ترور آیت­ الله عبدالرحیم ربانی شیرازی نماینده امام در استان فارس


حمید پیشگام
2678 بازدید
عبدالرحیم ربانی شیرازی ترور

ترور آیت­ الله عبدالرحیم ربانی شیرازی نماینده امام در استان فارس

مقدمه

برای به ثمر نشستن انقلاب اسلامی کارهای بزرگی از سوی مبارزان انجام شد. امروز برخی تاریخ گذشته ما را مطالعه نمی­کنند و نمی­دانند که چه بر سر مبارزان انقلاب برای سرنگونی رژیم شاه آمده است. انقلاب اسلامی را باید محصول تلاش چنین  انسان­های مخلصی دانست. یکی از این افراد آیت ­الله عبدالرحیم ربانی شیرازی بود که چه قبل و چه بعد از انقلاب سخت­ترین مسئولیت­ها را در پیشبرد اهداف انقلاب بر عهده داشت. ایشان از آغاز شکل­گیری نهضت انقلاب اسلامی همواره یار امام خمینی (ره) بود و پس از انقلاب نیز از معتمدین ایشان بود. آیت ­الله ربانی­ شیرازی نخستین شخصیتی بود که مرجعیت امام را پس از رحلت آیت‌الله بروجردی و در شرایط بغرنج آن زمان اعلام کرد. وی فقیهی مجاهد و برجسته بود و زندان‌ها و شکنجه‌های سختی را تحمل کرد. بی‌تردید بزرگانی چون وی نقش بی‌بدیلی در تبیین اندیشه‌های امام و پیروزی انقلاب اسلامی داشته‌اند و زندگی سرشار از مبارزه و امید ایشان که در لابه‌لای اسناد مشهود است، می‌تواند سرمشق مناسبی برای علاقمندان به انقلاب اسلامی باشد. شناخت این مجاهد نستوه فرصت مناسبی برای معرفی و تبیین ابعاد مختلف شخصیت فردی، اجتماعی و سیاسی این عالم فقید برای عموم مردم جامعه به ویژه جوانان است. این نوشتار علاوه بر موارد مذکور، به تلاش­های ضدانقلاب برای ترور وی بویژه در تاریخ 9 فروردین 1360 اشاره خواهد داشت.

از کودکی تا جوانی (دوران حضور در شیراز و شکل­گیری شخصیت)

عبدالرحیم ربّانی شیرازی فرزند حاج محمدهادی (بمانعلی) در 1301 ش. در شیراز به دنیا آمد. ایشان از همان سنین پایین در صحنه‌های سیاسی حضوری مستمر داشتند، به طوری که در سال ۱۳۱۵ مبارزه علیه کشف حجاب را در برنامه­ ی سیاسی خود گذاشت (پایگاه اطلاع­رسانی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم). وی در دوران اختناق رضاشاهی با بینشی که از طریق خانواده و دوستان مذهبی پیدا کرد، یگانه راه نجات ایران از چنگال کفر را تقویت روحانیت و احیای فکر اسلامی به خصوص مذهب شیعه می­دانست. ایشان تا سن 20 سالگی نزد پدر، آداب زندگی، معاشرت، تحصیل و کسب و کار را فراگرفت. وی ابتدا مغازه‌ای کوچک در بازار شیراز دست و پا کرد و زندگی مستقلی را آغاز نمود. وی در این زمان دائماً در حال معارضه و مباحثه با اقلیت­هایی (از جمله صوفیه، بابیه، بهاییه و شیخیه) بود که به نام دین مشغول فعالیت بودند. از همان ابتدای تحصیلات به تبلیغ پرداخت. در سال 1326 در اثر تبلیغات وی در سروستان، تعدادی از بهاییان مسلمان شدند که روزنامه­های «پرچم اسلام» و «آیین اسلام» آن را منعکس کردند (ربانی­شیرازی، 1384: 274- 270). ربانی­شیرازی در کنار فعالیت‌های حزبی، برای تکمیل اطلاعات دینی به مدرسه­ی علمیه آقا باباخان رفت. سطوح تحصیلی را در شیراز نزد اساتیدی همچون شیخ محمدعلی موحد، شیخ عبدالحسین حائری، سید نورالدین حسینی و شیخ بهاءالدین محلاتی گذراند (ربانی­شیرازی، 1384: 270). در آن سال‌ها آیت­الله سید نورالدین حسینی - برای مقابله با تجاوزات استعمارگران خارجی و عمال داخلی آن­ها به حریم اسلام و روحانیت- حزبی به نام «حزب برادران» تأسیس کرده بود. این حزب مرکز تجمع کسانی بود که نمی‌خواستند از کنار جریانات ضداسلامی- ملی آن روزها بی­تفاوت بگذرند. عبدالرحیم به عضویت این حزب درآمد و فعالیت‌های سیاسی خود را رسماً شروع کرد (ربانی­شیرازی، 1384: 270).

