نقش انگلیس در اعزام نیروهای ایرانی به ظفار
1557 بازدید
درآمد:
در آذر ۱۳۵۱ اولین یگان نظامی ایرانی وارد عمان شد. با درخواست سلطان قابوس در ۲۹ آذر ۱۳۵۲ پیاده شدن واحدهای واکنش سریع ارتش ایران درمنطقه صلاله دومین شهر بزرگ این کشور واقع در جنوب شرق عمان شدت یافت. از تعداد نیروهای اعزامی ارقام موثقی در دست نیست و در گزارشهای مختلف از ششصد تا چهارهزار نفر برآورد شدهاست. این عملیات سه سال طول کشید و آمار کشته شدگان هیچ وقت رسماً اعلام نشد اما برخی منابع ارتش به کشتهشدن بیش از۷۲۰ نفر از نیروهای ارتش شاهنشاهی و مجروحشدن بیش از ۱۴۰۴ نفر اشاره دارند. خبر جنگ ایران با ظفار تا سال ۱۳۵۳ رسماً اعلام نشد. در آن سال حکومت وقت گزارشگرانی را به منطقه فرستاد. سرانجام حکومت ایران روز ۲۵ مهر ۵۴ اعلامیه پایان کار شورشیان را صادر کرد و سلطان قابوس در آذر ۱۳۵۴ بهطور رسمی اعلام کرد که جنگ ظفار پایان یافتهاست. جنبش آزادیبخش عمان در سال ۱۹۸۱ رسما منحل شد. برخی از نیروهای ارتش ایران باقیمانده در عمان با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 به ایران بازگشتند
********
به دعوت عباسعلی خلعتبری ــ وزیر امور خارجه ایران، ثوینی بن شهاب ــ مشاور عالی سلطان قابوس ــ در تاریخ 1351/4/25 برای دیداری شش روزه به ایران سفر کرد. او طی این بازدید، با شاه، امیر عباس هویدا ــ نخستوزیر ــ و خلعتبری، دیدار و برای سرکوبی جنبش جدایی طلب ظفار از ایران درخواست رسمی کمک و حمایت کرد.
بدینترتیب، مسئله ظفار نخستین بار و به طور جدی در رژیم پهلوی مطرح شد. روزنامه کیهان، طی مقالهای با عنوان «ایران مراقب اوضاع عمان است» نوشت :«طی ضیافتی به افتخار آقای سید ثوینی بن شهاب، خلعتبری ــ وزیرامور خارجه ــ اعلام کرد که ایران دقیقآ تحولات عمان، ازجمله شورش ظفار را دنبال و مراقبت میکند». همچنین روزنامه آیندگان طی نوشتاری با عنوان «نیازمندیهای عمان و کمکهای ایران» نوشت:
سید ثوینی بن شهاب، طی ملاقاتی با هویدا و خلعتبری در مورد مسائل اقتصادی و شورش ظفار گفتوگو کرد. با توجه به اینکه آخرین نقطه خاک سلطنت عمان در خلیجفارس، یعنی رأس المسندام تنها سیوهفت کیلومتر با ایران فاصله دارد، اهمیت عمان برای ما بسیار حائز اهمیت است.
حسین فردوست در خاطرات خود عنوان میکند که سلطان قابوس به درخواست انگلیسیها، رسمآ از شاه دعوت به یاری کرد.این مسئله میبایست از سالیان پیش مورد توجه سیاستمداران انگلیسی قرار گرفته باشد؛ چنانکه سرکندی تراوسکین در نامهای به اردشیر زاهدی ــ وزیر امور خارجه وقت ایران در تاریخ اسفندماه 1348، ضرورت همکاری سلطان عمان با ایران در جهت مقابله با تهدیدات جدی کمونیسم را یادآور شده بود. این مجموعه تحولات، نخستین شالودههای دخالت نظامی ایران در بحران ظفار را پی ریخت.
