معرفی کتاب " تاریخ نظامی و استراتژیک جنگ ایران و عراق"


امیرطاهری
3768 بازدید

معرفی کتاب

کتاب جنگ ایران و عراق؛ تاریخ نظامی و استراتژیک، نوشته ویلیامشون موری و کوین ام وودز، دو مورخ مشهور تاریخهای نظامی، از انتشارات دانشگاه کمبریج، تازه ترین کتابی است که درباره یکی از طولانی ترین و خسارت بارترین جنگهای قرن بیستم میلادی به رشته تحریری درآمده است.

مبنای کتابی که آقایان ویلیامسون موری و کوین ام وودز نوشته اند، تقریبا به طور کامل اسناد محرمانه ای است که پس از سقوط صدام در سال 2003 از بایگانی های عراق به دست آمده است. بدین ترتیب، تمرکز آن فقط بر طرف عراقی فاجعه است. در عین حال، با سنجش واکنش ایران به حرکات صدام، می توان تا حدودی دریافت رهبری ایران چگونه جنگ را مدیریت، یا سوءمدیریت، می کرد.

از نظر مدت، جنگ ایران و عراق که از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ میلادی طول کشید، یکی از طولانی ترین جنگ های تاریخ مدرن بود. این جنگ همچنین پرهزینه ترین جنگ ها از نظر تلفات بود، به طوری که گفته می شود در مجموع در دو طرف حدود یک میلیون نفر کشته و دو برابر آن هم مجروح و یا برای همیشه معلول شدند.

همچنین این جنگی پرهزینه بود از این جهت که یک تریلیون دلار از ساختارهای زیربنایی را تخریب و آسیب های اقتصادی به دو طرف وارد کرد.

همانطور که این کتاب، که توسط انتشارات دانشگاه کمبریج منتشر شده، نشان می دهد این جنگ که حدود ربع قرن پیش پایان یافت، چند ویژگی زیانبار و شیطانی دیگر هم داشت. این جنگ صحنه ای وسیع برای کاربرد گسترده سلاح های شیمیایی  آماده کرد.

حدود ۳۰ هزار ایرانی، نظامی و غیرنظامی، در نتیجه آسیب های سلاح های شیمیایی به کار رفته توسط ارتش صدام حسین کشته شدند. از آن بدتر اینکه صدام حسین برای نخستین بار در تاریخ مدرن، از سلاح های شیمیایی علیه مردم خودش نیز در شهر حلبچه استفاده کرد و بیش از ۵۰۰۰ کرد را کشت.

در عین حال، این جنگ شاید دو ویژگی منحصر به فرد دیگر هم داشت که ظاهرا نویسندگان این تحقیق جدید آنها را از قلم انداخته اند. نخست اینکه شاید این، اولین جنگ مدرن بود که هیچ هدف واضحی نداشت. شاهد اینکه صدام حسین و نیز [ امام] روح الله خمینی، به بعضی اهداف از جمله تغییر رژیم در طرف مقابل جنگ اشاره می کردند. [1]

صدام با ایده الحاق استان خوزستان در جنوب غربی ایران بازی می کرد، استانی که بخش قابل توجهی ازآن عرب زبان هستند. درهمین حال، معلوم نیست که آیا صدام ازاین مساله که چنین الحاقی میتوانست جمعیت ۵/۲ میلیون نفری به شیعیان عراق بیافزاید، استقبال می کرد یا نه، آن هم در شرایطی که اقلیت سنی-تکریتی این کشور در حفظ کنترل بغداد دچار مشکل بودند. [2]

[امام]خمینی این شعار را رواج داد که «راه بیت المقدس از بغداد می گذرد،» و وانمود می کرد که منظور وی، تصرف عراق و بعد از آن حرکت برای تصرف دوباره بیت المقدس و نابودی اسراییل است. [3]   [.......]

