روایت جدایی بنی صدر از منافقین
1328 بازدید
قسمت اول
با توجه به روانشناسی بنی صدر و کیش شخصیت او و این که شورا در ابتدا با محوریت وی و بهره برداری از ارتباطات قبلی او با غربی ها و عنوان رئیس جمهور سابق ایران ، شکل گرفت و شناخته شد ، به نظر می رسد یکی از علل مخالفت بعدی بنی صدر با ارتباط شخصی و علنی رجوی و عراقی ها ، بیشتر از این موضوع نیز ناشی می شد که عملاً این امر به مفهوم کنار زدن بنی صدر و زمینه سازی سلطه مطلق رجوی بر شورا محسوب می گردید .
تبدیل شدن شورای ملی مقاومت به عنوان آلت دست سازمان مجاهدین خلق از یک طرف و رفتار دیکتاتورمآبانه رجوی از طرف دیگر ، موجب افزایش اختلاف های داخلی شورا و در نتیجه کناره گیری بعضی گروه ها و اعضای اصلی از قبیل بنی صدر و اطرافیانش ، حزب دمکرات کردستان و دیگر گروه ها شد .
عمده دلایل این تشتت و انشعاب ها عبارتند از :
• ملاقات رجوی با طارق عزیز و عزیمت سازمان و شورا به داخل خاک عراق
• مذاکرات حزب دمکرات کردستان با جمهوری اسلامی ایران
• انقلاب ایدئولوژیک در سازمان (ازدواج مسعود رجوی و مریم عضدانلو [ابریشمچی] )
• ایجاد دیکتاتوری رسمی و آشکار توسط رجوی در شورا .
موارد ، دلایل و مستندات مربوط به اختلافات به وجود آمده در شورای ملی مقاومت را به اجمال بررسی می کنیم .
یکی از مسائل اصلی در اختلافاتی که ما بین بنی صدر و رجوی پیش آمد ، انتقال پایگاه سازمان و شورای ملی مقاومت به خاک عراق بود . البته از دیدگاه بنی صدر بی نتیجه بودن جلب حمایت عراق و بدنامی ناشی از همکاری علنی با رژیم صدام دلایل اصلی این مخالفت بود .
همانگونه که در نامه اش به سازمان چنین تصریح کرد :
" .... مسئله همکاری با عراق برای سرنگون کردن رژیم ... از این راه ، رژیم (امام) خمینی سرنگون نمی شود ، با کمال تأسف تثبیت می شود . " (1)
نحوه ملاقات رجوی با طارق عزیز و زمینه سازی انتقال به عراق از مهمترین مواردی بود که باعث بروز اختلاف در شورا گردید . این ملاقات در 19 دی 1361 ، با این که از قبل در شورا هماهنگی هایی روی آن انجام گرفته بود ، مخالفت هایی را از طرف بعضی اعضای شورا از جمله بنی صدر برانگیخت .
از موضع گیری های اعضای شورا در قبال این رویداد بر می آید که رجوی به جز شخص بنی صدر آنان را از ملاقاتی قریب الوقوع با یکی از مقامات عراق قبلاً مطلع نساخته بود . مسعود رجوی طی جلسه ای که پس از این ماجرا توسط شورا جهت پاسخگویی بر پا می شود ، توجیهاتی عرضه می کند .
به ادعای رجوی یکی از دیپلمات های وزارت امور خارجه فرانسه به او تلفن کرده و گفته بود : طارق عزیز برای دیداری دیپلماتیک با مقامات فرانسوی به فرانسه آمده و علاقمند است با شما ملاقات کند و من به همراه ایشان برای ملاقات شما به اور خواهم آمد و به این ترتیب ما را در مقابل عمل انجام شده ، قرار دادند . (2)
خانبابا تهرانی اعتقاد دارد که رجوی تلاش کرد تا نشان دهد که شورا برای اولین بار از سوی وزیر خارجه کشوری به طور رسمی مورد شناسایی قرار گرفته و این یک گام بزرگ دیپلماتیک به شمار می آید :
" رجوی توضیح داد ، برای رفع نقیصه ای که پیش آمده است اعضای شورا می توانند تمام گفتگوی میان او و هیئت نمایندگی دولت عراق را که ضبط شده است ، گوش کنند . سپس رو به مهدی ابریشمچی کرد و گفت : نوارها را بیاورید و پخش کنید .
متن نوارهایی که ما به آن گوش دادیم چیز عجیب و غریبی نبود ، مقداری همهمه خبرنگاران و سپس سخنرانی کوتاه طارق عزیز را در (3) .... پست ریاست جمهوری یا نخست وزیری ایران ملاقات کنم .
اعلام این نکته بسیار آگاهانه و دیپلماتیک انجام گرفته بود . آقای طارق عزیز درست در زمانی که بنی صدر خود را رئیس جمهور منتخب مردم دانسته و در اتاق بغلی به عنوان رئیس جمهور نشسته بود این حرف را می زد .
