روزنامه اطلاعات با آیت الله بهشتی، مورخه، 31/6/1359، ص5.
7- شهید دکتر محمدجواد باهنر، الگوی هنر و مقاومت، ج اول، واحد فرهنگی بنیاد شهید، تسهران، 1362، صص32-31.
8- صحیفه نور، ج10، ص147.
9- همان، ج5، حکم نخست وزیری دولت موقت مورخه 15/11/1357.
10- با استعفای دولت موقت، حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی سرپرست وزارت کشور و آیت الله مهدوی کنی معاون او شد.
11- مسعود رضوی، هاشمی و انقلاب، همشهری، تهران، 1376، ص242.
معرفی منابع جهت مطالعه درباره موضوع:
1- علی کردی، زندگی و مبارزات شهید آیت الله بهشتی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1385.
2- خیرالله اسماعیلی، دولت موقت، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، 1380.
3- مرتضی نعمتی زرگران، شهید دکتر محمدجواد باهنر، مبارزات، مواضع و دیدگاه ها، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1383.
4- رسول جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی – سیاسی ایران (سالهای 1357-1320)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی و سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1383.
خبرگزاری فارس
نظرات