به مناسبت 29 بهمن 1357 سالروز تاسیس حزب جمهوری اسلامی
مجتهدی با دغدغه های حزبی
1019 بازدید
آیت الله دکتر بهشتی مجتهدی مجاهد و شخصیتی ویژه و بسیار تاثیرگذار در پیروزی انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی بوده است. شهید بهشتی در زمان رژیم ستمشاهی و سال ها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی با برنامه ریزی منسجم، مدون و تشکیلاتی در راستای تکلیف شرعی و الهی خود و در خط ولایت به تربیت نیروهای با استعداد و فعال برای اداره نظام اسلامی پرداخت. شهید بهشتی یکی از گنجینه های بزرگ فضایل ملت ما و از رجال سیاسی و مذهبی دوران معاصر بود. بهشتی فقیه بود و دانش فقهی خود را از محضر بزرگانی چون امام خمینی(ره)،
آیت الله بروجردی، آیت الله محقق داماد و آیت الله سید محمد تقی خوانساری کسب کرده بود. در عین حال، یک فیلسوف و حکیم بود که ذهن فلسفی خود را در محضر مرحوم علامه طباطبایی، فیلسوف و مفسر قرآن، سامان داده بود. شهید بهشتی در 26 سالگی و در شهر قم، با همکاری برخی دوستان فاضل خود، دبیرستان دین و دانش را تاسیس کرد و تا سال 42 مسئولیت اداره این مدرسه را بر عهده داشت. بعد از این در سال 39 کانون اسلامی دانشجویان و فرهنگیان قم را تاسیس کرد همچنین به همراه حضرات آیات مشکینی، ربانی شیرازی، جنتی و شهید قدوسی و شهید مطهری، مدارس حقانی، منتظریه و مهدی منتظر (عج)را
راه اندازی کرد. با نگاهی به مجموع این اقدامات، متوجه می شویم که هدف ایشان نهاد سازی و کادر سازی بوده است. در واقع ذهن تشکیلاتی و انضباط علمی و عملی بهشتی، به گونه ای بود که به طور طبیعی به سمت
نهاد سازی و کادر سازی می رفت.
شهید بهشتی با کادرسازی از نیروهای متدین و انقلابی به دنبال حفظ نظام از بلایا و خطرات دشمنان انقلاب اسلامی بود. وی در راه متشکل کردن نیروهای انقلاب، حزب را معبد خود می دانست و دائما به ضرورت تحزب اسلامی تاکید می کرد. مسئله ای که امروز به عنوان یک دغدغه در میان نیروهای وفادار به انقلاب اسلامی و دلسوزان نظام مطرح است، اما همچنان مورد غفلت مسئولان قرار دارد.
دغدغه تحزب
شهید بهشتی را می توان یکی از برجسته ترین
نظریه پردازان تحزب اسلامی دانست که پس از پیروزی انقلاب اسلامی بنای یک حزب فراگیر مبتنی بر اصول اسلامی را پایه گذاری کرد. ایشان از جمله کسانی بودند که بر کار تشکیلاتی در امور سیاسی تاکید داشتند و با تبیین الزامات و ضرورت های کار حزبی دیگران را نیز به سمت تشکیلات سوق می داد و با فعالیت ها و روشنگری هایی که داشت توانست دیدگاه دوستان خود را که نسبت به تحزب نگرش منفی داشتند اصلاح کند و آنان را به کار تشکیلاتی ترغیب نماید.
دغدغه شهید بهشتی در خصوص راه اندازی تشکیلات، مربوط به قبل از انقلاب است و در دوران مبارزه علیه رژیم پهلوی به لزوم وجود انسجام تشکیلاتی پی برده بود و این فکر در ذهن او بود تا زمانی که انقلاب به پیروزی رسید و این احساس نیاز بیشتر شد و امکان تشکیل آنچه در ذهن وی بود فراهم گردید. وی در خصوص اهمیت تحزب و لزوم وجود آن در کشور بخصوص پس از پیروزی انقلاب می گوید: « ما از روزی که انقلابمان پیروز شد. این دغدغه را داشتیم. ما پیش از پیروزی انقلاب هم این دغدغه را داشتیم و به خاطر همین دغدغه است که از پیش به فکر یک تشکیلات اسلامی بودیم و مدت ها بود در صدد سازماندهی آن بودیم و وقتی به تاخیر می افتاد احساس نگرانی می کردیم. همان طور که می دانید، غیر از تشکل های کوچک دیگر، اولین تشکل اسلامی که ماها در آن حضور داشتیم، هیئت های مؤتلفه اسلامی بود که فعال ترین گروه سیاسی و نظامی مخفی سال های 1341 به بعد بود. در همان موقع همین مردم، جوان های ما از قشرهای مختلف درک می کردند که باید تشکل داشت و الا حوادث می آید و بر ما مسلط می شود. اگر آدم بی برنامه باشد، اگر نیروها بدون تشکل باشند، اگر برنامه ریزی و رهبری مناسبی نباشد، حوادث می آیند ما را این طرف و آن طرف می برند؛ در حالی که شأن انسان این نیست. شأن انسان این است که او مسلط بر حوادث باشد». ( بخشی از سخنرانی شهید آیت الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی در مسجد نارمک در تاریخ 10/12/1359)
اهمیت تشکیلات و سازماندهی
شهید بهشتی از جمله کسانی است که با علم و تجربه به این نتیجه رسیده است که تحزب از الزامات جامعه ماست و اگر امور بدون تشکیلات و سازماندهی صورت گیرد مثمر ثمر نخواهد بود. ایشان در این باره معتقد است: « ما به یک تشکیلات نیرومند، خلاق، هماهنگ ومنسجم نیازمند هستیم که در آن استعداد ها یکدیگر را بیابند. محل تلاقی استعداد ها و محل شناسایی متقابل استعداد ها باشد و در آنجا استعداد ها زمینه شکوفایی و محیطی مناسب برای همکاری هماهنگ پیدا کنند. چنین تشکیلات وسیع، موثر و منسجمی می تواند هر دو مطلب را تا حد زیادی تامین کند. هم می تواند استعداد ها را در سطح گسترده تر بشناسد و هم اینکه اینها چگونه می توانند با هماهنگی کار کنند. این هنر یک تشکیلات است. جامعه ما در مرحله ای که قرار دارد و می خواهد انقلابش را پیش ببرد سخت نیازمند به تشکل است. »(بهشتی1390؛ 76-75)
همین دغدغه ها بود که در نهایت به تشکیل حزب جمهوری اسلامی منجر شد. شهید مظلوم آیت الله بهشتی در قبل و بعد از پیروزی انقلاب بارها گفته بودند که یکی از دلایل عدم موفقیت مردم و بخصوص روحانیت در مبارزات خود علیه رژیم شاه و استعمار، نداشتن تشکل بود و تاکید می کردند که بعد از ماجرای نهضت ملی شدن نفت ما به این نتیجه رسیدیم که دلیل شکستی که ما متحمل شدیم نداشتن تشکیلات سیاسی بود. اگر تشکیلات داشتیم شکست نمی خوردیم و می توانستیم در مقابل کسانی که باعث به هم ریختگی نهضت شدند کارهایمان را سرو سامان دهیم. چون خود ایشان این صحنه ها را دیده بودند از این صحنه ها در واقع یک درس بزرگ سیاسی گرفتند.
این شهید بزرگوار می گوید: «راهی جز تشکل نداریم. به شرط آنکه این چهار اصل را که عرض کردم دقیقا رعایت کنید. تشکل هایمان بر اساس صداقت باشد نه ریا و تظاهر و مردم فریبی که از بدترین آفت های اجتماعی است. هر چه هستیم آشکار باشیم به شرط اینکه اگر گروه های متعدد هستیم مسابقه این گروه ها، مسابقه در راه خیرات و نیکی ها باشد و مسابقه سازندگی باشد، نه مسابقه طرد و تخریب و به شرط اینکه وقتی این گروه ها دیدند واقعا خطوط اصلی شان یکی است هر چه سریع تر در یک جبهه گسترده تر با رهبری مورد قبول گرد آیند تا توانی بزرگ تر را به وجود آورند». (همان ص85)
شهید بهشتی ایده تشکیل حزب علاقه مندان به حکومت اسلامی را پیش از انقلاب با برخی چهره های سیاسی مبارز غیر روحانی آن دوران از جمله حبیب الله پیمان، یدالله سحابی و. . . درمیان گذاشته بود و در این زمینه با آنها به هم اندیشی نشسته بود. با این حال و با توجه به اینکه انقلابیون همه قدرت را در اختیار گرفته بودند و اصولا دید مثبتی نیز از تحزب در اذهان اقشار مختلف مردم وجود نداشت ورود به مقوله تحزب آن هم توسط یکی از مهمترین رهبران انقلاب شجاعت و انگیزه زیادی طلب می کرد. این اقدام مرحوم بهشتی نشان از توجه ویژه وی به این مقوله بود حتی بنابر اقوال مستند، بهشتی در ابتدا پیشنهاد امام برای تصدی ریاست دیوان عالی کشور را نمی پذیرد و تاکید می کند در حزب جمهوری اسلامی می تواند بهتر به انقلاب خدمت کند. با این حال و با اصرار رهبر کبیر انقلاب این پست را می پذیرد.
شهید بهشتی سازماندهی به امور را امری لازم می داند و در برابر استدلال کسانی که می گویند جامعه از نعمت ولایت فقیه برخوردار است پس به حزب نیازی نیست می گوید: «با سازماندهی است که می شود بهتر رهبری کرد. ما که یک مقام رهبری در کل جامعه داریم که همان ولایت فقیه است که در قانون اساسی هم آمده؛ ولی وقتی رهبری ولایت فقیه تصمیم می گیرد، آیا با بی سازمانی بهتر می شود آن تصمیم ها را اجرا کرد یا با داشتن سازمان و تشکل؟ جواب خیلی روشن است که وقتی می خواهیم همان نقطه نظرهای کلی رهبری و خطوط کلی را که رهبری ترسیم می کند یا تصمیمات جزئی حساس فوری و فوتی را که در یک مواقع حساس می گیرد و اعلام می کند اجرا کنیم، غیر از حمایت عمومی و پشتوانه عمومی، یک سیستم اجرایی لازم دارد. باید مقابله کرد با حوادث و برای این کار سخت نیازمندیم به متشکل بودن». (همان)
منابع:
1-حسینی بهشتی، سید محمد(1390)حزب جمهوری اسلامی، گفتار ها، گفتگو ها، نوشتار ها. بنیاد نشر آثار واندیشه های شهید آیت الله بهشتی.
روزنامه رسالت
نظرات