معنی این حرف این بود که رجوی را منهای بنی صدر هم قبول دارند و این سنگ بنای یک دیپلماسی جدیدی بود که از این طریق در شورا توسط دیپلمات های بزرگتر از رجوی گذاشته شده و سیم برق اتصال آن را با شورا وصل کردند .
به خاطر دارم وقتی این جمله از نوار پخش می شد ، رجوی چندین بار به مهدی ابریشمچی گفت : این قسمت از نوار روشن نیست ، لطفاً دوباره آن را پخش کن . و این قسمت از نوار سه بار تکرار شد . " (4)
با توجه به روانشناسی بنی صدر و کیش شخصیت او و این که شورا در ابتدا با محوریت وی و بهره برداری از ارتباطات قبلی او با غربی ها و عنوان رئیس جمهور سابق ایران ، شکل گرفت و شناخته شد ، به نظر می رسد یکی از علل مخالفت بعدی بنی صدر با ارتباط شخصی و علنی رجوی و عراقی ها ، بیشتر از این موضوع نیز ناشی می شد که عملاً این امر به مفهوم کنار زدن بنی صدر و زمینه سازی سلطه مطلق رجوی بر شورا محسوب می گردید .
مسعود رجوی بعدها در مورد نظر بنی صدر درباره ملاقات با طارق عزیز چنین گفت :
" او (بنی صدر) صد در صد با این دیدار موافق بود ، چند روز قبل از ملاقات از او خواستم که اگر چنین دیداری محقق شود خود او هم شرکت کند ، ولی او با تأکید گفت که شما بروید از طرف من هم صحبت کنید ...
دو شب قل از ملاقات ، بنی صدر به من اطلاع داد که از او نیز تقاضای ملاقات شده ، اما او باز هم به من احاله داده است ... بنی صدر در گفتگوی فی مابین مشخصاً به من اظهار کرد که اگر اصل بر مذاکره کردن است ، اصرار بیش از حد بر علنی بودن ملاقات و این که حتماً در محل اقامت ما باشد ، چندان ضروری نیست .... " (5)
بنی صدر به رغم موافقت پشت پرده و حمایت تبلیغاتی آشکار از روابط شورا و عراق و طرح صلح مصوب آن ، به گونه ای پیچیده با موضع گیری های متناقض و رفتارهای دوگانه تلاش می کرد از آسیب های تبلیغاتی این موضوع حتی الامکان خود را بر کنار نگاه دارد و امکان مانور و توجیه را برای خویش فراهم سازد .
در همان هنگام و بعد از جدایی از شورا ، ابوالحسن بنی صدر در مخالفت با این دیدار و طرح صلح ، به ویژه در سال 63 مواردی را در مصاحبه ها و روزنامه خود مطرح کرد . نشریه انقلاب اسلامی چاپ پاریس متعلق به بنی صدر پس از ملاقات رجوی و طارق عزیز ، گزارش آن را بدون اظهار نظر خاصی در انتقاد از آن به چاپ رساند . (6)
ولی در همان نشریه برای دور ماندن از ننگ آشکار همکاری با رژیم متجاوز بعث ، طی مقاله ای مواضع خود را در مورد متجاوز بودن عراق و تأکید بر ضرورت خاتمه جنگ در آن شرایط نابرابر و صلح با رژیم صدام اعلام کرد ، که البته همین اعلام نظر و مواضع دوگانه بعدی بنی صدر موجب برانگیختن واکنش سازمان در جلسه خصوصی با وی گردید .
بنی صدر در شرایطی که تلاش می کرد در این ماجرا نقش خود را نشان دهد و از رجوی عقب نیفتد ، در یک ژست تبلیغاتی موافقت خود را با این ملاقات مشروط می کند به این که طارق عزیز به متجاوز بودن عراق در جنگ اعتراف نماید :
" ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور معزول ایران اعلام کرد که وی با دیدار طارق عزیز نایب نخست وزیر عراق و مسعود رجوی رهبر سازمان اپوزیسیون مجاهدین موافقت نمی کند ، مگر این که عزیز اعتراف کند که عراق تجاوزگر است و در جنگ شکست خواهد خورد . بنی صدر در بیانیه صادره در پاریس توضیح داد که تجاوز عراق به ایران به منظور تجاوز به آزادی ها محسوب می گردد .... " (7)
پس از پخش گزارش و تفسیر مواضع بنی صدر در تاریخ 30/11/61 از رادیو بی.بی.سی و واکنش سازمان در این مورد ، اطلاعیه ای از طرف بنی صدر در تکذیب خبر بی.بی.سی منتشر شد . در این تکذیب نامه چنین آمده بود :
" پخش فارسی بی.بی.سی در برنامه پنجشنبه 30 دی ماه 61 تفسیری درباره آمدن آقای طارق عزیز به دیدار آقای مسعود رجوی منتشر کرده و در آن مطالبی از قول آقای بنی صدر را عنوان نموده است که نادرست بوده ... " (8)
مسعود رجوی ماجرای جلسه با بنی صدر و ارائه تکذیب نامه مزبور را بعدها چنین تشریح نمود :
" آقای بنی صدر کمی پس از وقوف بر آنچه بی.بی.سی بر روی دایره ریخته بود با من تماس گرفت و ضمن ابراز تأسف و ناراحتی از تفتین مربوطه به شدت انتقاد کرد و به من اطمینان داد که همین الان به آنها (بی.بی.سی) تلفن خواهد زد و تفرقه اندازی و اکاذیب شان را به باد انتقاد خواهد گرفت .
