کنفرانس سران در تهران و نتایج آن
با اینکه از ابتدای سال ۱۹۴۳ میلادی ارتش آلمان در تمامی جبههها با شکست مواجه شده و مشغول عقبنشینی بود ولی برای هماهنگ کردن مساعی متفقین و به خصوص گشایش جبهه دوم در خاک اروپا که مورد تقاضای شورویها بود، ملاقاتی بین سران کشورهای بزرگ که رهبری جنگ علیه آلمان را بر عهده داشتند ضروری به نظر میرسید. به پیشنهاد ژوزف استالین نخستوزیر وقت شوروی، تهران برای اجتماع سران کشورهای شوروی، انگلستان و آمریکا در نظر گرفته شد اما متفقین به هیچوجه دولت ایران را در جریان کنفرانس نگذاشتند و از مذاکرات آن نیز اطلاعی به دولت میزبان خود ندادند. تنها در روز ورود رهبران متفقین، نخستوزیر ایران (علی سهیلی) در جریان قرار داده شد. کنفرانس تهران که در چهارمین سال جنگ دوم جهانی تشکیل شد، تمام وقت خود را صرف طرح نقشههای جنگی و مراحل بعدی نبرد تا شکست کامل آلمان کرده و حل مسایل مربوط به بعد از حصول پیروزی را به کنفرانس دیگری موکول کرد. روز ۲۵ نوامبر استالین از مسکو و روز بعد فرانکلین روزولت رییسجمهور آمریکا و وینستون چرچیل نخستوزیر انگلیس از قاهره وارد تهران شدند و در ۲۸ نوامبر ۱۹۴۳ (ششم آذر ۱۳۲۲) کنفرانس تاریخی تهران که اثرات مهمی در جریان جنگ جهانی دوم داشت در تهران تشکیل شد. این کنفرانس در محل سفارت شوروی در تهران برگزار شد و شاه نیز برای شرکت در کنفرانس ناگزیر بود به سفارت برود. در جریان کنفرانس، چرچیل و روزولت حاضر نشدند به دیدار شاه بروند و با او تنها در محل سفارت دیدار میکردند. دیدار استالین با شاه در کاخ مرمر نیز با تلاش و خواهش یکی از اطرافیان شاه به نام احمدعلی سپه (مورخالدوله) از مسوولان سفارت شوروی صورت گرفت. فردوست در کتاب ظهور و سقوط خود در این زمینه آورده: «سفارت شوروی تاکید کرده بود که به هنگام ورود استالین به کاخ مرمر، گارد شاه باید برچیده شود و گارد ویژه استالین مستقر شود. شاه نیز با خوشحالی این درخواست را پذیرفت.» در مدتی که کنفرانس تهران جریان داشت اقداماتی به منظور حفظ منافع ایران و روشن کردن وضع کشور پس از جنگ از طرف زمامداران ایران به عمل آمد. سهیلی و ساعد مراغهای وزیر امور خارجه با مولوتف و ایدن وزیران خارجه شوروی و انگلستان و ژنرال پاتریک هرلی مشاور مخصوص رییسجمهوری آمریکا ملاقات و مذاکره کرده و در نهم آذر یادداشتی درباره مساعی ایران در دوره جنگ به نفع متفقین تسلیم سران سه دولت کردند. در بخشی از این یادداشت آمده است: «ایران که با ابراز همکاری صمیمانه و خالصانه طبق پیمان سهگانه و تشریک مساعی با متفقین در این پیروزی سهیم میباشد، قطع (یقین) دارد که متفقین تمام زحمات و خساراتی را که از اوضاع جنگ به ایران وارد آمده کاملا در نظر خواهند گرفت. با امتحانی که ایران در این مدت از همکاری صمیمانه و تشریک مساعی خالصانه خود در تمام شوون و مراحل نشان داده و برای تامین پیروزی متفقین و برافکندن ریشه ظلم و ستم از جهان مافوق قدرت و توانایی خود و با تحمل مشکلات اقتصادی بیشمار بذل مساعی نموده و با نتیجه با اعلان جنگ به آلمان اعتماد و اطمینان کامل متفقین را جلب نموده و انتظار دارد که متفقین در تحویل رشتههای حیاتی امور مملکتی که فعلا در دست آنهاست و واگذاری امنیت کشور به قوای نظامی و انتظامی خود ایران و تامین جمیع وسایل این کار اهتمام خاص معمول دارند تا بدین نحو اعتماد و اطمینان موجوده صورت عمل به خود گیرد.»
