سید حسن امامی امام جمعه درباری تهران
8177 بازدید
سید حسن امامی، امام جمعه شهر تهران در زمان محمدرضا پهلوی بود. وی در سال 1324 و پس از فوت عمویش، میر محمد امام جمعه، منصب امامت جمعه تهران را بر عهده گرفت و تا پیروزی انقلاب آن را در اختیار داشت.
-زندگینامه
• -تحصیلات
حسن امامی در کودکی طبق رسم خانوادگی تحصیلات مقدماتی، زبان عربی و فارسی را نزد معلمین خصوصی فرا گرفت. سپس تحصیلات علوم دینی را در نجف اشرف ادامه داد و از سال 1300 تا سال 1308 را در کاظمین و نجف گذراند. در سال 1308 برای تحصیل در رشته حقوق عازم اروپا شد و در سال 1312 موفق به دریافت درجه دکتری در رشته حقوق از دانشگاه لوزان سوئیس شد. سید حسن امامی به سه زبان روسی، فرانسه و عربی مسلط بود. از او آثار متعددی به جا مانده است، اما اثر حقوقی مطرح او پنج جلد حقوق مدنی می باشد. او در مجلات حقوقی و سیاسی نیز مقاله می نوشت.
• -سوابق و سمتهای دولتی
امامی پس از بازگشت به ایران در دادگستری مشغول به کار شد. مدتی رئیس کل محاکم بدایت بود و زمانی نیز سمت مشاور و رئیس اداره حقوق بانک ملی را بر عهده داشت. در سال 1322 استاد حقوق دانشگاه تهران شد و 30 سال در دانشکده حقوق دانشگاه تهران تدریس کرد. در 12 بهمن 1324 که عمویش، میر محمد امام جمعه فوت کرد؛ در خانه پدر زنش، حاج سید جواد ظهیرالاسلام، به او رخت روحانیت پوشاندند و از طرف دربار به عنوان امام جمعه تهران منصوب شد تا شغل موروثی را ادامه دهد. به این ترتیب سید حسن امامی، را به لباس روحانیت در آوردند تا مقام ظاهری امام جمعه تهران را در تشریفات و سلامها اشغال کند.
• -ازدواج و فرزندان
حسن امامی دو بار ازدواج کرد. همسر نخست وی طاهره ظهیر امامی (دختر عمویش) از کارکنان هواپیمایی ایران و لیسانس ادبیات انگلیسی از سوئیس و همسر دوم او فاطمه زارعی از دانشجویان حقوق دانشگاه تهران بود که بعدها موفق به اخذ درجه دکتری از این دانشگاه شد. امامی ساکن خیابان ایران، کوچه سقاباشی بود. او صاحب دو فرزند به نامهای حسین و معصومه (معروف به فریده) بود. دختر او همسر یوسف اتحادیه بود و پسرش نیز در رشته طب ادامه تحصیل داد.
• -امامی، مهره دربار در مجلس
زندگی سیاسی حسن امامی به سه بخش تقسیم میشود:
بخش اول مربوط به مجلس هفدهم و دوره ملی شدن صنعت نفت میباشد. او در این دوره مهم تاریخ معاصر ایران، به عنوان یکی از مهرههای دربار ظاهر شد. امامی هم مانند اجدادش نوکر دست به سینهی دربار و انگلیس بود. یکی از دوستان امامی میگوید: «در اولین روزهایی که زمزمه تشکیل دو حزب سیاسی در ایران باز شد چون جست و گریخته شنیده میشد که امام جمعه تهران کاندیدای دبیرکلی یکی از این دو حزب است لذا امامی با عجله به لندن رفت و در آنجا با «دنیس رایت» معاون وزارت خارجه انگلستان و کاردار سابق سفارت انگلیس در تهران که از دوستان ایشان بود ملاقات کرده و از وی در مورد شرکت در احزاب مشورت و استمزاج نمود و دنیس رایت هم که نفوذ زیادی بر امام جمعه داشت به وی تجویز کرد که حتیالمقدور از قبول این کار شانه خالی نکند.»
امامی در دورهی هفدهم مجلس شورای ملی نقش تأثیرگذاری را ایفا کرد؛ چرا که پس از انتخابات دورهی هفدهم و بازگشت مصدق از دادگاه لاهه و در بحبوحهی مبارزات نهضت ملی شدن نفت، با وجود اظهار تمایل اکثریت نمایندگان مجلس جدید به نخستوزیری مجدد مصدق، ناگهان وی از سمت خود استفعا میدهد. علت این امر کارشکنی اقلیت مجلس تحت رهبری حسن امامی بود.
ایجاد مانع در نخست وزیری مجدد مصدق
عدم ابراز تمایل سنا به زمامداری مصدق و اختلاف بر سر درخواست اختیارات بیشتر برای نخستوزیری، دلیلی بود که نگذاشت مصدق مجدداً نخستوزیر شود. بعد از آن سید حسن امامی با اکثریت آرا توانست به عنوان رئیس مجلس شورای ملی انتخاب شود (در اردیبهشت 1331 تصویب اعتبارنامه وی جنجال بزرگی آفرید و همین باعث شد تا وی در 10 تیرماه سال 1331 با 39 رأی از 76 رأی به ریاست مجلس برگزیده شود) ریاست وی یک ماه بیشتر دوام نیاورد و وی در تاریخ 31 تیرماه سال 1331 بعد از جریان 30 تیر به بهانهی رفتن به اروپا از سمت خود کنار کشید. وی از آن به بعد فعالیت سیاسی واضحی نداشت و جدای از مسائل سیاسی به تدریس و تألیف در علم حقوق پرداخت. کتب وی نیز در علم حقوق به عنوان منابع اصلی به شمار میرود. وی همواره در اعیاد به طور جداگانه از گروه روحانیون به مراسم تبریک عید (سلام) نزد شاه میرفت.
