بـررسی جنبش شیخ حسین خان چاه کوتاهی و تأثیر بر راهآهن بوشهر-دالکی
1775 بازدید
انگیزه قیام
جنبش شیخ حـسین چاه کوتاهی در سال 1333 ق در نواحی جنوبی ایران و در نزدیکی بوشهر علیه قوامی انگلیس شکل گـرفت.با اعلام حکومت مـشروطه در سـال 1906 م/1324 ق و به ثمر نشستن تلاشهای آزادیخواهان ایران طولی نکشید که استعمارگران روس و انگلیس در توافقنامهای ایران را بین خود تقسیم کردند.با نزدیک شدن جنگ جهانی اول،انگلیسیها منطق حایل را یعنی همان منطقهای که این جـنبش در آن واقع شده است،اشغال کردند.اشغال ایران توسط استعمارگران عملی برخلاف عرف و حقوق بین الملل و حق حاکمیت ایرانی بر سرزمین خود بود.ضمن آنکه ایران سیاست بیطرفی نیز در پیش گرفته بـود.اشـغال بندر بوشهر به وسیله قوای نظامی انگلیس مستلزم تبعات بعدی بود.ازاینرو انگیزههای جنبش شیخ حسین خان چاه کوتاهی از اشغال ایران توسط انگلیسیها و پیامدهای آن نشأت گرفت.
تصرف بوشهر،نخستین گـام انـگلیسیها برای سلطهطلبی و تجاوز آشکار به سرزمین ایران به شمار میرفت.اگرچه انگلیسیها پیش از آن در بنادر جنوبی ایران بویژه بوشهر رفت و آمد و حتی کنسولگری داشتند؛اما با تصرف بندربوشهر،احساسات وطـنخواهی عـده زیادی از مردم جنوب و از جمله شیخ حسین خان چاه کوتاهی را برانگیختند.
رهبری جنبش همچنین بر این باور بود که انگلیسیها با تصرف بندر بوشهر،عملا راه ارتباط تجاری و حیات منطقه و سـاکنان آن را بـا دیـگر مراکز مهم تجاری جنوب قـطع کـردهاند.بـدین طریق انگلیسیها علاوه بر حیات سیاسی،حیات اقتصادی مردم جنوب شامل دشتستانیها را نیز به مخاطره انداختند.
براساس گزارشهای سالیانه سرپرستی سـایکس،از اوضـاع اقـتصادی بوشهر در سالهای 1906-1905 م،روشن میشود که مسیوهین ستز در واپسـین روزهـای سال،از بنادر دریای خزر به بوشهر انتقال یافت و به جای مسیو و افلیرات به مدیریت کل گمرکات جنوب منصوب گـشت.وی در بـدو ورود بـه بوشهر امیدوار به حل مشکلات موجود بود.اما تا حـدودی ناکام ماند زیرا در آغاز مایل به پیگیری و اجرای جدیتر از پیش مقررات گمرکی بود.در نتیجه تجار ایرانی و اروپایی بـه عـنوان اعـتراض،از ترخیص کالاهایشان از گمرک بوشهر خودداری کردند و تجار ایرانی حتی پا را فراتر نـهاده بـا ارسال تلگرافی به شاه و نخت وزیر درخواست رسیدگی نمودند. مقامات مسئول در تهران نیز در تلگرافی از عالیجناب دریـابیگی خـواستند تـا در مورد اعطای امتیاز به تجار با مدیر گمرک همکاری کرده آنها را بـه تـرخیص کـالا ترغیب سازد.با این حال سایکس از روش بسیار سخت و انعطافناپذیر مسیو هین ستز با تـجار و پیـلهوران مـحلی و همچنین عامه مردم که از پشتیبانی عمیق روحانیون برخوردار بودند نگران بوده است.بنابراین تـشکیلات گـمرک مطابق خواست مردم تغییر نکرد.بر همین اساس در فوریه 1906 م[بهمن 1285] زمانی که مـدیر کـل گـمرک از تخلیه محموله شناورهای محلی در باراندازهای خصوصی جلوگیری کرد،مردم با مراجعه به علما مـدیر گـمرک را ودار به لغو دستوراتش ساختند.از سوی دیگر اجرای تعرفه جدید گمرکی،تجار محلی را بـه قـاچاق کـالا ترغیب کرد.1
با پیروزی جنبش مشروطیت و گسترش روح ملیگرایی و آگاهی عمومی از شرایط سیاسی، مردم ایران بـویژه مـردم بوشهر که از نزدیک با فشار و سختگیری انگلیسیها آشنا بودند،منافع انگلیسیها را بـه خـطر انـداختند.جنبش شیخ حسین چاه کوتاهینیز در این راستا بوده است. سایکس کنسول انگلیس نیز در گزارش سـال 8-1907 م خـود آورده اسـت که:«جنبش ملی ایران به طر ق زیاد بر منافع انگلیسی تأثیر مـعکوس داشـته است.راههای تجاری را ناامن کرده است و از طرفی به سبب رفتار و نگرش ضد اجنبی انجمنها و روزنامههای مـحلی،بـا توجه به اینکه درآمدهای این دو نیروی موذی کاهش یافته و با آن وظایف اجـرایی کـه برخوردارند اقتدار مقامات رسمی دولت را تضعیف کـرده و وادارشـان مـینماید تا برخلاف سابق در رفتارشان با ما کـمتر مـوضعی آشتیجویانه داشته باشند.»2وی همچنین در مورد اوضاع جنوب ایران و شرایط حاکم آن روز گفته است کـه آزادی مـطبوعات و اعطای حق برپایی اجتماعات سـبب شـده است تـا در جـنوب ایـران نیرویی با عنوان«حزب ایران جـوان»بـه وجد آید.3این فشار بر انگلیسیها سنگین آمده بود.
اوضاع اقتصادی بـوشهر و مـنطقه جنوب ایران تا وقوع جنبش شـیخ حسین چاه کوتاهی نـابسامان بـود و این موضوع در گزارشهی سالیانه سـایکس مـنعکس شده است.ازاینرو باید در کنار روح اجنبی ستیزی،از مشکلات اقتصادی نیز به عنوان یـکی از دلایـل وقوع جنبش یاد کرد کـه در پیـ حـذف اقتدار و حاکمیت انـگلیسیها بـر حیات اقتصادی و سیاسی مـردم جـنوب مردم.