فردا صبح با برادران مجاهد مهدی ابریشمچی و محمد علی جابرزاده برای یکسره کردن کارمان با بنی صدر و اطرافیانش به سراغ او رفتیم لدی الورود نوار صحبت تلفنی خود با بی.بی.سی را برایمان گذاشت . تکذیبیه ای کتبی را هم که با امضای دفتر رئیس جمهور آماده نموده بود .... به ما نشان داد ... کوتاه آمدیم و نسخه ای از تکذیبیه او را گرفتیم و رفتیم ...
به توصیه خود بنی صدر یکی از نوارهای مصاحبه اش با خبرنگاران عرب را ... به ما دادند تا ابعاد کدورت ما افزایش پیدا نکند .... آقای بنی صدر ... تصریح می نمود که گرچه نفس ملاقات بلامانع است ، اما به او مربوط نیست و او تقاضای ملاقات آقای طارق عزیز را نپذیرفته و به نظرش استقلال اولویت ، اولویت هاست و ماهیت رژیم ها مسئله ای ثانویست .بنی صدر می افزود که با توجه به موضعش ... و با توجه به سابقه موضع گیری هایش در قبال عراق نمی توانسته نایب نخست وزیر عراق را بپذیرد ." (9)
از فحوای آنچه که نقل شد بر می آید که سازمان نیز در ابتدا نوعی تقسیم نقش و تفاوت موضع گیری توسط بنی صدر را پذیرفته بوده و اظهارات کنترل شده وی در پذیرش مشروط ملاقات و تظاهر به تأکید بر استقلال خواهی را عاملی در کاهش آثار منفی ارتباط با رژیم عراق محسوب می کرده است .
زیرا موضع گیری های بنی صدر با عناوین خود خوانده رئیس جمهور منتخب ملت ایران و یا رئیس جمهور شورای ملی مقاومت صورت می گرفت و در واقع در نقش مکمل اقدامات و مواضع رجوی و سازمان عمل می کرد .
اعتراض خصوصی سازمان به وی هم غالباً در خصوص بهره برداری تبلیغاتی برخی از رسانه ها در تضعیف موقعیت شورا و یا زیاده روی در نحوه بیان مواضع دوگانه بوده است ، یک دلیل آشکار این امر تداوم همکاری بنی صدر با شورا و سازمان به مدت بیش از یک سال پس از ملاقات مزبور است .
پی نوشت:
1. فراز و فرود شورای ملی مقاومت ، مجموعه مصاحبه های سیاسی ، هلند ، انجمن سیاسی فرهنگی ایران پیوند ، بهار 1381
2. حمید شوکت ، نگاهی از درون به جنبش چپ ایران ، گفتگو با مهدی خانبابا تهرانی ، ج 2 ، ص 550
3. بریدگی از متن کتاب است ... فصل نامه نگین
4. همان ، ص 551
5. نشریه مجاهد ، ش 227 ، ص 20
6. نشریه انقلاب اسلامی ، چاپ پاریس ، ش 44 ، 21/10/61
7. روزنامه الخلیج ، 16 ژانویه 1983 ، به نقل از مجاهد ش 227 ، ص 24
8. نشریه انقلاب اسلامی ، چاپ پاریس ، ش 46 ، 19/12/1361
9. نشریه مجاهد ، ش 227 ، ص 25
قسمت دوم:
در آغاز عمده نگرانی های بنی صدر درباره ایده جدید نه بر سر مشروعیت یا عدم مشروعیت آن و مسئله استقلال یا عدم استقلال ما (مجاهدین و شورا) ، بلکه اکیداً بر سر خطرات اجرایی و عملی آن بود ... بنی صدر روی تضمین های سیاسی و امنیتی تأکید می کرد ... گاه می گفت خیلی خطرناک است ، مثل خودکشی است ، ممکن است شما را بسوزاند ... "
حمایت از طرح صلح شورا در ادامه ارتباط با دولت عراق و در پی ملاقات با طارق عزیز نیز شاهد دیگری بر همراهی و همکاری بنی صدر با سازمان بود . رجوی خود در سال 63 با ارائه اسناد و مدارک در اینباره چنین گفت :
" ... در اواخر سال 61 طرح صلح شورا ، به اتفاق آرا به تصویب و امضا رسید . صرف نظر از بگو مگوهای جزئی که در همین رابطه با آقای بنی صدر پیش آمد ، با چند تصحیح جزئی (به پیشنهاد آقای بنی صدر) آن را امضا و در نشریه اش نیز منتشر نمود . بدین وسیله او بر پای ملاقات و بیانیه مشترک (که در مقدمه طرح از آن نام برده شده بود) نیز رسماً صحه می گذاشت و سوء تفاهمات فی ما بین به خیر و خوشی پایان می یافت ....
