خیابانی، صدای آزادی از تبریز

به بهانه ۱۷ فروردین سالروز قیام شیخ محمد خیابانی


خیابانی، صدای آزادی از تبریز

از انجمن ایالتی تا مجلس شورای ملی

شیخ محمد خیابانی، پس از پیروزی مشروطیت در 1285، به عضویت انجمن ایالتی آذربایجان درآمد. او یکی از اعضای بانفوذ و کلیدی انجمن به حساب می‌آمد و نقش مهمی در هدایت و راهبری این انجمن داشت. طی درگیری‌های نیروهای حکومتی محمدعلی شاه با مشروطه‌‌خواهان تبریز، شیخ محمد خیابانی همراه با مجاهدان آزادیخواهی همچون ستارخان و باقرخان، به دفاع و حراست از حریم شهر تبریز پرداختند. محمدعلی شاه که با سپاهی چهل هزارنفری برای سرکوب تبریز تدارک آمده بود، هنگامی که مقاومت مردمی را دید، ادامه جنگ با امکانات موجود را غیرممکن تشخیص داد. اداره جنگ با چهل هزار جنگجو، مستلزم منابع مالی زیادی است که در چنین مقطعی تامین آن برای شاه، تنها از طریق استقراض و گرفتن وام از کشورهای خارجی، ممکن بود.

در چنین شرایطی،‌ انجمن ایالتی آذربایجان، به تصمیم شاه درمورد گرفتن وام از کشور بیگانه برای سرکوب مردم، اعتراض کرد. با پیشنهاد شیخ محمد خیابانی، تلگرامی به مجلس سنا و شورای ملی فرانسه فرستاده شد و موضوع مذکور را به اطلاع آن کشور رساندند. در این تلگرام تاکید شده بود: «در این برهه از تاریخ ایران که مجلس شورای ملی، توسط شاه بسته شده است، بدون اجازه مجلس، هر نوع وام از دولت‌های بیگانه گرفته شود، ملت ایران پرداخت آن را به عهده نخواهد گرفت».[1] این اعتراض باعث شد تا نقشه محمدعلی شاه برای استمرار محاصره و فشار بر تبریز و مشروطه‌خواهان، شکست بخورد. اندکی بعد هم با فشار مردم و مشروطه‌خواهان، مقدمات خلع او از سلطنت فراهم شد.

پس از سقوط محمدعلی‌شاه، شرایط برای برگزاری دومین دوره از انتخابات مجلس شورای ملی فراهم شد. در چنین شرایطی، محمد خیابانی به خاطر سابقه فکری-مبارزاتی درخشانش، در تبریز مقبولیت خوبی داشت. امامت 5 ساله در مسجد کریم‌خان، تدریس در حوزه علمیه، عضویت در انجمن ایالتی آذربایجان و ایفای نقشی کلیدی در آن و نهایتا مبارزه دوشادوش مردم و مشروطه‌خواهان علیه استبداد محمدعلی‌شاه، باعث شد تا وجهه‌ای مثبت و تاثیرگذار از او در بین مردم، علما و مشروطه‌خواهان تبریز برجای بماند و در نهایت موجب شد تا مردم تبریز، شیخ محمد خیابانی را در آستانه 30 سالگی به عنوان نماینده خود به مجلس شورای ملی بفرستند و این اعتماد را تا زمان حیاتش تمدید کنند.

‌علمدار مبارزه با اولتیماتوم استعماری روسیه

پس از آغاز به کار مجلس دوم شورای ملی، شیخ محمد خیابانی در آزمونی بزرگ، جسارت به خرج داد و مقابل اولتیماتوم استعماری روسیه،‌ ایستادگی کرد. مخالفت خیابانی باعث شد تا تعداد زیادی از نمایندگان مجلس هم، دربرابر این اولتیماتوم ایستادگی کنند. همین امر نهایتا باعث نگرانی بیشتر روس‌ها شد.