هجرت به قم (حضور فعال در عرصه­ های سیاسی و فرهنگی)

ربانی­شیرازی در سال 1327 ش. پس از کسب علم و معرفت در حوزه­ی علمیه شیراز به قم مشرف شد و از اساتیدی چون آیت­الله بروجردی، آیت­الله محقق داماد و آیت­الله گلپایگانی بهره‌مند شد و فقه و اصول را فرا گرفت و در کلاس­های درس علامه طباطبایی بود که با افرادی مانند آقایان بهشتی، قدوسی، ابوترابی و امینی آشنا شد (ربانی­شیرازی، 1384: 275). وی ازدواج کرد و به منزلی که در یکی از محله‌های فقیرنشین قم اجاره کرده بود، نقل مکان نمود (سایت جوان آنلاین). ایشان سپس در جریان فعالیت­های انقلابی­اش گروه ابوذر را شکل داد و به همین دلیل بارها دستگیر و  زندانی شد (کامور، 1390: 5؛ عرفان­منش، 1387: 58). آیت­الله ربانی­شیرازی در طول مبارزات سیاسی خود علیه رژیم شاه 11 مرتبه به زندان رفت و آخرین زندان در ماه محرم قبل از انقلاب بود که بعد از سخنرانی در روز عاشورا در شیراز پس از راهپیمایی وسیع به تهران منتقل شد و تا دو روز قبل از سقوط کابینه­ی بختیار زندانی بود. وی همچنین به کاشمر، فیروزآباد، سردشت و جیرفت تبعید شده بود (ربانی­شیرازی، 1384: 277؛ آقامحمدی، 1387: 158).

ایشان در بدو امر تحت تأثیر شگرف شخصیت نافذ آیت­اللّه بروجردى قرار گرفت و در حلقه­ی خواص ایشان درآمد. آیت­الله بروجردی، ربانی­شیرازی را به عنوان نماینده­ی خویش برای رسیدگی به امور مسلمین به شهرهای مختلف می­فرستاد (پایگاه اطلاع ­رسانی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم). مبارزه با بهائیت در شهرهای شیراز و اصفهان از اقدامات مهم وی در این سال­ها بود. وی در سال ۱۳۲۸ حکم قتل «حبیب نجار»، رهبر فرقه بهائیت در منطقه سروستان (مرکز بهاییت شرق استان فارس)، و در سال ۱۳۳۰ نیز حکم قتل «ابوالقاسم کیخایی»، رهبر فرقه بهائیت اصفهان، را صادر کرد که هر دو کشته شدند و این مسئله موجب شد تا این فرقه ضاله از ادامه­ی مسیر خود بازماند (سایت دیار اقوام؛ خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)). وی در این سال­ها با حزب توده نیز که در حال گسترش بود به مخالف پرداخت (ربانی­شیرازی، 1384: 275). در دوران ملی شدن صنعت نفت از طرفداران آیت­الله کاشانی و دکتر مصدق بود و در این راه تبلیغات می­کرد و بعد از اختلاف این دو با دکتر مصدق مخالفت کرد. اما مبارزه رسمی آیت­الله بعد از فوت آیت­الله بروجردی (فروردین 1340) و بویژه در مبارزات 15 خرداد 1342 شروع شد (ربانی­شیرازی، 1384: 277). در آن مقطع حساس باید فقیهى باتقوا که شهامت دگرگونى وضع سیاسى آن روز ایران را داشت به عنوان مرجع دینى و رهبر سیاسى معرفی می­شد. همه­ی این ویژگی­ها منحصراً در شخصیت آیت­اللّه خمینى (ره) خلاصه شده بود. شاه در مهر ۱۳۴۰ اولین قدم را در مبارزه با دین و روحانیان در نتیجه اجراى نقشه­هاى خود با اعلام تشکیل انجمن­هاى ایالتى و ولایتى آغاز کرد. حذف شرط اسلام از انتخاب­شوندگان و حذف قرآن­کریم به عنوان تنها کتاب آسمانى براى سوگند، هتک اسلام بود. عمده فعالیت ربانی­شیرازی و همفکرانش در آن روزها تشکیل جلسات مدرسان براى مذاکره و مشورت، اعتراضات شفاهى و کتبى مدرسان در خصوص لایحه­ی مزبور، راه­اندازى تظاهرات و انجام سخنرانی­ها در جهت روشن نمودن اذهان عمومى مردم بود (ربانی­شیرازی، 1384: 277).