اول فروردین 1362 دولت عراق که طرح صلح شورا را دریافت کرده بود رسماً به موضع گیری پرداخت و از طرح صلح شورا به عنوان مبنای قابل قبولی برای آغاز مذاکرات صلح استقبال نمود . " (1)
همچنین نشریه سازمان تصویر دست خط بنی صدر مبنی بر تصویب طرح مزبور در پی نوشت نامه رجوی را بعدها منتشر ساخت ، بنابراین در شرایطی که ملاقات رجوی با طارق عزیز با موافقت پنهانی بنی صدر در همان مکانی صورت گرفت که محل اقامت وی نیز بود و گزارش این ملاقات و آثار و ابعاد سیاسی و خبری آن و طرح صلح مبتنی بر این ملاقات و مصوب خود وی در نشریه انقلاب اسلامی هم به چاپی می رسید ، سایر مواضع و انتقادات ملایم او در آن زمان را می توان اینگونه نیز تفسیر نمود که :
بنی صدر با فاصله گیری اندک از موضوع ، در انتظار نتایج آن بوده است و در صورت موفقیت از ثمرات آن بهره مند می گشت ، ولی با شکست سیاسی و تبلیغاتی این پروژه به تدریج مدعی مخالفت اساسی و قبلی گردید تا آن که به جدایی وی از شورا در زمستان 62 و بهار 63 انجامید .
پشت صحنه تأکید بعدی بنی صدر بر مسئله عراق و هژمونی سازمان در شورا به عنوان علل اصلی جدایی وی با واکنش های رجوی بیشتر آشکار گردید . به ویژه آن که در 4 فروردین 1363 پس از دو سال و نه ماه پیوند رسمی ، ابتدا این جدایی از سوی شورای ملی مقاومت رسماً اعلام گردید (2) و بنی صدر در این مورد نه تنها پیش دستی نکرد ، بلکه به نظر می رسید که در صورت امکان تداوم موضع گیری های چندگانه کماکان مایل بود که از منافع سیاسی و تبلیغاتی همراهی با شورا بهره مند شود و هم زمان از تبلیغات منفی مواضع و اقدامات آن خود را دور نگاه دارد .
به قول رجوی :
" البته آقای بنی صدر همچنان که در مندرجات اخیر روزنامه اش نیز آمده است (31 شهریور 1363) به غایت خواستار آن بود که در عین تعهد ناپذیری خودش و برخورداری از آزادی کامل ... همچنان رئیس جمهور همین شورای ناشورا ! و همین مجاهدین کذا و کذا باشد . " (3)
.... مشکل اصلی بنی صدر این نبود که شورا آلت دست مجاهدین است و الا فعالانه در مباحث آن و در حل مسائل آن شرکت می کرد و نمی گذاشت آلت دست مجاهدین شود.... درد اصلی بنی صدر این بود که مجاهدین آلت دست و نردبان قدرت او نمی شدند ." (4)
بنی صدر هم همانگونه که اشاره شد تأکید داشت :
" آقای رجوی .... هر سه اصل میثاق آزادی و استقلال و عدم هژمونی را نقض کرد ... امروز دیگر هیچ ارزش و حق جهان شمولی نمانده است که زیر پا نگذاشته و نقض نکرده باشد .... " (5)
همچنین هم بنی صدر و هم رجوی در دعاوی متقابل یکدیگر را به دروغ گویی متهم ساختند و کوشیدند تا تبیین دقیق و درست ماجرا را برای سایرین دشوار سازند . بنی صدر در نشریه خود رهبری مجاهدین را " معتاد قدرت پرستی و دچار انحطاطی که حد نمی شناسد و در دروغ پردازی گوی سبقت ربوده " توصیف کرده و شخص رجوی را " بسیار گستاخ ، دروغگو ، زورمدار و دارای اخلاق منحط سیاسی خواند ." (6)
رجوی نیز بنی صدر را " فاقد شهامت ، پریشان حال و درمانده ، داعیه دار کذب و تناقض ، گوینده اباطیل ، بسیار بی انصاف و گزافه گو که در سپاس مندی از خودش حد و مرز نمی شناسد و در جعل آشکار و در تفسیر کج و معوج از روشن ترین و ساده ترین قضایا بسا دست باز دارد . فی الواقع پدیده غریبی است که از این جوانب در ردیف نوادر است . (7) خائن ، کاسه لیس ، لاف زن ، دارای ماهیت لیبرال ارتجاعی و دارای صفات از این دست (8) بر شمرد ."
