ترور آیت الله سید اسدالله مدنی امام جمعه تبریز توسط منافقین
مقدمه
با آغاز ترورهای منافقین در تابستان سال 1360 ش.، موجی از ترورهای علما و چهرههای مذهبی نیز آغاز شد. در ادامه این تحرکات تروریستی ، در 20 شهریور آیت الله سید اسدالله مدنی امام جمعه و نماینده امام خمینی (ره) در استان آذربایجان شرقی ترور شده و به شهادت رسید.
این مجاهد و عالم فرهیخته یکی از یاران برجسته امام خمینی (ره) بود. اگر سیره وی به درستی نگاشته شود و شاگردان و یارانش به تدوین و تنظیم ویژگیهای علمی، معنوی، اجتماعی و سیاسیاش بپردازند، نمونه ای مثالزدنی از الگوهای عملی برای نسل جوان است. آیت الله مدنی از جمله روحانیانی بود که طی دهههای قبل از پیروزی انقلاب نقش موثری در بیداری مردم ایران داشت. از ویژگیهاى روحى ایشان میتوان به زهد، امانتدارى، اخلاص، شجاعت، دیندارى و شیفتهی خدمت بودن اشاره کرد که به حق سراسر زندگى پربارش جلوهی اخلاص بود. نوشتار حاضر به بررسی ابعاد زندگی وی و نحوه شهادت این پشتوانه ی بزرگ انقلاب اسلامی میپردازد.
زندگینامه
سید اسداللّه مدنی، در سال 1292 شمسی در خانه ی آقا میرعلی، از سادات ده خوارقان (آذرشهر) از توابع تبریز به دنیا آمد. وی در 4 سالگی مادر و در 16 سالگی پدر خود را از دست داد. او بیشتر اوقات نوجوانی خویش را در مغازه ی بزّازی پدر سپری کرد. مدنی برای علم آموزی به شهر قم هجرت کرد و از محضر عالمان بزرگ آن زمان حوزه علمیه به ویژه امام خمینی (ره) کسب فیض کرد. وی در ادامه تحصیلات خویش در قم، پس از انجام مناسک حج به نجف هجرت کرد و به سرعت مدارج علمی را پشت سر گذاشت تا جاییکه به درجهاجتهاد رسید و مشغول تدریس در حوزه علمیه نجف گردید[1] ایشان در این برهه زمانی که اطلاع پیدا کرد نوّاب صفوی حتی هزینه های ابتدایی مبارزه با دشمنان اسلام را ندارد، کتابهای خود را فروخت و پول آن را در اختیار نوّاب گذاشت، به گونه ای که دوستانش میگویند: «اسلحه ای که نوّاب تهیه کرده بود، از پول کتابهایی بود که آیت اللّه مدنی فروخته بود» [2]
آیت الله مدنی زمانی که در نجف بود، با تعطیل کردن کلاسهای خود و تشکیل مجالس سخنرانی، در جهت افشای چهره رژیم پهلوی گام برداشت. آیت الله مدنی در سال ۱۳۳۱ هجری شمسی از نجف به زادگاه خود بازگشت و مردم را برای مبارزه با مظاهر فساد، همچون بساط شراب و قمار تشویق کرد رژیم شاه که از گسترش نفوذ آیتالله مدنی در میان مردم، به عنوان یکی از سرسختترین طرفداران امام (ره) به وحشت افتاد ، در سال 1346ش. عده ای از روحانیان منطقه از جمله آیت الله مدنی را ممنوع المنبر کرد.