مبنای کتابی که آقایان ویلیامسون موری و کوین ام وودز نوشته اند، تقریبا به طور کامل اسناد محرمانه ای است که پس از سقوط صدام در سال ۲۰۰۳ از بایگانی های عراق به دست آمده است. بدین ترتیب، تمرکز آن فقط بر طرف عراقی فاجعه است. در عین حال، با سنجش واکنش ایران به حرکات صدام، می توان تا حدودی دریافت رهبری ایران چگونه جنگ را مدیریت، یا سوءمدیریت، می کرد.

صدام و [امام]خمینی هر دو از ارتش خودشان بیش از دشمن رسمی معرفی شده اشان می ترسیدند. صدام می دانست که اگر ارتش عراق در جنگ پیروز شود، یا دست کم به نظر برسد که چیزی را برده است، ممکن بود با معرفی یکی از ژنرال های پیروز به عنوان «منجی ملت»، در نقطه مقابل خود وی قرار گیرد.

نویسندگان این کتاب نشان می دهند که صدام نظامی را ایجاد کرده بود که در آن ژنرال ها نمی توانستند به طور مستقیم حتی در جبهه های نزدیک به هم، با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.

به عنوان مثال در جنگ حمید، ایرانی ها دو تیپ عراقی را به دام انداختند و آنها را نابود کردند در حالی که دو تیپ تازه نقس دیگر تنها چند مایل در شمال آنها غیرفعال مانده بودند. علت آن بود که فرماندهان آن تیپ ها منتظر اجازه صدام در بغداد بودند تا برای رها کردن همرزمانشان وارد درگیری شوند. آن اجازه صادر شد، اما ساعت ها پس از آنکه آنها در آن درگیری بازنده شده بودند.

وقتی عراق در ۲۲ سپتامبر سال ۱۹۸۰ با حمله به ایران جنگ را آغاز کرد، ارتش ایران عملا دیگر نیرویی موثر به حساب نمی آمد.

بخشی از این کتاب مسحورکننده به تحلیل ساختار فکری عراقی ها و اینکه چطور این طرز فکر در طول جنگ هشت ساله تغییر یافت، اختصاص پیدا کرده است. صدام با معرفی خود به عنوان رهبر جنگی مدرن که پیشرفته ترین سلاح های جنگی را در اختیار دارد، آغاز کرد، سلاح هایی که اغلب فرانسوی و یا ساخت شوروی بود.

در آن اوائل، حتی فرانسوا میتران رییس جمهور فرانسه اجازه داد بر روی بمب افکن های سنگین سوپر-اتاندارد فرانسوی، پرچم عراق نقش ببندد و آنها را خلبانان مزدور بلژیکی به پرواز در آورند تا اهداف حساس ایرانی را هدف قرار دهند.

مواد مورد نیاز برای سلاح های شیمیایی از آلمان غربی وارد شد و اتحاد شوروی هم تانک و کلاهک های جنگی در اختیار عراق قرار داد. در عین حال، اندکی بعد، روشن شد که این جنگ مدرنی نبوده است . [.......]

در مرحله بعدی، صدام تلاش کرد خود را یک رزم آور کلاسیک عرب معرفی کند و به ارتش خود توصیه می کرد با شجاعت و فداکاری به پیروزی برسند. در همین حال، این اقدام نیز نتیجه بخش نبود چرا که صدام قلبا یک بزدل بود، روباهی که تلاش می کرد مانند شیر غرش کند.

صدام در آخرین مرحله جنگ درک کرده بود که چه به عنوان فرماندهی مدرن و امروزی و چه در نقش رزم آوری عرب نمی تواند در جنگ پیروز شود. آن هنگام بود که وی به التماس از همسایگان عرب و قدرت های بزرگ به ویژه آمریکا پرداخت تا از طرق دیپلماتیک او را از مخمصه نجات دهند. وی در محاسباتش اشتباه کرده بود.

همانطور که “موری” و “وودز” نشان می دهند، این جنگی بود که پیروز نداشت و تنها دو بازنده بر جای گذاشت. مرزها تغییر نیافت و هر دو رژیم سرجای خود ماندند. دولت صدام بعدها در نتیجه اشتباه خودش، یعنی اشغال کویت سرنگون شد، جنگی که وی در آن با بزرگتر از خود درافتاد.

