معایب اجرای طرح اقتصادی اصل چهار ترومن در ایران
مسوولان میسیون اصل چهار متوجه شدهاند که دستگاه مفصلی که از طرف دولتین ایران و آمریکا جهت استفاده از برنامه کمک مشترک به وجود آمده است، احتیاج به ساده کردن داشته و لازم است که کمک مالی و اداری که تا به حال از طرف دولت آمریکا داده میشده است، تقلیل پیدا کرده و مسوولیت اجرای برنامه هر چه زودتر به دستگاههای دولتی ایران محول گردد. برای اجرای این موضوع میسیون اصل چهار در ژوئیه 1955(1334) دستوری به کلیه قسمتهای مربوطه خود صادر کرد که با جدیت، هر چه زودتر وسایل الحاق برنامه اصل چهار [را] به دستگاههای دولتی فراهم سازند[1].
پیشبینی میشود که در اثر الحاق برنامه اصل چهار به وزارتخانهها ماهانه اضافه بر حقوقی که فعلا به متخصصین ایرانی به طور مستقیم و غیرمستقیم پرداخت میگردد، موقوف شود و همچنین بهبود اوضاع مالی ایران نوید این را میدهد که در آینده دولت ایران کمک بیشتری جهت پرداخت این اضافه حقوق و نیز سایر مخارج اداری بنماید. هدف نهایی میسیون اصل چهار در ایران این است که به تدریج از تبدیل دلار به ریال جهت پرداخت مخارج ریالی طرحها و نیز مخارج ریالی اداری خودداری نماید و باید خاطرنشان ساخت که در سال 1955 مبلغ 8.400.000 دلار جهت این کار، یعنی تبدیل دلار به ریال مصرف شده و این مبلغ تقریبا چهل درصد کل کمک آمریکا را در سال 1955 تشکیل میدهد. البته وقتی دولت ایران توانست کمک مالی بیشتری به اجرای طرحهای مشترک بنماید، مسوولیتهای مختلف اجرای برنامه از قبیل خرید وسایل و همچنین اداره وسایل نقلیه نیز به عهده دولت محول خواهد شد. در گذشته به واسطه ترسی که از سوءاستفاده از وسایل نقلیه و نیز نبودن وسایل تعمیر در دستگاههای دولتی وجود داشت، میسیون اصل چهار مردد بوده است که حتی قسمتی از 700 وسیله نقلیهای را که از محل کمک آمریکا خریداری شده است به عهده دستگاههای دولتی بگذارد، ولی در ضمن عمل مشاهده شد که متخصصین ایرانی که از طرف دولت مامور خدمت شده بودند به خوبی از عهده نگاهداری و استفاده از وسایل نقلیه و سایر وسایلی که در اختیارشان بود برآمدهاند، لذا با در نظر گرفتن بار سنگین اداری که از جهت نگاهداری و استفاده از این وسایل نقلیه بر دوش میسیون اصل چهار و صندوق مشترک اصلی قرار دارد نظر میسیون این است که در اولین فرصت کلیه وسایل اجرای طرحها، از جمله وسایل نقلیه به وزارتخانههای مربوطه منتقل شود. با در نظر گرفتن مشاهدات ما در استانها، ما معتقدیم که انتقال تدریجی این وسایل بهتر است با سرعت بیشتری انجام بگیرد.
مقدار زیادی از وسایل کشاورزی که با پول دولت آمریکا خریداری شده است، مورد استفاده قرار نگرفته و ضمنا معایبی در قسمت نگاهداری اموال دیده شده، میسیون اصل چهار و صندوق مشترک اصلی دارای مقدار زیادی ماشینآلات کشاورزی در شهرستانها میباشد که مورد استفاده قرار نگرفته. بعضی از این ماشینآلات در حوزه مربوطه قابلاستفاده نبود یا اینکه عدممتخصصین لازم مانع از این شده است از این وسایل استفاده شود. ضمنا در موقع خرید این وسایل از آمریکا نسبت به موجود بودن وسایل تعمیر در ایران دقت کافی نشده است و به واسطه نبودن صورتهای ریز کامل این ماشینآلات، میسیون موفق نشده است که تصمیم مقتضی جهت استفاده از وسایلی که بیمصرف مانده بود، بگیرد.