متن این اولتیماتوم که توسط وثوق‌الدوله، وزیرخارجه وقت، در مجلس و خطاب به نمایندگان خوانده شده بود، حاوی چند بند مهم استعماری بود. در مرحله اول روس‌ها خواستار اخراج مورگان شوستر و موسیو لکوفر شده بودند. شوستر آمریکایی به درخواست دولت ایران و با حمایت کامل نمایندگان مجلس، به سمت خزانه‌داری کل ایران رسیده بود. اصلاحات مالی شوستر کاملا با منافع اقتصادی روسیه و انگلیس در تضاد بود. همین امر هم باعث شد تا روس‌ها حذف او را کلید بزنند.

در ادامه همین بند، روس‌ها مدعی شده بودند که از این به بعد دولت ایران باید متعهد بشود که بدون هماهنگی و رضایت روسیه و انگلیس، مستشار خارجی استخدام نکند. بجز آن دولت ایران باید مخارجی که ارتش روسیه برای لشکرکشی به خاک ایران متحمل شده را هم بپردازد. دولت روسیه در انتها هشدار داد که بیش از 48 ساعت برای اجرای تقاضاهای مذکور، منتظر نخواهد ماند و بعد از این زمان تعیین شده، ارتش روس، از رشت به سمت قزوین حرکت خواهد کرد.

وثوق‌الدوله‌ (وزیر خارجه وقت) پس از ایراد این اولتیماتوم در صحن مجلس گفت: «هیات وزیران، به اتفاق، چنین رایی داده‌اند که این خواهش روس قبول بشود! تا نظر نمایندگان محترم چه باشد». شیخ محمد خیابانی پس از این صحبت‌های وثوق‌الدوله، از جای خود برخاست، با قدم‌های محکم و سنگین جلوی نمایندگان ایستاد و گفت: «هیچ کس و هیچ دولتی حق ندارد که اختیار، آزادی و استقلال کسی یا دولتی را از آنها سلب کند، مگر اینکه به شیوه کهن بربریت برگردد. بنده از طرف ملت، که حق آزادی و استقلال را از چندین هزار سال پیش تاکنون برای خودشان ثابت می‌دانند، با کمال جسارت و گشاده‌رویی به دولت روسیه می‌گویم که ممکن نیست این ملت، امور کشور و اختیار و استقلال خود را به دیگران واگذار کند. این اولتیماتوم به استقلال ایران لطمه می‌زند و فقط با موافقت دولت ایران، این اولتیماتوم مورد قبول واقع نمی‌شود! امیدوارم این اولتیماتوم ظالمانه را پس بگیرند و ملت ایران را از خودشان آزرده نکنند».[2]

صحبت‌های خیابانی باعث شد تا سایر نمایندگان هم با جسارت بیشتری به مقابله با این اولتیماتوم استعماری بپردازند. شیخ اسماعیل هشترودی و شیخ رضا دهخوارقانی از نمایندگانی هستند که در مبارزه با اولتیماتوم روس‌ها اعتراض خودشان را مطرح کردند.[3]

بعد از اینکه اولتیماتوم روس‌ها در مجلس شورای ملی تصویب نشد و شیخ محمد خیابانی و سایر نمایندگان آزادیخواه، در برابر آن ایستادگی کردند، روسیه روش دیگری را برای اجرای مفاد این ضرب‌العجل، دنبال کرد. دقیقا پانزده روز بعد از مخالفت محکم مجلس شورای ملی با اولتیماتوم روسیه،‌ سفارت این کشور به دولت موقت ناصرالملک اعلام کرد که ارتش روسیه در قزوین ساکن شده است و اگر موارد اولتیماتوم اجرایی نشود، به سمت تهران حرکت خواهند کرد. پس از این بود که هیئت وزیران همراه با برخی نمایندگان سازشکار، جلسه‌ای تشکیل دادند. تنها مانع اجرای اولتیماتوم از دید این‌ها، مجلس بود. به همین دلیل هم، وثوق‌الدوله پیشنهاد انحلال مجلس را مطرح کرد و مورد موافقت ناصرالملک قرار گرفت. پس از چندی، ناصرالملک اجرای دستور انحلال مجلس را به یفرم‌خان ارمنی سپرد و در دوم دی‌ماه 1290 هجری شمسی،‌ مجلس بسته شد و نمایندگان پراکنده شدند.