چه خوب است اگر ایران نیز به “موری” و “وودز” و دیگر دانشگاهی ها اجازه دسترسی به بایگانی های ایران را بدهد تا آنسوی داستان هم بررسی و بیان شود.

توضیحات مترجم وویراستار:

*نویسنده این مقاله امیر طاهری، روزنامه نگار سلطنت طلب فراری و از طرفداران و وابستگان به رژیم پهلوی ، به بهانه معرفی کتابی درباره جنگ ایران و عراق مطالب و تحلیلهایی از پیش خود آورده و دروغهایی گفته که در کتاب نیست. در حقیقت کتاب، صرفنظر از اینکه با چه رویکردی نوشته شده باشد حاوی چند اعتراف بزرگ است، از این قرار:

1- آغازگر جنگ صدام بوده است.

2- غرب و در عین حال اتحاد شوروی صدام را در این جنگ یاری  دادند و حتی هواپیماهای نیروی هوایی فرانسه با پرچم عراق و خلبانان مزدور بلژیکی  وارد نبرد علیه ایران شدند.

3- صدام با سکوت غربی از سلاح شیمیایی علیه نظامیان و غیرنظامیان ایرانی و عراقی استفاده کرد. در این مورد بطور مشخص از کمک آلمانی ها  بهره مند شد. 

4-درمجموع شش پارگراف در مطالب بین دو قلاب [.....] حذف  شده زیرا اتهام های بی اساس امیر طاهری است و ربطی به متن کتاب نداشت.

پی نوشت ها از سردبیر :

 

[1] دقیقا هدف اصلی جنگ از نظر ایرانی ها کاملا مشخص بود آنها هدفشان مقاومت در برابر نیروی  متجاوز خارجی و خشکاندن ریشه تجاوزگری بود. این موضوع بارها و بارها از سوی مسئولین کشور در زمان جنگ و پایان جنگ اعلام شده بود.

[2] این بخش که ازسوی آقای طاهری مطرح می شود و در کتاب نیست به عنوان یک نمونه آورده شد تا نشان دهیم  که آقای طاهری  تا چه حد به واقعیت های آن زمان توجه نداشته و یا مخصوصا خود را به تغافل میزند. زیرا در صورتی که صدام بر خوزستان دست می یافت در عمل به میلیاردها بشکه نفت و درآمد های حاصل از آن دست یافته بود و زمینه را برای به شکست کشاندن انقلاب اسلامی در ایران  که هدف اساسی اما اعلام نشده او بود ، آماده می کرد.

[3] در این بخش نیز امیر طاهری خارج از موضوع کتاب به نوعی می کوشد واقعیت تاریخی جنگ تحمیلی صدام علیه ایران را تحریف کند. شعار" راه قدس از کربلا می گذرد" دقیقا در زمانی مطرح شد که نظامیان ایران در سال 1361 پس از اشغال جنوب لبنان توسط رژیم صهیونیست ، بدون هماهنگی با امام قصد داشتند برای کمک به مردم جنوب لبنان در برابر تجاوزارتش اسرائیل ، به لبنان بروند . اما امام خمینی (ره) هوشمندانه برای آنکه رزمندگان ایرانی از مقابله با تجاوز صدامیان غفلت نکنند ، راهبرد راه قدس از کربلا می گذرد را مطرح کردند. تاکید امام ممانعت از بروز یک اشتباه تاریخی در تصمیم گیری نظامیان ارشد ایران بود . بنابراین دفع تجاوز ارتش بعثی و پس از آن  جنگیدن ایران در خاک عراق، دفاع در برابر تجاوز ارتش بعثی در خاک دشمن بود. تا ریشه متجاوزان را در منشاء خود قطع کنند. روشن است که ایران به عنوان یک کشور مهد انقلاب اسلامی به هیچ وجه قصد کشورگشایی و سلطه جویی بر یک کشور مسلمان همسایه خود را نداشت.  


روزنامه شرق الاوسط چاپ لندن شنبه چهارم اکتبر 2014(12 مهر1393 )