• -امامت جمعه شهر تهران
بخش دوم فعالیت سیاسی او به عنوان امام جمعه و جایگاه او در میان محافل مذهبی ایران آن دوره است. حسن امامی هیچ گاه از سوی محافل مذهبی به عنوان یک چهره مذهبی شناخته نشد. مقام او به عنوان امام جمعه یک مقام سیاسی محسوب میشد. «امام لندنی» لقبی بود که به علت ارتباط نزدیک با انگلستان به او داده شد. در اسناد آمده است: «امام جمعه یکی از روزنه های سنگین سیاست و مورد اعتماد کامل اعلی حضرت همایون شاهنشاه می باشد و مقام شامخ سلطنت در بعضی از مواقع با مشارالیه در پارهای امور مشورت مینمایند.»
او هر هفته یک روز به دربار میرفت و ضمن صرف ناهار با شاه مسائل روزانه را به آگاهی او میرساند. در سالهای آخر سلطنت محمدرضا شاه، از تعداد دیدارها کاسته شد و گفته میشود علت این مسئله بیعلاقگی شاه به صحبت با حسن امامی بوده است.
از مخالفت با آمریکا تا ستایش مدیحه سرایان دربار پهلوی
امامی بدون توجه به سیاست ضد مذهبی شاه، علت هرج و مرج در عرصه سیاست عمومی را تنها اعمال نفوذ آمریکا در خاورمیانه میدانست. او بسیار امیدوار بود که با ظهور قدرتهای جدید نظیر چین، سیاستهای ایالات متحده تعدیل شود.
حمایت از به رسمیت شناختن چینِ کمونیست توسط فرانسه به دلیل کمتر شدن قدرت سیاسی آمریکا، شرکت در جشنهای پرخرج سالروز تاجگذاری شاه و تقدیر از شعرای شاه دوستی که در مدح محمدرضا پهلوی اشعاری را میسرودند؛ از دیگر اقدامات اوست.
در سال 1347 حسن امامی در تلاش بود که پس از کسب اجازه از محمدرضا پهلوی جمعیتی از روحانیون همفکر را گرد هم آورده، سازماندهی کند. قرار بود تأمین بودجه این گروه بر عهده حکومت باشد، اما تلاش او برای ایجاد چنین جمعیتی راه به جایی نبرد.
از جمله فتواهای جنجال برانگیز وی نیز بخشش مالیات 85 میلیون تومانی یک بهایی است. همچنین مورد دیگری که موجب اعتراض بازاریها شد گرفتن 200 هزار تومان از کسبه و تجار بازار بود. امامی پس از دریافت این مبلغ اجازه گشودن درب های شرقی و غربی مسجد شاه را صادر کرد.
• -عضو مؤسس لژ فراماسونری «نور»
بخش سوم فعالیتهای سیاسی وی مربوط به عضویت او در لژهای فراماسونری است. در سال 1343 به همراه جعفر شریف امامی یک لژ فراماسونری به نام لژ نور را تشکیل داد. جریان این واقعه از این قرار بود که شریف امامی بعد از نخستوزیری هویدا به سمت فراماسونری روی آورد. شریف امامی پیش از آن نیز در زمان نخست وزیریاش در تشکیلات فراماسونری کریستوفر اسحق فری (یهودی الاصل)، استاد اعظم بهائیان در ایران، بود و با تسلط بر لژهای ماسونی، آنچه استاد اول میگفت عمل میکرد.
شریف امامی برای اعمال نفوذ خود ابتدا حزب جمعیت ایرانی طرفدار حکومت جهانی را ایجاد کرده بود تا در برابر حسنعلی منصور قرار گیرد که حزب ایران نوین را سرپرستی میکرد و سپس به تقویت فراماسونری در ایران پرداخت به همین دلیل با سید حسن امام جمعه قرار گذاشت تا لژ اعظم ایران را برای سرپرستی کلیه لژهای فراماسونری وابسته به کشورهای اسکاتلند، انگلستان، فرانسه و آلمان، به وجود آورند. از هر سه لژ مادر (اسکاتلند، فرانسه و آلمان) به منظور سرپرستی لژ بزرگ ایرانیان یک نفر به محمدرضا شاه معرفی شد. از لژ اسکاتلند امام جمعه تهران، از لژ فرانسه لقمان ادهم و از لژ آلمان جعفر شریف امامی به شاه معرفی شدند.
در یکی از گزارشهای ساواک در این زمینه چنین آمده که: چون از لحاظ موقعیت مملکتی صلاح نبود شاه ریاست فراماسونری ایران را قبول کند و دکتر لقمان ادهم هم کهولت سن داشت و امام جمعه تهران هم معمم بود، قرار شد مهندس شریف امامی رئیس لژ ایران گردد.
• -مرگ
حسن امامی دو روز بعد از خروج شاه در دی 1357 ایران را به مقصد سوئیس ترک کرد. در آخرین سفر شاه، او برای انجام مراسم دعا در فرودگاه حاضر نشد. گویا او نیز میدانست این سفر بازگشتی ندارد و نیازی به انجام مراسم دعا نیست. او در مرداد ماه سال 1358 در سوئیس بر اثر سرطان و در حالی که ماههای آخر عمر قادر به تکلم نبود و در اغما به سر میبرد؛ فوت کرد.
نظرات