دوره فترت و آغاز نسیم آزادی

دو ماه پس از بسته‌شدن مجلس و جمع‌شدن بساط مشروطیت، شیخ محمد خیابانی به سفر رفت و از مشهد، ترکمنستان، آذربایجان، گرجستان و داغستان دیدن کرد. در این مدت، تبریز، محل تاخت‌وتاز گسترده روس‌ها شده بود. پس از انحلال مجلس، روس‌ها صمدخان شجاع الدوله را حاکم تبریز کرده بودند. صمدخان هم در این مدت، سوای از ویران کردن ساختمان انجمن ایالتی آذربایجان، عمده آزادیخواهان تبریز را از دم تیغ گذرانده بود. حضور جلاد روس‌ها در تبریز، باعث شد تا شیخ محمد خیابانی، مدت‌ها از تبریز دور بماند و تا سال 1293 که صمدخان به دستور روس‌ها کنار گذاشته شد، به شهر بازنگردد.

بعد از خروج صمدخان،‌ آزادی نسبی در تبریز برقرار شد. وقوع انقلاب اکتبر روسیه در سال 1917 میلادی (1295)، رخداد مهم دیگری بود که علاوه بر پایان دادن به سلطنت 300 ساله تزاری، بساط حضور گسترده روس‌ها در خاک ایران را هم جمع کرد. عاملی که باعث شد در این بازه زمانی آزادی نسبی در منطقه حاکم شود.

شیخ محمد خیابانی از فرصت به وجود آمده نهایت استفاده را برد. او همراهان و دوستان همفکر خود را جمع کرد و در تبریز کمیته‌ای تشکیل داد و فرقه دموکرات آذربایجان را که 5 سال پیش از این تعطیل شده بود، احیا کرد. طی کنفرانسی که تمام نمایندگان دموکرات آذربایجان دعوت شده بودند، «روزنامه تجدد» به عنوان ارگان رسمی فرقه دموکرات آذربایجان به رسمیت شناخته شد و شیخ محمد خیابانی به عنوان مدیر مسئول و صاحب امتیاز روزنامه انتخاب شد. رهبری فکری و سابقه درخشان مبارزاتی شیخ محمد خیابانی نهایتا باعث شد تا در سال 1296، به رهبری فرقه دموکرات آذربایجان منسوب شود.[4]

قرارداد استعماری 1919 و تلاش مخفیانه وثوق‌الدوله برای تصویب آن

به موجب معاهداتی که در سال 1907 و 1915 بین روسیه و بریتانیا منعقد شده بود،‌ ایران بین این دو قدرت تقسیم شده و توازنی در پایتخت میان آنها برقرار بود. پس از انقلاب 1917 روسیه و خروج گسترده روس‌ها از ایران، انگلیسی‌ها به دنبال استعمار تام و تمام ایران و بلعیدن کامل آن، افتادند. در این مقطع که وثوق‌الدوله برای دومین بار به نخست‌وزیری رسیده بود، به طور مخفیانه با سفیر انگلیس در تهران، قراردادی را تدارک دید که به نام همان سال، «قرارداد 1919» معروف شد. قرارداد 1919 را وثوق الدوله و دو تن از اعضای متنقذ کابینه اش نصرت الدوله وزیر خارجه و صارم الدوله وزیر دارائی به نمایندگی از جانب ایران، و سر پرسی کاکس به نمایندگی از جانب بریتانیا امضاء کردند.[5]

انگلیسی‌ها در این قرارداد، که خیلی زود افشا شد، هدف‌هایی را از ایران مطالبه می‌کردند: «مُستشارانى به خرج ایران براى ادارات مختلف استخدام شوند. ذخایر و مهمات سیستم جدید، براى تشکیل یک قوه‌ى متحدالشکل براى دولت ایران و به خرج دولت، توسط‌‌ دولت انگلیس تهیه شود. براى تأمین مخارج لازم دولت انگلیس، وام کافى براى ایران فراهم شود و براى تضمین این وام، عایدات گمرگات یا سایر عایدات دولت ایران را به گرو بردارد».[6] این قرارداد، عملا ایران را زیر پرچم انگلیس می‌کشاند و مستعمره می‌ساخت. قرارداد 1919 بدون آنکه در مجلس مورد بررسی و تصویب قرار گیرد، توسط وثوق‌الدوله و سفارت انگلیس به اجرا گذاشته شده بود و همین امر هم باعث خشم ملیون و دموکرات‌هاى ایران شد.