البته روسای میسیون اصل چهار خاطرنشان کردند که بیشتر این وسایل در ابتدای شروع برنامه خریداری شده است و در آن زمان بیشتر نظر بر این بوده که هرچه زودتر وسایل لازم به ایران وارد شود و همچنین نظر میسیون بر این است که با جدیت کامل پس از تکمیل صورتهای لازم، از وسایل موجود نهایت استفاده به عمل آمده و وسایل اضافی را طبق مقررات رسمی اداره همکاریهای بینالمللی به فروش برساند. به نظر میرسد که به جز قسمت کشاورزی صورتریزی که میسیون از وسایل اجرای سایر طرحها دارد زمینه کافی به دست میدهد که بتوان از روی آن به نحو دقیقتری در این اموال نظارت کرد. ما معتقدیم که اقداماتی که در سال 1955 توسط میسیون اصل چهار جهت تشکیل اداره وسایل و تنظیم کنتراتها انجام گرفته و مخصوصا تهیه صورتهای لازم جهت نشان دادن وضعیت هر تقاضای خرید بسیار مفید بوده است.[2]
خلاصه گزارشی که از طرف سرممیز کل حسابهای دولت آمریکا به کنگره داده شده است.
“وزارت امور خارجه
وضع غیرعادی که بعد از ملی کردن صنعت نفت در ایران وجود داشت بهترین عاملی بود که در نوع و میزان کمک به ایران در چند سال گذشته دخالت داشته است، به طوری که مقامات اصل چهار در تهران اظهار میدارند بیشتر تصمیماتی که درباره اجرای این برنامه در ایران گرفته شده بر مبنای احتیاجات فوری اقتصادیات این کشور بوده است و به عقیده اداره همکاریهای بینالمللی در واشنگتن اجرای برنامه اصل چهار در ایران برای دولتین ایران و آمریکا دارای نتایج رضایتبخش و قابل توجهی میباشد. لیکن با بازگشت وضع عادی در ایران اداره همکاریهای بینالمللی از اوایل تابستان گذشته در سیاست عمومی خود تجدیدنظر کرده و تصمیم گرفته است که به عوض اجرای برنامههای فوقالعاده کوتاه مدت، برنامههای طویلالمدت کمک فنی و اقتصادی را هدف خود را قرار دهد. این اداره موفق شده است که بر اشکالات اداری که سابقا با آن مواجه بوده است فائق آید. اینک ما در پایین، خلاصه نتیجه بررسی خودمان را درباره اشکالات و معایبی که در اثر مطالعه ما روشن شده است و نیز اقداماتی که از طرف اداره همکاریهای بینالمللی در واشنگتن و همچنین میسیون اصل چهار در تهران انجام گرفته است به اطلاع میرسانیم.
برنامه کمک در سالهای 1952 و 1953 دارای معایب اداری برجستهای بوده است، زیرا در نتیجه عجله و فوریتی که برای دادن کمک به ایران وجود داشت به اضافه آماده نبودن دستگاه اداری اصل چهار در واشنگتن، باعث این شد که قبل از این که اجرای برنامه و مقررات مالی خود را تکمیل کرده باشد، تعهدات اجرای برنامه وسیعی را در ایران قبول نماید. ما در ضمن بازرسی به معایب زیر برخورد کردیم:
1 - تا قبل از اکتبر 1952 [مهر 1331] پرداخت ریالهایی که برای مخارج محلی در اختیار میسیون اصل چهار گذاشته شده بود به وسیله مامور رسمی پرداختهای دولت آمریکا در ایران انجام نگرفته و مستقیما به وسیله میسیون به مصرف رسیده است”[3]
جمعبندی
اصل چهار ترومن برای جلوگیری از سقوط کشور ایران به دامان کمونیسم اجرا شد.این برنامه اهدافی در ظاهر بشردوستانه،ولی در باطن کاملا سیاسی داشت.وسیله اجرای این اهداف عملیات فرهنگی،بهداشتی و اقتصادی بود.انتقال تکنولوژی،دانش فنی و نوآوریهای اصل چهار به ایران باعث شد از فقر و فلاکت مردم در دوران بسیار پریشان پس از پایان جنگ جهانی دوم اندکی کاسته شود.ضمنا فعالیتهای اصل چهار همراه با سایر برنامههای تبلیغاتی آمریکا توانست مردم ایران را در برابر نفوذ کمونیسم مقاوم سازد.