پیشینه شیخ حسن خان
شیخ حسین خان دموخ معروف به جاه کوتاهی مـلقب بـه سالار اسلام،پیش از انقلاب مشروطه نـیز یـک از چهرههای مـشهور و شـناخته شـده جنوب ایران بود.خـاندان دموخ در قرون میانه از منطقه نجد عربستان به نواحی جنوبی ایران مهاجرت کردند و در روستای چاه کـوتاه در نـزدیکی بوشهر ساکن شدند.نفوذ و فعالیت ایـن خـاندان در تـحولات مـحلی از سـالهای پادشاهی ناصر الدیـن شـاه قاجار آغاز شد.پدر بزرگ شیخ حسین در ماجرای نبرد ریشهر در نزدیکی بوشهر همراه دیگر مبارزان در برابر تـجاوز نـیروهای انـگلیسی در سال 1273 ق شرکت داشت. پدرش شیخ احمد دموخ نـیز حـکمران بـلا مـنازع نـواحی چـاه کوتاه و احمدی بود و پس از مرگ وی بر سر ملک و املاکش بین فرزندان اختلاف افتاد.شیخ حسین خان یکی از برادران را تبعید و دیگری را از میان برداشت و قدرت ما ترک پدر را تصرف کـرد.شیخ حسین ابتدا با انگلیسیها-که همزمان با او در خلیج فارس قدرت گرفته بودند-و میرزا احمد خان دریابیگی،حکمران بنادر جنوب و بوشهر،روابط دوستانهای برقرار کرد و با پشتیبانی مادی و معنوی آن دو بـا مـخالفان و رقبای محلی خود در منطقه تنگستان به مقابله برخاست.4رد همین زمان رئیس الوزرای وقت، سپهدار اعظم در تلگرافی،شیخ حسین خان چاه کوتاهی را در غیاب حکومت و قوای نظامی، مأمور محافظت از بوشهر و اطراف آن کـرد.5در ابـتد اشیخ حسین خان با انگلیسیها و دولت وقت ایران همکاری آشکاری داشت،اما حوادث دیگری در 1333 ق رخ داد که موجب تقویت انگیزههای جنبش مقاومت شیخ حسین خان در مـقابل ورود انـگلیسیها به منطقه شد.تحریض و تـشویق عـلمای منطقه و نیز گرفتاری کنسول آلمان،واسموس،در منطقه حیات داوودی و گرفتاری کنسول و تاجر آلمانی در بوشهر(کارمند شرکت و انکهوس و همسرش)افکار مردم را علیه انگلیسیها برانگیخت و مردم یـقین کـردند که انگلیس ایران را یـکی از مـتصرفات خود محسوب کرده در پی تصرفات مالکانه است.افزون بر این،انگلیسیها،به اعتراض دولت بیطرف ایران نسبت به تضییع حقوق کنسول و تاجر آلمانی نیز وقعی ننهادند و خانه حاج علی تنگستانی،کـدخدای ریـشهر را بمباران کرده،اموال و داراییاش را غارت کردند و چند نفر از بستگانش را به قتل رساندند و لباس خانوادهاش را که در نزد مردم جنوب حکم ناموس آنان را داشت،در بازار به معرض فروش گذاردند.مردم به خـوبی از مـقصود انگلیسیها آگـاه بودند و میدانستند که دستگیری سرکنسول آلمان برای جلوگیری از فساد نبوده،در پی زمینهسازی برای تحریک مردم و در نتیجه لشـکرکشی به ایران هستند تا به استقلال ایران خاتمه دهند.ازاینرو بـرخورد بـا حـاج علی تنگستانی را در جهت القای رعب و واهمه میدانستند.6
به دنبال این واقعه،علمای دشتی و دشتستان همچون شیخ مـحمد حـسین برازجانی و سید مرتضی اهرمی و نیز حاج سید عبد الحسین،مجتهد لارستان در 27 شعبان 1333 اعـلان جـهاد داده،مـردم را به دفاع تحریص نمودند و علمای شیراز هم مردم را به دفاع فراخواندند. شیخ محمد حسین بـرازجانی در نامهای اعتراضآمیز خطاب به سرپرستی سایکس،کنسول وقت انگلیس در بوشهر،مداخله بیجا و گـرفتاری کنسول آلمان را محکوم کـرد.بـا انتشار این نامه و صدور فرمان جهاد،مردم به هیجان آمده،آماده فداکاری شدند.7میرزا علی کازرونی یکی از مشروطهخواهان بوشهری نامه سرپرسی سایکس و پاسخ شیخ محمد حسین برازجانی را در جزوهای چاپ و در بوشهر مـنتشر کرد.درباره علت مخالفت علما بویژه شیخ حسین خان با دستگیری کنسول آلمان،احمد فرامرزی،نویسنده خاطرات شیخ حسین خان چاه کوتاهی به نقل از پسر شیخ مینویسد که در سال 1918 م،تنها چـند سـال پس از جنبش مقاومت علیه انگلیسیها،برخی شایع کردند که شیخ حسین خان با دریافت پول از آلمان،جنبش مقاومت را پایهریزی کرد.نویسنده کتاب این اشخاص را به دو دسته تقسیم میکند:
1-آنان که آگاهانه قـضایا را مـیدانند و به سبب دسایس اجانب میخواهند حقکشی کنند.2-به واسطه قصور ادراک و نداشتن قوه ممیزه این حرف را میزنند زیرا همه میدانند که کنسول آلمان پس از درگیری مجاهدین با انگلیس پس از مدتی با دسـت تـهی به آنها ملحق شد و تمام دارائیاش در حیات داوودی غارت شد،و شیخ حسین خان و زائر خضر خان مخارج واسموس آلمانی را میدادند و اگر مقصود شیخ حسین خان و زائر خضر خان پول بود،انگلیس حاضر بـه دادن پول بـیشتری بـود.هر کس از مقدار پولهایی کـه انـگلیسیها در اثـنای جنگ به این سعود حاکم نجد و شریف مکه میدادند مسبوق است به خوبی میداند که انگلیس در موقع کار از هر دولتی پول در نـظرش بـیمقدارتر[است]و در وقـت ضرورت حاتم بخشیهایی میکند و تمام پیشرفت انگلیس در هـر مـورد به واسطه دادن پول و رشوه بوده و هست.ما از اشخاص بیوجدانی که این اشاعات به زبان دشمن میدانند سئوال میکنیم یـا کـسی بـه وعده پول،خود متحمل چنین امر عظیمی که به کلی عـاقبتش نامعلوم است میشود؟شخص پول میگیرد و خیانت میکند،ولی نه طوری که جان و اولاد و دارائیاش را به معرض خطر گذارد.پولپرست برای خاطر پول مـستعد فـداکاری و جـانفشانی نمیشود.شخص پولپرست سینهاش گنجایش آن را ندارد که سینه را هدف گلوله، تـوپهای کـوه شکاف و خمپارههای صاعقه مانند کند.شخص پولدوست آن قوت قلب را ندارد که(همچون شیخ حسین خان چـاه کـوتاهی)فـرزند رشید جوانش در پیش چشمش شکته و شهید گردد و قطره اشکی از چشمش سرازیر نـشود.ایـن کـار را کسی میکند که شرف را بالاتر از هر چیز تصور کند،این کار را کسی میکند کـه مـغز و دمـاغش پر از محبت آزادی و عشق وطنپرستی و حسن دیانت باشد.8
