اسرائیل، مطرود انقلاب اسلامی


 اسرائیل، مطرود انقلاب اسلامی

تردیدی نیست که یکی از شعارهای اصلی و اولیهٔ نهضت امام خمینی(ره) دفاع از مظلومان بود که موضوع فلسطین و حمایت از فلسطینیان و دشمنی با رژیم صهیونیستی و تجاوزات آن، درصدر این هدف قرار داشته است، زیرا انقلاب اسلامی ایران حرکتی بود اصیل، که بر باورهای اسلامی مردم استوار بود. این مسأله چیزی نبود که از ابتدا بر کسی پوشیده باشد و صهیونیست ها، حتی قبل از سال ۱۳۴۲ نیز به خوبی از این مسأله آگاه بوده و نسبت به جایگاه اسرائیل نزد مردم ایران واقف بودند. ژنرال مایرامیت که در سال ۱۳۴۰ به جای هرزوگ به ریاست اداره اطلاعات ارتش اسرائیل منصوب شده بود، در اردیبهشت ۱۳۴۱ به تهران آمد و با مقامات ارتش و نخست وزیر و کفیل وزارت خارجه و وزیر کشاورزی دیدار کرد. وی در بازگشت به اسرائیل، طی گزارشی، به بن گورین و گلدامایر توصیه کرد که سعی شود تماسهایی با خارج از محدودهٔ هیأت حاکمهٔ ایران برقرار شود. او متذکر شد که اسرائیل در میان مردم ایران منفور است و باید به آینده بیندیشند. ۱

همچنین در برخی روزنامه های اسرائیلی نیز نسبت به نتایج وخیم روابط ایران و اسرائیل و جایگاه این روابط در افکار عمومی ایرانیان مطالبی چاپ می گردید. در گزارشی که نمایندگی ایران در تل آویو در سال ۱۳۵۲ برای وزارت خارجه، به نقل از روزنامه معاریو نوشته است:

«خبرنگار فیگارو چاپ پاریس در تهران گزارش می دهد که در شقوق مختلف افکار عمومی ایران عصبانیت از همکاری بین اسرائیل و ایران در زمینه های مختلف افزایش می یابد و این موضوع ممکن است نتایج وخیمی در آینده نزدیک ببار آورد. خبرنگار مزبور از تظاهرات و ابراز مخالفت هایی که به نزدیکی بین ایران و اسرائیل می شود و نیز شعارهای «شاه یهودی است» یا جعل نام خانوادگی پهلوی به «پاپالوی»۲گزارشهایی می دهد...»۳

با اوج گیری نهضت مردمی، مبارزه با صهیونیسم و محکوم کردن روابط شاه با اسرائیل یکی از وجوه مبارزهٔ مردمی را تشکیل می داد. انقلابیون همواره روابط شاه و صهیونیست های غاصب را مذمت کرده و مردم را به کمک رسانی به مردم فلسطین دعوت می کردند. فعالیت ها و سخنرانی های آیت الله شهید مرتضی مطهری، آیت الله سعیدی و سایرین در این زمینه قابل توجه است. حجت الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی نیز یکبار به دلیل ترجمهٔ کتابی دربارهٔ فلسطین به زندان افتاد.

سازمانهایی که راه مبارزه مسلحانه با رژیم را برگزیده بودند دفتر نمایندگی اسرائیل و سایر منافع اسرائیل در ایران را هدف حملات خود قرار می دادند۴ و در واقع مبارزه با صهیونیسم و اسرائیل، فصل مشترک تمام مبارزین به شمار می رفت. هر چند حضرت امام در صحبتهای خود در ارتباط با قضیهٔ فلسطین ملتهای مسلمان را خطاب قرار می دادند و آنها را به حمایت و پشتیبانی از مردم فلسطین و احقاق حقوق خود فرا می خواندند، اما از سازمان آزادیبخش فلسطین نیز، تا زمانی که در راه مبارزه با اسرائیل ایستادگی می کردند، حمایت می کردند و یاسر عرفات نیز سعی داشت رابطهٔ خود را با انقلابیون عمیق تر سازد. در پی شهادت حاج آقا مصطفی خمینی(ره)، یاسر عرفات رئیس ساف، پیام تسلیتی برای حضرت امام ارسال داشت و حضرت امام (ره) نیز طی تلگرامی به پیام وی پاسخ دادند. ۵

شدت یافتن انقلاب اسلامی، معادلات موجود در منطقه و محاسبات آمریکایی ها را مورد تهدید قرار می داد و آمریکائیها که با به قدرت رسیدن سادات در مصر، بستر جدیدی را جهت ایجاد سازش مهیا می دیدند، تلاش خود را برای رسیدن به آن به کار بستند و هرچه انقلاب اسلامی به پیروزی نزدیکتر و سقوط شاه محتمل تر می شد، کوششهای آمریکا نیز مضاعف می گشت. روزنامه معاریو در ۱۹ شهریور ۱۳۵۷ طی مقاله ای نوشت: «بین کوششهایی که به وسیله آمریکا برای حل بحران خاورمیانه اعمال می شود و تلاش هایی که عوامل اسلامی افراطی ایران برای سقوط رژیم شاهنشاه به کار می برند، ارتباطی وجود دارد. اگر واقعاً شاهنشاه ایران از سلطنت برکنار شود و به جای آن رژیمی اسلامی جایگزین شود، در مورد میزان مصیبت سیاسی و استراتژیکی که به تمامی جهان آزاد و به خصوص آمریکا وارد می آید هر چه گفته شود اغراق نیست. اگر خدای ناکرده چنین واقعه ای روی دهد، به منافع حیاتی کشور اسرائیل نیز در آیندهٔ دور و نزدیک لطمه وارد خواهد آمد... ایران یکی از پایه های نفوذ آمریکا در خاورمیانه و از مدارهای اصلی محور قاهره ـ ریاض ـ تهران محسوب می شود و از این رو نگرانی های پرزیدنت سادات توجیه پذیر خواهد بود.»۶