رجوی که از حیث تنوع و تعدد فحاشی ، بر بنی صدر برتری محسوسی داشت ، در مورد رابطه با عراق تأکید کرد :
" .... دعاوی بنی صدر درباره مواضع خودش در قبال مسئله عراق و در قبال مذاکرات و پیشنهادات داخلی شورا و آنچه را مدعی است به خود من و به اجلاس شورا در این رابطه گفت کاملاً ناصادقانه و آکنده از دروغ است . " (9)
خانبابا تهرانی که در آن زمان هنوز عضو شورا بود به دو تن دیگر از اعضا چنین گفت :
" مسئله به این سادگی نیست و هر دو طرف اصل و حقیقت مطلب را آشکارا به ما نمی گویند . (10)
از سوی دیگر مجید شریف که در آن زمان در پاریس به سر می برد و از وابستگان سازمان و شورا بود ، طی مقاله ای در نشریه سازمان با تمجید و دفاع بسیار از رجوی به تحلیل و رد مواضع بنی صدر اقدام نمود و چنین نوشت :
" نیروهای واپسگرا یا عقب مانده ، زمانی که خود را با نیروی پیش رو روبرو دیده اند که ... جای را ظاهراً بر آنان تنگ نموده است ... پای مسائلی از قبیل انحصار طلبی ، وابستگی به خارج و ... را به میان کشیده اند که اتفاقاً در مورد خودشان بیشتر صدق می کرده است ... و امروز نیز نوبت مجاهدین است .
.... آقای بنی صدر نیز .... به گونه ای دیگر از توتالیتاریسم مجاهدین سخن می گوید ... افراد و نیروهایی که حد و جایگاه خویش را فراموش کنند و خود را در موقعیتی برتر از آنچه هستند تصور نمایند و حقی بیش از آنچه شایستگی دارند طلب کنند ، هر مقدار عقب بودن را از آنچه برای خویش آرزو و تصور می کنند به حساب بداخلاقی ، انحصار طلبی ، توتالیتاریسم و .... نیروی پیشتاز می گذارند .... نمونه آقای بنی صدر باید درس عبرت و هشداری باشد برای همه ما ... " (11)
رجوی هم در این زمینه با اشاره به توهم بنی صدر درباره آنچه که مشروعیت سازمان می نامید و در واقع خود آن هم جز توهم چیزی نبود ، چنین نوشت :
" ... آقای بنی صدر و اطرافیان (به رغم التزامات و امضاهای مکرر پیشین در پای نامه دولت موقت (شورا) و برخی اسناد دیگر و در پای التزام نامه اطرافیانش به برنامه دولت موقت به هنگام اعلام پیوستگی به شورا ، بر این عقیده بودند که گوئیا مجاهدین مشروعیت خود را از ایشان گرفته اند .
در ثانی در دنیای توهم آقای بنی صدر و اطرافیان بر آن بودند که گوئیا زمینه ها و قوای ذخیره بسیار در داخل کشور دارند و حالا شورا و علی الخصوص مجاهدین می خواهند نامردی بکنند و زیر چتر آقای بنی صدر قدرت را برای خودشان قبضه نمایند . " (12)
مهمترین موردی که بنی صدر فرصت یافت تا امکان گریز از ماجرا پیدا کند ، موضوع انتقال سازمان و شورا به داخل خاک عراق تحت کنترل رژیم صدام بود . پرویز یعقوبی از اعضای پیشین کادر مرکزی سازمان در این باره چنین گفته است :
" ... سازمان در اثر یورش ها و تهاجمات رژیم و در آخر با اشغال منطقه آزاد شده آلان در کردستان ، تقریباً تمامی پایگاه های خود را در داخل از دست داده بود . لذا مرکزیت به خاطر خروج از بن بستی که بدان دچار شده بود ، رفتن به عراق و تغییر کیفی در استفاده از امکانات آن را به عنوان تنها راه نجات و حفظ موقعیت خود و رسیدن به حاکمیت تشخیص داد .
تصمیم می گیرد و به اجرا در می آورد و برای این که در این ماجرا تنها نباشد تصمیم می گیرد که برای شریک کردن شورا در این جریان ، مسئله را در شورا مطرح و تأییدیه آن را کسب نماید که بعد از طرح مسئله با مخالفت بنی صدر مواجه می شود . " (13)
البته رجوی گزارش دیگری از نظر بنی صدر در مورد رفتن شورا و سازمان به داخل عراق داده است :
" در جلسه 12 و 13 دی ماه 1362 نیز با حضور خود بنی صدر مفصل بحث کردیم و با توافق خود او قرار شد مجاهدین بروند و در مورد این ایده و شرایط ملازم با آن تحقیق کنند و حتی طرح بیاورند . خلاصه کلام جوهر و پیام نظر او اگر چه آن را با چاشنی به اصطلاح استقلال طلبی قاطی می نمود ، این بود که اگر طرح موفق باشد و به سرنگونی (امام) خمینی منجر شود مشروع است و هیچ کس برنده و پیروز را به زیر علامت سؤال نخواهد کشید که چطور پیروز شد . اما در عین حال عمیقاً حواسش جمع بود که خود هیچ ریسکی نپذیرد و مسئولیتی نداشته باش و همه ریسک ها و مسئولیت ها بر عهده مجادین و شخص من باشد ...
هدف او از این نحو برخورد دوگانه این بود که راه اما و اگر کردن و راه محکوم نمودن احتمالی ما را برای استفاده های ضروری ! در آینده نبندد و باز نگه دارد و در عین حال منافع احتمالی را نیز از دست ندهد ... در مشروع بودن ایده و طرح رفتن به عراق نیز حرفی و مخالفتی نداشت ....
در آغاز عمده نگرانی های بنی صدر درباره ایده جدید نه بر سر مشروعیت یا عدم مشروعیت آن و مسئله استقلال یا عدم استقلال ما (مجاهدین و شورا) ، بلکه اکیداً بر سر خطرات اجرایی و عملی آن بود ... بنی صدر روی تضمین های سیاسی و امنیتی تأکید می کرد ... گاه می گفت خیلی خطرناک است ، مثل خودکشی است ، ممکن است شما را بسوزاند ... " (14)
پی نوشت:
1. نشریه مجاهد ، ش 227 ، ص 25 – 26
2. این اطلاعیه علاوه بر درج در نشریه سازمان در نشریه انقلاب اسلامی چاپ پاریس متعلق به بنی صدر ، مورخ 15/1/1363 نیز انتشار یافت .
3. نشریه مجاهد ، ش 228 ، ص 32
4. همان ، ش 223 ، ص 39
5. فراز و فرود شورای .... ص 32
6. نشریه انقلاب اسلامی ، چاپ پاریس ، مورخ 31 شهریور 1363
7. نشریه مجاهد ، ش 223 ، ص 9
8. همان ، ش 223 ، 224 ، 228 ، گزارش رجوی درباره جدایی از بنی صدر
9. همان ، ش 223 ، ص 6
10. شوکت ، نگاهی از درون .... ج 2 ، ص 594
11. نشریه مجاهد ، ش 224 ، ص 21 – 22 و 24
12. همان ، ش 225 ، ص 53
13. پرویز یعقوبی ، جمع بندی دو ساله از انحرافات رهبری سابق سازمان مجاهدین خلق ایران .
14. نشریه مجاهد ، ش 223 ، ص 40
قسمت سوم:
این لحن محترمانه جز اندک مدتی دوام نیاورد و در بیانیه های بعدی و اظهارات متقابل رجوی و بنی صدر که آکنده از انواع زشت گویی و خشونت کلامی بود و سال ها تداوم داشت ، هیچ نشانی از سنت حسنه ادعایی بیانیه ، جز همین چند سطر تعارف گذرا ، مصداق واقعی دیگری نیافت .
بنی صدر بعدها در سال 1377 همچون گذشته یکی از دلایل متلاشی شدن شورا را رفتن سازمان در سال 65 به داخل خاک عراق تحت حکومت صدام برشمرد و این واقعیت را برای بهره برداری خویش اینگونه اذعان نمود :
" نقض اصل استقلال با رفته به عراق و به خدمت جنایتکارترین و فاسدترین رژیم ها (رژیم صدام) در آمدن ، در جامعه ایران این گروه (مجاهدین خلق) را ضد ایرانیت ، ضد انسانیت ، ضد عاطفه ملی گردانده و محکوم به انزوا کرده است ." (1)
اما مسعود رجوی در یک دیدار محرمانه با رئیس سازمان اطلاعات رژیم صدام در سال 1999 در مورد اهمیت پیوند سازمان و عراق چنین گفته بود :
" ... این روزنامه واشنگتن تایمز عکس سیدالرئیس (صدام) را با من چاپ کرده و نوشته اند که آنها (مجاهدین) ورق هایی در دست صدام حسین هستند ... این روزنامه های ارتجاع و استعمار حرف روشنی دارند ، یک حرف می زنند و آن هم این است که از عراق دور شوید ، فاصله بگیرید از عراق . ما می گوییم مگر می شود ؟ می خواهیم از مرز عراق کشورمان را آزاد کنیم ... ما انتخاب مان مرز عراق است .
به یاد می آوریم که در سال 1982 وقتی که طارق عزیز به منزل ما در پاریس آمد ، با همدیگر قرارداد صلح امضا کردیم و من جلوی خبرنگاران گفتم ... که (امام) خمینی شکست می خورد و این مقاومت (سازمان) و مردم عراق هستند که پیروزمندانه از این جنگ خارج خواهند شد ... " (2)
سازمان با تأکید بر اهمیت مسئله رفتن به عراق ، شکاف بین خود و بنی صدر را تا به آنجا گسترش داد که نهایتاً به بیرون راندن بنی صدر از شورا انجامید . اما در قبال جریان اختلاف و جدایی بنی صدر و رجوی تحلیل های موجود را می توان به این صورت دسته بندی و ذکر کرد :
الف) اختلاف بنی صدر و شورا از دید هواداران بنی صدر
برای آگاهی از موضع و دیدگاه هواداران بنی صدر نسبت به این جریان بهتر است اشاره ای نمود به مطلبی از نشریه انقلاب اسلامی (چاپ پاریس) که تحت عنوان چرایی جدایی مجاهدین از بنی صدر منتشر شد :
" 1. تنها مجاهدین بودند که از بنی صدر جدا شدند و اعضای شورا هنوز هم هم پیمان با بنی صدر می باشند .
2. شورا وجود خارجی ندارد و اگر چیزی به این نام وجود داشته باشد ، آلت دست سازمان است . " (3)
با این تحلیل و موضع گیری هواداران بنی صدر آشکار بود که وی هنوز گوشه چشمی به شورا داشت و در صورتی که امکان پذیر می بود ، در قالب همان شورا یا ائتلافی دیگر مایل بود که سایر اعضا را بر محور رهبری خود گرد آورد .
همچنین به نظر می رسید که بنی صدر این موضع را از روی ناچاری و به دلیل ضعف در رقابت با سازمان بیان کرده است ، چرا که این امر کاملاً روشن بود که بنی صدر نه مخالف ماهوی شورا بود و نه مخالف واقعی استراتژی سازمان مجاهدین .
ب) اختلاف میان بنی صدر و شورا از دید سازمان
همچنین سازمان تحلیل ها و دلایلی را که در خصوص نهایی شدن جدایی از بنی صدر ذکر می کند ، که اهم آنها را از نظر می گذرانیم :
" .... گام کیفی جدیدی که روزنامه ناشر افکار آقای بنی صدر علیه مجاهدین برداشته .... و بالمال بویی جز یک گام به سوی خداحافظی با ما و شورای ملی مقاومت نمی داد ....
... آقای بنی صدر در بهمن ماه سال گذشته سال 1362 در مصاحبه اش با ارگان حزب سوسیالیست فرانسه ضمن مخالفت با قیام عمومی که به زعم بنی صدر حیات مملکت را به خطر می افکند ، در قبال رژیم ... از راه حل هضم کردن سخن گفته بود .
در همین حوالی به مناسبت سالگرد انقلاب ضد سلطنتی در یک مصاحبه با روزنامه کوتیدین دوپاری عنوان نموده بود که چریک ها در ایران انقلاب نخواهند کرد ، که معلوم بود منظورش عمدتاً مجاهدین هستند ....
چند هفته پس از قطع موقت (یک هفته ای) بمباران شهرها (اسفند 1362) ... توسط دولت عراق که به درخواست مسئول شورا صورت گرفته بود ، روزنامه ناشر افکار بنی صدر به بهانه دروغ های طارق عزیز به ناگهان قدم جدیدی برداشت و آقای بنی صدر بدان وسیله با شورا و بالاخص با مجاهدین فصل نوینی باز گشود .... هدف بنی صدر و روزنامه ناشر افکارش قبل از هر چیز مشخصاً خالی کردن زیر پای مجاهدین و شخص مسئول شورا بود ...
بنی صدر چهار ماه بعد کتباً از امام خمینی تقاضای تشکیل یک دولت لایق و نجات اسلام و ایران را نمود ، پس ما به عکس می باید خودمان را ... نجات می دادیم و دیگر در آن نقطه عذر آقای بنی صدر را هر چه زودتر می خواستیم ." (4)
رجوی در گزارش خود از جریان پیوند و جدایی بنی صدر چند بار تأکید می کند که سازمان از ائتلاف و اتحاد سیاسی با وی متأسف و پشیمان نیست :
" ... ما به هیچ وجه از ائتلاف با بنی صدر پشیمان نیستیم ، یعنی اگر بتوان نوار زمان را تکرار نمود ، باز هم با همان بنی صدر فردای 30 خرداد مؤتلف و متحد می شویم ، منتها با هوشیاری و محکم کاری بیشتر .... اگر چه باید تأکید نمود که .... برای خود او فوق العاده متأسفیم . " (5)
" ... ما از اتحاد سیاسی با بنی صدر در چارچوب شورای ملی مقاومت به هیچ وجه متأسف و پشیمان نیستیم ... ما در شرایط مشخص داخلی و بین المللی .... به تأسیس شورا و ائتلاف با آقای بنی صدر همت گماشتیم و 2 سال و 9 ماه نیز در رابطه با بنی صدر با سعه صدر کامل آزمایش پس دادیم ... " (6)
رجوی همچنین یادآوری می کند که :
" .... وقتی بنی صدر به تازگی رئیس جمهور شده بود با برادر مجاهدمان عباس داوری به دیدارش رفتیم و تبریک گفتیم ... بنی صدر در پاسخ گفت می دانم که شما (سازمان) نیروی آینده اید ... " (7)
ج) اختلاف میان بندی صدر و رجوی از دید یک عضو شورا
خانبابا تهرانی نماینده شورای متحد چپ در شورا ، درباره اختلافات بنی صدر و رجوی مطالبی را بیان کرده است که در اینجا بخشی از آن را می آوریم :
" ... پس از رفتن به اورسوراواز و تشکیل جلسه ، رجوی شروع به صحبت کرد و گفت : رفقا و برادران ، سازمان مجاهدین خلق به تصمیم جدیدی رسیده است ... ما دیگرنمی توانیم به همکاری با آقای بنی صدر ادامه بدهیم و این امر را دیشب آخر وقت طی یک نامه به ایشان ابلاغ کرده ایم . اکنون این متن نامه ما به آقای بنی صدر و این هم جوابیه ایشان به نامه ما ...
... در نامه مجاهدین دلایلی مبنی بر عدم امکان همکاری با بنی صدر آمده بود . بنی صدر هم در پاسخ نامه کوتاهی به عنوان جوابیه نوشته بود که در آن آمده بود : من با شما در یک منزل و در زیر یک سقف زندگی می کنم ، اما از اموری که در اینجا می گذرد کمتر از مردم کوچه و بازار اطلاع دارم . چند ماه پیش از ایران به من اطلاع رسید که در تهران شایع است مجاهدین به زودی رابطه شان را با بنی صدر قطع خواهند کرد ، چون قصد وحدت با فدایی ها را دارند .
بنی صدر سپس اضافه کرده بود : من می دانم تمامی موارد دیگری را که برای عدم همکاری با من ذکر کرده اید بهانه پوچی بیش نیست ، دلیل اصلی این است که شما قصد دارید به عراق نزدیک شوید و من با این موضوع مخالف هستم و به چنین رابطه ای تن نمی دهم .
... مسئله به این سادگی ها نیست ، هر دو طرف اصل و حقیقت مطلب را آشکارا به ما نمی گویند ، آنچه را هم که می گویند حرف ها و ادعاهایی است که ظاهر جریان است . اختلاف بر سر یک اصل اساسی است . به عقیده من داماد آقای بنی صدر می خواهد از این باغ بیرون برود و سید (بنی صدر) مچ پای او را گرفته و می گوید : نمی گذارم در بروی ....
به باور من رجوی سفر دوری را در پیش دارد ، به زودی در عراق کنفرانس وزاری خارجه کشورهای اسلامی برگزار می شود و مجاهدین قصد دارند به عنوان یک مانور دیپلماتیک در این کنفرانس شرکت کنند .
عراقی ها هم می خواهند با دعوت رجوی به این کنفرانس و استقبال نمایشی از او در بغداد به عنوان نماینده مشروع مردم ایران و رئیس دولت موقت از یک سو راه گشاندنش به عراق را هموار کرده و از سوی دیگر با این مانور دیپلماتیک در عرصه جهانی .... ضربه ای وارد کنند ." (8)
برآیند کل مباحثی که درباره جدایی بنی صدر و سازمان مجاهدین مطرح شده است می تواند ما را به این سمت سوق دهد که اختلاف بین این دو عمدتاً از جهت قدرت طلبی طرفین بوده و دلیل اخراج شدن بنی صدر از شورا می تواند این باشد که او رقیبی در مقابل سازمان بود و از طرفی هم او دیگر برای شورا بهره دهی لازم را نداشت .
و بالاخره شورا طی بیانیه ای علناً جدایی بنی صدر را اعلام کرد :
" .... از آنجا که در شرایط کنونی عملاً همکاری میان آقای بنی صدر و شورای ملی مقاومت در چارچوب این شورا نامیسر می نماید ، مصلحت بر این قرار گرفت که به ائتلاف سیاسی فی ما بین در شکل کنونی خاتمه داده شود .
آقای ابوالحسن بنی صدر و شورای ملی مقاومت امیدوارند همچنان که همکاری و اتحاد آنها طی دو سال و هشت ماه گذشته سنت نیکویی .... بوده است ، پایان محترمانه و دوستانه آن نیز سنت حسنه دیگری در تاریخ ائتلاف های سیاسی میهن ما باشد .
بدیهی است آقای بنی صدر و شورای ملی مقاومت ضمن قدرشناسی متقابل از اقدامات و مبارزات گذشته یکدیگر .... دستاوردهای مشترک فعالیت ائتلافی گذشته خود ... را مورد تأیید قرار داده و آنها را بسیار ثمربخش می دانند . "(9) (شورای ملی مقاومت ، 4/1/1363)
اما این لحن محترمانه جز اندک مدتی دوام نیاورد و در بیانیه های بعدی و اظهارات متقابل رجوی و بنی صدر که آکنده از انواع زشت گویی و خشونت کلامی بود و سال ها تداوم داشت ، هیچ نشانی از سنت حسنه ادعایی بیانیه ، جز همین چند سطر تعارف گذرا ، مصداق واقعی دیگری نیافت .
پایان
پی نوشت:
1. فراز و فرود شورای .... ص 32
2. برای قضاوت تاریخ ، ص 114 – 115
3. نشریه انقلاب اسلامی ، چاپ پاریس ، ش 82 ، 31/6/63 ، ص 2
4. نشریه مجاهد ، ش 228 ، ص 23 – 24
5. همان ، ص 35
6. همان ، ش 233 ، ص 44
7. همان ، ص 42
8. شوکت ، نگاهی از درون .... ج 2 ، ص 591 و 595 . ضمناً آن کنفراس برگزار نشد و چنان طرحی نیز اجرا نگردید.
9. نشریه مجاهدین ، ش 196 ، ص 1 ، نیز نشریه انقلاب اسلامی چاپ پاریس ، ش 70 ، 15/1/63
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
نظرات