در بخش دیگری از این یادداشت تاکید شده است: «دولت و ملت ایران رجای واثق دارند که تعهدات کتبی و اطمینانهای شفاهی که از طرف متفقین نسبت به تمامیت و استقلال ایران داده شده است با کمک و مساعدتهای مادی و معنوی در تمام رشتههای سیاسی و اقتصادی تقویت یافته و ایران بتواند بدین وسیله نقش با افتخاری را که در گذشته بین کشورهای متمدن جهان به عهده داشته در آتیه نیز ادامه دهد.» بر اساس این یادداشت اعلامیهای در ۱۰ آذر ۱۳۲۲ (اول دسامبر ۱۹۴۳) به امضای روزولت و چرچیل و استالین رسید که به اعلامیه تهران معروف است. در این یادداشت آمده است: «رییسجمهوری کشورهای متحد آمریکا، رییسجمهور اتحاد جماهیر شوروی و نخستوزیر ممالک متحد انگلستان پس از مشورت بین خود و با نخستوزیر ایران مایلند موافقت سه دولت را راجع به مناسبات خود با ایران اعلام دارند. دولتهای کشورهای متحد آمریکا، شوروی و انگلستان کمکهایی را که ایران در تعقیب جنگ علیه دشمن مشترک و مخصوصا در قسمت تسهیل وسایل حمل و نقل مهمات از ممالک ماوراء بحار به اتحاد جماهیر شوروی به عمل آورده تصدیق دارند. سه دولت نامبرده تصدیق دارند که این جنگ مشکلات اقتصادی خاصی برای ایران فراهم آورده و موافقت دارند که با در نظر گرفتن احتیاجات سنگینی که عملیات جنگی جهانی بر آنها تحمیل میکند و کمی وسایل حمل و نقل در دنیا و همچنین کمی مواد خام و سایر حوایج کشوری، کمکهای اقتصادی خود را تا حد امکان به دولت ایران ادامه بدهند.» در این یادداشت همچنین آمده است: «دولتهای کشورهای متحد آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی و ممالک متحد انگلستان در حفظ استقلال و حاکمیت و تمامیت ارضی ایران با دولت ایران اتفاق نظر دارند و به مشارکت ایران با سایر ملل صلح دوست در برقراری صلح بینالمللی و امنیت و سعادت بعد از جنگ طبق اصول منشور آتلانتیک که مورد قبول هر چهار دولت است استظهار دارند.»
در کنفرانس تهران، در خصوص تجزیه آلمان نیز گفتوگوهایی به عمل آمد. روزولت تنها راه مجازات آلمان را تجزیه این کشور عنوان کرد و چرچیل و استالین هم با این نظر مخالفت نکردند. با اینکه استالین پیشنهاد کنفدراسیونی کردن آلمان را رد میکرد و آن را تهدیدی علیه امنیت مرزهای شوروی میدانست ولی پیشنهاد تجزیه آلمان را به عنوان پایه مذاکرات پذیرفت. به موجب اسناد و مدارک محرمانهای که بعدا درباره جریان مذاکرات کنفرانس تهران منتشر شد استالین در این کنفرانس موضوع منابع نفتی ایران و کشورهای ساحلی خلیجفارس را نیز مطرح کرد و خواستار توافقی درباره تقسیم این منابع در آینده شد. ولی چرچیل گفت زمان طرح این مساله نیست و مسایل اقتصادی جهان باید به طور کلی در پایان جنگ مورد بررسی قرار بگیرد. اما بزرگترین موفقیتی که در کنفرانس تهران نصیب استالین شد نزدیکی به روزولت و جلب اعتماد او بود که نتایج خود را در مدت باقیمانده جنگ و کنفرانس یالتا نشان داد. ضمنا دولتهای آمریکا و انگلستان به منظور ابراز حسن نیت خود و اهمیتی که برای ایران قایل بودند، سفارتخانههای خود را در تهران به درجه سفارت کبری ارتقا دادند. سفارت شوروی قبلا در ۱۳۰۴ در آغاز سلطنت رضاشاه به درجه سفارت کبری ارتقا یافته بود. نتایج کنفرانس تهران که به مدت سه روز ادامه داشت از لحاظ جریان جنگ به این قرار بود:
الف – ایجاد جبهه دوم و پیاده شدن نیروهای مشترک آمریکایی و انگلیسی و کانادایی و فرانسه آزاد به خاک نورماندی در ششم ژوئن ۱۹۴۴.