قیامی برای تشکیل حکومت ملی

سیر مخالفت‌ها و انتقادات باعث شد تا وثوق‌الدوله برای آنکه به قرارداد خود جنبه قانونی بدهد، به فکر تشکیل یک مجلس فرمایشی، با استفاده از مهره‌های دست‌چین‌شده باشد تا در آن مجلس جدید، قرارداد 1919 را به تصویب برساند. اما تلاش‌های وثوق‌الدوله برای برپایی مجلس دست‌نشانده و فرمایشی، با واکنش سخت دموکرات‌های تبریز مواجه شد. در انتخابات آذربایجان، با وجود آنکه وثوق‌الدوله مداخلات جدی کرد، فرقه دموکرات آذربایجان موفق به تصاحب شش کرسی شد. همین امر هم باعث می‌شد تا یک فراکسیون قوی به رهبری شیخ محمد خیابانی در مجلس چهارم شکل بگیرد تا مقابل قرارداد 1919 ایستادگی کند. پیروزی خیابانی در انتخابات تبریز، باعث شد تا دولت طرفدار انگلیس و وثوق‌الدوله، به تقابل با فرقه دموکرات آذربایجان و شخص خیابانی روی بیاورند. حسین مکی در این باره می‌نویسد: «وثوق‌الدوله متوجه شد که اگر خیابانى و سایر نمایندگان آزادى‌خواه تبریز به تهران بیایند، نقش مؤثرى در مجلس شوراى ملى بازى خواهند کرد. بدین جهت تصمیم گرفت حزب دموکرات تبریز را منحل و رؤساى آن را مغلوب کند. دموکرات‌ها تصمیم به مقاومت گرفتند و قیام شروع شد. روز هفدهم حمل ١٢٩٩ و در مدت دو روز، تمام شهر و ادارات دولتى به دست حزب دموکرات افتاد. در مدت شش ماهى که قیام دوام داشت، شهر خیلى منظم بود و خیابانى سعى داشت انتظامات عمومى کاملاً برقرار باشد».[7]

جنبش خیابانی، قیامی علیه نفوذ بی‌حد و حصر بیگانگان بود. خیابانی تحکیم استقلال کشور و روی کار آمدن یک دولت ملی را به عنوان هدف قیام خود، اعلام کرد. خیابانى و عناصر مهم نهضت او معتقد بودند که آذربایجان یک جزء پیوسته و تجزیه‌ناپذیر ایران است و چنین مى‌گفتند که براى اجراى مبانى مشروطیت قیام کرده‌اند. خیابانى در نطق‌هاى روزانه‌اش همه‌جا بر این اساس تکیه مى‌کند که: «... هدف قیام ما، عظمت ایران است و آذربایجان قسمت لاینفکى از ایران مى‌باشد».[8] همچنین ابراهیم صفائی می‌نویسد: «خیابانى تجزیه‌طلب نبود، بلکه براى آذربایجان، از دولت، حقوق و امتیازاتى مى‌خواست. او براى جلوگیرى از نفوذ کمونیستى سخت مى‌کوشید. پس از تبلیغات سوء، جمهورى آذربایجان را «آزادیستان» نام نهاد و کنسولگرى آلمان را که مرکز تبلیغات کمونیستى بود، بست».[9]

مخالفت سفت و سخت خیابانی با قرارداد 1919 که به قیام منتهی شده بود،‌ انگلیس را ناگزیر به اعزام «میجرا یدمونه» به تبریز برای حل و فصل قضیه کرد. میجرا یدمونه به دنبال آن بود که قبل از صحبت با خود خیابانی، با مخالفین نهضت او، ارتباط برقرار کند تا آن‌ها را علیه خیابانی و قیام او بشوراند اما نتوانست به نتیجه برسد.