کشتار ۱۵ خرداد، بازداشت­ها و مجروح نمودن افراد جوّى از وحشت را در سراسر کشور ایجاد نمود. جمعیت­هاى متحد تظاهرکننده متلاشى و پراکنده شدند. در آن زمان طلاب جوان حوزه­ی علمیه قم با احساساتى پرشور و انقلابى به دنبال پناهگاهى براى ادامه­ی مبارزه بودند. یکى از مهم­ترین پناهگاه­هاى این طلاب منزل آیت­اللّه ربانى بود. طلاب به خانه مراجع قم و علماى بزرگ شهرستان­ها مى­رفتند تا اعلامیه­هایى در اعتراض به تبعید امام از آنان بگیرند. آیت­اللّه ربانى متن اعلامیه­ها را تنظیم مى­کرد و طلاب با جمع­آورى امضاى فضلاى حوزه­ی علمیه قم و دیگر شهرها، آن­ها را منتشر می­کردند (ربانی­شیرازی، 1384: 277). آیت­الله ربانی­شیرازی چند ماه بعد از واقعه­ی 15 خرداد به واسطه­ی منبرهایی که در قم می­رفت، ممنوع­المنبر شد و تا پیروزی انقلاب این ممنوعیت بود، ولی اعتنا نمی­کرد. آیت‌الله ربانی در سال ۱۳۴۳ به خاطر مخالفت با تبعید امام زندانی شد (خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)).

ایشان در فواصل کوتاهی که از زندان آزاد مى­شد در ملاقات با علماء به بیان وضع سیاسى کشور و مبارزه و اوضاع زندان می­پرداخت. آیت­اللّه محلاتى درباره ایشان فرمودند: «ایشان عطش دین دارند و همین باعث می­شود که رنج زندان و سختی­هاى مبارزه را به جان می­خرند». آیت­اللّه ربانى همواره به افراد خاصى مأموریت مى­داد که اعلامیه­هاى مختلف از جمله اعلامیه امام خمینى را به شیراز برده و به دست افرادى برسانند که چاپ و منتشر کنند. خود ایشان چه در زندان و چه در خارج از زندان سعى داشتند که توجه عموم علما و مردم را به مبارزه و مبارزان در زندان­ها جلب نمایند (عرفان­منش، 1387: 67؛ سایت عصر ایران). این شخصیت بزرگوار همچنین به سازمان ملل و مجامع بین­المللی نامه می­نوشت و حقوق بشر را زیر سؤال برده و از تضییع حقوق ایرانیان ابراز ناراحتی و گلایه می­کرد (تمری، 1393: 171؛ خبرگزاری فارس). وی از سال 1349 ش. با مطرح شدن حکومت اسلامی از ناحیه­ی امام (ره ) در صدد برآمد تا با سازماندهی روحانیون انقلابی و فرستادن آن­ها به نقاط مختلف کشور به پرورش کادرهای لازم برای شرکت در یک قیام همگانی بپردازد. طولی نکشید که ثمره­ی این فعالیت‌های فرهنگی - سیاسی به صورت هیئت‌ها، جمعیت‌ها، جلسات، انجمن‌های مختلف اسلامی در سراسر کشور ظاهر شد و حتی برخی از آن­ها، برای تشکیل حکومت اسلامی دست به اسلحه بردند (مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1379: 34).

یکی دیگر از فعالیت­های آیت­الله ربانی در طول عمر پربارش تدوین کتب و رسالات بود که از مهم­ترین آن­ها می­توان به این موارد اشاره کرد: 1. فقه­الحدیث 2. جامع­الاحادیث 3. تصحیح 16 جلد از وسائل الشیعه الى تحصیل مسائل الشریعه 4. تصحیح 40 جلد از بحارالانوار 5. قضاءالحقوق فی ترجمه الصدوق (به منظور حق‌شناسی از شیخ صدوق). حرکت طبیعی از دو دیدگاه (در رد مارکسیست­ها و مجاهدین خلق) 7. آثار چاپ نشده (ولایت­فقیه، سلاسل­الصوفیه، شرح حال علماء و دانشمندان و چند اثر دیگر در فقه و اصول) (تمری، 1393: 84- 77).