صدها پروژه آموزشی،بهداشتی با بودجههای نسبتا اندکی در ایران اجرا شد.اصل چهار هم منابع مالی این پروژهها را تأمین میکرد و هم ابزار کار،ماشینالات و متخصصین مربوطه را به ایران دعوت میکرد تا آنها اصول کار کردن و طرز بهرهبرداری از ماشینآلات را به ایرانیان آموزش دهند.درآغاز اجرای برنامه اصل چهار مشاورین و متخصصین آمریکایی با صداقت و صمیمیت غیرمنتظرهای در روستاهای کشور کار میکردند و روشهای نوین زراعت،باغداری و دامداری را به مردم میآموختند این برنامه که در زمان نسبتا کوتاهی اجرا شد آثار مفیدی بر جای گذاشت. متأسفانه با سایر اقدامات سیاسی مخفی و تبلیغات آشکار دولت آمریکا در ایران افکار عمومی نسبت به حضور این بیگانگان در کشور تغییر کرد و خدمات گروه اصل چهار را نیز در چشم مردم کمرنگ ساخت.
از سال 1953 به بعد که دولت مصدق سقوط داده شد،با ورود مشاورین نظامی و ایجاد مرکز Armish Mag و دفتر USIS که به امر تبلیغات میپرداخت،و بعد از تصویب لایحه کاپیتولاسیون کمکم تغییرات محسوسی در رفتار آمریکاییان مشاهده شد.دیگر از برابری و صمیمیت سابق خبری نبود.نظامیان آمریکایی کمکم رفتار قوم غالب را به خود گرفتند.عملکرد CIA در سقوط دادن دولت قانونی دکتر مصدق مردم ایران را شدیدا تحقیر کرد و این رویداد در ضمیر تاریخی مردم ثبت شد.اثر منفی این رویداد چنان عمیق بود که همه چیز را تحت شعاع خود قرار داد و مردم قدرشناس ایران حتی خدمات مفید پرسنل اصل چهار را هم به فراموشی سپردند.
در هر صورت نمیتوان انکار کرد که نوآوریهای متخصصین اصل چهار حفرههای عمیق و دایمی در بینشها و روشهای مردم ایران ایجاد کرد.در اثر مساعی اصل چهار سطح بهداشت مردم ارتقا یافت ومرگومیر کمتر شد. بذرها ونژاد حیوانات بومی مورد اصلاح قرار گرفتند،فعالیتهای جدید آغاز شدند و برای گروههای از مردم امکان اشتغال و درآمد فراهم گردید.
بر حسب گزارشهایی که بعدا انتشار یافت اصل چهار سالانه بین 18 تا 25 میلیون دلار برای کمکهای فنی و حرفهای در ایران هزینه میکرد و مبالغ دیگری را به دستگاههای دولتی وام میداد.[4]ارزش این کمکها جمعا به مبلغ 000/700/321 دلار رسید که مبلغ 000/000/265 دلار کمک بلاعوض و 000/000/65 دلار آن در غالب اعتبار و وام 25 ساله با بهره 3%بود.بانکهای کشاورزی،صنعتی، رهنی و عمران دریافتکنندگان این وامها بودند.
