اسناد لانه جاسوسی از اعتصابات انقلابی چه می‌گوید؟

اعتصابات متفاوت دهه 1350


اسناد لانه جاسوسی از اعتصابات انقلابی چه می‌گوید؟

حکومت پهلوی از همان آغاز شکل‌گیری تا سقوط آن در سال 1357، بارها شاهد اعتصابات گسترده مردمی در اعتراض به وضعیت سیاسی و اقتصادی کشور بود، اما این اعتصابات در دهه 1350 با اعتصابات گذشته یک تفاوت اساسی داشت

از اعتصابات به عنوان حق مسلم اصناف، اتحادیه‌ها و گروه‌های مختلف سیاسی برای بیان خواسته‌های سیاسی و اقتصادی یاد می‌شود. با این حال اعتصابات در شکل افراطی خود و در سیستم‌های بسته سیاسی، نشانه‌ای از بحران سیاسی تلقی می‌شود که می‌تواند بقای آن حکومت را با مشکل مواجه سازد. نمود این وضعیت در حکومت پهلوی در سال‌های 1356-1357 قابل مشاهده است. در این دوره بسیاری از گروه‌های مخالف سیاسی با هدف سرنگونی حکومت پهلوی دست به اعتصابات گسترده زدند که در نوع خود منحصر‌به‌فرد بود و به زعم بسیاری ازتحلیلگران باعث  فلج شدن اقتصاد و سیاست کشور شد.

اعتصابات و راه‌پیمایی‌های انقلاب اسلامی ایران

تأثیر این اعتراضات در سقوط حکومت پهلوی به حدی زیاد بود که منابع مختلف سیاسی از جمله اسناد لانه جاسوسی بارها و بارها بدان پرداخته است. بدین منظور در این نوشته تلاش شده است تا به نقش اعتصابات سیاسی از منظر اسناد لانه جاسوسی پرداخته شود.

تاریخچه‌ای از اعتصابات انقلابی در حکومت پهلوی دوم

حکومت پهلوی ازهمان آغاز شکل‌گیری تا سقوط آن در سال 1357، بارها شاهد اعتصابات گسترده مردمی در اعتراض به وضعیت سیاسی و اقتصادی کشور بود؛ چنان‌که در ابتدای تشکیل حکومت در دهه 1320، اعتصابات متأثر از عوامل اقتصادی و مسائلی همچون اشغال کشور توسط متفقین بود که بر اثر آن کوله‌باری از بدبختی و فقر و فلاکت گریبانگیر مردم شده بود. در این شرایط ازآنجاکه دولت‌های شکل‌گرفته به خوبی پاسخگوی نیازهای مردم و جامعه نبودند، اعتصاباتی از سوی مردم و گروه‌های مختلف سیاسی شکل گرفت. با این حال اعتصابات شکل‌گرفته در این دوره تا قبل از کودتای 28 مرداد چندان زیاد نبود و حتی تا مدت کوتاهی بعد از کودتا نیز اعتصابات انگشت‌شمار و اندک بود، اما بعد از آن اعتصابات گسترده و زیادی در اعتراض به وضعیت اقتصادی و سیاسی کشور صورت گرفت. گفته شده است شمار اعتصابات بزرگ که در سال‌های 1334 تا 1336 بیش از سه مورد نبود در سال‌های 1336 تا 1340 به بیش از بیست مورد رسید که برخی با درگیری‌های خونین میان اعتصابیون و نیروهای مسلح پایان یافت.1

وسعت این اعتصابات گاه به حدی گسترده بود که شعله‌های آن به کشورهای دیگر نیز کشیده می‌شد. به عنوان نمونه در سال 1346 زمانی که محمدرضا پهلوی به دعوت رئیس‌جمهور آلمان به این کشور سفر کرد، کنفدراسیون دانشجویان از رئیس‌جمهور آلمان درخواست کرد که دعوت خود را پس بگیرد. در همین رابطه قبل از سفر شاه در 5 خرداد، کنفدراسیون یک تجمع اعتراضی در بن آلمان برپا کرد. در 6 خرداد نیز هنگام ورود شاه اعضای کنفدراسیون همراه با دانشجویان آلمانی در شهرهای هامبورگ، کیل، آخن و چند شهر دیگر جلساتی در اعتراض به سفر شاه برگزار کردند. در جریان تظاهرات اعتراضی دانشجویان در 12 خرداد یک دانشجوی آلمانی به ضرب گلوله کشته شد که اعتصاب یک‌هفته‌ای دانشجویان آلمانی را به دنبال داشت.2 اعتصابات اعتراضی در دهه 1350 نیز ادامه داشت، اما با یک تفاوت اساسی و آن اینکه اگر تا پیش از این اعتصابات واکنشی به مشکلات اقتصادی و سیاسی بود، در دهه 1350 اعتراض به موجودیت حکومت پهلوی بود.

اعتصابات در دهه 1350 و نقش آن بر پیروزی انقلاب

بیراهه نیست اگر گفته شود اعتصابات در دهه 1350 حتی در بعد اقتصادی با هدف سیاسی صورت می‌گرفت؛ چنان‌که کارگران و دیگر گروه‌ها که از زمان مصدق عامل مهم سیاسی نبودند، در هجده ماه منتهی به انقلاب با اهداف سیاسی، اعتصاباتی با تشکل و قدرت بالا تشکیل می‌دادند.3 با این حال بسیاری از این اعتصابات در ابتدا از سوی محمدرضا پهلوی ناچیز و کم‌اهمیت تلقی می‌شد؛ به گونه‌ای که نهادهای متولی و مهمی همچون وزارت کشور نسبتا از اعتصابات و تظاهرات چندان نگران نبودند و دولت احساس می‌کرد که این امر منجر می‌شود به اینکه رویارویی نهایی برای عامه مردم قابل تحمل‌تر شود. درواقع اعتقاد نهادهای حاکم این بود که رهبران  مذهبی در نهایت یک مصالحه را می‌پذیرند و حتی آنهایی که انقلابی‌تر هستند ممکن است اجبارا با زور مطیع شوند.4 اطمینان حکومت از بقای خود به حدی زیاد بود که حتی تا دوران شریف‌امامی ‌و ۱۷ شهریور 13۵۷، هنوز در دربار کسی اهمیت تظاهرات و اعتصابات و به صحنه آمدن نیرو‌های مذهبی و ابراز مخالفت گروه‌‌های سیاسی را جدی نمی‌گرفت.5

شمار اعتصابات بزرگ که در سال‌های 1334 تا 1336 بیش از سه مورد نبود در سال‌های 1336 تا 1340 به بیش از بیست مورد رسید که برخی با درگیری‌های خونین میان اعتصابیون و نیروهای مسلح پایان یافت. وسعت این اعتصابات گاه به حدی گسترده بود که شعله‌های آن به کشورهای دیگر نیز کشیده می‌شد

 اما در 17 شهریور و روزهای بعد از آن شاه به جدی بودن اعتصابات پی برد. بر این اساس به فاصله کمی از واقعه 17 شهریور، چندین اعتصاب بزرگ شکل گرفت؛ چنان‌که در 18 شهریور حدود هفتصد کارگر پالایشگاه تهران، و در 20 شهریور کارکنان پالایشگاه‌های اصفهان، شیراز، تبریز و آبادان به اعتصاب پیوستند.6 البته حکومت توانست بخشی از اعتصابات مانند اعتصاب شرکت هواپیمایی را که دوره نخست‌وزیری ازهاری اتفاق افتاد کنترل نماید. همچنین اعتصاب میان بیشتر کارمندان دولت نیز حل گردید؛ البته به استثنای اعتصاب کارگران گمرک و اداره مالیات. با این حال اوضاع در بخش نفت چندان امیدوارکننده نبود و بسیاری از اعتصابیون از بازگشت به محل کار خود اکراه داشتند.7 اعتصابات در بخش نفت بسیار مهم‌تر و جدی‌تر از سایر بخش‌ها بود؛ زیرا ضمن توقف تولید و توزیع نفت، گسترش اعتصاب در بخش‌های دیگر را نیز به همراه داشت؛ چنان‌که به دنبال اعتصاب کارکنان شرکت نفت، بانک‌ها نیز بسته شده بودند. رسانه‌های همگانی بارها کار خود را متوقف کردند و کنترل هوایی غیرنظامی ‌هم فعالیتی نداشت. همچنین برخی از مغازه‌های مواد غذایی برای مدت کوتاهی در روز باز می‌شد، اما بقیه مغازه‌ها تعطیل بودند... . گذشته از اینهاد کمبود سوخت برای گرما و پخت و پز در سرمای تهران مسئله مهمی ‌بود. از سویی هرگونه عملیات ساختمانی هم متوقف شده بود و بسیاری ساختمان‌ها در آتش سوخته بودند.8

اعتصابات تنها به بخش‌های تجاری و اقتصادی محدود نبود، بلکه بسیاری از بخش‌های دیگر از جمله بخش آموزشی نیز درگیر این مسئله بود؛ چنان‌که در دانشگاه اعتصابات حکم‌فرما بود و وزارت آموزش و پرورش تحت فرمان مخالفین حکومت قرار داشت. علاوه بر این در تهران بارها تمام مدارس به صورت تعطیل درآمده بود.9 اعتصابات گذشته از تأثیرات سوء بر اقتصاد و سیاست، ثبات سیاسی را نیز با چالش‌های جدی مواجه کرده بود.

از جمله چالش‌های مهمی که حکایت از برهه تازه‌ای در تحولات سیاسی ایران داشت، موضوع ترس و واهمه آمریکاییان مقیم ایران بود. اهمیت این موضوع بدان دلیل است که آمریکا به عنوان مهم‌ترین متحد شاه، به ثبات سیاسی حکومت پهلوی اطمینان داشت، اما فرار آمریکاییان نشانه‌ای از باور این کشور به برهم خوردن ثبات سیاسی حکومت پهلوی بود. بر این اساس اعتصابات و تظاهرات همه‌گیر در بسیاری از شهرهای ایران ازجمله تهران در آمریکاییان مقیم این کشور اضطرابی را پدید آورد که سبب ترک بعضی از وابستگان آنها از ایران شد. البته روند عزیمت آمریکاییان در ابتدا به دلیل عواقب اعتصاب از جمله عدم توجه به تجارت، ذخیره‌سازی، کمبود مواد غذایی، کمبود در تدارک بنزین اتومبیل و اعتصابات بیشتر در فرودگاه، که موجب قطع پروازهای بین‌المللی گردیده و کنترل آمد و شدها شده و دیگر اقدامات اضطراری تجاری از طرف مقامات را با کندی مواجه ساخته، بود.10 با این حال علی‌رغم این شرایط بسیاری از آمریکاییان توانستند تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، از ایران خارج شوند.

اعتصاباتی که از شهریور 1357 به طور جدی آغاز شده بود، تا دوره نخست‌وزیری بختیار نیز همچنان ادامه داشت. گرچه دولت بختیار امیدوار بود بتواند با طرح برخی از وعده و وعیدهای سیاسی از بار اعتصابات بکاهد، اما در عمل موفق نشد و توقف اعتصابات به یکی از پیش‌شرط‌های اصلی حامیان شاه تبدیل شد. درواقع موضوع حمایت از دولت بختیار و کمک به تثبیت اوضاع و پایان دادن به اعتصابات و تظاهرات و بررسی امکان اشغال نظامی ‌اماکن حساس یکی از موضوعات مهم مذاکرات شورای فرماندهان نظامی بود که بارها و بارها در جلسات متعدد مطرح شد.11 اهمیت کنترل اعتصابات برای حامیان حکومت از آنجا ناشی می‌شد که اولا مردم از همه اقشار و گروه‌های مختلف در آن درگیر بودند، در ثانی اعتصابات با درگیری، خسارت و تلفات جانی همراه بود. از این رو هر چه بر عمق اعتصابات افزوده می‌شد میزان تلفات، درگیری‌ها و خسارات نیز افزایش می‌یافت. بر این اساس حکومت نیز آگاه بود در صورت عدم توقف اعتصابات، پایان کارحکومت قطعی است. پیش‌بینی‌ای که درست از آب درآمد و اعتصابات به عنوان یک ضربه سنگین، فرآیند شکست شاه و حکومت پهلوی را سرعت بخشید.

سخن نهایی

حکومت پهلوی توانسته بود در دهه 1340 و اوایل دهه 1350 اعتصابات در بخش‌های مختلف سیاسی و اقتصادی را کنترل نماید. بخش مهمی از این موضوع به دلیل تسلط حکومت بر اقتصاد کشور و کنترل تورم بود. اما این ثبات در دهه 1350 تحت تأثیر عوامل مختلفی همچون افزایش تورم، بیکاری و فقر به هم خورد و بر دامنه اعتصابات در دهه 1350 افزود. گرچه این اعتصابات با بهانه مسائل معیشتی و اقتصادی صورت می‌گرفت، اما واقعیت آن است که اعتصابات تنها محدود به گروه‌ها و نهادهای اقتصادی نبود، بلکه بسیاری از بخش‌های غیراقتصادی نیز درگیر آن بودند. این بدین معناست که در آن دوره، دغدغه مردم دیگر اصلاحات داخلی نبود، بلکه آنچه برای مردم اهمیت داشت، تمامیت حکومت پهلوی بود.

 پی نوشت ها:

1. یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل‌محمدی، تهران، نشر نی، 1392، صص 518- 519.

2. علیرضا کریمیان، جنبش دانشجویی در ایران از تاسیس دانشگاه تا پیروزی انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،  1381، صص 237- 238.

3. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ج 1، تهران، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1386، ص 267.

4. همان، ج 2، صص 10 و 11.

5. احمدعلی مسعود انصاری، من و خاندان پهلوی، تنظیم و نوشته محمد برقعی و حسین سرفراز، تهران، نشر فاخته، 1371، چ دوم، ص 67.

6. یرواند آبراهامیان، همان، ص 638.

7. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، همان، ج 2، ص 32.

8. رابرت هایزر، مأموریت در تهران، خاطرات ژنرال هایزر، تهران، انتشارات اطلاعات، چ دوم، 1365، صص 18- 19.

9. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، همان، ج 2، ص 69.

10. همان، ص 22.

11. مثل برف آب خواهیم شد، (مذاکرات شورای فرماند‌هان ارتش دی و بهمن 57)، تهران، مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، 1365، صص 34- 35.


موسسه مطالعات تاریخ معاصر