نقش و جایگاه آیت­الله ربانی شیرازی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی

پس از مبارزات مستمر حضرت امام خمینی (ره) علیه رژیم شاهنشاهی و سقوط آن در سال 1357 ش. و پیروزی انقلاب عده‌ای گمان می‌کردند که دیگر وقت آن است که به گوشه­ی خلوت بروند و خستگی دوران مبارزه را از تن بدر کنند، اما هجوم همه جانبه­ی دشمنان انقلاب به نظام، نشان داد که چنین نیست و به قول حضرت امام با پیروزی انقلاب فقط نیمی از راه طی شده و نیم دیگر آن که عبارت از حفظ و حراست از انقلاب و دستاوردهای آن است باقیمانده است. آیت­الله ربانی­شیرازی بعد از ورود امام به ایران به اتفاق چند نفر دیگر مأمور اداره­ی امور منزل امام شد (ربانی شیرازی، 1384: 278). امام اندکی بعد ایشان را مسئول حل اختلافات بین روحانیون شیراز کردند (ربانی­شیرازی، 1384: 280). وی در آنجا نهادهای انقلابی را تأسیس نمود و به تمام شهرستان­های استان مسافرت می­کرد و به مشکلات مردم رسیدگی و آن­ها را به تلاش برای تداوم انقلاب هدایت می­نمود (ربانی­شیرازی، 1384: 280). آیت­الله ربانی با برخورد اصولی در مقابل خوانین قشقایی توانست شورش آن­ها را مهار کند (سایت حوزه علمیه قم). ایشان علاوه بر این با حضور در کردستان و آذربایجان باعث بهبود وضع امنیتی کشور شد که این مسئله موجب خرسندی امام راحل از ایشان شد. آیت­الله ربانی اولین سفیر حسن­نیت امام (ره) لقب گرفتند (اباذری، بی­تا: 185- 176؛ خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)). آیت­الله ربانی شیرازی با آگاهی دقیقی که از منافقین و سایر گروهک­ها و افراد مخالف نظام داشت بسیاری از توطئه ­های آن­ها را خنثی کرد (خبرگزاری مهر؛ صادقی اردستان، 1360: 61؛ خبرگزاری حوزه)

تسلط آیت­الله­ربانى بر فقه شیعه و قانون اساسى سبب شد که ایشان یکى از فقهای شوراى نگهبان و یکى از نمایندگان مؤثر در مجلس خبرگان باشد (سایت بازتاب امروز). وی از افراد موثر در تنظیم اصول قانون اساسی بود (ربانی­شیرازی، 1384: 281). همچنین‌ وی‌ پیش‌ و پس‌ از انقلاب‌ از اعضای‌ فعال‌ جامعه‌ مدرسین‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌ بود (پایگاه اطلاع­رسانی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم). ایشان همچنین یک سفر به امارات متحده عربی و سوریه داشتند و با سخنرانی­های خود مواضع انقلابی ایران و معنای انقلاب اسلامی و صدور انقلاب را بیان کردند (ربانی­شیرازی، 1384: 282).

ایشان در ایام جنگ از مناطق جنگ­زده بازدید ­کردند و حتی چیزی نمانده بود در این راه به شهادت برسند. همچنین بنیاد امام که زیر نظر ایشان بود به وضع­ جنگ­زدگان مقیم شیراز به طور وسیع رسیدگی می­کرد. نهادهای انقلابی در دوران انقلاب در شیراز همه زیر نظر ایشان بودند (ربانی شیرازی، 1384: 283).