در ارتباط با درخواست کمک پادشاه عمان از ایران، یکی از مقامات بلندپایه اینگونه مینویسد:
سلطان جوان در روزهای نخستین که در یک کشور بسته و نیازمند، محصور شده است، با هجوم شدید عوامل کمونیسم در ظفار روبرو میشود. کشورهای کوچک خلیجفارس سکوت میکنند و پارهای نیز پا را از سکوت فراتر میگذارند و به یاری شورشیان میشتابند. حکومت جوان در این شرایط سهمگین، نیروی نظامی ندارد و آنچه دارد، برای مواجهه با توطئهای چنین بزرگ به هیچوجه کافی نیست. رهبری ایران در منطقه هوشیار است. در این شرایط، سلطان جوان متوجه ایران میشود و از رهبری ایران یاری میطلبد. ایران سالهاست که مراقب و هوشیار است و هیچ نوع حادثهای را تصادف نمیپندارد. رهبر ایران، دست رهبر جوان و گرفتار عمان را میفشارد.
مقارن با اولین تکاپوهای رژیم پهلوی برای مداخله در ظفار، دولت سلطان قابوس در خطرناکترین برهه از ادوار حکومت خود به سر میبرد و در سراشیبی کامل سقوط قرار داشت. وزارت امور خارجه دولت شاهنشاهی، طی یک بررسی با عنوان وضعمان و احتمالات آینده، اوضاع حکومت مسقط را در این زمان، اینگونه تجزیه و تحلیل کرد:
وضع فعلی حکومت قابوس زیاد امیدبخش نیست. کمکهای یمن جنوبی، عراق، چین، شوروی و دولتهای کمونیست به ظفار، توطئههای پیدرپی ظفاریها، به خصوص طرح قتل قابوس و نفوذ فوقالعاده متمردین در دستگاههای مهم دولتی، نشاندهنده این اوضاع وخیم است. شورشیان بر قسمت مهمی از منطقه ظفار که بنا به گفته جراید، نود درصد میباشد، تسلط دارند و شبیه چنین وضعی، حتی در شدیدترین ایام آشوب و شورش در فدراسیون عربستان جنوبی مشاهده نشده بود. قابوس احساس ضعف دارد که نشاندهنده آن، تقاضای مکرر از دولتهای عرب برای میانجیگری مابین او و یمن است که عدن اهمیتی به آن نمیدهد. بهطور کلی، احتمال توسعه فعالیتهای عناصر شورشی در عمان و توفیق آنها به ساقط کردن رژیم قابوس، کماکان وجود دارد. مگر اینکه پشتیبانی و همکاری مداوم دول ذیعلاقه، موجب ریشهکن ساختن فعالیت متمردین شود.
در اجرای موافقتنامه منعقده بین ثوینی بن شهاب و دولتمردان ایران در 1351/10/14، نخستین یگانهای نظامی متشکل از مشاورین نظامی و امنیتی و برخی ادوات جنگی بهوسیله پنج فروند هلیکوپتر به عمان اعزام شدند.این مأموریت به دستور مستقیم شاه صورت گرفت.
نیروهای اعزامی ایران که در حقیقت میتوان آنان را پیش قراولان ارتش شاهنشاهی در این مأموریت نامید، بیشتر فعالیت خود را در تهیه مقدمات امر برای حضور گسترده عناصر نظامی در آینده متمرکز ساختند که ساخت پایگاهها و اردوگاهها بر اساس محاسبات و شناسایی پیشین، از مهمترین آنها بود. ارتش ایران به کمک افسران پاکستانی که در خدمت سلطان بودند، ضمن بررسی مناطق سوقالجیشی نبرد، فرودگاه خاکی موقتی را برای فرود هواپیماهای حمل و نقل - 130C در ثمریت و یا میدوی در ابتدای جاده سرخ که در محدوده استان ظفار قرار داشت، بنیان نهاد و تمرینات اولیه نظامی با رژیم خاص غذایی و شیوههای پیشرفته نبرد چریکی در این پایگاه به اجرا درآمد. در سال 1352ش / 1973م، به تدریج بر تعداد نفرات ارتش ایران در ظفار افزوده شد که اوج آن در ابتدای دی/ دسامبر بود.
