حاجسیدعبدالحسین لاری و «حکم جهاد علیه روس و انگلیس»
از مجموعه مقالات ارائه شده در همايش دوم ايران و استعمار انگليس
1204 بازدید
آیتالله حاجسیدعبدالحسین لاری،[0] از رهبران فکری و سیاسی نهضت جنوب و از جمله شخصیتهای مبارز در حوزه فعالیتهای ضداستعماری و به ویژه ضدانگلیسی محسوب میشود. درباره جایگاه سیاسی و فکری این روحانی بزرگ در جنبش مشروطیت، تحقیقات بسیاری انجام شده و رسالات متعدد سیاسی او به چاپ رسیده است. یکی از فرازهای مهم زندگانی او، در مبارزات سیاسی و قلمی او علیه انگلستان نمایان میشود. به عبارت دیگر آیتالله حاج سیدعبدالحسین لاری به سبب مبارزات نظامی و سیاسیاش و همچنین به عنوان نظریهپرداز اسلامی ضداستعماری در جنوب ایران، از جایگاه ویژهای برخوردار است. مبارزات ضداستعماری این رهبر روحانی، فراتر از ایالت فارس و در سطح ملی و منطقهای مؤثر بوده است.
عمده فعالیتهای سیاسی و فکری آیتالله حاجسیدعبدالحسین لاری، مربوط به دوران انقلاب مشروطیت و متمرکز در ایالت فارس و منطقه لارستان بوده است. در واقع این مبارزات موجب شد او به عنوان یکی از چهرههای مؤثر فکری و روحانی مشروطیت در جنوب ایران شناخته و آراء و اندیشههای او سرمشق مبارزاتی مردم جنوب و بنادر خلیجفارس شود. بنیان تفکر سیاسی او، بر دو مسئله «مبارزه علیه ظلم و ستم حکام» و «جهاد علیه استعمارگران» بنا شده است و این دو اصل، از وجوه اساسی فکری و مبارزاتی آیتالله حاجسیدعبدالحسین لاری به شمار میرود. بر اساس این دو اصل، او مبارزات خود را در منطقه لار آغاز و تا سالهای پس از جنگ جهانی اول ادامه داد. شهر لار که یکی از شهرهای مهم پسکرانهای خلیج فارس محسوب میشد، با حضور آیتالله حاجسیدعبدالحسین لاری به یکی از پایگاههای مهم انقلابیون مشروطهخواه تبدیل شد. فعالیت آیتالله حاجسیدعبدالحسین لاری در دوران مشروطیت با اعلام مبارزة مسلحانه علیه حکومت محمدعلی شاه و مستبدین وارد دوره جدیدی شد و پس از پیروزی مشروطهخواهان، او و یارانش به دلیل در پیش گرفتن سیاستهای کاملاً مذهبی و مستقل، چندان مورد عنایت و توجه مشروطهطلبان مرکز قرار نگرفتند، اما او از پا ننشست و به مبارزات فکری و عملی با استعمار انگلیس و ایادی داخلی آن پرداخت. صدور اعلامیه معروف او در لزوم جهاد علیه انگلیس از جملة این اقدامات بود.
در آستانه شروع جنگ جهانی اول، سید لاری بخش زیادی از نیروهای خود را از دست داده بود؛ و سرانجام نیز در یکی از درگیریهای مسلحانه در سال 1914، با رشادت یکی از سوارانش از معرکه جان بدر برد و ناگزیر به هجرت شد.