میجرا یدمونه، ناگزیر، به دیدار خیابانی رفت. تلاش‌های مکرری انجام داد تا با رشوه و تهدید،‌ اراده خیابانی را سست و مقاومت او را بشکند. اما تمام این تلاش‌ها با شکست مواجه شد. رفتار سیاسی خیابانى همانی بود که بارها در سخنرانى‌هاى خود گفته بود: «اولین شعار آزادى‌خواهان تبریز، اجتناب از آلت‌شدن در دست بیگانگان است».[10]

در همین راستا،‌ وثوق‌الدوله در آخرین تلاش‌های خود درصدد این برآمد که عین‌الدوله، مستبد معروف، را به حکومت آذربایجان منصوب کند تا با استفاده از تجربه سیاسی و آشنایی وی با روحیه مردم آذربایجان، قیام خیابانی را فروبنشاند. عین‌الدوله در بدو ورود به تبریز پیام دوستانه‌ای برای سران قیام ارسال می‌کند و تا روز آخری که در تبریز مانده بود، قدم از مسیر مدارا و اعتدال، بیرون نمی‌گذارد. عین‌الدوله در پاسخ به یکی از نامه‌های وثوق‌الدوله که بر سرکوب قیام خیابانی اصرار و پافشاری می‌کرد، می‌نویسد: «ببخشید، این کلاه را به سر دیگرى بگذارید، من نمى‌خواهم در آخر عمر دست به خون ملت آغشته کنم».[11]

نهایتا وثوق‌الدوله، بی آنکه به مقصود خود در سرکوب قیام خیابانی دست پیدا کند، سقوط کرد و همراه با پول‌های انبوهی که در مدت دوسال زمامداری جمع‌آوری کرده بود، به اروپا رفت.[12]

پس از وثوق‌الدوله، مشیر‌الدوله (پیرنیا) نخست وزیر می‌شود. در این دوره، اجرای قرارداد 1919 مسکوت گذاشته شد. مشیرالدوله با وجود اینکه همچون وثوق‌الدوله، انگلوفیل نبود، اما در پشت پرده، تلاش زیادی برای جلب نظر انگلیسی‌ها به کار می‌بست.

از این رو قیام خیابانی همچنان ادامه پیدا کرد. او در ذهن خود ایجاد یک حکومت ملی را می‌پروراند و با الغای قرارداد وثوق‌الدوله آرام نمی‌گرفت. ضمن اینکه به خوبی فهمیده بود که اگرچه ظاهرا قرارداد 1919 مسکوت مانده، اما همچنان سنگینی چکمه‌های استعمار بر گلوی ملت ایران حس می‌شود. استمرار قیام خیابانی باعث شد تا مشیرالدوله به دست مخبرالسلطنه، قلب قیام آزادیستان را هدف قرار داده و آن را از تپش بیاندازد.

پایان نهضت

مشیرالدوله بلافاصله پس از روی کارآمدن، به منظور مسکوت‌کردن قیام آزادیستان، با خیابانی وارد مذاکره شد. شیخ محمد خیابانى هدف اصلى قیام را به مشیرالدوله گفت و صلاح دولت و صلاح وطن‌پرستان را ادامه یافتن این قیام دانست. خیابانی به صراحت تاکید کرد که کابینه فعلی بدون اتکا به نیروهای مردمی، دوام چندانی نیاورده و مانند دولت وثوق‌الدوله سقوط خواهد کرد.

با این وجود، مشیرالدوله با ادامه‌یافتن قیام مخالفت جدی کرد و در شهریورماه ۱۲۹۹ مخبرالسلطنه را به جاى عین‌الدوله، با یک اردو از سواران‌ گرمرودى به استاندارى آذربایجان فرستاد و او را مأمور مقابله با خیابانى کرد. مخبرالسلطنه که در اواسط‌‌ مهر به تبریز رسیده بود، به جاى مسالمت و تلاش عاقلانه در رفع اختلاف، سواران‌ گرمرودى و نیروهاى قزاق را براى سرکوب‌کردن خیابانى و سربازان ملى او تجهیز کرد. مخبرالسلطنه پیامهایى براى خیابانى فرستاد ولى قصدش اغفال او بود. بالاخره روز ٢٤ مهر قواى دولتى، طرفداران خیابانى را از عالى‌قاپو راندند و در شهر به مراکز آنان حمله بردند. [13]

روز 22 شهریورماه 1299، پس از آنکه خانه‌ى شیخ محمد خیابانی را غارت و خراب کردند، دو نفر قزاق، مخفیگاه خیابانی را که در منزل حاج شیخ حسنعلى میانجى بود، پیدا  و او را با چند تیر به شهادت رساندند.

آن‌ها جنازه شیخ را در نهایت بى‌احترامى بیرون کشیده، در روى یک نردبان کوچکى گذاشته و با هلهله و شادى، به دربار مخبرالسلطنه ‌آوردند.[14]

احمدشاه که دلگرم به وعده‌هایی از جنس نامه سر پرسی کاکس بود که «در رابطه با قراردادی که امروز نهم اوت 1919 میان دولتین ایران و انگلستان بسته شد، از جانب حکومت متبوع خود اجازه دارم به اطلاع عالیجناب برسانم که اعلی حضرت سلطان احمد شاه قاجار و جانشینان، ایشان مادام که بر وفق سیاست و صوابدید ما در ایران عمل کنند، از حمایت دوستانه حکومت اعلی حضرت پادشاه انگلستان برخوردار خواهند بود.»[15]

اما اثر قیام شیخ محمد خیابانی در جامعه باقی ماند. چنانکه اثر قیام او و در کنار مجاهد آیت‌الله مدرس و دیگر نمایندگان مدافع کشور، چنان پرطنین شد که حتی از همان روزهای نخست احمد شاه ناگزیر شد به مخالفت با قرارداد تظاهر کند و حتی در ضیافت شام پادشاه انگلیس و نیز در مهمانی ناهار شهردار لندن که هشتم آبان 1298 برگزار شد، کلمه‌ای که حاکی از موافقتش با قرارداد باشد بر زبان نراند تا آنجا که ناصر الملک در آخر مجلس مهمانی پادشاه انگلیس به احمدشاه گفت: «کار خودت را ضایع کردی»[16]

کار تا آنجا پیش رفت که انگلستان تأمین منافع خود را از این طریق میسر ندید و چاره را در طراحی کودتای سوم اسفند یافت. اما اثر دراز مدت قیام شیخ محمد خیابانی بر تاریخ مبارزات و حرکت‌های منطقه آذربایجان بود که همچنان پرجم سلحشوری را در آن منطقه برافراشته نگاه داشته است.

 

[1]. رئیس‌نیا، رحیم؛ ناهیدی، عبدالحسین (1355). دو مبارز جنبش مشروطه. تهران: آگاه، ص 196-197

[2]. آذری، علی (1363). قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز. تهران:‌ صفی‌علیشاه، ص 31-38

[5] شیخ‌الاسلامی، جواد (1368) سیمای احمد شاه قاجار، تهران: نشر گفتار، ص ص 123

[6]. نهضت آزادیستان و شهید شیخ‌محمد خیابانی، ص 139

 

[10]. منظوری خامنه، عبدالکریم (1368). مدرسه رایگان معرفت خامنه در آیینه تاریخ. خامنه: جمعیت خیریه خامنه‌‫، ص 27

[11]. مدرسه رایگان معرفت خامنه در آیینه تاریخ، ص 27

[12]. بامداد، مهدی (1378). شرح حال رجال ایران. تهران: زوار‌‫، ص 197

[13]. صفائی، رهبران مشروطه ، ص 481

[14]. بادامچی تبریزی (1304) شرح حال و اقدامات شیخ محمد خیابانی، ص 38-39

[15] شیخ‌الاسلامی، جواد (1365) اسناد محرمانه وزارت خارجه بریتانیا درباره قرارداد 1919 ایران و انگلیس، ج 1، تهران: کیهان، ص 19

[16] آذری، علی (1344) قیام کلنل محمد تقی خان پسیان در خراسان، تهران: کاویان، ص 141