در نیمه ربیع الثانی 1333 واسموس آلمانی و همراهانش که از راه بـغداد بـرای اداره کنسولگری شیراز وارد حیات داوودی شده بودند،به دستور کنسول انگلیس در بوشهر،توسط چـند تـن از خـوانین بندر ریگ دستگیر و اموالشان به غارت رفت.واسموس شبانه خود را به شبانکاره و منزل مـحمد عـلی خان پسر اسماعیل خان شبانکاره از طرفداران انگلیس رساند و او نیز واسموس را به همراه چـند تـفنگچی روانـه برازجان کرد تا به شیراز رود.کاپیتان ادوارد ویلیام چارلز نوئل،دستیار دوم نماینده سیاسی مقیم بـوشهر و یـکی از مهرههای مهم انگلیس در جنوب ایران،تا برازجان در پی واسموس رفت.باور علی قـلی خـان،رئیـس ژاندارمری برازجان،از بیاحترامی انگلیسیها نسبت به ایران و دولت بیطرف آن عصبانی شد و مردم برازجان هم از خـود واکـنش نـشان دادند.کاپیتان نوئل نیز به اجبار خود را به روستای احمدی،میان بـرازجان و بـوشهر که متعلق به خانواده چاه کوتاهی بود،رساند.شیخ محمد خان پسر شیخ حسین خان چـاه کـوتاهی که رابطه دوستی با انگلیسیها داشت،از تعقیب واسموس و نقض بیطرفی دولت ایران تـوسط انـگلیسیها ناراحت شده واکنش نشان میدهد.کاپیتان نـوئل از مـحمد خـان،یاری میطلبد و با یادآوری دوستی گذشته قـرار مـیشود تا چهل هزار تومان پول و دویست هزار فشنگ برای محمد خان فرستاده شود تـا چـنانکه کسی بر ضد اقدامات انـگلیس شـورش و حرکتی کـرد، سـرکوب شـود.محمد خان موضوع را پس از رفتن کاپیتان نـوئل بـه اطلاع پدرش شیخ حسین خان کوتاهی میرساند که با مخالفت جدی شیخ روبـهرو مـیشود.یک هفته بعد،هربرت چیک نـایب کنسول انگلیس در بوشهر و مـسئول روابـط با خوانین و رهبران محلی،در نـامهای بـه شیخ محمد خان چاه کوتاهی خواستار جواب شیخ میشود.شیخ نیز در پاسخ مـینویسد«بـه واسطه گرفتاری قونسول آلمان در بـنادر و هـیجان مـسلمین از هر طبقه،حـیرانم و تـکلیف خود را نمیدانم. اگر بـخواهم عـلنا با شما همراهی کنم ملعون در این دو جهان میشوم و قاطبه مسلمین فحش به اجداد و اسـلافم داده و بـه خودم ناسزا میگویند و علماء و مجتهدین هـم حـکم کفرم را کـرده و زنـهایی کـه علماء برای ما عـقد شرعی میبندند حرام مینمایند.شما کار را خراب کردید.قونسول آلمان یک نفر بود و مقرون بـه صـواب نبود که دولت بهیه اقدام در گرفتاری ایـن یـک نـفر کـند و تـمام ایران و تمام خـوانین دشـتی و دشتستان و ایلخانی فارس به هیجان بیایند و بگویند دولت انگلیس امروز در مملکت بیطرف ما دست درازی به قـونسول آلمـان کـرده فردا کار دیگر میکند و مذهب ما را از بـین مـیبرد.از آن وقـت تـا بـه حـال که حکم علمای نجف مبنی بر قیام مسلمین به جهاد صادر شده بنده به ملایمت و حسن تدبیر خوانین دشتستان از جنگ با انگلیس مخالفت کردهام.کار از حد گـذشته است،نه اندازه شورش و هیجان در اسلام پدید آمده که بتوانم عرض کنم و مردم بنده را به همراهی با خود مجبور کردهاند.از دشتی و دالکی و تنگستان و برازجان و شبانکاره پونزده الی شونزده هزار جمعیت هـم عـقیده شدهاند.ایلخان فارس هم با آنها همراه است.»وی سپس محرمانه خواستار بازگرداندن کنسول به بوشهر میشود.9
در پاسخ به این نامه،مستر چیک،نایب کنسول انگلیس در بوشهر،نامهای به تـاریخ 26 ربـیع الثانی 1333 مطابق با 14 مارس 1915 برای وی میفرستد.مستر چیک ویس قونسول دولت بهیه انگلیس(لفظی که خود در زیر نامه آورده است)مینویسد:«از بابت رفتار جنابعالی افـواهات خـیلی غریب در بوشهر میباشد.بعضی مـیگویند کـه پیغام به مددها فرستاده اید که با لشکر به بوشهر خواهید آمدتا مطالبه کنسول آلمان بنمایید.سایرین میگویند که جنابعالی پیش خان برازجان و تـنگستان مـیروید تا بر بوشهر مـهاجمه کـنید و دیگران میگویند که با خوانین دشتستان دست میدهی،تا بر حیات داوود حمله نمایید.»10
از این دو متن انگیزههای ایجاد جنبش مقاومت شیخ حسین خان چاه کوتاهی مشخص میشود.زیرا شیخ حسین از پذیـرفتن هـمکاری با انگلیسیها به دلیل احساسات وطنپرستی و حمایت معنوی علما و مردم و مشکلات اقتصادی ناشی از حضور نیروهای انگلیسی در روابط آزاد تجاری با بنادر جنوبی خلیج فارس،سرباز میزند.از سوی دیگر مستر چیک در گـزارشی بـر همکاری شـیخ حسین خان با نیروهای مردمی تأکید میکند و ای مطلب را در نامهای به او یادآور میشود.به هر حال شیخ حـسین خان چاه کوتاهی در رأس جنبش مقاومت قرار میگیرد و به همراهی زائر خضر خـان و دیـگر سـران منطقه دشتی همچون زائر محمد صالح دشتی و رئیس خورشید و فقید حسین مظفر و رئیس عبد الحسین در محل گورک واقـع در چـهار فرسخی بوشهر، معاهدهای را به امضا میرسانند.منابع در اینجا ذکری از مفاد معاهده ندارند،امـا گـفتهاند کـه هدف آنها عبارت بود از:1-دفاع از مملکت 2-تلافی قضیه حاجی علی تنگستانی 3-آزادی کنسول آلمانی کـه در کنسولخانه انگلیس توقیف بود.آنها پس از عقد معاهده متوجه بوشهر شدند و در نزدیکی سبزآباد،یـک فرسخی بوشهر،محل خـوش آب وهـوای استقرار کنسولخانه انگلیس،اردو زدند.شلیک تصادفی و قتل یکی از اردونشینان را به فال بد گرفتند و سید مرتضی اهرمی مجتهد دستور داد به احترامی ماه رمضان دست به کارزار نزنند.از سوی دیگر رئیس علی دلواری نـیز برای کمک به مجاهدین از دلوار به سبزآباد آمد اما شب هنگام کسی را در آنجا ندید.