او از آن پس، تا آخرین سالهای عمرش - 1342ه ق/1924م – به حالت تبعید در فیروزآباد و سپس در جهرم بسر برد و عملاً قادر به فعالیت نظامی و سیاسی نبود. در حقیقت، سیدعبدالحسین لاری طی ماه ربیعالاول سال 1322ه ق/1914م، یعنی شش ماه پیش از آغاز جنگ جهانی اول – 8 رمضان 1332/ اول اوت 1914- آخرین روزهای تلاش نظامی و سیاسی خویش را با خاطرة تلخ شکست «کورده»[1] و تبعید اجباری به فیروزآباد پشت سر گذاشت و عملاً از هرگونه دخالت در امور نظامی و سیاسی فارس برکنار ماند. اعلامیة جهاد سیدعبدالحسین لاری علیه انگلیس، بیشترین تأثیر را در مشروع کردن حرکتهای مسلحانة صولتالدوله قشقایی، رهبر قدرتمند ایل قشقایی در فارس و تنگستانیها در بوشهر داشته است. نمونههای گوناگون و متنوعی از احکام جهاد علیه انگلیس در کتاب «فارس و جنگ بینالملل اول»،[2] «اسناد کمیته حافظین استقلال»[3]، نسخة خطی «بیانیه دفاعیه»[4]، «یادداشتهای معین دفتر»،[5] گزارش «سر پرسی سایکس»[6] و اسناد و مکاتبات شخصی آیتالله حاجسیدعبدالحسین لاری به دست آمده است.[7] عمده تأکید آیتالله حاجسیدعبدالحسین لاری در این احکام، هشدار به مسلمانان در مورد اقدامات و فعالیتهای انگلیسیها در جنوب و اثرات مخرب تداوم حضور آنان در ممالک اسلامی و همچنین لزوم مبارزة تمامعیار علیه آنان بوده است. فتاوای آیتالله لاری مبنی بر وجوب جهاد علیه انگلیس، از لحنی قاطع و کاملاً سازشناپذیر برخوردار و در نوع خود منحصر به فرد بوده است. یکی از این اعلامیهها در جریان جنگ جهانی اول و در ایام حضور گستردة انگلیسیها در جنوب ایران از طرف آیتالله حاجسیدعبدالحسین لاری صادر شد و موجی از احساسات ضدانگلیسی را در جنوب ایران به وجود آورد و موجب واکنشهای گوناگونی شده، تأثیر بسیاری از خود بر جای گذاشت.
ب. بیانیه فقهی - سیاسی جنگ جهانی اول[8]
«اعلام میشود به هر کس از فرق ششصد کرور مسلمین داخله و خارجه حتی صبیان و نسوان واجب فوری است جهاد و دفاع روس و انگلیس و اعوان این کفار و سد ابواب طمع و بهانه و مالیات و گمرک و قرنطینه و تذکره...»
اینها جملات آیتالله حاجسیدعبدالحسین لاری، مندرج در یکی از چند فتوای جهاد علیه انگلیس و روسیه است، که در جریان جنگ جهانی اول اعلام شده است. تاکنون چند نمونه از این فتاوا به دست آمده است که اولین آنها اعلامیه منتشر شده از سوی «کمیته حافظان استقلال» در شیراز، دیگری مندرج در کتاب «فارس و جنگ بینالملل اول»[9] و همچنین مکتوب آیتالله حاج سیدعبدالحسین لاری به صولتالدوله قشقایی[10]، یادداشتهای خطی معین دفتر،[11] گزارش سایکس[12] و اعلامیه جهاد پیوست نسخة خطی «بیانیه دفاعیه» است که بخشی از آن آورده شد.
آیتالله حاجسیدعبدالحسین لاری در یکی از اعلامیههای خود، اهالی بوشهر و بنادر و ایل قشقایی و ساکنان سواحل و بنادر جنوب را مخاطب قرار داده و کسانی را که با انگلیس همکاری نمایند، «خارج از اسلام و محارب با امام زمان» خوانده است. اما بیش از همه، وجه تمایز این فتوا در مقایسه با دیگر فتاوای آن عصر، واجب دانستن جهاد برای همه اقشار جامعه و از جمله «افراد صغیر» و «بانوان» بود، که این امر واکنشهایی را در محافل مختلف فکری و سیاسی به وجود آورد و منجر به صدور اعلامیههای گوناگون و در حقیقت طرح سئوال و اشکال و شک و شبهه در این باره شد. حجم گسترده واکنشها و بهرهگیری جناحهای سیاسی و فکری مخالف آیتالله لاری و به ویژه سوءاستفاده جناحهای حامی انگلستان از این واکنشها، موجب شد آیتالله لاری درصدد پاسخگویی برآید.
آیتالله لاری در حالی که از هرگونه حمایت نظامی و سیاسی محروم مانده بود، درصدد پاسخگویی به این اعلامیهها برآمده و استدلال خویش را در پاسخ به انتقادات دیگر علما به طور مفصل ارائه کرد. هر چند این جوابیه در آن ایام چاپ نشد، اما در نسخههای معدود، دستنویس و منتشر گردید. ما ضمن معرفی نسخة خطی این جوابیه، آن را با توجه به مندرجات و محتوای آن «بیانیه فقهی - سیاسی جنگ جهانی اول» نامگذاری کردهایم. پرداختن به این مجموعه خطی، از سویی میتواند راهگشای دستیابی به نحوه برخورد یکی از اندیشهگران اسلامی در مواجهه با نمادهای استعمار در جریان جنگ جهانی اول باشد؛ و از طرفی نیز نشانگر واکنش مذهبی و اعتقادی رایج عصر در مقابل تهاجم نیروهای بیگانه است.
«بیانیه فقهی- سیاسی» در دوازده صفحه به خط شکسته نستعلیق و به دستخط «شاهانی جهرمی»، یکی از منشیان آیتالله لاری، نوشته شده است. ابتدای نسخه با این جمله شروع میشود: «مقدمه: بدان که حکمت و مصلحت حضرت سبحان در خلق عالم امکان بجهه [به جهت] محض امتحان کفر و ایمان و مجاهده است با شیاطین انس و جان.» در صفحه پایانی مهر چهارگوش آیتالله لاری با عبارت «عبده عبدالحسین» دیده میشود. این رساله شامل یک مقدمه در «تشریح فساد و افساد ابالیس روس و انگلیس» و پاسخ به شش مورد انتقاد از حکم جهاد اوست. آیتالله لاری در هر مورد ضمن بیان اشکالها و انتقادها، با استناد به آیات و احادیث درصدد جوابگویی به آنها برآمده است. خلاصه اشکالها و پاسخهای آیتالله لاری به آنها از این قرار است:
1. در پاسخ به این انتقاد که فرنگیان از جمله قوم یهود و نصاری محسوب شده و اعلام جهاد علیه آنان مبنای دینی ندارد، آیتالله لاری آورده است: دیوانیان و دولتیان روس و انگلیس جدای از ملت مسیح و یهود هستند و تباین و ضدیت نوعیه با هر ملتی دارند. او در بخشی از رساله مینویسد:
و ما قیل از اینکه فرنگ و روس از فرق یهود و نصاری و مجوس هستند، فهو تَوهم و اشتباه و مغلطه محضه؛ چرا که دیوانیان و دولتیان هر دولتی، فضلاً از روس و انگلیس، مثل فرق بابیه و جبریه از اهل نحل هستند، بینونیت کلیه و ضدیت نوعیه با هر ملتی دارند در امور کلیه و جزئیه، خاصه فرنگ و روس که از اسفح سفاح، افحش فواحش مجوس هستند و بهیچ [به هیچ] قرار و مدار بهایم وحشی و وحشیان، حتی شیطان بنی جان رفتار نمیکنند.
2. در مورد این که «روس و انگلیس دارای قانون و نظم بوده و متابعت از آنها میتواند مثمرثمر باشد»، آیتالله لاری در پاسخ اشاره میکند، شدت فساد ایشان به حدی است که اگر وارد جامعهای شوند، کلیه ثروت ملی و حیثیت اجتماعی آن جامعه را برباد میدهند. او نمونة این مدعا را هندوستان دانسته که تحت سلطة کامل انگلیس قرار گرفته است. از این رو متابعت از آنان را مغایر با منافع جوامع اسلامی میداند. او در این باره مینویسد:
و ما قیل: که اینها نظم و نسق و قانون دارند، فهو ایضاً توهم و اشتباه و غلط و مغلطه محضه؛ چرا که شدت فساد و افساد ایشان به حدی است [که] (اذا دخلوا قریة افسدوها و جعلوا اعزه اهلها اذله و کذلک یفعلون) جمیع اسلحه و مال و منال و حال و لسان و جان و زبان و ایمان و اقتدار و اختیار مردم را من جمیعالجهات گرفته و میگیرند، حتی اختیار ملک و ملک و ممالیک و املاک و آب و زمین و دین و آیین و عرض و ناموس بآنها [به آنها] نمیگذارند؛ و هیچ چیز را فروگذار نکرده، مگر آن که همه را به حیطة تصرف خود درمیآورند و تمام اعزه و اجله و ملوک مملکت را عبداً مملوکاً لایقدر علی شیء، محتاج و مسخر و ذل صغار کفار، با هزار گونه عار و شنار کرده و میکنند، حتی اختیار آب دریا و علف صحرا، اختیار زن و دختر برای احدی باقی نمیگذارند! بلکه اختیار اموات و احیای خود را نیز ندارند! چنانچه هشتاد کرور مدخل موقوفات سلاطین هندوستان است برای اصناف فقرا و انواع خیرات و صدقات؛ اختیار یک دینار، بلکه اختیار تولیت و نظارت و وکالت [آن را] به هیچوجه از برای ذویالحقوق باقی نگذارده و تمام را خود متصرف شده و تمام ملوک را [مثل] اموات قبور، بیحس و حرکت، زنده به گور کرده و میکنند و اسم آن را نظم و نسق و امنیت و عدالت میگذارند! اینگونه، نظم و نسق و عدالت و امنیت نیست، بلکه از قبیل سالبه به انتفاء موضوع است، و اشبه شیء به طبابت طبیب مجنون که طبابت و علاج مجانین به چوب زدن میکند، تا به حدی که از حس و حرکت انداخت آنها را، آنوقت میگوید: جن مجنون را بیرون کردم و او را عافیت و راحت دادم! سر وقت مجنون که میروند میبینند او را که از شدت زدن مرده [است].
فرنگیان «هر چیزی که در مقابل ملت و شریعت جعل و تدوین کردهاند، به هر اسم و رسم و قاعده، تمام مفسده و مغلطه است»؛ و در ادامه آورده است:
چگونه میتوان خوردن شراب و بیحجاب کردن زنان و دختران پیش روی چشم اجانب و کشف عورت ایشان را قانون نامید «و این قسم از مفاسد شایعه و قبایح فاحشه، اسم آن را قانون گذاشتن محکوم به حکم کفر و شرک صریح است...
3. و اینکه گفته شده است که طبق آیه قرآنی، دوستی با مسیحیان تشویق شده است، پاسخش این است که این آیه قرآنی مختص نجاشی آمده است و برای همه مسیحیان نیست؛ بلکه ویژه کسانی است که گوش شنوا نسبت به حقیقت داشته باشند. و ما قیل فیالقرآن: (ولتجدن اقربهم مودة للذین آمنوا الذین قالوا انا نصاری ذلک بان منهم قسیسین و رهبانا و انهم لا یستکبرون و اذا سمعوا ما انزل الی الرسول تری اعینهم نقیض من الدمع)، الآیه. فالجواب: ان ذلک مدح خاص مختص بالمتسلمین من النصاری کالنجاشی، کما هو صریحالوصف و الصله و العله، لا مطلق النصاری؛ فضلاً عمن ینتحل بالادیان بالتهمه و البهتان من اهل الدیوان و حزبالشیطان.
4. اینکه گفته میشود دنیای ایشان – فرنگیان – آباد و معمور است، پاسخش این است که دنیا زندان مؤمن و بهشت کافران است؛ و دیگر اینکه آبادی فرنگیان از خرابی ماست و آنها با خراب کردن ما توانستهاند آباد شوند، پس هر چه دارند از ماست و حق مایملک ما میباشد و «چنانچه کسی تخت و تاج سلطنت و اقتدار مملکت دیگری را به سوء اختیار یا به قهر و اجبار صاحب ملک به انواع سرقت و غضب و نهب غارت کند، عندالعقلا مورد «یعز من یشاء و یذل من یشاء» نیست و نخواهد بود، بلکه مورد غلط و قبح ظلم و جور و ستم و عقوبات جهنم [خواهد بود].»
5. اینکه جهاد بر صغیر و زنان واجب نیست، جوابش این است که این امر یعنی جهاد با کفار مثل خواندن نماز و به جا آوردن روزه نیست که بر همه واجب نباشد، بلکه چون اساس اسلام در خطر است، حتی در صورت ترس از قتل و غارت و خونریزی و هتک نفوس باز هم جهاد بر همه واجب است. چون در غیر این صورت هیچ چیز باقی نمیماند که دیگران از آن بهرهمند شوند. در این مورد مینویسد:
فالو اجب من مراتب الصلاة و افرادها العدیده، احدها الممکن مرتباً لاجمعاً. بخلاف مراتب الجهاد و افرادها العدیده الممکنه؛ فانها واجبه جمعاً و جمیعاً الا ما تعذر، فیختص هو بالسقوط لاغیر، بل قد یسقط الصلاة رأساً عن الصبیان و النسوان احیاناً، و لا یسقط مراتب الجهاد و دفاعالکفار عنهم اذا هجموا علیالمسلمین و خیف علی بیضهالاسلام، کما فی زماننا هذا؛ فأنه یجب علی کافه الناس، حتی النسوان و الصبیان بجمیع مراتبها و اقسامها الممکنه جمعاً و جمیعاً.
در پایان نسخه خطی «بیانیه دفاعیه» یکی از احکام جهاد آیتالله لاری نوشته شده است که در پایان آن مهر او نیز با عبارت «اقل خدامالشریعة المطهره» دیده میشود.