ترور نافرجام آیت­ الله عبدالرحیم ربانی شیرازی

آیت­الله ربانی با دوستان بسیار صمیمی و با دشمنان بی­اندازه خشن بود، آن­چنان ­که یکی از چهره­های درخشان روحانیت مبارز به شمار می­رفت. پیش از انقلاب، تلاش­­های دستگاه ساواک که با تمام جدیت در پی شکستن و خاموش نمودن صدای پر جوش و خروش و بی­مهابای آیت­الله ربانی شیرازی بود، ناکام ماند. بعد از انقلاب مواضع قاطعانه آیت­الله ربانی شیرازی در شورای نگهبان، مجلس خبرگان رهبری و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دشمنان ایشان را بر آن داشت که وی را مورد تهدید قرار دهند. افرادی از گروه فرقان که به دنبال حذف فیزیکی روحانیت بودند و پس از انقلاب تلاش خود را برای از بین بردن روحانیون سرشناس و رهبران انقلاب آغاز کرده بودند دو مرتبه برای ترور ایشان به شیراز آمدند، اما دستگیر شدند. تا این­که ایشان در شب 9 فروردین 1360 پس از مراجعت از جهاد سازندگی در برابر بیمارستان حافظ از شیشه عقب ماشین مورد حمله قرار گرفت. ایشان در این زمینه می­گویند: «به مجرد آنکه در گردنم احساس سوختگی کردم، متوجه توطئه شدم. خود را به کف ماشین انداختم. راننده از فریاد من متوجه پیش­آمدی گردید از ماشین پایین آمد یک نفر به نام محبی که همراهم بود تیری شلیک کرد که کسانی که قصد ترور داشتند به فکر اینکه به مقصود رسیده­اند، با موتور فراری شدند به هر حال به راننده گفتم فوراً مرا به منزل برسان و آن­ها را تعقیب نکن. به منزل رسیدم و از منزل به شهربانی و سپاه و بیمارستان تلفن نمودند. آمبولانس فوراً آمد و مرا به داخل آمبولانس در حالتی که خون از گردن می­ریخت و لباس­ها آلوده شده بود به بیمارستان بردند ولی بحمدالله با اینکه تیر در حساس­ترین محل بدن خورده بود ولی صدمات به کم­ترین حد بود و پس از چند روزی بستری شدن به منزل منتقل گشتم» (ربانی­شیرازی، 1384: 284). بعد از ترور نافرجام آیت­الله ربانی نامه­هایی به وسیله­ی منافقین و فرقان، برای ایشان ارسال شد که از این به بعد منتظر فرصت بعدی هستیم تا شما را به قتل برسانیم (تمری، 1393: 274).

حضرت امام (ره) بلافاصله پس از این حادثه، تلگرافی محبت­آمیز برای ایشان فرستاد: «از سوء قصد به جنابعالی مطلع شدم. این نحو برخورد با روحانیون متعهد، برنامه­ی منحرفین بوده و هست و غرض آنان خارج نمودن جمع کاردان و متعهد از صحنه است؛ غافل از آنکه به حکم تاریخ، روحانیون آگاه در تمام صحنه­های سیاسی پیشقدم بوده­اند و ترور اشخاص نمی­تواند آنان را مأیوس کند و راه را برای بدخواهان به اسلام و کشور باز کنند. بحمدالله جنابعالی از این سانحه نجات پیدا نمودید و امید است به زودی صحت خود را بازیافته و به خدمت به اسلام و مملکت ادامه دهید» (خمینی، 1378: 14/ 149؛ تمری، 1393: 275- 274).

 آیت­الله ربانی پس از دریافت تلگراف امام، بلافاصله پاسخی تهیه نموده و برای آن حضرت ارسال کردند که در بخشی از آن چنین آمده است: «پیام پر از لطف حضرت مستطاب عالی واصل گردید. بحمدالله حالم خوب است و از الطاف شما سپاسگزارم. ماهیت انقلاب اسلامی ایران برخلاف زعم کج­اندیشان متکی به فرد یا افراد نیست که با ترور آن­ها وقفه یا ضربه‌ای بر آن وارد شود. انقلاب اسلامی ایران مرحله‌ای از تکامل انقلاب جهانی الهی است که با کوشش پیگیر پیامبران الهی و پیشوایان راستین و مردان معتقد استوار گشته است ... و بر دو اصل "ایمان" و "جهاد" متکی است که حاملان آن دو اصل امتی مسئول و متعهدند که با رفت­و­آمد اشخاص خللی در تصمیم آن­ها وارد نمی­شود» (مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1379: 40؛ سایت حوزه‌).

آیت­الله ربانی در مصاحبه­ای با روزنامه جمهوری اسلامی که در بیمارستان نمازی صورت گرفت درباره­ی این سوءقصد اظهار داشت که بر عهده دادگاه­ها و مقامات مسئول قضایی است که به این جریان رسیدگی کنند و مرتکبین را دستگیر و محاکمه کنند. ایشان در ادامه افزود: «ضد­انقلاب، انقلاب اسلامی را نمی­خواهند، اینها می­خواهند هر کس را که در زمینه­ی پیشبرد انقلاب تعهدی دارد نابود کنند و این خط­مشی ضد انقلاب است.... به دفعات مرا تهدید کردند و به من هم اطلاعاتی داده­اند که می­خواهند مرا ترور کنند». آیت­الله ربانی این ترور را ناشی از ناامیدی و یأس افرادی دانست که از مجاری قانونی به اهدافشان نرسیده­اند (روزنامه جمهوری اسلامی، 10/01/ 1360).