فردای آن روز برابر با 12 ژوئیه 1915/29 شعبان 1333 چند نفر صاحب منصب انگلیسی با چند نفر از سواره نظام برای کسب خـبر از وضـعیت مجاهدین و تحقیقات جنگی راهی سبزآباد شدند و با رئیس علی دلواری درگیر شده سه نفر صاحب منصب انگلیسی از جمله اولیفانت و رنکینگ و چند نفر هندی همراه آنها کشته شدند.انگلیسیها برای ارعاب مـجاهدین،لشـکری به گورک(محل بیعت مجاهدین)فرستادند.در شب 22 رمضان 1333 شیخ حسین خان از چاه کوتاه و زائر خضر خان از اهرم در چغادک واقع در 20 کیلومتری بوشهر،ملاقات میکنند. انگلیسیها مانع از تردد اهالی شدند و مجاهدین نـیز در سـربست،دو فرسخی بوشهر،سنگر گرفتند.انگلیسیها،پرچم ایران را در 26 رمضان 1333 پایین آوردند و در بوشهر حکومت نظامی اعلام شد.همچنین،سربازان ژاندارمری مقیم بوشهر تحت فرماندهی سلطان احمد خان را خلع سلاح کردند و عـدهای از اهـالی بـوشهر را که مخالف حضور انگلیسیها در شـهر بـودند،از جـمله موقر الدوله حاکم ایرانی بوشهر را به هندوستان تبعید کردند.آقا میرزا علی کازرونی لسان المله،از عناصر وطنپرست،شبانه برای تحریض مجاهدین بـه بـرازجان رفـت.مجاهدین هر شب بر مرکز اردوی انگلیسیها شـبیخون مـیزدند.انگلیسیها دارایی شیخ حسین خان چاه کوتاهی را در بانک شاهی شبانه توقیف کردند.در 26 رمضان همان سال عدهای به ساختمان گـریپال کـه بـعدها به گری مکنزی تغییر نام داد یعنی همان مرکز تجاری-اقـتصادی وابسته به انگلیسیها،حمله کردند.در ماه شوال 1333 نیز جنگ ادامه یافت و تلگرافخانه انگلیسیها تخریب شد.در اوائل شوال،انگلیسیها بـا چـهار کـشتی جنگی به بندر دلوار،در پنج فرسخی بوشهر،حمله کردند و با قطع درخـتان خـرما فجایع دیگری به بار آوردند.رئیس علی دلواری مقاومت کرد و زائر خضر خان به همراهی دویست نفر از هـمراهانش بـه کـمک او شتافتند و آنها را مجبور به فرار نمودند.
از سوی دیگر انگلیسیها که در تنگک اردو زده بـودند تـوسط شـیخ حسین خان چاه کوتاهی و دویست نفر یارانش که در 17 شوال 1333 به کوه گزی رفته بـودند مـحاصره شـدند.در صبحگاهان جنگ شروع شد و عصر هنگام انگلیسیها شکست خوردند.شیخ حسین نیز به سـربست مـرکز اردوی خود برگشت و رئیس علی دلواری و زائر خضر خان که از جنگ دلوار باز میگشتند به شیخ حـسین خـان چـاه کوتاهی پیوستند.شب 22 یا 23 شوال رئیس علی دلواری پس از شبیخون به انگلیسیها به شهادت رسـید.شـیخ حسین خان چاه کوتاهی در شب 27 شوال 1333 با 350 تفنگچی دشتی و تنگستانی و یکصد نفر تـفنگچی دشـتی هـمراه خالو حسین بردخونی به خونخواهی رئیس علی دلواری راهی کوه گزی شد.پس از آرایش جنگی دو طرف، ابـتدا شـیخ حسین خان در جنگ پیروز شد.اما فردای آن روز دو هزار نفر با کشتیهای جـنگی کـه از بـصره مهمات جنگی آورده بودند به کمک انگلیسیها شتافتند.عدهای از مجاهدین کشته و عدهای بر اثر تمام شـدن مـهماتشان از صـحنه جنگ عقب نشستند.شیخ عبدالحسین خان پسر شیخ حسین خان چاهکوتاهی هـم در ایـن نبرد شهید شد.در این میان تنها شیخ حسینخان سواره بود و بقیه جنگاوران پیاده بودند.