رسالة «بیانیه دفاعیه جنگ جهانی اول» در واقع پاسخ به شبهاتی بوده که پس از انتشار حکم جهاد و واجب دانستن آن بر افراد صغیر و زنان، به وجود آمد و آیتالله لاری را ناگزیر به پاسخگویی نمود. بررسی قوت و ضعف فقهی و اصولی پاسخها، به مجتهدان صاحبنظر مربوط میشود. اما صرفنظر از قوت و ضعف استدلالهای آیتالله لاری، این رساله نشان میدهد این روحانی بزرگ خطر نفوذ استعمار انگلیس در ایران را بسیار جدی و مبارزه با این خطر را از اهم واجبات میدانسته. او در عمل نیز بر این اعتقاد استوار بود و طی دوران طولانی مبارزهاش در جنوب ایران در دو جبهه «مبارزه با استبداد داخلی» و «مبارزه علیه استعمار خارجی» گامهای مؤثری برداشت و از این جهت از جمله مبارزان خستگیناپذیر جنوب ایران محسوب میشود. او در آخرین سالهای حیات سیاسی خویش با تلاشی خستگیناپذیر ضمن اعلام جهاد علیه انگلیس و روس با انتشار «بیانیة دفاعیه جنگ جهانی اول» حضور قاطعانه و سرسختانه خود را در عرصه مبارزه به دخالت خارجی اعلام کرد. این بیانیه هرگز چاپ نشد و دیگر امکاناتی جهت انتشار اندیشهها و شخصیتهایی همچون او، در شرایط آن دوره به دست نیامد. آیتالله سیدعبدالحسین لاری، شرایط خود را در سالهای پایانی عمر خود چنین وصف کرده است.
«بالفعل و در معنی محبوس به حکم ابالیس انگلیس و روس هستم. لکن به هیچوجه قصور و فتور و ضعف و کسور نورزیده و تا آخر قطره خون مصمم ثابتالقدم به نحو اتم و الزم در شهادت به مواعید صادق و کان حقاً نصرالمؤمنین هستم».[13]
پانوشتها
* دانشیار گروه تاریخ، دانشگاه تهران.
[0]. از آیتالله سیدعبدالحسین لاری (تولد 1264ه ق/ 1848م - متوفی 1342ه ق/1924م) با عناوین «نجفی»، «شوشتری»، «مجتهد» و «موسوی» نیز یاد شده است، اما به دلیل کاربرد وسیع عنوان «لاری» در مراسلات سیاسی و متون تاریخی، ما این صورت را برگزیدهایم.
[1]. کورده (Kurdeh) روستایی در نزدیکی شهر لار، بین جاده لار به شیراز که آخرین عملیات جنگی اردوی قوامالملک علیه «سید» در آن به وقوع پیوست.
[2]. رکنزاده آدمیت، فارس و جنگ بینالملل، صص 356-355.
[3]. لارستان و جنبش مشروطیت، همان، ص 221.
[4]. سیدعبدالحسین لاری، بیانیه دفاعیه جنگ جهانی اول، نسخه خطی.
[5]. میرزانصراللهخان قهرمان ملقب به معین دفتر میباشد که در ایام جوانی به عنوان منشی ضرغامالدوله قشقایی و پس از فوت او به سمت منشی صولتالدوله قشقایی مشغول بود. نسخه خطی یادداشتهای او نزد جناب آقای «کاوه بیات» محقق معاصر ایران است که عکسی از آن در اختیار نگارنده قرار گرفته است.
[6]. سفیری، فلوریدا، پلیس جنوب ایران، ص 233.
[7]. بخشی از اسناد در اختیار اینجانب میباشد که در میان آنها نامههایی به صولتالدوله قشقایی و موضوع حکم جهاد یافت میشود.
[8]. جناب آقای دکتر آیتاللهی برای نخستین بار این عبارت را برای رساله آیتالله لاری به کار گرفتهاند. بنگرید به: آیتاللهی، دکتر سیدمحمدتقی، ولایت فقیه زیربنای فکری مشروطة مشروعه، امیرکبیر، تهران، 1366.
[9]. بیانیه دفاعیه جنگ جهانی اول، نسخه خطی.
[10]. در کتاب لارستان و جنبش مشروطیت، ص 221، عکسی از این حکم آمده است.
[11]. یادداشتهای معین دفتر، نسخه خطی.
[12]. سفیری، فلوریدا، همان، ص 233.
[13]. لارستان و جنبش مشروطیت، همان، ص 198.
موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
نظرات