آیت الله مدنی در دوران خفقانی که مزدوران ساواک علیه طرفداران امام خمینی (ره) حاکم کرده بودند، با شجاعت مرجعیت امام را مطرح کرد [3]وی در سال 1350 ش. به امر امام خمینی (ره) برای تدریس علوم دینی به خرم آباد رفت و با تلاش بسیار حوزه علمیه کمالیه را تأسیس نمود. سپس بدلیل فعالیت علیه رژیم پهلوی به ترتیب به شهرهای نورآباد ممسنی، گنبدکاووس، بندر کنگان و مهاباد تبعید شد[4]
آیت الله مدنی با اوجگیری انقلاب به قم بازگشت . از آنجاکه ایشان در میان مردم همدان نیز نفوذ زیادی داشت. به درخواست مردم و علمای این شهر به همدان رفت . نقش ایشان در هدایت و جهت دادن به مبارزه مردم همدان به گونه ای بود که وقتی در جریان ۲۲ بهمن 1357، لشگر ۸۱ زرهی کرمانشاه برای سرکوبی مردم به تهران میآمد،به دستور ایشان مردم همدان با دست خالی، کفنپوشان به مقابله با تانکها برخاستند. وی در جلوی تظاهرکنندگان حرکت می کرد. [5]
آیت اللّه مدنی پس از پیروزی انقلاب نماینده مردم همدان در اولین دوره مجلس خبرگان گردید. بعد از مدتی، امام (ره) طی حکمی، ایشان را به امامت جمعه شهر همدان و رسیدگی به مسائل مربوط به امور شرعی و تعیین قاضی شرع برای دادگاهها و اصلاح امور آن منطقه منصوب کردند. متن حکم امام خمینی به شرح ذیل بود :
« باسمه تعالی ،خدمت جناب مستطاب، سید العلماء الاعلام و حجت الاسلام، آقای حاج سید اسد الله مدنی- دامت افاضاته . به قرار گزارشهایی که از شهرستان همدان میرسد، آشفتگیهایی در سطح شهر موجود، و بیم آن میرود که گروههای منحرف اسلامی اختلافات و انحرافاتی نمایند که با نهضت اسلامی و انقلاب اسلامی مخالف باشد. لهذا جنابعالی، با آنکه در مجلس خبرگان نماینده هستید، عجالتاً به مدت ده روز یا دو هفته به همدان تشریف ببرید، و اوضاع منطقه را بررسی نمایید، و احوال و فعالیتهای منحرفین را از نزدیک سخت مورد مراقبت قرار دهید. و ان شاء الله تعالی، پس از برگزاری مجلس خبرگان، مدتی طولانی برای بررسی اوضاع و سامان دادن به اوضاع آشفته به همدان تشریف برده، و به مسائل مربوط و امور شرعیه و گرفتاری شهر و منطقه مربوط به آن رسیدگی و اصلاح فرمایید. جنابعالی، که به شایستگی علمی و عملی موصوف هستید، منصوب به امامت جمعه در شهر همدان میباشید. و چون امامت جمعه از مناصب مربوط به ولی امر است، کسی بدون نصب نمیتواند تصدی کند. و نیز جنابعالی مجازید در تعیین قاضی شرع برای دادگاههای شهر و حومه. اهالی محترم و مومن به انقلاب موظفند از معظمٌ له پشتیبانی قاطع کرده، و وجود محترم ایشان را غنیمت شمارند. جناب ایشان وکیل این جانب در اخذ وجوه شرعیه، و صرف در موارد مقرره هستند. اهالی محترم وجوه شرعیه خود را به ایشان بدهندکه مورد قبول است. والسلام علی عباد الله الصالحین و رحمه الله و برکاته. روح الله الموسوی الخمینی» ۲۱ مهر ۱۳۵۸/ ۲۱ ذی القعده ۱۳۹۹[6]
مدتی بعد امام خمینی (ره) طی حکمی ایشان را مأمور بررسی اوضاع کمیته ها و زندانها و رسیدگی به وضع تبریز و ادارات آنجا نمودند و پس از شهادت آیت اللّه قاضی طباطبایی، امام طی حکمی دیگر، ایشان را به نمایندگی خود و امامت جمعه تبریز منصوب کردند. متن حکم امام به شرح ذیل بود:
« بسم الله الرحمن الرحیم ، خدمت جناب مستطاب سید العلماء الاعلام و حجت الاسلام آقای حاج سید اسد الله مدنی- دامت افاضاته با اینکه شهرستان همدان به وجود جنابعالی احتیاج داشت، مع ذلک با احتیاج مبرمی که شهر تبریز بلکه آذربایجان به جنابعالی دارد و از طرف جمعی تقاضا شده است، مقتضی است جنابعالی در تبریز، مدتی اقامت فرمایید و به مسائل و مشکلات آنجا رسیدگی فرموده و نظارت در کمیتههای انقلاب و همین طور دادگاههای انقلاب فرموده و آنان را ارشاد فرمایید. جنابعالی منصوب برای اقامه نماز جمعه- این فریضه بزرگ اسلامی، سیاسی و اجتماعی- میباشید. امید است مردم عزیز غیرتمند تبریز و آذربایجان در پشتیبانی شما که به نفع اسلام و مسلمین است کوشا باشند. از خداوند تعالی عظمت اسلام را خواستار، و جبران فقدان فرزند عزیز اسلام و سلاله طیبه رسول اکرم، مرحوم شهید طباطبایی معظم را امیدوار است. و السلام علیکم و رحمه الله. 12 شهر ذی الحجه 99، 12 آبان 1358 ، روح الله الموسوی الخمینی » [7]
آیت الله مدنى همچنانکه پیش ازسرنگونى حکومت پهلوى تلاشگر خستگى ناپذیردر همه صحنه ها بود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در خنثى ساختن توطئه لیبرالها و ملىگراهایی چون بنى صدر نیز نقش اساسى خود را ایفا کرد. وى که از ابتدا خطر این حرکت خزنده را دریافته بود، با نمایندگان امام در دیگر استانها (آیت الله اشرفى اصفهانى، آیت الله دستغیب، آیت الله صدوقى و ...) دست اتحاد داده، در مقابل این توطئه موضع قاطع و روشنگرانه ای در پیش گرفت. [8]
ایشان در زمان جنگ و جهاد علیه متجاوزان بعثی نیز در کنار رزمندگان بود و چندین نوبت در مناطق جنگی حضور یافته و به امور آوارگان ناشی از اشغال شهرها از نزدیک رسیدگی می کرد. [9]
شهادت:
آیتالله مدنی، هنگام برعهده داشتن امامت جمعه تبریز، سختترین روزهای زندگیاش را میگذراند؛ زیرا جریانهای منحرف سعی در تفرقهافکنی داشته و در این راه، وجود ایشان را سد راه خویش میدیدند. از این رو، یک روز عناصر فریبخورده گروهک منافق «خلق مسلمان» به نام هیأت قمهزنی، به خانهی ایشان میریختند و روزی دیگر، محراب عبادت ایشان را به آتش میکشیدند و روزی قصد جانش میکردند و نیز یک بار در یکی از خیابانهای تبریز، اقدام به بیاحترامی و هتک حرمت ایشان کردند. یکی از نزدیکان شهید مدنی، درباره ناامنی و خطر منافقان در روزهایی که ایشان در تبریز بودند، میگوید:«شبی به طرف منزل ایشان تیراندازی میشد. نزدیک اذان صبح به ایشان عرض کردم: حاج آقا، اینها برای کشتن شما آمدهاند. دوستان هم دائماً تلفن میزنند که نگذارید حاج آقا به مسجد برود». ایشان در جوابم فرمودند: اگر من به مسجد نروم، تضعیف روحیه مسلمانان کردهام. چه جوابی به خدای خودم بدهم و پس از آن به مسجد رفتند. یک بار هم که یک عده از عناصر منافق با دسته قمهزنی به منزلشان هجوم آوردند، ایشان ضمن منع محافظان خود از دخالت در حالی که اشک در چشم داشتند، جلو رفتند و گفتند: «برادران، خدای ما و پیامبر ما یکی است. ما همگی یک کتاب داریم. بگویید که چه میخواهید؟» [در این هنگام] سرها به پایین انداخته شد و پس از اندک زمانی،آنان که قصد جانش کرده بودند، او را به آغوش کشیدند» [10]
شهید مدنی چندی پیش از شهادت، به هنگام غبارروبی ضریح امام رضا (ع) به اتفاق آیات عظام دستغیب، صدوقی وحجتالاسلام هاشمینژاد دو رکعت نمازحاجت خواند وازخدا طلب شهادت نمود [11]
دیری نپایید که ایشان به آرزوی خویش رسید و سرانجام روز جمعه 20 شهریور سال 1360 و در 68 سالگی، در حالی که پس از اقامه نماز جمعه در میدان نماز شهر تبریز مشغول نماز مستحبی بود، بر اثر انفجار نارنجک دستی که به وسیله یک تروریست عضو منافقین منفجر گردید، به شهادت رسید. در این فاجعه سه تن دیگر از نمازگزاران شهید و حدود پنجاه نفر نیز مجروح شدند. به این مناسبت در استان آذربایجان اعلان عزای عمومی شد و در روز ۲۱ شهریور ۱۳۶۰ مردم غیور این استان در یکی از بینظیرترین مراسم سوگواری