ادامه مـقاومتها عـلیه انگلیس
قیام شیخ حسین خان تأثیر خود را گذاشت.در پاییز سال 1915 انجمن مـلی حـفظ استقلال ایران با همکاری ژاندارمری،حرکت ضـد انـگلیسی خـود را در شیراز شروع کردند.ابتدا نایب کنسول افـتخاری انـگلیس به نام نواب غلامعلیخان را در ماه اکتبر به قتل رساندند،سپس سیمهای تلگراف را قـطع کـردند و نیرو و توپ در نقاط مختلف سـوقالجیشی و مـواضع نظامی قـرار دادنـد.آنـگاه نمایندگان انجمن به سرهنگ دوم و.ف اوکونر،کـنسول انـگلیس در شیراز، اطلاع دادند که یا تسلیم شود و یا آماده بمباران گردد.ائوکـونر مـجبور به تسلیم شد.بنابراین تمام اتـباع انگلیسی را تحتالحفظ به طـرف سـواحل خلیجفارس روانه کردند.زنها را بـه بـوشهر فرستادند و مردان را در قلعه اهرم،متعلق به زائر خضرخان،یکی از رؤسای جنبش مقاومت، زندانی کـردند.11
در نـهایت مقرر شد در یازدهم شوال 1334(1916 م)انـگلیسیهای مـقیم بـوشهر،مجاهدان اسیر و چـای تـوقیف شده زائر خضرخان،پولهای شـیخ حـسینخان که نزد حاجی رئیسالتجار بود و انگلیسیها آن را توقیف کرده بودند،در سربست با اسرای انگلیسی در دت مـجاهدین، مـبادله کنند.مجاهدین در مکاتباتی با قائممقام کـنسول انـگلیس در بوشهر اجـازه تـعمیر خـط تلگراف را دادند و بدین تـرتیب مرحله اول نبرد به پایان رسید.اما با سقوط کابینه وثوقالدوله در ژوئن 1917 دشمنی دولت ایران و دمکراتها نسبت بـه اعـمال انگلیسیعل ذر ایران آشکار شد. مخبرالسلطنه بـه وزارت داخـله مـنصوب شـد و تـبلیغات ضد انگلیسی را شـروع کـرد.عده زیادی از افسران پلیس جنوب تحت تأثیر این تبلیغات قرار گرفته بودند.عشایر عرب مشدیجانخانی نـیز بـه یـکی از پاسگاههای پلیس جنوب در راه شیراز-اصفهان حمله کـردند.مـردم افـرادی را کـه بـا انـگلیسیها در تماس بودند مورد آزار و اذیت قرار میدادند.12
در ماه مارس همان سال،دولت انگلیس در یادداشتی به دولت ایران پس از تأکید بر تضمین دائمی استقلال ایران تقاضا کرده بود که ایران،پلیس جـنوب را به رسمیت بشناسد و در مقابل قشون انگلیس تا پایان جنگ جهانی،مرز آذربایجان را حفظ کند.دولت ایران در پاسخ، پلیس جنوب را نیروی خارجی و تهدیدی بر استقلال و تمامیت ایران دانست و فرستادن قشون انگلیسی را بـه ایـران نقض بیطرفی ایران در جنگ دانست.یادداشت دولت بریتانیا و پاسخ دولت ایران بنا به دستور دولت در شیراز و جنوب و سایر نقاط منتشر شد.این امر موجب گردید عشایر جنوب ایران به حرکت درآیند و بـا اتـحاد خود به سرکردگی قشقاییها قرار گذاشتند در اواخر ماه مه به انگلیسیهای مقیم شیراز حمله کنند.13بدین ترتیب بار دیگر مقاومت مردمی در جنوب ایـران عـلیه انگلیسیها شکل گرفت.در ماه مـه 1918 انـگلیسیهای مقیم شیراز برای جلوگیری از درگیری با رئیس ایل قشقایی،که کازرونیها به سرپرستی ناصر دیوان جمعی از قبایل دشتستان و دشتی و عشایر ناراضی عرب با او هـمراه بـودند،تلاشهای زیادی به عـمل آوردنـد.14صولتالدوله رئیس ایل قشقایی که تنها توسط چند نفر از اعضای کابینه حمایت میشد،در اعلامیهای علیه انگلیسیها قشون پلیس جنوب را نزد حکومت ایران فاقد رسمیت دانست و اعلام کرد که مبارزه قـشقائیها و سـاکنین کازرون و دشتی دشتستانی و سایر نقاط به موجب دستور دولت ایران برای دفاع از اسلام است و حمله او به انگلیسیها و پلیس جنوب اطاعت از اوامر دولت است.15
صولتالدوله قشقایی به همراهی قوای دشتی دشتستانی و کازرونی بـه اسـتعداد حدود هـشت هزار نیرو و با پشتیبانی ساکنین شیراز که توسط علما علیه انگلیسیها تحریک شده به جهاد دعوت مـیشدند،آماده حمله به انگلیسیهای مقیم شیراز شد. در ماه مه حملات عـشایر شـروع شـد و تا 25 آن ماه ادامه یافت که ابتدا شکست با عشایر بود،ولی در 16 ژوئن برای جبران شکست از دشتی و دشتستان کمک گـرفتند. بـدین ترتیب شیراز محاصره شد و در 17 ژوئن حملات عشایر به انگلیسیها مقیم شیراز آغاز گـردید.انـگلیسیها کـه خود را در وضعیت بدی میدیدند با ایجاد تفرقه میان عشایر،موفق به دفع حمله آنان شـدند.از نظر سرپرسی سایکس،نیروهای مقیم شیراز و بوشهر از راه هندوستان محافظت میکردند16و این دو شهر سـنگرهای مقدم جبهه حمایت از هـندوستان بـه شمار میرفتند.عشایر جنوب ایران که استقلال کشور خود را در خطر میدیدند ابتدا به شیراز حمله کردند.در اثنای جنگ به منظور حمایت از انگلیسیهای مقیم شیراز از طریق هندوستان و از راه بوشهر به شیراز کـمکهایی ارسال میشد،اما برای تسریع در فرستادن کمک به انگلیسیهای مقیم شیراز مقرر شد راهآهن سبکی از بوشهر تا برازجان کشیده شود و کمکهای ارسالی از آنجا به دالکی و کازرون و سپس شیراز حمل شود.داگـلاس،فـرمانده نیروی نظامی انگلیس در بوشهر،مأمور ایجاد خطآهن و باز نمودن راه ارتباطی با شیراز شد.از نظر داگلاس،عامل مهم شکست مقاومت عشایری که به شیراز حمله کرده بودند،انتشار خبر ورود نیروهای کـمکی بـوشهر به شیراز بود.17
