ماجرای رانندهای که در مسیر حمل ضریح امام حسین(ع) برای خدا بوق میزد
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات فارس، مراسم رونمایی از کتاب «پنجرههای تشنه» روز نوشتهای مهدی قزلی از انتقال ضریح جدید امام حسین (ع)از قم به کربلا امروز در حوزه هنری با حضور نویسنده کتاب، مسئولان حوزه هنری و نویسندگان و فرهیختگان کشور برگزار شد.
* مرادی: کتاب «پنجرههای تشنه» هم خوب نوشته شده و هم طراحی زیبا دارد
در مراسم رونمایی از کتاب «پنجرههای تشنه» حجت الاسلام شهاب مرادی رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران با تجلیل از انتشار این کتاب گفت: این کتاب هم خوب نوشته شده و هم زیبا طراحی شده است، سفر نامه را کسی مینویسد که خودش را مهم میداند و سفر نامهها سه جزء مهم شامل مسافر مسیر و مقصد دارد و مسافر کسی است که مجنون است و کسی که مجنون نباشد مسافر نیست و همه ما مسافر هستیم اگر از خودمان بیرون بیاییم. خود مسافر بودن تبریک دارد.
وی افزود : نوع نوشتن یعنی سفر نامه نویسی در قیاس با رمان نسبتش مانند نسبت تئاتر به سینما است، شما سینما را میسازید اما نمایش زنده است. سفر نامه نیز یک نمایش زنده است و کسی آن را نساخته است و ادبیات سادهای دارد.
مرادی با اشاره به ماندگاری نوشتههای سعدی ، مولانا، و حافظ اظهار داشت: اگر هر کسی در روزگار خودش به زبان مردم سخن بگوید و مردم را تحویل بگیرد اثرش ماندگار میشود، کسی که این سفرنامه را نوشته یعنی تک تک علاقهها و ارادتها به امام حسین را ستایش کرده، چون همه را مهم میداند، اگر کسی از این ماجرا عکس میگیرد و یا فیلم میسازد یعنی همه آنها را مقدس و خردمندانه میداند.
وی در پایان سخنانش با اشاره به تاریخ تشیع و راز ماندگاری عزاداری امام حسین (ع)گفت : بعد از غدیر در همه حال حسین حسین میگوید تا کربلا فراموش نشود سید الشهدا کلمهای از خدا است و این شرافت میدهد به کلام و نوشتار .
* قزلی: قبل از نوشتن با امام حسین(ع) قول و قرار گذاشتم که صداقت پیشه کنم
سخنران پایانی این مراسم مهدی قزلی نویسنده کتاب بود، در ابتدای سخنانش از فالح راننده دوم تریلی یاد کرد که اخیرا از دنیا رفته است و گفت : فالح کسی بود که در جادهها برای خدا بوق میزد و میگفت خدایا مخلصتم که من راننده ضریح امام حسین (ع) شدهام و دعا میکرد که از این به بعد آدم بهتری باشد و فالح آدم بهتری از دنیا رفت.
وی افزود: قبل از نوشتن با امام حسین(ع) قول و قرار گذاشتم که صداقت پیشه کنم و آنچه که در کتاب میخوانید علاوه بر اینکه در بسیاری مقاطع حس برانگیز است و اشک به چشمان مخاطب میآورد در بعضی فرازها نیز لبخند به لب میآورد چون من همه چیز را نوشتهام.
نویسنده کتاب در پایان سخنانش با تشکر از رضا امیرخانی، آقای آزادگان و همسرش که هر یک به نحوی در به ثمر رسیدن این کتاب موثر بودهاند، گفت: در یکی از آبادیهای مسیر پسری بود که مرتب پشت تریلی میایستاد و میخواست مسافتی را بیاد و که یکی از همراهان او را هل داد تا پایین بپرد. او هم رو به کسی که او را هل داده بود، گفت حیف که آدم امام حسینی وگرنه میکشتمت! و من با شنیدن این جمله چند بار گریه کردم. اینکه در چشم مردم آدم امام حسین باشیم، حتی توهمش هم لذت بخش است. این به خاطر خوبی ما نبوده بلکه به خاطر سیدالشهدا است.
فارس
نظرات