خویش پیکر پاک شهید مدنی را تشییع نمودند. و در روز ۲۲ شهریور مراسم تشییع آن شهید عزیز همراه با پیکر پاک آقای شهاب الدین اشراقی( داماد امام خمینی) با حضور گسترده مردم و علمای قم برگزار گردیده و هر دو در مسجد بالا سر حرم حضرت معصومه به خاک سپرده شدند. مسئولیت ترور ایشان را سازمان تروریستی مجاهدین خلق ایران بر عهده گرفت. [12] امام که با شهادت آیتالله مدنى یکى از بازوهاى انقلاب را از دست داده بود، شهادت مظلومانه وی را سند افتخار انقلاب اسلامى و رسواکننده منافقین تیرهدل و دستهاى پنهان و آشکار استکبار خواند و فرمود:
«بسم الله الرحمن الرحیم إنا للَّه و إنا إلیه راجعون با شهید نمودن یک تن دیگر از ذریه رسول الله و اولاد روحانی و جسمانی شهید بزرگ امیر المومنین سند جنایت منحرفان و منافقان به ثبت رسید. سید بزرگوار و عالم عادل عالیقدر و معلم اخلاق و معنویات، حجت الاسلام و المسلمین، شهید عظیم الشان، مرحوم حاج سید اسد الله مدنی- رضوان الله علیه- همچون جد بزرگوارش در محراب عبادت به دست منافقی شقی به شهادت رسید. «۱» اگر با به شهادت رسیدن مولای متقیان اسلام محو و مسلمانان نابود شدند، شهادت امثال فرزند عزیزش شهید مدنی هم آرزوی منافقان را برآورده خواهد کرد. اگر خوارج سیاه بخت از شهادت ولی الله الاعظم طرفی بستند و به حکومت رسیدند، این گروهکهای خائن نیز به آمال خبیث خود، که سقوط حکومت اسلام و برقراری حکومت امریکایی است، میرسند. آنان لعنت خدا و رسول و ننگ ابدی را برای خود، و اینان عذاب ابدی خدا و نفرت و لعنت قادر متعال و امت اسلام را برای خود و همپیمانان و اربابان خونخوار خویش، به بار آوردند. ملت بزرگ و روحانیون معظم چون صفی مرصوص ایستادهاند که هر پرچمی از دست توانای سرداری بیفتد سردار دیگری آن را برداشته و به میدان آید و با قدرت بیشتر در حفظ پرچم اسلامی به کوشش برخیزد. شهید مدنی با شهادت مظلومانه خود ضد انقلاب و منافقین ضد اسلام را بکلی منزوی کرد. این چهره نورانی اسلامی عمری را در تهذیب نفس و خدمت به اسلام و تربیت مسلمانان و مجاهده در راه حق علیه باطل گذراند. و از چهرههای کم نظیری بود که به حد وافر از علم و عمل و تقوا و تعهد و زهد و خودسازی برخوردار بود. به شهادت رساندن چنین شخصیتی به تمام معنا اسلامی همراه با تنی چند از فرزندان اسلام و یاران با وفای انقلاب اسلامی در میعادگاه نماز جمعه و در حضور جماعت مسلمین جز عناد با اسلام و کمر بستن به محو آثار شریعت و تعطیل جمعه و جماعت مسلمین توجیهی ندارد. اگر تا امروز برای جنایتها و شرارتهای خود بهانههای بیپایهای میتراشیدند، در شهادت این عالم متقی که جز درباره خدمت به اسلام و مسلمانان نمیاندیشید بهانهای جز انتقام از اسلام و ملت شریف نمیتوانند بتراشند. انتقام از اسلام، که آن را اساس سقوط دستگاههای جبار و شکست ابرقدرتها در ایران و پس از آن در منطقه میبینند و از ملت قدرتمند که پشت بر آنان نموده و کاخهای آمال و آرزوی آنن را در هم کوبیده و تمامی آنان را از صحنه تا ابد بیرون رانده است، میگیرند. مردم رزمنده ایران و خصوص مردم غیرتمند آذربایجان که چنین روحانی متعهد و عالم عالیقدری را از دست دادهاند و حریف شکستخورده خود را میشناسند با عزمی جزم و ارادههای خلل ناپذیر انتقام خود را از آنان میگیرند. این جانب شهادت این مجاهد عزیز عظیم و یاران باوفایش را به پیشگاه اجداد طاهرینش، خصوصاً بقیه الله- ارواحنا له الفداء و به ملت مجاهد ایران و اهالی غیور و شجاع آذربایجان و به حوزههای علمیه و خاندان محترم این شهیدان تبریک و تسلیت میگویم.
خط سرخ شهادت، خط آل محمد و علی است. و این افتخار از خاندان نبوت و ولایت به ذریه طیبه آن بزرگواران و به پیروان خط آنان به ارث رسیده است. درود خداوند و سلام امت اسلامی بر این خط سرخ شهادت. و رحمت بیپایان حق تعالی بر شهیدان این خط در طول تاریخ. و افتخار و سرفرازی بر فرزندان پر توان پیروزیآفرین اسلام و شهدای راه آن. و ننگ و نفرت و لعنت ابدی بر وابستگان و پیروان شیاطین شرق و غرب، خصوصاً شیطان بزرگ، امریکای جنایتکار که با نقشههای شیطانی شکستخورده خود گمان کرده ملتی را که برای خداوند متعال و اسلام بزرگ قیام نموده و هزاران شهید و معلول تقدیم نموده با این دغلبازیها میتواند سست کند و یا از میدان به در برد. اینان پیروان سید شهیدانند که در راه اسلام و قرآن کریم از طفل شش ماهه تا پیرمرد هشتاد ساله را قربان کرد و اسلام عزیز را با خون پاک خود آبیاری و زنده نمود. و ارتش و سپاه و بسیج و سایر قوای مسلح نظامی و انتظامی و مردمی ما پیرو اولیایی هستند که همه چیز خود را در راه هدف و عقیده فدا نموده و برای اسلام و پیروان معظم آن شرف و افتخار آفریدند.
از خداوند تعالی عظمت اسلام و مسلمین و رحمت برای شهیدان، خصوصاً شهدای اخیرمان، و بالاخص شهید عزیز مدنی معظم، و سلامت کامل برای مجروحین این حادثه، و صبر و استقامت برای ملت بزرگ، خصوصاً آذربایجانیهای عزیز و بازماندگان شهیدان، خواهانم. سلام و درود بر همگان. و السلام علی عباد الله الصالحین.
روح الله الموسوی الخمینی امام خمینی (ره)؛ ۲۱ شهریور ۱۳۶۰/ ۱۳ ذی القعده ۱۴۰۱، » [13]
جمع بندی بحث
تروریست ها ی سازمان مجاهدین خلق تصور می کردند که با حذف فیزیکی یاران نزدیک امام خمینی از جمله آیت الله شهید مدنی می توانند انقلاب اسلامی را از مسیر اصلی خود منحرف کنند و بدلیل کمبود مدیران لایقی که هم در دل مردم جا داشته باشند و هم به ارزش های اصیل انقلاب اسلامی پایبند باشند و هم بتوانند جامعه در حال جنگ با متجاوزان خارجی را مدیریت کنند، فروپاشی از درون تحقق پیدا کند. اما رهبری خردمندانه امام خمینی که چون کوه در مقابل این سختی ها ایستاد و پشتیبانی مردم از امام و یارانش توطئه های دشمنان ایران و انقلاب اسلامی را ناکام گذاشت. در این دوران سخت آنچه که توانست انقلاب اسلامی را دربرابرهمه توطئه ها بیمه کند، اتکاء به خدا و اجرای احکام نورانی اسلام و رهبری همه جانبه امام خمینی با پشتیبانی قاطع مردم بود .
پی نوشت ها :
[1] عباس زاده ، سعید :شهید مدنی جلوه اخلاص، نشر نورالسجاد، ص 25 و 26.
[2] شهادت آیت اللّه مدنی جلوه اخلاص، ش 42.مجله گلبرگ، 1382: 159 .
[3] بهزاد، حسین و خین، مهتاب. (1379)، روایت فرمانده بسیجی حسین همدانی از انقلاب، کردستان و همدان، بی¬جا، نشر فاتحان.
[4] روزنامه جمهوری اسلامی، 18 شهریور 1361.
[5] روزنامه کیهان، 20 شهریور 1364.
[6] صحیفه امام خمینی، جلد ۱۰، صفحه ۲۸۰ تا صفحه ۲۸۱.
[7] همان. صفحه 450
[8] ربانی خلخالی، علی. کتاب شهدای روحانیت شیعه در یکصد سال اخیر، ج 1، قم، انتشارات پیام اسلام. سال1360 .
[9] یاران امام (ره) به روایت اسناد ساواک، آیت الله سید اسدالله مدنی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی 1376.
[10] شهادت آیت اللّه مدنی جلوه اخلاص، ش 42.مجله گلبرگ، 1382: 159 .
[11] روزنامه کیهان،20 شهریور 1368.
[12] ربانی خلخالی،علی.کتاب شهدای روحانیت شیعه در یکصد سال اخیر، ج 1، قم، انتشارات پیام اسلام. سال1360 .
[13] صحیفه امام خمینی ، جلد ۱۵ ، از صفحه ۲۲۵ تا صفحه ۲۲۷.
موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
نظرات