کردها و فرقه دموکرات آذربایجان
8013 بازدید
اشاره :
گرچه محتوای این مقاله بطور کامل مورد تائید نیست اما به جهت آنکه مطالب این نویسنده آمریکایی به خوبی بخشی از تلاش های آمریکا را برای بهره برداری از اختلاف های موجود در کردستان و آذربایجان با دولت مرکزی ایران در سالهای 1324 تا 1325 نشان می دهد، در اینجا باز نشر شده است
1. مشارکت کردها در جدای طلبی فرقه دموکرات در آذربایجان
از بدو استقرار ارتش سـرخ شـوروی در بـخشهای شمالی ایران در سال 1941/1320،اقتدار دولت مرکزی ایران برعشایرکرد غرب آذربایجان عملا از میان رفت. در پاره ای از روستاهای کردنشین که در جوار شهرهایی چون مراغه ، میاندوآب ، رضائیه ، شاپور، خوی و ماکو در امـتداد کرانههای غربی و جنوبی دریـاچه رضـائیه قرار داشتند،حکم فرماندهان پادگانهای ارتش سرخ تا حدودی بر آن حدود مجری بود،ولی عشایری که در ارتفاعات اطراف و چند کیلومتر دورتر از راههای عمدهای زندگی میکردند که دریاچه را دور میزد،از نو به شیوهء سـنتی زندگی ایلی خود بازگشتند؛راه و روالی که تا پیش از پیشروی ارتش اشغالگر شوروی،از[دو]سدهء پیش توسط ارتش[دولت]مرکزی ریشهکن شده بود.
درطول سه سال اول اشغال[آن حدود]توسط ارتش سرخ،شورویها برای رخنهء سیاسی به ایـلات کـرد پارهای اقدامت نصفه و نیمه انجام دادند.تا نیمهء دوم سال 1945/تابستان و پاییز 1324 برای دور ساختن کردها از دولت مرکزی برنامهء متمرکز و منسجمی در پیش گرفته نشد، احتمالا این واقعیت که کردهای آذربایجان هم اینک نیزعـملا از قـید حکمروایی دولت تهران خارج شده بودند نیز در این امر بیتأثیر نبود.
در پاییز 1945/1324 یعنی تقریبا همزمان با شروع اقدامات مقامات کنسولی شوروی در تبریز برای سازماندهی فرقه ی به اصطلاح دموکرات آذربایجان کـه تـحت سرپرستی یک مهاجر ایرانی به نام جعفر پیشهوری قرار داشت. ماژور ژنرال آتاکیشی اف، یکی از عوامل سیاسی اعزامی از باکو رشته سفرهایی را به مهاباد آغاز کرد. گروهی از کردهایی ایرانی،عـراقی و سـوری کـه در اندیشه ی ایجاد یک کردستان بـزرگ مـستقل بـودند درآنجا گرد آمده بودند. رهبراین گروه قاضی محمد، زمینداری کُرد بود از یک خانواده ی خوشنام محلی که نفوذ مذهبی آنها درشـمال تـا حـدود مرزهای شوروی امتداد داشت. جلب نظر مساعد ایـن گـروه برای عمل به مثابه یک هسته ی اولیه جهت تشکیل یک«نهضت ملّی»کرد که میبایست همزمان با«حکومت مـلی»آذربـایجان کـه پیشهوری و همکاران شورویاش در حال تدارک آن بودند،هدف اصلی سفرهای مـکرر ژنرال آتاکیشیاف به مهاباد بود.
به دلیل تشتت سیاسی نهفته در نظام ایلی و سوءظن بسیاری از رؤسای کُرد نسبت بـه مـقاصد شـوروی در حمایت از یک حکومت ملّی کُرد، برنامه روسها در این حوزه در مقایسه بـا دیـگر نقاط آذربایجان که به هرحال از یک نظام اداری موجود برخوردار بود،با کُندی و دشواریهایی روبرو شد. در آذربـایجان مـشکل فـقط خارج ساختن رشته امورازدست مقامات ایرانی بود،ولی درحوزههای کردنشین اصولا مـیبایست یـک حـکومت جدید تأسیس گردیده واقتدارآن به حوزههایی توسعه پیدا کند که چندسال بود فارغ از هـرگونه اقـتدار بـیرونی بودند. همزمان با تأسیس فرقه دموکرات پیشهوری،یک فرقه دموکرات کُرد نیز تأسیس شـد ولی در حـالی که گروه پیشهوری تحت سرپرستی مجموعه رهبرانی قرار گرفته که بخشی از آنها را یـا گـروهی از مـهاجران ایرانی تشکیل میدادند که سالهای مدید در اتحاد شوروی زندگی کرده بودند و با آموزههای کـمونیستی آشـنایی داشتند و گروهی دیگر از آنها را نیز اتباع جمهوری آذربایجان شوروی تشکیل میدادند که از آن سـوی مـرز آمـده بودند،فرقهء دموکرات کردستان میبایست رهبران خود را از میان رهبران ایلات عمده و چهرههای منتفذ مذهبی کـرد انـتخاب میکرد که نه تنها جهانبینی سیاسی کمونیستی برای آنها قابلقبول نبود کـه اصـولا مـفهوم نیز نبود.در نهایت کمیتهء اجرائیهای که در رأس حزب دموکرات کردستان شکل گرفت علاوه بر قاضی مـحمد کـه رهـبری آن را برعهده داشت،عبارت بود از مالکان عمدهء مهاباد و توابع آن،حاجی بـابا شـیخ روحانی اصلی منطقهء مهاباد،عمر خان رهبر ایل قدرتمند شکاک و مهّمترین مالک غرب آذربایجان که در دورهـء اوج اقـتدار خود یکی از گروههای فوقالعاده سفّاک و غارتگر کرد را نیز سرپرستی کرده بود و جـمعی از دیـگر چهرههای مرتجع مشابه.علاوه بر این بـرای جـلب حـمایت کردها از مقاصد شوروی به چیزی به مـراتب بـیش از وعدهء آزادی و برابری و برادری...تحت رهبری جهانی اتحاد شوروی نیاز بود؛عوامل سـیاسی روسـیه متوجه شدند که جز از طـریق سـرریز مدام اسـلحه و مـهمّات و پول نـقد،راه دیگری برای جلب همراهی کـردها وجـود ندارد.
سازماندهی حکومت محلی کردها هنوزمراحل ابتدایی خود را طی میکرد کـه شـورویها به این نتیجه رسیدند زمان آن رسـیده است درتبریز«حکومت مـلی آذربـایجان»پیشهوری را به جای حکومت مـحلی ایـران بگمارند.
نحوهء شکلگیری جنبش دسامبر 1945/آذر1324 آذربایجان و سقوط نظام به اصطلاح «دموکرات» حـاصل از آن پس از یـک سال خود موضوع یک گـزارش جداگانه خواهد بود. تـنها نـقش فعال کردها در این شـورش بـه رشته زد و خوردهایی در رضائیه مربوط میشود که در خلال آن،گروههای فدایی فرقه،عوامل ارتش سرخ و واحـدهای نـامنظم کرد در حمله به پادگان ارتش ایـران دسـت به دسـت هـم دادنـد.اهمیت اصلی این فـرایند نسبت به وضعیت سیاسی کردها بیشتر در آن بود که تشکیل جمهوری کردستان را تسهیل کرد و شتاب بـخشید.سـران عشایر کرد که دیدند از سوی پادگـانهای نـظامی دولت مـرکزی اصـولا مـقاومت و یا مقاومت چـندانی بـروز نکرد و ارتش سرخ نیز از تصرف ادارات دولت توسط شورشیان فرقهء دموکرات آشکارا حمایت میکند، به این نـتیجه رسـیدند کـه گذشته از یک رویارویی انتحاری با مجموعهء سـهمگین شـوروی،تـنها راهـی کـه بـرای آنها باقی میماند آن است که به نهضتی ملحق شوند که شورویها برای تأسیس یک حکومت دست نشاندهء کرد تحت رهبری قاضی محمد برپا کرده بودند.
2.جـمهوری مهاباد
در اوائل فوریه 1946/اواخر بهمن 1324 یعنی اندک زمانی بعد از تثبیت نهایی تشکیلات فرقهء دموکرات آذربایجان تحت حمایت تسلیحاتی ارتش سرخ،قاضی محمد نیز تشکیل یک جمهوری مردمی کرد را به مرکزیت مـهاباد اعـلان داشت.حوزههای که این حکومت دست نشانده جزو قلمرو خود اعلان داشت تمام بخش غربی دریاچهء ارومیه را شامل میشود.از جمله نواحی خوی و ماکو در شمال دریاچه و در جوار مرز اتحاد شـوروی،و مـناطق اطراف مهاباد تا جنوب به نواحی سردشت-سقز و به سمت غرب تا میاندوآب،سه شهر یاد شده،[ماکو،خوی و میاندوآب] حوزههایی که از سـوی جـمهوری مردم کرد ادعا شد آنـ را بـا حکومت ملّی آذربایجان دچار درگیری کرده است.حکومت مزبور از شناسایی اقتدار کردها برای مناطق ماکو،خوی،شاپور،رضائیه و میاندوآب امتناع کرده و عملا«جمهوری»مـزبور را بـه منطقهء کوچکی در اطراف مـهاباد مـحدود ساخته است.با این حال قاضی محمد به جای آنکه فورا درصدد تعقیب خواستههای کردها برآید ترجیح داد خطمشیای در جهت رخنهء تدریجی در حوزههای مورد ادعا اتخاذ کرده و در این میان تمامی تـوان خـود را صرف این تجربهء نو و بدیع در تاریخ کرد،یعنی سازماندهی و تدارک یک حکومت کردی که از یک کابینهء اجرایی،شورای قانونگذار و یک ارتش متحد الشکل منظم برخوردار باشد.گروهی از بستگان قاضی مـحمد،یـکی از کردهای تـحصیل کردهء حوزهء مهاباد و تعدادی از کردهای تبعیدی از دیگر نقاط ایران،عراق و سوریه اعضاء کابینه«جمهوری»را تشکیل میدهند.البـته کل کابینه تحت الشعاع قاضی محمد است که خود را رئیس جـمهور ایـن حـکومت دست نشانده خوانده است.مجمع مقننهء این تشکیلات که خود را مجلس ملّی کرد میخواند تحت سرپرستی حـاجی بـابا شیخ،یکی از چهرههای مذهبی صاحب نام کردستان مرکزی قرار داد.از آنجایی که قاضی بـه کـمک مـستشاران شوروی و بعدها نیز خود به تنهایی تمام قدرت را در انحصار گرفت،این مجلس ملّی صرفا جـنبهای تزئینی داشت.به دلیل وابستگی این حکومت دست نشانده به حمایت رؤسای عـشایر کرد آذربایجان در خارج از قـلمرو مـهاباد-بهویژه ایلات شکاک- بیگزاده،هرکی،زرزا،دهبوکری،منگور،مامش،جلالی و میلان-باعث آن شد که حوزهء اقتدار آن در مقایسه با[حوزهء اقتدار]حکومت فرقهء دموکرات به مراتب محدودتر باشد.
تشکیل یک ارتش مردمی کرد یکی از جـالبترین تجربههایی بود که قاضی محمد بدان مبادرت کرد.دیسیپلین و تشکّل دو نمونه از ویژگیهایی هستند که کردها نسبت بدانها بیگانه میباشند.تجربهء ژاندارمری ایران در چندسال پیش برای استخدام تعدادی از کردها بهعنوان بخشی از نـیروی مـنظمش نیز مؤید این امر بود؛در حالی آنها در انجام فرامین و مأموریتهای مشخصی عملکرد خوبی داشتند ولی از دیسیپلین سررشتهای نداشته و نمیتوانستند زندگی پادگانی را تحمل کنند.قاضی محمد متوجه شد که نیروهای استخدام شـده از شـهرها با تشکّل و دیسیپلین سازگاری بیشتری دارند تا کردهای عشایری از اینرو ارتش او بیشتر از«کردهای شهری»و روستائیان آشوری تشکیل شده بود و آمیزهء خفیفی از کردهای عشایری اندکی روحیهء سلحشوری نیز در این قـوا دمـیده شود.تسلیحات،مهمات،پوشاک و تجهیزات پادگانی این قوا را شورویها تأمین کردند.
تأسیس یک ایستگاه رادیویی-رادیو مهاباد-و انتشار یک روزنامهء کردی نیز از دیگر نوآوریهایی بود که به کمک روسـها وارد زنـدگی کـردی شد.در کنار این مجاری تـبلیغاتی،ارتـش سـرخ پس از عقبنشینی از ایران در مه 1945/اردیبهشت 1324 یک فرستندهء قوی را نیز در اختیار حکومت فرقهء دموکرات آذربایجان قرار داد که هرروز عصر یک برنامهء کردی نـیز پخـش مـیکرد.
3.تغییر مواضع کردها نسبت به آذربایجان و اتحاد شـوروی
از فـوریه تا آوریل 1946/بهمن 1324 تا فروردین 1325 سران کرد تمام سعی خود را بر آن متمرکز کردند که حکومت خود را به یـک حـکومت کـارآمد تبدیل کنند؛آنها برای پرداختن به مناقشهء قلمرویی خود بـا حکومت تبریز و یا رسیدگی به این احتمال که شاید شورویها داشتند
براساس منافع خود،آنها را بر ضد شـورشیان آذربـایجان بـازی میدادند،هیچ فرصت یا فرصتی کافی نداشتند.ولی در ماه آوریل/فروردین هـنگامی کـه روشن شد ارتش سرخ بالاخره ایران را ترک خواهد گفت بیآنکه به مواعید خود مبنی بر ایـجاد یـک کـردستان بزرگ مستقل و یا ارائهء تسلیحات سنگین و موتوری برای یک ارتش کرد،عـمل کـرده بـاشد،سران«جمهوری»نیز در طرح و بیان خواستههایشان در حوزهء غربی آذربایجان،جرأت و جسارت بیشتری یافتند؛آنـها امـیدوار بـودند که بتوانند پیش از خروج ارتش سرخ از منطقه،حمایت روسها را برای انضمام آن نقاط بـه جـمهوری کردستان جلب کنند.در اوائل آوریل/اواسط فروردین کردها پس از آنکه متوجه شدند که نمیتوانند در ایـن زمـینه بـر حمایت شورویها حساب کنند،در قبال حکومت تبریز موضعی تهدیدآمیز اتخاذ کرده و عملا به سـوق و بـسیج نیرو در مناطق مورد اختلاف پرداختند.البته پیش از آنکه کار به جنگ و درگیری بـکشد،هـاشموف نـایب کنسول شوروی در رضائیه،قاضی محمد و تنی چند از سران سرشناس کرد را احضار کرد و بدانها فرمان داد کـه بـرای مذاکره با پیشهوری، ژنرالی آتاکیشیاف و ژنرال کراسنیک سرکنسول شوروی راهی تبریز شـوند.بـه کـردها گفته شد که باتوجه به سفر قریب الوقوع پیشهوری به تهران برای مذاکره با دولت مـرکزی پیـرامون آیـندهء آذربایجان.حصول یک توافق میان آنها و حکومت فرقهء دموکرات،کاملا واجب اسـت.عـلاوه بر این (به تصویر صفحه مراجعه شود)
بدانها گفته شد که پیشهوری و دیگر نمایندگان[اعزامی فرقهء دمـوکرات]آذربایجان مـیبایست اختیار داشته باشند که از طرف سران جمهوری کردستان نیز وارد مذاکره شوند.
در 23 آوریـل/3 اردیـبهشت بعد از مذاکراتی چند بار حضور پیشهوری،کـراسنیک، آتـاکیشیاف،قـاضی محمد و چند تن از دیگر رهبران،بین حـکومت مـلّی آذربایجان و جمهوری مردمی کرد معاهدهای به امضاء رسید.شناسایی و همراهی متقابل حکومتهای دسـت نـشاندهء کرد و آذربایجانی در این معاهده مـورد تـأکید قرار گـرف و بـا طـرح سازشی پیرامون اعمال نوعی قدرت مـشترک بـر مناطق مورد اختلاف در غرب آذربایجان،از رسیدگی صریح به اختلافات قلمرویی اجتناب شـد.
4.سـرآغاز تماس کردها با مقامات کنسولی آمـریکا
تا پیش از مذاکرات کـرد و آذربـایجان در تبریز در ماه آوریل/اردیبهشت بـرای مـقامات کنسولی آمریکا برقراری هرگونه تماس با قاضی محمد یا دیگر رؤسای کرد غـیرممکن بـود.هر گونه تلاش برای تـرتیب مـلاقات بـا قاضی با مـخالفت صـریح روبرو میشد.درپی امضاء مـعاهده 23 آوریـل/3 اردیبهشت که تحت فشارشوروی صورت گرفت، تقاضای[جرالد]دوهرکه نیابت کنسولگری[تبریز]را برعهده داشت برای مـصاحبه بـا قاضی بیدرنگ پذیرفته شد.در خلال مـلاقات دوسـتانهای که بـیش از یـک سـاعت به طول انجامید،رهـبر کردها با تأکید بر موارد ذیل، شرح کاملی از«جنبش مردم کرد»ارائه کرد:
الف)دولت جدید کرد گـرچه خـود را یک جمهوری مینامد ولی عملا خواهان چـیزی فـراتر از یـک خـودمختاری داخـلی در چارچوب ملت ایـران نـیست.خودمختاری فرهنگی ضمن شناسایی زبان کردی،حق مردم کرد در پشت سر گذاشتن«انزوای تحمیل شده بـر آنـها از سـوی دولت ایران در گذشته»،خودمختاری اداری از جمله ادارهء محلی امـور مـالیاتی،آمـوزش و امـنیت عـمومی از جـمله مواردی بود که میبایست در این خودمختاری داخلی ملحوظ گردد.
ب)حکومت مهاباد با کردهای عراق،ترکیه و سوریه بیارتباط بود و به تأسیس یک کردستان بزرگ مستقل علاقهای نداشت.ایـن اظهارات قاضی با سیاست اعلان شده از سوی او در بدو تأسیس حزب دموکرات کردستان در تناقض کامل قرار داشت و بیانگر آن بود که اقدامات اخیر شورویها هرگونه امیدی را برای جلب حمایت آنها از چنین حـرکتی،از مـیان برده بود.
پ)کردها از علاقهء آمریکاییها در امور خود استقبال میکنند.ایدهآل کردها از دموکراسی از نوع آمریکایی آن بود ولی آنها بدون همراهی و مشاورهء حکومت آمریکا نمیتوانند بدین ایدهآل دست یابند.
ت)قاضی اظهار داشـت کـه اخیرا کردها تمامی اختلافات خود را با حکومت پیشهوری برطرف کردهاند،ولی در عین حال لحن وی از آن حکایت داشت که آنها از نقش اقلیتی که میبایست در مناطق کـردنشین آذربـایجان ایفا کنند،رضایت نداشتند.
بـالاخره قـاضی محمد پیشنهاد کرد که اجازه خواهد داد هریک از مقامات دولت آمریکا[که میل داشته باشد]از کردستان دیدار کرده و خود به رأی العین مشاهده کند که از بدو تأسیس حـکومت مـهاباد چه پیشرفتهایی صورت گـرفته اسـت.او خواستار آن گشت که روزنامهنگاران آمریکایی از این خواستهء او مطلع گردند،به میان کردها آمده و مشاهدات خود را در جراید آمریکا منتشر کنند.نکتهء پایانی او درخور توجه بود؛وی مدعی شد که اگر دولت آمریکا عـلاقهء خـود را نسبت به کردیها ایران ادامه دهد،احتمالا کردها چنین احساس انزوا نکرده و پیشروی به سمت دموکراسی واقعی را آسانتر تلقی خواهند کرد.
درپی ملاقات قاضی محمد با کنسولیار آمریکا در تبریز،تماس مـیان نـمایندگان کردها در تـبریز و اعضاء کنسولگری آمریکا بیشتر شد و برای کنسولگری میسر گردید که تحولات جاری در غرب و جنوب آذربایجان را با دقـت بیشتری دنبال کند.از 23 آوریل تا پایان همان ماه/3 تا 10 اردیبهشت هـنگامی کـه پیـشهوری و هیئت اعزامی حکومت آذربایجان برای مذاکره با دولت مرکزی راهی تهران شدند،رؤسای کرد کنسولگری را از تیره شدن روابـط بـین آنها و دموکراتها مطلع ساختند؛[تحولی]که باعث شد قاضی محمد بر پیشهوری فشار بـیاورد کـه بـرای جلوگیری از سوءظن کردها مبنی بر آنکه دموکراتها به زیان آنها امتیازاتی از[دولت مرکزی]کسب کنند، دو نـماینده از کردها را نیز در هیئت آذربایجان بپذیرد.
از اواخر آوریل تا اوایل ژوئیه/اوایل اردیبهشت تـا اواسط تیر در عین حـال کـه بر کدورت کردها از دموکراتها افزوده شد ولی بین این دو حکومت دست نشانده برخورد آشکاری روی نداد.در ماه ژوئن/خرداد-تیر عشایر کرد به شهرهای شاپور و خوی نزدیکتر شده و در عین اعمال حاکمیت خود بر روسـتاهای آن حدود،حکومت مهاباد قوای خود را به میاندوآب اعزام داشته و پادگان فرقهء دموکرات را واداشتند که از منتهیالیه شمالی دو رودخانهای که آن شهر را تقسیم میکند خارج نشود.در رضائیه واقع در بخش غربی دریاچهء ارومیه،زروبیگ عـامل حـکومت مهاباد دانشآموزان شهر را به شورش بر ضد حکومت دموکراتها تحریک کرد.اگرچه این ناآرامی به درازا نکشید ولی فشار کردها بر رضائیه ادامه یافت تا آنکه در آخر،این تنش در پاییز همان سـال بـا تصرف کل شهر به دست کردها به اوج خود رسید.از آن پس رضائیه با حضور نیروهای تبریز و نیروهای کرد،تحت اشغال مشترک طرفین باقی ماند.
ناتوانی پیشهوری در کسب هرگونه امتیاز برای کـردها از دولت مـرکزی،درپی انعقاد معاهدهای که بالاخره در ماه ژوئن/خرداد میان او و مظفر فیروز در باب آیندهء آذربایجان منعقد شد و بعد نیز امتناع حکومت آذربایجان از رعایت معهدهء 23 آوریل/3 اردیبهشت کرد و آذربایجان-بهویژه موارد مربوط بـه تـقسیم قـدرت درشهرهای غربی آذربایجان میان کـردها ودمـوکراتها-دلیـل اصلی افزایش خصومت میان آنها بود.
در اواسط ژوئن/اواخر خرداد احساس خصومت بر ضد دموکراتها چنان بالا گرفت که تنها مداخلهء صـریح هـاشموف نـایب کنسول شوروی در رضائیه و معاونش الیک(علی اکبروف)مـانع از خـونریزی شد.این مداخلهء شوروی در عین حال که در جلوگیری از حملهء کردها به شهرهای تحت کنترل دموکراتها مؤثر واقع شد،ولی عـملا بـه عـامل موثری در فروپاشی نفوذ شوروی در میان طوایف کرد نیز مبدل گـردید.هاشموف و علی اکبروف(که معروف بود سرپرستی شبکهء عوامل ان.کا.و.د را در آن حوزه عهدهدار است)با طرح امکان مـراجعت ارتـش سـرخ به آذربایجان برای «اعادهء نظم در مرزهای شوروی»،بارها رؤسای کرد را تـهدید کـردند.
در 16 و 17 ژوئیه/25 و 26 تیر انگوس وارد از کارمندان کنسولی سفارت آمریکا در تهران و جرالد دوهرکه نیابت کنسولگری تبریز را برعهده داشت،بـرای بـرآورد مـیزان نفوذ و کنترل «جمهوری»کرد،از مهاباد دیدار کردند.این سفر درپی مساعدت قاضی مـحمد مـیسر شـد که در آن زمان در تبریز بود.قاضی محمد یک نیروی محافظ فراهم آورد که گروه آمریکایی را هـمراهی کـرده و مـانع از آن شوند که در طول راه پیشامدی برایشان واقع گردد.وی همچنین به حکومت مهاباد خاطر نشان سـاخت کـه خیر مقدم از این بازدیدکنندگان جنبهای کاملا غیررسمی داشته باشد که احتمال تعبیر ایـن بـازدید بـهعنوان شناسایی آمریکا از نهضت ملّی کرد پیش نیاید.
در میاندوآب گروهی از افسران ارتش مردمی کرد از کـنسول وارد و نـایب کنسول دوهر پذیرایی کرده و شهردار مهاباد و تنی چند از اعضای حکومت کردستان نیز در چـند کـیلومتری مـهاباد به پیشوازشان شتافته و اتومبیل آمریکاییها را تا پایتخت کردستان همراهی کردند.بعد از ظهرروز 16 ژوئیه/25 تیر تـعداد زیـادی از مقامات حکومت مهاباد و رؤسای عشایر به صورت جمعی از مقامات آمریکایی دیدار کـرده و مـقامات آمـریکایی نیز اجازه یافتند به صورت آزاد در مورد وضعیت سیاسی منطقه به پرسوجو بپردازند.پاسخ بسیاری از ایـن پرسـشها،صـریح نبود و بر دادههایی که قبلا توسط کنسولگری تبریز از طرق معمول کسب شـده بـود،چیزی نیافزود.ولی عصر همانروز مدیر ادارهء آموزش جمهوری که بهعنوان راهنمای کنسول وارد و نایب کنسول دوهر تـعیین شـده بود،حاضر شد به صورتی صریح و صادقانه به تمامی پرسشها پاسخ دهـد.نـکات ذیل از پاسخهای او مستفاد گردید:
الف)در حکومت مهاباد تـعدادی نـاسیونالیست مـتعصب وجود دارد.مبلّغ اصلی یک کردستان بزرگ مـستقل ایـنها هستند ولی به تدریج نفوذ خود را بر قاضی محمد که اینک بیشتر در اندیشهء یـک مـنطقهء خودمختار کرد در چارچوب ملت ایـران اسـت،از دست مـیدهند.
ب)گـروه مـعتدل از سیاست اخیر قاضی مبنی بر کـسب حـداقل امتیازهای ذیل از حکومت مرکزی حمایت میکند:
1.خودمختاری فرهنگی برای کردستان،از جمله حـق تـدریس به زبان کردی در هرشش کلاس مـدارس.
2.یک کردستان واحد ایـرانی کـه مناطق پیش گفتهء آذربایجانی غـربی،مـنطقه مهاباد،کل اردلان و نواحی کردنشین کرمانشاه و همدان را نیز شامل گردد.
3.یک لشکر نظامی کـرد بـا استفاده از افسران کرد.اگرچه ایـن امـر بـهمعنای امتناع از استخدام افـسران فـنی غیر کرد برای خـدمت در سـتاد لشگر مزبور نمیباشد.
5.درگیریهای کردها با ارتش حکومت مرکزی
در خلال سال 1945 بین نیروهای«جـمهوری کـرد»و واحدهای ارتش مرکز که در سقز و سـردشت مـستقر بودند درگـیریهای پراکـندهای جـریان داشت.در ماه ژوئیه/تـیر-مرداد واحدهای نظامی حکومت مهاباد که با اعزام نیروهایی عشایری از اقصی نقاط شمال،از خوی نـیز تـقویت شده بود،ارتباط پادگانهای[سقز و سردشت]را بـا حـوزههای تـدارکاتی آن دو قـطع کـردند.در همین ایّام بـود کـه قاضی محمد به تهران سفر کرد و گفته میشود که وی با ترتیب یک آتش بس،موجبات آن را فـراهم آورد کـه پادگـانهای مزبور البسه و آذوقه موردنیاز خود را-به اسـتثنای اسـلحه و مـهمات-دریـافت دارنـد.
حـضور یک نیروی گسترده از کردهای عراق که تحت فرماندهی شورشی شورویخواه کرد، ملا مصطفی بارزانی قرار داشت،در منطقه مهاباد،یکی از مهمترین عوامی تنش میان دولت مرکزی و کردها بود.اگـرچه آنها[بارزانی]میگفتند که مطیع فرامین قاضی محمد هستند،ولی با روش خودمختاری که در حمله به هرواحد نظامی که در دسترشان قرار میگرفت،اتخاذ کردند،موجب دردسر بسیار بودند.معهذا درپی اقدام دولت عراق در اعلان عفو عـمومی بـرای تمامی شورشیهای بارزانی-به استثنای ملا مصطفی و برادرش شیخ احمد-اهمیت آنها رو به کاهش نهاد.
6.تیرگی بیش از پیش مناسبات کرد و آذربایجان
از اواسط ژوئیه/اواخر تیر تا سقوط حکومت دسـت نـشاندهء شوروی در منطقه در ماه دسامبر /آذر،روابط بین کردها و بهویژه سران طوایف کرد با دموکراتهای تبریز به سرعت رو به تیرگی نهاد.در حالی که مقامات کـنسولی شـوروی در آذربایجان به نحوی فزاینده بـر فـشار خود بر کردها میافزودند که از یک رویارویی صریح با دموکراتها جلوگیری کنند،بسیاری از سران کرد به کلی از تظاهر به دوستی با شورویها دست کـشیده و آشـکارا از تمایل خود به قـطع صـریح (به تصویر صفحه مراجعه شود)
روابط با روسها و جلب همراهی دولت آمریکا سخن میگفتند،و لو اینکه این امر بهمعنای اعادهء حاکمیت حکومت مرکزی میبود.فهرستی از مجموعه رخدادهایی که مبیّن این دگرگونی در خـط مـشی کردها بود به قرار ذیل است:
18 ژوئیه/27 تیر گروهی مرکب از 300 کرد شکاک وارد خوی-واقع در شمالغرب دریاچهء ارومیه-شده و از دموکراتها خواستند که نیمی از ادارات دولتی شهر،از جمله دوایر دارایی و شهربانی را بدانها واگـذار کـنند.این خـواستهء آنها به یکی از مفاد عهدنامهء 23 آوریل کرد و آذربایجانی مستند بود که در آن از سهیم کردن کردها در ادارهء حوزههایی سـخن گفته شده بود که درصد چشمگیری از جمعیتش را کردها تشکیل میدادند.بـا سـرریز تـعداد مشابهی از فدائیان دموکرات از مرند و ماکو به خوی برای بیرون راندن شکاکها،وضع حالتی بحرانی یافت.تنها پسـ از فـرارسیدن آلادیرییف نایب کنسول شوروی در ماکو بود که کار به زد و خورد نرسید.او به کـردها فـرمان داد کـه به موطن خویش بازگردند.لحن وی از این حکایت داشت که اگر چنین نکنند این امر مـراجعت ارتش سرخ را به آذربایجان تسریع خواهد کرد.این عمل مقام شوروی ضربهء صـریحی بر اقتدار عمر خـان،رهـبر عشایر شکاک بود که از آن مرحله به بعد در ابراز مخالفت با شوروی،کوتاهی نکرد.
20 ژوئیه/29 تیر،یک قاصد کرد طی تسلیم نامهای به مقامات دموکرات در مرند اعلان داشت که از آن پس کردها آن شهر را مـنتهیالیه شمالشرقی جمهوری مهاباد تلقی میکنند.
22 ژوئیه/31 تیر:بروز آشوب جدّی در رضائیه پس از برگزاری یک انتخابات محخلی توسط دموکراتها که طبق معمول به«پیروزی»99 درصدی دموکراتها منجر شد.دانش آموزان و تجار در میدان شـهر دسـت به اعتراض زده و برخلاف حکم تشکیلات محلی شهربانی مبنی بر آنکه پراکنده شوند،به سمت تلگرافخانه راهپیمایی و از تبریز خواستند که نتایج این انتخابات قلایی را باطل اعلان کند.در 23 ژوئیه/اول مرداد بازار رضـائیه تـعطیل ماند و بعد از آنکه رفیعی،فرماندار رضائیه اطلاع داد که حاکمیت دموکراتها در آن شهر از بین رفته است پیشهوری طی مخابره تلگرافی از وی خواست که انتخابات را تجدید کند.چند هفته بعد یکی از کردهای سـرشناس رضـائیه اذعان داشت که سران حزب دموکرات کردستان در آن شهر در تحریک این ناآرامیها دست داشتهاند.
4-12 اوت/13-12 مرداد:در 14 اوت/13 مرداد قاضی محمد به پیشهوری اطلاع داد که گردآوری و توزیع غله در آذربایجان غربی براساس مـقررات سـابق حـکومت مرکزی صورت خواهد گرفت و نـه مـقررات جـدیدی که از سوی حکومت تبریز وضع شده بود.ظاهرا امتناع سران مذهبی کرد از شناسایی اعتبار مقررات غلهء دموکراتها که آن را با شـرع اسـلام نـاسازگارمیدانستند،علت این اقدام بود.ابراز آمادگی بـرای حـمایت از آن گروه از مالکان خوی،شاپور و رضائیه که میخواستند مشمول مقررات سابق گردند،قدم بعدی کردها بود.در بسیاری از دهات دو حوزهء اخـیر الذکـر بـرای گردآوری یک دهم از محصول که مالکان میبایست در ازاء حمایت کردها پرداخـت کنند،تفنگچیانی مستقر شدند.در 19 اوت/18 مرداد پیشهوری بعد از وصول گزارشی مبنی بر استقرار واحدهای نظامی کرد در خروجی شـهرهای شـاپور و رضـائیه،برای مذاکره با قاضی محمد با عجله به رضائیه شتافت.بـراساس تـوافقی که حاصل شد کردها پذیرفتند نیروهای خود را از مغایر مزبور برچینند ولی در عین حال از مقررات دلخواه خود در گـردآوری غـله تـبعیت کنند.با این حال پیشهوری اندک زمانی پس از بازگشت به تبریز به نـایب کـنسول دوهـر اظهار داشت که دو روز پس از مراجعت وی از رضائیه،کردها این توافق را زیر پا نهاده بودند.
15 اوت/24 مرداد؛بـا ورود یـک قـوای عمده از کردهای بارزانی به یکی از روستاهای بزرگ حوزه میاندوآب،جنگ اعصاب قاضی محمد بـر ضـد حکومت تبریز بدان قسمت نیز کشیده شد. دموکراتها که انتظار داشتند پادگانشان در مـیاندوآب مـورد حـمله قرار گیرد به تعجیل یک نیروی تقویتی را که تانک و توپخانه صحرایی ا نیز شامل مـیشد بـه کرانهء رودخانهای که بخش کردنشین شهر را از بخش آذربایجانی آن جدا میکرد اعزام داشـتند،ولی اقـدام دیـگری از سوی عشایر کرد صورت نگرفت.
20-7 سپتامبر/16-29 شهریور:وضعیت ارومیه تا بدانجا رو به تیرگی نهاد کـه بـالاخره در 7 سپتامبر/16 شهریور قوایی مرکب از 500 تفنگچی کرد به سمت رضائیه پیشروی کرده و روسـتاهایی را در شـعاع چـند کیلومتری جنوب و غرب شهر اشغال کردند.یک گروهان نیز وارد رضائیه شد و در کاروانسرایی که قبل از شـورش دمـوکراتها پادگـان ارتش ایران محسوب میشد، مستقر شدند،چند روز بعد چند صد تن از عـشایر تـحت امر عمر خان شکاک وارد شهر شده و در خیابانها به گشتزنی پرداختند.در 30 سپتامبر/8 مهر زروبیگ،معاون قاضی مـحمد در مـنطقهء ارومیه به زور وارد مقرّ فرمانداری رفیعی شد و خواستار آن گشت که مطابق با تـوافقی کـه در 23 آوریل/3 اردیبهشت صورت گرفته بود.برای اسـتقرار نـمایندگان کـرد و تحویل نیمی از امور اداری، فضایی معین شود،رفـیعی کـه ترسیده بود،دیگر مقامات دموکرات ارومیه را فراخواند و به اتفاق به تلگرافخانه گریختند کـه از دیـرباز براساس سنن رایج در ایران،نـوعی بـست محسوب مـیشد. در ایـن مـرحله،هاشموف کنسول شوروی در رضائیه وارد کار شـد.نـخست به کردها فرمان داد که شهر را ترک گویند و پس از امتناعشان از این امر بدانها قـول داد کـه در صورت فراخواندن نیروهایشان از اطراف،این کـار را به نحوی رضایتبخش خـاتمه خـواهد داد.واحدهای نظامی کرد عقبنشینی کـردند ولی عـمر خان از احضار افرادش که کماکان در خیابانها گشت میزدند،
خودداری کرد.در خلال این دورهـء بـحرانی بین نیروهای کرد و فدائیان دمـوکرات در اطـراف رضـائیه چند درگیری صـورت گـرفت که در جریان یکی از آنـها تـلفاتی بر طرفین وارد آمد.پس از چند روز مذاکره بین مقامات کنسولی شوروی که از طرف حکومت فرقه وارد مـذاکره شـده بودند و گروهی از رؤسای عشایر کرد و مـقامات حـکومت مهاباد،دمـوکراتها پذیـرفتند کـه کردها در مقام نیروهای تـأمینی آذربایجان عمل کرده و در مقابل یک مقرری ثابت ماهانه نیز دریافت دارند.
25 سپتامبر/3 مهر:تنها دو روز بـعد از امـضاء این توافقنامه که عملا از سوی هـاشموف تـحمیل شـده بـود،کـردها در امتداد جادهء شـاپور-رضـائیه ایستگاههای اخذ عوارض برقرار کرده و از تمامی کسانی که در این مسیر عبور میکردند عوارضی سنگین گرفتند.کـراسنیک سـر کـنسول شوروی در تبریز و ژنرال کاویان رئیس شهربانی حـکومت تـبریز از جـمله کـسانی بـودند کـه در خلال یک«بازدید»از رضائیه،به زور اسلحه مشمول چنین عوارضی شدند.
27 سپتامبر/5 مهر:عمر خان که اینک به نحوی تند و صریح بر ضد دموکراتها درآمده بود،به پنـبه فرماندار فرقه در شاپور اطلاع داد که کردهای شکاک قصد دارند در سیام همان ماه/ 8 مهرماه آن شهر را به نام جمهوری مهاباد قبضه کنند.این اتمام حجت به واکنش صریح روسها و حکومت تـبریز مـنجر شد.هاشموف و زروبیگ از رضائیه به شاپور شتافتند و پیشهوری ژنرال غلام یحیی دانشیان،فرمانده نیروهای نظامی فرقه را از جبههء زنجان فراخواند.او در مقام فرمانده نیروهای فرقه در برابر حملهء احتمالی دولت مرکزی به خـمسه،در آنـجا مستقر شده بود و اینک به شاپور اعزام گردید.زروبیگ و دانشیان،به صورت یک فرمانداری نظامی مشترک کنترل شاپور را در دست گرفته و هاشموف نیز بـرای جـلوگیری از خطری که از سوی کردها شـاپور را تـهدید میکرد به زیمدشت،مقرّ عمر خان رهسپار گردید.پس از سه روز مذاکره در شاپور و زیمدشت که در جریان آن هاشموف به کرّات از احتمال اشغال مجدد آذربایجان توسط ارتـش سـرخ سخن گفت، بالاخره عـمر خـان پذیرفت در صورتی که در تمامی اموری که به گردآوری غله و امنیت مربوط میشد،با نمایندگان وی در شاپور مشورت گردد،آنجا را به دموکراتها واگذار کند. در 30 سپتامبر/8 مهر یعنی همانروزی که این توافق نـهایی شـد،بروز دو حادثه بر دامنهء خصومت رهبر شکاکها نسبت به شوروی و دموکراتهای دست نشاندهء آنها افزود.
حادثهء اول به محض ورود نایب کنسول آمریکا دوهر به شاپور در سر راه سفر به رضائیه رخ داد که اجـازهء آن از سـوی مقامات دمـوکرات در تبریز صادر شده بود.ارزیابی میزان فروپاشی اقتدار دموکراتها در حوزههای کردنشین غرب آذربایجان از جمله اهداف اعلان نـشدهء بازدید نایب کنسول دوهر از آن حدود بود و همچنین بررسی سمت و سوی عـملی خـطمشی رهـبران کرد که گزارش شده بود سعی دارند از حوزهء نفوذ اتحاد شوروی خارج شده و با دولت مرکزی ایران هـمراهی کـنند.نمایندگان کردها در شاپور و رضائیه قبلا در جریان این سفر قرار گرفته بودند و به گـونهای کـه بـعدها معلوم شد،عمر خان و دیگر سران کرد پیغامی مبنی بر ابراز وفاداری به نخست وزیـر قوام السلطنه آماده کرده بودند مشروط بر آنکه دولت مرکزی قول دهد که در آیـنده رفتار بهتری را در قبال کـردها اتـخاذ کند.از آنجایی که درپی شورش دموکراتها ارتباط میان کردهای آذربایجان غربی و حکومت تهران قطع شده بود،سران کرد توافق کرده بودند که پس از ورود نایب کنسول دوهر از او بخواهند که قول وفاداری آنها را به نـخست وزیر ابلاغ کند.ظاهرا ژنرال دانشیان و نایب کنسول شوروی هاشموف از این موضوع بویی برده بودند زیرا دانشیان به تحریک هاشموف اتومبیل نایب کنسول آمریکا را در شاپور متوقف کرد و به نایب کنسول دوهـر اطـلاع داد که«به دلیل وضع به هم ریختهء راه»نمیتواند به سفر خود ادامه دهد.ولی هاشموف با طولانی ساختن حضور خود در دفتر دانشیان مرتکب یک اشتباه نیز شد؛او که بدانجا آمده بـود کـه به دانشیان بگوید اتومبیل آمریکاییها را برگردانده با نایب کنسول آمریکا و مترجمش برخورد کرد و آنگاه بدون آنکه متوجه شود که مورد شناسایی قرار گرفته است.از در پشتی دفتر گریخت. زروبیگ کـه در خـلال این ماجرا در آنجا حضور داشت بعدها به نایب کنسول اظهار داشت که به هنگام صدور فرامین هاشموف به دانشیان مبنی بر جلوگیری از عبور امریکاییها به سمت رضائیه در آنجا بـوده اسـت.ایـن حادثه فقط به کدورت و نـاراحتی بـیش از پیـش عمر خان و دیگر رهبران کرد منجر شد و هنگامی که نایب کنسول دوهر بعد از مراجعت به تبریز مداخلات مقامات کنسولی شوروی را در یـک رشـته تـلگرافهای غیر رمز[به سفارت آمریکا در تهران]گزارش کرد، پیشهوری بـه ژنـرال دانشیان دستور داد به تبریز مراجعت کرده و با حضور در کنسولگری آمریکا شخصا از این بابت عذرخواهی کند.
عصر همانروزی که از ادامـهء سـفر کـنسولیار دوهر ممانعت به عمل آمد،مقامات کنسولی شوروی به عـمل اشتباه دیگری دست زدند که به ضربهء غیرقابل جبرانی در روابطشان با کردها منجر شد.علی اکبروف،معاون کـنسولیار هـاشموف بـرای نمایش فیلمی که اخیرا در جمهوری شوروی آذربایجان تهیه شده بود،جـلسهای بـرگزار کرد.عمر خان و تعدادی از دیگر سران عشایر کرد نیز در زمرهء مهمانهای افتخاری این مجلس بودند.ولی مـوضوع ایـن فـیلم که شورش دهقانهای آذربایجان شوروی را بر ضد مالکانشان ترسیم میکرد،آن هم بـا صـحنههایی از غـارت خانهء اربابان و پیروزی نهایی کارگران و دهقانان برطرف مقابل،به هیچوجه مناسب حال این مـجلس نـبود. نـمایش این فیلم چنان رؤسای کرد را که هریک در زمرهء ثروتمندترین ملاکین آذربایجان غربی بودند،بـرآشفت کـه فورا در ژیمدشت جلسهای تشکیل داده و به قرآن قسم یاد کردند که تا ریشه کـن سـاختن ایـن نوع خاص از«دموکراسی»شوروی از ایران از پا ننشینند.متن این سوگندنامه به مهاباد ارسال شد و قـاضی نـیز در مقام رهبر نهضت ملّی کرد آن را امضا کرد.
7 اکتبر/15 مهر:یک هفته بعد،کـنسولیار دوهـر بـعد از آنکه از سوی پیشهوری و دیگر مقامات آذربایجان اطمینان یافت که ماجرای شاپور تکرار نخواهد شد،بـار دیـگر سعی کرد به رضائیه برود.اینبار در طول راه تأخیر و تعللی پیش نیامد ولیـ در رضـائیه مـقامات دموکرات تمام تلاش خود را به کار بردند تا از دیدار کنسولیار و رهبران کرد جلوگیری کنند.رفـیعی فـرماندار رضـائیه و علی اکبروف معاون کنسولگری شوروی در آنجا از هیچ تلاشی برای مشغول نگهداشتن هـیئت آمـریکایی در طول اقامتشان در شهر فروگذار نکردند ولی یک دیدار غیررسمی از مقرّ حزب دموکرات کردستان و دیدار غیر منتظره بـا رئیـس ایل منگور که از کنسولیار دوهر درخواست کرد که در مراجعت به تبریز،اجـازه دهـد که او نیز در اتومبیل وی را همراهی کند، انبوهی از اطـلاعات را در مـورد وضـعیت سیاسی حوزههای کردنشین بهویژه مداخلات هاشموف و آلادیـیریف کـنسولیارهای شوروی در رضائیه و ماکو و روابط بین دموکراتها و کردها به همراه آورد.برآمدن عمر خان بـهعنوان سـخنگوی کردهای آذربایجان،به رغم ایـنکه خـود[پیشتر]قاضی محمد را در مـقام رهـبر نـهضت ملّی کرد در ایران به رسمیت شـناخته بـود،یکی از مهمترین داده- هایی بود که در این سفر به دست آمد.
همزمان بـا افـزایش خصومت کردها نسبت به شورویها و دمـوکراتها،افزایش میزانی از نارضایی از قـاضی مـحمد که بانی اولیه همکاری کـرد و دمـوکراتها و شوروی نیز محسوب میشد آشکار گردید.دو ایل دهبکری و منگور بهویژه نسبت به کـل انـدیشهء نهضت خود مختار کردستان خـصومت ورزیـده و از خـطمشی صریح عمر خـان در مـخالفت با روسها و دموکراتها،قـویا حـمایت کردند.
12 اکتبر/20 مهر؛عمر خان از پذیرش دعوت پیشهوری برای حضور در تبریز امتناع کرد ولی در عـوض بـرای حفظ ارتباط با کنسولگری آمریکا در آن شـهر بـه منظور جـلب هـمدلی آمـریکاییها و همچنین حفظ تنها کـانال ارتباطی بین کردها و حکومت مرکزی نمایندهای را به تبریز اعزام داشت.نمایندهء او عاکف شریفی یکی از روسـای جـزء شکاک،در خلال دیدارش از کنسولگری [آمریکا]گزارشهای مـتعددی را کـه در تـبریز پیـرامون بـرنامهء بعدی کردها شـایع بـود،تأئید کرد، از جمله آنکه کردها قصد دارند به زودی،و به رغم تمام توافقهایی که اخیرا زیر فـشار شـوروی حـاصل شده بود،ادارهء امور رضائیه،شاپور و خـوی را در دسـت گـیرند.ویـ از کـنسولیار پرسـید که در صورت قطع کامل روابط با شورویها چه کمکی را از ایالات متحده میتوانند انتظار داشته باشند؟کنسولیار دوهر به وی اظهار داشت تا زمانی که کردها خود را از حکومت مرکزی ایـران دور نگهدارند نمیبایست به همراهی آمریکا دل ببندند ولی اگر از جدایی طلبی به رویهای مبتنی بر وفاداری به حکومت مرکزی تعییر روش دهند،آنگاه میتوانند انتظار داشته باشند که در همراهی و حمایتی که آمریکا در بـیانیهء تـهران قول آن را به ایران داد،سهیم گردند.
22 اکتبر/30 مهر،نمایندهء شکاک مجددا به کنسولگری بازگشت و گزارش داد که عمر خان را از مفاد گفت و گویش با کنسولیار آمریکا مطلع کرده و او حاضر است به نـام عـشایر کرد آذربایجان غربی نسبت به حکومت مرکزی ایران ابراز وفاداری کند مشروط به آنکه حکومت مرکزی نیز به نوبت خود ضمانت دهد کـه در آیـنده رفتار عادلانهتری را در قبال کردها اتـخاذ کـند و سیاستهای سرکوبگرانهء پیشین در قبال عشایر تکرار نشود،عاکف شریفی خواستار آن شد که سفارت آمریکا در تهران پیشنهاد کردها را به نخست وزیر قوام اطلاع داده وپاسـخی دریـافت دارد که بتوان آن را به تـمامی رؤسـای عشایر در منطقه ابلاغ کرد.
پیشنهاد کردها به تهران مبنی بر اعلان وفاداری،طبیعتا از پیشهوری و مقامات کنسولی شوروی کاملا پنهان نگهداشته شد.در عین حال که آنها از سفرهای کنسولیار دوهر به حـوزههای کـردنشین و دیدارهای مکرر سران کرد از کنسولگری آمریکا در تبریز اطلاع داشتند،ولی روشن بود که از میزان از دست رفتن نفوذشان بر کردها اطلاع نداشتند.با روشن شدن این امر که مناقشهء حکومت مرکزی و دمـوکراتها راهـحل مسالمتآمیزی در پیـش نخواهد داشت تغییر مشی کردها نیز به سرعت اهمیت یافت.نه فقط دموکراتها نمیتوانستند به پشتیبانی فـعالانهء عشایر غرب امیدوار باشند،بلکه اینک در معرض این خطر قرار داشـتند کـه در صـورت تصمیم ارتش حکومت مرکزی برای پیشروی به سمت آذربایجان،از جانب غرب نیز با یک دشمن خطرناک روبـرو شـوند.ولی لحن استهزاءآمیز آشکاری که پیشهوری در خلال گفتوگویی با سر کنسول بریتانیا در 19 اکـتبر/در مـورد تـوافقنامهء 23 آوریل کرد و آذربایجان اتخاذ کرد،بیانگر آن بود که وی حتی در آن تاریخ نیز از وضعیت واقعی کـردستان تصویر درستی در ذهن ندارد.
در 3 نوامبر/12 آبان کنسولیار دوهر به پست ثابت خود در[سـفارت آمریکا]در تهران بازگشت و مـوفق شـد وضعیت حاصل از شکست سیاست شوروی-دموکرات را در قبال کردها،با جزئیات بیشتری برای نخست وزیر قوام تشریح کند.
اگرچه به نظر آمد که نخست وزیر در صداقت پیشنهاد وفاداری عمر خان شک دارد،ولیـ پیغامی شخصی برای رهبر شکاک فرستاد مبنی بر آنکه وفاداری کردها فقط از خلال عملکرد آنها قابل ارزیابی خواهد بود،آن هم در صورتی که حکومت مرکزی تصمیم بگیرد که برای اعادهء اقتدارش بـر آذربـایجان به زور متوسل شود.وی همچنین اضافه کرد که دولت او از هرفرصتی برای تصحیح بیعدالتیهایی که در دورهء پادشاهی رضا شاه بر ایلات مجری شد،استقبال خواهد کرد.
بالاخره در 22 نوامبر/اول آذر سران دموکرات در تبریز به تـدریج مـتوجه شدند که دیگر بیش از این نمیشود با صدور تهدیدهایی از جانب نمایندگان شوروی،وفاداری«متحدان»کرد خود را تأمین کنند.به نظر میآید که در این مرحله قاضی محمد تحت فشاری سـنگین،جـمعی از سران کرد را به مهاباد فراخواند تا در مورد احتمال یک عملیات مشترک با تبریز در صورت پیشروی (به تصویر صفحه مراجعه شود)
ارتش دولت مرکزی،به گفتوگو بپردازند.عمر خان نمایندهء خـود را بـه کـنسولگری آمریکا فرستاد که توصیه کـند،در ایـن مـقطع صورت گرفتن سفری از سوی کنسول سوتون به مهاباد میتوانست حسن تأثیر داشته و مقاومت سران عشایر را در برابر فشار لحظهء آخر شوروی،تـقویت کـند.کـنسول سوتون تبریز را به سمت مهاباد ترک گفت ولی چـند کـیلومتری بیش از شهردور نشده بود که یک افسر آذربایجانی او را برگرداند.یک هفته بعد عاکف شریفی به کنسولگری آمد و گزارش کـرد کـه قـاضی محمد تحت فشار شوروی از عشایر خواسته بود در دفاع از آذربایجان بـه دموکراتها ملحق شوند ولی رؤسای عشایر تحت رهبری عمر خان،اعلان کرده بودند که حاضر نیستند در مقابل ارتش حـکومت مـرکزی مـقاومت کنند،مگر آنکه زیر آتش توپهای ارتش سرخ به چنین اقـدامی وادار گـردند.و هنگامی هم که ارتش دولت مرکزی در اوائل دسامبر/اواسط آذر رو به کردستان حرکت کرد،نه فقط گلولهای شلیک نـشد،بـلکه بـا استقرار مقامات نظامی تهران در میاندوآب قاضی محمد داوطلب شد که خود را بـدانها تـسلیم نـماید.
7.علل شکست سیاست شوروی در قبال کردها
علل اصلی فروپاشی نفوذ شوروی را بر کردهای آذربـایجان مـیتوان در ایـن موارد جستجو کرد:
الف)جایگزینی نفوذ چند عامل شوروی که جز بلوف و تهدیدهای توخالی-کـه بـرای رؤسای مغرور عشایر فوق العاده زننده بود-چیز دیگری در چنته نداشتند،به جـای نـفوذ ارتـش سرخ.
ب)اتخاذ شیوههایی تبلیغاتی از سوی روسها که وفاداری کردها را نسبت به رؤسایشان نادیده گـرفته بـود.
پ)اصرار شوروی مبنی بر آنکه کردها نسبت به حکومت تبریز نقش یک اقـلیت را عـهدهدار شـوند.
ت)لئامت شوروی در ارائه تسلیحات نظامی به کردها.
ث)توجه فعالانهء مقامات آمریکایی نسبت به امور کردها.
ج)آگـاهی فـزایندهء سران تحصیلکردهء کرد نسبت به سیاست قاطعانهء ایالات متحده در برابر توسعه[طلبی]شوروی.
ح)نـاتوانی شـورویها درحـمایت ازنهضت کردستان بزرگ مستقل،که باعث شد نتوانند از تنها عامل ایدئولوژیکی که شاید میتوانست کـردها را بـه ادامـهء مقاومت در برابر دولت ایران ترغیب کند. بهرهبرداری کنند.
8.نیاز حکومت ایران بـه یـک خطمشی هوشمندانه در قبال کردها
امتناع کردها از حمایت از حکومت تبریز در برابر پیشروی ارتش ایران به آذربایجان در دسـامبر/آذر اگـرچه در فروپاشی حکومت دموکراتها عامل تعیینکنندهای نبود،ولی برای سیاست اعلان شده در بیانیهء تـهران در خـصوص تمامیت ارضی ایران،یک پیروزی بزرگ مـحسوب مـیشود.قـوای ارتش مرکزی حتی در ایّام عادی نیز بـرای عـملیاتی که مستلزم تصرف حوزهء زندگی عشایر کرد بود با مقاومتی مسلحانه روبرو مـیشد؛تـسلیم بدون مقاومت اخیر کردها بـه تـهران،آن هم بـهویژه بـعد از فـقدان چهار سالهء اقتدار حکومت مرکزی در کـردستان آذربـایجان و همچنین نه ماه حکومت جمهوری کردستان،بدون تردید یک رخداد خارقالعاده اسـت.حـکومت ایران در نتیجهء این اعادهء سهل و آسـان اقتدارش در آذربایجان غربی،ایـنک در مـوقعیت فوق العاده خوبی قرار دارد کـه بـه جای سیاست سنتیاش در سرکوب و انزوای[کردها]یک سیاست معقول کردی را اتخاذ کند.
مهمترین نگرانی سـران کـرد در حین بحث و فحص مصلحت بـودن قـطع رابـطه با دموکراتها و تـسلیم بـه اقتدار تهران،این احـتمال بـود که از نو زیر بار حکومت نظامی قرار گیرند و به دنبال آن تبعاتی چون غارت و دیـگر اشـکال ظلم و ستم.بعد از وصول قول نـخست وزیـر قوام مـبنی بـر وعـدهء رسیدگی به مظالم[گذشته]در صـورت وفاداری آنها نسبت به حکومت مرکزی،کردها در عین سعی و تلاش برای جلب حسن ظن دولت آمـریکا بـرای آنکه از نفوذ اخلاقی خود بر تـهران، بـه نـحوی اسـتفاده کـند که سیاست ایـلی عـادلانهترین مجری گردد،بر انتخاب شرّ تصمیم گرفتند.از آنجایی که این تقاضای کردها با ارائه پیشنهاد مشابهی از سـوی وزارت امـور خـارجهء آمریکا همزمان شد،الن،سفر[ایالات متحده در تـهران]توجه قـوام را بـه مـطلوب بـودن یـک خطمشی آزادتر در قبال عشایر ایران جلب کرد.شکلگیری عملی سیاست دولت مرکزی در قبال کردها پس از تسلیم اخیر آنها موضوع یک گزارش آتی خواهد بود.
یادداشتها:
1.این بررسی ترجمه گـزارشی است به قلم جرالد اف.پی.دوهر،کنسولیار سفارت ایالات متحده در تهران که درمارس 1946مأمورخدمت درکنسولگری تبریزشد ودر فاصلهء 23 ژوئن تا اوال نوامبر 1946/سرپرستی آن را برعهده داشت.عنوان و مشخصات اصلی این گـزارش بـه قرار ذیل است:
Gerald F.P.Dooher,Political Developments Amonge the Azerbaijani Kueds in,1946 pp. 14
ق-به نقل از مجموعهء ذیل:
Confidential U.S.State Department Central Files,IRAN,1945-1949,Internal Affairs Desimal Number 89 l and Foreign Affairs Decimal Numbers 791 and 711.91,A Microfilm Project of University Publication of America Inc.
ماهنامه گفتگو مرداد 1388 - شماره 53 صفحه 133
نظرات