به دلیل همین نگرانی ها بود که اسرائیلی ها حساسیت فوق العاده ای نسبت به وقایع ایران داشتند و حوادث را با دقت زیاد پیگیری می کردند. ژنرال گازیت که در اواخر مهر ماه ۱۳۵۷ به آمریکا سفر کرده بود، در اجتماع ۲۵ نفری اعضای کنگره آمریکا گفت که بر وی مسلم شده است که سازمان های اطلاعاتی اسرائیل از نظر درک و شناسایی کنه وقایع ایران چند هفته از سازمانهای اطلاعاتی آمریکا جلوتر بوده اند. ۷ همچنین اسرائیلی ها، آمریکائیها را مورد نکوهش قرار می دادند زیرا گاهی اوقات به شاه توصیه می کردند که حقوق بشر را رعایت کند و با مخالفان مصالحه نماید.۸

یک روزنامهٔ اسرائیلی با اشاره به سرسختی و آشتی ناپذیری حضرت امام(ره) نوشت که: «به عقیدهٔ رهبران غیر مذهبی مخالف رژیم ایران، آیت الله خمینی از واقعیت تحولات ایران بی خبر است، حال آنکه رهبران نهضت های معتدل ایران، چون خلاء ناشی از دگرگونی رژیم سلطنت را واجد آثار وخیمی می دانند، لذا به یک دورهٔ تدریجی انتقال حکومت می اندیشند.» ۹

روند انقلاب اسلامی تأثیر مستقیمی بر رفتار سیاست خارجی امریکا در خاورمیانه داشت و در واقع امریکا در موضعی منفعلانه قرار گرفته بود و ترس از اینکه پس از ایران نوبت عربستان سعودی باشد، آیندهٔ تاریکی برای جایگاه امریکا در منطقه و آیندهٔ نفت به وجود آورده بود. این موضوع باعث شده بود که امریکائیها بر فشار خود بر اسرائیلی ها بیفزایند که راه حلی برای مسأله فلسطینی ها جستجو کند که کارگران فلسطینی در عربستان سعودی و دیگر کشورهای خلیج فارس، که عامل عمدهٔ آشوب ها و چپ گرائی ها بودند، به موطن خود برگردند تا یکی از عوامل عدم ثبات در منطقه از میان برداشته شود. امریکایی ها همچنین اصرار داشتند که مذاکرات واشنگتن با موفقیت پایان پذیرد تا کانون قدرت جدیدی در خاورمیانه توسط مصر و اسرائیل ایجاد گردد که حافظ منافع امریکا باشد. هیأت نمایندگی اسرائیل در مذاکرات واشنگتن نیز به علت وقایع ایران و ترس از قطع صدور نفت، به سرعت عمل خود افزود و اصرار داشت که مصر مکلف شود که نفت سینا را به اسرائیل بفروشد. ۱۰ با امضای معاهدهٔ کمپ دیوید و ضیافت سادات در تهران تظاهرات وسیع دانشجویی بر علیه سازش سادات با اسرائیل شکل گرفت. ۱۱

اسرائیلی ها سعی داشتند که با ایجاد فضایی ساختگی، وضعیت یهودیان ایران پس از حکومت شاه را وحشتناک توصیف کنند و علی رغم اینکه رهبران انقلاب اعلام می کردند که به اقلیتها صدمه ای وارد نخواهد شد، در پی ایجاد جو التهاب و عدم اعتماد در بین یهودیان ایران بودند. ۱۲ روزنامه «عل همیشمار» مورخ ۲۹ آبان ۱۳۵۷ نوشت:« وضع یهودیان ایران با به حکومت رسیدن مسلمانان افراطی بستگی دارد، رفتار آنها با اقلیتها رضایتبخش نیست... یهودیان که به خاطر رفتار همیشه انسانی شاهنشاهان خاندان پهلوی با اقلیت یهود، از جانبداران و طرفداران پر التهاب این خاندان هستند، از آیندهٔ وحشت دارند.» ۱۳ علاوه بر یهودیان ایرانی، در آغاز سال ۱۳۵۷ بیش از ۱۵۰۰ خانوادهٔ اسرائیلی در ایران اقامت داشتند که از ۱۵ آبان ماه همان سال هواپیماهای اسرائیلی شروع به تخلیه آنها نمودند. ۱۴ به رغم دوبار حمله به دفتر شرکت هواپیمایی العال، هواپیماهای اسرائیلی همچنان به پروازهای عادی خود به ایران ادامه می دادند. تا هر چه بیشتر از اتباع اسرائیل را تخلیه کنند. همچنین کارمندان سفارت اسرائیل به رغم خطراتی که آنها را تهدید می کرد، به کارشان ادامه دادند. اسرائیل به دو دلیل حاضر نبود پایگاهش را در ایران تعطیل کند. یکی اینکه معلوم نبود که اگر یوسف هارملین سفیر اسرائیل و کارمندانش را به کشورشان احضار می کردند، دوباره اجازه بازگشت به ایران به آنان داده می شود و دیگر اینکه به رغم مهاجرت تعدادی از یهودیان ایرانی، هنوز ۵۰ هزار یهودی در ایران باقی مانده بودند. ۱۵

