نگاهی به عملیات مرصاد


دکتر حسین علایی
4105 بازدید

 در هشتمین سال جنگ و با تغییر موازنة قوا در جبهه ها، امام خمینی تصمیم گرفتند تا با پذیرش قطعنامة 598 که از سوی شورای امنیت سازمان ملل در 29 تیر ماه 1366 به تصویب رسیده بود، وضعیت را تغییر داده و به جنگ تحمیلی خاتمه دهند.در 27 تیرماه 1367 جمهوری اسلامی رسما به دبیرکل سازمان ملل اطلاع داد که ایران این قطعنامه را پذیرفته است. عراق حدود یک سال قبل و در اوج پیروزی های ایران،این قطعنامه را پذیرفته بود و بنابراین با قبول قطعنامه توسط ایران می توانست بلافاصله آتش بس در جبهه ها برقرار شود و جنگ خاتمه یابد. اما چنین اتفاقی نیفتاد و ارتش عراق در روز 31 تیرماه با عبور از مرز حملات خود را در داخل خاک ایران آغاز کرد و دوباره قوای عراقی از جادة اهواز – خرمشهر گذشتند و به سوی رودخانة کارون جلو رفتند که البته با بسیج یگان های سپاه و هجوم مردم فداکار ناکام ماندند. از سوی دیگر به محض اعلام پذیرش قطعنامه 598 از سوی جمهوری اسلامی ایران، جلسه ای به ریاست صدام حسین در کاخ ریاست جمهوری عراق با حضور مسعود رجوی رئیس سازمان مجاهدین خلق، سرلشکر فاضل البراک تکریتی رئیس دستگاه های اطلاعاتی عراق و سپهبد صابر الدوری به منظور بحث و بررسی درباره چگونگی پیشروی سریع و عمیق نیروهای سازمان مجاهدین خلق از خانقین به سمت تهران برای در دست گرفتن قدرت در ایران با پشتیبانی محدود نیروهای مسلح عراق، تشکیل شد. در این جلسه ابعاد اجرای این عملیات و پیامدهای احتمالی آن مورد بحث و تبادل نظر طولانی مقامات عراقی قرار گرفت. در این جلسه رئیس دستگاه های اطلاعاتی عراق تمایل چندانی به انجام این عملیات پر خطر نداشت زیرا نسبت به تحقق نتایج قطعی آن امیدوار نبود و اطمینان نداشت. وی مایل بود از هرگونه عملی که موجب تحریک طرف مقابل و از سر گرفته شدن آتش جنگ شود خودداری گردد. ولی واقعیت دیگری نیز وجود داشت که تا هنگام اعدام شدن وی در سال 1993 در پرده ای از ابهام باقی ماند. در این جلسه مسعود رجوی به صدام گفت: مطمئن باشید که سازمان من ظرف چند ساعت وارد شهر همدان در 250 کیلومتری مرز خواهد شد. در نهایت صدام موافقت خود را با اجرای این عملیات اعلام کرد و با بیان اینکه " شاید این یک فرصت طلائی برای نابودی رژیم فعلی ایران باشد"، نیت و انگیزة خود را از اجرای چنین عملیاتی روشن و مشخص ساخت.1
بر این اساس سازمان منافقین با تکیه بر تجربیات ناشی از عملیات های گذشته در حمله به مواضع نیروهای ارتش در جبهه های جنگ،عملیات جدیدی را که از قبل به منظور سرنگونی نظام جمهوری اسلامی به نام "فروغ جاویدان" برنامه ریزی کرده بود با حمایت و پشتیبانی ارتش عراق به مرحلة اجرا درآورد. این عملیات قرار بود در مهرماه سال 1367 همزمان با هفته دفاع مقدس به اجرا درآید. پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران موجب غافلگیری منافقین و عدم باور آنها شد بنابراین با دستور رئیس جمهور عراق، منافقین عملیات خود را جلو انداخته و آن را در بعدازظهر سوم مرداد ماه سال 1367، آغاز نمودند. نیروهای منافقین از سه بخش تشکیل می شدند. نیروهایی که به صورت ثابت و سازمان یافته، هسته اصلی ارتش آزادی بخش منافقین را تشکیل می دادند. بخش دوم نیروهایی بودند که با بکارگیری اسرای ایرانی در جنگ، سازماندهی شده بودند. منافقین در مجموع از 700 اسیر ایرانی در این عملیات استفاده نمودند و بخش سوم افرادی بودند که قبل از آغاز عملیات از هواداران سراسر کشورهای اروپایی فراخوانی نموده بودند.در سال 1365 حدود 900 نفر از منافقین که به دلایل دست داشتن در ترور مردم، در زندان های ایران به سر می بردند مورد عفو قرار گرفتند که اکثر آنها به عراق فرار کرده و به سازمان منافقین پیوستند.البته در زمان تهاجم منافقین به خاک ایران در مرداد ماه 1367 حدود 5 هزار زندانی گروهکی در زندان بودند که یک سوم آنها بر سر موضع خود بودند.2 از یک هفته قبل از آغاز عملیات، منافقین به دنبال جمع آوری اطلاعات در استان کرمانشاه بودند. پس از تکمیل اطلاعات جمع آوری شده، عملیات نظامی آغاز گردید. منافقین در این عملیات از هزار خودرو، 70 دستگاه خوردروی زرهی، 100 قبضه تفنگ 106 میلیمتری، 300 قبضه انواع خمپاره اندازهای 60 و 81 کماندویی، 100 قبضه توپ پدافند هوایی، 80 قبضه دوشیکا و 50 قبضه موشک دوش پرتاب سهند استفاده کردند.3 به منظور آغاز عملیات، قرارگاه عملیاتی سپاه دوم عراق واقع در جادۀ بغداد ـ خانقین در منصوریه الجبل در اختیار رهبری سازمان منافقین قرار گرفت تا عملیات از آنجا هدایت شود. در این قرار گاه علاوه بر رهبران سازمان منافقین، رئیس دستگاههای اطلاعاتی عراق، مدیر اطلاعات شعبه ایران و سپهبد صابر الدوری، مستقر گردیدند.4 برای باز شدن مسیر عملیات منافقین، ابتدا توپخانه دوربرد ارتش بعثی عراق، یک آتش تهیه سنگین بر روی مواضع نیروهای ایرانی در ناحیه مرزیاجرا نمود و سپس تعدادی از یگان های ارتش بعثی عراق به منطقه اسلام آباد غرب و سرپل ذهاب حمله کردند و این دو شهر را تصرف نموده و در اختیار منافقین گذاشتند. همچنین هواپیماهای جنگنده میگ 23 و میراژ F - 1 ارتش عراق به تنگه چارزبر و به پایگاه نوژه همدان و پادگان لشکر 28 سنندج حمله می نمایند و پوشش هوایی لازم را نیز برای منافقین برقرار می کنند. عملیات نظامی ارتش عراق در جبهه جنوب به منظور جلب توجه عمده قوا نظامی ایران به استان خوزستان و کمک به منافقین برای انجام تک اصلی بوده است.پس از ناکامی ارتش عراق در تصرف بخشهایی از سرزمینهای جنوب اهواز، رژیم بعثی عراق به عملیات نظامی منافقین، امید زیادی داشت. در طول سالیان جنگ، عملاً سازمان منافقین به عنوان یک ارتش مجهز شده از سوی صدام حسین، کمک شایانی را در ابعاد جاسوسی و عملیاتی برای رژیم بعثی عراق انجام می داد. ارتش منافقین مجهز به تانک های سبک و نفربرهای پر سرعت چرخ دار و خودروهای تویوتا بود. نیروهای رزمی منافقین به عنوان افرادی کارآزموده، توانسته بودند بخشی از ضعف های ارتش عراق را در مقابله با ایران جبران نمایند. نیروهای این سازمان قبلاً به شهر مهران حمله کرده بودند و شعار "امروز مهران فردا تهران" را سر می دادند. البته آنها با عملیات رزمندگان اسلام از مهران عقب رانده شدند ولی به هر حال ارتش بعثی عراق آنها را تکیه گاه خوبی برای خود به حساب می آورد. در روزهای پایانی جنگ نیز سازمان منافقین با تمام قوا به کمک صدام و رژیم بعثی عراق شتافت. تصور و تحلیل سران این سازمان این بود که سوار بر تانک ها و نفربرهای خود، می توانند بدون مواجه شدن با مقاومتی در خور توجه از سوی قوای مسلح ایران، به سرعت خود را به تهران مرکز کشور برسانند. آنها فکر می کردند که مردم ایران نه تنها در برابر ارتش منافقین وارد عمل نخواهند شد بلکه از نظامیان آنها استقبال نیز خواهند کرد. سران منافقین به نیروهای خود وعده داده بودند تا با رسیدن به تهران جشن پیروزی را در میدان آزادی برگزار کنند. تهاجم نظامی منافقین به استان کرمانشاه، با عدم انتظار و در نتیجه غافلگیری مسئولین ایرانی همراه بود. گرچه احتمال حمله آنها از سوی برخی از فرماندهان سپاه داده می شد ولی هیچ کس نمی دانست که نیروهای منافق از کدام نقطه مرزی به خاک ایران، حمله خواهند کرد. نیروهای منافقین قصد داشتند تا با بهره گیری از 25 تیپ سبک مکانیزه که حدود 5100 نفر را در آنها سازماندهی کرده بودند، در یک برنامه زمانبندی شده 33 ساعته خود را به تهران رسانده و نظام جمهوری اسلامی ایران را سرنگون و خود جایگزین آن شوند. در طرح عملیاتی منافقین 5 مرحله عملیاتی پیش بینی گردیده بود. مرحله اول عملیاتی به فرماندهی جهانگیر با عبور از مرز خسروی در ساعت 4 بعدازظهر روز سوم مرداد آغاز و شهرهای قصر شیرین، کرند و اسلام آباد غرب را با سه تیپ به تصرف خود در می آورد. فرمانده محور دوم ابراهیم ذاکری بود که در مرحله دوم عملیات قرار بود با 5 تیپ کرمانشاه را به تصرف خود درآورند. آنها قرار بود پایگاه هوانیروز کرمانشاه را تصرف کرده و از بالگردهای موجود در آن برای حمله به تهران استفاده نمودند. به همین علت این پایگاه از سوی ارتش عراق مورد حمله هوایی قرار نگرفت. فرمانده محور سوم محمود مهدوی بود که می خواست با دو تیپ پایگاه شهید نوژه را به تصرف درآورد. فرماندهی محور چهارم نیز قرار بود خود را با دو تیپ به قزوین برساند. محمود عطایی هم فرمانده محور پنجم بود که می خواست تهران را تصرف و بیت امام خمینی در جماران و نیز صداوسیما را به تصرف در بیاورد. با این طرح عملیات در 4 مرداد به پایان می رسید و حکومت ایران به دست منافقین می افتاد. در ابتدای عملیات منافقین، ارتش عراق ارتفاعات و شهرهای مرزی را تصرف و نیروهای منافقین را عازم شهر کرمانشاه نمود. هواپیماهای عراقی با بمباران برخی از پایگاه های هوایی ایران در مسیر تهاجم منافقین و نیز استفاده از آتش توپخانه، عملیات منافقین را پشتیبانی می کردند. شرایط به گونه ای بود که باور حمله نظامی سازمان منافقین به جبهه های جنگی و شهرهای ایران دشوار بود و به همین دلیل برخی از مسئولین کشور خبر حمله منافقین را یک جنگ روانی و تبلیغاتی ارزیابی می کردند. ارتش عراق در ساعت 14:30 روز 3 مرداد سال 1367 آتش سنگین توپخانه خود را در محور سرپل ذهاب آغاز و سپس یک ساعت پس از اجرای آتش تهیه، ارتش منافقین حمله خود را به خاک ایران آغاز و در ساعت 18:30 همان روز نخستین تانک ها و نفربرهای منافقین به شهر کرند غرب وارد و حدود دو ساعت بعد شهر اسلام آباد را به تصرف خود در آورند. یک تیپ از نیروهای لشکر بدر که از منطقه جنوب وارد اسلام آباد شده بودند. نیروهای خود را در ارتفاعات اطراف شهر مستقر کردند. وقتی منافقین این دو شهر را اشغال کردند از طریق رادیوی خود، تلاش کردند تا با فراخوان هواداران خود در ایران نیروهای جدیدی را جذب نموده و بر تعداد قوای خود بیافزایند.در مسیر حرکت منافقین در پادگان ابوذر مقاومت هایی صورت گرفت و عده ای از فرماندهان و سربازان این پادگان به دست منافقین به شهادت رسیدند. در 4/5/67 نیروهای تیپ نبی اکرم(ص) توانستند حمله منافقین به پادگان ابوذر را دفع نمایند. تعدادی از مردم شهرهای کرند و اسلام آباد غرب، با دیدن حمله نظامی دشمن، خانه های خود را ترک و به سمت کرمانشاه حرکت نمودند. شهر کرمانشاه نیز به حالت نیمه تعطیل درآمد و برخی از مردم این شهر نیز تخلیه خانه های خود را آغاز نمودند. منافقین توانستند پس از یک شب بدون معطل شدن در مسیر راه، تا 30 کیلومتری شهر کرمانشاه به طول حدود 200 کیلومتر در عمق کشور پیشروی نمایند. دو گردان از نیروهای لشکر بدر5 که راه خود را گم کرده بودند، اولین رزمندگانی بودند که با منافقین در تنگه چهارزبر به صورت اتفاقی برخورد کردند و با نیروهای منافقین قاطی شدند و مقاومت در چهارزبر را شکل دادند. در این منطقه، نیروهای تیپ12 قائم سمنان و نیروهایی از لشکر بدر با منافقین مواجه و باعث جلوگیری از پیشروی آنها می شوند. البته قبل از رسیدن این نیروها که به صورت اتفاقی صورت گرفت، انبوهی از خودروهای مردم که در حال فرار از مناطق مرزی بودند راه را بر حرکت زره پوش های منافقین کند کرده بودند. در واقع این مردم بودند که عدم امکان پیشروی را در مسیر جاده کرمانشاه برای نیروهای منافقین، بوجود آوردند.
با روشن شدن جدی بودن عملیات منافقین و دریافت گزارش هایی مبنی بر اینکه آنها در حال پیشروی به عمق کشور هستند، فرمانده کل سپاه و ستاد عملیاتی وی از جبهه جنوب عازم منطقه غرب کشور و حوزه عملیاتی منافقین در کرمانشاه شدند.در این هنگام آقای هاشمی رفسنجانی فرمانده جنگ در کرمانشاه حضور داشتند و هماهنگی های لازم را برای مقابله با منافقین انجام می دادند. فرماندهان لشکرها و تیپ های سپاه در منطقه غرب کشور، در جریان عملیات منافقین قرار گرفته و خود را برای مقابله با آنها، آماده کردند. تیپ12 قائم در اردوگاه صادقین در ده کیلومتری تنگه چارزبر استقرار داشت. پس از پیام امام خمینی به مناسبت پذیرش قطعنامه 598، چهار هزار نفر از رزمندگان استان سمنان به همراه امام جمعه و برخی از مسئولین این استان در این اردوگاه مستقر شده بودند. به همین دلیل تیپ12 قائم اولین گردان منظمی بود که توانست از اوایل بامداد 4/5/1367 دو رده پدافندی در تنگه چارزبر ایجاد و عبور منافقین از این تنگه را سدّ نماید. این تیپ با بکارگیری 1600 رزمنده ظرف مدت حدود 60 ساعت به مقابله با منافقین پرداخت و در مجموع 67 شهید و 228 زخمی داشت.6 در پایان درگیری ها رزمندگان تیپ قائم توانستند در مجموع 80 خودروی منافقین را نیز به غنیمت بگیرند.در تنگه پاتاق که 25 کیلومتر طول داشت نیز درگیریهای شدیدی آغاز شد. با همت فرمانده کل سپاه در ساعت 4 بعدازظهر 4/5/67 یک گردان از لشکر 71 روح الله از استان مرکزی نیز با دو فروند بالگرد شنوک و یک فروند بالگرد 214 به محل باند اضطراری شهر اسلام آباد منتقل شدند. در انتهای این باند، تعدادی از افراد نیروی هوایی ارتش هنوز باقی مانده بودند. رزمندگان لشکر 71 روح الله در حالی که 100 نفر از افراد کمیته بروجرد به آنها کمک می کردند، جاده پل دختر و سه راهی اسلام آباد را در حدود 5/1 کیلومتر به تصرف خود درآورده و به صورت کمین با منافقین درگیر می شوند. نیروهای منافقین که اطلاعی از استقرار رزمندگان اسلام در این منطقه نداشتند و از اسلام آباد به سمت تنگه حسن آباد در حال حرکت بودند به کمین نیروهای لشکر 71 روح الله برخورد کرده و منهدم می شد. این کمین به مدت دو ساعت ادامه داشت و پس از آن بود که منافقین متوجه شده و به آن حمله کردند. در ساعت 9 صبح 5/5/1367 یک گردان از نیروهای لشکر 27 محمد رسول الله به این منطقه آمده و ارتفاعات اطراف سه راهی اسلام آباد را تصرف کردند. در مجموع 64 نفربر و خودروی منافقین توسط نیروهای لشکر روح الله منهدم گردید و 28 نفر از نیروهای این لشکر نیز به شهادت رسیدند. منافقین مسئول اطلاعات لشکر روح الله را در اسلام آباد دستگیر و اعدام نمودند. از ارتش سرهنگ علی یاری که پس از پایان جنگ بر اثر جراحات شیمیایی به شهادت رسید نیز در عملیات ارتفاعات اسلام آباد حضور داشت. از سوی دیگر یک گردان از نیروهای لشکر بدر نیز به گردنه حسن آباد هلی برن و در آنجا با منافقین درگیر شدند. در مجموع لشکر بدر در عملیات مرصاد حدود 150 نفر شهید داد. 4 گردان از تیپ قائم(ع)و نیز تعدادی از نیروهای سپاه ولی امر در اطراف تنگه چهارزبر و نیروهای لشکرهای 71 و 27 در مسیر جاده کرمانشاه با ستون نظامی منافقین، به زد و خورد می پردازند. ارتباط بین واحدهای منافقین از طریق بیسیم صورت می گرفت و آنها نیازی نمی دیدند که با کد و رمز صحبت کنند. تمام مکالمات آنها به صورت کشف بود بنابراین به راحتی سخنان آنان شنود می شد و نیروهای رزمنده از مقاصد آنها با اطلاع می گردید.این در حالی بود که آیت الله هاشمی رفسنجانی در ظهر روز دوشنبه 3 مرداد ماه به قرارگاه مقدم فرماندهی سپاه در شهر کرمانشاه رسیده و در جریان عملیات منافقین قرار گرفتند. ایشان در تلاش بودند تا هماهنگی های لازم را با کمک فرماندهی سپاه برای مقابله با منافقین و ارتش بعثی عراق انجام دهند. شرایط به گونه ای وخیم شده بود که برخی از فرماندهان به آقای هاشمی رفسنجانی توصیه می کردند که شهر کرمانشاه را ترک نمایند زیرا احتمال تصرف این شهر از سوی ارتش منافقین جدی بود. به هر حال همة نیروهای سپاه در منطقه وارد عمل شدند و رزمندگان در 4/5/1367 از جادة ایلام وارد شهر اسلام آباد شدند و نیروهای تیپ نبی اکرم(ص) ساعت پنج و نیم بعد از ظهر از پشت سر منافقین به سوی گردنة حسن آباد پیشروی خود را ادامه دادند. اوایل شب دوباره منافقین وارد اسلام آباد شدند و نیروهای سپاه عقب نشستند.در روز 5 مرداد ماه سال 1367 عملیاتی به نام مرصاد از سوی فرماندهان سپاه و ارتش برای دفع تهاجم منافقین طرح ریزی گردید. بر اساس این طرح عملیاتی، رزمندگان اسلام، شامل تعدادی از یگان های رزمی سپاه، تعدادی از بالگردهای کبرای هوانیروز به کمک سایر رزمندگان مستقر در تنگه پاتاق شده و مقابله با منافقین را آغاز کردند.شهید صیاد شیرازی نیز که در نیمه شب 4 مرداد خود را با یک فروند هواپیمای فالکن به کرمانشاه رسانده بود با اینکه مسئولیتی در نیروی زمینی ارتش نداشت داوطلبانه، کوشید تا یک تیم آتش بالگردهای جنگی کبری را هدایت نماید. عملیات مرصاد در صبح روز 5 مرداد با رمز یا علی(ع)آغاز گردید تا عملیات فروغ جاویدان را بی فروغ و ناکام سازد و حسرت رسیدن به حکومت بر مردم ایران را همچنان بر دل منافقین باقی بگذارد. با حمله پر قدرت رزمندگان اسلام، تنگه چهارزبر تبدیل به جهنمی برای یاران وفادار صدام حسین شد. واحدهای سپاه از مسیر جاده به قوای منافقین حمله کرده و عقبه آنها را بستند. بالگردهای جنگی هوانیروز هم از هوا بر ستون نظامی منافقین آتش می گشودند. در این درگیری ها یک بالگردکبرای هوانیروز مورد اصابت قرار گرفت وساقط شد اما دو خلبان آن نجات یافتند.7 خلبانان پایگاه هوایی شهید نوژة همدان هم علیه منافقین وارد عمل شدند که باعث حملة جنگنده های عراقی به این پایگاه با بمب های خوشه ای8 شد و رادار پایگاه نیز منهدم گردید. منافقین تلاش زیادی داشتند تا بتوانند از تنگه چهارزبر عبور نموده و خود را به کرمانشاه برسانند. آنها حتی موفق شدند تا با سه خودروی تویوتای استیشن در همان روز 5 مرداد از تنگه چهارزبر بگذرند که در مسیر راه به کرمانشاه به صورت اتفاقی با خودروی محافظین امام جمعه سمنان برخورد و در درگیری با آنها یک زن منافق کشته و یک خودروی منافقین نیز به غنیمت گرفته می شود. حتی گفته می شود که برخی از خودروهای منافقین به حواشی شهر کرمانشاه نیز رسیدند، ولی در مجموع عمده قوای منافقین امکان عبور از تنگه چهارزبر را پیدا نکردند و در آنجا زمینگیر شدند. در چنین وضعیتی منافقین چاره را در فرار دیدند. تعدادی از آنها کشته شدند. تعدادی با خوردن قرص های سیانور به زندگی خود پایان دادند و برخی به روستاهای اطراف فرار کردند که با کمک رزمندگان اسلام و مردم تعداد 60 نفر از آنان دستگیر گردیدند. در بین دستگیر شدگان برخی از سران شاخص منافقین مانند سعید شاهسوندی، فرهاد الفت و  مهدوی نیز حضور داشتند. لازم به ذکر است که با برخورد خوب جمهوری اسلامی با منافقین دستگیر شده برخی از آنها مانند سعید شاهسوندی دست به افشارگری علیه سازمان منافقین زده و سپس آزاد شدند. لازم به ذکر است که تا آخرین لحظه عملیات، رجوی رئیس منافقین وارد صحنه عملیات نشد. عملیات که تمام شد در جاده کرمانشاه به اسلام آباد غرب اجساد تعداد زیادی از منافقین به همراه تجهیزات جنگی آنها و تانک ها و نفربرهای سوخته باقی مانده بود. منافقین در این عملیات 72 تانک، 21 نفربر، 51 تفنگ 106م م و 612 خودروی خود را از دست دادند و 7/41 درصد از کادرهای اصلی منافقین ضربه خوردند. به این صورت عملیات منافقین با ناکامی و شکست، به پایان رسید و عملیات رزمندگان اسلام با نام مرصاد، به پیروزی منجر شد. در این عملیات، بیش از 30 درصد یعنی نزدیک به 2000 نفر از منافقین کشته و 1100 نفر آنها نیز مجروح گردیدند و قوای اسلام دوباره خود را به مرز با عراق رساندند. تعداد 994 نفر از منافقین هم زنده و سالم ماندند و توانستند فرار کنند. در مجموع پس از پایان عملیات، حدود 1100 گذرنامه امریکایی و اروپایی از منافقین در مسیر جاده کرمانشاه پیدا شد.یورش مسلحانة منافقین به خاک ایران نه تنها بخش زیادی از نیروهای این سازمان در عراق را متلاشی نمود بلکه موجب شد تا تعداد قابل توجهی از اعضای این سازمان در زندان های ایران که از این تهاجم حمایت می کردند و برسر موضع خود بودند نیز جان خود را از دست بدهند.واکنش به تهاجم ارتش منافقین در عملیات مرصاد، آخرین عملیات دفاعی ایران در جریان جنگ تحمیلی هشت ساله است. این عملیات با همدلی و همکاری گسترده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی ایران و نیز مردم منطقه غرب کشور به نتیجه رسید. البته در این راه شهدای زیادی نیز تقدیم راه خدا شد. از جمله فقط از تیپ قائم مربوط به استان سمنان، 67 نفر شهید شدند.
به هر حال صدام رئیس رژیم بعثی عراق، تصور می کرد با حمله مجدد ارتش بعثی به خاک ایران و با بکارگیری نیروهای منافقین، ایران در وضعیتی قرار خواهد گرفت که برای رهایی از آن و سدّ تهاجم نظامی جدید دشمن، حاضر است به رژیم بعثی چک سفید بدهد و پای هر قراردادی را امضا نماید. ولی این چنین نشد، یکبار دیگر مردم ایران بسیج شده و مشتاقانه به جبهه های جنگ روی آوردند و توانستند بار دیگر قوای نظامی عراق را از خاک خود بیرون نمایند. بنابراین می توان گفت که جنگ تحمیلی، روزی خاتمه پیدا کرد که ارتش بعثی عراق، نتوانست مجدداً در محور های اهواز و کرمانشاه به پیشروی خود ادامه دهد. زمانی که ارتش بعثی صدام پس از تصرف مجدد جاده اهواز- خرمشهر در روز آخر تیر ماه سال 1367 از سوی رزمندگان اسلام به عقب رانده شد و حمله ارتش منافقین برای تصرف تهران در تنگه های پاطاق  و چهار زبر در نزدیکی کرمانشاه در روز 5 مرداد ماه سال 1367 در عملیات مرصاد، به شکست انجامید، آنگاه صدام مجبور به پذیرش عملی قطعنامه 598 شد و جنگ به سوی خاتمه یافتن جلو رفت. بنابراین گرچه صدور و پذیرش قطعنامه 598، آغاز فرآیندی برای پایان دادن به جنگ بود، ولی پیروزی مجدد قوای اسلام بر ارتش بعثی، توانست به جنگ خانمان سوز صدام علیه انقلاب اسلامی خاتمه دهد و راه را برای سرنگونی وی و در نهایت سقوط حزب بعث فراهم سازد.
 منابع و مراجع
1-    وفیق سامرایی، ویرانه دروازه شرقی، مترجم عدنان قارونی، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، 1388، ص/142 و 143
2-     هاشمی رفسنجانی اکبر،پایان دفاع آغاز بازسازی،کارنامه و خاطرات سال 1367،تهران،دفتر نشر معارف انقلاب،1390،ص/258
3-    سازمان منافقین طی دهه هشتاد تا اوت 1990 ماهانه مبلغ 20 میلیون دینار از رژیم عراق دریافت می کرد. (هر دلار در آن زمان بین 5/1 تا 3 دینار بود) این سازمان در آغاز کار از طریق انبارهای ارتش عراق به جنگ افزارهای سبک و به ویژه سلاحهای سبک، یعنی تفنگ خودکار و مسلسل های متوسط و مسلسل های سنگین و موشک اندازهای آر پی جی 7 و خمپاره اندازهای 82 و 120 میلیمتری مجهز شد، سپس تعدادی زره پوش و نفربر زرهی در اختیار آنان گذاشته شد. این سازمان توانست به سلاح های سنگین بسیاری دست پیدا کند، گاهی از طرف عراق در اختیار آنها قرار می گرفت و گاهی غنایم گرفته شده از نیروهای ایرانی بود. در نتیجه (سازمان منافقین) به یک نیروی ضربتی مجهز به تانک ها و نفربرهای زرهی و توپخانه متوسط و سنگین و موشکهای ضد تانک هدایت شونده تبدیل گردید. علاوه بر آن اقدام به خرید تعداد زیادی خودرو و وانت و کامیونهای باری به منظور نقل و انتقال سریع و نصب مسلسلهای سنگین از نوع ولادیمیر روی وانتها نمودند. با وجود اینکه کمکهای ارائه شده از سوی رژیم عراق به این سازمان بسیار زیاد بود، ولی منافقین دارای منابع مالی خصوصی در خارج از عراق نیز بودند که در هنگام نیاز از آن استفاده می کردند. (وفیق السامرایی، ص/ 144)
4-      وفیق سامرایی، ویرانه دروازه شرقی، مترجم عدنان قارونی، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، 1388، ص/ 146
5-      لشکر بدر در این ایام حدود 7000 نیروی ثابت عراقی داشت. به نقل از: هاشمی رفسنجانی اکبر،پایان دفاع آغاز بازسازی،کارنامه و خاطرات سال 1367،تهران،دفتر نشر معارف انقلاب،1390،ص/373
6-      وطنی رضا،طلایه داران مرصاد،قم،زمزم هدایت،1389،ص/20
7-       اظهارات سرتیپ انصاری فرماندة وقت هوانیروز به نگارنده
8-      هر بمب خوشه ای در فضا منفجر می شود و دارای 600 بمب کوچک است که با فیوزهای زمان بندی شده تا شش ساعت بعد منفجر می شوند. 


پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران - تهران