زندگینامه استاد امیر توکل کامبوزیا
2593 بازدید
امیر توکل کامبوزیا تحصیلات ابتدایی را در تهران،مدرسه علمیه واقع در خیابان (شنی سابق)گلشن فعلی و مدرسه رحیمیه مشهد به مدیریت میرزاسید علی خان و دوره متوسطه را در دبیرستان احمدی مشهد به تصدی میرزا جوادخان و استادانی چون غلامرضاخان ریاضی و منتخب الملک را گذرانده و برای ادامه تحصیلات عالی عازم تاشکند گردیده و در بحران انقلاب روسیه به ایران برگشت . استادکامبوزیا دوره مدرسه نظام ژاندارمری را به مدیریت و استادی کلنل محمد تقی خان پسیان در خراسان سپری نمودو به سال 1300 شمسی به علت لیاقت و شناختی که کلنل پسیان از وی داشته به ریاست تلگراف و رموزات خود انتخاب مینماید پس از شهادت کلنل به سیستان وبلوچستان تبعید میگردد. ازسال 1301 الی1303 بازرس دارایی در اداره راه و متصدی باجگیرخانه (مالیاتی-دارایی)تربت حیدریه از سال 1304الی 1306 رئیس دارایی بلوچستان ازسال1307الی 1312دبیر دبیرستان شوکتیه بیرجند از سال 1313تازمان فوت کلیه وقتش به مطالعه ، تالیف و کشاورزی گذشته است. زندگینامه و مسئولیت های شغلی استاد کامبوزیا درسال1300متصدی امور تلگرافی مرحوم کلنل محمد تقی خان پسیان در خراسان بودم و پس از شهادت کلنل تا 1305 بازرس شعبه های در آمد بین مشهد و زاهدان شدم. ازسال 1305تا 1307پیشکار و در سال 1308بر اثر اصرار و تقاضای مرحوم شوکت الملک برای اقدام به تبدیل شوکتیه بیرجند از وضع ادبی به علمی وتعلیم زبان فرانسه در آنجا مشغول به خدمت شدم. سال1312به زاهدان آمدم تا مزرعه ای راکه قبلا آباد کرده بودم فروخته به خارج از ایران مهاجرت کنم مرحوم مهدی قلی خان تاج بخش که سوابق خانوادگی با ما داشتند به سمت استانداری سیستان وبلوچستان زاهدان درآمدندومرا از این تصمیم بازداشته وبه زراعت پرداختم. سال1320با تمام عوارضش رسید و باز دوره تعالی و ترقی شناسانه و عسرت و بدبختی ثابت قدمان خداپرست ومیهن خواه رسید. از سال 1326تا 1327 رهبری حزب دموکرات ایران رادر استان برعهده داشتم. درسال1331مرحوم دکتر مصدق اینجانب را به سمت مسئول حزب ایران در استان منصوب نموده بدینسان دوران پرفراز و نشیب استاد علامه کامبوزیا از زبان خود ایشان دورانی پر رنج و زحمت وتلاش است ایشان در زمان حیات خویش در زمینه سیاسی به سیاست گذشتگانی چون آیت ا...کاشانی و جمال عبدالناصر احترام می گذارد. مرحوم کامبوزیا از سیاستهای اسلامی انقلاب امام خمینی شدیدا پشتیبانی می نمود و در ارتباط با این علاقه و ارشاد علاقمندان به اعلامیه و نشریات امام از هیچ کوششی فروگذار نکرده و به همین جهت آخرین بار سال 1349 توسط عمال ساواک دستگیرشد. استاد بجز زبان فارسی به زبانهای عربی، فرانسه، روسی، انگلیسی و ترکی تسلط کامل داشت و در حکمت و عرفان وتفسیر،ف لسفه و منطق و به خصوص تاریخ صاحب نظر بود چنانکه نظرش درباره تاریخ این بود که علم تاریخ از همه علوم سخت تر و از هرعلمی محتاج تر است. مطالعات و تالیفات استاد با اینکه به چندین جلد می رسد همگی به صورت مجمل وبه عقیده خودش ناقص ولی در نزد علمای بیگانه وخودی دارای ارزش فراوانی می باشند. فعالیت های سیاسی مرحوم کامبوزیا فعالیتهای سیاسی کامبوزیا به دو دوره زمانی خاص تقسیم بندی میشود: الف) از سالهای 1300 تا 1332 در تقسیم بندی اول همانگونه که اشاره رفت، کامبوزیا شیفته مرحوم کلنل محمد تقی خان پسیان میشود که علیه استبداد داخلی – رضا خان میر پنج- پرچم مبارزه را در خطه خراسان علم نموده است. با کشته شدن وی، کامبوزیا که به ریاست تلگراف و رموزات خراسان از طرف پسیان منسوب شده بود، به دزد آب (زاهدان) مهاجرت میکند هر چند که بسیاری بر این عقیده اند که وی از سوی رضا خان تبعید شده است. در زمان استبداد رضاخانی (20-1304) با توجه به ایجاد خفقان توسط وی و تازه تاسیس بودن شهر زاهدان، تقریبا فعالیت سیاسی خاصی از ایشان دیده نمی شود. در زمان استبداد رضا خانی ، مرحوم کامبوزیا به زاهدان تبعید شد. در اواخر دهه 20 که نغمههای رهایی از یوغ استعمار انگلیس در کشور نواخته شد، شهید نواب صفوی توسط استبداد داخلی دستگیر گردید. مرحوم کامبوزیا در نامهای به مرحوم آیت ا... کاشانی، حمایت خود را از نواب چنین عنوان داشت: زاهدان- اول تیر ماه 1327 بنده خداوند آقای سید ابوالقاسم کاشانی از بازداشت سید مجتبی نواب صفوی هیچ تاثری بر افراد مجاهد ما نخواهد بود، زیرا او به مزد خود رسیده، از خداوند امیدواریم که شدید ترین مرحله آن نصیب ما گردد.... کامبوزیا برای خدمت به دین اسلام و کشور ایران این بار با قبول رهبری حزب ایران که توسط دکتر مصدق به وی پیشنهاد شده بود، به فعالیت سیاسی خود ادامه داد. در پی قطع روابط ایران و انگلیس که به دنبال اختلاف بر سر ملی شدن نفت بوجود آمده بود، کامبوزیا در نامه ای خطاب به آیت ا... کاشانی چنین ابراز مسرت و شادمانی نمود: " به مژده بستن کنسول گریهای دولت ستمگر انگلیس، مفتخرم خدا را گواه دهم که مال و قلم و زبان و جان خود و تمام فرزندان و کسانم را برای انتقام از این دشمن بی آزرم بشریت و غلامان فرومایه او در ایران تا دم واپسین در اختیار شما گذارم." در این سالها (دهه 1320) کامبوزیا یکی از افراد متنفذ، مقبول، موجه و صاحب امتیاز در استان سیستان و بلوچستان شناخته میشده است. به دنبال کودتای نافرجام 25 مرداد 1332 و فراری شدن شاه از کشور، مرحوم کامبوزیا طی نامه ای به دکتر مصدق، محاکمه و مجازات دسیسه کاران را خواستار میگردد. با انجام کودتای دوم( 28 مرداد) و موفقیت کودتاگران که در نهایت به بازگشت استبداد به کشور منتهی شد، مرحوم کامبوزیا نیز مانند بسیار از چهرههای سیاسی کشور برای مدتی در لاک انزوا فرو رفت و موقتا فعالیتهای سیاسی را به کناری نهاد. شاید در این سالها ( از سال 1332 تا 1342) او به دنبال رهبری میگشت که با پیروی از وی راه را از بیراهه بشناسد. ب) از سالهای 1342 تا مهر 1353 در این سالها نهضت حضرت امام خمینی (ره) آغاز به فعالیت میکند و مرحوم کامبوزیا به فعالیتهای خود علیه رژیم محمد رضا شاهی وسعت میدهد. در سال 1342 به صورت پاره وقت به استخدام اداره رادیو زاهدان در میآید و این همان فرصتی بود که سالها به دنبالش میگشت تا صورت واقعی رژیم را به مردم نشان دهد. بنابراین با ارائه نطق هایی علیه شاه و انتقاد از حکومت او بغض خود را میترکاند، هر چند که ساواک اجازه پخش این بغض ترکیده را هیچگاه نمی دهد. در نتیجه کامبوزیا به بزرگترین سوژه ساواک در استان سیستان و بلوچستان تبدیل میشود و از آن به بعد ساواک در نامه نگاریهای مختلف و دستورات به منابع خود، خواستار جمع آوری اطلاعات و اخبار از کامبوزیا میگردد. استدلالات و شخصیت علمی مذهبی کامبوزیا در ساواک زاهدان، کارکنان این سازمان مخوف را مقهور خود نمود به حدی که پس از حضور سه هفته بازداشت در نهایت با عنوان اینکه وی فردی فاضل و دانشمند است،او را آزاد نمودند! دستگیری و آزاد شدن مرحوم کامبوزیا به دنبال تصویب قانون کاپیتولاسیون و اعتراض حضرت امام به آن که در نهایت به تبعید ایشان به ترکیه منجر گردید( آبان 1343) کامبوزیا که در صدد روشن نمودن افکار مردم و آشنا نمودن آنان با اقدام رهبرش بود، در اداره رادیو سعی در تبلیغ فعالیتها و مواضع حضرت امام در ارتباط با کاپیتولاسیون نمود: " واقعا ما مردم خیلی بدبخت هستیم، همه چیزمان را گرفته اند، شرفمان را، ثروتمان را، همه چیزمان را، اگریک سرباز آمریکایی در خیابان در انظار مردم به خواهرمان، به زنمان دست درازی کند، قدرت اعتراض نداریم. اینها مصونیت دارند، برای آنکه ارباب ما هستند، هیچکس نمی تواند بگوید بالای چشمتان ابروست..." در پی این سخنان، ساواک استاد کامبوزیا را به اتهام (( طرفداری از روحانیون افراطی )) تحت نظر قرار میدهد. ساواک پس از مدتی وی را از اداره رادیو اخراج، صلاحیتش را در شورای داوری شهرستان زاهدان رد و از تدریس او در دانش سرای عالی تربیت معلم زاهدان جلوگیری میکند. این اقدامات نتوانست در روحیه فولادین این اسلام شناس مجاهد خللی ایجاد کند و کماکان به فعالیتهای خود علیه رژیم در قالب روشن نمودن افکار عمومی و توزیع و پخش سخنرانیهای حضرت امام ادامه داد. استمرار این اقدامات در نهایت منجر به احضار وی به ساواک گردید و مامور در گزارش خود (1153/11/ه- مورخ 1/2/49) نوشت: " اینجانب به نامبرده بالا تفهیم نمودم که اعمال و گفتارش تحریک افکار عمومی بوده و باید نسبت به اعمال خود تجدید نظر نماید." مرحوم کامبوزیا با بی توجهی به تذکرات و هشدارهای ساواک به فعالیتهای خود علیه رژیم ادامه و حتی آن را افزایش داد. در این راستا، مامور ساواک در نظریه کارشناسی خودبا ناامید شدن از کنترل و هدایت وی نوشت: "... مزرعه او کانون افراد ناراضی و ناراحت و مخالف وضع موجود شده است... هر قدر ستاد عملیات از راه پند و اندرز و نصیحت راه مماشات را بپیماید، بر جسارت و گستاخی او افزوده و دال بر ضعف قوای دولتی خواهد نمود و جری تر خواهد شد." با توجه به استمرار فعالیتهای کامبوزیا علیه نظام ستم شاهی، ساواک اقدام به دستگیری وی نمود و در گزارش خود (مندرج در اسناد) نوشت: " پس از اخذ نمایندگی دادستانی در تاریخ 27/8/ 49 منزل امیر توکل کامبوزیا را بازرسی و مدارک و اسنادی حاکی از فعالیتهای نامبرده علیه امنیت و مصالح کشور و همچنین اهانت به مقام شامخ سلطنت بدست آمد. لذا مشارالیه بلافاصله بازداشت، تقاضای صدور قرار تامین از بازپرسی دادسرای نظامی دادگاه عادی 16 کرمان گردید..." ایشان سه هفته در بازداشت بوده و ساواک در همان روز دستگیری به تفتیش منزل ایشان پرداخته و یادداشت های زیادی از ایشان را که در مورد صهیونیسم بوده است را توقیف می کند. پس از دستگیری ایشان ، داماد مرحوم کامبوزیا با آقای فرانسوا بالزان – نایب رییس انجمن فرهنگستان نژاد شناسی فرانسه – تماس می گیرد و حادثه را ذکر می کند . بالزان با دربار ایران تماس گرفته و عنوان می کند که یک آدم حسابی در ایران است و او را هم دستگیر کرده اید. پس از این جریان مرحوم کامبوزیا از زندان آزاد می شود. مرحوم کامبوزیا در مورد یادداشت های ضبط شده خود توسط ساواک همان موقع گفته بودند که این یادداشت ها در ایران نمی ماند و توسط ساواک به تل آویو و یا امریکا فرستاده میشود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و جستجوی ساواک برخی از یادداشت های ایشان پیدا شد اما یادداشت های زیادی که راجع به صهیونیسم از ایشان در سال 1349 ضبط شده بود ، هرگز یافت نشد. مرحوم کامبوزیا و مبارزه با صهیونیسم فضای سیاسی جاری در جمهوری اسلامی با فضای سیاسی در دوران قبل از انقلاب اسلامی بسیار متفاوت است و باید برای درک مواضع مرحوم کامبوزیا به آن جو سیاسی توجه کامل کرد برای مثال در زمان قبل از انقلاب اسلامی ایشان در ادبیات خودشان بین یهود و صهیونیسم فرقی قائل نبودند و منظور از یهود در ادبیات ایشان همان جریان صهیونیسم است. یکی از فعالیت های جالب مرحوم کامبوزیا در اطلاع رسانی در مورد خطر صهیونیسم و مبارزه با این غده سرطانی به سالهای پس از آزادی از زندان ایشان باز می گردد ایشان هفته ای یک جلسه با مسئولان مختلف سیستان و بلوچستان داشته و در آن جلسان از خطرات یهود و صهیونیسم به صراحت سخن می گفتند البته برای اینکه برای ایشان خطری پیش نیاید یکی از پسران ایشان همراه مرحوم بوده و در نزدیکی محل جلسه منتظر خروج ایشان از جلسه می مانده است. محمود زند مقدم در کتاب حکایت بلوچ خود نقل میکند که اول موضوعی را که استاد با من در میان گذاشتند، در خصوص استعمار نارنجی(یهودیان) بود: "استعمار چندین نوع دارد، یک استعمار نداریم، اشتباه نشود. هر استعمار رنگی دارد برای خودش، توسط این رنگها ما انواع استعمار را تمیز میدهیم از هم... اولی استعمار نارنجی، یهودیان هستند...این بلایی است که استعمار سر این مملکت آورده است و حکومتهای دست نشانده استعمار . یهود فراموش نشود ،سهم یهود بیشتر است. همین بلا را یهود آورده است سر تمام مسلمانان دنیا، استعمار مخلوق یهود است . دولت استعماری همان دولت یهود است..." در ادامه زند مقدم توضیح میدهد که: " از او پرسیدم: راه نجاتی میرسد به نظر حضرت استادی و استاد کامبوزیا قاطعانه پاسخ میدهد: بدون تامل و درنگی: بله پیش بینی شده است این دفعه خورشیدی از غرب طلوع خواهد کرد و زمین را از لوث فساد و کفر پاک خواهد کرد، چیزی نمانده است..." یکی از علل تنفر آقای کامبوزیا از صهیونیسم این اعتقاد بود که آنان برای رسیدن به اهداف خود، از هر راه و وسیله ای استفاده میکنند. مرحوم کامبوزیا اختلاف بوجود آمده مابین شیعه و سنی را دقیقا کار صهیونیسم دانسته و این اقدام را موضوعی هدایت شده توسط آنان در راستای سیادت در جهان معرفی میکرد: "اختلاف شیعه و سنی تنها در زمینه بحثهای علمی است و چون الان به صورت یک مسئله سیاسی درآمده، کار یهود است." با توجه به همین نظر بود که کامبوزیا محمد رضا شاه پهلوی و بسیاری از کارگزان وی را یهودی و یا آلت دست آنان میدانست که درصدد از بین بردن اسلام میباشند و معتقد بود که حتی بهاییت زاده و مخلوق یهودیت است. به دنبال دستگیری آقای کامبوزیا توسط ساواک (1349) دست نوشتههای زیادی از ایشان در خصوص صهیونیستها توسط ساواک ضبط گردید که هیچگاه به وی تحویل داده نشد. پس از انقلاب کلیه مطالب دستنویس استاد در مرکز ساواک پیدا شد ولی هیچ اثری از آن دست نوشتهها پیدا نشد. خود مرحوم کامبوزیا گفته بود که این مطلب باقی نمی ماند و رژیم آنها را به اسرائیل خواهد برد. دکتر امیر حسن کامبوزیا ، فرزند استاد در رابطه با تحقیق ایشان پیرامون شخص دیزرائیلی نکته جالبی را در مورد یهود از عقاید استاد را بیان می کنند: « مرحوم کامبوزیا می گفتند که قوم یهود از ابتدای تاریخ ، قومی بوده است که همیشه دروغ گفته است ، همیشه اهل نفاق بوده و در تمام طول تاریخ علت و عامل اصلی جنگها و اهل دسیسه و نیرنگ بوده اند» مرحوم کامبوزیا تنفر زیادی نسبت به یهود و صهیونیسم داشته و در مورد آنها معتقد بودند که هر چه مسئله فساد ، سیاه ، بد و جنایت است را باید به یهودیان ربط داد و هرچه مطلب خوب و درست و به قاعده را می توان ریشه اش را در اسلام دید. مرحوم کامبوزیا در مورد نحوه کار یهود می گفتند: «مرکبی است که پیادهای را برای سواری گرفته است. صهیونیسم در مملکتی با اسم اسلام به نفع خود همکاری میکند و در کشوری دیگر باز به نفع خود بر ضد اسلام با آیین یا قانون دیگری جداً همکاری میکند» کتاب « ذوالقرنین ،یا، تسنچیهوانگتی، بزرگترین پادشاه چین » ایشان را شاید بتوان اولین اثر منتشر شده ایشان در زمان قبل از انقلاب اسلامی با رویکرد مبارزه با صهیونیسم و فرقه فراماسونری دانست ، این کتاب را در جواب کتاب شخصی با نام ابوالکلام آزاد نگاشته اند که در کتاب وی ادعا شده است ذوالقرنین همان کوروش کبیر است و این فرد یک فراماسونر است که استاد کامبوزیا در کتاب خویش ادعای ایشان را رد کرده و می گویند که ذوالقرنین یک پادشاه چینی است. اظهارات ساواک در مورد مرحوم کامبوزیا زندگی نامه مرحوم کامبوزیا بر اساس اسناد ساواک در سال 1387 توسط مرکز بررسی اسناد تاریخی وابسته به وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در 382 صفحه چاپ شده است . کتاب منتشر شده با نام « امیر توکل کامبوزیا به روایت اسناد ساواک» برخی گزارشهای نوبه ای ساواک مرحوم کامبوزیا را چنین معرفی کرده است: "امیر توکل کامبوزیا پس از کودتای 25 مرداد و ناکامی کودتاگران با ارسال پیام تبریکی به دکتر مصدق خواستار محاکمه کودتاگران شده است." "امیرتوکل کامبوزیا یکی از افراد سرشناس زاهدان و به زبانهای عربی، فرانسوی و انگلیسی آشنایی کامل داردبه همین جهت با پاره ای از کشورهای خارجی با مکاتبه در تماس است. در جلساتی که در کلاته خود برگزار میکند، انتقاداتی از لوایح قانونی ششم بهمن، قانون حمایت خانواده و خاندان جلیل سلطنت به عمل آورده خود را یک نفر ضد یهودی معرفی و مدعی است که آقای هویدا نخست وزیر، یهودی است." " این شخص در نزدیکی زاهدان دارای مزرعه ای بوده و کتابخانه بسیار مجهز و معتبری دارد و اکثرا عده ای را در کتابخانه خود جمع و در اطراف مباحث روز مباحثاتی مینماید." " امیرتوکل کامبوزیا از مخالفین سرسخت بهائیان بوده و قرآن رااز حفظ میداند و مردی است متعصب و مذهبی." " کامبوزیا اظهار داشته: یکی از خواستههای یهودیان اینست که اول بی ناموسی در مملکت بوجود بیاورند تا غیرت مردم از بین برود و اینکه مدرسهها را مختلط میخواهند بکنند این موضوع خواسته یهودی است که مسلمانی از بین برود ... بهائیان پرورده و ساخته یهودیت است نخست وزیر یهودی است و حکومت ایران ساخته یهود است.سیاست شاه ایران بی غیرت نمودن افراد ملت است... شاه و دولت به ملت چشم و گوش بسته خیانت میکند ... ما مسلمانان باید برعلیه یهودی و دستگاههای آن در مملکت مبارزه کنیم و نحوه مبارزه اینست که تمام افراد مملکت را بیدار کنیم." " کامبوزیا توسط پسرش اقدام به پخش کتب مهندس بازرگان (خودجوشی و خدا در اجتماع) ابوالاعلی مودودی (برنامه انقلاب اسلامی) حسین نجومیان ( ارزیابی حقوق اسلام) ناصر مکارم شیرازی ( ماتریالیسم و کمونیسم) مینماید." " امیر توکل کامبوزیا نسبت به انقلاب شاه و مردم سخت بدبین است و هرجا که موقعیت را مناسب تشخیص دهد علیه فرمان مقدس شاه و مردم تبلیغ سوء مینماید و میگوید این دستور و سیاست یهودیان است و این انقلاب یهودی زنان ما را به فحشا و بی ناموسی تشویق مینماید و شاهنشاه ما دست نشانده یهودیان است ... خمینی و امثال او را که مسلمان هستند تبعید کرده است." "امیر توکل کامبوزیا در مورد نحوه و کار خمینی در نجف اشاره و عنوان داشته: تاثیر کلام خمینی به حدی است که طرفداران زیادی از روشن بینان و واقع بینان به گردش جمع و سازمانی مشابه جامعه الازهر مصر ایجاد نموده است زیرا دسته دسته از هواخواهان و مسلمانان واقعی و تحصیلکردگان مبارز حتی از همین ایران در حوزه درسی وی که در مورد مبحث ابطال سلطنت در اسلام است، تلمذ و شاگردی مینمایند." " نامبرده جزوه پلی کپی شده مربوط به خمینی تحت عنوان درس هایی از مرجع تقلید معظم جناب آقای حاج روح الله الموسوی خمینی را در اختیار داشته و سعی نموده به وسیله فتوکپی جزوه مذکور را تکثیر نماید." " امیر توکل کامبوزیا متن تسلیت فضلا و محصلین حوزه علمیه به روح الله خمینی و پاسخ مشارالیه به حوزه مذکور را در اختیار داشته و اقدام به تکثیر آن نموده است." "امیر توکل کامبوزیا با رویه ای که اتخاذ کرده مزاحمت هایی را در آینده برای مقامات امنیتی و انتظامی فراهم خواهد نمودو روزی آرامش منطقه را برهم خواهد زد کما اینکه اکنون با جمع آوری عده ای ناراضی ... مزرعه او کانون افراد ناراضی و ناراحت و مخالف وضع موجود شده است... هرقدر ستاد عملیات از راه پند و اندرز و نصیحت راه مماشات را بپیماید، بر جسارت و گستاخی او افزوده و دال بر ضعف قوای دولتی خواهد نمود و جری تر خواهد شد." "هرجا که موقعیت را مناسب تشخیص دهد بر علیه فرمان مقدس شاه و مردم تبلیغ سوء می کند و می گوید این دستور و سیاست یهودیان است و این انقلاب یهودی، زنان ما را به فحشا و بی ناموسی تشویق می کند." "ایشان کتبی را به زبان فرانسه در مورد سیاست یهود نوشته بودند." "از روشن بینان و واقع بینان به گردش جمع و سازمانی مشابه جامعه الازهر مصر ایجاد نموده است." نظر متفکران دیگر در مورد مرحوم کامبوزیا دانشمندان و محققانی که در مزرعه سرسبز او به دیدارش رفته و پای صحبتش نشستهاند همگی اظهار شگفتی کردهاند؛ حتی عدهای از آنان به نحوه کشاورزی ایشان غبطه خوردهاند. پروفسور «ایتالو» از برجستهترین دانشمندان کشور ایتالیا، پس از دیدار از مزرعه کامبوزیا گفته بود: تا به حال سابقه نداشته که در کویر ارتفاع یونجه به صد و هشتاد سانتیمتر برسد. و در جای دیگری میگوید: استاد کامبوزیا در کشاورزی یک نابغه است و بعضی از چغندرهایی که کاشته وزن آن به بیست و دو کیلو میرسد و این در کشاورزی یک کشت اعجابانگیز است. استاد کامبوزیا علاوه بر کار کشاورزی کتابخانهاش را نیز در کنار مزرعهاش بنیان نهاد که به حق میتوان آن را گنجینهای در دل کویر دانست. هر چند باور همچون کاری مشکل به نظر میآید، اما این اقدام واقعیت داشته و این کتابخانهی ارزشمند و غنی به دست او در کویر لمیزرع زاهدان بنا گردیده است. این میراث غنی میتواند به یک مرکز فرهنگی بسیار مناسب تبدیل شود و پارهای از نیازمندیهای پژوهشی را تأمین کند. در این کتابخانه، تعداد زیادی کتابهای خطی نفیس وجود دارد که با تلاش استاد جمعآوری شده است. فرانسوا میتران – نایب رییس انجمن فرهنگستان نژاد شناسی فرانسه – در کتاب خود در مورد مرحوم کامبوزیا می گوید: « افسوس تا چه حد معلومات تاریخی ... نادر و کمیاب است . اگر من پرده از ابهامات برمی دارم بر اثر موهبت و احساس منتی است که از ملاقات خودم با امیر کامبوزیا نصیب می برم حق شناسی و سپاس گذاری من نسبت به علامه امیر توکل کامبوزیا من بعد عظیم و بزرگ خواهد بود.» دکتر باستانی پاریزی- صاحب نظر در علم تاریخ- از کتابخانه مرحوم کامبوزیا به عنوان دانشگاه یاد کرده است که این تجلیل اهمیت اقدام استاد را نشان میدهد: "حتما باید آن عقیده را باور کنیم که دانشگاههای ایران در طول تاریخ در دهات و شهرکها پراکنده بوده و هیچگاه صورت متمرکزی نداشته است... به نظر من کتابخانه کامبوزیا میتواند نمونه و شاهدی برای این معنی باشد که دهات کم وبیش محضر معنوی فرهنگ اسلامی و ایرانی بوده است." استاد محمد تقی تقی پور در مورد مرحوم کامبوزیا می گویند: « امیر توکل کامبوزیا اندیشمند برجسته ای در تاریخ معاصر ایران است که به طور شایسته و بایسته در جامعه اسلامی ، به خصوص برای نسل جوان معرفی نشده است. ابراز تنفر و بیزاری از صهیونیسم و افشای ماهیت ،شگردها،شیوه ها و سیطره صهیونیست ها در جهان ، از دیگر ویژگی های این دانشمند مسلمان بود استاد شمس الدین رحمانی در مورد مرحوم کامبوزیا می گویند : « نیمه شب 23 مهر ماه 1353 امیر توکل کامبوزیا کرد زعفرانلو در کلاته ای بیرون شهر زاهدان، دارفانی را وداع گفت . در محاکمه رئیس ساواک زاهدان در دادگاه انقلاب، یکی از اتهامات او مشارکت در مسمومیت و به شهادت رساندن کامبوزیا بود. مردی که از او 23 فرزند و کتابخانه ای با 000/15 جلد کتاب باقی ماند به علاوه مزرعه ای بزرگ که حاصل کار و تلاش فوق العاده شخص او و فرزندانش بود. اما از اینها همه بالاتر و مهمتر خاطره این انسان والایی است که با ایمان استوار و دانش عمیق در زمینههای مختلف و ارادهای پولادین و شجاعتی مثال زدنی، تنها و تنها در مقابل رژیم سفّاک شاه میایستاد و همه انواع فشار و محرومیت و مشکلات را تحمل میکرد و خم به ابرو نمی آورد. بسیاری از بزرگان مملکت ما، در زمان شاه به سیستان و بلوچستان تبعید میشدند - و بیشترشان هم با مرحوم کامبوزیا دیدار کرده اند – امااو همه عمرش را در آن سرزمین محروم و تفتیده تفتان، تبعید بود. مکتب اسلام و فرهنگ اسلامی ما چنین افرادی را میپرورد که براستی وجودشان مایه شگفتی و شکفتگی است و بررسی ابعاد وجودی آنان و نحوه شکل گیری شخصیتشان میتواند راه و رسم تعلیم و تربیت و شیوههای مهندسی فرهنگی را روشن کند. اکنون پس از 35 سال بعد از شهادت این مرد بزرگ و با تغییرات بسیاری که انقلاب در همه چیز ایجاد کرده است اما هنوز هم دیدن کتابخانه و منزل و مزرعه آن مرحوم در « کلاته کامبوزیا» شگفتی آفرین و اعجاب انگیز است و ضروری است که با معرفی این مجموعه – شخص کامبوزیا و آثار او – الگو و اسوه ای در پیش چشم نسل نو ترسیم و نشان داده شود که چگونه با قدرت ایمان و اراده و علم و دانش، میتوان در بدترین شرایط و در سخت ترین اوضاع و احوال، باز هم بهترین آثار و مفیدترین نتایج را بدست آورد: مزرعه کامبوزیا یک نمونه عالی کشاورزی جهادی است؛ کتابخانه کامبوزیا ظاهراً بزرگترین کتابخانه عمومی در جنوب شرقی ایران – و گویا نمونه منحصر بفرد – است؛ و در میان فرزندان آن مرحوم، افراد متخصص و تحصیلکرده ای حضور دارند که مشغول خدمت به مملکتند. امیدواریم این فرهنگ و سرزمین، در شرایطی که گمان میکنیم بسیار آماده و مساعد برای پرورش چنین درختان تناوری است، باز هم کسانی چون کامبوزیا را به این آب و خاک تقدیم کند؛ منتهی باید بپرسیم چگونه؟ این، رازی است که میبایست در یابیم.» دوران تبعید به زاهدان (مزرعه و کتابخانه) پس از کشته شدن پسیان ، مرحوم کامبوزیا نیز به زاهدان تبعید می شود. در آنجا مزرعه ای بزرگ و سرسبز ایجاد کرده و یک کتابخانه بزرگ نیز برای راه اندازی می کند . این کتابخانه در زمان حیات ایشان در حدود 15000 جلد کتاب - که بیشتر آنها در زمینه تخصصی مسائل یهود شناسی بوده – داشته است که متاسفانه در فضای شلوغی های ابتدای انقلاب اسلامی تعدادی از این کتابها از بین رفته و سرقت شده اند. مرحوم کامبوزیا در تبعید در حال حاضر کتابخانه کامبوزیای زاهدان 700 متر مربع مساحت و 500 متر مربع زیر بنا دارد و از ساعت 7 صبح الی14 در خدمت مردم و محققین میباشد . این کتابخانه دارای 19687 عنوان و26000نسخه کتاب می باشد همچنین در این کتابخانه 160 نسخه کتاب چاپ سنگی با قدمت بیش از سیصد سال موجود میباشد . ازجمله این کتب میتوان به خاطرات ناصرالدین شاه ، قانون ابن سینا و ... اشاره نمود . کتابخانه عمومی استاد کامبوزیا در زاهدان دختر مرحوم کامبوزیا ، صادقه کامبوزیا ، مسئولیت اداره کتابخانه را در حال حاضر به عهده دارد. صادقه کامبوزیا دختر استاد و مسئول فعلی این کتابخانه در مصاحبه با روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی استان در خصوص کتب خطی و تالیفات استاد گفت : تالیفات ایشان بالغ بر 80 عنوان مقاله و دست نوشته هایی است که برخی از آنها درسالنامه نور دانش در سالهای قبل از انقلاب به چاپ رسیده است همچنین کتاب علل خرابی بلوچستان و تعداد دیگری از کتب ایشان به زبان فرانسوی ترجمه گردیده است وی ادامه داد تعدادی از کتب و دستنوشته های ایشان بانام صهیونیسم در زمان شهادت وی، که کتابخانه توسط عوامل ساواک مهر وموم شد مفقود گردیده است . کامبوزیا در زمینه نرم افزارهای موجود در کتابخانه نیز گفت : در حال حاضر نرم افزارهای نمایه نشریات ، نمایه کتابداری و سامانه طرح کتاب من در این کتابخانه مورد استفاده مراجعین قرار دارد .وی سامانه طرح کتاب من را یکی از بزرگترین امکاناتی خواند که در طی چند سال گذشته و در جهت تامین منابع مورد نیاز کتابخانه ها در اختیار مراجعین قرار گرفته است. کتابشناسی مرحوم کامبوزیا مقالات و کتابهای استاد کامبوزیا 1. تاریخ یهود و صهیونیسم 2. سازمان سری یهود بنام کابالا 3. کارنامه کارتاژ 4. کوچیدنهای یهود 5. دنیا بازیچه دست یهود 6. سیاست انطباق با صهیو نیسم با تاریخ جهان 7. امپراطوری شرق و صحت شرق 8. عوامل مخفی تاریخ را آماده می کند 9. تل آویو به سمت جنگ می رود (ترجمه ) 10. صهیو نیسم بین الملل 11. کلمه و موضوع تاریخ (رساله ) 12. روان شناسی در خدمت بشر (مقاله ) 13. مذهب رکن اساسی و تعالی انسان است (مقاله ) 14. تصوف (مقاله ) 15. اسمعیلیه در ایران (مقاله ) 16. تاریخ کهن و صهیونیسم جدید 17. تاریخ اسلام 18. ادبیات و تاریخ ادبیات ایراان 19. تاریخ ملل به زبانهای فارسی و فرانسه 20. انحطاط و اعتلامندیها 21. تاریخ جنگهای صلیبی 22. مقاله مفصلی به فرانسه در باره اقتصاد سیاست و متافیزیک اسلامی 23. جنگهای صلیبی مقالات و کتابهای دیگر 1. تفسیر آیات ذوالقرنین بصورت مقاله در سالنامه نور دانش در سال 1325 به چاپ رسیده است . 2. بلوچستان و علل خرابی ان 3. مقاله ای دست نویس تحت عنوان "مگر آمریکا ییها نمی فهمند " 4. مقاله ای با عنوان شرح خلاصه ای در باره زاهدان حاوی مطالب تاریخی در زمان جنگ دوم جهانی و فعالیت انگلیسی ها در زاهدان . 5. در سالنامه نور دانش 1326 مقاله ای تحت " عظمت عالم خلقت " چاپ شده است . 6. در میان مقالات استاد چند مقاله که در مجله شرق جاوید مقاله تحت عنوان "سیاست فرد " که مقاله ایست سیاسی و اجتماعی . 7. کتابی تحت عنوان "موضوع شرق در 5 بخش که به زبان فرانسه ترجمه کرده اند بخش 1. )ساکاما و غیره تمدن یونان و موضوع شرق بخش 2 ) ساکاما و غیره عقب نشینی یونان یونانیان در سوریه . بخش 3 . ) اولین پادشاهی عرب و پالمیر . بخش 4 .) فتح سوریه و مصر و توفیق اسلام فتح اروپا . بخش 5. ) بازگشت به تاریخ ارمنستان . ودارای 5 رساله به عنوان عقاید وذهبی یونان، تاریخ یونان . در منطق . کتاب شفای ابن سینا و فلسفه و ترجمه ای در باره زیست شناسی و مسئله حیات اینک جمهوری اسلامی ایران بر حسب وظیفه و آرمانهای بلند اسلامی خویش همت گماشته تا بر بال زخمی کلاته که سرور و تیمار دارش را در خاک خفته می بیند مرهمی از دارالشفای اسلام نهد . از فراموشخانه تاریخ و روزگار برهاند ش و گرد غبار از رخسار کتابهای بزداید و برروشنایی کتابخانه عظیم و ارزشمند استاد درخششی دو باره ببخشد. باشد که تشنگان معرفت و تحقیق از جویبار زلال و جاری اندیشه های شد و سیراب شوند . باشد که نام بلند استاد احیا گردد و ریگستان داغ بلوچستان یاد باغبان دلسوخته خویش را در دل زنده کند و جاویدان سازد . شهادت مرحوم کامبوزیا از نحوه فوت آقای کامبوزیا دو روایت وجود دارد: روایت اول که روایتی است رسمی از سوی ساواک و روایت دوم از طرف نزدیکان وی. ساواک فوت کامبوزیا را مرگ طبیعی دانسته و در گزارش خود به مرکز نوشته است: "امیر توکل کامبوزیا شب چهارشنبه فوق به علت سکته قلبی درگذشته است. رضوانی 24/7/53" روایت دوم از فوت مرحوم کامبوزیا، مسموم شدن ایشان توسط ساواک (مرکز) و در نهایت شهادت وی است. اطرافیان مرحوم کامبوزیا، اتفاق فوق را چنین عنوان میدارند: در مهرماه 1353 امیر عباس هویدا – نخست وزیر- به زاهدان میآید و مسئولین منطقه از کامبوزیا میخواهند که با وی ملاقات کند. ایشان با صراحت و عصبانیت میگوید با یک نفر یهودی خائن ملاقات نمی کنم ... و اگر ملاقاتی نیز مابین یک یهودی و یک مسلمان صورت بگیرد، یکی از این دو باید کشته شوند. هفته بعد دو نفر از تهران تحت عنوان ماموران اداره تعاون به نزد ایشان [در کتابخانه] آمده و سوالاتی را مطرح کردند پس از اتمام صحبت یکراست به فرودگاه رفته و به تهران پرواز میکنند. پس از مدتی یکی از فرزندان وی به کتابخانه رفته و میبیند که پدرش برروی زمین افتاده است. فردای آن روز وقتی فرزندان کامبوزیا به کتابخانه میروند، با استکانی مواجه میشوند که دانههای ریزی در آن بوده است. در همان روز ساواک نیز به کتابخانه میآید و استکان نیز مفقود میشود. مرحوم کامبوزیا را در قبرستان زاهدان به خاک میسپارند اما با توجه به وصیت ایشان و با اجازه آیت الله کفعمی، مجوز نبش قبر گرفته و ایشان را در کتابخانه ای که خودش بنیانگذار آن بود به خاک میسپارند. روحشان شاد.
نظرات