بعدها در 8/ 11/ 1360 در جلسه­ی دادگاه فردی به نام «محمد متحدی» در دادگاه انقلاب اسلامی، وی با صراحت اعتراف کرد که در ترور آیت­الله ربانی شیرازی نقش داشته و انگیزه­ی خود را نجات کشور از حکومت جمهوری اسلامی دانست (تمری، 1393: 273).

 کوچ از دیار فانی

رفت­و­آمدهای مکرر و مداوم ایشان از شیراز به تهران و بالعکس، که جهت انجام مسئولیت‌ها و وظایفی که در آن هر دو شهرستان به عهده­ی وی بود؛ دشمنان ربانی را به این فکر واداشت که با استفاده از حربه­ی «تصادف» به زندگی سراسر جهاد و مبارزه وی خاتمه دهند. لذا در بین راه دلیجان و محلات، اتومبیل آیت­الله پس از ترکیدن لاستیک (احتمالاً بوسیله­ی گلوله) از جاده منحرف و واژگون شد و ایشان به دیار حق شتافت (تمری، 1393: 276).

حضرت امام (ره) رحلت آیت­الله ربانى­شیرازى را غم­انگیز خواند: «با کمال تأسف رحلت غم‏­انگیز... مجاهد عزیز، آقاى ربانى شیرازى را به اسلام و اولیاى معظم اسلام بویژه حضرت بقیة­اللَّه- أرواحنا فداه- و به ملت شریف و حوزه‏­هاى علمیه و اهالى محترم فارس و بازماندگان این فقید سعید تسلیت عرض مى‏کنم ... مرحوم مجاهد، سعید ارزشمند، ربانى شیرازى ... در طول زندگانى شرافتمندانه خود، چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن، در مقابل باطل و باطل­ها ایستاد و از خود نرمش نشان نداد. او در حبس­ها و زجرها و ناملایمات با قامت راست انسان­هاى متعهد ایستادگى کرد و تسلیم نشد. او با روحى ملایم در مقابل دوستان و مؤمنان و مقاوم در برابر دشمنان خلق به لقاء­اللَّه پیوست و ما عقب­ماندگان که احتیاج به این مردان حق داریم از آن کمال و جمال محرومیم. از خداوند متعال توفیق خدمت براى همگان، و سعادت و صبر در این مصیبت براى دوستان و بازماندگان ایشان را خواستارم» (خمینی، 1378: ‏16/ 86).

منابع و مآخذ

-  آقامحمدی، علی. (1387)، خاطرات علی آقامحمدی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره).

- اباذری، عبدالرحیم. (بی­تا)، خاطرات غلامرضا حسنی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

- پایگاه اطلاع­رسانی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم (www.jameehmodarresin.org).

- تمری، محمدرضا. (1393)، تاریخ شفاهی زندگی و مبارزات آیت­الله عبدالرحیم ربانی شیرازی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

-خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) (www.iqna.ir).

- خبرگزاری حوزه (hawzahnews.com)

- خبرگزاری فارس (www.farsnews.com).

- خبرگزاری مهر (https://www.mehrnews.com).

- خمینی، روح­الله. (1378)، صحیفه امام، ج 14 و 16، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره).

- ربانی شیرازی، عبدالرحیم. (1384)، زندگی­نامه آیت­الله ربانی شیرازی، فصلنامه 15 خرداد، س 2، ش 6.

- روزنامه جمهوری اسلامی، شماره 524، 10/01/ 1360.

- سایت بازتاب امروز (www.baztab.net)

- سایت جوان آنلاین (www.javanonline.ir  )

- سایت حوزه علمیه قم (www.howzeh-qom.ir).

- سایت دیار اقوام (www. diareaghvam.ir)

- سایت عصر ایران (www.asriran.com)

- صادقی اردستانی، احمد. (1360)، اسلام و منافقین، تهران نشر اوج.

- عرفان­منش، جلیل. (1387)، خاطرات پانزده خرداد؛ تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی.

- کامور، جواد. (1390)، نگاهی به زندگی و زمانه شیخ شریف، تهران، نشر بخشایش.

- مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات. (1379)، روایت پایداری (شرح مبارزات حضرت­ آیت­الله ربانی شیرازی)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.


موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی