روایت متفاوت از انقلاب دوم ایران


روایت متفاوت از انقلاب دوم ایران

تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام، یکی از مهمترین وقایع تاریخی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی است. این اقدام با حمایت قاطع حضرت امام خمینی روبه‌رو و به «انقلاب دوم» مشهور شد.

آن‌چه در ادامه می‌خوانید بخشی از روایت این موضوع است که در صفحات 125 تا 139 از کتاب «ایستگاه خیابان روزولت» به رشته تحریر درآمده است.

اواخر مهر و اوایل آبان 1358 بود که ایدۀ اولیۀ تصرف سفارت آمریکا در یکی از جلسات شورای مرکزی تحکیم وحدت به میان آمد. ابراهیم اصغرزاده دانشجویی بود که این ایده را پیش کشید. […]

پیشنهاد اصغرزاده با واکنش‌های متفاوتی مواجه شد[…]به نظر می‌رسید برای دفتر تحکیم وحدت راهی نمانده بود جز آن که طرح را منتفی تلقی کنند. همین اتفاق هم افتاد […]طرح به‌لحاظ حقوقی از برنامۀ دفتر تحکیم بیرون رفت و دور از چشم مخالفان[...]پی گرفته شد.

گام نخست، یعنی ایده‌پردازی تئوریک در جمع سه‌نفرة اصغرزاده، بی‌طرف و میردامادی تکمیل شد، اما این ایده هم مبهم و خام بود و هم طراحی عملیاتی نداشت. جرح و تعدیل ایدۀ نخستین و طرح‌ریزی عملیاتی آن، کاری نبود که به‌تنهایی از پس آن برآیند[…] اصغرزاده، بی‌طرف و میردامادی هریک باید تعدادی از دانشجویان هم‌اندیش و هم‌مسلک را معرفی می‌کردند تا شورای بزرگ‌تری برای طراحی و اجرای ایده شکل بگیرد. […] آنها باید ایدۀ خام بست‌نشینی در سفارت آمریکا را اصلاح می‌کرد و سپس یک طرح عملیاتی بی‌نقص از درون ایده بیرون می‌کشید.

افزون بر اتاق فکری که از دانشجویان معتمد انجمن‌های اسلامی تشکیل شده بود، دو نفر دیگر هم در جریان چنین عملیاتی قرار گرفتند: یکی سیدمحمد موسوی خوئینی‌ها، روحانی مورد وثوق دانشجویان، و دیگری محسن رضایی، مسئول واحد اطلاعات سپاه پاسداران که می‌توانست دانشجویان را پشتیبانی کند. قرار بود که هریک از این دو نفر، نقش خاصی در فرایند عملیات پیش‌رو ایفا کند.

سیدمحمد موسوی خوئینی‌ها یکی از پنج رجلی بود که دانشجویان تحکیم وحدت جلسات مستمری دربارۀ مختصات «خط امام» با آنها داشتند. [..]اعضای شورای هماهنگی نیاز داشتند برای ابراز هویت خود، به طریقی به روحانیت و نیروهای وفادار به امام منتسب شوند و حمایت موسوی خوئینی‌ها از دانشجویان می‌توانست این احتیاج را برطرف کند. مضاف بر این، موسوی خوئینی‌ها با دفتر امام خمینی در قم تماس داشت و قادر بود اتفاقات پیش‌رو را به دفتر امام اطلاع دهد و نظر رهبر انقلاب را بپرسد.

زمانی که دانشجویان طرح عملیات را با موسوی خوئینی‌ها در میان گذاشتند، او طرح را پسندید. اعضای شورای هماهنگی با او مشورت کردند که آیا پیش از اجرای طرح، آن را به اطلاع امام برسانند یا نه. موسوی خوئینی‌ها پاسخ منفی داد، به این دلیل که «در آن موقع فکر کردم امام به‌عنوان رهبر انقلاب، مسئول حوادث جاری کشور هستند و طبعاً با این کار مخالفت می‌کردند، اگرچه در واقع کار را خوب بدانند و دلیل آن هم مسئولیت در برابر سایر دولت‌ها و مواردی از این قبیل است.»[1] قرار بر این شد که موسوی خوئینی‌ها در پایان اجرای طرح، به دفتر امام تلفن بزند، ماجرا را شرح دهد و نظر امام را جویا شود؛ اگر امام موافقت کردند، عملیات تحصن ادامه پیدا کند و اگر نظر ایشان غیر از این بود، دانشجویان توبیخ و از سفارت اخراج خواهند شد.

دومین نفری که در زمان نقشه‌ریزی، از عملیات دانشجویان اطلاع یافت، محسن رضایی، مسئول واحد اطلاعات سپاه، بود. به اعتقاد دانشجویان شورای هماهنگی، طرح ورود به سفارت آمریکا و بست‌نشینی در آنجا چند اشکال قابل‌توجه داشت: اول، این احتمال وجود داشت که گروه‌های دیگر مانند اعضای حزب توده و سازمان مجاهدین خلق پابه‌پای آنها وارد سفارتخانه شوند و کنترل اوضاع را به سود منافع حزبی در دست بگیرند؛ دوم، بیم آن می‌رفت که توده‌ای‌ها موفق شوند از بیرون محوطه به سفارتخانه رخنه کنند، اسناد سفارت را به سرقت ببرند و آنها را به مأموران کاگ‌ب تحویل دهند که در این صورت دانشجویان، متهم به همدستی با شوروی خواهند شد؛ و سوم، ممکن بود مأموران شهربانی در آغاز یا میانۀ کار مانع فعالیت آنها شوند. […]