مشکلات انگلیسیها عمدتا فیزیکی بود و آنها میبایست طبیعت جفرافیایی ایران را به خوبی بررسی میکردند.انتظار هیچ مخالفت جدی از سوی قبایل محلی نمیرفت.18قبل از آن انگلیسیها کـه اوضـاع اقتصادی حکومت ایران را نابسامان میدیدند وانمود کردند که راهآهن بوشهر به شیراز میتواند عواید مالی فراوانی داشته باشد.19مقاصد استعماری انگلیس در این راستا به ثمر رسید زیرا پس از آن از طریق ریـاست وزراء بـه وزارتـخانههای مالیه و فواید عامه دستور داده شـد کـه بـرای خرید راهآهن برازجان(بوشهر-دالکی)با انگلیسیها وارد مذاکره شوند.20تحریک انگلیسیها برای احداث خطآهن بوشهر-برازجان(دالکی)که مقاصد استعماری خـود را دنـبال مـیکردند از یک طرف و همکاری نیروهای وابسته به انگلیس در حـاکمیت ایـران از دیگر سو،و نیز عواید مالی حاصل از اجرای این پروژه سبب شد که داگلاس مانعی در ایجاد خطآهن نبیند.در جنوب ایران بـار دیـگر،جـنبش مقاومت شیخ حسین چاه کوتاهی آغاز شده بود و نیروهای انـگلیسی شکست سختی خورده بودند.در 1918 م که شیراز درگیر جنگ عشایر و انگلیس بود و تقریبا استقلال ایران در این قسمت از بین رفـته بـود، انـگلیسیها برای حمایت از نیروهای خود در شیراز شروع به کشیدن خطآهن از بوشهر نـمودند. از نـظر مخالفین سیاست انگلیس از جمله شیخ حسین خان چاه کوتاهی،رسیدن راهآهن بوشهر به شیراز انداختن زنـجیر اسـارت و بـندگی به گردن ملت ایران بود.ازاینرو برای جلوگیری از به خطر افتادن اسـتقلال ایـران دسـت به تحرکاتی زدند.شیخ حسین در 16 ذی قعده 1336 نامهای به میجرری قائممقام کنسولگری انگلیس در بوشهر نـوشت و در آن تـهدید اسـتقلال ایران را یادآور شد و از وی پرسید که آیا این خطآهن به موجب معاهده با دولت ایران اسـت،یـا خیر.21
انگلیسیها به این نامه پاسخی ندادند.آقا میرزا علی کازرونی و شیخ مـحمد حـسین بـرازجانی برای دفاع از وطن به همراهی شیخ حسین چاه کوتاهی به تحریک مردم پرداختند.انـگلیسیها بـا سیاست تفرقهاندازی،عدهای از مردم دشتی و دشتستان را از نیروهای مبارز جدا کردند،ولی شیخ مـحمد حـسین بـرازجانی و زائر خضر خان و شیخ حسین چاه کوتاهی و غضنفر السلطنه در یک صف علیه انگلیسیها قرار گرفتند.در 12 ذیـ حـجه 1336/1918 در اجتماع چاه کوتاه،سید حسن درودگاهی و شیخ عبد النبی دروایی با تـفنگچیهای خـود بـه آنها پیوستند. ائتلاف عشایر تنگستان،آقا میرزا علی کازرونی را با استفساریهای جدید به بوشهر نـزد مـیجرری فـرستادند و گفتند در صورت عدم ارائه حکم اجازه احداث خطآهن از طرف دولت،تا آخرین قطره خـون در مـقابل آن ایستادگی میکنیم.انگلیسیها نیز اجازه احداث خطآهن را به وثوق الدوله رئیس الوزرای وقت نسبت دادند.انگلیسیها شش هـزار نـفر سواره و پیاده با توپ و مهمات آماده حرکت به طرف مجاهدین کرده بـودند.مـجاهدین نیز آماده مقابله شدند و علما و مردم را بـه جـهاد تـشجیع و تشویق کردند.آقا میرزا علی تسلط و اسـتیلای بـیگانگان را برای مجاهدین تشریح و رفتار آنها را با کشورهای تحت سلطه تشریح کرد و روح فداکاری را در آنـها دمـید.اما افرادی چون شیخ عـبد اللّه چـاه کوتاهی،حـاجی خـان بـرازجانی و حسن خان اهرمی و زائر غلامعلی تنگستانی کـه تـوسط انگلیسیها فریب خورده در مقابل مواعظ و نطق علما و وطنخواهان اخلال میکردند،در نبردی بـا انـگلیسیها عرصه را رها کردند و مردم هم ای پی آنـان فرار کردند.22داگلاس،فـرمانده نـظامی انگلیس در بوشهر دراینباره مینویسد.
انـتظار نـمیرفت هیچ مخالفت جدی از سوی قبایل محلی صورت گیرد و در واقع آنها نیز این تـوانایی را نـداشتند که با یک پیشروی سـازمان یـافته و مـنظم مخالفت ورزند.23
داگـلاس در مـورد اولین برخورد خود آوردهـ اسـت:
حکومت ایران با حرکت ساخت راهآهن موافقت کرده بود و برای کارمندان خویش دستوراتی مـبنی بـر همکاری و مساعدت صادر کرده بود.امـا ایـن دستور هـمکاری در قـبایل در اثـر بود.سه رهبر تـنگستان چاه کوتاهی و برازجان که ناحیه تحت نفوذشان در مسیر راه ما قرار داشت و درآمد خود را از راهداری بـه دسـت میآوردند برای ما اولتیماتوم میفرستادند.در ایـن اولتـیماتوم آمـده بـود کـه به ما اجـازه تـعمیر سیستم تلگراف را خواهند داد اما تا آخرین قطره خونشان با ساخت راهآهن مخالفت خواهند کرد.آنها بـا حـدود شـشصد نفر در چغادک واقع در آن سوی مشیله سنگربندی کـرده نـخلستانهای آنـجا را تـصرف کـردند.لازمـ بود پیش از آنکه کار باقیمانده ساختن راهآهن شروع شود آنها را از موضع خود خارج سازیم.در 28 سپتامبراین امر با یک ستون کوچک مرکب از گردان پیاده نظام،یک دسته سـواره نظام و دو توپ به انجام رسید.پیش از به کار گرفتن توپها انسجام قابل مذکور از هم گسیخته شد و گریختند.24
سیاست تفرقهانگیزی انگلیسیها،انسجام قبایل را از هم گسست و جنبش مقاومت را در برابر انگلیس و احداث خـطآهن بـه صورت نبردهای پراکنده بعدی درآورد.داگلاس در ادامه گفته است که در اکتبر سال 1918 م بیماری آنفولانزا در جنوب ایران شایع شد و تعداد زیادی را به هلاکت رساند.پس از شکست عشایر تنگستانی و دشتی به رهبری شـیخ حـسین چاه کوتاهی و زائر خضر خان و غضنفر السلطنه هرکدام از رهبران به محل اقامت خود مراجعت کردند. انگلیسیها در 26 ذی حجه 1336 با 250 سوار و سه عراده توپ برای تـصرف چـاه کوتاه حرکت کردند.پسر شـیخ حـسین بنام شیخ عبد الرسول خان در مقابل آنها مقاومت و آنها را مجبور به عقبنشینی کرد.در ماهور باغک نیز زائر خضر خان با انگلیسیها درگیر شد که انـگلیسیها شـکست خوردند.25
انگلیسیها شیخ حـسین را بـزرگترین دشمن و مانعی جدی برای اجرای نیات خود میدانستند، بنابراین در 2 محرم 1337 ابتدا دو دسته نظامی را با استعداد کافی برای حمله به چاه کوتاه حرکت دادند.چون قشون شیخ حسین متفرق شده بـود ابـتدا به کوه ننیزک و از آنجا به کوه ارغنون،از بلوک دشتی،سپس به قلعه فاریاب از دهات بلوک رفت و در آنجا توقف کرد. انگلیسیها نیز چاه کوتاه را تصرف و تمام این ناحیه و احمدی را به شـیخ عـبد اللّه چاه کـوتاهی و احمد خان انگالی،مروج سیاست انگلیسیها دادند؛سپس متوجه زائر خضر خان شدند.زائر خضر خان نیز به کـوه پناه برد و انگلیسیها حسن خان تنگستانی را به جای وی گماردند. غضنفر السـلطنه نـیز بـه کوه فرار کرد و آقا خان به جای وی در برازجان منصوب شد.در ا واخر سفر 1337 پس از شیوع آنفلونزا خانهای تـنگستانی طـرفدار انگلیس به کوه خاویز،مقر زائر خضر خان،حمله کردند.