آذر ماه سال ۱۳۵۷ مصادف با ماه محرم بود. مقامات حکومت شاه و همچنین آمریکائی ها و اسرائیلی ها به شدت از ماه محرم و تهدیداتی که در این ماه علیه حکومت شا ه وجود داشت در هراس بودند و می ترسیدند که در این ماه، کار حکومت شاه یکسره شود. نمایندگی ایران در تل آویو در گزارشی در آستانه ماه محرم نوشت: «به نظر منابع آمریکایی اگر شاهنشاه ماه محرم را به سلامت بگذراند، امید موفقیت معظم له بیش از پنجاه درصد خواهد بود.» ۱۶ ولی سازمان سیا (CIA) در ارزیابی که از اوضاع ایران به عمل آورده بود، تأکید کرده بود که هیچگونه خطری رژیم شاه را تهدید نمی کند. کارتر رئیس جمهور آمریکا پس از آنکه به اشتباه بودن تحلیلهای سازمان سیا پی برد، طی یادداشت شدیداللحنی آن سازمان را به خاطر قصوری که در باب ارزیابی درست وقایع ایران مرتکب شده بود ملامت نمود. ۱۷ دستگاههای اطلاعاتی اسرائیل نیز ابراز داشتند که سیا در برداشت های خود از اوضاع ایران مرتکب اشتباه گردیده است. ۱۸

در جایی دیگر صهیونیست ها از نفوذ و کنترل فوق العادهٔ رهبران انقلاب بر مردم اظهار تعجب می نمایند؛ چنانچه روزنامه معاریو در مورخ ۲۰/۹/۱۳۵۷ در سرمقالهٔ خود راجع به اوضاع ایران و راهپمایی روز تاسوعا در ایران می نویسد: «تظاهرات مسالمت آمیز دیروز تهران نشان می دهد که سران مخالفان، سلطهٔ عجیبی بر تظاهر کنندگان دارند که می توانند آنان را وادار کنند تا فقط به دادن شعارهای ضد سلطنت اکتفا کنند و از مبادرت به عملیات خشونت آمیز احتراز ورزند ... یقیناً از نظر شاه و حامیان ایشان، این واقعیت مکتوم نیست که کسی که دیروز دستور حفظ نظم را داد، می تواند فردا دستورات مغایری بدهد...» ۱۹

به هر حال هراس امریکا و شخص کارتر از وخامت اوضاع در ایران باعث شد که مجدداً «ونس» را به خاورمیانه اعزام داد تا اسرائیل را تحت فشار قرار دهد و مجبور کند که امتیازات بیشتری بدهد. روزنامه هاآرتض در همین زمینه نوشت: «آمریکائیها در قبال مسائل جاری ایران دچار سردرگمی و استیصال شده اند نه شاهنشاه را قادر به کنترل اوضاع می بینند و نه مخالفان معظم له می توانند آلترناتیو قابل قبولی ارائه بدهد.» ۲۰

تحولات داخلی ایران بسیاری از ایده های اسرائیلی ها را متزلزل ساخت. مطبوعات اسرائیل نوشتند که: «تحولات چند ماه اخیر ایران به خوابهای طلایی بعضی از مردم اسرائیل در بوجود آوردن محوری با شرکت ایران، مصر، عربستان سعودی و اسرائیل برای جلوگیری از سلطهٔ کمونیسم پایان بخشیده است.» ۲۱ و چنانچه اشاره شد تحکیم روز افزون موضع مخالفان رژیم شاهنشاهی، سبب شد که مصر و اسرائیل به فکر تسریع در حل و فصل بقیه اختلافات خود بر سر موضوع پیمان صلح بیفتند و عربستان سعودی نیز به خلاف رویه قبلی خود این حرکت را تشویق کند، چون با وخامت اوضاع در ایران، یک زاویه از مثلث قاهره ـ ریاض ـ تهران در حال فرو ریختن بود. طبعاً دو زاویه دیگر یعنی قاهره و ریاض به حیاتی بودن اورشلیم برای جایگزینی تهران پی برده بودند و این امر کار مذاکرات را تسهیل می کرد. ۲۲ لازم به ذکر است که وقایع ایران باعث شده بود که در عربستان دو طرز تفکر راجع به انقلاب ایران به وجود آید. ملک خالد معتقد بود که چون اوضاع ناآرام ایران نتیجهٔ اقدامات شوروی بود که به تدریج در منطقه توسعه می یافت، بنابراین باید هر چه زودتر با مصر قرارداد دوستی منعقد می گردید و از سوی دیگر شاهزاده فهد اعتقاد داشت که ابرقدرتها در ایران نقشی نداشتند بلکه اوضاع ایران صرفاً یک مسأله داخلی است و لذا می بایستی با کشورهای رادیکال و تندرو عرب مناسبات نزدیک برقرار نمود زیرا ممکن بود در عربستان سعودی دست به اقدامات براندازی بزنند، که البته این موضوع نیز در سیاست خارجی عربستان سعودی در قبال مصر به نوعی مشکل ساز بود زیرا، از سویی مصر قرار داشت که در حال مذاکرات صلح با اسرائیل بود و از طرف دیگر کشورهای تندرو عرب. ۲۳ از سوی دیگر بحران ایران، اهمیت و اعتبار عربستان سعودی را از نظر امریکا افزایش می داد بی آنکه این وضع لزوماً به ضرر اسرائیل باشد. در توضیح این نظریه باید گفت که قطع تولید نفت ایران برای عربستان سعودی واجد دو امتیاز جدید بود. نخست آنکه کشورهای غربی را بیش از پیش به نفت عربستان سعودی وابسته می ساخت و دیگر آنکه بنیه اقتصادی این کشور به خاطر افزایش درآمد نفت بیش از پیش تقویت می گردید و از سوی دیگر امریکا سعی داشت عربستان سعودی و اردن را برای ورود به مراحل بعدی مذاکرات متقاعد سازد. ۲۴ ولی علی رغم وقایع ایران، آمریکا هنوز امید به تشکیل محوری از کشورهای طرفدار غرب در خاورمیانه با شرکت اسرائیل را از دست نداده بود و این بار به محوری می اندیشید که از مراکش و سودان آغاز و بعد از مصر، اردن و عربستان سعودی به امارات خلیج فارس منتهی شود. ۲۵