به منظور پوشش اعزام گروههای نظامی ایران به ظفار، فرماندهی نظامی پیمان سنتو اعلام کرد که سلسله مانورهای جنگی موسوم به میدلینگ را از تاریخ 1973/11/20 تا 2/12/1973 در نزدیکی تنگه هرمز و با استفاده از یگانهای دریایی و هوایی انجام خواهد داد. در این مانور، ایران، انگلستان، امریکا و ترکیه شرکت داشتند و از هوا و دریا، عملیات پیادهسازی نیرو را به تمرین گذاشتند. در خلال این تمرینات نظامی، نیروهای ایرانی مجهز به تجهیزات پیشرفته و هلیکوپترهای ترابری و ناوهای جنگی در صلاله ــ مرکز ظفار ــ استقرار یافتند. بخشی از این نیروها نیز در جزیره حلانیه، از مجموع جزایر کوریا و موریا پیاده شده، با تخلیه ساکنان بومی به ساخت تأسیسات نظامی اقدام کردند. بیست فروند هلیکوپتر ترابری از نوع لوجسته بل با انتقال مداوم نیروها و تجهیزات پشتیبانی از ایران به ظفار، نقش بسیار عمدهای را در این مأموریت برعهده داشتند. بقیه نیروهای ایران نیز در پایگاههای مناطق شرقی ظفار، به خصوص بخش ممر که از دسترس چریکها مصون مانده بود، استقرار یافتند. مرکز اصلی اعزام نیروهای ایران به ظفار، پایگاه هوایی و دریایی کنارک در بندر چاهبهار بود که نقش بسیار مهمی را در راستای سیاست ژاندارمی ایران در خلیجفارس و دریای عمان ایفاء میکرد.
اعزام نیروهای نظامی به ظفار که به صورتی کاملا محرمانه صورت پذیرفت، به سرعت از سوی جبهه خلق و دولت یمن جنوبی در سطوح بینالمللی افشاء شد.
خبرگزاری فرانسه در بیروت به نقل از جبهه خلق ظفار در تاریخ 8 دی ماه 1352 برابر با 29 دسامبر 1973 از اعزام سه هزار نیروی نظامی ایران مقارن با مانور نیروهای عضو پیمان سنتو و ناوگان هفتم امریکا در 20 دسامبر خبر داد. بخش فارسی رادیو لندن نیز در اخبار ساعت 45/9 دقیقه 9 دی ماه 1352 به نقل از جبهه خلق، خبر عزیمت سه هزار سرباز ایرانی با استفاده از بیست فروند هلیکوپتر را اعلام کرد. این رادیو همچنین متذکر شد که طی دو هفته گذشته، کمکهای ایران به دولت مسقط سه برابر شده است که سه گردان از نیروهای ویژه، نقش بسیار مهمی را در این امداد ایفاء میکنند.
وزیر اطلاعات یمن جنوبی نیز در یک کنفرانس مطبوعاتی که در همین زمان در بیروت انجام شد، اعلام کرد که این نیروها به سوی استان ششم یمن جنوبی در حرکت هستند و درواقع، ناوهای ایران را میتوان از این کشور با چشم غیرمسلح دید. فعالیت هوایی ایران نیز در مرزهای یمن رو به گسترش است.
همچنین ارتش ایران، بسیاری از تجهیزات نظامی را که از انگلیس خریده بود در عملیات ظفار مورد استفاده قرار داد که موشکهای راپیر از آن جمله بود. این اقدام ایران نمیتوانست بدون موافقت انگلیس بوده باشد، مضاف بر اینکه افسران نظامی انگلیس بر عملیات نظامی ایران در عمان نظارت مستقیم داشتند.
موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
نظرات