او ضمن مقاومت از شیخ حـسین چـاه کـوتاهی استمداد کرد.شیخ حسین پسر خود عبد الرسول را به کمک زائر خضر خان فرستاد و انگلیسیها نـیز کلنل گریکسون را با سه عراده توپ به کمک دوستان خود فرستادند و سرانجام انـگلیسیها شکست خوردند اما دسـت بـرنداشتند و با کمک هواپیما به اردوگاه زائر خضر خان حمله کردند.زائر خضر خان ناچار به قریه آشی عقب نشست ولی پس از یک ماه مجددا قلعهجات خاویز را که به دست حسن خان حامی انگلیسیها افتاده بـود،باز پس گرفت.شیخ حسین چاه کوتاهی نیز پس از تجدید قوا در برازجان به قوای انگلیسی که سرگرم احداث خط آن بودند،شبیخون زد.انگلیسیها که قدرت مقابله و رویارویی را نداشتند با هواپیما مواضع شیخ حسین را بـمباران کـردند.در این میان یک هواپیمای انگلیسی توسط عبد الرسول خان پسر شیخ حسین چاه کوتاهی سقوط کرد.پس از آن بود که هواپیماها در ارتفاع بالاتر پرواز میکردند.26عوامل انگلیسی نیز در این موقع بیکار نـنشستند.زائر عـبد اللّه خان خورموجی به بلوک دشتی آمد و پس از دریافت مالیات و اخذ جریمه زیاد و تحریک مردم بر ضد مجاهدین به خورموج بازگشت.27علاوه بر نیروهای انگلیسی، نیروها و عوامل محلی به دشمنی بـا مـجاهدین برخاستند.شیخ حسین چاه کوتاهی در این موقع به تنگ زرد،از مناطق خون،آمد و مردم را به استقامت و فداکاری ترغیب و تشویق کرد و به آنها فهماند که زائر عبد اللّه خان خورموجی از سوی انگلیسیها تـحریک شـده اسـت.اظهارات او تا اندازهای در مردم اثـر و آنـان را بـرای مبارزه گرمتر کرد.28
جی.آی.داگلاس رهبر عملیات احداث خطآهن بوشهر-برازجان میگوید:
با رسیدن خطآهن به احمدی،بخش عمده سربازان بـه طـرف بـرازجان حرکت کرد.هیچ مخالفتی در آنجا صورت نگرفت.حـاکم بـرازجان که از جمله کسانی بود که با ما در چغادک جنگیده بود،پس از مدتی تردید و درنگ سرانجام تصمیم گرفت که راه تـپهها را در پیـش گـیرد و به جای وی فرد دیگری از سوی حاکم بوشهر تعیین شد.دالکـی دو هفته بعد اشغال شد و سربازان فورا دست به کار فراهم آوردن جاده آن سوی برازجان شدند.باقیمانده قوایی که از هـند مـیآمدند بـه محض ورود به سوی بالای خط فرستاده میشدند و تا اواسط نوامبر کـه تـمرکز سربازان تکمیل شد،نیروهایی به شرح زیر تنظیم شدند:نیروهای ویژه که از چهار گردان پیادهنظام،یـک آتـشبار کـوهستانی،یک گروهای مسلسل و یک گروهان صحرایی نقبزن که برای کار در معادن بـودند. ایـن نـیرو تحت فرمان سرتیپ السمی قرار داشت.دو گردان پیادهنظام شامل گردان پیشرو که راه آهـن را نـصب مـیکرد،دو دسته سواره نظام و یک گروهان صحرایی نقبزن برای کار کردن و دفاع از خطوط ارتباطی.ایـن دسـته گردان کارگر هم داشتند.یک گردان پیادهنظام یک دسته سواره نظام و یک آتـشبار تـوپخانه کـه پادگان بوشهر را تشکیل میداد.تعداد کل این نیروها حدود یازده هزار نفر بود.سـربازان هـندی شیراز که تحت فرمان سرپرسی سایکس بودند،از ماه آگوست تحت نظارت من گـذاشته شـدند.بـزودی جاده برای تردد وسایل چرخدار به سوی دالکی آماده شد و نیروی ویژه برای کار روز راهـهایی کـه به سوی کتل مالو میرفت،به کار گرفته شد.در همین زمان مـا بـا قـبایل دشمن(شیخ حسین چاه کوتاهی و سایر مجاهدین همراه)در گذرگاه فیلی فیلی، تنها معبری که جـاده از طـریق آن بـه تپهعها میرسید،مشکلاتی داشتیم.این قبایل در شب به پستهای ما شلیک مـیکردند و چـندبار تلاش کردند تا در کمین دژبانهای محافظ دستههای کارگر که در حال حرکت به طرف مواضع خود در بـالای تـپهها بودند،قرار گیرند.این امر ما را مجاب کرد که دستههای کوچکی بـرای تـحت فشار قرار دادن و دور ساختن آنها بفرستیم و گرچه در ایـن مـورد نـاموفق بودیم،ولی روستایی در تپهها،جایی که مقرّ اصـلی و انـبار ملزومات آنها بود به تصرف درآمد و ذخایر آن نابود گردید.بعد از این آنها از آزار مـا دسـت برداشتند.تا پایان ماه نـوامبر خـط آهن بـه بـرازجان رسـید.تا نوزدهم دسامبر اینجاده تا قـله تـکیمل شده بود.و حدود نه مایل دیگر آن را ادامه دادند که از دشت خشت بـه سـوی چروم واقع در پایین گذرکمارج میرفت.هـنگامی که شخص توجه داشـته بـاشد که این کار تماما تـوسط سـربازانی بدون هیچگونه تجربه قبلی در کار جادهسازی صورت گرفته است،و اینکه کشیدن جاده از دالکـی تـا قله گذرگاه مستلزم انفجارهای بـسیار سـنگین در صـخرهها بود و اینکه آنـها هـمچنین مجبور بودند پیوسته در بـرابر حـملات احتمالی در حالت دفاعی باشند من فکر میکنم که بتوان تصدیق کرد که این یـک کـار برجسته و بسیار ارزشمند بوده است.29
از نـظر نـظامی شاید تـنها راه مـقابل بـا ارتشی منظم،همان شـبیخون باشد.علاوه بر این نیروای انگلیسی همواره در حالت دفاعی در مسیر احداث خطآهن حضور داشتند.فـرمانده قـوای انگلیسی اظهار میکند که ما در کـمین مـخالفین قـرار مـیگرفتیم،پس نـیروی کوچکی را برای دور سـاختن آنـها میفرستادیم ولی ناموفق بودیم.این سخنان نشان میدهد که جنبش مقاومت در برابر انگلیس تا چه اندازه قـوی بـوده اسـت.داگلاس همچنین میافزاید که تنها با گـرفتن انـبار مـلزومات آنـها کـه در یـک روستا بود،آنها از آزار ما دست برداشتند.از آنجا که سه نفر از سرسپردگان انگلیسی جای سه رهبر این جنبش یعنی زائر خضر خان و غضنفر السلطنه و شیخ حسین چاه کوتاهی را گـرفته،بر مناطق تحت تصرف آنها حکم میراندند و آلت اجرای مقاصد انگلیس شده بودند باید یکی از علل اصلی شکست این جنبش را خیانت نیروهای محلی سرسپرده به انگلیس دانست که با راهنمایی آنـها مـقر انبار و ملزومات جبش نابود و راه اجرای مقاصد و نیات انگلیسیها هموار شد.
انگلیسیها پس از احداث راهآهن درصدد محکم کردن خطآهن،کامل کردن پلها و احداث مسیر ارابه رو بهتر و دائمی از انتهای راهآهن بـه بـعد شدند.30
بدین ترتیب راهآهن بوشهر به برازجان علی رغم مقاومت مردمی به رهبری شیخ حسین چاه کوتاهی احداث و با نیروی نظامی انگلیس بـرای حـمایت از نیروهای انگلیسی در شیراز و اجرای مـقاصد اسـتعمارگرانه آنها حفاظت میشد.شکست نیروهای عشایری در شیراز و روی کار آمدن سردار احتشام ضیغم الدوله به عنوان ایلخانی توسط انگلیسیها31،هرگونه امید همکاری از سوی عشایر هـمجوار از شـیخ حسین چاه کوتاهی سـلب شـد و با رسیدن قوای کمکی بوشهر به فرماندهی داگلاس به نیروهای سرپرسی سایکس که در شیراز به جنگ با عشایر مشغول بودند، بار دیگر انگلیسیها توانستند به نیات استعماری خود برسند.ایـجاد تـفرقه میان عشایر دشتی و تنگستانی و خود فروختگی برخی سران قبایل محلی،عدم حمایت کابینه وثوق الدوله از جنبش مقاومت شیخ حسین چاه کوتاهی که همزمان با پراکنده شدن رهبری جنبش در مناطق تحت نـفوذ خـود و کوههای اطـراف،سبب شکست جنبش مقاومت شیخ حسین چاه کوتاهی شد.در 1337 ق/19-1918 م شیخ حسین چاه کوتاهی شرح فداکاری خود را در راهـ استقلال وطن برای معاضد السلطان،کارگزار تازه بوشهر نوشت.وی نیز درصـدد اصـلاح کـارها بر آمد اما دخالت انگلیسیها مانع از اجرای اصلاحات وی شد و او را از بوشهر تبعید کردند.شیخ حسین چاه کـوتاهی سـپس عرضحالی به وزارتخانههای امور خارجه و داخله فرستاد و ضمن بیان دلایل قیام خود و هـمراهان و شـرح تـمامی فعالیتهایش خواستار رسیدگی به امور منطقه شد.32
وزارت امور خارجه نیز موضوع را به وزارت داخله ارجـاع داد.33وزارت داخله نیز در نامهای به تاریخ 19 ربیع الاول سال 1338 ق خطاب به کارگزار ایالت فارس و بـنادر،دستور رسیدگی به درخـواستهای شـیخ حسین چاه کوتاهی را صادر کرد.34لیکن کارگزاران ایالت فارس و بنادر ده روز بعد در پاسخ به وزارت داخله،این افراد را متمردینی معرفی کرد که قبلا اقدام به حبس کنسول و رئیس بانک و تجار انگلیس نمودهاند.35
بـدین ترتیب عوامل انگلیس در حاکمیت ایران از رسیدگی به درخواست حامیان وطن جلوگیری کردند.شیخ حسین چاه کوتاهی با روی کار آمدن کابینه مشیر الدوله به قصد مذاکره با حکومت مرکزی به نزدیکی چـاه کـوتاه آمد،اما انگلیس هرگونه مذکره او و دولت مرکزی و استفاده از تلگراف را بر وی ممنوع و درشب 7 ذی قعده 1338/1299 ش محل اقامت شیخ حسین چاه کوتاهی را محاصره و آن را گلولهباران کرد.شیخ حسین چاه کوتاهی پس از مقاومت،کشته شد و جنبشی دیـگر عـلیه استعمار انگلیسیها به خاموشی گرایید.
پانوشتها:
(1)-گزارشهای سرپرستی سایکس سرکنسول انگلیسی در بوشهر،ترجمه حسن زنگنه،1377،پروین.صص 13 و 14 و 15.
(2)-همان،ص 48.
(3)-همان.
(4)-فرامرزی،احمد.شیخ حسین خان چاه کوتاهی،به کوشش سـید قـاسم یا حسینی،تهران،نشر شیرازه.1377،ص 2.
(5)-همان،سند شماره 1،ضمیمه کتاب.
(6)-شیخ حسین خان چاه کوتاهی،ص 24.
(7)-همانجا.
(8)-همان،صص 21 تا 23.
(9)-همان،صص 15 تا 18،نامه شیخ حسین خان چاه کـوتاهی بـه مـستر چیک به تاریخ 26 ربیع الثـانی 1333؟؟؟.ق.
(11)-سـایکس،سـرپرسی،تاریخ ایران،ترجمه فخر داعی.تهران،چاپ سوم،ج 2،صص 682-383.
(12)-تاریخ ایران.ص 763.
(13)-همان،ص 765.
(14)-همان،ص 766.
(15)-همان،ص 766.
(16)-همان،ص 787.
(17)- Douglas.Major-General.J.A.,C.M.G.,C.I.E,The Bushir-Shiraz Road,1918-19,Journal of The Royal Central Asian society,VOL.X.(1923)P107.
(18)-همانجا.
(19)-سند شماره 1.
(20)-سند شماره 2.
(21)-شـیخ حـسین خـان چاه کوتاهی.ص 64.
(22)-همان،ص 68.
(23)- The Bushier-Shiraz Road 1918-1919 P 107.
(24)-همان،ص 108.
(25)-شیخ حسین خان چـاه کـوتاهی،صص 73،72.
(26)-شیخ حسین خان چاه کوتاهی،ص 78 تا 824.
(27)-همان، ص 82.
(28)-همانجا،صص 82،83.
(29)- The Bushier-Shiraz Road 1918-1919 p 109-111.
(30)-همانجا،ص 110.
(31)-تاریخ ایران،ص 777.
(32)-سند شماره 3.
(33)-سند شماره 4.
(34)-سند شـماره 5.
(35)-سـند شـماره 6.
تصاویر اسناد در سایت فصل نامه مطالعات تاریخی مضبوط است.
برگرفته از فصل نامه مطالعات تاریخی - شماره 9 - مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
نظرات