دست نوشته شهید لاجوردی در زندان ساواک
963 بازدید
شهید سید اسدالله لاجوردی در سالهای ۵۰- ۵۱ و در زندان دست نوشتههایی را نوشته است. این دست نوشتهها بعدا به دست ساواک افتاده و در پرونده کلاسه ۱۳۲۴۹ با نام اسدالله لاجوردی بایگانی شده و اینک موجود است.
شهید«سید اسدالله لاجوردی» از جمله کسانی بود که در نهضت انقلابی ایران نقش داشت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز وظایف مهمی را در جهت استحکام نظام جمهوری اسلامی بر عهده گرفت. در جریان مبارزات فداییان اسلام و آیتالله کاشانی قرار گرفته و به فعالیتهای سیاسی کشیده میشود. در سالهای تبعید امام به دلیل فعالیتهای مبارزاتی سه بار دستگیر و به زندان محکوم شده و مورد شکنجه قرار میگیرد. یکی از ویژگیهای منحصر به فرد او مقاومت در برابر شکنجههای سنگین ساواک بود که هیچگاه نتوانستند از وی اعتراف بگیرند؛ به طوری که وی را «مرد پولادین زندانها» لقب دادند. لاجوردی در معیت بزرگمردانی چون شهید صادق امانی و شهید مهدی عراقی به تشکیل جمعیتی مبارز با عنوان «هیئتهای مؤتلفه اسلامی» اقدام کرد که یکی از تشکلهای مؤثر در تبلیغ و ترویج پیام امام و پیشبرد نهضت انقلابی ایشان به شمار میرفت و تا کنون نیز پابرجاست.
شهید سید اسدالله لاجوردی در سالهای 50- 51 و در زندان دست نوشتههایی را نوشته است. این دست نوشتهها بعدا به دست ساواک افتاده و در پرونده کلاسه 13249 با نام اسدالله لاجوردی بایگانی شده و اینک موجود است. یکی از این یادداشتها به شرح زیر است:
چهار و نیم بعد از ظهر روز سه شنبه دوم تیرماه است. هوا بسی گرم و طاقت فرسا است. طبق معمول همه روزه کلاس اصول فقه با شرکت تنی چند از برادران در خدمت استاد شروع شد.
در کنار مجلس درس ما زمین والیبال و عدهای مشغول بازی و ما هم که گاهی که بازی هیجانی میشد بی اختیار از کلاس درس بیرون میرفتیم و متوجه بازیکنان، که در همین اثنا استاد متوجه میشدند و با تذکر و یادآوری مجددا ما را به تعمق و گوش فرادادن به مطالب دعوت میکردند. کانه عقربه ساعت هم همچون ما به گرمازدگی دچار شده و قدرت حرکت نداشت یا با تأنی و آهستگی هر چه تمامتر به گردش خود ادامه میداد و بالاخره با هر جان کندن و فلاکتی بود پس از مدتها به پنج رسید.
ناگهان یکی از برادران که عضو کلاس نبود با سطلی از شربت آب لیمو وارد "آلاچیق" شدند و بقیه رفقا برای نوشیدن یکی یکی وارد شدند و به ناچار وقفهای در درس پدید آمد. ما هم که واقعا خسته شده بودیم و لحظهای درنگ و استراحت ضروری مینمود از آن شربت استفاده کردیم و مجددا استاد به تدریس خویش ادامه دادند:
بحث پیرامون "مقدمه واجب" بود، آن هم " مقدمه عبادیه" نظیر غسل، وضو، تیمم که چون عبادت است باید به قصد قربت انجام شود. خلاصه درس این بود: که آیا عبادیت اینها از راه امر و وجوب غیری است یا از راه امر نفسی استحبابی؟
پس از قیل و قالهای فراوان و " ان قلت" "قلت"های زیاد و اشکالات کثیره مجلس، درس پایان یافت. آن هم چه پایانی! پایانی که همراه با تذکرهای پیاپی استاد برای جلب توجه مستمعین و بالنتیجه دقت و تعمق دانش آموزان به نکات دقیق و ظریف اشکالها و جوابها که یک حالت بی توجهی نسبت به همه چیز جز به مطالب درس و به دنبال آن یک سکوت حاکی از خستگی مفرط درآن هوای گرم سی و هشت درجه برای ما پیش آورده بود. که ناگهان یکی از برادران سکوت را شکست و با یک قیافهای کاملا جدی گفت:" خُب تمام شد؟ این همه داد و فریاد درباره یک وضو گرفتن؟! بدون جهت نیست که بچههای ما کمونیست میشوند."
قهقه بلند و خنده کشیده حضار اعم از استاد و شاگردان تمامی خستگی ما و ملامت گرما را از یاد برد. در آن موقعیت این هم تنوعی بود و هم سوز دلی!
پس از لحظهای استاد اضافه فرمودند: اینها برای کشف قاعده است و طهارات ثلاث به عنوان مثال ذکر شد. بالاخره به دنبال گفتار آن برادر همکلاس من هم کما فی السابق نخواستم حتی از این مجلس بحث کوچک و مختصر هم بی نصیب بمانم و باز هم مانند شناگر قهرمانی که از امواج مهیب و پر تلاطم اقیانوسها هم باک ندارد و مدتها باشد که آب جهت نمایش هنر خویش نیافته باشد، خود را به میدان مناظره افکندم و با همه عدم صلاحیت گفتم: " این دستورات از ناحیه شارع مقدس اسلام قراردادی است و خود گفته: وضو در عین اینکه مقدمه واجب است، عبادت است و دارای اجر حسنه. این همه جار و جنجال چرا! مگر در زمان خود پیغمبر(ص) یا امام صادق(ع) مردم وقتی آنها را انجام میدادند اعمالشان درست نبود و قصد قربت از آنها متمشی نمیشد، چون نمیدانستند که عبارت آن از ناحیه امری غیری است یا از ناحیه امر نفی استحبابی!؟ مگر صحابه پیغمبر علم اصول خوانده بودند؟
استاد: سکوت! سکوت! سکوت! همچنانکه در مقابل افرادی همچون من بی اراده و جاهل، رویه همیشگی ایشان سکوت است. سکوت یا جواب... خاموشی است.
خبرگزاری تسنیم
نظرات