واحد اطلاعات سپاه حین و پس از تسخیر سفارتخانه دو مأموریت کلان داشت؛ وظیفۀ ابتدایی آن، نگهبانی و حفاظت از سفارت آمریکا در خیابان‌های اطراف بود و دومین تکلیف، پشتیبانی دانشجویان از طریق تأمین غذا و امکاناتی از این قبیل بود. […]

 

روزهای 11 و 12 آبان‌ماه به مهیا ساختن مقدمات و فراهم آوردن تدارکات طرح بست‌نشینی سپری شد. جزئیات طرح باید موبه‌مو روشن می‌شد. تهیۀ کروکی سفارت، شیوۀ تظاهرات، نحوۀ ورود به محوطه و سپس ساختمان‌های سفارت، مقابله با تفنگداران دریایی و حتی چگونگی کنترل جمعیتی که از بیرون نظاره‌گر ماجرا بودند، همگی نیازمند برنامه‌ریزی‌های دقیق بود.[…]

یکی دیگر از کارهایی که هم‌زمان صورت می‌گرفت، ایجاد تشکیلات و تعیین وظایف دانشجویانی بود که در عملیات تسخیر شرکت می‌کردند. […] قرار بر این شد که دانشجویان هر دانشگاهی یک مأموریت مجزا داشته باشند: دانشجویان صنعتی شریف مسئول عملیات، دانشجویان دانشگاه تهران مسئول جمع‌آوری و حفظ گروگان‌ها، و دانشجویان دانشگاه پلی‌تکنیک مسئول مراقبت از اسناد سفارتخانه.[…]

هستۀ مرکزی طرح تسخیر می‌دانستند که برای چنین طرح بزرگی باید از دانشجویان مطمئن کمک می‌گرفتند و وظایف هر فرد و گروهی را به دقت مشخص می‌کردند. دانشجویان مطمئن انجمن‌های اسلامی سه دانشگاه برشمرده شدند، اما جمعیت آنها به تعداد مورد نیاز نرسیده بود. در اینجا بود که پای دانشگاه چهارم، یعنی دانشگاه ملی (شهید بهشتی امروز)، هم به طرح تسخیر باز شد. […]قرار شد باطنی حدود پنجاه نفر از دانشجویان دانشگاه ملی را برای عملیات 13 آبان خبردار کند. […]

در حوالی ساعت 6:30 صبح روز 13 آبان هم‌زمان چهار جلسۀ توجیهی در دانشگاه‌های تهران، صنعتی شریف و پلی‌تکنیک برگزار شد. […] برای نخستین بار بود که طرح تسخیر سفارت آمریکا از حلقۀ تصمیم‌گیران و برنامه‌ریزان خارج شد و به گوش اعضای انجمن‌های اسلامی دانشگاه‌ها رسید؛ کسانی که قرار بود مجری عملیات تسخیر باشند.[…] پس از قدری پرسش و پاسخ و تبادل نظر، اعلام شد که همۀ دانشجویان در ساعت 10 صبح در تقاطع خیابان تخت‌جمشید و خیابان بهار حاضر باشند. به هرکدام از دانشجویان، کارت شناسایی خاصی داده شد تا حین و پس از تصرف سفارت، بتوان تسخیرکنندگان را از اعضای سفارت، مراجعین و مردم تشخیص داد. به‌علاوه پلاکاردهایی هم بین دانشجویان توزیع شد. به دختران دانشجوی چادری هم ادواتی مانند قیچی آهن‌بر و چوب داده شد تا زیر چادرهای خود مخفی کنند و جلوی درب اصلی سفارتخانه ببرند.

[…] اکنون جمعیتی حدوداً چهارصدنفره آمادۀ عملیات بزرگی شده بودند. […]

 

هریک از دانشجویان به هر شکلی که می‌توانست در محل قرار خاص خودشان در تقاطع خیابان بهار، کمی شرق‌تر از سفارت آمریکا، حاضر شدند؛ […]

حوالی ساعت 10:30 ناگهان فرمان آغاز عملیات صادر شد[…] کمی بعد درها هم باز شد و دانشجوها وارد حیاط سفارت شدند.

[…] در همان لحظات نخست عملیات، محوطه تصرف شده بود[…]

نزدیک ساعت 12:30 بود که سیدمحمد موسوی خوئینی‌ها به سفارت آمریکا رسید. او تنها روحانی معتمد دانشجویان بود که پیش از عملیات در جریان کار قرار گرفته بود. دانشجویان از او خواسته بودند خود را به سفارتخانه برسانند تا دولت موقت آنها را کمونیست اعلام نکند. او از آنجا به دفتر امام خمینی در قم تلفن زد تا واقعه را به اطلاع رهبر انقلاب برساند. موسوی خوئینی‌ها به سیداحمدآقا خمینی گفت که دانشجویان سفارت آمریکا را فتح کرده‌اند، من آنها را به‌خوبی می‌شناسم، از امام بپرسید که اگر با این اقدام مخالفند، ما خودمان اینجا را تخلیه کنیم. احمدآقا پاسخ داد گوشی دست شما باشد، رفت و دقایقی بعد بازگشت و گفت: «امام بین دو نماز ظهر و عصر بودند. من پیغام شما را دادم و امام گفتند جای خوبی را گرفته‌اند، بگویید محکم نگه دارند.»

 

 

[1] سلام، 13 آبان 1374، ص 6.