از سوی دیگر باید گفت که ماهیت و نوع تحولات ایران آنچنان رفتار بازیگران منطقه ای و جهانی را متأثر ساخته بود که امید چندانی به برنامه های خود نداشتند. مثلاً اسرائیلی ها هر چند مذاکرات خود را با سادات پیش می بردند، اما با توجه به تجربه ایران نمی دانستند تا چند سال آینده، اوضاع قاهره به چه منوال خواهد بود. موشه آرنز رئیس وقت کمیته دفاع و امور خارجی مجلس اسرائیل در روز اول بهمن ۱۳۵۷ ضمن سخنرانی اظهار داشت که جریانات اخیر ایران مشخص کنندهٔ این واقعیت است که گروههای مذهبی اسلامی تا چه حد می توانند در روند وقایع کشورهای اسلامی مؤثر باشند و کسی نمی داند که ظرف چند سال آینده، وضع در ریاض و یا قاهره به چه منوال خواهد بود. بنابراین نرمش اسرائیل در قبال مصر و قبول تعهدات سادات، در چارچوب مذاکرات صلح، در حقیقت نوعی دل به دریا زدن و خطر خریدن است؛ چرا که بسیار محتمل است سادات طی سالهای آتی به تغییر رویه و شکستن تعهدات خود وادار گردد و یا آنکه از اریکهٔ قدرت بزیر آید. ۲۶ همچنین روزنامه یدیعوت اخرونوت مورخ ۲۲ دی ماه ۵۷ به مصاحبه شاهزاده فهد با یک خبرنگار امریکایی اشاره کرده بود و به نقل از فهد نوشت که: «اگر ایران از دست برود، تنها خدا باید به ما کمک کند.» ۲۷

با روی کار آمدن شاپور بختیار در ایران، در مطبوعات اسرائیلی نوعی امیدواری نسبت به بقای حکومت شاه به چشم می خورد، آنها ابراز می داشتند که چنانچه بختیار تمام تلاش خود را صرف جلب وفاداری ارتش به حکومت نوبنیاد و همچنین متقاعد ساختن جبهه ملی به جدا شدن از آیت الله خمینی بکند، آرامش را به کشور بازخواهد گرداند. ۲۸ بختیار جهت رسیدن به اهداف خود، اقدامات مزورانه ای بعمل آورد، مثلاً قطع صدور نفت ایران به اسرائیل و آفریقای جنوبی را مطرح ساخت ولی حتی اسرائیلی ها امیدی نداشتند که این اظهارات اثری بخشد. ۲۹ بعضی از مطبوعات اسرائیلی حتی نوشتند که این احتمال وجود دارد که دولت جدید ایران برای آنکه نشان دهد که دست نشانده شاهنشاه نیست، چند تن از یهودیان نزدیک و وفادار به خاندان سلطنت و نیز چند تن از افسران یهودی عضو گارد سلطنتی را به اتهامات مختلف از قبیل خیانت به کشور، فساد و کلاهبرداری محاکمه نماید. ۳۰ همزمان تعدادی از بزرگان یهودیان ایران با آیت الله طالقانی دیدار کردند و گروههای یهودی، همراهی خود را با انقلاب اسلامی اعلام داشتند و رهبران انقلاب نیز اعلام داشتند که یهودیان و سایر اقلیتهای مذهبی نیز حق اظهار نظر درباره تعیین آینده کشور را دارند. ۳۱ به هر حال اقدامات بختیار نیز کاری از پیش نبرد.

در دی ماه ۱۳۵۷ که شاه به کلی در رفع بحران ناتوان شده بود، سپهبد ربیعی و طوفانیان به ژنرال سگف پیشنهاد کردند که با موشه دایان و یا عزروایزمن به تهران بیایند تا روحیه شاه راتقویت و او را وادار به اخذ تصمیماتی بنمایند. دولت اسرائیل به جای آنها یوری لوبرانی سفیر سابق خود را که دوستان و آشنایان زیادی در میان اطرافیان شاه داشت به تهران فرستاد. او در ۲۵ دی وارد تهران شد و با طوفانیان و سران ارتش به مذاکره پرداخت. اما گزارشی که در بازگشت به اسرائیل تسلیم کرد به هیچ وجه خوشبینانه نبود. او معتقد بود که کار رژیم شاه تمام شده است و انقلابیون با اسرائیل رابطه خوبی نخواهند داشت و اسرائیل دیگر نباید انتظار دریافت نفت از ایران را داشته باشد. ۳۲ لوبرانی از یک سال قبل، که رئیس نمایندگی اسرائیل در ایران بود نیز گزارشهایی مبنی بر وخامت اوضاع ایران داده بود. هاآرتض مورخ ۱۸ دی ۵۷ نوشت که: «از جمله گزا رشهایی که مدتها قبل تیرگی و وخامت اوضاع در ایران را افشاء نموده بود، گزارش اوری لوبرانی نماینده اسرائیل در تهران بود که قبلاً مورد تأیید امریکا قرار نگرفته بود، اما امروز مورد تحسین و تمجید مقامات آن کشور است...» ۳۳ اسرائیلی ها در این زمینه ابراز می داشتندکه از یکسال قبل، از طرف مقامات اطلاعاتی اسرائیل به سازمانهای اطلاعاتی امریکا هشدارداده شده بود که رژیم شاهنشاهی ایران قریباً با بحران روبرو خواهد شد ولی سازمانهای مذکور که پس از غفلت سازمان اطلاعات و امنیت اسرائیل در پیش بینی تجهیز مصر و سوریه در اکتبر ۱۹۷۳ بر علیه اسرائیل، نسبت به برداشتهای آن سازمان (اطلاعات و امنیت اسرائیل) مشکوک بودند، هشدار را جدی نگرفتند و خود مقامات اسرائیلی نیز همانند همتایان آمریکایی خود، گزارش نمایندگی اسرائیل در تهران، درباره قریب الوقوع بودن بحران ایران را اغراق آمیز دانستندو عقیده داشتند که شاهنشاه قادر به کنترل آن خواهند بود. ۳۴ موشه آرنز نیز در جمع اعضای کمیته نظامی مجلس نمایندگان آمریکا، در بیت المقدس از وخامت اوضاع ایران اظهار نگرانی کرد و گفت که امیدوار است دستگاههای اطلاعاتی آمریکا از حوادث ایران درس عبرت بگیرند. وی ضمن اظهار تأسف از اینکه آمریکائیها نتوانستند پیش بینی درستی از حوادث ایران بکنند افزود که دستگاههای اطلاعاتی اسرائیل نیز در این مورد دست کمی از آمریکائیها نداشتند. ۳۵

مطبوعات اسرائیلی در مقالات و تحلیلهای خود، پیروزی انقلاب را به معنای تسلط شوروی بر خلیج فارس و تنگهٔ هرمز و همچنین به معنای دستیابی به دستگاههای مدرن موجود در ارتش ایران می دانستند و حتی احتمال توسل به زور توسط آمریکائیها در رابطه با ایران را مطرح می ساختند و بی اعتنایی شوروی به اخطارهای آمریکا را دلیل ضرورت اتخاذ رویه تندتری از سوی امریکا در قبال شوروی می دانستند. ۳۶ این نشانگر آن است که اسرائیلی ها از درک عمق و محتوای تحولات داخلی ایران بی خبر بودند و تنها این تحولات را در چارچوب نظام دو قطبی و کشاکش دو ابرقدرت مورد مطالعه قرار می دادند و خارج از این چارچوب به چیز دیگری نمی اندیشیدند.

فرار شاه از ایران، اسرائیلی ها را به کلی نا امید ساخت و موشه دایان فرار شاه را عاملی جهت دشوارتر شدن روند گفتگوهای صلح مصر و اسرائیل دانست. ۳۷

ژنرال رافائل ایتان رئیس ستاد ارتش اسرائیل ضمن یک مصاحبه مطبوعاتی با خبرنگار روزنامه یدیعوت اخرونوت اظهار داشت: « درس عبرتی که ما اسرائیلی ها از وقایع اخیر ایران می آموزیم آنست که هر تکیه گاه خارجی، هنگام احتیاج ممکن است به عصایی شکسته تبدیل گردد و ناچار بایستی تنها به خود و نیروی خود متکی باشیم.» ۳۸

با بازگشت پیروزمندانه حضرت امام خمینی(ره) به ایران در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ خبرگزاریها خبر از ابراز نگرانی شدید دولت اسرائیل از بازگشت ایشان دادند که می تواند گفتگوهای صلح را به خطر اندازد. ۳۹

با پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن، سفارت اسرائیل پاکسازی شده و به سفارت فلسطین تبدیل شد. سخنگوی رژیم صهیونیستی نیز اعتراف کرد که قطع روابط سیاسی و اقتصادی میان ایران و رژیم صهیونیستی زیانهای فراوانی به اقتصاد این کشور وارد ساخته است. ۴۰ دولت جدید ایران نیز از همهٔ اسرائیلی هایی که دارای مقام رسمی بودند خواستند که فوراً ایران را ترک کنند. این حکم اخراج شامل اعضای هیأت نمایندگی اسرائیل و آژانس یهود و اعضای هواپیمایی اسرائیل (العال) و نمایندگان شرکتهای مقاطعه کار اسرائیلی می شد. ۴۱ سفارت فلسطین نیز در اسفند ۵۸ در محل سفارت اسرائیل گشایش یافت. در این مراسم یاسر عرفات، رهبر ساف، حجت الاسلام و المسلمین سید احمد خمینی (ره) و دکتر یزدی حضور داشتند. ۴۲

دولت انقلابی ایران در مورد قرارداد مصر و اسرائیل نظر رسمی خود را طی اعلامیه ای اعلام کرد. این اعلامیه در زمان وزارت دکتر کریم سنجابی، اولین وزیر امور خارجه انقلاب صادر گردید. در این اعلامیه آمده است: « علت اصلی بحرانی که ۳۱ سال است منطقه خاورمیانه را به آتش و خون کشیده و چهار جنگ بزرگ منطقه ای و یک نبرد خونین دائم به مردم منطقه تحمیل کرده است، عدم توجه به حقوق مردم فلسطین و به حساب نیاوردن موجودیت آنان بوده است. فاجعه فلسطین که وجدان بشریت را جریحه دار ساخته، مبدل به کانون بی عدالتی در سطح جهانی شده است که بدون رفع ریشه ها وعلل آن، هر نوع اقدام دیگر نمی تواند صلح و تفاهم مجدد را در منطقه و جهان برقرار کند. امضای قرارداد صلح بین مصر و اسرائیل بدون توجه به خواسته های مشروع ملت فلسطین و بدون شرکت فعال نمایندگان فلسطین در آن، به معنای صحه گذاردن به تجاوط طلبی های صهیونیسم بین المللی و پایمال کردن همیشگی حقوق مردم فلسطین است و مغایر با موازین بین المللی و اصول منشور متحد از جمله عدم اشغال سرزمین دیگران با توسل به زور و قطعنامه های ۲۴۲ و ۳۳۸ شورای امنیت درباره بحران خاورمیانه می باشد. این قرارداد که متأسفانه توسط دولت کنونی مصر و دولت غاصب اسرائیل تحت نظر و قیادت ایالات متحدهٔ آمریکا تنظیم شده است، نتیجه ای جز استقرار اسرائیل در سرزمینهای اشغالی عرب و تثبیت آن به عنوان یک دژ سیاست های استعماری در منطقه و تحکیم سیطرهٔ ایالات متحده آمریکا در آن ندارد. دولت موقت انقلاب اسلامی ایران بار دیگر ضمن ابراز پشتیبانی کامل و همه جانبه خود از ملت فلسطین و ضمن تأیید ملل برادر عرب که تن به ذلت پذیرش این صلح تحمیلی نداده اند، امضای این قرارداد را محکوم می نمایند و ضمن ابراز این نکته که امضای این قرارداد علاوه بر پایمال کردن حقوق ملت فلسطین، به زیان خود ملت برادر مسلمان مصر و دیگر ملل منطقه می باشد، دول امضاء کنندهٔ این قرارداد را متوجه خطرات ناشی از آن برای صلح و آرامش بین المللی نموده و اعلام می دارد هر نوع حل مسأله خاورمیانه، بدون استیفای حقوق ملت فلسطین و شرکت کامل و همه جانبهٔ نمایندگان آن، از نظر ایران مردود می باشد. ملت مسلمان ایران و دولت موقت انقلاب اسلامی ایران، همه امکانات خود را برای استیفای حقوق ملت فلسطین و مبارزه برای حقوق آنان به کار خواهد برد.» ۴۳

با سقوط رژیم شاهنشاهی، اسرائیل بیش از همه متضرر شد زیرا ایران هم پیمانی قوی برای وی به شمار می رفت و علاوه بر این، منبع خوبی برای صدور مواد اولیه به اسرائیل بود که می توان از جمله به نفت اشاره کرد، همچنین بازار بسیار خوبی برای ورود کالاها و خدمات اسرائیل به شمار می رفت و علاوه بر آن سیاست های ایران انقلابی که پشتیبانی از ملت فلسطین را شعار خویش قرار داد ضربهٔ دیگری بر پیکرهٔ نامشروع رژیم صهیونیستی بود. به همین دلیل اسرائیل پس از پیروزی انقلاب، نوعاً در تمام توطئه هایی که علیه نظام اسلامی انجام شده، شرکت داشته ا

به نقل از : ایران و تحولات فلسطین، علی اکبر ولایتی، مرکز اسناد و خدمات پژوهشی وزارت امور خارجه

پی نویس ها:

۱. هوشنگ مهدوی، سیاست خارجی ایران، ۱۳۵۷ ـ ۱۳۰۰، صفجحه ۲۹۳ ـ ۲۹۲.

۲. «لوی» نام خانواده ای سرشناس و یهودی است.

۳. گزاش شماره ۱۱۰۷ / مورخ ۴/۴/۱۳۵۲ از ابراهیم تیموری به وزارت امور خارجه، به نقل از روزنامه معاریو، نمایندگی تل آویو، سال ۵۵ ـ ۱۳۵۲، کارتن ۳، پرونده ۱ ـ ۱۲۲.

۴. سرهنگ غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، نشر رسا، تهران ۱۳۷۱، جلد اول، صص ۴۲۸ ـ ۴۱۳.

۵. تقویم تاریخ انقلاب اسلامی ایران ۵۸ـ ۵۶، نشر سروش، ۱۳۶۹، صفحه ۴۵.

۶. تلگراف شماره ۶۱۹ مورخ ۱۹/۶/۱۳۵۷ از مرتضایی به وزارت خارجه، نمایندگی تل آویو، سال ۵۷ـ ۱۳۵۶، کارتن ۳، پرونده ۴ـ ۳۰۰.

۷. تلگراف شماره ۹۶۹ مورخ ۳/۸/۵۷ از مرتضایی به وزارت خارجه به نقل از روزنامه معاریو، نمایندگی تل آویو، سال ۵۷ ـ ۱۳۵۶، کارتن ۳، پرونده ۴ ـ ۳۰۰.

۸. تلگراف شماره ۹۱۹ مورخ ۱۵/۸/۵۷ از مرتضایی به وزارت خارجه، نمایندگی تل آویو، ۵۷ ـ ۱۳۵۶، کارتن ۳، پرونده ۴ـ ۳۰۰.

۹. تلگراف شماره ۲۱۱۸ / ۴ـ ۳۰۰ مورخ ۱۶/۸/۵۷ از تل آویو، ۵۷ـ ۱۳۵۶، کارتن ۳، پرونده ۴ـ ۳۰۰.

۱۰. تلگراف شماره ۵۴۳ مورخ ۲۱/۸/۵۷ از مرتضایی به وزارت خارجه به نقل از روزنامه یدیعوت اخرونوت، نمایندگی تل آویو، سال ۵۷ـ ۱۳۵۶، کارتن ۳، پرونده ۴ـ ۳۰۰.

۱۱. روز شمار تاریخ ایران، باقر عاقلی، نشر گفتار، جلد دوم، صفحه ۳۳۲.

۱۲. نک به: گزارش شماره ۲۲۲۶ / ۴ ـ ۳۰۰ مورخ ۳۰/۸/۱۳۵۷، از مرتضایی به وزارت خارجه، نمایندگی تل آویو، سال ۵۷ـ ۱۳۵۶.

۱۳. گزارش شماره ۲۲۲۶ / ۴ ـ ۳۰۰مورخ ۳۰/۸/۱۳۵۷ از مرتضایی به وزارت خارجه، نمایندگی تل آویو، سال ۵۷ـ ۱۳۵۶، کارتن ۳، پرونده ۴ـ ۳۰۰.

۱۴. تقویم تاریخ انقلاب اسلامی ۵۸ـ ۱۳۵۶، نشر سروش، ۱۳۶۹، صفحه ۱۷۹.

۱۵. سیاست خارجی ایران ۱۳۵۷ـ ۱۳۰۰، پیشین، ص ۴۵۷.

۱۶. گزارش شماره ۲۳۵۲/ ۴ ـ ۳۰۰ مورخ ۱۹/۹/۱۳۵۷، از مرتضایی به وزارت خارجه، نمایندگی تل آویو، سال ۵۷ـ ۱۳۵۶، کارتن ۳، پرونده ۴ـ ۳۰۰.

۱۷. تلگراف شماره ۹۸۳ مورخ ۶/۹/۵۷ از مرتضایی به وزارت خارجه، به نقل از هاآرتض ۶/۹/۵۷، نمایندگی تل آویو، سال ۵۷ـ ۱۳۵۶، کارتن ۳، پرونده ۴ـ ۳۰۰،

۱۸. سند پیشین

۱۹. تلگراف شماره ۱۰۲۵ مورخ ۲۰/۹/۵۷، از مرتضائی به وزارت خارجه، نمایندگی تل آویو، سال ۵۷ـ ۱۳۵۶، کارتن ۳، پرونده ۴ـ ۳۰۰.

۲۰. گزارش شماره ۱۸۶۲/ ۸ مورخ ۲۷/۹/۵۷ از وزیر خارجه به ساواک، به نقل از روزنامه هاآرتض، نمایندگی تل آویو، سال ۵۷ـ ۱۳۵۶، کارتن ۶، پرونده ۲ـ ۵۱۰.

۲۱. تلگراف شماره ۱۰۶۱ مورخ ۶/۱۰/۵۷ از مرتضایی به وزارت خارجه، به نقل از روزنامه داوار، نمایندگی تل آویو، سال ۵ـ ۱۳۵۶، کارتن ۳، پرونده ۴ـ ۳۰۰.

۲۲. تلگراف شماره ۱۱۱۵ مورخ ۱۸/۱۰/۵۷ از مرتضایی به وزارت خارجه به نقل از داوار مور ۱۸/۱۰/۵۷، نمایندگی تل آویو، سال ۵۷ـ ۱۳۵۶، کارتن ۳، پرونده ۴ـ ۳۰۰.

۲۳. سند شماره ۶۰۴۰ مورخ ۲۳/۱۰/۵۷ فرستنده داریوش، گیرنده نامشخص، نمایندگی تل آویو، سال ۵۷ـ ۱۳۵۶، کارتن ۱۰، پرونده ۱.