هنگامی که درسال (1330 )1951 اصل چهار فعالیت خود را در ایران آغاز کرد،ابتدا به موسسه کشاورزی آمریکا که در ورامین فعالیت داشت؛ کمک کرد تا فعالیت خود را از 50 روستا به 300 روستا در منطقه ورامین توسعه دهد.در طول سالهای دهه پنجاه میلادی(دهه سی) نیز این بنگاه با اصل چهار همکاریهای آموزشی نسبتا نزدیکی داشت.تا اینکه در سال 1336 شمسی فعالیت این بنگاه در ایران خاتمه یافت و اسناد مالکیت اموال آن، توسط آقای Ceryl Crawder مدیر عامل وقت بنگاه خاور نزدیک،به نخست وزیر وقت ایران (دکتر اقبال)تحویل داده شد.[5]
فعالیت های سیاسی اصل جهار در ایران
1. گرچه اهداف اصل چهار، برای کمک به کشورهای جنگ زده اعلام شده بود. اما به کشورهای همجوار شوروی را هم در این برنامه جای داده شد. نقش اصل چهار این بود که مغزهای مستعد در این کشورها را شناسایی کرده آموزش داده و آن ها برای مقابله با نفوذ کمونیسم در این کشورها تربیت کند. در ایران اصل چهار کاملا به این هدف رسید. در بهار سال 1332 اصل چهار گروه های زیادی از روشن فکران و تحصیلکردگان کشور را از میان گروه اقلیتی که در ایران همواره حاکم بودند از طبقات اشراف و متمولین شناسایی کرده و با حقوق و مزایای زیاد استخدام کرده بود(چون در طبقات دیگر ایران کسانی که از تحصیلات بالا برخوردار باشند بسیار کم بودند). آن ها هم که بودند، در میان انبوه مردم قابل شناسایی نبودند) .
اصل چهار این گروه برگزیده را چه در ایران و چه با اعزام به خارج، مورد آموزش قرار داد. و آن ها را با نظام های مدرن اداری و مدیریتی آشنا کرده و تربیت نمودند. در آن هنگام ما مردان سیاسی(!!) سیاست بازان حرفه ای فراوان، سخنرانان برجسته به وقور داشتیم. حتی حزب ها هم داشتیم. اما مدیرانی که مدیریت خوانده و مدیران کارآمد باشند بسیار نادر بودند. حتی در دولت مصدق نیز این کارشناسان بسیار کم بودند. آمریکاییان این کمبود و کاستی را به درستی تشخیص داده بودند و مدیر برای آینده ایران تربیت می کردند. کنکاشی در میان گروه عظیمی که با اصل چهار از سال 1330 تا 1336 همکاری داشتند، به خوبی نشان می دهد که اکثریت قریب بالاتفاق این افراد، سمت های مدیریت کلان را در سطح مدیرکل، معاون وزیر، وزیر، ریاست سازمان های گوناگون و حتی نخست وزیری را اشغال کردند. دست پروردگان این سازمان بودند که بخش عظیمی از موسسات کشور، از جمله ژاندارمری، مدارس، برخی دانشگاه و بیمارستان ها و بخش های دیگر را تحت مدیریت خود داشتند.
و اصل چهار توسط این گروه عظیم دوره دیده و تربیت شده خود، اداره ایران را به دست طرفداران غرب و ضد کمونیست سپرد.. از جمله برنامه ریزی کشور را اشعال کرده و پروژه های فراوانی که شاید بخش زیادی از آن ها در جهت منافع ملی به حساب نمی آمدند، به اجرا گذاشتند .
آن ها با دایر کردن کلاس های زبان انگلیسی در سطح عالی و اعزام مدیران برگزیده خود را به این کلاس ها آن را به زبان و فرهنگ خود آشنا نموده و توسط مدیران انتخابی خودا این بخش از فرهنگ جدید غربی را در ایران رواج داده و رونق دادند. حتی عکس کتاب های مدارس ابتدایی ایران، در سال های اولیه همه دارای تضویر هایی از زندگی مردم آمریکایی بودند و نه ایرانی.
2 چنانچه آقای وارن رییس اصل جهار در کتاب خود نوشته سازمان اصل چهار مدت کوتاهی بعد از روی کار آمدن ایزنهاور جمهوری خواه، تصمیم به برکناری مصدق گرفته بود، و تنها منبع اطلاعاتی، منظم و موجود و نهادینه شده آمریکا در ایران اصل چهار بود. . پس از جمله گروه های چپ و دیگران به دفتر اصل چهار در شیراز، و پناه بردن کارکنان آن به باغ ارم ، در حقیقت دولت مصدق را دولت ناکارآمد، کشور ایران را نا امن اعلام کرد، . این کار بهانه ای به دست افراطیون حزب جمهوری خواه آمریکا داد که فشار را بر ترومن برای برکناری مصدق افزایش دهند و دستیاران او در وزارت امورخارجه برنامه ریز و متولی این کار شدند. و ارن در این مورد می نویسد:
هنگامی که ترومن رییس جمهور بود. من بودجه لازم و کافی را داشتم.و در زمانی که رییس جمهور جدید(آیزنهاور) به دفتر آمد. فکر می کنم، ما یک تخصیصی معادل 23.450.000 دلار برای سال مالی 1953 (1332) در اختیار داشتیم. این رقم معادل بودجه ای بود که سال قبل به ما اختصاص داده شده بود. اما به نظرمن می آمد که ما نیاز مالی بیشتری داشتیم. بنا بر این من برنامه ای تهیه کردم و به واشنگتن فرستادم. در زمانی که فاستر دالس، وزیر شد، و هارولد استیسن، ریاست دفتر خدمات و کمک های فنی را بر عهده گرفت، بسیاری از مدیران پیشین را از کار بر کنار کرد. من مطمئن نبودم که در سمت خود به عنوان رییس سازمان باقی خواهم بود یا نه؟ دالس و استیسی، اسم دفتر اصل چهار را هم تغییر دادند. و مسیر و سیاست برنامه های اصل چهار را نیز دگرگون کردند. فکر می کنم این عوض کردن اسم سازمان در شش هفته، سه یا چهار بار صورت گرفت. ما حتی فرصت چاپ سر برگ نامه های و فرم های سازمان را هم نداشتیم.
از همه بدتر، این بود که دالس و استیسن یک مسافرت به دور دنیا داشتند. و تلاش داشتند که همه ماموریت های سازمان اصل چهار را متوقف کرده و مشکلات را حل کنند.و به عبارت بهتر همه طرفداران ترومن را گردن زده و از دایره مسئولیت ها بیرونکنند. آن ها به ایران نیامدند. شرایط خیلی حساس بود. من و هندرسون سفیر آمریکا به دیدن آن ها در کراچی رفتیم. به خاطر داشته باشیم که برنامه اصل چهاری که من به واشنگتن فرستاده بودم، برای مدت ها در همان جا بی تکلیف باقی و هنوز به تصویب نرسیده بود. ما هیچ پولی در اختیار نداشتیم. و این زمان بودجه سال مالی برای سال (1953) 1332 و همان سال اول خدمت آیزنهاور بود. به من حتی اجازه هزینه کردن وجوه باقی مانده از سال قبل را برای برنامه های تصویب شده را هم ندادند. به من حتی یک (پنی) ندادند.
در کراچی من به این حقیقت دست یافتم که این بخشی از یک برنامه از پیش تعیین شده است برای ساقط کردن دکتر مصدق نخست وزیر ایران . در دوره زمامداری ترومن ما یک راهبرد غیر سیاسی داشتیم و حق دخالت در امور سیاسی و دولتی را مطلقا نداشتیم. ما زیر آبی و پنهان کاری نداشتیم. رو راست وبا دست باز، عمل و نظر های خودمان را به راحتی مطرح می کردیم. ولی اینک یک قصد و هدف عمدی توسط دولت آمریکا و وزارت خارجه اعلام شده بود که باید برای سقوط مصدق در ایران برنامه ریزی و فشار آورده شود. من پرسیدم که تکلیف من چیست؟ به من گفته شد،" ادامه دهید" (Go ahead) برنامه هایت را تکمیل کن، اما ما تا این شخص (دکتر مصدف) در راس کار است، هیچ پولی به ایران اختصاص نمی دهیم تا او از کار برکنار شود.[6]
[1] برنامه بنیادی اصل چهار برای شناسایی، آموزش و به کارگیری گروهی ایرانی اشراف تبار به سر آمده بود. حالا موقع بهره برداری بود.-م
[2] دنیای اقتصاد 4 اردیبهشت 1389- اصل چهار ترومن در ایران به روایت اسناد – 11
[3] دنیای اقتصاد همان
[4] مجله مرزهای نو از شماره هشتم دوره یازدهم 45-1343
[5] - با استفاده از: تحلیلی بر نتایج اجرای اصل چهار ترومن در ایران- مجله گزارش » دی 1378 - شماره 107 » نویسنده:کرباسیان، اکبر به نقل از پایگاه محلات تخصصی نور
[6] Oral History Interview with- William E. Warne p 92-95
http://ghashghaieworld.persianblog.ir/post/39/
نظرات