ب – ضد حمله بزرگ ارتش سرخ در تابستان ۱۹۴۴ که منجر به بیرون ماندن قطعی آلمانیها از خاک شوروی شد. ارتش آلمان که از دو طرف در میان ضربات سهمگین نیروهایی قرار گرفته بود که به مراتب از آن قویتر بود، نتوانست پایداری کند و به تدریج ایتالیای مرکزی، بلژیک و کشورهای اروپای شرقی را تخلیه کرد و به سرحدات عقبنشینی کرد. ولی امضاکنندگان این اعلامیه، چندان پایبندی به تعهد خود راجع به ایران نشان ندادند. به این معنا که پافشاری انگلیس و شوروی بر کسب امتیازات نفتی از دولت ایران و به خصوص اقدام روسها در منوط کردن خروج نیروهایشان از ایران به اخذ امتیاز نفتی دریای خزر، نقض آشکار حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران و نقض تعهداتشان در اعلامیه یادشده بود.
زمانی که استالین اعلامیه احترام به استقلال و حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران را امضا میکرد، شهرهای شمالی ایران در اشغال ارتش سرخ بود و وقتی اعتبارنامه سیدجعفر پیشهوری نماینده حزب توده در نخستین روزهای کار مجلس چهاردهم رد شد، وی و قاضی محمد به عنوان رهبران دو حزب دموکرات آذربایجان و کردستان با کمک نظامی روسها در دو استان یاد شده، اعلام خودمختاری کردند. روسها تا زمان انعقاد قرارداد تاسیس شرکت مختلط نفت ایران و شوروی ـ ۱۵ فروردین ۱۳۲۵ ـ و تشکیل کابینه ائتلافی با حزب توده در تهران ـ ۱۰ مرداد ۱۳۲۵ ـ حاضر به خروج از ایران نشوند. آمریکاییها و انگلیسیها نیز که در کنفرانس تهران، اعلامیه استقلال و حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران را امضا کردند، به راحتی مایل به خروج از ایران نبودند. سه ماه پس از آن امضا در اسفند ماه ۱۳۲۲ دو هیات انگلیسی و آمریکایی از جانب شرکتهای نفتی شوکونی ـ واکیوم و سینکلر آمریکایی و شرکت رویال داچ شل انگلیسی ـ هلندی به تهران آمدند و هر دو تقاضای امتیاز نفت در نواحی جنوب شرقی ایران را کردند. مذاکرات و حتی حضور نمایندگان مزبور در تهران محرمانه نگاه داشته شده بود و جز چند نفر از مقامات بلندپایه دولت کسی از مذاکرات ساعد نخستوزیر با آنان اطلاعی نداشت. انگلیسیها زمانی نیروهای خود را از شهرهای جنوبی ایران خارج کردند که توانستند طیف وسیعی از سیاسیون وابسته به خود را در جریان تقلبات انتخاباتی چهاردهمین دوره قانونگذاری ایران به مجلس بفرستند. در همین دوره بود که سید ضیاءالدین طباطبایی عامل کودتای انگلیسی سوم اسفند ۱۲۹۹ که از ۲۲ سال پیش از آن در خارج از ایران و از جمله ۱۹ سال در اروپا به سر میبرد، به خواست انگلیسیها به تهران بازگشت و به عنوان نماینده به مجلس چهاردهم راه یافت. کنفرانس تهران که در دوره دوم کابینه علی سهیلی برگزار شد، از ابتدا تا انتها به صورت محرمانه و بدون انتشار اخبار آن ترتیب یافت. اولین خبر مربوط به این کنفرانس پس از عزیمت رهبران متفقین به کشورهایشان، توسط سهیلی در جلسه مشترک هیات دولت، نمایندگان مجلس و سران لشکری و کشوری در روز دهم آذر ۱۳۲۲ منتشر شد. سهیلی گفت: «ابتدا از طریق کاردار شوروی در تهران در جریان برگزاری این اجلاس در تهران قرار گرفتم.» روز دهم آذر رهبران هر سه کشور از ایران خارج شدند.
منابع:
ـ سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، هوشنگ مهدوی، نشر البرز، ۱۳۷۵
ـ روابط خارجی ایران از ابتدای دوران صفویه تا پایان جنگ جهانی دوم جهانی، هوشنگ مهدوی، امیرکبیر، ۱۳۷۵
ـ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ج اول
ـ فصلنامه تاریخ روابط خارجی، نشریه مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه، شمارههای ۷ و ۸
سایت موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
نظرات