۲۴. تلگراف شماره ۲۵۱۴/ ۴ ـ ۳۰۰ مورخ ۲۰/۱۰/۱۳۵۷ از مرتضایی به وزارت خارجه، نمایندگی تل آویو، سال ۵۷ـ ۱۳۵۶، کارتن ۳، پرونده ۴ـ ۳۰۰.

۲۵. گزارش شماره ۲۵۸۰/۴ ـ ۳۰۰مورخ ۳۰/۱۰/۱۳۵۷ از مرتضایی به وزارت خارجه، به نقل از روزنامه یدیعوت اخرونوت مورخ ۲۲/۱۰/۱۳۵۷، نمایندگی تل آویو، سال ۵۷ـ ۱۳۵۶، کارتن ۳، پرونده ۴ ـ ۳۰۰.

۲۶. گزاش شماره ۲۶۱۴/ ۴ ـ ۳۰۰ مورخ ۲/۱۱/۱۳۵۷ از ناصر رسولیان به وزارت خارجه، نمایندگی تل آویو، سال ۵۷ـ ۱۳۵۶، کارتن ۳، پرونده ۴ـ ۳۰۰.

۲۷. گزاش شماره ۲۵۸۰/ ۴ـ ۳۰۰ مورخه ۳۰/۱۰/۱۳۵۷ از مرتضایی به وزارت خارجه، نمایندگی تل آویو، سال ۵۷ـ ۱۳۵۶، کارتن ۳، پرونده ۴ـ ۳۰۰.

۲۸. تلگراف شماره ۱۱۱۵ مورخ ۱۸/۱۰/۱۳۵۷ از مرتضایی به وزارت خارجه به نقل از هاآرتص مورخ ۱۸/۱۰/۵۷، نمایندگی تل آویو، سال ۵۷ـ ۱۳۵۶، کارتن ۳، پرونده ۴ـ ۳۰۰.

۲۹. تلگراف شماره ۱۰۸۳ مورخ ۱۵/۱۰/۱۳۵۷ از مرتضایی به وزارت خارجه به نقل از داوار، نمایندگی تل آویو، سال ۵۷ـ ۱۳۵۶، کارتن ۳، پرونده ۴ـ ۳۰۰.

۳۰. گزارش شماره ۲۵۴۴ / ۱ ـ ۱۶۲ مورخ ۲۲/۱۰/۱۳۵۷ از مرتضایی به وزارت خارجه به نقل از یدیعوت اخرونوت، نمایندگی تل آویو، سال ۵۷ـ ۱۳۵۶، کارتن ۳، پرونده ۱ـ ۱۶۲.

۳۱. گزارش شماره ۲۴۶۶ / ۴ ـ ۳۰۰ مورخ ۱۳/۱۰/۱۳۵۷ از مرتضایی به وزارت خارجه، نمایندگی تل آویو، سال ۵۷ـ ۱۳۵۶، کارتن ۳، پرونده ۴ـ ۳۰۰.

۳۲. سیاست خارجی ایران ۱۳۵۷ ـ ۱۳۰۰، منبع پیشین، ص ۴۵۷.

۳۳. گزارش شماره ۲۵۲۸/ ۴ ـ ۳۰۰ مورخ ۲۰/۱۰/۱۳۵۷ از مرتضایی به وزارت خارجه، نمایندگی تل آویو، سال ۵۷ـ ۱۳۵۶، کارتن ۳، پرونده ۴ـ ۳۰۰.

۳۴. تلگراف شماره ۱۱۲۳ مورخ ۱۹/۱۰/۱۳۵۷ از مرتضایی به وزارت خارجه، نمایندگی تل آویو، سال ۵۷ـ ۱۳۵۶، کارتن ۳، پرونده ۴ـ ۳۰۰.

۳۵. تلگراف شماره ۱۱۲۵ مورخ ۱۹/۱۰/۱۳۵۷ از مرتضایی به وزارت خارجه، نمایندگی تل آویو، سال ۵۷ـ ۱۳۵۶، کارتن ۳، پرونده ۴ـ ۳۰۰.

۳۶. گزارش شماره ۱۱۱۱ مورخ ۱۷/۱۰/۱۳۵۷ از مرتضایی به وزارت خارجه، نمایندگی تل آویو، سال ۵۷ـ ۱۳۵۶، کارتن ۳، پرونده ۴ـ ۳۰۰.

۳۷. تقویم تاریخ انقلاب اسلامی، نشر سروش، سال ۱۳۶۹، صفحه ۲۴۴.

۳۸. گزارش شماره ۲۶۰۲/ ۴ـ ۳۰۰ مورخ ۲/۱۱/۱۳۵۷ از ناصر رسولیان به وزارت خارجه، نمایندگی تل آویو، سال ۵۷ـ ۱۳۵۶ ، کارتن ۳، پرنده ۴ـ ۳۰۰.

۳۹. باقر عاقلی «روز شمار تاریخ ایران» نشر گفتار، جلد دوم، صفحه ۴۰۶.

۴۰. تقویم تاریخ انقلاب اسلامی «منبع پیشین»، صفحه ۲۸۲.

۴۱. منبع پیشین، صفحه ۲۷۴.

۴۲. منبع پیشین، صفحه ۲۸۰.

۴۳. تاریخ سیاست خارجی ایران از هخامنشی تا امروز، غلامرضا علی بابایی، نشر درسا، ۱۳۷۵، صفحه ۵۳۰ـ ۵۲۹.


موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران